اهالی حزب باد

جلسه دو : لذت کشف واقعیت

00:35:10
273

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

آسیب‌های ادبیات دینی خشک و غیرجذاب

چالش‌های حجاب و روزه‌خواری علنی در جامعه

مواجهه با واقعیت و دوری از توهم؛ کارکرد اصلی دین در زندگی انسان

لذت کشف حقیقت و نقش آن در آرامش انسان

ریشه‌های حسادت و ریاکاری در توهمات ذهنی

ارزش واقعی انسان فراتر از جسم و جایگاه اجتماعی

نقش دین در درمان افسردگی و رهایی از توهم

متن جلسه

‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد آل محمد من الان الی قیام یوم الدین رب اشرح لی صدری و ی گاهی ادبیات ما برای گفتگو درباره دین یکم قرص سوء تفاهم میشه صحبت می‌کنیم در مورد دین عملاً کارکرد اصلی خودش را از دست میده با بشر باید کارکرد گرایانه صحبت کرد اگر در مورد دین هم صحبت بکنیم باید نفع دین نفع دینداری رو گفت ما گاهی از موضع یک اعتقاد و جزم در یک اعتقاد وارد گفتگو میشه این خیلی موضوع بدیست مثلا در مورد حجاب از موضع کسی که حجاب را قبول داریم قانونه بالاخره مملکت اسلامی قانونه باید رعایت بشه نمی‌خوای برو بدترین نوع ادبیاتی که میشه در مورد حجاب مسائل مختلف چرا روزه خواری علنی مثلاً نمیشه کرد الان خیلیا دوست دارن ناهار بخوره کسی باشه نمی‌دونم گفتی اتاق پرو اگه خواستید برید تو مغازه‌ها اول یه لگد بزنید شاید صاحب مغازه نشسته داره ناهار میخوره حواست خلاصه اینجوری چرا من نمی‌تونم آزادانه ناهار بخورم میگه قانون حکم طبیعت رساله گفته مرجع تقلید گفته قانون جمهوری اسلامیه نمی‌خوای برو ادبیات خیلی غلیظ و شدید و منفر ایجاد نفرت می‌کنه موبایل ادبیاتمونو در مورد دین کاملا منفعت رو تامین می‌کند اصلا دیر اومده برای منف این خیلی خاصیت داره اولین خاصیت دین و مهم‌ترین خاصیت دین اونیه که من می‌خوام امروز کمی در موردش صحبت بکنم و چند جلسه‌ای هم باهاش بحث بکنیم حالا عنوان بحثمون تفسیر سوره مبارکه احزابه ولی اینجوری نیست که حالا ما هر روز بیایم قرآن رو باز بکنیم چند آیه رو بخونیم این مجموعه‌ای از سوره مبار احزاب آیاتش نکاتی رو داره که سعی می‌کنیم تو این جلسات عرض بکنیم البته رفرنس هم میدیم به دوستان که کدوم آیه است این نکته از کدوم آیه برداش اولین نکته اینه که مهم‌ترین خاصیت دین مهمترین خاصیت دین اینه که انسان رو با واقعیت مواجه می‌کنه انسان بر اساس واقعیت زندگی می‌کند و هیچ لذتی هم بالاتر از لذت فهم واقعیت نیست هیچ لذتی بالاتر از لذت زندگی با واقعیت نیست آدم از سر کار بودن خیلی رنج می‌بره از اینکه تو توهم سیر بکنه خیلی رنج می‌بره هیچ دردسری هیچ عذابی مثل این نیست که آدم مدت‌ها سرکار بوده باشیم توهم بوده باشه یه لطیفه درست کردن می‌گفتش که یه مورچه‌ای عاشق دختر همسایه میشه یه هفت هشت سالی خلاصه این عشقش رو داشته به قول امروزی‌ها کراش زده بوده حالا اصطلاح دانشگاه استفاده می‌کنم خلاصه عاشق شده بودیم کراش میگن وقتی که عاشق یکی بشی و اون طرفم ندونه که خیلی با این اصطلاحات جدید الان دیگه با این فضای مجازی مورچه عاشق دختر همسایه میشه یه هفت هشت سالی هم خلاصه به پاش می‌ مادرشو راضی می‌کنه که بیاد برای خواستگاری خواستگاری که میره میفهمه که این دختر همسایه مورچه دختر همسایه که عاشقش شده بوده این مورچه نبوده این تفاله چایی بوده بعد ۸ سال ولی توش نکته است توش حکمتیه خیلی وقتا ما تو زندگیامون عاشق اون مورچه همسایه دختر همسایه میشیم که بعد از مدت‌ها می‌فهمیم تفاله چای بوده و هیچ چیزی مثل این رنج آور نیست که آدم بعد از مدت‌ها بفهمه تو توهم بوده تو خیالات بوده با واقعیت روبرو نبوده بعد از مدت‌ها این فیلم‌های خیانت و اینها که می‌سازند تم خیانت که از تمای خیلی جذابه تو سینماست معمولا اون جنبه جذاب فیلم اینه که مثلاً این آقائه یه همسر دیگه‌ای داره نشون بده خانومه یه شوهر دیگه داره این بعد از مدت‌ها همسرش متوجه میشه که این با یه کس دیگه‌ای در ارتباط بوده با واقعیت مواجه میشه با واقعیت اون واقعیتم تلخ کد واقعیت البته واقعیت تلخ شهید مطهری می‌فرماید که مثل این میمونه که بگی شیرینی تلخه شیرینی تلخ نیست شیرینی برای مزاج بیمار تلخ واقعیت که تلخ نمیشه کسی که خودش رو نمیتونه با واقعیت سازگار بکنه آدمی که دوست داره تو توهمات و تخیلات سیر بکنه واقعیت برای این آدم تلخه واقعیت که تلخ نیست شیرین‌ترین چیز عالم واقعیته جذاب‌ترین چیز عالم واقعیته لذیذترین لذت‌ها واقعیته دانشمندید همه اهل علمی می‌دونید هیچ چیزی لذت فهم لذت دانستن رو نداره هیچ لذتی از لذایذ مادی لذت فهمیدن رو نداره معروفه که مرحوم خواجه نصیر طوسی این شخصیت فوق العاده و بی‌نظیر که از قوم مغول رصدخانه مراغه می‌گیره از قوم مغول مغول رو وادار می‌کنه به اینکه رصدخانه بسازد خواجه نصیر فلسفه‌ای که مبنای کار او بوده فلسفه سینوی و فلسفه مشایی بوده و گفتن که بعد با اینکه بعد از شیخ اشراق اومد در فلسفه ولی و منتقد بوعلی بود با اینکه منتقد بوعلی بود ولی هیچکس مثل او فلسفه بوعلی رو نفهمید و مروج فلسفه اشارات و تنبیهات بهترین کسی می‌خواد بفهمه که بوعلی چی گفته معروفه که ایشون نصف شبا گاهی صدای فریادش بلند می‌شده داد می‌زده عین الملوک و عین ابناء الملوک کسیه که خواجه نصیر کسیه که وقتی آمریکایی‌ها دفتر کره ماه یکی از تپه‌هایی که در کره ماه را دیدند در کره ماه دیدن به اسم خواجه نصیر پدر نجوم به حساب فریاد می‌زده عین الملوک و عین ابنا الملوک پادشاهان کجان فرزندان پادشاهان کجان به قول امروزی‌ها این سعودی‌ها و بن سلمان و آل خلیفه و اینا کجان که ببینم ما از دنیا چه لذتی می‌بریم کدوم لذت با لذت فهمیدن کشف واقعیت قابل قیاس هیچ لذتی قابل قیاس با لذت کشف واقعیت نیست ما بچه‌تر از حالا که بودیم این برنامه کلاه قرمزی خب خیلی قدیمیه دیگه ۲۴ پنج سالی فکر کنم قدمت داره برنامه کلاه قرمزی تو اون ایام حالا کودکی و نوجوانی و این‌ها ما خیلی علاقه داشتیم به این برنامه کلاه قرمزی یه روزی خیلی به قول امروزی‌ها آچمز شدیم خیلی حالمون گرفته شد وقتی که فهمیدیم که یادم نیست یه سکانسی بود که این کلاه قرمزی و پسرخاله عروسکشون رو خلاصه شبونه تو یه اتاقی یه کسی میاد می‌دزده این عروسک‌ها واقعیت مثل اینکه نداره مثلاً صداپیشه کلاه قرمزی و پسرخاله مثلاً آقای جبلی اونم که مثلاً عروسک گردانش ممنون خانم فنی‌زاده یکی داره تکون میده یکی داره حرف می‌زنه اینکه اصلاً خودش کاره‌ای نیست ما عاشق یک موجودی شده بودیم که اصلاً واقعیت نداره چیزی به اسم کلاه قرمزی نداریم چیزی به اسم پسرخاله نداریم که عاشق یه کسی شدیم یه عروسکی که واقعیت جناب خانی که شبا می‌بینی محبوب‌ترین شخصیت‌های ایرانه دیگه اگه نگیم محبوب‌ترین شخصیت ایرانه عروسکش رو اون کسی که ساخته بود گفتش که من اجازه نمیدم که ازش استفاده بشه یکی تحریم بود ممنوع بود صداپیشه فعالیت می‌کرد عروسک گردانشم فعالیت می‌کرد خود جناب خان فقط نبود جناب خان کیه یه عروسک ما عاشق چی شدیم عاشق یه موجودی که اصلاً واقعیت نداره توهم بودن رنج آوری یکی از اساتید یکی از بزرگان من یه حالتی رو برای شما ترسیم می‌کنم شما اینو تصور کنید مثال ایشون مثال قشنگ می‌فرمود که شما تصور کنید الان منزل نشستی تماس بگیرن با شما جواب میگه که ما از بانک فلان تماس گرفتیم شما تو قرعه کشی بانک ۵۰۰ میلیون تومان برنده شد برنامه ۹۰ زنگ زده بود نصف شب بنده خدا رو از خواب بیدار کردم برنده تا صبح خوشحاله فردا صبح با مدارکش باید بیاد بانک تا صبح اصلاً خواب نداری کجا خونه بخرم کجا مغازه بخرم کجا سهام بخرم بورس وارد بشم فکرهای مختلفی که برای صبح که میاد بانک مدارک رو میده یه نمره شماره جابجا شده فلان حساب تعلق می‌گرفته اشتباه دیدم این ۲ بوده آخرش فردا شب تا صبح بیداره دیگه تا صبح دوباره بیدار اگه بیمارستان نباشه تو خونه به خودش می‌پیچی ۵۰۰ میلیون از دست رفت چه آرزوهات پولی اومد نه پولی رفت این آدم نسبت به پریشب چیزی بهش اضافه شد دوشنبه شب بهش زنگ زدن گفتن برنده شدی سه‌شنبه هم فهمید که برنده نشده دوشنبه شب تا صبح از شادی خوابش نبرد سه شنبه شب از تا صبح از غم خوابش ن یکشنبه شب چقدر داشت مثلاً یه خونه آپارتمانی یه چیزی مغازه ماشینی سه شنبه شب چقدر داره همون فرقی نکرد بزرگترین کارکرد دین چیه آدم را از توهم در میاره از تخیل در میاره آدم با واقعیت به چیزی دل نمی‌بنده که رفتنی باشه به چیزی هم که دلبسته اون رفتنی نیست این خیلی مهمه به چیزی دل بسته که اصلاً رفتنی نیست که بخواد از دستش بدی رفتنیه که اصلاً دل نبسته برداشتم هر آنچه باید بگذاشت بگذاشتم هر آنچه برداشتنی است آدم تو تخیل که میفته این همه دردها من به توهم برمی‌گرده به تخیل برمی‌گرده آدم عمده مشکلات ما تو زندگی مشکلات خانوادگی به خاطر توهم تخیل افسردگی به خاطر توهم و تخیل تخیل که میگم نه یعنی ما آخه تخیلم تصورمون ایناییه که قرص اکس مصرف کردن سه نفر سه تا جوون سوار ماشین شده بودن نیروی امنیتی ماجرا رو کی برای خود این بابا نقل کرده ماجرا نباید راوی داشته باشی ماشین داشت می‌رفت نفر اول گفت که من برم از این مغازه یه مقدار چیپس و ماست بوسیر بخره وسط پیاده شد رفت بعد اون رفیقش گفتش که این چقدر دیر کرد من برم دنبالش اینم خلاصه پیاده شد رفت نفر سومم اینجوری که گفتن پیاده شد رفت من نمی‌دونم حالا کی داستان تعریف تصور ما از توهم و تخیل اینه توهم و تخیل ما چرا حسودی می‌کنیم حسودی‌هایی که بین آدم‌ها جاریه آدمی که با واقعیت زندگی کنه هیچ وقت دچار حسادت نمی‌شه الان مدرک دکترایی که مثلاً به بنده بدن این چیزی به من اضافه کرد من الان عضو هیئت علمی فلان جا بشم چیزی به من اضافه شد حالا منو سلب عضویت کنن از هیئت علمی چیزی از من کم شد من الان یه انسانم به علاوه هیئت علمی یه انسانم منهای هیئت علمی البته ارزش بعضی چیزها ارزش داره ارزش قطعی داره ارزش ذاتی داره برای ذات انسان اون بحث کسی که علم داره با کسی که علم نداره برابر باشد اینی که علم داره یه چیزی یه ارزش افزوده‌ای داره عضو هیئت علمی بودن علمه خیلی عذر می‌خوام با بعضی از این شارلاتان بازی‌هایی که بعضیا عضو هیئت علمی میشن آدم می‌بینه تو فضای دانشگاه با این بازی‌هایی که در میاد یا ریاست این کمالیه واقعاً امیرالمومنین فرمود که اگه انسان به جسمش بخواد باشه اگه انسان به روح نظر کنی که خب جدا اما اگه انسان رو به واسطه جسمش براش ارزش قائل باشن این پرورش اندام کارکرده عضلات رو فعال کرده اون یکی چهره‌اش زیباست اون یکی موی آنچنانی داره او خانم مثلاً مدل باربی اون یکی نمی‌دونم چی چیه اگه قرار باشه ارزش آدمیزاد به این جسم و جسمانیات باشه امیرالمومنین فرمود بزار من یه انسان اول اول نطفه آخره حامل القضارات این انسان سلفصل داره که این سه فصل با سه تا نجاست همراهه این انسانی که فقط جسمش بخواد باشه اولش یه نطفه است که نجس آخرم یه جی فصل مرداره که نجسه الانم همه زنده بودن این جسم به واسطه نجاسات خون بول و قاعت و معنی بیرانوند اگه انسانی جسمه اینکه سرتاسر نجاست از اول تا آخر نجاست بود فرمود آدمی که به این دل می‌بنده تو توهمه خبر نداره با چی داره زندگی می‌کنه رضا تو روایت داره که وقتی که الطاف خدا روایت خیلی عجیبه حالا با زبان روزه هم هستیم خیلی باید دقت بکنیم گاهی کلمات شاید جابجا بشه از اول بگیم دیروزم اگه گفتیم شاید بعضی کلماتش جابجا مشکل‌دار نشه تا آخر ماه بخون این وسط برخی عباراتش روایت عربیش جابجا بشه ولی مطلب فرمود خدای متعال ملکی رو خلق کرده این از عجایبه حالا آدم بشنوه شاید خنده ملکه رو خلق کرده این ملک ماموریتش توی سرویس بهداشتی ملکی خلق کرده دیگه این ماموریتش سرویس بهداشتی کار این ملک چیه کار ملک اینه که بشری که خلاصه کارش را انجام میده اونجا سر اینو بیار پایین بهش میگه نگاه کن میگه نگاه کن این اونیه که از صبح تا حالا دنبالش دویدی اگه دنبال یه لقمه نون بودی آخرش این شد ملک اگه دنبال این بودی که این شکمو پر کنی این شکمه اینه ورودی خروجیش اینه آخرش اینه امیرالمومنین نشسته بود امیرالمومنین می‌دونید حکومت امیرالمومنین کمتر شنیدیم امیرالمومنین حکومت داشت یعنی مثلاً دانشگاه صنعتی مالک اشتر مال ایشون بود یا مثلاً فریدون کنار مال ایشون بود استاندار مازندران آقا حکومت امیرالمومنین حکومت امیرالمومنین کشورهای الان که استانش بودن کجاها بوده حکومت امیرالمومنین از آفریقا شروع می‌شده تا آسیای شرقی حکومت امیرالمومنین عربستان فعلی یه استانش بوده یمن فعلی یه استانش بوده مصر فعلی یه استانش بوده بحرین و کویت و امارات و ایران و عراق آذربایجان افغانستان و پاکستان همه اینا استان‌های حکومت امیرالمومنین حکومت امیرالمومنین بعد شب گرسنه می‌خوابیده شاید در یمامه و حجاز اون استان‌های دور افتاده شهرهای دور افتاده یه نفر باشه که شب امیرالمومنین رد شدم نون جو فرمود که من در تمام عمرم از ربات عجیبی فرمود یکی از مزایایی که خدای متعال به من داده نسبت به حضرت آدم اینه خدا به آدم گندم نخور و خورد به من گفت اگه خواستی بخور من در تمام عمرم گندم نخوردم نمیدونم مزه گندم چیه من در تمام عمر نون جو خوردم ور افتاده فضای مدیریتی و اینا اصلاً خنده‌دار این حرفا آقا مدیر و غذای خوب بخوره و شیشلیک بخوره به خودش برسه نون جو نون جو خشک اون دست قدرتمند امیرالمومنین که باهاش در خیبر رو کرد این نون جو رو نون جو رو با دست نمی‌تونست بشکونه رو پا می‌ذاشت رو زانو بعد تو آب میزد تو آب می‌ز دهان مبارک می‌مکید که یکم تر بشه بشه با دندون خوردش کرد امیرالمومنین رد شدن واقعیت امیرالمومنین این غذا رو که می‌خورد سر به آسمون گرفت عرض کرد خدایا من در تعجبم شکمی که با این لقمه سیر میشه چرا یه عده نادون می‌خوان با حرام سیرش کنن آدمی که حرام خوره چقدر احمقه نه اون احمق‌ترین آدمیه که تو زندگی می‌تونید ببینید الانم کانادا مشغول دریوزگی و بدبختیه انقدی که آمار اطلاعات رسیده بعد ببرم مگه رفتنی مگه تو این عالم کسی می‌تونه چیزی رو ببره نگاه به واقعیته چیزی بردنی نیست چرا آدما حسودی می‌کنن آدمای حسود آدم‌های متوهمن تو توهم درمان حسادت چیه پیش برخی از این روانشناسا و روانپزشک‌های محترم نسبتا محترم مشکل و معضلی دارم راهکارش چیه یکی از اقوام ما رفته بود پیش روانپزشک گفته بود که من افسردگی دارم به خاطر فلان مسئله و فلان مسئله یه جعبه دستمال کاغذی گذاشته بود جلوش گفته بود یه نیم ساعت کرایی داشته باش اینجا گریه کن راحت بریز بیرون هرچی بگو دردات دم در ساعت ۱۵۰ حساب وقت می‌گیری برای سه‌شنبه هفته بعد روانپزشکی خوابت ببره تو خیلی فکر نکنی قبل خواب خاصیت دین چیه خاصیت دین اینه که با واقعیت مواجهت می‌کنه از این دردها در میاد همه دردها به خاطر توهمه چرا آدم حسودی می‌کنه به خاطر توهم چطور حالا مثال بانکو زدیم دوباره مثال بانک بزنیم شما بانک تشریف بردید دیگه حتما بانک ندیده که نداریم تو بانک تشریف بردید قطعاً دیدید سپرده گذاری کنن پول‌های خوبی هم دارن اونجا باز می‌کنه و گاهی همش دلاره گاهی همش اسکناسه ۱۰ میلیون ۲۰ میلیون ۵۰ میلیون اینو تحویل اون خلاصه کارمند بانک تا حالا شده اصلاً نه شما تا حالا یک انسان روی کره زمین شده به این کارمند بانک حسودی کنه پیدا می‌کنی کسی به این کارمند بانک حسودی کنه خوش به حال ۵۰ میلیون تومان یه جا داری می‌گیری ۵۰ میلیون پول تو بغلشه چرا طرف گفتش که من از خدا شب قدر خواستم خدا انقدر بهم پول بده که نتونم بشمارم سال بعدش کارمند پولی که دستشه نمی‌تونه بشماره مال خودش که نیست حساب شده دیگه یه کسی بود مازندران هادی شهر کله سال گذشته گفت که شهر کوچکی هم ۲۰ میلیارد چقدر یه دفعه دیده تو حسابش اومده کارمند بانک اشتباه زده بوده گفته شرمنده بنده خدا یه دفعه شب خوابیده بود و کارت دست خانومه داره فروشگاه خرید میکنه کمر می‌شکنه رگ به رگ میشه آدم یه دفعه میره اس ام اس اومده باز کرده نه ۲ میلیارد ۲۰ میلیارد مثلاً اومده تو حساب حساب و کتابه این واقعیتشه حالا اگه کسی به کسایی که مال دارند پول دارند نگاه کرد حسودی کنه خزر شهرو فضای عجیبی بود حالا اون دوستیم که من خبر نداشتم یکی از اعضای شورای شهر به من گفتش که بیا ببریم خلاصه ببینی چه خبره رفتیم و بعد توضیح می‌داد می‌گفت این خونه مال مثلاً سلطان شکر مثلاً چه میدونم مال سلطانه چی چیه می‌گفت که مثلاً این فقط اون حوض که وسطش کار کرده ۷۰ میلیون مثلاً دادن ندارم این خونه کیه اون خونه کیه این چقدر می‌ارزه این متری چنده اون چطوره فضای عجیبی بود جکوزی این خونه این پولدارا رو می‌بینه جکوزیش کل محل ما گاهی قیمت داره دیگه کل محله و شهرک و کل با هم جمع بکنیم جکوزی نمیشه کل خونه ما گاهی به اندازه شیرآلاتی که اینجا استفاده شده قیمتش نمی‌شه دل میره دل رفتن نداره کارمند بانک این بنده خدا این خونه‌ای که بهش دادن این دستشه این هیچی گیرش نمیاد فقط باید حساب پس بده فی حلالها حساب بسی حرامها اغا تازه اگه حلال باشه حساب داره حرام باشه که دیگه بدتر حلال باشه حساب داره زندگی با واقعیت کسی که با واقعیت زندگی می‌کنه می‌تونه حسودی کنه مثال معنوی بزنم ریا ریاکاری معمولا هست دیگه گاهی آدم یه انگیزه‌ای پیدا می‌کنه برای اینکه کارشو به دیگری نشون بده مخصوصاً فضا وقتی فضایی باشه که جمع جمع مومنی باشه بعضی کارا براشون ارزشمنده آدم بالاخره بیشتر دوست داره نشون داده بشه این کار دیده بشه من خیریه ساختم و مسجد ساختم من فلان جا کمک کردم زندانی آزاد کردم انگیزش هست آدم چشمه دیگری بیاره آدم کی ریا می‌کنه اصلاً چه آدمی ریا می‌کنه آدمی که تو توهم زندگی می‌کنه آدم با واقعیت اگه زندگی کنه که نمیتونه ریا کنه شما شده تشریف بیارید اینجا مثلا نصف شب بیاید هیچکی هم اینجا نباشه برای اون پرده‌ای که اون روبرو آویزونه مثلاً ریا کنید دعای ابوحمزه بخونید اشک بریزیم پرده ببینه قشنگ بعداً جز رزومه حساب بکنه بره تعریف تو بیابون بریم مثلاً گریه کنیم این سنگ ریزه‌ها و ریگزارها و اینا ببینم آدم برای کی ریا می‌کنه موثر بدون اثرگذار حالا اگر آدم تو این دنیا فقط خدا رو موثر دونست لام موثر فی الوجود الا الله فقط خدای متعال موثره این آدم می‌تونه ریا کنه خدا بترسه اصلا میتونه به کسی دل ببنده اصلا میتونه عاشق کسی غیر از خدا بشه همه اینا مال واقعیته اصلاً همه دین تو یه کلمه جمع میشه واقعیت واقعیت واژه عربیشم اینو بدونید واژه عربی واقعیت چیه حق کلمه حقی که تو قرآن اومده به معنای واقعیت هست فارسی انگلیسی و حق عربی این سه تا یه معنا داره همون هست ماست همون حق عربی همش یعنی چی یعنی واقعیت واقعیت همه قرآن تو این کلمه جمع ذالک به ان الله هو الحق و انما تدعون من دونه هو الباطل خدا حق فقط اون واقعیت داره همه ایمان یعنی این همه کفرم یعنی این همه نفاقم یعنی این صحبت می‌کنیم دسته‌بندی آدم‌ها در سوره مبارکه احزاب بر اساس واقعیته یه عده آدم‌ها واقعیت رو می‌شناسند و قبول می‌کنن اینا مومنن یه عده آدم‌ها زیر بار واقعیت نمیرن اینا کافرن به واقعیتش کار داره گاهی پیشرفت هم داره ولی پیشرفتش گفتگو کنیم بعضی آدمام ادای اینو در میارن که واقعیت رو قبول دارن ولی در واقع واقعیت رو قبول احزاب جلسه بعد وارد این فضا میشیم از بیشتر در مورد این خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما قلب نازنینش از ما راضی و خشنود عمرمان نوکری امام عصر قرار بده نسلمان نوکران امام عصر قرار بده شر ظالمین به خودشون برگردان بهره ما از این ماه رمضان بیش از هر سال قرار بده هرچه که صلاح و مصلحت ماست برای ما رقم بزن و صلی الله علی سیدنا محمد و

سخنرانی‌های مرتبط

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00