سه طیف مخاطب خطبه فدکیه
جایگاه پررنگ مردم در خطبه فدکیه
مردم، ستون دین
پشت گرمی حاکمیت به مردم
تحلیلهای غلط مردم در مسائل
فساد جامعه به پشتوانه مردم
نسبت ارتباط با خدا و پیامبر و قرآن
باخدا بودن یعنی قرآنی بودن
آیا قرآن برای عموم قابل فهم است؟
راههای ارتباط با قرآن
ماجرای حافظ شدن مرحوم کربلایی کاظم
میخواهی امام زمان را ملاقات کنی؟
ایجاد عشق الهی با نگاه به قرآن
دلسردی و افسردگی نشانه تاریکی قلب
روحیه اسلامخواهی در جهان
عمل به قرآن راهی برای ارتباط با آن
عمل به احکام قرآن، راهی برای ارتباط با قرآن
دریافت حقایق قرآن با عمل به دستورات آن
اشاره فاطمه زهرا (س) به حکم قرآنی ارث
چقدر به آیات مربوط به شکر عمل میکنیم؟
وجود مسئولین فاسد از عقوبتهای الهی
عمل به احکام قرآن و ایجاد نورانیت
حب اباعبدالله و زیارتش بر قلب کسی که خدا به او عنایت کرده
روضه امام حسین علیه السلام
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد. اللهم صل علی آل طیبین الطاهرین و لعنت الله علی الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین. رب اشرح لی صدری و یسر لی امری، و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
دو تا سوال از جلسه دیشب، عزیزان حالا به نحوی انتقال یا شبهه یا سوال به بحث دیشب داشتند که نکات خوبی بود و خوب است که عزیزان نکاتی که به ذهن شریفشان میرسد را منتقل بکنند که در این جلسات و در این مباحث مطرح شود و به آن پرداخته شود.
دو تا مسئله بود که حالا یکیشان را اول عرض میکنم، یکیشم حالا جلوتر -انشاءالله- عرض میکنم. یکی از سوالات یا حالا انتقادات یا هر چه این بود که الآن در بستری داریم زندگی میکنیم که به هر حال ساختارهای زندگیمان چیده شده، شکل گرفته و در این فضاها به هر حال زندگی دشوار است، زندگی استاندارد دشوار است، شرایط مدارس، ادارهها، ارگانها. به قول عزیزمان توی ادارهها رشوه ندهی کارت راه نمیافتد. مثلاً حالا البته حالا چقدر این مطلب فراگیر است و قطعی است آن بحثی است، چقدر محکم میشود این را گفت که حالا همه جا به همین نحو کلاً این شکلی است این بحث نیست، بحث دیگر این است که آقا به هر حال مسئولین یا افرادی که در جامعه خواص به حساب میآیند، اینها باید اصلاح بشوند یا اصلاح کنند.
بله، مطلب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در خطبه فدکیه با سه گروه یا سه طیف صحبت کرد. نکته مهمی است، خیلی درسآموز است. این، یکی با حاکمیت بود که حضرت به چالش کشیدند اینها را و انتقاد صریح و اعتراض رسا کردند در برابر اینها. یکی با خواص بود خصوصاً انصار یا بنیقیله که در این خطبه باهاشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفتگو کردند. اعتراض به اینها هم جداگانه کردند، مطالبی را جداگانه به اینها فرمودند که اینها همان خواص بودند در واقع، افراد شاخص جامعه بودند، افراد ممتاز جامعه بودند ولی عمده خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) با عموم مردم است.
ممکن است شما بگویید که آقا از عموم مگر چه کاری ساخته است؟ عموم مردم مگر چه کار میتوانند بکنند؟ مگر چه کار میتوانستند بکنند در قضیه فدک، قضیه مدینه؟ آن خانمی که در مسجد میآید، نمازش را میخواند، برمیگردد، میرود حالا غذایش را درست میکند، به بچهاش رسیدگی میکند، این مگر چقدر در این معادلات کلان مملکت نقش دارد؟ مگر چقدر تأثیر دارد؟ مگر چه کار میتواند بکند؟ یک جریانی آمده، فدک را از دست فاطمه زهرا، امیرالمؤمنین بیرون کشیده. خب بله، یک تعدادی بودند اینها رزمنده بودند، سلحشور بودند، نامآور بودند، افراد برجسته جامعه بودند که همین انصار بودند. اینها میتوانستند یک کاری بکنند یا حاکمیت باید اصغرشیطان پایین میآمد، فدک را برمیگرداند به فاطمه زهرا یا این انصار باید اقدام میکردند با ضرب شصت فدک را برمیگرداندند. آن خانم، خانم خانهدار، پیرمردی که مثلاً یک گوشه مسجد نماز میخوانده، دستش به جایی بند نبوده، کارهای نبوده، چیزی به حساب نمیآمده توی این مملکت، توی آن موقعیت، اینها چه جایگاهی داشتند که فاطمه زهرا بخواهد با اینها صحبت بکند؟
نکته عجیب و جالب این است که بخش عمده خطبه فدکیه صحبتهای فاطمه زهرا با عموم مردم است. بخشهای مختصرش یا در خطاب به ابیبکر است یا در خطاب با انصار. اگر بخواهیم درصدبندی کنیم تقریباً میتوان گفت هفتاد درصد خطبه فدکیه خطاب به مردم است. نمیشود گفت مردم نقش ندارند، اتفاقاً مهمترین رکن مردم هستند.
امیرالمؤمنین در نامه مالک فرمود: مردم ستون دیناند، عماد الدین. همین مردم کف خیابان، همین مردمی که میآیند در مسجد نمازشان را میخوانند، میروند. بله، آن مسئول، آن مدیر خیلی نقش دارد ولی افکار عمومی، فضای عمومی، جو عمومی اینها است که فضا را عوض میکند. امروزیها میگویند گفتمان عمومی. گفتمان عمومی وقتی شکل گرفت، هر چقدر هم طرف بیاعتقاد باشد برای اینکه بین مردم وجههاش را از دست ندهد مجبور است خودش را این مدلی نشان بدهد، در این فضا خودش را تعریف بکند، مردم قرار بدهد. مردم بیآبروش میکنند، از چشم مردم میافتد. مردم اگر پای یک حرفی باشند، مردم اگر یک چیزی را بخواهند، مردم اگر اراده بکنند، مردم اگر تقابل بکنند با یک چیزی یا اقبال بکنند یا ادبار بکنند، روی خوش نشان بدهند، روی بد نشان بدهند، این قدرت ایجاد میکند. این صدای یک نفر را کلفت میکند یا صدایش را نازک میکند.
پشت یک نفر وقتی گرم شد، همه داستان خودرو فدکیه این بود؛ اینها پشتشان به مردم گرم بود. خیلی وقتها تحلیلهایی که داده میشود در بحثهای تاریخی متأسفانه غلط است و متأسفانه در مسائل جاری کشورمان، مسائل روزمان هم تحلیلهایی که داده میشود غلط است. خودش یک طراحی است. بله، مسئولین خیلی نقش دارند، مسئولین بالاخره یک تعدادشان هم فاسد است، تعارف که با همدیگر نداریم؛ چه اینوری، چه آنوری. الحمدلله چیزی که مشترک است فساد است. نه اصولگرا دارد نه اصلاحطلب دارد نه چپ دارد نه راست. از همهشان الحمدلله داریم، آدم فاسد در همه طیفها هست. فساد مسئولین هم خیلی بد است. فساد مسئولین از فساد عموم مردم خیلی بدتر است، اثراتش خیلی بیشتر است ولی جامعه را مردم آباد میکنند، جامعه را مردم فاسد میکنند. یعنی آباد کردنش را میفهمیم، مردم ایجاد گفتمان میکنند، مردم ایجاد توقع میکنند، مردم پشت یک نفر را میگیرند، مردم پشت یک نفر را خالی میکنند. آن هم که فساد میکند، مردم را فریب میدهد به پشتوانه مردم فساد میکند. آن هم که آباد میکند، مردم را در میدان میآورد با کمک مردم آباد میکند.
همه داستان فاطمه زهرا مردم را نداشت، تعارف نداریم با هم. طرف مقابل مردم را داشت ولی با فریب، با حقه بازی، با شیّادی، با کلاهبرداری. رسماً توی مسجد خلیفه اول گفت: مردم، بین من و تو حکم میکنند. حرفهایت را زدی؟ مردم هم شنیدند؟ به فاطمه زهرا گفت و مردم سکوت کردند. تمام شد! این همه حرف زد فاطمه زهرا. یک نفر داد بزند، مطالبه بکند، یکی پا نشد به سوال بگیرد جریان حاکم را و حاکمیت حالا از ترس بوده، از نادانی بوده، از نفهمیدن مسئله بوده، هر چه بوده. مردم ستون دیناند. اهل بیت دیدند بیشتر از این بخواهند فشار بیاورند، مردم همین دو زار اعتقادی که دارند، همین نماز جماعت و همین مسجدی هم که میآیند دیگر مشکل مردم کجا بود؟ فاطمه زهرا در خطبه تأکید روی این نکته دارد. اینها را دقت بفرمایید، اینها مسائل روز ما است، اینها گرهگشای مسائل ما است. چند بار تأکید میکند فاطمه زهرا به اینکه شما مردم مشکلتان این است که قرآن نمیفهمید، قرآن را پشت سر انداختید. خب یعنی چه آقا؟ نکته خیلی مهم، همه مسئله در این است که ما با خدا باید ارتباطمان درست باشد.
ارتباط با خدا، این عبارت که عرض میکنم، توجه که میفرمایید -الحمدلله- خیلی خوب است. آدم واقعاً به وجد میآید از این توجهی که عزیزان دارند. انشاءالله این بخش بیشتر مورد توجه قرار گیرد. ارتباط با خدا کجا خودش را نشان میدهد؟ کجا معلوم میشود آدم در ارتباطش با خدا صادق است؟ در ارتباط با پیغمبر. در ارتباط با پیغمبر معلوم میشود ارتباط من با خدا چه شکلی است. ارتباط با پیغمبر کجا خودش را نشان میدهد که من چقدر ارتباطم با پیغمبر واقعی و درست است؟ در ارتباط با قرآن. ارتباط با خدا کجا خودش را نشان میدهد؟ در ارتباط با پیغمبر. ارتباط با پیغمبر کجا خودش را نشان میدهد؟ در ارتباط با قرآن. ثمرش ما با این قرآن چه کردیم؟ اینجا جلوه کرده. پیغمبر هم اینجا جلو خدا یعنی امر خدا یعنی حرف خدا یعنی کلام خدا، دستور خدا. پیغمبر یعنی دستور پیغمبر. هدایتبخشی پیغمبر، هدایتبخشی پیغمبر کجاست؟ چیست؟ همین قرآن. توقع پیغمبر از ما چیست؟ همین قرآن. هی میگویند بعضیها آخه خوب بلدم بامبول کنم، میگویند آقا مجلس روضه چیست شما میگیرید؟ به جای اینکه حسین حسین بگویید، راه حسین را ادامه بدهید. از این حرفها ببافند به همدیگر، بتراشند که اینها دو تا هم نیست، روبروی همدیگر باشد. سلمنا. میخواهیم راه حسین راه راه فاطمه زهرا چیست؟ میگوید انقدر توی سرتان نزنید، هی علی علی بگویید، فاطمه فاطمه بگوید. راه علی را ادامه بدهید. باشد، راه علی قرآن است. راه پیغمبر قرآن است. میخواهی با خدا باشی، با خدا بودن یعنی چه؟ میگوید آدم با خدایی است. با خدا بودن یعنی چه؟ یعنی چه جور باشد میشود با خدا؟ یعنی با قرآن باشد، یعنی قرآنی باشد.
میرسم به سوال دومی که عزیزانمان پرسیدند که آقا مگر ما میتوانیم به عموم مردم بگوییم قرآنی باشید؟ مگر مردم قرآن میتوانند بفهمند؟ بابا قرآن سخت است، سنگین است، مگر هر کسی از پسش بر میآید؟ این همه علما، این همه تفسیر، انقدر مطالب قرآنی هست، خود علما از پسش بر نیامدند. در تفاسیرشان انقدر مشکلات سنگین هست، بعضی آیات فهمش بسیار دشوار است، تفسیرش بسیار دشوار است. انقدر اختلاف داریم. آیه ۱۰۲ سوره مبارکه بقره را علامه طباطبایی میفرماید در تفسیر المیزان جلد یک میفرماید: فقط ترجمه این آیه -فقط ترجمه این آیه، تفسیرش هیچی- ترجمه آیه ۱۰۲ سوره بقره بر اساس احتمالاتی که علامه مطرح میکند که هر کلمهاش احتمالاتی روی آن است، یک کلمه پنج تا احتمال، یک کلمه ۱۰ تا احتمال، یک کلمه ۲۰ تا احتمال است. مجموع این احتمالات را کنار هم جمع میکند که اگر آن کلمه آن جور معنایش بشود اینطور میشود اینطور میشود. آیه ۱۰۲ سوره بقره، علامه طباطبایی میفرماید فقط ترجمهاش یک میلیون و دویست هزار ترجمه، یک میلیون و دویست هزار ترجمه دارد، تفسیر نه ها، تأویل نه ها، ترجمه دارد. یعنی همینی که پای قرآن نوشتهاند، همینی که زیرش نوشته، خطی که نوشته، همان را بخواهم بنویسم یک میلیون و دویست هزار مدل باید بنویسند تا بخواهند بگویند که آقا این آیه را ترجمه کردیم. ترجمههایی که شما دارید یعنی ۱۵۲۰ جلد فقط باید قرآن، ترجمه قرآن به شما بدهند، همهاش ترجمه فقط آیه ۱۰۲ سوره قرآن.
ارتباط برقرار کنیم، سوال خیلی خوبی است. طیب الله،اذان پرسیدند دیشب دو نفر از عزیزان پرسیدند هر دو هم سادات بنی زهرا عزیز و بزرگوار. پاسخ چیست؟ پاسخش این است که اگر قرآن قابل فهم برای عموم نبود، فاطمه زهرا با همین عموم مردم احتجاج نمیکرد که چرا شماها قرآن بلد نیستید؟ معلوم میشود که مردم همه میتوانند با قرآن ارتباط برقرار کنند. همه میتوانند یک سطحی از قرآن را بفهمند. حالا اینجا یکم توضیح دارد. یک چند دقیقه باید باز عزیزان تحمل بفرمایند این نکته را حل بکنیم انشاءالله.
ارتباط با قرآن دو مدل است. یک ارتباط با لفظ قرآن است، یک ارتباط با معنای قرآن. ارتباط با معنای قرآن یعنی چه؟ ارتباط با معنای قرآن یعنی این قرآن به جان آدم بنشیند، با قلب انسان عجین بشود. ارتباط با لفظ قرآن مراحلی دارد. همین قرائت، شما در مسجدتان گفتند اینجا الحمدلله شبی دو صفحه قرآن خوانده میشود. در این مسجد انسان لذت میبرد. برکت حضور عالم این است. خدا انشاءالله سایه این عالم بزرگوار، عالم ربانی حضرت آیت الله هاشمی اولیاء بر سر شماها و بر سر تهرانیها مستدام بدارد. طول عمر خدا انشاءالله به این عالم ربانی، به این سید عزیز عنایت بفرماید. حضور عالم برکت میدهد. گفتند آقا در این مسجد همه نمازهای نافله را میخوانند چون حاج آقا مقید هستند. نماز ظهر و عصر، هشت رکعت نافله ظهر، هشت رکعت نافله عصر. مسجد یک جوری تنظیم کردند همه برسند به نافله. خیلی عالی است. نور میآورد برایمان این جور ارتباطها، این جور کارها. اینها دستورات دین است، اینها دستورات پیغمبر است. همین قرآن، همین که شما شبی یک صفحه دو صفحه دور هم جمع میشوید، یک نفر قرآن میخواند.
البته قدیم در مساجد بیشتر میدیدیم، بنده یادم است ما کوچکتر که بودیم غرب تهران مینشستیم سمت مرزداران و اینها. مسجدی که بودیم خدا رحمت کند آنجا هم عالم ربانی بود که ما مسیر زندگیمان به واسطه حضور ایشان خیلی اثر داشت. این بزرگوار، مرحوم آیت الله ربانی که از شاگردان علامه طباطبایی بود. تکبیر و برخورد خوب ایشان، محبت ایشان، محبت بقیه مسجدیها ما را جذب مسجد و تکبیر و اینها کرد و مسیر به لطف خدا عوض شد و یادمان است شبها دور قرآن بود و معلم قرآن بود. هفتهای یک شب یک کسی میآمد همه جمع میشدند. غالباً این شکلی بود. مجالسی که ما از کودکیمان یادمان میآید خیلی بنده در ذهنم زیاد است همین غرب تهران، مجالسی که ما شرکت میکردیم قرائت قرآن بود، توضیح قرآن بود، تفسیر قرآن بود. بنده یادم است سنم خیلی کم بود در این جلسات تفسیر سوره قیامت را -«بلا قادرین علی تسویه بنانه»- این آیه را یادم است. بچه بودم آن آقا شرح میکرد و تفسیر میکرد. اصلاً نمیدانم کی بود کجا بود آدرس دقیقش هم حتی یادم نیست. یادم است پشت همان مسجد، مسجد حضرت ابوالفضل در مرزداران، یک خانهای بود. ما بچه بودیم هنوز که هنوز در ذهن من است تفسیر آن آقا در مورد بند انگشت صحبت میکرد، اثر انگشت. صحبت که در قیامت خدا اینها را برمیگرداند یعنی چه؟
اینها برکت دارد. اینها باید باشد. اینها خودش یک مرتبهای از انس با قرآن است. تدبر مرحله بعدی، تفسیر مرحله بعدی. اولش با قرائت شروع میشود. همین الفاظ را ما با آن انس داشته باشیم، بخوانیم. حتی کمتر از این هم اثر دارد. مرحوم آیتالله العظمی بهجت میفرمود: نگاه به قرآن اثر دارد. مرحوم کربلایی کاظم ساروقی که شما میدانید به ایشان عنایاتی شد، حافظ کل قرآن کریم شد. پیرمرد روستایی در یکی از روستاهای استان مرکزی. همان امامزاده بنده شاید دو سه باری رفتم، امامزادهای که به ایشان عنایت شده. پیرمرد کشاورز بیسوادی بوده. قرآن را دوست داشت. «قرآن نمیتوانم بخوانم، محروم نشوم از انس با قرآن.» نگاه میکرد. این ارتباط با قرآن باعث شد دو تا ملک به شکل دو تا انسان برایش ظاهر شدند توی امامزاده. ضریح آن بالا دور گنبد آیات سخره نوشته شده در سوره مبارکه اعراف. می گویند: «مهم نیست هم هست به این میگویند کربلایی. این آیات را بخوان.» میگوید: «من که سواد ندارم آقا، من سواد ندارم.» همین که گفت: «گوش بده.» نگاه میکند تا نگاه میکند یک نوری افتاده. همین که یک دور این آیات را میخواند غش میکند، به هوش میآید. قرآن هر چه قرآن نگاه میکند، میتواند بخواند و میفهمد و دید همه را حفظ است و عجایبی از آن دیده شد که برخی بزرگان اسمش را گذاشتند معجزه قرن. "به دنیا نشان بدهید، بگویید این معجزه اسلام که همه آیات قرآن و کل قرآن را میتوانست از آخر به اول بخواند، کلمات را از آخر به اول بخواند، حروفش را از آخر به اول." تستش میکردن، جلویش قرآن میگذاشتند، کتاب عربی میآوردند، یک بخشش متن عربی بود. آیه را هم قاطی آن بدون اینکه برجستگی خاصی داشته باشد نوشته بودند. "نمیتوانم بخوانم." "این وسطش اینجا یک نصفه آیه قرآن حدیث هم نمیتوانم بخوانم." ولی یکمی نور دارد. تا جایی که دو تا واو مینوشتند، نیت نشان میدهد. آن کسی که مینوشت نیت میکرد این واو اول به نیت قرآن، آن واو دوم بدون نیت قرآن، به نیت غیر قرآن. نگاه میکرد میگفت: "این قرآن، آن قرآن نیست. واو قرآن." این از کجا به اینجا رسید؟ از همین انس با قرآن، با نگاه کردن به قرآن.
آقای بهجت (رحمت الله علیه و رضوان الله تعالی علیه)، شب جمعه است. انشاءالله همه این روح و ارواح مطهر این بزرگان سر سفره نبی اکرم و اهل بیت مهمان باشند. همه امواتمان انشاءالله مهمان اهل بیت باشند. مشتاق ملاقات امام زمان است، دستش از دیدار امام زمان کوتاه است. معادل امام زمان را که دارد، معادل امام زمان، قرآن است. پیغمبر: «کتاب الله و عترتی»، قرآن معادل امام زمان است. روی امام زمان را نمیتوانی ببینی، روی قرآن اگر ببینی، روی امام زمان را دیدی. ملاقات کنی؟ نگاه با محبت به قرآن عشق الهی را در انسان ایجاد میکند. دستورالعملهای ساده، غافلیم. فکر میکنیم با چیزهای گنده گنده باید به مراتب عالی برسیم. همین چیزهای ساده کلی چیز برای آدم دارد.
پس انس با قرآن، کلمات قرآن، تفسیر قرآن. بعضیها مقید هستند. بعضی خانهها آدم میبیند. ما مادر همسر خودمان این شکلی است. خیلی انسان مؤمنه، متعبده و پاکی است. همیشه وقتی میروی منزل ایشان، عمدتاً حالا مطالعات و ذکر و دعا و اینها زیاد دارد. نوعاً ایشان کتاب تفسیر دستش است. تفسیرهای مختلف خوانده و میخواند، کامل خوانده. تفسیر دست اینها است، همه ما میتوانیم داشته باشیم. بعضیها در ماشینهایشان همیشه صدای تفسیر، سخنرانی. الحمدلله وفور نعمت، درسهای مختلف، تفاسیر مختلف. تفسیر ساده؟ شما تفسیر قرائتی -بنده خیلی مسیرهایی که رفتم در راه، خیلی از تفاسیر ایشان را گوش دادم- چند جزء قرآن از تفاسیر ایشان گوش دادم. انقدر ساده، شیرین. یک صفحه قرآن ایشان تفسیر میکند، شاید مجموعاً مثلاً نیم ساعت طول بکشد. ساده و جذاب و گیرا است. آدم میفهمد این سوره چه گفته است، کل کلیت این قرآنی، معارف آدم دستش میآید. قرآن در فتنه اینها آدم را نجات میدهد. اینها نورانیت میآورد. عزیزان، قرآن نور است. فاطمه زهرا در همین نور ساطع قرآن. نور خاصیتش چیست؟ هم روشنایی میآورد هم گرما میآورد. آن هم که میگوید آقا من افسردهام، ناامیدم، دل سردم، دل سرد با چی گرم میشود؟ با نور. چرا آدم دلسرد میشود؟ چون تاریک است. چرا آدم راه را گم میکند؟ بعضیها وقتی در فتنهها قرار میگیرند تعجب میکنند که مثلاً یک نفر سر یک موضوع محکم ایستاده است. بعضی چیزها، بعضی حقها خیلی آنقدرها هم تشخیص نمیخواهد. آدم بین ترامپ و حاج قاسم سلیمانی که دیگر شک نمیکند که مثلاً حق با کدام است؟ سیاهی از چرک قلبت است. قرآن نمیفهمید. مشکلتان این است که دلتان سیاه است. قرآن میخوانی چیزی به دل راه پیدا نمیکند برای اینکه گناه لایه میگرداند. دل سرد میشود. دل تاریک میشود. دل تاریک میشود نمیتواند تشخیص بدهد کی به کی است. دل سرد میشود. خیلیها را آدم میبیند. بله اوضاع اقتصادی مملکت اوضاع خرابی است. خیلی هم خراب. خیلی بد است، خیلی زشت است. دلار دیگر الحمدلله دارد به ۵۰ تومان میرسد. خود دلار باورش نمیشود. به خود دلار ۵۰ تومان توازن میکند، میگوید: "نه بابا دیگر ما دیگر آنقدر هم نه دیگر."
ولی با همه اینها ناامیدی راه ندارد، دلسردی راه ندارد. امروز به یکی از دوستان میگفتم -شاید قبلاً به بعضی دیگر هم گفته باشم- اوضاع داخلی مملکت خیلی خراب است. ریزش هم زیاد است متاسفانه. به هر حال خیلیها در این شرایط نسبت به اسلام بدبین میشوند؛ نسبت به روحانیت بدبین میشوند. ما هم به عنوان طلبه، به عنوان روحانی مسئولیم. همه، هر کس به اندازه خودش ولی جایی برای ناامیدی نیست؛ برای اینکه فضای دنیا را وقتی آدم نگاه میکند، به آن میزانی که اینجا روسری از سر برمیدارند ۱۰ برابر در کل دنیا دارند روسری سرشان میزنند. به آن زنی که اینجا به طلبه فحش میدهد و متلک میگوید، در کل دنیا صد برابرش دارند به اسلام رو میآورند. دیشب با یکی از رفقا بودیم ۹ سال ساکن روسیه بود، دو هفته است برگشته. آمار رو آوردن به اسلام در غرب، در اروپا از جاهای مختلف این آمار را دارم. یک کلاسی در قم دارم، دوستان کلاس همهشان بچههایی هستند که از خارج آمدهاند. شناسنامه ندارند، همهشان با ویزا الان اینجا ساکناند. یکی از فنلاند آمده، یکی ترمینال توباگو آمده، از هندوستان آمدهاند، از پاکستان آمدهاند، از کنیا آمدهاند، از همه کشورها هستند. آمارهایی که این رفقا میدهند -بنده از چند جای معتبر آمار دارم- یک بخشش اینها جاهای دیگر هستند، ارتباطاتی داریم. تا قبل از این فیلتر شدن این شبکهها بنده هر هفته کلاس داشتم، کلاس مجازی برای دوستان ساکن در آمریکا و کانادا. اطلاعات و آمارهایی که داریم عجیب غریب است از اینکه مردم خصوصاً در این مشکلات اخیرشان دارند رو میآورند به اسلام. شما این را بدانید این مملکت ما ۳۰ سال از آمریکا عقب است، وضعیت تکنولوژی فرهنگی. یعنی هر اتفاقی در آمریکا میافتد ۳۰ سال بعدش میشود ایران. الان روحیه اسلامخواهی البته حالا این هم شوخی هم جدی است، و همهجورهاش هست. روحیه اسلام در آمریکا سکه رایج است. با این حساب ۳۰ سال دیگر انشاءالله در ایران اسلام حرف اول را میزند چون در دنیا اسلام سکهاش گرفته است، از جهت فکری همه به بنبست خوردهاند. بله، اینجا هم البته مردم از بعضی از ماها که مدعی هستیم آسیب دیدهاند. به هر حال دیگر میگویند از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند دیگر. ولی فضای دنیا اینها وعده خدای متعال به ماست: «لیظهره علی الدین کله.» اینجا برای دل سردی نیست. نمیشود آدم دلسرد شود. انقدر اوضاع به سمت خوبی است، به سمت نور است. با همه مشکلات، با همین دلار ۵۰ تومان. آن هم که ما را از اینها عبور میدهد امید است. ناامید بشویم، خسته بشویم، عقب بنشینیم که اوضاع باز بدتر میشود. امید است که باعث میشود اصلاح کنیم. امیدی است که باعث میشود حرکت کنیم. امید است که باعث میشود تکانی بخوریم، تحولی ایجاد کنیم.
خب، قرآن نور و روشنایی میآورد. دل را گرم میکند. ولی ارتباط با قلب چه شکلی برقرار میکند قرآن؟ این با خواندن و حفظ کردن و اینها نیست. این چه میخواهد آقا؟ عمل میخواهد. عمل به قرآن یعنی چه؟ این نکات را داشته باشید. بنده چند تا جلسه سخنرانی را خلاصه کردم در این چند دقیقه که دارم خدمتتان نکاتی را عرض میکنم.
بله، قرآن حقایقی دارد، مطالب دشواری دارد، خود علما هم در آن ماندهاند. چه میشود که انسان بتواند به آن مراتبی برسد که آن حقایق دشوار قرآن را هم بفهمد؟ این باید ظرف انسان وسعت پیدا کند، قلب انسان نورانی بشود، هی رشد بکند، بتواند دریافتهای بیشتری داشته باشد از قرآن. چه شکلی رشد میکند؟ ارتباط با قرآن چه شکلی برقرار میشود؟ عمل به قرآن. عمل به قرآن یعنی چه؟ اولین مرحله عمل به قرآن، عمل به دستورات قرآن است. دستورات قرآن: «لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق.» میگوید: آدم نکش، زنا نکن، سرقت نکن، تهمت نزن، دروغ نگو، خلف وعده نکن. دستورات قرآن است دیگر. اینها احکام قرآن است. همینها را بنده و شما عمل بکنیم به خاطر اینکه قرآن گفته، با توجه به اینکه قرآن گفته، ارتباط پیدا میکنیم با قرآن، قرآن به قلبمان راه پیدا میکند. این باعث میشود آمادگی پیدا کند برای مرحله بعدیش. مرحله بعدیش بعد انسان کم کم از قرآن چیزهایی میفهمد. حقایقی میفهمد. معارفی میفهمد.
در مورد یکی از علمای بزرگ نقل شده در مجلس ختمی برایشان قرآن آوردند. از این قرآنهای حالا حزبی و جزئی و اینها گذاشته بودند. ایشان باز کرد، دیدند حاج آقا نیم ساعت، ۴۰ دقیقه، ۵۰ دقیقه، چند دقیقه است همینطور دارد نگاه میکند. یکی آمد به ایشان گفتش که: «حاج آقا اگر خطش ریز است، قرآن دیگر بیاورم؟ فکر کنم اذیت شدید، نمیتوانید بخوانید و اینها. همه خواندند، ۵ تا ۶ تا ۱۰ تا تمام کردند رفتند. شما همین یک دانه صفحه اول ماندهاید.» ایشان فرمودند: «انقدر لبریز از حقایق و معارف است، خط را از خط نمیتوانم رد کنم. همان خط اول که خوانده بودم درش رفتیم، غرق شده بودیم. چی میگوید این آیه؟»
با عمل به قرآن. فاطمه زهرا دست گذاشت روی قرآن، دست گذاشت روی یکی از احکام قرآن که دیگر همه میفهمند. اینجا عامه مردم، قرآن یک بخشهایی دارد که همه میفهمند. بعضی از خطاباتش مال همه است. «قل یا ایها الکافرون»، کفار احکام قرآن. «بالوالدین احسانا» را کسی هست نفهمد؟ «الناس حسنا» را کسی هست نفهمد؟ عمل بکنیم، هم خودمان آباد میشویم، هم جامعهمان.
بنده یک آیهای را به شما عرض بکنم، فقط یک اشارهای بکنم و رد شوم، خیلی اذیتتان نکنم. برخی از آیات قرآن هست واقعاً در این جامعه ما به آن عمل نمیشود. حالا شما میگویید: بله، آیا اختلاس است که اختلاس نکنید؟ نه، آیات دیگری داریم که مال همه ماست و عمل نمیشود. مثل کدام آیه؟
میگوید: «و اشکروا لله ان کنتم ایاه تعبدون.» آیات مربوط به شکر، آیات مربوط به صبر، خصوصاً شکر. وضع شکر بین ماها خیلی ضعیف است. بدبختی این است. اگر بخواهی یک نعمت را یاد یکی دیگر بیاندازی، متهم میشوی به طرفداری از جمهوری اسلامی و مالهکشی. نعمت سلامتیت را شکر کن، نعمت حیاتت را شکر کن، نعمت این خانواده و زن و بچه و همین. هی شماها گفتید شکر کن، شکر کن، برو آقا! میدانی مرغ چند است؟ این که دیگر بابا این خداست. خدا دارد میگوید. میگوید: «من دادم، من را تشکر کن. شکر نکنی: لئن کفرتم ان عذابي لشديد. بدتر میشود اوضاعت. شکر کنی، بهتر میشود اوضاعت، بهبود پیدا میکند.» دستور قرآن است. ما چقدر اهل شکریم؟ چقدر نعمتهایمان را به یاد همدیگر میآوریم؟ چقدر وقتی با هم گفتگو میکنیم حاصل گفتگوها این است که بیشتر به نعمات متوجه بشویم؟ ما معمولاً وقتی با هم گفتگو میکنیم اصلاً تاکسی شما مینشینی، انگار جزو آداب ورود به تاکسی جلوی در نوشته: دخول، میماند. دخول که گرفتی، ادخل و یا راننده تاکسی آن هم میگوید بفرما. در را که باز میکنی میگویی بسمه تعالی، مهر چقدر گران شده است. این چه وضعی است. هوا چقدر آلوده است.
دستور دین است، دستور قرآن است. رفتم پیش کسی دیدم یک مشکل جسمانی دارد. اینها را یادگاری داشته باشید. بیمار. یکی از دوستان ما جوانی بود، دچار سانحهای شد. از دانشجویانمان. بنده رفتم بالا سرش. قطع نخاع شده بود و هست حالا به سلامتی، فقط در حد تکلم و اینهایش سالم بود. وقتی رفتم بیمارستان در آن اتاق ایزوله بالا سرش، این قضیه را برایش تعریف کردم. آیتالله بهجت فرمود: «من به عیادت کسی رفتم که تنش بیمار بود ولی زبانش کار میکرد ولی با زبانش هی ناله میکرد. وقتی آمدم با خودم گفتم این اگر شکر همین زبان سالمش را میکرد، خدا سلامتی تمام بدنش را به او میداد.» زبان تو که سالم است. «و اشکروا لله ان کنتم ایاه تعبدون. لئن شکرتم لازیدنکم.» اینها دستور قرآن است. غر نزن. از خدا گلایه نکن. نه. اگر شکر بکنی خدا مسئول خوب هم نصیبت میکند. یکی از عقوبتهای الهی مسئولین فاسد و بد و به درد نخور و کارنابلد و مدعی و فقط حراف، عقوبت الهیست. شکر نکنی آنها را خدا نصیبت میکند. شکر بکنی از خزانه غیبش حاج قاسمها را در میآورد، نصیبت میکند. حاج قاسم سلیمانی نعمت است دیگر نعمت. ایام سالگرد نزدیک است رضوان الله علیه. امت اگر شاکر بود خودش از این حاج قاسمها زیاد میشد.
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دست گذاشت روی ارث، حکم قرآنی است. مردم، این را دیگر همه میفهمید. این که عامه قرآنیها یک بخشهایی دارد که همه میفهمند. من دارم میگویم ارث. این بابا دارد ارث را بالا میکشد. حق با کیست؟ قرآن بین من و شما دارد حکم میکند. قرآن دارد مسئله را حل میکند. اگر اهل قرآن بودند در این فتنه نجات پیدا میکردند. عمل به قرآن کمترین مرحلهاش عمل به همین احکام و دستورات قرآن است. این انس با قرآن میآورد. این قرآن را وارد مملکت جان انسان میکند. نور قرآن را بر این قلب انسان میتاباند. انسان را نورانی میکند. دل نورانی، حال و هوایش عوض میشود. فرمود: «خدا وقتی به کسی عنایت میکند، خیرش را نصیب کسی میکند، حال قلبش که عوض میشود ویژگیهایی دارد.» یکی از ویژگیها این است. بگویم برای شما شب جمعه است، بگویید ما برویم در روضه. دل نورانی ویژگیهایی دارد. یکی از ویژگیهایش چیست؟ «خدا بر آن دل حب حسین (علیه السلام) و زیارت حسین (علیه السلام) را میاندازد.» «غضف الله فی قلبه حب الحسین و حب الزیارت.» یک محبتی در جانش نسبت به اباعبدالله احساس میشود، نسبت به زیارتش احساس میشود. این محصول دل نورانی است.
شما مؤمنین این شکلی شب جمعه آدم یک بیقراری دارد. احساس میکند جا مانده است. امشب میتوانست کربلا باشد، آن هم شب جمعهای مثل این شب جمعه که هم ایام فاطمیه باشد، هم فاطمه زهرا خودش کربلا باشد. این محبت امام حسین، این توجه به امام حسین، این محصول نور است در وجودت. دیدی دعا کن برای پدر و مادرت. لقمه حلال، نطفه حلال، اینها زمینه را ایجاد کرد که این نور در وجودت شکل گرفت.
شب جمعه است عزیزان. روضه بخوانیم، هم از فاطمیه بگوییم هم کربلا. وصیت کرد فاطمه زهرا به امیرالمؤمنین. مطالبی را عرض کرد محضر امیرالمؤمنین. یکی از وصیتهایش این است. ببینید چقدر این وصیت عجیب است. ببینید در طول تاریخ همچین وصیتی سراغ دارید یا نه؟ کجای عالم همچین وصیتی از یک مادر شنیدید؟ سفارش: «ابکنی یا اباالحسن.» علی جان بعد از مرگم برای من گریه کن. این چیز عجیبی است. چرا فاطمه زهرا سفارش کرد؟ طبیعتاً هر کی هر کی را از دست میدهد، عزادار است. بعد مرگ عزیزش گریه میکند. شاید یک معنایش این بود: «علی جان، من گریهکن ندارم. این شهر سوت و کور میشود. نه مجلس ختمی برای فاطمه میگیرد، نه دسته سینهزنی راه میافتد. همه همان روال طبیعی زندگیشان را ادامه میدهند. تو برایم گریه کن، تو به یاد من باش، علی جان.» خب، آنقدرش هم شاید طبیعی بود.
این جمله بعدیش خیلی عجیب است که سابقه ندارد همچین ... «علی جان برای بچههای قد و نیمقدم گریه کن. برای حسن و حسینم گریه کن. برای زینبم گریه کن.» کجای عالم دیدید کسی بخواهد از دنیا برود به عزیزش سفارش کند: «بنشین برای بچههایم گریه کن.» نهایت این است که میگوید: «به بچهها حواست به بچههایم باشد.» برای بچههایم گریه کن. این خیلی معنا درش است. یعنی جدای از اینکه به آنها توجه میکنی، به آنها محبت داری، دلت هم برایشان ریش باشد. علی جان، دلت هم برایشان بسوزد.
علی جان آخه چند خط بالاتر این نقلی که الان برایتان خواندم، چند خط بالاترش این است به امیرالمؤمنین عرض کرد: «بعد از من اگر خواستی ازدواج کنی، ازدواج کن ولی سهمیهبندی کن. یک وقتهایی را بگذار برای همسرت، یک وقتهایی هم را بگذار برای بچهها.» امیرالمؤمنین اصلاً نیاز به این سفارشها ندارد. معصومه است، عین حق است، عین عدل است. اظهار کند آن حس درونیش را. مادر بیتاب نمیتواند. عرض کرد: «علی جان بعد از من با بچهها مدارا کن و «لا تصح فی وجوههما» یک وقت سر بچههایم داد نزنی. «فیسمعان یتیمین قریبین منکس» بچهها یتیم میشوند، دلشکسته میشوند، غریب میشوند. تازه از دست دادن رسولالله را، تازه داغ پدر دیدهاند. میخواهند داغ مادر هم ببینند. علی جان با بچههای من مدارا کن. بیشتر به آه دلشان باش.» یک نفر را در یتیمان مخصوص گفت. بگویم و عرض من تمام. شما هم آتشتان را بگیرید. «ابن» ولی حواست به طور خاص حواست به آنی باشد که قرار است کربلا... حواست باشد علی یادت نرود ها! آنی که قرار است کشته بشود فراموشش نکنی ها! حواست به این بچه باشد ها! این جور فهمیده میشود انگار خود مادر هم بعد از اینکه روح از بدن مفارقت کرد، انگار همیشه و همه جا حواسش به این بچه بود. آمادهای گریه کنها؟ عزادارهای فاطمیه کجا معلوم شد که حواس این مادر به این بچه بود؟ وقتی در گودی قتلگاه هی ناله میزد: «غریبانه کشتند.»
ندای خدایا! به حق فاطمه زهرا، به حق این شب جمعه، رحمت و فرج آقامون امام زمان برسان. قلب نازنینش از ما راضی بفرما. عمر ما نوکری حضرتش قرار ده. نسل ما نوکران حضرتش قرار ده. ارواح شهدا، فقها، امام راحل سر سفره با برکت فاطمه. شب اول قبر فاطمه زهرا به فریادمان برسان. مرزهای اسلامی را به آبروی فاطمه زهرا شفای عاجل و کامل عنایت بفرما. دشمنان دین، قرآن، انقلاب، ولایت اگر قابل هدایت نیستند، خدایا به فضل و کرمت نابود بفرما. اوضاع معیشت و اقتصاد این مردم از صیبت بهبودی عنایت بفرما. هر کسی در هر لباسی به این مردم خیانت میکند بعد از رسوایی نابود بفرما. الهی رهبر عزیز انقلاب عنایت بفرما. هر چه گفتی و سلام ما بود. هر چه نگفتی برای ما رقم بزن. «بیو آله رحم الله من قرا الفاتحة مع الصلوات.»
در حال بارگذاری نظرات...