‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلحَمْدُ لله و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و فعال طیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین. رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهو.
خوب، آخرین جلسه بحثمونه. این بحث رو که داشتیم درباره مهمانی بود، امشب میخوایم تمام بکنیم. آخرین مباحثی که مونده بود از آداب میزبانی و آداب میهمانی. از آداب میزبانی چند تایش رو گفتیم و یه چند تای دیگهای میمونه که اینها رو دیگه سریع امشب نکات رو عرض بکنیم و عرض ما تمام.
**پیامبر اکرم (ص) در روایت فرمودند:** «من کان یومن بالله والیوم الاخر فلیوکرم ضعیفه». هر که ایمان به خدا و قیامت دارد، مهمانش را اکرام کند. اکرام مهمون، اکرام مهمون دیگه یعنی همه چیزش. خوب، آدم مثلاً مهمون که میاد، اگه مهمون از بوی سیگار اذیت میشه، اگه مهمون دوست داره فلان کانال رو ببینه، معصیتم نیست گناه نیست. مشکلی (ماهواره که نمیخواد نگاه برنامه مشکلداری یا اکرام مهمون به اینه که) اکرام مهمون به اینه که جلوی مهمون شما با دیگری، با بچهات جر و بحث نکنی، با یکی دیگه بد صحبت نکنی، هی دائماً با گوشیت ور نری، گوشی جواب ندی، انگولک نکنی، داره چت میکنه با ۸۰ نفر دیگه. همین مهمون دریا. اینها همه اکرام مهمانه. فرمود: کسی ایمان به خدا و قیامت داره، مهمونش رو باید اکرام کنه. شرط ایمان.
مهمون تا چقدر مهمه؟ تا چند روز مهمونه و ضیافت ایام مهمونی؟ مهمان تا سه روز مهمان. سه روز و سه شب. بیشتر از اینکه بشه دیگه میشه صدقه؛ چون قبلاً گفتیم مهمان واجبالنفقه است. نفقه مهمون باید داد. تا سه روز که هست باید نفقهش رو داد. بیشتر از اون دیگه موند، دیگه هرچی بدی صدقه در راه خداست. مهمونم وقتی میره مهمونی انقدری نمونه که صاحبخونه خسته بشه. بعد دیگه صاحبخونه بیرون کنه: «فیخرجهم او یخرجو». یا صاحبخانه مهمون رو بیرون کنه آدم دیگه خودش کاری بکنه که احترام مهمان گرچه عزیز است، ولی همچون نفس خفه میسازد اگر آید و بیرون نرود. نفس باید بیاد بره دیگه. مهمون بیاد و نره، این دیگه خفه خفه میسازد اگر آید و بیرون نرم. خسته میشه. خوابش میاد. کارمنده فردا صبح باید بره سر کار. بچه مدرسهای دارد. تا بوق سگ رسیده. خلاصه ۱۱:۰۰ تازه اومده. آدم مهمونی میخواد بره، حساب ترافیک هم میکنه، حساب برنامه دیگرم میکنه. سر ساعت میره. غربیا تایم دارن. نیم ساعت به صفحه کاپوچینو، کاپوچینو، کاپوچینو. با همدیگه خلاصه نیم ساله مهمون میاد.
سؤال هم نمیکنیم که شما قهوه میل دارید یا چایی؟ دیشب گفتیم از مهمون نباید سؤال کرد. مهمونت اگه مثل من باکلاس باشه، قهوهخور باشه (پیتزا لبنانی و قهوه و اینا) قهوه مال فرهنگ غرب نیست. بله، امام زمانم قهوه میخوره. اینو داشته باشید برای دندون درد خوبه البته آخر شب نخورین که حالا بیخواب. پس مهمونی سه روز. برای مهمون هم فرمودند که خلاصه کم نذار. مهمون هم وقتی وارد خونه برادرش میشه انقدری نمونه تا صاحبخونه رو به گناه بندازه. گفتن: یا رسول الله، مهمون صاحبخونه رو به گناه میندازه؟ چیزی نداره پذیرایی کنه. یه شام تدارک دیدن. میشینه. یکی رفت، یکی اومد. یکی رفت میوه خرید، یکی رفت از همسایه گرفت. مگه اینکه خودش علاقه داره، اصرار داره که بمونی بحثش جدا. گفتن از دو شب بیشتر بمونه. شب سوم که میشه دیگه مهمون میشه جزو خانواده. دیگه مهمون نیست دیگه با شلوار کردی پاش کن. خلاصه دیگه جزو خودمونه، خانواده.
فرمودند ولیمه مهمونی روز اول حقه، روز دوم معروفه، کار خوبه، روز سوم دیگه بیشتر بشه ریا و سمعه. بعضی شهرستانها یادمه که ما میرفتیم یک هفته عروسی میگرفتن. اینها یک هفته کجای شمال بود و اینا. مثلاً استان گلستان بود. اینها دیگه نمیگم یک هفته عروسی. قبلاً دو روز بیشتر دیگه ولیمه. یه روز دو روز نهایتاً ولیمه عروسی، دیگه سه روز بشه ریا. امام کاظم (ع) یادتونه ماجرای فالوده رو؟ تو بازار و مسجد و اینا تا یک هفته فالوده میدادند. شب نگه داشتن مهمونم واجبه اگه میتونی نگهش. مهمون شب نگه حق واجب علی کل مسلم. هر مسلمونی مهمون میاد شب نگهش. صبح که کرد اگه خواست نگرش داره اگه نخواست برد. به هر خونهای که توش مهمون نیاد، ملائکه هم توش نمیاد. مهم اینه که مهمون شب نگه داشتیم. جایی که برای مهمون بخوابه، ما باید بندازیم صاحبخانه. ولی جمع کردن جا به عهده خود مهمون. خواب بسه.
یه وقتی هم حجرهای تو قطار داشتیم. این پیرمرد ۸ شب خوابید و خلاصه ۳ صبح بیدار شد. پاشد ما رو بیدار کرد که پاشو میخوام بشینه. پیرمرد باسوادی خلاصه. مهمون رو آدم نگه داره ولو وسع مالیشم نمیرسه. خلاصه خوب ازش پذیرایی بکنه. چرا در مورد اینها دیگه زیاد صحبت کردیم. هرچند من الان بازم مطلب آوردم ولی دیگه وقت نیست بخوام براتون بگم.
یکی از عجایب مهمونی که حالا میزبان یادش باشه آقا غصه غذا رو نخور که کم بیاد. غذای مهمونی کم نمیاد. اشاره کرد. ماجرای مرحوم آیت الله عیاضی و مرحوم آیت الله کوهستانی هم که گفتم با یه کاسه هی اینو سوره قریش میخوندن. مثلاً ایلاف قریش و آمنهم من خوف. برکت غذا کم. (سوره کوثر. بعضیا بنزینش تموم میشه، سوره کوثر میخوندم میرسیدن تا مقصد. مورد داشتیم خلاصه سوره کوثر خوندن. یه تصویر صلواتم برای نرجس خاتون نرگس خاتون)
**پیغمبر اکرم (ص) فرمودند:** «تعامل واحد یکفی الاثنین». غذای یه نفر تو مهمونی برای دو. غذای دو نفر برای سه نفر. غذای سه نفر برای ۴ نفر تو مهمونی. خلاصه غذا اضافه میاد. فرمودند غذا وقتی که ۴ تا خصلت داشته باشه، تمام. همه چیزش.
نکته اول: حلال باشه. سیدی مستهجن. امام حسین بزرگراههای تهران که عجایبی دیدم حالا نمیشه گفت. خلاصه اولین ویژگیش اینه که از حلال باشه.
دومیش اینه که «کفارت الائیدی». دستاشو زیاد دراز باشه. غذای خوبه که دست بهش زیاد دراز. مجمعی میخوردن قدیم. الان سوسولی شده. هر کی یه کاغذ میذاره و ساندویچ. ساندویچ.
بله گفت که طرف. اینم بگم حالا به عنوان لطیفه. گفت که طرف تازه طلبه شده بود و یه چند تا از این طلبههایی که قدیمیتر بودن، بچه تازه دو سه روز دو سه هفته است، یکی از طلبههایی که حالا بزرگتر بود برگشت گفت: آقا شما خجالت نمیکشین این همه گوشت میخورید؟ قساوت قلب میاره. شما وقتی که نماز شب حال نداری بیدار شی اشک بریزی. کشتن یکی یکی داد کنار. شما خجالت نمیکشی؟ اسراف بده. من همه رو پایه بالاییه نیستم. من یه وقت آخره.
دعای سفره هم که چیز خوبیه. تو مهمونیامونم عادت بکنیم اولش یکی بسم الله، یه چیزی، یه ذکری. کاروانی که میآوردیم، کاروان بودیم. طلبهها هر سال مشهد میومدیم. قبل از اینکه متأهل بشیم بعد ماه رمضون که اینجا بودیم افطاری دوستان طلبه میخواستن. یه طلبه بد گفتیم از یه طلبه هم خوب بگیم. یه رفیقی داشتیم خدا حفظش بکنه اگه زنده است. سفرهدار مدینه. بعد غذا رو پخش میکردن. مثلاً یه حالی با ذکر خدا.
پس ۴ تا ویژگی: حلال باشه، دست بهش زیاد دراز باشه، اولش بسم الله بگن، آخرش هم حمد. عادت بشه تو مهمونیا اینجور بشه. این غذا دیگه کم و کسری مشکلی.
حالا اگه مهمون اومد، یکی از کارایی که میزبان میتونه بکنه اینه که خوبه از آدم مهمون روغن مالی کنه. خلاصه از آداب مهمونی پاشو بشوره دستشو بشوره. روغنی بماله ماساژی بده. خلاصه سرحال بیاره. هر رقم میتونه صاحبخانه مهمون رو سرحال بیاره. خستگیش در بیاد.
این پیادهروی کربلا رو دیدید دیگه. از این ماساژورهای التماست میکنه نه. از آداب مهماننوازی **فرمود:** کسی امام صادق (ع) فرمودند: کسی یه مسلمون رو روغن مالی کنه، به بدنش روغن (گرمای عربستان و روغن مال خیلی رایج) کسی از باب احترام یه مسلمون رو روغن مالی کنه، خدا به تعداد موهای مسلمان به این آدم تو قیامت نور میده.
یکی دیگه از آداب میزبانی اینه که اگر مسجد میرن که خوب موقع نماز اذان شده. مهمون رسید. افطاری ناهارت چیه؟ منتظر. بچه داره گریه میکنه. همه گشنه و تشنه و آب از لب افتاد. من نمازم اول وقت باید بخونم. باحال. میگه آقا اینجا اشکال نداره. یه خورده آدم عقب بندازه نماز اول وقت. اشکالی نداره. اگه مسجد شد میریم مسجد با مهمونمون. بدون اینکه ما اصرار بکنیم و تحمیل بکنیم و اینا. خودشون دوست دارن.
مسجد هم اگه نشد وایستادیم تو خونه نماز جماعت بخونیم. کی امام جماعت وایسه؟ اینجا بهتر اینه که اول کسی که از همه بهتر قرائتش. اگه تو قرائت با همدیگه یکسان بودن، اونی که هجرتش قدیمیتره مهاجرین و انصار. اگه برابر بودن اونی که سنش بیشتر. اگه برابر بودن اونی که علمش بیشتره و فقهش بیشتر. اگه برابر بودند (از بحث امام جماعت در مهمانی) یکی دیگه از آداب اینه که هم مهمون هم صاحبخونه هر کدوم میخوان روزه بگیرن، اجازه بگیرن از اون طرف. دیگه روزه میخواد بگیره از مهمون اجازه بگیره. فردا روزه میخوام بگیرم. روز عرفه از روز فلان؛ چون بنده خدا فردا میخواد بشینه ناهار و شما ناهار واسش نگاه میکنی پای تلویزیون خجالت میکشه بنده. اجازه بگیر که با هماهنگی باشه. مهمونم از خونه میخوام ناهار درست کنم. برای شما من روزه.
یکی دیگه از آداب میزبانی اینه که میزبان از مهمون کار نکشه. پیغمبر اکرم (ص) نهی کردن از اینکه مهمون رو کسی به کار بگیره. این باغچه. شما بلدید این پنکه ما رو؟ شما بلدید این شیر دستشویی ما رو؟ زحمت بکشه آقا مهمون. اشکال نداره پول شوفاژ و تعمیر.
مهمون اومد برای امام رضا (ع). حضرت شمع گذاشتن. شمع نورش خاموش شد. مهمون دست دراز کرد که روشن کنه. (خواهش میکنم بزنید ما در حد روشن کردن چراغ) از آداب میزبانی یکی از مهمون کار نکش.
وقتی هم میخواد بره از حق مهمون اینه که شما باهاش همراهی کنید. هم مشایعتش کنید تا دم در. هم بارهاش رو اگه میبینی نیاز به کمک داره، کمکش کنید. نه اینکه همون اول مثلاً مهمون نشسته منتظر آژانس بیاد. مهمون خودش اول مهمون بلند شه. شما یه جوری توی فضایی قرار نده که احساس بکنه الان باید بره. تو جمع کردن بارشم گفتن کمکش نکن. مهمون داره بارشو جمع میکنه. برو یه چیزی بسته.
نباتم من خریدم تو راهی. الان کمتر شده این تو راهی. شما مخصوصاً سوغاتی شهری دادن. اینو ببرید خوشحاله با اشتیاق. برای امام صادق (ع) از جهینه مهمون اومد. حضرت پذیرایی کردن. اینا که خواستن برن، حضرت به اینا توشه دادن، پول دادن، هدیه دادن. بعد به غلاماشون فرمودن: بشینید. کمک نکنید. آقا شما پذیرایی اهل بیت. لا. ما خانوادهای هستیم که وقتی مهمون بخواد از پیش ما بره، کمکش نمیکنیم. دوست نداری مهمون بره. خوشحال نمیشه. برای امام موسی بن جعفر (ع) مهمون اومد. وقتی خواستن برم حضرت به غلامهاشون فرمودند که: بشینید. اما و انتم راهلون انا فلا. ما وقتی میخواید از پیش ما برید، ما کمک نمیکنیم. من ابراز اینکه من خوشحالم و تموم شده. اینها ما ناراحت میشیم از اینکه مهمون میخواد زیارت وداع. نکردم که دوباره برگردم. خیلی باحال. مجبورم دوباره خداحافظی نمیکنم که دوباره بیام. خیلی مفصل و چرب و چیلی. آدم میره زیارت وداع. تو هر زیارتی. اصلاً یه زیارت وداع. شما که مشهدی هستین زیارتتونو نگاه کنید. وقتی میخوای بیای بیرون خداحافظی.
مهمون توی مهمونی چیکار باید بکنه؟ اینم چند تایی. تموم.
وقتی میاد برای نماز کجا نماز بخونم؟ نه که این اتاق میشه. من برم نماز بخونم. سجاده دائی میشه. جای نماز خون. جایی هست برای نماز؟ برم مسجد. ادب احترام دیوار. بشین دیوار. مثلاً لامپش که روشن میشه قناسی داره. الان برده مهمونی میشه کلکسیون خونه رو عوض میکنه. دکوراسیون.
**فرمود:** وارد که میشی هر جا صاحبخونه میگه بشین؛ چون خودش عیوب خونه رو بهتر میدونه. عورات خونه رو بهتر میدونه. پذیرایی کردن. آدم قبول میکنه. کرامت پذیری. ماجراشو بگم جالبه.
دو نفر اومدن پیش امیرالمومنین (ع). پذیرایی یکیش این بوده بالش میذاشتن زیر مهمون. مبل که نداشتن. حضرت آوردن. یکی از اینا نشست رو بالش. اون یکی ننشست. حضرت فرمودند: بشین. «لا یعب الکرامت الا حمار». اونی که پذیرایی رو رد میکنه، فقط الاغا. ممنون. کریم قومی وقتی میاد کسی که به این قوم خودش احترام داره شما احترام مهمون روایات که باز داریم که. «لا یعمل کرامت الا حمار». پرسیدن که: آقا این یعنی چی؟ کرامت رو فقط کسی جز الاغ رد نمیکنه. حضرت فرمودند: این توی بوی خوش پشتی و چند تا چیزه. اینا که برای پذیرایی میارن. آورده. سینت. وقت ندارم. خیلی مهمه. ادب.
آدم مودب. از ادبش. از خدا جوییم توفیق ادب. بیادب محروم ماند از لطف خدا.
(جای برات باز میکنم.) البته تو مهمونی وقتی جا تنگه مکروهه کسی چهار زانو بشینه. اینجا من میرم تو مهمونی. مسواک نزن. اینا حیوونه. امام صادق (ع). اونایی که مسواک نزدن اومدن. اینا جای تنگ چهار زانو. ماشین تاکسی. ولو کرده خودشو. بیفرهنگیه. اینا اهل بیت اینجوری نیست. یه حدیثی براتون از موسی بن جعفر آورده بودم بخونم. متأسفانه چقدر از مطالب ما موند. ۱۸ شب در مورد مهمونی صحبت کردیم. داداش ۱۰ شب دیگه صحبت کنیم. وقتمون تموم شد. حیف مهمانی بود که مثلاً اولش من فکر میکردم دو سه صفحه بیشتر مطلب نداشته باشه. بحث مهمانی رفتیم تحقیق کردیم. حول و حوش ۲۰۰ صفحه فقط من خودم فیش. کاملاً عربی فقط متن روایت و اینها شاید بیشتر از ۲۰۰ صفحه فقط متن من خودم جمع کردم. اگه یه تیمی بودیم کار میکردیم شاید دین ما این آدم لذت میبره از این اهل بیت. تازه این همه حوادث ما رو سوزوندن. چهار پنجم روایت ما را سوزوندن. کتاباشو دزدیدن و بردن. مقداری که هست. اگه واقعاً خاک بر سرمون اگه دنیا رو نگیریم. واقعاً خاک بر سر ما بدون تعارف.
زندگی کن. اونا به ما یاد بده. تو مهمونی گفتن یکی از آداب مهمان اینه که با اشتیاق و اشتها غذا که میارن. بیادبیه. غذا رو میخوره نمیخواد دروغ بگه. بعضی خیلی خوبن خدا اصلاً بعضی از جهنم باش. دروغ بگه. خوشتون نیومد. بله بله نمیخواد دروغ بگه. خیلی آدم خوبیه. آدم میتونه زهر مار رو هم با اشتها بخوره. درست قشنگ با لذت بالا. راحت بشینه با اشتباه.
**امام صادق (ع) به یه مردی که نشسته بود تو خونه حضرت فرمودند که:** مگه نمیدونی محبت آدم رو میشه از نحوه اشتیاقش به غذایی که آدم براش تهیه کرده فهمید؟ سر و دست میشکنیم برای غذای امام حسین (ع) یا نه؟ با اشتیاق. من خودم مثلاً چایخور خیلی نیستم ولی چایی مجلس روضه رو به هیچ وجه درک نمیکنم. غذای روضهست. حالم بد میشه. حالا اگه کسی کباب بختیاری بده که اون دیگه هیچی. امام حسین (ع) که همون بختیاری مجلس بچه بودیم. خلاصه مغز میخوریم روضه میخوندیم بعد مغز قشنگ چپ. **فرمودند که:** محبت را از نحوه غذا خوردن و علاقهای که طرف نشون میده میشه فهمید. چرا؟ اینم باز دوباره روایات زیادی داره که دیگه فرصتش نیست بخوام بخونم. اینا باشم. علاقه رو از نحوه اشتیاق. قشنگ درست بخور غذا. آقا اجازه داده قشنگ.
اگه کسی هم جایگاه خاصی داره که بقیه احترام مهمونی زودتر از همه بخوره. همه روشون بشه بخوره. نشسته زودتر از همه شروع میکنه با اشتیاق میخوره. میاد وسط میشینه. قشنگ سفره وسط مردم. سفره راه نری با پای کثیف و بوگندو. میاد زاویه شرقی. میاد از زاویه غربی میره غذا بخوره. هم میزبان که میزبان دیشب گفتیم مهمونا. مگه کسی هست که صاحب جایگاه احترام داره؟ عالمیه؟ نماینده مجلسه؟ وکیل وزیره؟ یه چیزی. من مهمونم مستحبه زودتر از صاحبخونه دست از غذا بکشه. آخر از همه دست از غذا بکشه. (مهمون مستحبه زودتر از همه دست از غذا بکشه برعکس صاحبخانه سه سود مثل جمع میکنه سفره از اونور آروم آروم راحت تو حرم در قبر بعد از ظهرا که تموم میشه در بسته.)
**پیغمبر (ص) وقتی پذیرایی میشد ازشون یه جملهای داشتن:** افطاری میرفتن مهمونی میرفتن پذیرایی میرفتن. «صائمون و اکل معکم الابرار و علیکم الملائکه الاخیار». روزهدارا اومدن پیش شما. غذا خوردن از لقمه شما. آدمای خوب خوردن. ملائکه آسمونم ملائکه خوبم بر شما درود. این نحوه تشکر کردن. مرسی واقعاً. خیلی خیلی خوشمزه بود. خیلی بود. خدا خیرتون بده. خدا برکت بده به زندگیتون. ولیمه مکهتون باشه. بچههای بعدی. دعاهای قشنگ. خدا بخیر بکنه. حلواتو بخوریم اینجا دانلود به گناه انداختنم که کم صحبت.
**فصل بن یونس میگه:** من تو خونه نشسته بودم. یه روزی خادمم اومد پیش من. یکی دم دره. ابوالحسنه. بهش میگن موسی بن جعفر (ع). این آقای فضل بن یونس گفت: اگه اون آقایی باشه که من میشناسم به شکرانه که به من خبر میگه. سریع اومدم دم در. دیدم امام موسی بن جعفر (ع). خیلی خوشحال شدم. حضرت دم خونه ما در زدن. اومدن مهمونی.
استاد ما میفرمود: رفتم خدمت آیت الله صافی اصفهانی. گفتم: آقا من ازدواج کردم. میخوام خونه زندگی تشکیل بدم. خونه زندگیم چی باشه؟ چیکار کنم؟ یه جوری خونه زندگیتو بچین خسته بودن بگن خونه شیعه ما اینجاست. میشه تو خونش. آره دیگه ماهواره نمیشه و بعضی عکسها به در و دیوار نمیشه و دیوار. منو دیوار اتاق خواب. یه روزی دزد میاد بالاخره هر خونهای. اینستاگرام خالی. دزدی منزل مرحوم مفقود صاحب البیت. خلاصه موسی بن جعفر (ع) اومدم خونه گفتم: «انزل یا سیدی». بفرمایید آقا. حضرت اومد داخل. مجلس شدن. خلاصه آقا روسری آوردم. بالای مجلس. ۱۸ شب نوکری کریم. ایشالا یه عنایتی بکنه. یا فضل. صاحب منزل شایستهتره برای اینکه بالای مجلس بشینه شما. پیغمبر (ص) وقتی مهمونی اومدن عکس بگیرین از من. دوران انتخابات. کاندیدا شدن. حاج آقا اومد پایین نشست. حضرت فرمودند که: صدر مجلس که خوب نیست آدم بشینه مگر اینکه سید باشه. بنی هاشم. صدر مجلس مال صاحبخونه. یا اینکه یکی از بنی هاشم، یه سیدی تو اون مجلس باشه. تو مهمونی بالای مجلس به کی؟ به سید. گفتم: آقا فانتز. حضرت فرمودند که: «طعامل اصحابنا تهدر الینا». غذا آماده است بیارم براتون. حضرت فرمودند که: فضل! مردم میگن طعام فجاعه خوب نیست. مهمونی که ناخونده میاد غذا بردن براش خوب نیست. اشکال نداره حاضری. میگه من دستور دادم غلام رفت و یه تشبیه آورد و آورد جلوی حضرت. الحمدلله الذی جعل لکل شیء خدا. هم مخصوص خدایی که برای هر چیزی ادبی گذاشته. حدی گذاشته. شرایطی ادب داره. اینم قاعده داره. اینم فرمول داره. قاعدش به اینه که تشت وقتی میارن صاحبخانه مهمون دستشو بشوره. اول از همه صاحب خونه خودش دستشو بشوره با این تش که مهمون روش بشه دستشو بشوره. گذاشتن بسم الله بگن. وقتی برداشتن الحمدلله. بسم الله بگن وقتی سفره جمع میشه الحمدلله. خود سفرهها خودت که شروع میکنی بسم الله الحمدالله. اول و آخر جدا سفره پهن میشه با بسم.
آداب خلال آوردن برای حضرت که دندوناشونو خلال کنه. حد این چیه؟ سر خلال تیزیشو بگیری که تو لثه داره. زخم بکنه. لثه بنده خدا رو. یه ظرف آب آوردم. گفتم حد این چیه؟ حضرت فرمودند که: از جای دستگیرش آب نخوریم. لیوانو از جای دستگیره نخور بده. جای دست میکروب آلودگی جمع میشه. از جای شکستگی. اینجا محل نشستن شیطانه. میکرو بالا شیطانک. و فرمودند که صاحب خونه وقتی که از غذا غذاش تموم شد و مردم وضو گرفتن، آخر از همه بیاد وضو بگیره. دستشو آخر از همه بشوره. این حدیث که حالا دیگه ادامه هم داشت ولی همین قدش آخر بحث ماست و شب جمعه هم هست. دیر هم شروع کردیم امشب.
شب هجدهم بحث ما این شب آخر رو باید بریم مشخصه کجا. در خونه حضرت زهرا سلام الله علیها. شب هجدهم سفره مون داره جمع میشه. ما از ماه رمضون شروع کردیم و مجلس خلاصه ادامه داشت. امشب شب آخره. چند شبی حدیث خوندیم. گفتگو کردیم از اهل بیت. انشالله این سفرهدار اصلی عالم حضرت صدیقه کبری به همین زودی خلاصه دعوت بکنن. مهمون بکنن ما رو مدینه. اونجا پذیرایی بکنن. واقعاً مدینه یه حس و حال عجیبی داره. اونایی که رفتن میدونن هم غربتش بیچاره میکنه آدم رو اینی که شما میری مخصوصاً قبرستان بقیع با یک متر فاصله دو متر فاصله ۴ امام از نزدیک سامرا دو امام. ال کاظمین دو امام. چهار امام. اونم کسی مثل امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر، امام. چه فاصله قریب. وایمیستی بعد میبینی چند نفر جلو وایسادن و طناب زنجیری انداختن. نمیذارن نزدیک بشی. نمیذارن مفاتیح بازی کنی. نمیذارن گریه کنی. تو مدینه حرم پیغمبر (ص) اجازه نمیدن سمت ضریح منزل حضرت زهرا (س). اجازه نگاه کنیم روبروی در خونه حضرت زهرا (س). بیرونت میکنن. غربتها رو میفهمی. تو معنی احساس میکنه یه نفر تنها باشه وسط یه جمع دشمن. وسط جمع نامحرم. غربت یعنی چی؟ نامحرمم دشمن باشه. چه نامحرم؟ دشمن؟ زنی بیاد روبروی نامحرم و دشمن. اون انواع و اقسام جسارتها و تعرضها. خانم جان شب آخر شب جمعه هم هست. قاعدش اینه که ما کربلا بریم ولی در خونه شما خیلی چیز تعلق میگیره. در همی دیناری. یه تیکه نونی. یه چیزی جلو گدا. هرچی میخواید بندازیم به صدقه مدینهای. بنویسید کربلا میخوام. روضه حضرت زهرا (س) بخونم ولی اول سلام ابی عبدالله بدیم. شب جمعه است. شب آخر مراسم تو ماجرای اون آقایی که تو کرمان مریض شد. مادرش مفصله. نجاری بود. مشهد دنیا میرفت. صدقه خور شده بود و اینها خلاصه. گفت که من دیدم امام حسین (ع) اومدن تو منزل ما و بالا سر من نشستن و گفت من تو دلم نیت کردم اگه خوب بشم برای امام حسین (ع) ۱۰ شب روضه میگیرم. همین نیتو که کردم دیدم در باز شد. یه آقای نورانی اومد بالا سر ما نشست و فرمودند: فلانی خیلی خوبه ولی به جای ۱۰ شب ۱۸ شب به نیت مادرم فاطمه. آخر شد ۱۸. آقای نجار میگه امام حسین (ع) به من فرمودند: این جاروی منزلتون کجاست؟ میخوام این پیامو...
در حال بارگذاری نظرات...