
آن ۳۱۳ نفر
این سخنرانی درباره نقش و اهمیت یاران خاص امام زمان (عج) در زمان ظهور است. بیان میشود که حلقه اول سپاه امام زمان شامل ۳۱۳ نفر نخبه و زبده است که کیفیت و ایمان بالایی دارند و بدون آنها قیام آغاز نمیشود. این عدد از جنگ بدر و اصحاب بدریون الهام گرفته شده و نشانه شکلگیری سپاه واقعی امام است. در روایات به ویژگیهای اخلاقی، شجاعت، اخلاص و مدیریت این افراد اشاره شده و توضیح داده میشود که شرایط دیگری مانند خروج سفیانی و خَسف بیداء نیز باید برای ظهور فراهم شود.
برخی نکات مطرح شده در این جلسه
*تحلیل روایی و تاریخی درباره تعداد و ویژگیهای یاران امام زمان ارواحنافداه.
*شرح فرایند آغازین ظهور از مدینه تا مکه و بلعیدهشدن لشکر سفیانی در بیداء.
*تحلیل وضعیت یاران ۳۱۳ نفره امام زمان ارواحنافداه در آستانه ظهور و نقش آنها در حفاظت حضرت در مکه.
*ضرورت فراهمشدن مجموعهای از شرایط سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک برای تحقق ظهور.
*تحلیل شیخ مفید درباره خصوصیات کمی و کیفی و ویژگیهای اخلاقی، عقلانی و جهادی 313 نفر، بهعنوان ارکان اصلی قیام.
*اجماع یاران ۳۱۳ نفره امام زمان ارواحنافداه در عین گمنامی و بدون هماهنگی قبلی، از مناطق مختلف جهان!
*ملاک برتری یاران واقعی امام زمان ارواحنافداه، تسلیم، اطاعت، خلوص و شناخت موقعیت است، نه پیشینه دینی، تجربه یا ادعا.
*روضه: غم جانسوز دختربچهای که جان داد لب بر لبان پدر سربریدهاش...
متن جلسه
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
بسم الله الرحمن الرحیم مدرسه تعالی تقدیم سخنرانی با عنوان ۳۱۳ نفر سوم مرداد ۱۴۰۴ مشهد مقدس سلام علیکم و رحمة الله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد فعالیت الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین رب اشرح لی صدری و یسر ولل عقدة من لسانی یفقهو یکی از مباحث مهمی که در مورد امام زمان و ظهور امام زمان ارواحنا فدا مطرحه خصوصا در روایات ما مسئله یاران امام زمان اینکه یاران امام زمان چند تا اند کیان چه ویژگیهایی دارند از کجا هستند چطور حضرت رو کمک میکنند اینا همه مباحثی است که تو روایات ما اشاره شده و مباحث مهمی تو روایات طوری در مورد یارانه امام زمان ارواحنا فدا صحبت شده که آدم اینطور متوجه میشه از روایات یاران امام زمان چند حلقهاند چند تا گروهند تو حلقههای مختلف یه حلقه اولیه داره سپاه امام زمان که اینها اون حلقه اول دوره امام زمانند البته وقت ظهور چون در زمان غیبت امام زمان هم حضرت اصحابی رو دارند حالا گاهی به عنوان ابدال از اینها یاد میشه گاهی به عنوان اوتاد از اینها یاد میشه که معمولا عددی که برای این حلقه ذکر شده ۴۰ نفره یا در زمان غیبت با امام زمان هستند حالا به چه کیفیتی به چه نحویه اون یه بحث دیگریست و دائماً هم جاشون پر میشه این ۴۰ نفر به محض اینکه کسی ازشون کم بشه کسی جاشون رو پر میکنه اما اینا حسابشون از اون اصحاب دوران ظهور امام زمان متفاوته اصحاب دوران حضور امام زمان اون حلقه اول عددی که براشون گفته شده عدد ۳۱۳ نفره به طور خاص به این عدد اشاره شده وجهی هم داره که حالا باید در جلسات بعد انشالله به این بخش بپردازیم وجهش رو گفتن اینه که اصحاب بدر پیغمبر اکرم در جنگ بدر این تعداد بودن ۳۱۳ نفر بودند خب اولین جنگی است که پیغمبر اکرم متحمل شدند به میدان جنگ رفتند تا قبل از اون جنگی رخ نداده پیغمبر وقتی رویارو شدن با دشمن مقابل شدن تو صحنه اومدن تو میدون جنگ قرار گرفتن که ۳۱۳ تا یار داشتند تا قبل از اون پیغمبر وارد نبرد با دشمن نشدند تو مکه وقتی که حضرت میخواستند بکشند حضرت وارد جنگ با اینها نشدند درگیر نشدم فقط طوری حرکت کردم که از دست اینا خلاص بشن به یک تعبیر حالا بگیم پنهان شدند به یک تعبیر بگیم فرار کردن هر تعبیری حالا به هر کیفی درست باشه پیغمبر وارد جنگ با اینها نشدند تو مکه پیغمبر ۳۱۳ تا یار نداشت برای همین با دشمن نجنگید ولی تو مدینه وقتی که تعداد یارانش به ۳۱۳ تا رسیدن با دشمن جنگید اونجا دیگه فرار بخواد بکنه و تو غار پنهان بشو اینا نداره انگار یه قاعده است انگار یه سنته این عدد باید به حد ۳۱۳ تا برسه تا وارد جنگ بشن وارد نبرد بشن این اعدادم رو حسابه مثلاً در آیه قرآن داره ان یکم منکم اشرون صابرون اگه شماها ۲۰ نفر باشید که صبر بکنید دشمنتون ۲۰۰ نفر باشه من شماها رو پیروز میکنم یه نسبت یک به ۱۰ داره ۲۰ به ۲۰۰ میشه یک به ۱۰ که شماها غصه تعداد جمعیتتون را نخورید در برابر دشمن من شما را غلبه میدم یک به ۱۰ شما هر تعداد که باشید ۱۰ برابرم باشه دشمنتون من شما رو غلبه میدم یه مسئله یه مسئله دیگه اینه که یه کفی رو داره برای عدد طباطبایی هم در تفسیر المیزان بین عدد توجه دارند میفرمایند گفته ۲۰ تا از رو ۲۰ شروع کرده نفرموده شما یه دونه باشید من به ده تا غلبه میدم فرموده بیست تا باشید به ۲۰۰ تا غلبه میدم انگار زیر ۲۰ تا این اجرا نمیشه لااقل باید ۲۰ نفر باشند امیرالمومنین علیه السلام هم تو اون داستان مدینه و سقیفه وقتی به ایشون گفتن که آقا چرا دست رو دست گذاشتی کاری نمیکنی فرمود اگه به ۲۰ نفر رسیدن حرکتی انجام میدادم لااقل باید ۲۰ نفر میشدم این اعداد موضوعیت داره این اعداد خودش یه قاعده داره اونجا البته امیرالمومنین وارد جنگ نمیشد ولی وارد مقاومت میشد یعنی یه طوری برخورد میکرد که زیر بار بیعت اینها نره همون قاعده ۲۰ به ۲۰۰ شایدم واقعاً لشکر دشمن آدمای چون که میخواستن درگیر بشن به ۲۰۰ تا نمیرسیدن ولی اینور اصحاب امیرالمومنین هم به بیستا نرسیدن بیست و یار نداشت ۲۰ نفر اگه جمع داستان مدینه عوض میشد قضیه یه طور دیگهای پیش میرفت این مال اون فضای محدود و اون درگیری محدود بود ولی وقتی قراره که یک جنگی صورت بگیره اینجا یه عدد دیگهای مطرح میشه عدد ۳۱۳ حالا یه وجهشم اینه اینا به هر حال یک ابعاد مادی داره یه ابعاد معنوی داره عدد ۳۱۳ این اعداد ابجد رو حتما اسمشو شنیدید میدونید الف ب جیم دال کنار هر کدوم یه واحدی دارند و تو حساب کتابا بهار اعدادی بهش داده میشه مثلاً علی میشه چند ۱۱۰ مهدی مثلاً میشه ۵۹ و همینطور یه حساب و کتابی توی این اعداد که تو روایات ما تو آیات به این توجه میشه یعنی مهمه این اعداد ابجد حساب و کتابی داره کلمه جیش معناش چیه سپاه جیش یعنی سپاه این کلمه ابجدش میشه ۳۱۳ عدد ۳۱۳ ابجد جیشه معلوم میشه طبق یه قاعدهای انگار اینطوریه که تعداد یک مجموعه به ۳۱۳ تا نرسه سپاه هنوز شکل نگرفته امامی که سپاه نداره وارد نبرد و جنگ نمیشه یه قاعده است عدد افراد جنگ بدر ۳۱۳ تا بود کم بودن در برابر دشمن خیلی تعدادشون کم بود ولی لااقل یک سپاهی برای پیغمبر شکل گرفت یه هستهای هسته مقاومت برای پیغمبر شکل گرفت اینا تونستن از پیغمبر دفاع بکنه و البته خدام کمکشون کرد نصرتشون کرد پیروز هم شدند در جنگ بدر جنگ بدر جنگ خیلی هم در روایات ما به جنگ بدر پرداختند همش هی تکیه به این بدر و بدریون کردند حتی شهدای جاهای دیگه رو هم مقایسه با اینها کردن تو زیارت حضرت عباس علیه السلام دیدید حتما انشالله مشرف بشیم بارها و بارها و باز همین زیارت نامه رو بخونیم که تو از جنس بدریون بودی اون چیزهایی که خدا به بدریون داد به تو هم عنایت کرد جنس حضرت عباس علیه السلام رو که میخواد معرفی کنه با اینکه شهدای کربلا سطحشون خیلی بالاتره یعنی درجه یک شهدای عالمن ولی انگار اون جنس اورجینال به قول امروزیها اون اصحاب بدره اونا سنگ بنای حمایت از پیغمبر رو گذاشتن به هرکی هم که تا آخر میاد و حمایت میکنه و کمک میکنه یه حرکتی از جنس اصحاب بدر داره انجام میده خب این خیلی نکته مهم بعدها انشالله اگه فرصتی بشه شرایطی باشه باید به اصحاب بد پرداخته بشه که اینا کی بودن چه ویژگیهایی داشتن البته امیر جنگ بدر امیرالمومنین علیه السلام بود و مرد میدان امیرالمومنین بود و به یک معنا جنگ بدر امیرالمومنین مدیریت کرد یک تنه مدیریت کرد هر آن کسی که از لشکر دشمن کشته شد که حالا گفتن هفتاد نفر از لشکر دشمن کشته شد که ۷ تای اساسی و زخم کاری بود به لشکر دشمن وارد شد تمام این هفتاد تا یا به تنهایی توسط امیرالمومنین کشته شدند یک کسی داشت با اینها میجنگید امیرالمومنین کمکش کرد دشمنش رو کشت تمام هفتاد تا امیرالمومنین در کشته شدنشون سهیم بودند انقدر از خودش دلاوری نشون داد در جنگ بدر و مردانگی نشون داد که اونجا ملکی از آسمان ندا داد لا فتا الا علی لا سیف الا ذوالفقار این نشان رو این نشان سرداری رو از خدای متعال گرفتند جنگ بدر و به عنوان فرمانده دلاور لشکر پیغمبر خدا او را معرفی کرد این داستان جنگ بدر و داستان ۳۱۳ نفره تو روایات ما یه حلقهای رو به عنوان حلقه اول دفاع از امام زمان معرفی کردند که عمدتاً روایات زیادی عدد اینها را ۳۱۳ تا دونسته ولی این تمام اصحاب امام زمان نیستم این نیست که حالا حضرت با این ۳۱۳ تا بیان با چند هزار لشکر دشمن مواجه بشن درگیر بشن انشالله فرصتی باشه وعدهها روایتش رو خواهیم خوند این ۳۱۳ تا اولین جماعتیاند که به امام زمان ملحق میشن حضرت کنار کعبه سخنرانی میکند از مردم درخواست کمک میکنند میفرماید به ما یاری برسون هرکی که صدای منو میشنوه کمک بکنه که اونجا خودمون افرادی که تو اون فضا حاضرند تو فضای کنار کعبه کسی به کمک امام زمان نمیاد تقریبا کسی به کمک امام زمان نمیاد و افراد دیگهای جمع میشن از جاهای مختلفی به تعبیر روایت مثل ابر پاییزی ابرهای پاییزی خورده خورده از جاهای مختلف با باد جمع میشن به هم متصل میشه اینا مثل ابر پاییزی از جاهای مختلف عالم یکهو دور امام زمان جمع میشن و با حضرت بیعت میکنند شب قبل از ظهور امام زمان اینها ملحق میشن به حضرت و صبح حضرت اعلام عمومی و جهانی میکنند این ۳۱۳ تا دور امام زمان را کنار کعبه میگیرد یعنی کنار کعبه از جان امام زمان محافظت که اونجا کشته نشن حضرت البته روایت مفصلی است که تو روایت داره از چند روز قبل حضرت شناسایی شدند در مکه لشکر سفیانی دنبال امام زمانند حضرت مدینه بودند از مدینه حرکت میکنند به مکه و گزارش میرسه به سپاه سفیانی که امام زمان از مدینه حرکت کردند به مکه اول اینا میرن تو مدینه دنبال حضرت بگردند بعد باخبر میشن که حضرت از مدینه خارج شدند ظهور این شکلیه یعنی یهویی نیستش که حالا مثلاً از کنار کعبه صدای بلند بشه قبلش مقدماتی داره و یه جورایی کم کم حضرت اون افرادشونو دارن جمع میکنن آروم آروم داره فرایند ظهور رخ میده طبق این روایت که البته سندشم سند خوبی است در کتاب معتبری است در کتاب قیمت نعمانی امام زمان اول در مدینهاند و سپاه سفیانی حساس میشن لشکری هم میفرستند تو مدینه حضرت رو پیدا بکنن حضرت فرار میکنند حرکت میکنند از مدینه به سمت مکه و اینام دنبال امام زمان حرکت میکنند به سمت مکه یه سپاهی میفرسته سفیانی برای اینکه امام زمان را در مکه بگیرد از مدینه به سمت مکه که حرکت میکنند اول تو مد سپاه سفیانی هست اینا میفهمن که حضرت از مدینه خارج شده رفته مکه لشکری رو میفرستند که امام زمان را در مکه دستگیر کند که این لشکر تو مسیر به یه جایی میرسه به نام بیدا سرزمین بیدا اونجا به دستور خدای متعال به امر حق تعالی زمین دهن باز میکنه لشکر سفیانی میبلعه سه تاشون فقط زنده میمونه یک جماعت زیادی چند ده هزار نفر اینها بلعیده میشن توسط زمین و این لشکر به مکه نمیرسه این یکی از نشانههای حتمی ظهور امام زمان قضیه خصف بعیدا ۳۱۳ تا در قید حیات یا اون موقع زنده میشن از روایات اینطور فهمیده میشه که زندهاند اون موقع افراد دیگهای البته به اینها ملحق میشه امثال جناب سلمان مالک اشتر اینام جز افراد اولین که به امام زمان ملحق میشن ولی ظاهرا جز ۳۱۳ تا نیستند حالا انشالله بعدها در مورد اینها صحبت خواهیم کرد خدمت شما عرض کنم که این ۳۱۳ تا تو این شرایط کمک میکنند امام زمان رو تو شرایطی که حضرت تحت تعقیبند دشمن میدونه که حضرت در مکن حضرت در یک پوششی خودشونو تو مکه مخفی کردند حتی دو هفته قبل از ظهورشان نفس زکیه که نسل پیغمبر سید از بنی هاشم ازت او رو میفرستم کنار کعبه اعلام بکنه مهیا بکنه شرایط رو برای اعلام حضور امام زمان که همونجا کنار کعبه سر این بزرگوار از تنش جدا میکند کعبه میکشنش نفس زکیه رو یه همچین شرایطی است یعنی اینطور نیستش که حالا حضرت ظهور میکنند و یه هالهای از غیب میاد دور حضرت چک میگیره و هیچکی نمیتونه نزدیک بشه نه اتفاقا میگه حضرت با وضعیتی وارد مکه میشن شبیه وضعیتی که حضرت موسی علیه السلام از مصر فرار کرد و تو بیابانها با دلهره حرکت میکرد خائفن یترقب روایت امام باقر علیه السلام مگه حضرت با این دلهره و ترس و ناامنی تو مکه حضور پیدا میکنند و و تو شدیدترین اوضاع امنیتی دشمن هم دنبال حضرت افراد خاصی کنار حضرتند تا ۳۱۳ تا ملحق بشه ملحق شدنشون یه داستانی داره که اینها حضرت یه گفتگویی با اینها دارند روایتی داره بعدها انشالله توفیقی باشه عرض خواهیم کرد اینا ملحق میشن اینا جان حضرت رو توی اون مرحله اول حفظ میکنند یعنی تو اون اعلام عمومی رسمی امام زمان دیگه میخوان آزادانه اعلام بکنند که انا بقیه الله این ۳۱۳ تا دور حضرتند اونجا حفاظت میکنند از جان مطهر امام زمان که حالا تو بعضی روایتم یه ویژگیهای جالبی در مورد اینها گفته شده که اینا مثلاً بعضی بعضاً اینطور توصیف شده که با لباس احرامند ولی سلاح دستشونه خودشونو میرسونن به امام زمان و دور حضرتتو میگیرم حضرت از مکه خارج نمیشود مگر اینکه یه لشکر هزار نفره برای حضرت فراهم میشه حالا این هزار تا از کجا میان کین چین اونجا بحث دیگه دوباره به مرور یه لشکر ۱۰ هزار نفره برای حضرت شکل میگیره دوباره به مرور یه لشکر صد هزار نفره برای حضرت شکل میگیره اینا پس لایههای سپاه امام زمان البته اون هسته سخت و اون حلقه اول یه حلقه ۳۱۳ نفره است اونا آدم ممتازی خیلی ویژن ویژگیهای منحصر به فردی دارند که حالا تو روایت ما اشاره شده ایمانشون اخلاصشون علمشون اینا هر کدومشون به بیان امروزی ما یه ولی فقیه یه آدمی توی این سطحن که قدرت دارند یه گوشهای از این عالم را اداره کنند حضرت امیر میفرستند پراکنده میکنند تو عالم برای اینکه هر گوشهای رو مدیریت بکنند انگار خودشون حاکم یک بخشی از این عالم میشن این ۳۱۳ تا بعد دیگه به مرور اون حلقههای بعدی خوب وسیعتر میشه اون حلقه هزار نفره حلقه ۱۰ هزار نفره حلقه ۱۰۰ هزار نفره لشکریم حضرت از جنیان دارند لشکری از ملائکه دارند اینجا دیگه ملائکم حضور پیدا میکنند جنیان حضور پیدا میکنند حالا به چه کیفیتیه کیا هستند چی اون یه بحث دیگریست تا این ۳۱۳ تا نباشند اون سپاهی که قراره از جان امام زمان محافظت بکنه نیست یه نکته مهمیه البته همشم به بودن این ۳۱۳ تا نیست یعنی این نیستش که همه قضیه لنگ این ۳۱۳ نه باید شرایط دیگه هم فراهم بشه مثلاً خروج سفیانی هم یکی از شرایط ظهور امام زمان اوضاع و احوال عالم باید طوری باشه که حضرت بتونن قیام بکنه مثلاً میفرماید که این داستان ظهور انقدری طول میکشه هر مکتبی هر سبکی هر ایدهای هر خطی تو این عالم بوده ادعا داشته که آقا من ازم کاری بر میاد حرفی برای گفتن دارم روایت داره اینا میان خودشونو نشون میدن به اینا فرصت داده میشه که حرفشونو بزنن امتحانشونو پس بدن مردم اینا رو تجربه کنند ببینند معلوم بشه اینا کارایی امام زمان تو یک شرایطی ظهور میکنند در اول غیبت نعمانی این روایت اومده روایت مهمیه در شرایط ظهور میکنند که دیگه همه عالم به بنبست خورده میدونن هیچ کسی عرضه اداره عالم رو نداره مگر همین خط اهل بیت خط قرآن و عترت هرکی هر طرح دیگه ارائه داده شکست خورد به قول امروزیها یک خلأ ایدئولوژیک شکل میگیره یعنی همه عالم به بنبست میرسه میفهمند که نمیشه از کس دیگهای چیزی بر نمیاد خب یکی از شرایط ظهور امام زمان مجموعهای از چیزهایی است که باید کنار هم جمع بشه تا امام زمان ظهور بکند فقط اینکه ۳۱۳ نفر باشند کنار حضرت این کفایت نمیکنه شرایط باید فراهم بشه مقدماتی باید فراهم بشه ولی یکی از اون ارکان جدی ظهور امام زمان بودن این ۳۱۳ تاست روایاتی تو این زمینه داریم که حالا امروز یکی دوتا از این روایتو بخونم تا انشالله جلسات بعد به روایات دیگهای برس بحثی رو بزرگان ما مطرح کردند مرحوم شیخ مفید رضوان الله علیه در کتاب مصنفاتشون جلد ۷ مصنفات شیخ مفید الرساله ثالث فی الغیبه رسالهای داره مرحوم شیخ مفید در مورد غیبت یک کتاب کتابچه است که ایشون یه نقل خاطرهای میکنه میفرمایند من توی جلسهای در مورد امام و امامت صحبت میکردم بحث رسید به غیبت امام زمان صاحب اون مجلس از من پرسید که آقا مگه روایت نداریم امام صادق فرمودند که اگه کنار یک امامی ۳۱۳ نفر جمع بشن قیام به اون امام واجبه حالا این روایت انشالله میخونیم با همدیگه دو تا روایت با این مضمون داریم فرمودن اگه ۳۱۳ نفر کنار امام باشند امام وظیفهشه که قیام کنه از شیخ مفید سوال میکنه میگه آقا مگه همچین روایتی نداریم شیخ مفید میفرمایند که بله همچین روایتی داریم نقل شد او سوال میکنه که خب آقا این همه حضرت یار دارند چند ده هزار تا فقط ما میشناسیم این شهر اون شهر این کشور اون کشور تو اینا ۳۱۳ تا پیدا نمیشه پس حضرت وظیفه دارند تشریف بیارن دیگه ۳۱۳ تا که هست شیخ مفید یه پاسخی میدن که حالا تو اون کتاب پاسخشون رو نقل میکنه میفرمایند که بله این عدد ۳۱۳ تا درسته ولی همش به کمیت نیست کیفیتشم مهم ۳۱۳ تا چه جور ۳۱۳ تا مثل کی اینم مهمه تو چه حلقهای تو چه لایهای شما همین الانش هزاران نفر آدم دارید که میتونن مبارزه کنند چه میدونم راهپیمایی بیا مسجد بیان تو خیابون حضور پیدا کنن از مثلاً نظام اسلامی دفاع بکنند ابراز علاقه بکنند چند میلیون آدم داریم ولی تو این چند میلیون چند تا قاسم سلیمانی داریم درسته چند تاشون میشن قاسم سلیمانی چند نصرالله داریم خیلی کم میشه یعنی اگر قراره این ویژگیها توی یک فرد باشه مثل قاسم سلیمانی خیلی کم میشه دیگه حالا شما شاید به ۵۰ تا مثلاً نرسه افرادی که شما بخوای بگی آقا این مثل قاسم سلیمانیه درسته این تفاوت کمیت و کیفیت تعداد ۳۱۳ تا بله ولی چه جور ۳۱۳ تایی ۳۱۳ تا مثل کی مثل چی ۳۱۳ تا زبده نمونه میخواد که حالا اینجا اوصافی رو شیخ مفید برای اینها یاد میکنه ایشون میفرمایند که تو شجاعت اینا باید درجه یک باشند تو صبر مقاومت باید آزمون دیده باشند در برابر دشمن ضعف نشون ندن اخلاص داشته باشند در جهاد اینا تعابیریست که شیخ مفید میفرمایند اینا باید برای خدا و ادای وظیفه وارد بشن دقت میفرمایید عزیزم قلبشون از عیوب پاک باشه این بیماریهای اخلاقی بیماریهای نفسانی تو وجود اینها نباشه اهل حسادت و رقابت و چشم و هم چشمی و تکبر کینه و نفرت و اهل این چیزا نباشه از جهت سلامت جسمی در اوج باشد از جهت سلامت عقلی در اوج اهل سستی نباشند کوتاهی نکنند از دشمن نترسند وقتی با دشمن مواجه شدن شما گفتی آقا این همه یار امام زمان داره این همه عاشق داره خب همین دعای ندبههایی که فقط تو مشهد گرفته میشه آدمایی که سر صبح تابستون ۶ صبح ۶ صبح جمعه قید خوابو میزنم خب خیلی آدمای ممتاز درجه یک تنظیم وسط بگیم که خوابتون ببره میگفتش که آقا طرف میگفت من باشم با اونی که صبح جمعه کوه میره قطعاً ازدواج نمیکنم اونی که صبح جمعه قید خوابو میزنه پا میشه میره کوه بدون بدن قید تورم میزنه دارم بعداً میفروشه یادم خواب صبح جمعه رو وقتی که به کوه میفروشه قطعاً تورم به کوه میفروشه آدمیه که از خواب صبح جمعه میگذره خب حالا این همه آدم ما داریم از خواب صبح جمعه میگذرند تو این تابستون شبای کوتاه از اونور بیداره تا ۳ صبح که نماز صبح بخونه ۳ میخوابه ۶ پا میشه میاد دعای ندبه همینایی که دعای ندبه میرن فقط همین همین داینات به بروهای مشهد و جمع بکنیم چند هزار تا میشه همینو بستن دیگه برای سپاه امام زمان از تو اینا ۳۱۳ تا در نمیاد مسئله اینه که یه عیاری داره بله یه وقتی آقا به ما میگن که بردار فلان پرچمو بزن فلان جا فلان پارچه رو بزن به دیوار فلان اعلامیه رو پخش کن تو خیابون بیاد تظاهرات کن تو هیئت بیا حسین حسین بگو خب اینجا برای این آدم زیاده ولی وقتی قراره کسی وایسه روبرو دشمن کنار دست امام زمان خودشو سپر کن خودشو فدایی کنه حرف شنو باشه بفهم امام زمان چی میخواد اجرا کنه مو به مو اونی که امام زمان مد نظرشونه هم تشخیص بده هم اجرا بکنه خب چند تا پیدا میشه بله ما آدم خوب تو مملکت زیاد داریم ولی برای حد ریاست جمهوری چند تا داریم برای حد ریاست مجلس مثلاً چند تا داریم گزینه برای فرماندهی سپاه پاسداران چند تا داریم ستاد نیروهای مسلح مثلاً ستاد مشترک چند تا گزینه هی کم میشه وقتی عیار اونجوری میشه برای ریاست صدا و سیما مثلاً ما چند تا گزینه داریم آقا شاید به پنج تام نرسه آدمی که واقعا سالم باشه خالص باشه به درد بخور باشه کار بلد باشه بفهمه بشه اینجا گذاشت با خیال تخت به پنج تام شاید نرس عیارشون بالاست تعدادش کم میشه یه نکته مهمیه این ۳۱۳ تا خیلی زبدن خیلی نخبهن خیلی درجه یکن برای همین خیلی نایابند سخت پیدا میشن مرحوم شیخ مفید میفرماید که خیلی به این دل خوش نکن که این همه آدم عاشق امام زمانن علاقه دارند ابراز ارادت میکنند نه معلوم نیست تو اینا ۳۱۳ تا در بیاد معلوم در طول تاریخ تو هیچ دورهای پیش اومده باشه که ۳۱۳ تا توی زمان بوده باشه یه نکته خیلی مهمه که بله اگر ۳۱۳ تا اینجوری باشند امام قیام میکنه امام خودش نمیمونه در پرده غیبت خودش نمیشینه اگه ۳۱۳ تا اینجوری داشته باشه این نکته مهمیست که باید بهش توجه کرد و جلسات بعد هم انشالله به این بیشتر میپردازیم ۳۱ اینجوری رو فقط خدا میشناسه خدا میدونه اینا کین کجان از کجا میشه پیداشون کرد خدام اینا رو جمعشون میکنه دور هم تو روایتم دارین ۳۳ تا وقتی که دور هم جمع میشن علی غیر میاد یعنی قرار قبلی نداشتم یهویی با همدیگه مواجه میشن قبلا همدیگر را ندیدن با همم قرار نداشتند یهو جمع میشن هر کدوم از یه گوشهای از عالم میان تو روایتم اشاره شده به تعداد زیادی از اینها که اینها محل زندگیشون کجاست بعضیاشونو اگه الان بنده براتون بخونم شما تعجب میکنی که از فلان شهر فلان کشور مثلاً از تاجیکستان از ازبکستان فلان شهرش حضرت فرمودند مثلا دوتا یار حضرت تو فلان شهر دارند بدگاه اوصاف اینا جالبه مثلاً فلانی روغن فروشه تو یکی از این ۳۱۳ تا اینش خیلی قشنگه روایتش داره که حضرت میفرمایند اولین یکیشون نابیناست یکی از این ۳۱۳ تا وقتی به امام زمان میرسه توسط حضرت شفا پیدا میکنه و چشمش بینا میشه اینجوریه تو این اصحاب امام زمان یادم اینجوری هم پیدا میشه که بریم تو محله ما شاید بنده خدا را به حساب نیارن ولی خدا میدونه این آدم عیارش چیه مثل شهدای کربلا شهدای کربلا خیلیاشون واقعا معلوم نبود جنسشون چیه چیکارن چی تو چنته دارن یا خیلیا به حسب ظاهر اینطور تلقی میشد که اینا خیلی درجه یک خیلی کار بلدن اینا حسابین اینا مشتی مثل ترم ماه بن عدی ماه جز اون اصحاب ناب امیرالمومنین علیه السلام بود حضرت برای مذاکره با معاویه ترماه را فرستادند رفت اونجا تو کاخ معاویه سخنرانی کرد بساط معاویه رو ریخت به هم تک و تنها تو کاخ معاویه خیلی دل و جرات میخواست تو اینترنت بگردید ببینید خطبه ترماه واسه دستهدار ر م م الف ح جیمی کرماه ببینید چه نطقی کرد توی کاخ معاویه لرزه انداخت تو کاخ معاویه شخصیت درجه یک بدنم که با امام حسین علیه السلام حرکت کرد جلوی سپاه حرکت میکرد اشعاری میخوند در وصف اینکه ما داریم میریم جونمونو فدا کنیم و ما عاشق شهادتیم بهش خبر دادن که آقا شما آذوقه باید برسونی به خانواده خانوادت مثلاً احتیاج داره برگشت به امام حسین علیه السلام گفت آقا اجازه میدید من برم یه آذوقه بین زن و بچه برسونم برگردم اینجا جای آذوقه و این حرفا نیست اینجا باید یکیو وکیل کنی وسیع کنی نائب بگیری آدم بفرستی پول بفرستی شرایط و درک کرد موقعیتو باید درک کرد بله ما تو سپاه امام حسین داشتیم شب عاشورا به طرف خبر دادن بچه در دیلم اسیر شد چرا دیلم همین منطقه ایران خودمون بود اسیر شده و تو اگه بری گفتگو کنی بچهتو آزاد میکنه امام حسینم بهش فرمودند که پاشو برو بچهتو آزاد کن گفت آقا من نمیرم آدم میفرستم شما رو ول کنم میخوام برم بچهمو آزاد کنم تو این موقعیت خطیر تو این شرایط بچه میخوام چیکار شما رو رها کنم به هوای بچم که اونجا حضرت خودشون هزینه رو تامین کردن فرمودند این پول و آدمشو که حالا ظاهراً یه بچه دیگش بود او شخص فرستاد حضرت بهش پول دادن و برای اینم دعا کردن فرمودند برو این پولو خرج کن این هدایا رو ببر بده برادر تو آزاد کن این آدمیه که موقعیت شناسه میفهمه تو این موقعیت آخه من پاشم برم به خاطر بچهام امام حسین رو ول کنم ترم ماه بن عدی که همه خیال میکردن این جزو فرماندههاست و جزو شخصیتهای درجه یک پا شد رفت برگشت وقتی رسید تو مسیر مواجه شد با کاروانی گفت چی شده چه خبر گفتن هیچی کشتن امام حسین علیه السلام تمام شد خانوادهاش رو به اسارت بردند سر میزد تره ماه من جا موندم از این فیض محروم شدم البته بعضیا تحلیلهایی کردن مثلاً گفتن ترم ماه به امام حسین پیشنهاد میداد گفت آقا به نظرم این کارو بکنید بهتره اون کارو بکنید بهتره گفتن شاید همینا باعث محرومیتش شد آدم به امام که خط نمیده با تجربه ما کار بلدیم بزار به امام بگیم چیکار کنیم کار بلدتر از قمر بنی هاشم که نیستی واردتر از اون که نیستی یک جا دیدی یک کلمه قمر بنی هاشم حرف بزنه پیشنهاد بده آقا به نظرم این کار به نظرم اون کار هیچ سکوت تسلیم تبعیت یهو میبینی یه جوون مسیحی که ما بهش میگیم وهب ولی اسمش وهبه وهب بن وهب یه جوون مسیحی به دست امام حسین مسلمون میشه اسلم به ید امام الحسین علیه السلام به دست امام حسین مسلمون شده اصلا مسیحی بوده تو اسلام نبوده چه برسه به اینکه سابقه جنگ و جبهه و امیرالمومنین دیده باشه با خوارج جنگیده باشه به دست امام حسین مسلمون میشه با مادرش با همسرش راهی میشه کنار امام حسین میاد بعد ظهر عاشورا ببین چه غوغایی میکنه مادرش بهش میگه راضی نیستم ازت در یه حالت ازت راضی میشم باید طوری بری پیش خدا که جلوی حسین بن علی تیکه تیکه شده باشی کشته شده باشی سالم برگردی از میدون حلالت نمیکنم تا کشته نشی راضی نمیش بعدم که اون قضایا سرشو میفرستن سرو برمیگردونه چیزی که در راه خدا دادیم پس نمیگیریم کی فکر میکرد یه زن مسیحی یه پسر مسیحی همسرش اولش من و من میکنه برای چی میخوای بری بعد که میره میدان این رشادته جناب وهبو میبینه همسرشم میگه که منم ازت راضی نمیشم باید کشته بشی برای امام حسین امام حسین وقتی اینو میشنون دعا میکنند برای این زن برخی اقلام اینه که هم همسر شهید شد در کربلا هم مادر شهید شد در کربلا دو تا زن از عالم مسیحیت پا میشن میان کربلا برای امام حسین کشته میشن یکی مثل تره ماه بن عدی جا میمونه نه عجیبه دیگه اینجاها معلوم میشه کی چی تو چنته داره کی چیکاره است خیلی به سر و صداها و ادعاها و اینا نیست روز حادثه معلوم میشه یهو یه غلام سیاهی به نام جون به غلام آفریقایی که غلام ابوذر بوده میاد اونجور به امام حسین میگه که عرض میکنم از اون طرف طرف با امیرالمومنین در جنگ صفین بوده میاد به امام حسین میگه که من یهو یادم افتاد پدر شما از اینجا که رد میشد به این سرزمین که رسید خاک اینجا رو بوس فرمود فرزندم در این سرزمین کشته میشه الان یادم اومد چیکار میخوای بکنی گفت من با شما نمیجنگم ولی کمکتم نمیکنم اگه میخوای شمشیر بهت میدم پول از شمشیر ولی من شما اینجا کشته میشی من واینمیستم من میخوام برم این با امیرالمومنین بوده از خود حضرت شنیده اینطور رفتار میکنه اون یکی غلام بوده کافر بوده تو آفریقا بوده به عنوان برده گرفتن آوردنش غلام ابوذر بوده اینجا اومده به امام حسین میگه اجازه میدید من برم میدان حضرت میفرمایند که تو روزهای خوشی همراه ما بودی من دوست ندارم تو روزای ناخوشی ببینمت آزادت میکنم برو جونتو نجات بده میگه اتفاقا چون تو روزای خوشی با شما بودم نمیتونم تو روز ناخوشی رهاتون کنم بعد میبینه حضرت اجازه بهش نمیدن شروع میکنه میگه من میدونم من سیاه پوستم برای شما کسر شرح من بخوام برای شما بجنگم من بوی بد میدم حسب و نسب درست حسابی هم ندارم مایه خجالته حسینا منو رد میکنی خیلی اینجور با امام حسین حرف زدن پیش دریای رحمت پیش رحمت الله الواسع اینطور حرف زدن حضرت حالشونو منقلب میکنه اینطور که گفت هدف من برو میدان باش گفتن وقتی که زمین خورد امام حسینو صدا زد که منو زدن زمین خوردن گفتن یه طوری رسون امام حسین خودش رو بالا سر این جون و وضع اخوده علی خده گونه مبارکش رو گذاشت رو گونه این غلام سیاه همون کاری که با علی اکبر کرد با شهدای درجه یک کجا رسید یهو اوج گرفت پرواز کرد امام زمانش بیاد موقع جون دادن صورت رو صورت این بزاره ازت اومدن دعا کردن براش نه اینکه اونجور گفته بود به امام حسین من روم سیاهه بوی بد میدم عصب و نسب ندارم میگه حضرت اومدن بالا سرش تو خون خودش میغلتید حضرت فرمودند اللهم بعید وجه خدایا روی اینو سفید کن و طیب ریحه بوشو خوش کن خدایا اینو با خانواده رسول الله محشور کن گفت من کس و کار ندارم حسبان عصب ندارم گفتن وقتی این جنازهها رو خواستن دفن کنند رسیدن به یه جنازه دیدن این چقدر خوشبوعه چقدر نورانی چقدر سفید روی دری همون غلام سیاه امام حسینه این داستان شهدای کربلاست این داستان یاران اهل بیت یه کسایی یهو میان تو میدون کمک میکنن که آدم توقع نداره یه کسایی یهو پشت رو خالی میکنن که آدم توقع نداره عجیبه ظهر عاشورا زینب کبری جز اون آخرین جملات وقتی که امام حسین در گودال قتلگاه آخرین جملاتی که از زینب کبری توی اون دقایق نقل شده یکیش اینه خطاب کرد به عمر سعد فرمود ای یقتل ابو عبدالله و انت تنظر الیه دارن حسینو میکشن تو وایسادی نگاه میکنی چرا اینو میگه چون عمر سعد همبازی کودکی امام حسین بوده یعنی ما از تو توقع داشتیم کمک کنی تو شدی قاتل امام حسین بد یه کسایی یهو از خودشون نصرت نشون میدن عشق نشون میدن دلاوری نشون میدن که آدم توقع نداره در مجلس یزید مثل همین ایام مثل فردا و پس فردا تو همین دو سه روز آینده سید بن طاووس میفرماید که یه شخصی بود سفیر بود سفیر روم بود یهودی بود به عنوان نماینده دیپلماتیک فرستاده بودند تو مجلس یزید خوب سران و اشراف رو دعوت کرده بود دور خودش جمع کرده بود وقتی که این مراسم برگزار شد این سفیر یهودی سفیر رومی تو مجلس حضور داشت دید خیلی یه اوضاعیه توی این جلسه دید که یه خانوادهای رو به دست بسته وارد کردن یه مشت زن و بچه با رخت عزا سر بریده ای رو در تشت وارد کردن یهودی برگشت گفتش که به یزید گفت گفت میشه یه سوالی بکنم گفت چیه گفت من برگردم کشور خودم بخوام این قضیه رو تعریف کنم میخوام بگم من یک مجلسی شرکت کردم پادشاه مسلمونا فاتح شده بود فتحی کرده بود جنگی کرده بود میشه بپرسم با کی جنگیدید این فتحی که کردید چی بوده اینی که کشتید کی بوده گفتش که اگه ازت پرسیدن کی بوده بگو حسین بن علی بن ابیطالب گفتم میشه مادرش رو هم معرفی کنیم گفت آره حسین ابن فاطمه گفت این فاطمه دختر کی گفت دختر پیامبر گفت این آقایی که کشتی یه نسل فاصله داشته با پیغمبرتون نخل سید بن طاووس در لوحوفه گفت آره گفت من هفتاد نسل با داوود نبی فاصله دارم خیابونا که رد میشم خاک زیر پامو مردم برمیدارن به صورتشون میمالن بعد شما یه نسل فاصله با پیغمبرتون گرفتید کشتیدش جشن گرفتید سر بریده شو توی تشت گذاشتید خانواده شو این شکلی آوردید گفت حرف مفت زیاد میزنی دستور داد یزید گفت گردن اینو بزنید اینجوری که این داره وراجی میکنه اگه برگرده مملکت خودش آبرو برای ما نمیزاره میره ما رو رسوا میکنه بکشیدش یهو برگشت گفت سبحان الله گفتن چی شده گفت من دیشب پیغمبر شما رو در خواب دیدم منو در آغوش گرفت فرمود فردا شب مه من نمیدونستم برای چی باید خواب پیغمبر شما رو ببینم پیغمبر شما برای چی به من گفت فردا شب مهمون منی الان فهمیدم گفتن خودشو انداخت رو این سر بریده یه دل سیر عشق بازی کرد با این سر بریده گرفتن سر از تنش جدا کردن امام حسین خریدش بردش شهید سرجدای امام حسین شد کی فکر میکرد سفیر از روم پاشه بیاد شهید سر جدا بشه برای امام حسین علیه السلام یه گریزم بزنم این سفیر رومی که یه شب خواب پیغمبر دیده مسلمون نبوده تو این بادی نبوده اینطور مهر امام حسین تو دلش افتاده دلش برای امام حسین سوخته خودشو رو این سر انداخته شما به من بگید حال اون بچه ساله چی بوده این سفیر رومی وقتی این سرو تو تهش دید اینطور بی تاب شد حال بچهای که ۴۰ منزله هی بابا گفته دلش برا بابا تنگ شده هرجا بابا گفته تازیانه خورده سیلی خورده حال این بچه چیه اون بچه هم خودش را انداخت رو این سر بریده هرچی تکون دادن دیدن دیگه بچه تکون نمیخوره لب روی لب بابا گذاشته لب بلند نمیکنه بچه نفس نمیکشه