‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. الْحَمْدُلِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا أَبِي الْقَاسِمِ الْمُصْطَفَى مُحَمَّدٍ. اَللهُمَّ صَلِّ عَلَى الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ مِنَ الْآنِ إِلَى قِيَامِ يَوْمِ الدِّين. رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
این چند شب درباره مهمانی و آداب مهمانی صحبت شد که خب در ماه مبارک رمضان، حالا بحث ما بعد از ماه مبارک رمضان هم ادامه دارد. به هر حال این مباحث مال همیشه است، همیشه به درد ما میخورد. اتفاقاً مناسبتی هم ندارد، این بحثهایی که میخواهیم مطرح بکنیم. خب، به مناسبت امام حسین (ع) در محرم مطالب در مورد امام حسین (ع) گفته میشود، در فاطمیه درباره حضرت زهرا (س) گفته میشود. این مباحث، مباحث غریبی است و ما هم به شدت به اینها نیاز داریم. زندگیهامان وابسته به این حرفهاست.
درباره مهمانی دادن، خود مهمانی دادن، سفره پهن کردن در منزل، و اینکه اشخاصی به عنوان مهمان بیایند، این آثار معنوی دارد، آثار عجیب و غریبی هم دارد. چند تا از این آثار را عرض میکنیم و میرویم سراغ یک سری از مباحث دیگر که بحثهای مهمی است.
امشب روضه نمیخواهیم بخوانیم، به جایش حرفهایمان بیشتر است؛ چون فیشم امشب، من حول و حوش ۳۸ صفحه فقط فیش یادداشت دارم. اگر بتوانم بخوانم که خب خیلی خوب است.
**آثار معنوی مهمانی دادن**
اولین اثرش این است که اصلاً مهمان خودش نشانه بهشت است. مهمان دلالت بر بهشت میکند. مهمان راهنمای بهشت است. نگاه دین را ببینید چقدر عجیب است درباره مهمان و مهمانی و اینها. راهنمای بهشت آمده تا دست شما را بگیرد و ببرد بهشت. از ضعف و ذل الجننه یعنی مهمان راهبر و راهنماست به بهشت. «دلیل» که میگویند راهنماست، میبرد به آن سمت، دلالت میکند، واسطه است، خلاصه میبرد. همین یک دانه بس است دیگر. همین یک دانه روایت برای ما بس است. حالا من ببینید چقدر روایت آوردهام برایتان، ۱۵ تا شاید فقط روایت در مورد آثار معنوی مهمان.
کسی که مهماننواز است، این در عالم برزخ، در قبر، در قیامت، اینجاها هم برایش مهماننوازی آثار خاصی و برکات خاصی دارد. یک روایت بخوانم. امشب از جهتی شاید این روایات خاصترین شب بحثمان باشد که روایات واقعاً خیلی خاص است، خیلی شیرین است.
پیغمبر اکرم (ص) از کنار یک قبری رد میشدند. دیدند یک آقایی گورکن است و دارد قبر میکند. عرق این بابا را درآورده است. خیلی سفت و چغل محکم است، کنده نمیشود. کلنگ میزند، خیلی زمین سفت است. حضرت به آن کسی که داشت میکَند، فرمودند که: «لِمَن تَحْفِرُهَاذَا الْقَبْرَ؟» این قبر را برای که میکَنید؟ گاهی قبرهای آماده داشتیم، بعد برای اینکه دفن بکنند طرف میماند. میآمدند قبرش را میکَندند. جمعیت محدودی بود، مردم مدینه. و حالا مثلاً چند روزی یک بار یک شخصیتی بینشان از دنیا میرود. گفت: «آقا برای فلانی دارم قبر میکنم. فلان کس از دنیا رفته.» حضرت فرمودند: «چرا زمین اینقدر سفت است؟» گفت: «تعجب میکنم.» حضرت فرمودند: «اگر این بابا آدم خوشاخلاقی بود، قبرش هم باید راحت کنده میشد.»
آثار چه به چه چیزی ربط دارد؟ دارد زمین را میکَند، زمین سفت است. زمین برای آن کسی که قبرش دارد کنده میشود، آدم خوبی نیست که این سنگ پا نمیدهد به اینکه آن آقا بخواهد بیاید. موجودات عالم شعور دارند، زمین هم شعور دارد. زمین وقتی یک آدم بد اخلاق، آدم بیدین، آدم بیایمان بخواهد جنازهاش را تحویل این زمین بدهد، زمین ناراحت میشود. بعدش میرود با این آقا همنشین باشد. فشار آدم، فشار قبر حتماً به این جسم هم نیست ها. دو سه روز پیش در حرم، در این قبرستان حرم پرسیدم: «میگویید راه میرویم، اشکالی ندارد؟» گفتم: «نه اشکال ندارد.» پرسید: «یکی اینها خفه نمیشوند؟» گفتم: «خاک خاکشیر شده رفته، چیزی اینجا نیستش که.» بله، موقع دفن کردن یک آثاری روی این جسم، آثار ظاهری چیزی اینها هست. حالا چقدر است و چیست، اینها را خدا میداند. یک حساب کتابی بالاخره وجود دارد.
پیغمبر فرمودند: «این زمین اگر برای آدم خوشاخلاق بود، باید نرم میشد.» لذا برای امام رضا (ع)، زمین وقتی میخواهد معصوم را در بر بگیرد با اشتیاق تمام آغوش باز میکند. هی باید بزنی بزنی بزنی، مثل ماجرای آن زنی که در دوران امام صادق (ع) بود که گفتند: «آقا هرچه در خاک میگذاریم، خاک پس میزند.» فرمودند: «سیدالشهدا را بگذارید» گفتند: «این خانم بدکاره بوده، بچه یکی از این کارها گناهان حامله میشده، به دنیا میآورده، پرت میکرده در تنور آتش. واسه همین زمین پس میزند.» اصلاً در قبر نمیرفته.
بعد پیغمبر فرمودند که اگر آدم خوش اخلاقی بود، آنقدر زمین نرم مثل شن و ماسه، بازی میکند. اینجور نرم میشود قبر آدم خوب. خداوکیلی این روایتها را شنیدهاید یا نشنیدهاید؟
بعد حضرت فرمودند که کسی که اهل مهماننوازی باشد، قبرش نرم میشود. «اِلّا مومنٌ تقیٌ» چون تنها کسی که مهماننواز است، آدمی است که ایمان و تقوا دارد. جز آدمی که ایمان و تقوا دارد، کسی مهماننواز نمیشود. مهماننوازی با آن آداب و شرایط و آثارش مال آدم با ایمان و با تقواست. این آدم با ایمان و با تقوا که مهماننواز است، کلنگ را که میزنی، قبر باز شد. زمین عاشق این است در بر بگیرد. ببین مهماننوازی چه آثاری را در کجاها که ندارد!
**اهمیت روابط در عالم هستی**
گفتند چقدرش را نگفتند. عجیب و غریب است. شما در این عالم از ۱۰۰ کار، الان به این نتیجه رسیدهاند که بعضی از این سونامیها یا تسونامیها (سونامی، تسونامی) ممکن است حاصل پر زدن یک پرنده در غرب عالم باشد. یک پرنده در غرب عالم پر میزند، از این پر زدنش انواع تغییرات تولید میشود، در شرق عالم میشود سونامی. آب دریا، اقیانوس طوفان میکند، میآید یک شهر را میبلعد، میشود سونامی. محصول چیست؟ یک پر زدن یک پرنده. الان به این نتیجه رسیدهاند هارکو احتمالاً هارپ سونامی، تسونامی، اینها اصطلاحاتی است که حالا یک زلزلهنگارها و زمینشناسها و اینها استفاده میکنند. هارد احتمالاً واژه دیگری است! مثلاً خودش یکی از این تعاملات است. ببین چقدر در این عالم روابط عجیب و غریب است! تازه این آثار مادی است که فهمیدهاند. اینقدرش با دستگاه میکروسکوپ و اینها دیده میشود، فهمیده میشود. آن چیزهایی که فهمیده نمیشود؟
یک مهمان پذیرایی میکنی، مهمانی میدهی، چی میشود؟ چه خبر است؟ یکی از اساتید امام فرمود که: «منزل ما مهمان آمده بود.» الان یادم افتاد. فرمودند که: «سه روز ما از این مهمان پذیرایی کردیم. روز آخر، حالا این را به این مناسبت باید بگوییم وقت خودش، روز آخر من یک کار کوچکی به این مهمان گفتم انجام بده.» مثلاً «چه کار کنم؟» گفتم: «یک کاری.» بعد فرمود که: «من نشستم این طرف، صدایی شنیدم از آنور عالم. صدا آمد که بابت این سه روز پذیرایی که کردی، روز اول قرار بود تو در بهشت مهمان پیغمبر باشی، روز دوم در بهشت مهمان امیرالمؤمنین، روز سوم مهمان حضرت زهرا (س). این یک کلمه که گفتی و از مهمان کار کشیدی، کار کشیدن از مهمان خراب کرد مهمانی را.» در موردش عرض میکنم جلو شبها. یکی از کارهایی که بد است در مهمانی، نباید کرد، کار کشیدن از مهمان است.
**آثار مهماننوازی در قیامت**
خب این موقعی که میخواهند مهماننواز را در قبر بگذارند، این اثرش است. حالا وقتی که این آدمی که مهماننواز بوده، میخواهد از قبر دربیاید، آن موقع چه اثری دارد برایش؟ امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «ما من مؤمنٍ مهیمانواز» نه! مهماندوست. مهماندوست، مهماندوست، مهماندوست. مهماندوستی که راحتتر از مهماننوازی است. دوست داری مهمان بیاید. حالا مهمان هم نیامد اشکالی ندارد.
فرمود: «یک مؤمنی مهماندوست باشد، دوست داشته باشد مهمان بیاید خانهاش، الا و یقوم من قَبرُ یومَ با رویش» وقتی سر از قبر در میآورد، چهرهاش مثل ماه شب ۱۴ میدرخشد. مردم نگاه میکنند میگویند: «ما هذا الّا نبیٌّ مرسَلٌ.» این که نیست مگر یک پیغمبر فرستاده شده. «بابا این پیغمبر است!» یک فرشتهای میگوید: «نه، هذا مؤمنٌ یحبُّ الضِیافَةَ.» نه، این مؤمنی است که مهماننوازی را دوست دارد. «نه بابا این پیغمبر نیست. این یک مؤمن است که مهماندوست و مهماننواز بوده، وَ لا سَبیلَ لَهُ الّا اَن یَدْخُلَ الْجَنَّةَ.» و برای او راهی نیست جز اینکه وارد بهشت شود. «هیچ راهی هم ندارد. الان که از در قبرش درآمده، صاف باید برود در بهشت. من مأمورم، من فرشته مأمورم صاف ببرم بهشت.» خداوکیلی بهشت رفتن مفت است. خداوکیلی کیست که بدبخت است؟
امام سجاد (ع) مناجات میکردند، گفت: «خدایا چقدر بدبخت است آنکه یکیهاش کارهای بد به ده تاییهاش کارهای خوب بچربد!» اما خدا هر حسنه را ۱۰ برابر مینویسد، هر یک سیئه را یک دانه مینویسد. کار خوب را ۱۰ تا مینویسد، کار بد را یکی. چقدر بدبخت آنکه یکی یکیش بیشتر از ۱۰ تا ۱۰ تایش باشد. ۱۰۰ تا یکی یکی جمع کرده، ۵ تا ۱۰ تا ۱۰ تا ۵۰ تا اضافه دارد. خاک بر سر کسی دیگر نیست؟ خاک بر سری ترین فرد بدبختی نیست؟ «رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ» ای پروردگار ما، بیگمان هرکه را تو به آتش درآوری، مسلماً او را خوار کردهای. در قرآن خواندهاید دیگر. آیه قرآن. «خدایا هر کی بفرستی در جهنم، واقعاً آدم بدبختی است، خوارش کردی. آدم ذلیل، بدبخت، بیچاره است، نکبت.»
از این عجیبتر برایت بگویم؟ صدای از پشت در خانهات بیاید، بفهمی مهمان آمده، خوشحال بشوی. یک صدای همهمهای میآید، صدای سر و صدایی میآید، صدای موتوری میآید، صدای ماشینی میآید، احساس میکنی دارد مهمان میآید. کسی اگر از صدای همهمه که پشت در میآید، احساس میکند مهمان میآید، خوشحال بشود، خطایا گناهانش «وَ اِن کَانَ مُطَابِقاً» همه گناهایش بخشیده میشود، حتی اگر به اندازه زمین تا آسمان باشد. صدا زنگ خورد، آخ جون! مهمان! هرچی گناه داشت. دیگر منتظر ماه رمضان و شب عید فطر و شب قدر و اینها هم نمیخواهد باشد. ولو از زمین تا آسمان را پر کرده باشد، حساب کن زمین تا آسمان را پر کرده رحمتش.
بیچاره کرده عالم را. چقدر بدبخت آنکه بدبخت عالم شقی کسی است که ماه رمضان از او بگذرد، بخشیده نشود. این نکبت است. شقی به آدم حاشیهرو بد میگوید. آدمی که اصلاً دیگر روی به خیر و صلاح و خوبی و اینها ندارد. این آدمی که ماه رمضان گذرد و آمرزیده نشود، بدبختی است.
**مهماننوازی و بخشایش گناهان**
یک مردی آمد خدمت پیغمبر اکرم (ص). گفت: «یا رسول الله، بأبی انت و امی پدر و مادرم فدایت.» ببین دین ساده را. «آقا جان، فداتون بشوم. من وضو درست و قشنگ میگیرم، با اشتها. وضو احسن الوضو، با علاقه، قشنگ و مرتب وضو میگیرم. نماز میخوانم. زکاتی هم که واجب است در وقتش میدهم. مهماننوازی هم هستم (مهماننوازی هم میکنم). مهماننوازیام هم اینجوری است که خیلی «طیب بها نفسی» با طیب نفس، با علاقه، با آرامش خاطر مهماننوازی میکنم. «محتسبون بذلک» به حساب خودم میگذارم، به خاطر خدا مهماننوازی میکنم. خیلی هم دوست دارم مهمانها را. نماز میخوانم، زکاتم را میدهم، وضو میگیرم و مهماننوازی اینجوری هم میکنم. عندالله امیدوارم خدا من را ببخشد. حل است؟»
فرمود: «بَخ بَخ، مال جهنم علیک سبیل.» آفرین آفرین، جهنم بر تو راهی ندارد. «آفرین آفرین آفرین، به جهنم راه نداری. اصلاً جهنم با تو کاری ندارد.» (نماز میخواند، زکات میدهد، وضو میگیرد، مهماننوازی. از این سادهتر دیگر میشود؟) خداوکیلی دارید به من بگو. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَرَأَكَ مِنَ الشَّحِّ.» خدا تو را از بخل و تنگنظری رها کرده است. «خدا تو را از بخل نجات داده. خسیس بودن، سفت بودن. چون اینجوری نیستی، واسه همین جهنم به تو راه ندارد. جهنم جای آدمهای بخیل و تنگنظر است.»
«إن کنت کذالک» آخرش حضرت دو تا جمله دیگر هم فرمودند، من فقط میگویم و ترجمه میکنم، موضوع بحث شبهای بعدمان است. حضرت فرمودند که: «مهمان وقتی میآید، ولی خودت را به تکلف نینداز. اذیت نکن. برای مهمان خود سخت نگیر.» به خودت که حتماً این هم تک باشد، آن هم روبهراه باشد. سخت نگیر برای مهمان. در مورد یک شب صحبت میکنیم. «هیچ مهمانی نیست که میآید، مگر اینکه رزقش را با خودش میآورد.» این هم در موردش صحبت خواهد شد. نور میانداختی، دنبالش میگشتی.
بندهی خدا! مهمان هدیه خداست. میگویند مهمان حبیب خداست. نه آقا، مهمان هدیه خداست. هدیه بالاتر است یا حبیب؟ یکی با خدا دوست است. خوب خوب. خدا برایت هدیه فرستاده. هدیه فرستاده برای شما. کادو. کادو خدا به شما! پیغمبر فرمود: «وقتی خدا خیر یک مردمی را بخواهد، برایشان هدیه میفرستد.» «یا رسول الله، و ما تلک الهدیه؟» ای رسول خدا، و آن هدیه چیست؟ «این هدیه چیست که خدا میفرستد اگر یک عده را دوست داشته باشد؟» فرمود: «الضیف مهمان.» مهمان با رزق خودش میآید. گناههای صاحبخانه را برمیدارد میبرد. هرچی گناه بابا، نگاه حرام کرد. رفتیم، دو دقیقه مهمان شدیم، نابود میکند. رزقی هم که خورده، رزق خودش بوده. گناهها را برداشت. به به!
**مهمانی و برکات آن در زندگی**
امام صادق (ع) به یکی از اصحابشان، حسین بن نعیم فرمود: «اَخْوَانُکَ یَا حُسَیْن، حُسَیْن، حسین.» برادرانت، ای حسین. حالا اسم حسین که اولین اسمی بود، اولین بار فقط به امام حسین (ع) داده شد. اسمی بود که ما تاریخچه نداشت مثل یحیی. اسم مسیح، یحیی همین شکلی است. یحیی اولین فردی که روی کره زمین یحیی شد، حضرت یحیی. حسین اولین کسی که روی کره زمین حسین شد، امام حسین (ع). حالا این بابا هم اسمش را دیگر از امام حسین (ع) گرفت، حسین بن نعیم. «رفیقا و برادرای دینیتو دوست داری؟» گفت: «بله آقا.» حضرت فرمودند: «خیرت به فقراشون میرسه؟ به فقراشون سود میرسونی؟» بعد حضرت فرمودند که: «بر تو واجب است که هر کی که خدا دوستش داره رو دوست داشته باشی.» بعد فرمودند که: «اینم که میگویم سودت بهش برسه، یعنی آنکه آن خدا دوستش داره رو دوستش داشته باشی. سفرتم براش پهن باشه. دعوتشون کنی بیاین خانهات.»
گاهی پیش میآید که پای مهمان میشکند، چیزی. خانه مهمان، بابا هیچ کی تا حالا ندیده دیگر. بستری شده، پایش شکست و اینها. دیگر همه پا نمیدهد کلاً به کسی تا پایش شکست. دیگر پا داد، الان دیگر آمدهام خانه آقا! بالاخره دیدن چیز خوبی نیست خانه آدم. البته بعضیها یک محذوریتها و محدودیتهایی دارند، دوست ندارند هر کسی خانهاش بیاید. بحث سر این نیست. خب این بالاخره یک جوری باب ارتباط با سفرهاش را جدا نکند. بعضیها سفرهشان از بقیه جداست. خیلی بدی، خوبی نیست. دستش به دهان بقیه هم برسد. دعوت میکنی؟
گفت: «بله آقا جان. من اصلاً هر وقت میخواهم غذا بخورم، غذا نمیخورم. دو تا یا سه تا یا کمتر یا بیشتر از اینها با هم باشند.» ۱۴ نفر خوبی بوده. خدا بیامرزتش. «سفره که پهن میکند، دو تا، سه تا، کمتر، بیشتر از این آدمایی که بالاخره بیبضاعتند، اینها دور من هست.» خب الان شما خیلی، این آدم به نظرتان آدم مهمی آمد ها! حضرت فرمودند که: «خیلی جوگیر نشویا. فضیلت اینها بیشتر از توست. اینایی که میان لقمه شما رو میخورند، حقی که به گردن شما دارند بیشتر از حقی است که شما به گردنشان دارید. چون اونا دارند بیشتر به تو خیر میرسانند تا تو به اونا. اونا باید منت بزنند سرت، نه تو منت بذاری. تو باید دست اونا رو ببوسی، نه اونا دست تو رو ببوسند. بهشت!»
بندهی خدا اصلاً تعجب کردم. گفتم: «آقا من خانهام دعوتشون میکنم، سفره برایشان پهن میکنم، بهشون غذا میدهم، سیرابشون میکنم، جا برایشان پهن میکنم. بعد اینها حق بیشتر به گردن من دارند؟» «بله! اینها وقتی میان خانه شما، مغفرت را برای تو و خانوادهات میآورند. وقتی هم که میروند، گناههای تو و خانوادهات را میبرند بیرون. اینها میان پاکی معنوی برایت میآورند. شما یک لقمه غذا، اینها تمام معنوی نعمتها را دارند بهت میدهند. تو داری یک لقمه تمام مادی به اینها میدهی. نمیشود. واقعاً گیر ما این است دیگر. مشکل زندگی کردن باید یاد بگیریم.»
خب این روایتی که چند شب ما هی وعدهاش را داده بودیم، گفتیم میخواهیم بخوانیم، امشب دیگر میخواهیم برویم. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «مَنْ اکرمَ ضَیفاً فقد اَکرم سبعینَ نبیّاً.» هر کس مهمانی را تکریم کند، هفتاد پیامبر را تکریم کرده است. کسی یک مهمان را اگر تحویل بگیرد، ازش پذیرایی کند، انگار ۷۰ تا پیغمبر را پذیرایی کرده. یک لحظه فکر کن هفتاد تا پیغمبر. یعنی آقا دوست دارید یک مرجع تقلید بیاید خانهتان؟ مقام معظم رهبری امروز مهمان شما، امام خمینی (ره). حالا دوست داری یک روز حضرت ابراهیم مهمان شما باشد؟ حضرت موسی، حضرت عیسی. ۷۰ تا پیغمبر با یک دانه مهمانی که دارد میآید. ثواب اکرام ۷۰ تا پیغمبر. همین یک نفری که دعوت کردی، آمد سر سفره نشست، غذا دادی بهش، جا دادی، عشق!
سی دی ادامه دارد. بقیهاش را هم میخوانم یا دیگر طاقت ندارید؟ خب حالا اگر این ثواب پذیرایی، خرج کردن برایش مثل چی میماند؟ یک درهم اگر خرج کنیم، یک هزار تومان، یک ۵۰۰ تومان، یک ۱۰۰ تومان. یک درهم خرج کردن برای مهمان چقدر ارزش دارد؟ «فَکَاَنَّمَا اَنفَقَ اَلفَ اَلفِ دینار فِی سَبیلِ اللهِ تَعَالَی.» پس چنان است که یک میلیون دینار در راه خدای تعالی انفاق کرده باشد. انگار یک میلیون دینار در راه خدا انفاق کرده. هر یک درهم. بگیر هر یک تومن خودمان. هر هزار تومان خدا. بگیر هر هزار تومان خودمان که میشود چقدر؟ یک میلیون هزار تومان! یک میلیون هزار تا میشود یک میلیارد هزار تومان. برای مهمان خرج میکنی، برایت ثواب یک میلیارد انفاق در راه خدا مینویسد. سخت است باورش.
اگر کسی باور کند، ببین کی باور میکند اینها را؟ الان اینهایی که من دارم میگویم، آن مرحوم حاج آقای حاج محمد حافظ عکسشان اینجاست، از دنیا رفته. ایشان دارد باور میکند. با آن شهید اسمشان چیست؟ محمدرضا کاشف. باور دارم، حتماً باور دارم. آنکه رفته آنور عالم میگوید: «راست میگوید. کاش من برگردم اینها را انجام بدهم.» رفته آنور پریده ؟، آمد. میفهمی چی به چی است. همان را که بگذاریم آنور، تازه میفهمیم چه خبر است. چی به چی بوده و چکار میکردیم، چی اینجا به درد میخورد. الان دیگر در فکر این هستیم که لباس و غذا و خوراک و گوشی و وای فای، قوط قالب ؟. بعضیها الان درگیرند با اینکه وایفای دارم یا ندارم. چند نفر من را فالو کردند و من چند نفر را فالو کردم. همین که یک درهم مهمانی بدهم اینجوری حساب میشود.
مهمان با رزق خودش میآید. یک اشارهای کردم. انشاءالله شبهای بعد بیشتر بحث میکنم. یک فرصت کم ۲۰ دقیقه، نیم ساعته. اگر بتوانم این بحث را شروع بکنم و تمامش بکنم، خیلی خوب میشود. بحثی که خیلی به دردمان میخورد. و فقط هم امشب میشود گفت، وقت دیگری نداریم که بخواهیم اول این را عرض بکنم بعد ماجرا را توضیح بدهم.
ببینید مهمان حقوقی دارد به گردن صاحبخانه. یکی از حقوقش، نفقهاش است. مهمان واجبالنفقه است. شما چطور اگر مثلاً پدر خانواده باشیم، بچهتون واجبالنفقه است برای شما. و نفقه او. نفقه همان خرجهای ضروریات زندگیاش دیگر. همسر شما واجبالنفقه است. خرج متعارفی که دارد در زندگی، در شأنش است. آن مقداری که یک زنی با این ویژگیها، با این شرایط، یک مقدار هزینهای دارد در زندگی، یک مقدار وسیلهای لازم دارد، لباسی میخواهد، خوراکی میخواهد، اسباب زندگی، این میشود نفقه. آن آقا، این خانم، میشود نفقهاش، واجبالنفقهاش. نفقه این خانم میافتد گردن آقا، واجب.
مهمان نفقه دارد. نفقهاش به عهده کیست؟ صاحبخانه. آن مقداری که لازم است باید برایش فراهم بکند. مهمان واجب النفقه است.
**مسئله مهم: فطریه مهمان**
مسئله خیلی خیلی مهم روز عید فطر ما. اگر کسی شب عید فطر مهمان کس دیگری باشد، میشود واجبالنفقهی او. پس باید چی بشود؟ فطریهاش بیفتد گردن صاحبخانه. در مورد این میخواهم صحبت بکنم. ۳۴ صفحهای جزوه آوردهام. چقدر بشود بخوانیم، خیلی خوب میشود. هر چقدرش بشود بخوانیم، خیلی خوب است. من حالا خیلی سریع فاکتور بگیرم یک سری مباحث رو. اصل بحث فطریه را اینجا مطرح میکنم به مناسبت اینکه فطریه مهمان را باید صاحبخانه بدهد، به مناسبت بحث مهمانی.
اولاً کلی امید دادیم که نگران نشوی، یک درهم خرج کنی یک میلیارد! اصلاً نگران نشو، هیچی. به خودت فشار نیاور. مهمان میبرد بهشت. رزق خودشو داره. صداش بیاد خوشحال بشوی، میری ۱۲ هزار تومان پول هر کدامشان را بدهیم، فطریهشون. امسال چقدر بود؟ برنج و اینها مثل اینکه ۱۰، ۱۲ تومن بود، درسته؟ گندم که هفت و نیم. در مورد زکات فطره، دیگر وقت دیگری هم نداریم بخواهیم در موردش بحث بکنیم. مناسبتش امروز که روز مبارک عید فطر است.
**احکام زکات فطره**
در مورد زکات فطره، کی باید فطریه بدهد؟ اول میخواهیم اگر تا آنجا که بشود کل مباحثش را بگوییم. بحث خوبی است. کی باید فطریه بدهد؟ نکته اول: هر کی موقع غروب، پس من دیگر میخواهم احکام بگویم. اشکالی که ندارد؟ زنها آماده است دیگر. با قوت گوش دهید. حواست جمع، بدون خستگی میخواهم رگباری فقط مسئله بگویم پشت سر هم. انشاءالله همه حواسشان باشد. بحث خوبی است، خیلی به درد بخور.
دم غروب شب عید فطر، وقتی که اذان دارد گفته میشود که اذان مغرب میشود دیگر. شما روزه خودت را که باز میکنی یعنی عید فطر. این غروب. دم این غروب کسی عاقل باشد، بالغ باشد، هوشیار باشد، فقیر نباشد. یعنی این مشاعرش کار میکند، عاقل است، بالغ هم هست. باید فطریه خودشو و نانخورهاشو بدهد. دیگر در مورد نانخور مهم نیست بالغ باشد. نانخور شما اگر یک بچهای باشد که ۵ دقیقه پیش به دنیا آمده، بچه بزرگ باشد، خودش رفته زندگی تشکیل داده، کار دارد، زندگی دارد، خودش بخورد، خودش جزئی از خانواده است. آفرین! جزئی از خانواده است و نانخور. ولو الان پیش من نباشد، سرباز جای دیگر است. آفرین! دیگر پس ببینید. اصل مسئله که مطرح شد، دیگر ذهنها همه فعال شد که ببینیم آقا این چی به چی میشود. مسئله خیلی مهم است.
**میزان فطریه و جنس آن**
خب چقدر باید بدهیم فطریه را؟ نفری یک "ساع" با عین صاع. میشود ۳ کیلو. ۳ کیلو وزن از چی؟ گندم، جو، خرما، کشمش، برنج، ذرت. کسی قوت غالبش مثلاً شیراز باشد. بعضیها غالباً در شبانهروز خرما میخورند. بعضیها غالباً ذرت میخورند. بعضیها غالباً برنج میخورند. بعضیها غالباً گندم میخورند. نان از همین قوت غالبش. اگر این شرایط را داریم: چهار تا عاقل، بالغ، هوشیار، فقیر هم نباشد. این آدم باید سه کیلو از اینها را بدهد. از این شش تایی که اسم آوردیم: گندم و جو و خرما و کشمش و فلان و اینها. قوت غالبش از هر کدام است شب عید فطر، به گردنش فطریه میآید سه کیلو. حل شد مسئله؟ مسئله خوبی است ها! خوب دقت کنید، بریم جلو.
باید یا خود اینها را بدهد یا مثل اینها را بدهد یا پول اینها را بدهد به مستحق. حالا اینکه من با پول اینها بروم چیز دیگری بخرم؟ با پول گندم مثلاً سه کیلو برنج الان به عهده من آمده. سه کیلو برنج مثلاً میشود ۴۵ هزار تومان بر فرض. من ۴۵ هزار تومن را فقیر سراغ دارم، یک وسیلهای میخرم بهش میدهم. این جایز است یا نه؟ حضرت امام (ره) که الان داریم فتواهایشان را میخوانیم، ایشان جایز نمیدانند. مرحوم آیتالله بهجت جایز میداند. اختلاف نظر بین مراجع. بحثهای خیلی خوبی داریم. تأکید میکنم با دقت گوش کنید.
یا پولش را بدهد. اگر کسی فقیر باشد، فقیر به گردنش زکات فطریه نمیآید. فقیر کسی که مخارج سالش را ندارد، ولو آدم محترمی است، دارد بالاخره سر میکند با ماهیانه و... ولو اینجوری هم باشد، ولی واقعاً خرج سال خودش و زن و بچهاش را ندارد. آفرین! آفرین! این دیگر به گردنش فطریه نمیآید. حالا این باز جزئیاتش حالا باز باید بیشتر دقت کنیم. کسب و کاری هم ندارد که بتواند مخارج سال خودش و عائلهاش را بگذراند. پس کسب و کار هم ندارد. این قیدها را دقت کنید. به نظر حضرت امام. حالا نظر آقای بهجت را هم میگویم. امام میفرمایند که کسی در مخارجش مانده، کسب و کاری هم ندارد بتواند این مخارج را پر کند. درست شد؟ یارانه میچرخاند یک اصطلاحی هست. یارانه دارد زندگیاش را میچرخاند. خب اینها میشود گفت فقیر شرعی. به اینها.
بحث خیلی مهمی است. به فقیر شرعی. من اگر نذر کردهام به یک فقیر بدهم، فقیر یعنی خب این آدم فطریه به گردنش واجب دیگر نیست. پس روشن شد فقیر کیست؟
شرایط کسی که فطریه بهش واجب میشود، نانخور یعنی چی؟ شب عید نانخورت باشم. مهمان و مهمانی داریم صحبت میکنیم، مهمان واجبالنفقه است، میشود مثل بقیه اعضای خانواده. نفقهاش را باید داد. بقیه اعضای خانواده یعنی کیا؟ یعنی نانخورها. نانخور یعنی کی؟ ببینید هرکی که در عرف میگویند این آقا را فلان کس دارد خرجش را میدهد. کانادا دارد درس میخواند، بچه رفته کانادا، بابا دارد خرجش را میدهد. سرباز، پدر من است. درست شد؟ کوچک باشد، بزرگ باشد. البته بچه که در شکم مادر است، نه. به دنیا آمده دیگر. بله، الان نانخور. خب شما گویی نمیخورد، دارد شیر مادر میخورد. گفتم ۵ دقیقه هم که به دنیا آمده باشد قبل غروب، نانخور شما محسوب میشود. میگویند خرج این را کی دارد میدهد؟ درست شد؟ مسلمان باشد یا کافر؟ کافر هم باشد. من خودم مسلمان شدم، شیعه شدم. دو سر عائله دارم در فلان سوئد مثلاً زندگی میکنیم. مسلمان نیستند. شب عید فطر باید فطریه همه اینها را به من بدهند. مسائل، مسائل دقیقی است ها! و خیلی وقتها هم رعایت نمیشود.
فطریه از اوجب واجبات است. خیلی هم مهم است. فرمود: «خیلیها عمرشان به خاطر عدم پرداخت فطریه کم میشود و در طول سال بلاهایی میآید، از دنیا میروند به خاطر فطریه است.» فطریه بیمه است آقا! بیمه سال. بیمه خداوکیلی! نمیرویم بدهیم خب. بیمه، شرایط بیمه خدا را میگوییم. البته اینجوری نیست که حالا هرکی فدیه داد، خب امیرالمومنین ع هم سال قبل نباید از دنیا برود (؟). یک سری بلاهایی که اینها دیگر خلاصه معلق است روی هواست. بابت گناههاست، فلان است. اینها را دفع میکند. اصل ماجرایی که بالاخره وقتی آدم از دنیا برود از دنیا میرود.
حالا یک نکتهای که در فطریه است این است که اینهایی که من خرجشان را میدهم، شب. ولو کسی نانخور من باشد، ولی من وقتای دیگر خرجش را نمیدهم (مهمان)، ولی الان دم اذان است. اختلاف بین فقها و بین مراجع یک ساعت و نیم ساعت و اینها که کفایت نمیکند نانخور محسوب بشود. باید مانده باشد، یک دو سه روزی مانده باشد، مهمان باشد قشنگ درست و حسابی. سر اذان، سر غروب. کسی آمده مهمانم هست. در زندگی شماست. چیزی هم بخورد. این خیلی عجیب است. اصلاً نمیخواهد در خانه شما چیزی بخورد. ولی خودش غذاشو آورده، خانه شما مهمان شماست. مهمان واجبالنفقه است. واجبالنفقه کیست؟ صاحبخانه. ببین چقدر مسئله!
در شهرهای دیگر هم اگر باشند، پس فرقی نمیکند. من میتوانم کسی را وکیل بکنم، کسی که نانخور من است وکیلش بکنم که فطریه را پرداخت بکند. خودم رفتهام مکه مثلاً، بچهام مشهد. زنگ میزنم بهش میگویم: «بابا از در پولا دربیار. مثلاً فطریه را جدا کنید.» اشکالی ندارد. میشود.
**شرایط مهمان در پرداخت فطریه**
مهمانی که قبل از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و نانخوارش محسوب میشود. اگر قبل از غروب شب عید فطر بیاید، بدون رضایت صاحبخانه بیاید، مدتی هم بماند، بازم فطریه به گردن صاحبخانه است. کسی که انسان را مجبور کردند که خرجش را بدهند، بازم واجب است فطریه. اینها را خیلی جاهای دیگر نداری. اینجاست، اختصاصی بحث فطریه است.
اگر مهمان بعد غروب آمد، حرم رفته بودند شب عید فطر افطاری. ولی دم غروب اینجا نبود. به گردن من نیست. هرچند مستحب است بازم این را بدهم. واجب نیست. ولو من قبل افطار دعوتش کرده بودم، گفته بودم: «قبل افطار بیا.» خودش رفته بعد افطار آمده. رفته بعد اذان آمده. افطار دارد میکند اینجا بعد اذان آمده.
کسی غروب شب عید فطر دیوانه بشود یا بیهوش بشود (بستری شد بیمارستان نیم ساعت مانده به غروب عید فطر). این بیهوش بود، عمل جراحی داشتم میکردم، بیهوش. این دیگر فطریه بفرمایید ندارد. زکات فطره بر او واجب نیست. آدم عاقلی بود، دیوانه شد. یک دیوانهای بود، عاقل شد احکام. عوض میشود. دم غروب شب عید فطر دیوانه است، فطریه ندارد. سالم، فطریه دارد. بچهای بود نیم ساعت مانده به غروب شب عید فطر بالغ شد. اینجا فطریهاش چی میشود؟
خب حالا من مثلاً پول طلب داشتم از کسی، فقیر بودم. کسی دم اذان شب عید فطر. مسائل دقیق است. دستتان آمد که این سر اذان خیلی مهم است. کسی که مسلمان نبوده، مسلمان شده یا شیعه میشود و فلان. نمیدانم احکامشان چه جوری است. فطریه دارند یا نه؟ ندیدم تا حالا فطریه راجبشان. حالا یک آماری بگیریم. بد نیست این هم از این.
**نکات دقیق و ظریف در احکام فطریه**
حالا میخواهم یک سری مسائل دقیق و ریز برایتان بگویم که باید به دقت گوش داد. بچهدار شد، بچهاش بعد غروب به دنیا آمد. این فطریه مستحب است. فطریه کسایی که بعد از غروب تا قبل از ظهر روز عید، صبح روز عید فطر مهمان آمده برای ما، مستحب است فطریه شان را بدهیم.
اگر قبل غروب نانخور کسی محسوب شد (دختر بود، خواستگار آمد و خلاصه قبل غروب عقدش کردند). این آقا رو و این خانم رو نیم ساعت مانده به غروب عقدش کردند. این الان فطریهاش با کیست؟ شوهرش. ابتلا پیدا میشود ها! آفرین. اینجا باید طرف دیگر از گردنش برداشته شود. من به عنوان مهمان دیگر از گردنم برداشته شده.
حالا من آقا پول دارم، وقت خیلی نداریم. من سه چهار ده صفحه، ۵ صفحه بخوانم، نکات خیلی خوبی داریم. خود آنهایی که نانخورند، اگر میخواهند فطریهشان را بدهند. من اگر به گردن دیگری فطریهام واجب نیست که بدهم. اگر خودم میخواهم بدهم، حالا اگر بدون اینکه به او بگویم دادم، خودم رفتم دادم. کسی که مال را برداشته هنوز نشده، فرق کرد. مهمان بودم خودم رفتم فطریهام را دادم به صاحبخانهام نگفتم. اگر من مهمان کسی بودم، آن آدم بیمبالاتی بود، شب عید فطرت مهمانش بودیم و من باید بروم خودم بدهم. میدانم که نمیرود بدهد، انسان واجب است که خودش بدهد.
یک خانمی از شوهرش مخارجش را نمیدهد. دارند با هم زندگی میکنند در دو تا خانه جدا جدا یا قهرند. این خانه با اوست. اگر نانخور یکی دیگر محسوب بشود (رفته با خواهرش دارد زندگی میکند)، این میشود. نه دیگر. شوهر یکی دیگر است. همان که نانخور او محسوب میشود، او میدهد. اگر نه، خودش دارد خرج خودشو در میآورد زندگی میکند، اینجا دیگر خودش. نه اینکه به گردن شوهرش نیست، شوهرم پرداخت فطریه را.
سادات فطریه عام به آنها نمیدهند. اینها، این چه جوری است؟ این مسئلهاش چیست؟ کسی که سیّد نیست، فطریه را به سیّد نمیتواند بدهد. سیّد باید به سیّد بدهد، عام باید به عام بدهد. حالا من خودم یک خانمی هستم که سیّد نیستم. سه تا بچه سیّد دارم. فطریه این سیّدها را (بچه سیدم دارم) میدهم. میتوانم بدهم به سیّد؟ نخیر. شما خودت عام. فطریه، ولو سه تا بچهات هم سیّدند. بله دیگر، بله دیگر. آنکه خودش غیر سیّد است، باید همه آنهایی که نفر در خانواده خودشو نانخوراش است رعایت بشود دیگر. اشکال اصل و مسئله سیّد به غیر سیّد و اینها و رعایت بشود.
بچه شیرخواره را کی باید فطریهاش را بدهد؟ اگر دارد از مادر یا دایه شیر میخورد، کسی که خرج مادر و دایه را میدهد، او باید فطریه را بدهد. ولی اگر مادر یا دایه مخارج خودشو از مال طفل برمیدارد (این بچه یک سری اموال دارد، ارث بهش رسیده. مادره داره از این اموال بچه شیرخوار خرج میکند) این دیگر فطریه طفل بر کسی واجب نیست. چون الان مادره خودش نانخور بچه محسوب میشود.
یک مسئله فطریه، چقدر فقها و علمای ما زحمت کشیدهاند! واقعاً چقدر زحمت. رساله و این احکام، چندین سال. بعد زحمت بکشید، فکر کنید یک مسئله کوچک چقدر دین ما حرف دارد. برای همین یک دانه مسئله. دستگاه عظیمیه واقعاً. مطالب دیگر هم هست. موارد مصرفش هم جاهایی است که میشود زکات را داد. مواردش مشخص است در مورد زکات. اینجا هم همان جا. هر جا که زکات را میشود داد (کسی که در راه مانده و کسی که نمیدانم فقیر باشد و مسکین باشد و نه که همه آنهایی که خودشون عاملین علیها در کار زکات، جمعآوری زکات و فلان است هم میتواند سهمی از زکات داشته باشد) و همه اینها که ۸ مورد است. آن هشت مورد را اینجا هم بهتر این است که آن طرفی که داریم بهش فطریه را میدهیم اهل گناه کبیره نباشد. آدم شرابخوار، آدمی که علنی معصیت کبیره میکند. به اینها ندهید. بهترین کار این است. هرچند به او هم گفتند اشکالی ندارد. احتیاط واجب دارد مصرف میکند. این هم از این.
حالا من در فامیل هم هستند، در محلهام هم هستند، در شهرم هم هستند، کمیته امداد هم هست. به کدام بدهم؟ اولویت با فامیل است. در فطریه اول فامیل، بعد همسایهها، بعد اهل علم. کسی که دارد درس میخواند، طلبهای است، عالمی است. میدانم مشکل اقتصادی دارد. آن تعریفی که از فقیر کردیم شامل میشود. اولویت دارد نسبت به کلاً هر کی یک جهت برتری نسبت به بقیه، فضیلتی داشته باشد نسبت به دیگران در فطریه را دادن بهتر است تا به بقیه. این حافظ قرآن است. فقیر نیست. اگر مالی که دستش دادیم از بین نرفته، اینجا میتوانم پس بگیرم بدهم به مستحق. اگر نتوانم بگیرم، باید دوباره از مال خودم بدهیم. از بین رفته. اگر اونی که داشته میگرفته میدانسته یا احتمال میداده اونی که میگیرد فطریه است، باید عوضش رو به من بدهد، وگرنه دیگر اگر پولی را دادهام به این بندهی خدا فکر میکردیم فقیر است، بهش یک پولی دادیم قبل ماه رمضان.
کسی بخواهد فطریه به نیت امام زمان (عج). بعضیها هستند فطریه برای امام زمان (عج)، حرام است، نمیشود. فطریه امام زمانو عج بدهید. خودشان ماشاءالله هستند و پول هم دارند و خودشان فطریه خودشان را میدهند.
فطریه رو باید جدا کرد از اموال. این هم یک بحث مهمی است. قبلش فطریه رو بدهی یعنی از شب دیگر کنار بگذاری از مالت خود آن مال را. جدا کردن از مال تا ظهر هم نهایتاً ظهر عید میتوانید پرداخت بکنیم. خب حالا من در کارتم بود، با خودم نیت داشتم که یک مقداری از کارتم جدا کنم. این درست نیست. پول جدا کنیم. الان قاطی اموالتان نمیشود. این ده تومن. حالا اینجا خود این پولی که جدا شده چه احکامی دارد و اینها بحثهای مفصلی دارد.
**تعریف صغیر از دیدگاه آیتالله بهجت**
تعریف صغیر را از نظر آیتالله بهجت هم بگویم. خیلی قشنگ. چند تا مسئله از آقای بهجت زیاد آوردهام بخونم برایتان. حالا دیگر فرصت نیست. متاسفانه بحثهای ما هر شب، ببینید ما بحث مطلب اضافه میآوریم. خوبیهایی که خدا را شکر داریم. اینجوری نیست که دستمان بسته باشد و یک جوری آب ببندیم بگوییم یک ساعت را پر کند. ما هر شب مطلب، یعنی حرفهایمان میماند. یک تعداد یک سریش که کلاً ماند. ما میخواستیم بگوییم اصلاً دیگر وقت نمیشود بگوییم صحبت میکنیم. سه برابر، چهار برابرش در همین موضوع مطلب هست که میخواهیم بگوییم. این دین حرف برای گفتن دارد.
کسی که خرج سال خود و خانوادهاش را ندارد. کسی که فعلاً خرج سالش را ندارد ولی به تدریج به دست میآورد و مصرف میکند. دیدید امام فرمودند کاری هم نمیتواند بکند. کار میکند، خرد خرد در میآورد، مصرف میکند، چیزی نمیماند برایش. اگر غیر از آنکه خرج میکند، با قرض کردن و مانند آن بتواند زکات فطره را بدهد، به طوری که نظم به هم نخورد و موجب خرج و اجحاف نباشد، بنا بر احتیاط واجب باید زکات فطره را بدهد، به شرط اینکه نظم امورش به هم نخورد. یعنی الان اگر قرض بکند، دو سه روز یک خرده حالا بیشتر پول فطریه رو برگرداند. از اینکه قرض گرفته پس بهش برگرداند.
مسئله خیلی مهم. که این آدم تا آنجا که میشود باز نگوید آقا ما که بهمون تعلق نمیگیرد. بعضیها خیلی توپند ؟. خیلی خیلی باحال. یک وقت در تهران یک جلسهای بود. این را میگفتم. بحث خمس میکردیم، مردم ریختند سرمان. بعضیها آقا این چه جور احکامش چیست، فلان و اینها تعلق نمیگیرد. منبر گفتم، گفتم بخاری بود آنجا، زمستان. گفتم این بخاری الان یک خرده این شلنگه جابجا بشود، یک خرده آن لولهای که دارد گاز را میبرد بیرون، دیاکسید را میبرد بیرون، این یک خرده جابجا بشود. به شما بگویم که آقا این خیلی مطمئن نیست ها! شاید گاز بدهد. میخواهیم امشب اینجا. آدم عاقلی به نظرتان دنبال سؤال بکند با وسواس جهنم تا آخر دیگر راه فرار هم ندارد.
دانشجویی که در خوابگاه است، این فطریهاش به عهده کیست؟ اگر نانخور پدر مادر؟ پدر دولت و اینهاست؟ نانخور زندانیان مثلاً به عهده کیست؟ اگر فقیر نباشد و نانخور شخص دیگری هم نباشد، باید خودش بدهد. زندانی، مهمان آدم است. اذان میرود بیرون بعد از آن برگردد. مهمان کسی مهمان دم اذان، شب عید فطر شما محسوب بشود با شماست. همین که با این قید «بازی دربیاوریم»، از این ور بریم؟ تعلق گرفت. نان هم بیاورید. اصلاً حتی چیزی هم نخورید سر این سفره. دوتایی با همدیگر رفتیم پارک، یک مقدار من غذا آوردم، یک مقدار شما آوردین. اذان. مهمان شهرداریم اینا. بله غذای کسی که بفرستد دم خانهها شب عید. گفتند بعضی جاها گفتند نانخور محسوب بشود یا مهمان. وگرنه تا حدی شد و یک سری نکات خوبی هم گفتیم.
حالا من مهمانی رفتم شب عید. خودم مهمان بودم، خودم نانخور دارم. نانخوران من کجایند؟ خانه. بله مسئله. نه دیگر اینها مهمان کسی محسوب نمیشود. مگر اینکه کسی بگوید: «آقا من امشب مسجد، همه افطار مهمان من هستند.» کسی که در بیمارستان مثلاً سؤال کردم بچگی در بیمارستان، نانخور کی محسوب میشود؟ اینجا به عهده پدر مثلاً اگر پدر نانخور پدر محسوب میشود.
در مورد طلاب و اینها هم که حالا سؤال شده، کسی که شغلش از حرام است (چون فطریه را باید از مال حلال داد). مستهجن میفروشم و خلاصه پول در میآورم. ترانه، موسیقی اینها میفروشم و پول در میآورم. فطریه بدهیم؟ مسئله دستمان آمد. مهمان بودیم. خلاصه حواسمون باشد. مهمان داشتیم. مهمان بودیم و اینها. احکامش این است. بخشی از مهمانی واجبالنفقه است. ایمان و البته اول صحبتمان هم یادمان نرود که هر یک درهم یک میلیون، یک میلیون هزار تومان، یک میلیارد، یک میلیونی است. یک میلیون را یادمان نره که راحت بتوانیم پول هر کی را خواستیم بدهیم. اینها امشب یک خرده طولانی شد. ببخشید. قربان! شب مختصرتر باشد.
انشاءالله که این عید هم مبارک باشد بر ما و عید بندگی باشد و انشاءالله دیگر خلاصه وضعیتمان از امروز نو بشود. یک شرایط جدیدی داشته باشیم برای زندگی. خدایا! فرج آقامون امام زمان (عج) را برسان. بریز ؟ قلب نازنینش از ما راضی بفرما. حاجات حجت را برآورده بفرما. رهبر معظّمم را حفظ و مؤید بفرما. هر چی که از خوبیها به خوبان عالم دادی و هر چی که از بدیها از خوبان عالم دور کردی، آن خوبیها را به ما عنایت و بدیها را از ما دور بفرما. و صلی الله علی سید محمد و آل محمد.
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید.
جلسات مرتبط
جلسه هشتم
میهمانی
جلسه نهم
میهمانی
جلسه دهم
میهمانی
جلسه یازدهم
میهمانی
جلسه دوازدهم
میهمانی
جلسه چهاردهم
میهمانی
جلسه پانزدهم
میهمانی
جلسه شانزدهم
میهمانی
جلسه هفدهم
میهمانی
جلسه هجدهم
میهمانی
در حال بارگذاری نظرات...