‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
از قواعد باب افتعال، پنج تا را عرض کردیم و ششمین و آخرینِ آن را عرض میکنیم. اگر مضاعف، مثل رَدَّ، به باب افتعال برود، برای فعل ماضی و مضارعش به چه نحوی میشود؟ رَدَّ، _در باب افتعال_، میشود اِرتَدَّ. اینجا ما آن قاعده مضاعف را رویش پیاده میکنیم و ادغام میکنیم. در ماضی میشود اِرتَدَّ. در مضارع میشود یَرتَدُّ. مصدرش هم که اِرتِداد. پس مضارعش یَرتَدِدُ بوده، که دال و دال ادغام شده، شده اِرتَدَّ، یَرتَدُّ، اِرتِداد. ادغام صورت میگیرد.
در ماضی، آیه ۲۱۷ سوره مبارکه بقره: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.» مثالش کجا بود؟ «یَرتَدِدْ» چه بابیه؟ «یَرُدُّوکُمْ» چه بابیه؟ مجرد. آها. در صیغههای ۱ و ۴ و ۷ و ۱۴، سه وجه جایز بود؛ که به حساب یکی دو تا عینش مضموم بود و مقصود بود، سه وجه مثل ماده: فَرَّ، فَرَرْتَ، فَرَرْتُ. خیلی خب. آن که مجرد است دیگر. مصدر ثلاثی.
خب، سه تا تذکر عرض بکنیم، آخر این بحث قواعد، و چند تا مثال هم میخواهیم بدهیم خدمت حضرات تا بعد از تعطیلات. انشاءالله در این مدت، در طول تعطیلات، درس به عهده خود دوستان است؛ دیگر انشاءالله کار میشود و بعد ما بعد از این چند روزی که جلسه نیست، انشاءالله بعدش از دوستان میگیریم این رسالههای ۱۰-۸-۶-۴-۲ تا آیهای است که عرض میکنم، آدرسهایش را انشاءالله بعداً خدمتتان عرض میکنم.
**تذکر اول:**
تذکر اول این است که اسم فاعل و مفعولِ اَجوَفِ واوی یا یایی در لفظ مشترک، و در معنا در تقدیر متفاوت است در باب افتعال. کلمهای که از اسم اَجوَفِ واوی یا یایی میخواهیم ازش اسم فاعل و مفعول بسازیم، اسم و فاعل مفعولش چه شکلی است؟ هم اسم فاعلش یکجور میآید، هم اسم مفعولش. و این در لفظ مشترک است. در تقدیر فرق میکند که حالا باید با قرینه تشخیص دهیم. البته جا دارد اینجا اضافه بکنیم: مضاعف هم به آن مُلحَقه است. مضاعف هم همین حکم را دارد.
اَجوَفِ واوی مثل «جَوَلَ» و «مَدَّ». خب، میخواهم از اسم از «جَوَلَ» اسم فاعل بسازم؛ باید چیکار کنم؟ در باب افتعال، خب، که میشود «اِجْتَوَلَ»، «یَجْتَوِلُ»، «اِجْتِیالٌ». حالا اسم، اسم فاعل میخواهم بسازم. از کجا باید بسازم؟ مضارع. باید چیکار بکنم؟ در مضارع، ماقبل آخر میشود فاعل، مفتوح میشود مفعول. بله. میشود «مُجْتَوَل». هم در اسم فاعل، هم در اسم، هم فاعلش «مُجْتَوِل» هم مفعولش. بله. اسم فاعل و اسم مفعول در واقع اینجوری است دیگر: «مُجْتَوِلٌ» و «مُجْتَوَلٌ». درست است؟ «مُجْتَوِلٌ» و «مُجْتَوَلٌ»، جفتش میشود «مُجْتَوَل». خب، این در اَجوَفِ یایی. اینها در نهجالبلاغه خیلی به درد میخورد. نهجالبلاغه. عرض خواهم کرد کدام کلمه «مُجْتَوَل» از کلمات استفاده شده از نهجالبلاغه است. به نظرتان اَجوَفِ یایی مثل «مَیَّزَ». من یکذره در باب آن اسم فاعل و اسم مفعول بگوییم، چه کار میکنیم؟ در باب افتعال اول میآوریم در باب: «اِمْتَازَ»، «یَمْتَازُ»، «اِمْتِیَازٌ». اینجا مثالها را، مثالهای قرآنیاش را ما گذاشتیم در همان ده مثالی که میخواهیم خدمت شما تقدیم کنیم، انشاءالله دوستان زحمتش را بکشند. «اِمْتَازَ»، «یَمْتَازُ»، «اِمْتِیَازٌ». اسم فاعل و مفعولش چه شکلی میشود؟ دیگر «مُمْتَازٌ»، «مُمْتَازٌ». جفتش میشود، بهشرطی که اعلال صورت بگیرد، میشود «مُمْتَازٌ». هم فاعلش «مُمْتَازٌ»، هم اسم مفعولش. بله. «مَازَ»، «یَمْتَازُ»، «اِمْتِیَازٌ». یایی گفتی. مضاعف هم ملحق به همینها میشود. مثلاً «مَدَّ»، «مَدَّ». میخواهم ازش اسم فاعل بگیریم. در باب افتعال چیکار میکنیم؟ «اِمْتَدَّ»، که میشود «اِمْتَدَّ». «یَمْتَدِدُ»، که میشود «یَمْتَدُّ». مصدرش «اِمْتِدَادٌ». «یَمْتَدُّ». اسم بفرمایید: «مُمْتَدٌّ»، «مُمْتَدٌّ». اسم مفعولش میشود «مُمْتَدٌّ» دوباره. چون «یَمْتَدُّ»، «مُمْتَدِدٌ» و «مُمْتَدَدٌ». «مُمْتَدِدٌ» اسم فاعل، «مُمْتَدَدٌ» اسم مفعول. در هر دو ادغام میشود: «مُمْتَدٌّ». روشن است آقا؟ «مُمْتَدِدٌ» و «مُمْتَدَدٌ» که جفتش میشود «مُمْتَدٌّ». این تذکر اول.
**تذکر دوم:**
نکات مهم اینجاست. کلمات مفعول، تفاوتش را باید به سیاق نگاه کرد. تذکر دوم این است که تثنیه و جمع امر حاضر، در امر حاضر، تثنیه و جمع، با تثنیه ماضی غایب، پس تثنیه و جمع امر حاضر با تثنیه و جمع ماضی غایب در اَجوَفِ واوی و یایی، این دوباره همان مشکله پیدا میشود. در لفظ مشترکند، در تقدیر مختلف. مفعول که گفتیم لفظاً یکی میشوند، معناً تفاوت پیدا میکند. پس تثنیه و جمع امر حاضر با تثنیه و جمع ماضی غایب. خب، مضاعف هم بله. حالا من اینجا مضاعف را ننوشتم. مثال.
در اَجوَفِ واوی، همین مثالهایی که زدیم و بفرمایید «جَوَلَ» و «مَیَّزَ» را مثال زدیم. یکخورده صبح شنبهای پوست بکنیم. «اِجْتَوَلَ» را ببریم در باب افتعال. «اِجْتَوَلَ». مضارع «یَجْتَوِلُ». «اِجْتِیالٌ». عرض کنم که، خب، صرفش بکنیم: «اِجْتَوَلْتُ». احسنتم. «اِجْتَوَلْتَ»، «اِجْتَوَلْتَ».... «اِجْتَوَلْتُما»، «اِجْتَوَلُوا». «اِجْتَوَلَتْ»، «اِجْتَوَلَتْ». خیلی خب. مضارع: «یَجْتَوِلُ»، «یَجْتَوِلانِ»، «یَجْتَوِلُونَ». «تَجْتَوِلُ»، «تَجْتَوِلانِ»، «یَجْتَوِلْنَ». «تَجْتَوِلُ»، «تَجْتَوِلانِ»، «تَجْتَوِلُونَ». «تَجْتَوِلِینَ»، «تَجْتَوِلانِ»، «تَجْتَوِلْنَ». «اَجْتَوِلُ» و «نَجْتَوِلُ». خیلی خب.
امرش: «اِجْتَوِلْ»، «اِجْتَوِلا»، «اِجْتَوِلُوا». «اِجْتَوِلِی»، «اِجْتَوِلا»، «اِجْتَوِلْنَ». شبیه هم بود. تثنیه اینکه امر غایب است. در امر حاضر، تثنیه و جمع چه بود؟ «اِجْتَوِلا» و «اِجْتَوِلُوا». همین را دقیقاً در چی داشتیم؟ در ماضی. «اِجْتَوَلَ». امر حاضر و تثنیه جمع ماضی غایب. «اِجْتَوَلَ»، «اِجْتَوَلَا»، «اِجْتَوَلُوا». دوباره در امرش میگوییم: «اِجْتَوِلْ»، «اِجْتَوِلا»، «اِجْتَوِلُوا». خب، ببینید «اِجْتَوِلا» و «اِجْتَوِلُوا» عیناً با ماضی یکی است؛ این مشکله. خب آقا سعید! تازه نفسیم برویم سراغ حسین الهاشمی! اولاً بله، کتابم را دارم، دیگر جلسات بعد میخواهم به ایشان واگذار کنم. منطقه خیلی خوب است. از «مَازَ» آقا سید زحمت بکشید. «اِمْتَازَ»، «یَمْتَازُ»، «اِمْتِیَازٌ». «اِمْتَازَ»، «اِمْتَازَا»، «اِمْتَازُوا». «اِمْتَازَتْ»، «اِمْتَازَتَا»، «اِمْتَازْنَ». «اِمْتَازَتْ». «یَمْتَازُ»، «یَمْتَازَانِ»، «یَمْتَازُونَ». «تَمْتَازُ»، «تَمْتَازَانِ»، «یَمْتَزْنَ». «تَمْتَازُ»، «تَمْتَازَانِ»، «تَمْتَازُونَ». «تَمْتَازِینَ»، «تَمْتَازَانِ»، «تَمْتَزْنَ». «اَمْتَازُ» و «نَمْتَازُ». خیلی خب. امرش: «لِیَمْتَزْ»، «لِیَمْتَازَا». آفرین، آفرین. «اِمْتَزْ»، «اِمْتَازَا»، «اِمْتَازُوا». «اِمْتَازِی»، «اِمْتَازَا»، «اِمْتَزْنَ». خیلی، خیلی خب.
کدام صیغهها یکی شد؟ «اِمْتَازَا». خیلی خب. که کجا بود؟ امر مخاطب، تثنیه و جمع مذکر در امر، در ماضی غایب. خب. پس «اِجْتَوَلَا» و «اِجْتَوَلُوا» را داشتیم و «اِمْتَازَا» و «اِمْتَازُوا». کتابتان را یک مقایسه. البته الان بحثمان مهم است. آنجا توجه میخواهد. اگر توجه داشته باشید، ببینید: گفتیم «اِجْتَوَلَا»، «اِجْتَوَلَا». چرا میگوییم اینها دو تا مساوی بود؟ در ماضی، «اِجْتَوَلَا» و «اِجْتَوَلُوا»، جفتش بهخاطر اینکه واو مفتوح اعلال صورت گرفته، شده «اِجْتَوَلَا»، «اِجْتَوَلُوا». در امر هم «اِجْتَوِلَا» امر، «اِجْتَوِلُوا» ولو جفت باز رویش اعلال صورت گرفته، در هر دو شده «اِجْتَوِلا»، «اِجْتَوِلُوا». در «اِمتَازَ» هم که همینطور: «اِمْتَازَا»، «اِمْتَازُوا» شده «اِمْتَازَا»، «اِمْتَازُوا». خانم، از کجا تشخیص بدهیم؟ قرینه.
مثالش در سوره مبارکه یاسین، آیه ۵۹. مؤمنین معمولاً سوره یاسین را حفظند. مثل قند گوشه دهانشان میمکند، لذت میبرند. میخواهم یک دلاورمردی بخواند آیه: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ». خیلی خب. «وَامْتَازُوا» اینجا کدام یک از صیغهها است؟ صیغه دوم ماضی، و دیگر در کجا؟ در ماضی صیغه ۳ میشد «اِمْتَازُوا». در ماضی. یکی دیگر سکه چند میشود در امر سوم؟ صیغه سوم در امر حاضر. «اِمْتَزُ»، «اِمْتَازَا»، «اِمْتَازُوا». صرف کردن. خب، اینجا الان کدام یکی از این دو تا است؟ الان این ماضی است یا امر حاضر است؟ از کجا؟ آها! «أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ»! «أَیُّهَا» مال خطابه است دیگر. «أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ» قرینه است بر اینکه بله، بله، «أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ» مخاطب امر است. مخاطب دارد روشن میکند. کی این «اِمْتَازُوا» را قرینه کرد برای اینکه این «اِمْتَازُواْ» امر و ماضی غایب است. این هم از قاعده دوم.
ساعت چند است آقا؟ آخر آن را هم بگوییم بحث را تمام کنیم. پس دو تا تذکر گفتیم و تذکر آخر. بله، بله، مخاطب امر حاضر. سه: ماضی مجهول از اَجوَفِ واوی، مثل الان این «اِجْتَوَلَ». «اِجْتَوَلَ» را من میخواهم مجهول کنم. ماضی مجهول از اَجوَفِ واوی. این «اِجْتَوَلَ» ماضی ما بود دیگر که میشد «اِجْتَالَ». حالا ما قبل از اینکه برای مجهول کردن، این را باید برگردانیم قبل از اعلال دیگر. الان «اِجْتَالَ» را ما نمیتوانیم از خود «اِجْتَالَ» برداریم مجهول کنیم. باید برش گردانیم به قبل اعلال. «اِجْتَوَلَ» را برداریم مجهول. خب، برای مجهول کردن چه کار میکردیم؟ عین کلمه ماقبل آخر مکسور. قبلش را همه را مضموم. میشود چه؟ «اُوجْتُوَلَ». حالا در «اُوجْتُوَلَ» اینجا باید چه کار بکنیم؟ کدام قاعده اعلال پیاده میشود؟ آها! واوی که مکسور است، خیلی خب، میآید این واو را قلب به یا میکند: «اُجْتِیَلَ». ثقیله. «اُجْتِیَلَ». مجهولش میشود «اُجْتِیلَ». بله. اَجوَفِ یایی هم همینطور است. خب، «اِمْتَازَ»، «اُمْتِیزَ». احسنتم.
یک دو سه تا کلمه ببریم در این باب، دربیاریم ببینیم چه به چه میشود. اسم فاعلش، اسم «اُمْتِیزَ» میشود آب تذکر؟ «اُمْتِیزَ» نه دیگر. مجهول ماضی مجهول. نه دیگر، این اصلاً خودش دارد یا... بله، «اُمْتِیزَ». خب، «خَیَّرَ» را آقا بله، آقای «خَیَّرَ» را ببرید در باب افتعال. احسن، غفرالله. بعد، افتعال، اول ماضی مجهولش را بفرمایید: «اُخْتُویَ» میشود که میشود «اُخْتِیرَ». درست شد؟ «اُخْتِیرَ». از کلمات پُربَرکة در متون عربی، لغت، جاهای دیگر: «اُخْتِیرَ فلانٌ»، «فَاخْتَارَ فلانٌ». «اُخْتِیرَ» اختیار شده است. «اِخْتَارَ» اختیار کرده است. «اِخْتِیرَ فلانٌ فلانًا». فلانی فلان چیز را اختیار کرده. «اُخْتِیرَ قولُ الثّانی». قول دوم اختیار شده است. «اُخْتِیرَ»، «اُخْتِیرَا»، «اُخْتِیرُوا». «اُخْتِیرَتْ»، «اُخْتِیرَتَا»، «اُخْتِرْنَ». خیلی خب. مضارع: «یَخْتَارُ»، «یَخْتَارَانِ»، «یَخْتَارُونَ». «تَخْتَارُ»، «تَخْتَارَانِ»، «یَخْتَرْنَ». «اَخْتَارُ»، «نَخْتَارُ». خیلی خب. امرش: «اِخْتَرْ»، «اِخْتَارَا»، «اِخْتَارُوا». «اِخْتَارِی»، «اِخْتَارَا»، «اِخْتَرْنَ». «فَخْتَرْ» از همان آیه قرآن: «فَخْتَرْ». فعل امر هم همین است دیگر. صیغههایی که یکسان شد، کدامها بود؟ جمع امر مخاطب، مثنی و جمع ماضی غایب. خیلی خب. اسم فاعل و مفعول میسازیم برای ما «اِخْتَارَ». «مُخْتَارٌ». چیست؟ «مُخْتَارٌ». فعلش هم «اُخْتِیرَ». «مُخْتَارٌ». خب، حالا دیگر جریمهاش این است که خودتان صرف بفرمایید. مادهاش چیست؟ «اعتداد». اَجوَفِ واوی است. «یَعْتَادُ». اول ماضی مجهولش را بفرمایید: «اُعْتِیدَ». خب، پس «اُعْتِیدَ»، «اُعْتِیدَا»، «اُعْتِیدُوا». «اُعْتِیدَتْ»، «اُعْتِیدَتَا»، «اُعْتِادُنَ». خیلی خب. «یُعْتَادُ»، «یُعْتَادَانِ»، «یُعْتَادُونَ». «تُعْتَادُ»، «تُعْتَادَانِ»، «یُعْتَدْنَ». «اُعْتَادُ»، «نُعْتَادُ». امرش: «اِعْتَدْ»، «اِعْتَادَا»، «اِعْتَادُوا». متشابهات کدامها بود؟ ماضی، مضارع، مخاطب. قدوسی، خیلی خب. اسم فاعل و مفعولش ماجرا از همین شروع شد دیگر. خیلی خب. احسنتم. خیلی عالی.
**نکته آخر:**
نکته آخر. دیگر باب افتعال تمام میشود در بحث قواعدش و مبحث بعدیمان میشود معانی باب افتعال. باب افتعال یک مصدر بیشتر ندارد. مضارعش هم همین است، همین افتعال است. آره. خدا خیرش بدهد. برعکس باب مفاعله، مفاعله چند تا داشتیم؟ «فِعَالٌ» داشتیم. دیگر چه داشتیم؟ «تِتْلُو»، «فِیعالٌ» داشتیم، «تَفْعِالٌ» داشتیم، «تَفْعِیلَاتٌ» اختلافی بود. ولی اینجا یک مصدر بیشتر نداریم.
خب، مثالهایی برای تمرین فرض بکنیم خدمت آقایان. یادداشت بفرمایید. انشاءالله جلسات بعدیمان ما این را در برگهای از عزیزان تحویل خواهیم گرفت. انشاءالله کلاس تعطیل نیست دیگر. عزیزان خودشان مشغول فعالیتند. ما فقط نیستیم، ما دعاگویتانیم. بله. همه را قشنگ در مدرسه داشتیم. زحمت میکشیدند ولی صبر نمیکردند، جواب نمیدادم. چرا؟ بهخاطر اینکه این اعرابش را نمیگذاشتند. مثلاً چهار تا صیغه میرفت، فتحی میشد، کسری. کیفیت از دست آنجا. در این آیه عزیزان لطف بفرمایند اول کلمهای که مربوط به باب افتعال است را پیدا بکنند. آن کلمه را ترکیب کنند. دیگر هر آنچه که از سر تا حالا حاصل شده باید پیاده شود اینجا. اسم یا فعل؟ فعل. مثلاً ثلاثی، رباعی. مثلاً ثلاثی مجرد یا مزید؟ مزید. باب افتعال. ماضی یا مضارع یا امر؟ ماضی غایب یا مخاطب یا متکلم؟ مثلاً غایب. صیغه فلان. درست شد؟ همه اینها. مضاعف؟ مهموز؟ اَجوَف؟ چیست؟ بعد حالا اگر باز کسی حالوحوصله بیشتری داشت، سلیقه بهتری داشت، اسم فاعلش این میشود، اسم مفعولش این میشود. بله. دیگر قرآن است دیگر. آدم لذت همینجوری. شما ما خیلی وقتها در همین لابلای همین بحثهای این شکلی یکسری آیه حفظ شد برایمان. آدم یک بحث دارد میکند. همین آیه: «وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ». دیگر هم در ذهن شما ماند. هر وقت هم به اینجا برسیم، نکته ما هم یادی از ما میشود. بله. خودش جزو «أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ» بود.
خب، آیه اول سوره مبارکه حج، آیه ۷۵. خب، پس چه شد؟ آیه اول: سوره حج، آیه ۷۵. سوره حج، آیه ۷۵. فقط الان اگر میخواهی نگاه کنی که اشتباه یکوقت نشود، نگاه بفرمایید. پس چه شد؟ اولی: حج ۷۵. دومی: مائده آیه ۲. سومی: صافات آیه ۵۴. چهارمی: انعام ۱۱۹. انعام ۳۱. هود ۳۱. بعدی: ملک ۲۷. ملک ۲۷. بعدی: قمر ۱۵. قمر ۱۵. بعدی: قمر ۴. قمر ۴. بعدی: انشقاق ۱۸. انشقاق ۱۸. و آخری: عنکبوت ۴۸. خیلی عالی.
و الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...