‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**فرع دوم: استحکام اتحاد فیمابین علمای اعلام، یگانه طریق برای حفظ اسلام، و یگانهترین حفظ اسلام، وحدت است.**
چه وحدتی؟ چه اتحادیهای؟ اتحادیهای که علما با همدیگر جمع شوند. اختلافات فقهیشان را برطرف کنند. جمع هم بشوند، پخش هم بشوند، هر جا بروم همین است دیگر. از این روایت، این یک چیزی میفهمد، یک چیز دیگر میفهمد. این بحث اتحاد نیست. بحث اتحاد این است که باید همافزایی در مسیر اجرا، در مسیر توسعه، در مسیر بسط حقایق داشته باشیم. اگر هم اختلاف فکری باشد، نباید به نحوی باشد که از آن واگرایی فهمیده شود و مردم را سست بکند.
همین بحث، مثلاً، آن جریان آیتالله بهجت. این میشود برای بحث نماز عید فطر. یک بزرگواری باز است که من و شما هم میتوانیم متفاوت باشیم. یعنی من ماه را دیدم، فردا روزه میگیرم؛ شما ماه را ندیدی. من ماه را دیدم، فردا… مبنای شریعت بر این است که آنقدر سهل و ساده باشد که هر کسی در هر جای دنیا… مردم مدیریت کردند که از آن اختلاف و واگرایی فهمیده نشود. حالا وقتی که... یعنی مردم گاهی این را دهنکجی تلقی میکنند. دهنکجی میبینند. نماز رسمی میخواند، حالا امروز مثلاً عید است، آقا عید گرفته نماز… احساس میکنند که مردم سردرگم میشوند. ایجاد یگانگی به خاطر همین بحث سردرگمی است. این بحث اتحاد البته بحث مهمی هم هست که اصلاً وحدت یعنی چه؟ وحدت ممکن نیست؟ عجیب است!
میفرماید که: «و لذالک خلقهم». مردم همه اختلاف دارند. فوقالعاده غریب است، عزیزان! در سورهی مبارکهی هود، آیه ۱۱۹: خدا اگر میخواست، مردم را امت واحده قرار میداد. امت واحده بودند. بعد انبیا باعث تفرقهی امت واحدهای بود قبل از دعوت. یعنی خدا اگر میخواست، در عین حال که دعوت را آورده بود، کتاب را آورده بود، پیغمبر آورده بود، مردم همه را بر ولایت و نبوت، امت واحد… «ولایزالون مختلفین دائماً اختلاف دارند الا من رحم ربک.» این اختلاف هست. رحمت الهی حالا اگر رحمت الهی آمد… یعنی من وحدت جبری ایجاد نکردم. وحدت جبری حول ولایت ایجاد نکردم. من اختلاف ایجاد کردم که شما وحدت حول ولایت، اختیاراً ایجاد کنید. خلق کردم. فلسفهی خلقت چیست؟ در قرآن که اختیاراً بر محور ولایت جمع… علت خلقت، فلسفهی خلقت: «ربکم الذی خلق» خلق کرد برای اینکه باتقوا عبادت. برای وحدت و رحمت. خلق… من دارم میروم سر کلاس برای اینکه غیبت نخورم، قیمت نخورم. این یک هدف است؛ ولی هدف عالی که نیست. هدف وسط شما چیست؟ هدف حد وسط شما این است که این درس را پاس کنید. هدف بالاتر شما چیست؟ اینکه مدرکش را بگیرید. مجتمع باشید بر محور عبودیت و ولایت. خلقتش برای عبودیت جمعی. خدای متعال در سایر ادیان، عبودیت جمعی را بهعنوان یک آپشن لحاظ نکرده. در نگاه خدا مطرود بود یا مثلاً ممدوح نبود؟ ممدوح بود. طراحی هندسهی ادیان سابق به این نحو نبوده که فقط باید با هم جمع شوند. ساختار عبودیت، تو ساختار عبودیت جمعی نیست. تفاوت دین پیغمبر… بخشی که ارجاع دادیم از المیزان ذیل آیه آخر سورهی آل عمر.
برادرت… یک جاهایی برای ما واضح است. اثرات جامعه روی ما، محیط زیست که خب واضح است. منابع طبیعی واضح است. منابع طبیعی را تخریب کند. این مثال واضحترش، بحث طلاق است. اگر طلاق بس پیدا کرد، شیوع پیدا کرد، منی که دارم زندگی میکنم و با زنم خوب و خوشم، من هم احساس خطر میکنم. چون بس... طلاق این محدودیت ندارد که بگوییم تا اینجا آمد و این را… ساختار جامعه ضعیف میشود. وقتی ساختار جامعه ضعیف شد، کل این ساختمان دارد… این پایهها دارد. سیمان چطور بنیان این را سست میکند و همه با هم نشست میکند؟ بنیان جامعه را تقویت ارتباط علما با هم تقویت… علما برای همدیگر بنیان جامعه را… جامعهی دینی، بنیان ساختارها تقویت میشود. خانوادهها هم مستحکمند. چه در فضای جامعه ایمانی، اختلاف علما با هم… شما که یک معجزهی بحران اجتماعی مثل فتنهی ۸۸. این گسلهای اجتماعی، این گسستهای اجتماعی، اثر تخریبش روی خانوادهها چیست؟ انتخاب سال ۹۶. اختلافات جدی با همدیگر پیدا کردند. درگیری جمعهای فامیلی که اینها سالیان سال با هم سر یک سفره و جمع خیلی صمیمی بودند.
آنها… سال ۸۸، شهید سید مجتبی هاشمی، فرمانده جنگهای نامنظم بود، رفیق شهید چمران. خانواده… خبری خواندم که آقازادهی ایشان شبانه آذر ۸۷ (چهل و هشت) چهار ستون تنم لرزید. چند روز بعد کنار قبر خود شهید هاشمی… متهم اصلی کیست؟ آن یکی برادر. این دفتر احمدینژاد… بعد اختلافات سیاسی. مادر که این پسر کشته شده توسط آن یکی پسر. عروسش و پسرش شبانه، پسر آن پسری که احمدینژادی بود، اصطلاحاً این میآید بنر دستش میگیرد و میگوید که ما را میخواستند بخرند، خانواده شهید فلانی! ما خودمان را نفروختیم. مادرم شنیدم که الان پسر متهم است. جوادی آملی موضعش را درست میکرد. وقتی میگویی ببین چون آنجا دارد یارکشی میکند. قطبی که هست، دو قطبی توش است دیگر. هر کی که حرف زد با تو، هر کی حرف نزد با من. امام وقتی که موضع میگیرد، به داد اسلام برسید. خب مگر نجف کجای اسلام را نابود میکردید و به بلاد اسلام میرسید؟ «اسم و اکلهم الص» قرآن نهیب خیلی سختی میزند.
امام میفرماید که اصلاً وقتی حرامخواری باب میشود در جامعه، اول خدا یقهی علما را میگیرد. سال ۸۸ من نبودم. روز اول، دم انتخابات، فردا انتخابات نبود؛ بعد همان شلوغی که شد، من زنگ زدم به بچهها گفتم که آقا چی شده؟ گفت: هیچی، هفتاد تا لغزش را از عالم حسابرسی میکند، بعد یک لغزش از جاهل. منظور این است پایگاه اجتماعیات را از دست بدهی. طرفدار داشته باشی، آنها را هم از دست ندهی. البته من نمیگویم بیگدار به آب بزنیم، خرکی کار بکنیم. خاکستری هم که داریم، همچین سیخش نه. میشود با یک ادبیات و گفتمانی رفتار کرد که وضعیت اقتصادی افراطی قسمت بیست سی در فضای خاصی نسبت به این موضع گرفتن. خیلی مصیبت استها! زوایای کارکرد اجتماعی و سیاسی و فرهنگیاش لحاظ نمیکنیم. حالا یک درگیری تمام ساختار سیاسی و اجتماعی دارد ضعیف میشود. گفتم یادم بیاید شما ببینید الان وضعیت اقتصادی یک جوری است که واقعاً بحث مرگ و زندگی است. مرگ و زندگی وابسته به این است که مردم از این تولید داخلی حمایت کنند. اگر حمایت نشود، واقعاً ما راهی برای برونرفت نداریم. از این بنبست راه طبیعی و عادی نداریم.
میرزای شیرازی روی ماجرای تحریم تنباکو، از جهت اهمیت، اولویت، در قیاس با وضعیت اقتصادی ما، کجای کار بود؟ فتوا و حکمی که ایشان میکند، چه حکم مهمی است! حکم تاریخی. رهبری حکم کرده چی فرمودند؟ خرید جنس خارجی برای دولت حرام است. تنباکو، کود انسانی از خارج میآورد. این خاصیتش چیست؟ ما نمیبینیم اینکه این گسست دارد در زندگی مردم. اینها را لحاظ نمیکنیم. همهی آن مشکلات اقتصادی برمیگردد به اختلاف علما. یعنی اختلاف این شکلی نهادهای زیر دست خود آقا ترویج میکنند. از مردم چه انتظاری؟ فرمان نمیبرند. واقعاً آن دست راستهای آقا هم پول ندارد. به چه مفاصل اجتماعی که میبینید؟ جوانی که به خاطر اینکه نمیتواند ازدواج بکند، فحشا انجام میدهد، دزدی میکند، جنایتی میکند. اینها را سلسله عللش را وقتی تو در نظر… آخر هفتهها از آنجایی که این علما باید جمع میشدند، الان انقلاب به برکت اجتماع علما بود. مردم معمولاً پای کارند. مشکل این است که این آقایان زیاد دارند. مدل جامعهی مدرسین یک مدل بینظیری بود. وجود خارجی ندارد. ته کارش این است که میآید یک لیست برای… یک لیستی برای انتخابات قم میدهد که بازی را بههم میزند. دردسر. مصیبت. شما شهادت بدهید من اینهایی که گفتم به خاطر خدا گفتم. دادگاه رفتم، اعدام شدم، یادتان باشد. بههرحال چرا معتمدی نژاد هم با شما؟ یک جایگاهی که علما توش باشند و علما هماهنگ باشند. نقطهزن باشند. بزنند. برطرف کنند. گفتمانسازی کنند. الان این بحث اقتصاد دانشگاه تریبون ندارد که بخواهد بیاید در مورد اقتصاد مقاومتی و بحث تولید داخلی و اینها با یک ادبیات اقناعی مردم را توجیه… خوردش کنم توی زندگیمان. با ادبیات دینی و با ادبیات بهروز و اجتماعی، نقش علما خیلی نقش مهمی است. آخوندها، روحانیت خیلی میتوانند کار بکنند، نمیکنند.
سیستم نبود و دخالت نمیکرد و اینها عقوبت شده و فلان و اینها. ایشان برمیگردد و میگوید که شاید من در مورد عراق باید بیشتر موضع میگرفتم. وقتی ایشان باخبر میشود که فلان شهر عراق بمبگذاری شده، سه روز نمیخوابد. عراق و صدام و ماجراهای روز و اینها موضعگیری دارد فراوان که اینها دارد. سایتی باشد و رسانهای باشند، پیج داشته باشند، کانال داشته باشند. هشتاد درصد سیاسی است. اردیبهشت ۸۸ از دنیا رفته، آذر ۸۷ نسبت به ۸۸ موضع گرفته و خواب امام را دیدم. دیدم ایشان سکته کرد. انقلاب ایشان با یک سکتهی ناگهانی مواجه… با دعا، با کمک، با گ… چقدر حمایت نسبت به امام؟ نسبت به آقا حمایت؟ سکوتشان حمایت است واقعاً. حرف میزد! خدایا! آقای تهرانی که رفت مجلس… مجلس خصوصی ما ۸۴، ۸۵، ۸۶، با جا… کلاسها را داشتیم. ۸۶ مجلس… ۸۶ بهجت… بعضی دوستان به من میگویند که حضور شما در مجلس شورای اسلامی لازم است. من اینجا درس و بحث را ندارم. چه کنم؟ «بروید منویات قائد را تقویت کنید.» این چه حمایتی؟! آدمی که حضرت آقا شاگرد به حساب بیاورند، علمی است. به مصرف… آن زمان کیش و رهبر؟ ولی چه حمایتی؟ چه پشتوانهای؟ که آقا فرمودند تا وقتیکه نامههای بهجت نیامده بود، من دلم گرم نبود. حالا آن نامه را که من گرفتم، دلم قرص است. چهکارها بکنم، خطوط کلی که بهشان میدهد، جهتی که بهشان میدهد، «شما ضمانت بده. هرآنچه که تکلیف دانستی عمل کنی. من، من دوبار من گفته بودم. من ضامن میشوم که شما تنگنا و دوراهی نبود. همیشه تایید بشوی و کمک بشوی.» خلاصه آن نامهی مفصلی که ایشان داده، دلم با آن. خب اینها حمایت است دیگر. آدم بیاید یک کاری، یک خواب بدی که شما دیدی، یک تذکری به من، یک هشداری به من است. آقای بهجت با آن مراتب بلند که از هجده جایگاهی که دارد مسئولیت را دارد، خیلی مهم است. کسی که علمایی که ساکت نمیگیرند. حالا گاهی واقعاً موضع نگرفتنش تقویت نظام است. چون بعضیها هی میخواهند اینها را سیخ بدهند کنار، روبروی نظام بایستند. خمینی واقعاً سکوتش تقویت نظام بود. حکومت گمراهی از کلام ایشان بکشند بیرون. لاریجانی هم که رئیس قوهی قضاییه شد، این هم با حمایت… خلاصه تاکید خدای وحید بود. یکی از مشکلات و مسائل ما این است که اینهایی که ایشان فرمودند، هیچ کدام رسانهای نشدهاند. هیچ وقت نفهمید. یعنی همیشه حرفهایی که ایشان در تایید نظام فرمودند، خلوت بوده. مثلاً به آقای خاتمی، سید احمد خاتمی چیزی گفتند. کعبی چیزی گفتند. از وحدت دم میزنند. اینها زناند که لباس مردانه…
اولین کار این است که علما جمع شوند. حالا ما هم باید ببینیم ما خودمان… حالا این را به شما بگویم: شما بهعنوان دانشجو، بهعنوان تشکل دانشجویی، خیلی میتوانید کار بکنید. ربط دادن علما به… هماهنگ کردن علما با همدیگر واسطه میخواهد. «واسطهالعقد» میخواهد. یک جوانی دانشجویی که با یک مجموعه مرتبط است، با یک مجموعهی دیگر هم مرتبط است، اینها را با همدیگر لینک میکند. تمدنی میکردیم رفقای طلبه یا دانشجو. فلان مجموعه تا فلان شهرستان شیرازی. مجبورم اینجوری دارند کار میکنند. اینها را خیلی فکرشان به شما نزدیک بود. آمدند با همدیگر جلسه گذاشتیم، دیدار داشتیم. چقدر منشا برکات. طلبههایی که حالا جوانترند، واسطه شوند، خیلی کار… مسئولیت دارم. حقوق میگیرند که میآیند این آقا را پیشمان خراب کنند، آن را پیش این خراب کنند، این را نسبت به… در فضای خود ما خیلی میبینیم خودت دور هم نشستنها، همنشینیها که در روایت هم داریم: زیارت کنید، ملاقات کنید. اسلام، انقلاب مشهد فردوسی گرفته بود. ماهیانه باشد. جلسهی اولی که گرفتند. خدا خیرت بدهد! ما الان سه سال است داریم زحمت میکشیم. اینها یک بار دور هم جمع شوند. ماهیانه داشته باشیم از آن ماه اولی که مهمان… یا آبان ماه کانال آخوند نوشتم، نخواندید؟ مگر از فلان کس استفاده نکرد؟ مشهد پای منبر شاگردش یک چیزی میشنید با توجه به اینکه خودش میدانست. بعد فردا از فلانی شنیدم که اینطوری. مرحوم… روایتی که خودش یاد داده بود، خودم… خدا رحمت کند مرحوم آیتالله اشتهاردی را. شیخ علی پناه. ندیده بودم. الان که دیگر فکر نمیکنم. بنویسیم در تاریخ بماند. یعنی دو سه نسل بشنوند. من دفتر آقا رفته بودم، استفتا داشتم. اول طلب از این پیرمردان رفتم. بعد چند وقت تلویزیون دیدم نماز جماعت فیضیه را دارد پخش میکند. نماز جماعت به امامت آیتالله العظمی شیخ علی پناه اشتهاردی. رساله، مغازهها، فقه سیار. متحرک. امام جماعت فیضیه بود و هم حرم. امام جماعت به نظرم هم فیضیه. یعنی فقط از همان بابت حقالقدم نماز جماعت این دو جا که میرفت، کفافش را میداد. ضمن اینکه درس میگفت. مدرس. یعنی تا این آخر ایشان دستش ترک نشد. همیشه بسیاری از… اگر نگوییم همهشان، بسیاری از این قانوندانان که الان درس خارج دارند، شاگردهای لقمهی ایشان بودند. بخش عمده از اینهایی که هستند، ائمهی جمعه، مسئولین، خبرگان، اکثراً شاگرد ایشان. خلاصه هر جا اشاره میکرد، میرفت. روحیه عجیبی. لحظهی از دنیا رفتن، بالای سر ماه رجب بود، سال ۶۸. شهریور، شهریور بحث کردیم. خریدی کرد. برگشت. بین نوافل خواند: «یا من ارجوه» را خواند. افتاد. نماز عشا را خواندیم. رفتیم بالا. لحظهی آخر رحمتالله علیه. خلاصه اینها اخلاص. این اتحاد علما این است. یگانه طریق نجات اسلام مسلم. یعنی این روحیات، یعنی این فضا. استفاده نکند. منتقدین جدی امام آقا بوده. امام نظرشان این بوده که صداوسیما متن مشروح متن را بخوانید. من کامل خواندم متن صحبتهای آقا. رئیسجمهور نبود. قانون اساسی وقتی داشته تنظیم میشده، چرا باید دولت رئیس صداوسیما باشد؟ دولت الان برای شما روشن است که آقا اینها را قبول ندارد. خبرگان. ولی انتقادات جالب است که مثلاً شما یک همچین نظری داشتید. الان نظرتان این شده. خود آقا فرمودند که من خدمت امام رفتم. گفتم شما در سخنرانی به معاویه تیکه انداخت. قلب سیصد میلیون (۳۰۰،۰۰۰،۰۰۰) مسلمان را جریحهدار کردی. قلب این کشورهای پاکستان و افغانستان و اینها، اندونزی، مالزی. اینها همه نسبت به معاویه تعصب دارند. نقد رهبری دارد میکند. نقد تقویت کند، عیب برطرف کند. آخر برآیند همهی حرفهایی که زده شد، آدم دلسردی قسمت ولایت. آن جایگاه. این نقدی که سرد بکند. این خیانت. رسانه گرم و سرد یک جوری نقل میکند که آن بهعنوان پناهگاه و ملاذ آخر شناخته میشود. در دو مدل نقد است. بحث اتحاد، بحث بسیار مهمی است. ملاذ و ملاذ. بحث اختلاف.
برگردیم متن کتاب: فرع دوم. تا در سایهی این اتحاد پیروان ایشان در تحت دستور واحد، پیروان ایشان را داشته باشید. پس نمازهای تو. همه بروند پشت آن پیشنماز بایستند. دفترت را داشته باش. رسالت داشته باش. پیروان ایشان در تحت دستور واحد، بدون هیچگونه دغدغه و پریشانی خیال، متحداً قیام لله. دستوری که برای اقامهی کلمهی حق است. برای اقامهی قصهی این آقا. مشکل جدی کار پرچم. احساس میکنم که رفتم زیر بلیط آن آقا. کار تشکیلاتی این مجموعه، برند با اسم فلانی است. من برنده با اسم آن مجموعه بقیهالله. نیروهای آقای فلان آیتالله فلانی. هوا باشد. منی که شاخترم. دفتر آقا. من طلبه راحت میروم. اشتهاردی. اینجا آدم حسابی نیست. انتخابات. حضرت میفرماید که اگر ما یک عبد زنگی… «زنگی» یعنی سیاه بربری. اگر یک زنگی در دفاع از شیعه قیام کرد، بر ماست که از او… حالا به امر مولایش اگر باشد. با اسم. نسبت به مایملک خودش نفوذ ندارد ولی حالا مسلمانی دارد. تا کجا این محدوده حمایتمان، تا کجاست؟ امام معصوم است. همهی علم. همهی قدرت. همهی حقانیت. وظیفهی خودم میدانم ازش حمایت کنم. سال ۸۲ فلان انقلاب. زاویههایی باشد. اعمال صالحه، اخلاق حسنه و عقاید حقه را در میان مردم شایع. عنایت دارد. عمل، اخلاق، عقیده. این سه حوزه باید کار فرهنگی، هم از جهت اخلاقی مردم… هم از جهت رفتاری. مردم در حوزههای رفتاری ضعیف بودیم. بحث سبک زندگی، بحثهای رفتاری. عقیدتی نسبتاً. یعنی مردم نسبت به یک سری مسائل اقناع شدند، مسائل متقاعد شدند. زمینهها معمولاً نظام باز هم خیلی مشکلات دارد. با چالشهای روانی که برایم صورت میگیرد. هنوز جای کار داریم و ضعیفیم. قسمت تبلیغات و رسانه خیلی عقبیم. کلیت نظام در مورد اینکه اصل این نظام باشد بهتر است یا نباشد مردم… منتشر کرده بود. ۸۲، ۸۵. ۸۵ درصد گفته بودند که اصل نظام بودنش بهتر از نبودن است.
انتخابات احتمالاً از این باب است که جایگاه بنیادین هم داریم به نظام اینها هم هست. اتحاد نظر علما رحمت است. اختلافی که بخواهد آخر حاصل جمعش تضعیف کل بنیان است. کل ساختمان.
**فرع سوم: تاسیس مجلهی دیانتی.**
خیلی مرتبهبندیاش فوقالعاده است. یعنی اول جایگاه علما، بعد وحدت علما، بعد رسانه. دستهبندی واقعاً فوقالعاده. چقدر این مرد روشن است. واقعاً رحمت خداوند. در یک کتاب آسمانی از پدر ما. نامههایی که از علما به دستش میرسید و مفقود… یک بار یک نامه را بین دفترش جا گذاشت و من به این نامه دسترسی پیدا کردم. دفتر ایشان بود. نامه هم این بود: مدیریتهایشان فوقالعاده است. یعنی اصلاً نگاه راهبردیشان یک نگاه… بعد میگوید تو دفتر ایشان را پیدا کردم. دیدم یکی از علمای بسیار بزرگ، در حد مرجعیت آن دوران، بهشان نامه نوشته که این چهارشنبه که محضر حضرت حجت بن الحسن مشرف شدید، این مسئله را از ایشان بپرسید، و پاسخ را برای بنده مرقوم بفرمایید. اتصالیه. ادعای مشاهده اکیب قبل از ظهور بکند، خلاصه کذاب است. آن عالم چه جور فهمیده بوده که حالا مثلاً ایشان واسطه است و بعد از این راه وصل بود و نامه میداده ایشان جواب میگرفته برایش. اتصالی دائمی داشته. وقت ثابت داشته. خیلی عظمت است واقعاً. مطالعه کردم.
تاسیس مجلهی دیانتی برای ترویج مقاصد مذهبی و افکار اعمال جمعیت. یعنی رسماً دیگر تشکیلات شد. تشکیلاتی که با نظارت علماست. یک جمعیتی شکل گرفته، یک حزبی شکل گرفته و حالا این حزب چی لازم دارد؟ دائم باید به فکر تولید خوراک و تولید محتوا و اکتفا به تولید محتوا هم نکند. باید توزیع محتوا داشته باشد. توزیع محتوایش کجا باشد؟ اول از همه اقناع خود این مجموعه. اول افرادی که وارد مجموعه شدند، بدانند که این مجموعه اصلاً حرفش چیست. اساسی تشکیلات، نقاط سلبی ایجابی است که در نقد و اثباتش مطرح میکند. بسیج. یعنی مجموعهی ارگانی که من واردش شدم، چیا مال ما است، چیا مال ما نیست. خود این بابا توجیه مجموعه نیستند. چه شکلی بیاوریم به خودمان نزدیک بکنیم؟ چه جور در راستای اهداف ما به کار بگیریم اینها را؟ این میشود بحث چیزی که بشود در زمرهی کار رسانهای و فعالیت تبلیغی که خداوکیلی… خداوکیلی بچههای حزباللهی اگر در این زمینه تعطیل نباشند، فوقالعاده ضعیفاند. بانک ظرفیت بین ما خیلی بالا است. انگیزه بین ما خیلی بالا است. مجتمع شوند تا دیگر خوراک واحد به اینها برسد. یک فکر واحد روی یک واحد. یک انگیزهی واحد. یک دغدغهی واحد. مجتمعی باشند. حداقل اتفاق افتاده، بهطور هماهنگ چه جور موضع بگیریم؟ روی چه موضوعی کار بکنیم؟ کجا را بزنیم؟ کجا را نزنیم؟ تقسیم کار کنیم که من یک چیزی بگویم که شما نگویی، شما یک چیزی بگویی من نگویم. خیلی ضعیفیم خداوکیلی. خیلی تمیز است. بینظیر است واقعاً. آنقدر نرم و لطیف و بدون درد و خونریزی دارد پدر و صاحب بچه را درمیآورد. یک مجموعه… بعضی از شخصیتهای توئیتری مجموعه. بعضیهاشان یک مجموعهی فارسی پلاس یا... آقا پناهیان البته شنیدم همکاری میکنند برای تولید محتوا. خیلی طرفدار دارد. اینستاگرامش بهتر است. سخنرانیهای ایشان جریانسازی است. مخصوصاً سخنرانی بیت رهبری. ادبیات مردم عوض میشود. فردا روزنامهها واژه وارد شد: «خواص بیبصیرت». واژه تازه آمد. تحلیلگران. خواص بیبصیرت. چند وقت پیش داشته. هشتگ توئیتر هم میشود ولی خود ایشان هشتگ سازی نکرده. در توئیتر، وسطیها. آقای دهباشی مثلاً جریان ساز هم هست. معمولاً موج خوب میتواند درست بکند. آن طرف، آنور آب، دعای مهاجرانی، دعای زیباکلام، تاج زاده. از همه اینها قویتر است. علیزاده خوب است. برای ما الان توئیترش خیلی قوی است. انشاءالله بماند که این بنده خدا همیشه میرود و گل هم میکند و نوش جانش. یک متنی به ما نوشته تلگرام، این بحث مال یمن که علی عبدالله صالح را که کشتند. خوش بهحال یمنیها! یک نفر که طغیان کرد، اصل شده، کشتنش. پنجاه و هشت دقیقه نوشتم. بیست و دو جوان آراء شروع شد. آقا این چه ماجرایی است که برایت درست نکردم؟ نمیدانم. آمده بود با این هشتگ رو… یادم نیست. از ایران برو… حالا خلاصه باید کمک کنیم همدیگر را. حالا یک وقتی یک کسی بیشتر خوانده میشود، بیشتر دیده میشود. چه اشکال دارد؟ منتشر. نگاه ما نگاه این است که آقا یک حرفی است. یک مطلبی. این احتکارهای بعضیها دارند. آرمان تشکیلات. تشکیلات کار، بله میدانم. فضا به سمت کتککاری و فحش و فحشکشی. فضای جایگاه من تضعیف نشود. این وسط ادبیاتمان هم بامزه است که قشنگ محتوا، یک محتوای ضد دینی است با اصطلاحات خدا پیغمبری. جایگاه فلان دارد تضعیف… ده سال پیش امیرکبیر خودش علم کش ترکیب. یکی از دانشگاههایی که فوقالعاده جریانساز است. فضای بحرانی. افتضاح. خوشحالم که خیلی کم پیش میآید. اولین جایی که کاریکاتور آقا را کشیده بود، آنجا بود دیگر. سایت زمان. اوایل احمدینژاد. امیرکبیر نیوز. شهدا را داشتیم. دورادور در جریان یک دوره. اولین سال ۸۴ یک دفعه یک سر و صدای بلند. یکی دو سالی خیلی شلوغکاری کرد. مخصوصاً ۸۴. که تصویر شهدا را داشتم. دختره رفت تو قبر خوابید و ما به اسم چی وارد میشویم؟ با بچهها یک بنده خدایی بود. ما باید با او هماهنگ میکردیم. یعنی یک جوری بود که مسئولیت من این بوده که باید در واقع مسئولیت من از آن آقا گرفته میشد. تمام کردیم و اینها. من کجای این ماجرا گفتیم که خب شما که این مجموعه الان دستت دارد کار میکند، ما میخواهیم یک چیزی اینور داشته باشیم. این موازی است ولی همافزایی میکند. انجام بدهیم تحت عنوان جایی هم نباشد. انگار مثلاً گروه تشکل دانشجویی خودجوش. واژهای که به کار… دیدم چقدر آدم میتواند با ادبیات دینی، حرفهای ضد دینی، چقدر قشنگ میشود گفتی؟ گفتش که بالأخره این هم باید لحاظ داشته باشیم که «و لَلبَیتِ ربّ». خیلی قشنگ دارد. عبدالمطلب. جای من کجاست؟ اینطوری است که من اگر بخواهم فردا پس فردا در راستای انقلاب یک کاری انجام بدهم، افراد اعتمادمحور هستند. واقعاً مدل شهدا اینها نبوده. علمای خالق. آره. زمونه، زمونهی بدی است. شهدا هیچ وقت خراب…
**فرع چهارم: مردم به ظاهر شرع و ترک محرمات:**
مطلقاً اینها دور هم جمع شوند. ساعت ظهر حاج آقا. ترک محرمات از این جهت که حالا این پیشانی دارد که با آن باید شناخته شود. «شعیره». مویی که جلو میافتد. مویی. کاکل. این مجموعه شعر کاکلش است دیگر. یعنی میخواهد بگوید که هویت ما چیست؟ ما مجموعهای هستیم که بر اساس چی دور هم جمع… اینجاست که بحث ترک محرمات و اینها شکل میگیرد به خود این مجموعه، خود این جمعیت، خود این تشکیلات، فضای طلبگی و حزباللهیگری و انقلابیگری و ایمان و رفتار مسلمانانه و هیچی دیده. یعنی قیافهها را آدم میبیند. مجموعهی بسیجیم. کوتاه و زنجیر گردن. و این چیست؟ این کجای ماجراست؟ ظواهرش. شلوار لی. تیشرت هم شاید تنش بود. دانشگاه دیپلمشان هم سرد است. بازار تهرانی به من نگاه کرد. بحث شعائر خیلی مهم است. ۱۵ رفتیم خدمت حاج آقای مجتهدی قم. که رفتیم، اول مدرسه که رفتیم، مدرسهی مجتهدی در ماه صفر بود. قبل اربعین. من یک پیراهن مغز پستهای تنم بود. ساعت مچیام دستم بود. یک کاپشن. رفقای دیگر پیراهن مشکی تنشان بود ولی یقههای معمولی. یکی دوتا. یکی از اینها شلوار پلنگی. آنجا که رفتیم خدمت ایشان تلگرام (بله) که اول بریم که شلو پلنگی. فرمودند که این تعادل تشکیلات که چقدر مهم است. نگاه کرد و تو طلبهای؟ اگر خدا قبول… خدا قبول نمیکند. همین جور یکی یکی ما دور که نشسته بودیم، یکی یکی زد. تک تک. نماز شب نمیخوانی. دبیرستان آمده. پیراهنت چرا مغز پستهای؟ طلا و محرم. خیلی استعداد داری و استاد نداری. استاد مشکی پوشیده بود. مشکی کراهت در نماز ندارد. پیراهن مشکی محرم مشکی تنش بود. عصا را پرت کرد روی جعبهی شیرینی. تو به من اشکال میکنی؟ تو میبینم سی سال دیگر بالای دار دارم میبینمت. تو را فلان فلان شده. داستان اعدام میکند. یک حالت دیوار داشت. تختشان بالای تخت. در دنیا صدای بلند مربیای میخواهد تو ساخته بشوی. این کارها را کرد که خدایا یک ویژگی به من داده. هر سی سال تمام بشود. یکم مانده. طلبههایی که من تربیت کردم در خیابانهای قم که راه میروند. این واقعاً همینطور است. واقعاً در خیابانهای قم که راه میروند، هر کی به اینها نگاه میکند. هر فیلم از علما و مراجع که به اینها نگاه میکنند، میگویند تو طلبهی حاج آقا مجتهدی نیستی؟ نوری دارد. یک صفایی دارد. یک ادبی دارد. یک تشرعی دارد. یک اثر کلامی دارد. یا خودش اشاره میکرد یا ازش میپرسی. من باغبونم اینجا هرس نکنم. خلاصه این بحث رسیدگی. نابود شد. نابود شد. برمیگردیم از آنجا. در مترو. کف مترو. نابود شد تا یک هفته گریه میکرد. اصلاً چند روز که نیامد. الان هم وضعش خراب است. اعدام اوج رحمت للعالمین. صدام آمریکایی میگوید بهترین نابودی. زمینههای خوبی داشت ولی حالا در صورت این بحث ظواهر و اینها خیلی مهم است. مجموعهای مهمترین مبلغ یک مجموعه، خود رفتار و ادب و متانت است. جالب این است که معمولاً یک جمعی وقتی اقلیت، خودشان را موظف میدانند که یک پروتکل نانوشته در رفتارشان داشته. چیزی برای اثبات خودم. من اهرمی برای قدرت اثبات و اینها برای تبلیغات ندارم. غیر از اینکه باید یک متانت در حداقل چشمگیر باشد که طرف بیاید من را… به من اعتنا کند. حداقل بنشیند حرفم را گوش بدهد. مسجد که بروم همه از جنس ما. دانشگاه آزاد روده. مثلاً باشد به همه افراد آن مجموعه تلقین شده باشد، باورش رسیده باشد. همه این حس را در خودشان ببینند و برای اثبات مرام این جمعیت و این تشکل هیچ راهی غیر از رفتار من. جعفری و دستگاه امام. مسجد، صفاییها، فلان دانشگاهیها. آن فلان موسسهی امامیها. یا مثلاً در مشهد مثلاً مدارس. یک مجموعههایی مشخص است. علامهی تهرانی. مجموعهای که در مشهد دارند. حالا با ایشان نمیدانم چقدر آشنا… لطف خدا به ما این بود که از نوجوانی بسیاری از آثار ایشان را خواندم. در کنار این مباحثهای شاهآبادی. با عرفان سیاسی و سیاست عرفانی اگر میخواهیم داشته باشیم، آثار علامه حتماً. خصوصی علامه طباطبایی. وظیفهی فرد در حکومت اسلامی. پیشنویس قانون اساسی. چهار جلد. ولایت فقیه. نور ملکوت قرآن. طبل خواب میخواند. همینجوری احیای وظیفهی فرد در حکومت اسلامی. پیشنویس قانون اساسی. فوقالعاده. اینها همه در سایت هستا! سایت ایشان. پایگاه علوم و معارف اسلام. روح مجرد که در مورد حداد نوشته. اللهشناسی. معادشناسی. ده جلد اللهشناسی ایشان. سه جلد امامشناسی ایشان هجده جلد است که خیلی عالی است. خدمت شما عرض کنم که از آثار دیگر ایشان الان مطلعالانوار ۱۸ جلد چاپ شده. آن هم خیلی خوب است. یک کتابی دارد از این نور ملکوت قرآن. یک بخشش را جدا کرده. پاسخ به شبهات سروش است. نظریهی قبض و بسط تئوریک شریعت جواب داده. علامهی تهرانی یکی از کارهایی که میکردند مجموعه. این هم خوب است. برندی که بیرون شناخته میشود، از این میترسد. البته این لازم است. یعنی یک تشکیلات اول باید چراغ خاموش. ولی از یک جایی به بعد این پلاکدار باشد و پلاکدار باشد و تابلو داشته باشد. نه تنها بد نیست بلکه خیلی خوب است. بلکه لازم است. پلاکدار شدی دیگر، فحشا میآید. مجموعهی پایداری تا قبل سال ۹۰ گوشههایی را میبرد، میآورد. اصلاً خیلی قدرت داشت. جمع بسیجیها و حزباللهیها در ولایت بودن. خود مجموعهی طرح ولایت خیلی قدرت داشت. مصباحیون یا مثلاً چاقوکشهای اسم نداشتن. کیا؟ ضعف تشکلی و تشکیلاتی گناهشان باعث شد که هی فحش بخورند ای کثافتکاریها و فسادهای… یعنی ضعفهای مجموعههای حزباللهی به اسم اینها تمام بشود. بعد تمام بشود، کلاً تمام. پایداری رفقای ما دبیر مجموعهی جمعیت فلان مجموعه، فلان تشکل. شاگردهای من چند تا مشخصه ظاهری باید داشته باشند. اگر معمم که معمم. اگر معمم نیستند یک عرقچین میزنند سرشان. با یک کت بلند. الان در مشهد هر کی را که بچهها من زیاد بیاورم شما روزهای عید و روزهای شهادت و اینها خیابان شیرازی مشهد. هر جا دیدیم یک طلبه با یک خانم پوشیدهای با پنج تا بچه دارم میروم منزل علامهی تهرانی، شهادت کلمههای این مدلی. یعنی خوب است یک مجموعهای یک مدل رفتاری، یک مدل یونیفرمی داشته باشد. تشکیلات تشکیلات شد و قوی شد و پایههایش صفر بود. نه لباس بپوشم. یک بار مثبت و منفی. مجموعهی هیئتی بودن. اینها هر شبی که هیئت داشتند، همه یک رنگ لباس میپوشیدند. با یک مدل شلوار یا مثلاً جشنها یک کت میپوشید. یک جذابیتی بود برای… اشکال ندارد که یک تشکلی که حالا زیرمجموعهی تشکل بالاتر است، اینها مثلاً یک یونیفرمی داشته باشند. اگر حساسی آره.
**فرع چهارم: در جماعت و اجتماعات اسلامی.**
جالب است یکی از آقا میپرسد که من بهعنوان یک جوان مسلمان چه بکنم امام زمان راضی بشوم؟ آقا میفرمایند که در جماعات حضور داشته باشید. چه دورهای با آقای ق… در اجتماعات مسلمین.
در حال بارگذاری نظرات...