سورههای قرآن در قیامت به چه شکلی ظاهر میشوند؟
دستهبندی قاریان قرآن
غبطه در بهشت چگونه است؟
تفاوت درجات مومنان و علما نزد خدا
آثار خواندن سورههای قرآن
!! توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تولید شده است !!
«اللهم اجعَل ثوابَ مجلسي ومنطقی روایتمون».
**روایت از کافی شریف**
باب «مَن حَفِظَ القرآن ثُمّ نَسیَه».
حدیث قبلی را از یعقوب احمر نقل میکنیم، که میگوید: قال ابی عبدالله علیه السلام: «جعلت فداک، انی کنتُ أقرأ القرآن فَتَفَلَّتَ مِنّی»؛
یعقوب احمر به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم، من قرآن میخواندم، ولی از دستم رها شد.
گفتند: «تَخَلُّط» از چیزی، یعنی فجأةً یک دفعه طرف را رها کن، ول کن!
«فَاسْأَل اللهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُعَلِّمَنی».
عرض کرد: قرآن میخواندم، یک دفعه حالا یادم رفته، فراموش کردهام، وقفه افتاده است. از خدا بخواهید که آن را به من یاد دهد.
قال: «فکانّه فَزِعَ لذلکَ»؛ انگار خیلی از این ماجرا فَزَع داشت.
فقال: «عَلَّمَکَ اللهُ هُوَ و ایانا جمیعا».
امام فرمود: خدا آن را به شما و ما همه با هم یاد دهد.
قال: «ونحنُ نحوُ من عشرهٍ»؛ گفت: ما اینجا ده تایی میشدیم.
ثم قال: «الصورهُ تکونُ معَ الرَّجُلِ قَد قَرَأها، ثُمّ ترَکَها، فتأتیه یومَ القیامهِ فی أحسنِ صورهٍ».
سوره با یک کسی است، آن طرف قرائتش میکند، یک اُنسی دارد با این سوره. روز قیامت در احسن صورت بر او وارد میشود.
«وتُسَلِّمُ علیه». سوره به این قاریِ خودش سلام میکند.
«فیقولُ: مَن أنتِ؟» قاری میپرسد: تو کی هستی؟
«فتقولُ: أنا صورتُ کذا وکذا من سورهِ فلانٍ. فلو انّکَ تَمَسَّکتَ بی و أخَذتَ بی لَأنزلتُکَ بهذه الدرجهِ».
سوره، درجهاش را به او نشان میدهد و میگوید: من آن سوره ام. اگر تو به من تمسک کرده بودی و مرا اخذ کرده بودی، من تو را به این درجه اِنزال میکردم.
«میافتم» تعبیر «انزال» هم جالب است.
«به این درجه اِنزال میکردم». یعنی باز کأنه باز خود آیه از این بالاتر است. باز حقیقت آیه بالاتر از اینهاست. آنجا باز یک ظهوری دارد و آن ظهور هم با «نزول» است.
«علیکم بالقرآن». «علیکم بالقرآن». پس یکی از وجوهِ تمسک، خود «علیکم» به معنای تمسک است. یکی از وجوهِ تمسک، این است که انس و مداومت و همین قرائت باشد. حالا اینجا به نظر میرسد که «تَرکَها» یعنی حافظ بود، میخواند و فراموش کرد. دیگر از محفوظات او خارج شد. انس را از دست داد.
**مقاله: «إِنَّ مِنَ الناسِ مَن یَقرأُ القرآنَ»**
بعد حضرت فرمودند: برخی از مردماند که قرآن را میخوانند: «لِیُقالَ فُلانُ قاریٌ»؛ تا گفته شود فلانی قاری است.
«ومنهُم مَن یَقرأُ القرآنَ لِیَطلبَ بِه الدنیا». بعضیها هم قرائت قرآن میکنند تا با قرائت، طلب دنیا کنند.
«ولا خیرَ فی ذلکَ خیری فی صلاتِهِ و لیلِه و نهارِهِ».
دستهبندی خیلی قشنگ است. یکی فقط به خاطر اینکه مسما شود به اسم قاری. یکی برای اینکه اصلاً با آن دنیا گیرش بیاید. و یکی هم به خاطر اینکه در نمازش اِنفاق کند به خود نماز.
نماز هم صُوَر دارد. در نماز حکایتی است. ایستادهاش، نشستهاش، در حرکت، شده که هر آیهای چقدر مثلاً توی نمازِ ایستاده هفتاد تا، به نظرم. نشسته پنجاه سال. در حرکت بیست و پنج تا رتبهبندی کردهاند.
اثرِ آن آیه را هم نورانیتی که میآورد. خود صور، آثار خاص دارد. در نماز برخی سورهها مثلاً در نماز حجابهای مختلفی را برطرف میکند. حرکات مختلفی دارد. برخی مثلاً دارد که کسی که این سوره را در نمازش بخواند، مثلاً عاقبتبهخیر میشود. آن سوره را بخواند، نمیمیرد، مگر اینکه جایش را مثلاً تو بهشت میبیند. آن یکی را بخواند، در قیامت هر طرف که نگاه میکند اهلبیت (ع) را میبیند. این صور و خودش، آثارش مختلف و در «لیل و نهار»ش از قرآن بهرهمند شود.
**حدیث بعد از ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمود:**
«مَن نَسِیَ سورهً مِنَ القرآنِ تَمَثِّلَت لَهُ فی صورهٍ حَسَنهٍ». روایات دیگر قشنگ بحث تمثّل را کامل میرساند. کسی که سورهای از قرآن را فراموش بکند، آن سوره برایش تمثّل پیدا میکند در یک صورت زیبا. «و درجهٍ رفیعٍ فی الجَنَّه». یک درجه بالایی در بهشت.
«فَإِذَا رَآها قالَ: مَا أنتِ؟» وقتی که این صاحبش میبینَدش، میگوید: تو چه هستی؟
«ما أَحسَنَکِ! لَیتَکِ لی!» چقدر زیبایی! ای کاش تو مال من بودی!
این صورت میگوید: «فَتَقولُ: اَمَا تَعرِفُنی؟» مرا نمیشناسی؟
«أنا صورهُ کذا و کذا و لَو لَم تَنسَنی».
**سری در این غبطه**
خود این هم بالاخره سری دارد، دیگر. چرا حالا این میآید خودش را به این قاری نشان میدهد؟ فقط نشان میدهد؟ خب بهشتی که حسرت ندارد که بخواهد اینجا حسرت بخورد بابت اینکه یک همچین جایگاهی میتوانستم برسم، نرسیدم.
حالا اینها ظاهراً آن حسرت برای اهل جهنم و اینها را ندارند؛ ولی بالاخره تو بهشت غبطه هم هست. از روایات متعددی برمیآید.
«جَمیعُ الشُّهَداءِ» درباره حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) وارد شده که همه شهدا بهشان غبطه میخورند در بهشت. معلوم میشود که بهشتیها غبطه دارند، درجات بالا را میبینند. متوجه میشوند که میشد به این درجات بالا رسید.
آن روایتی مشهور اینها را میبینند که یک عده پرواز میکنند و اینها جالب است. عموم بهشتیان به شهدا غبطه میخورند. حالا ظاهراً باز دوباره درجات تفاوت دارد. عموم بهشتیها به یک تعدادی غبطه میخورند که اینها پرواز میکنند. آنها باز به شهدا غبطه میخورند. شهدا به حضرت عباس (علیه السلام). حتماً حواسم به کسی غبطه میخورد، لابد علت دارد!
که در روایت میپرسند که چرا اینها پرواز میکنند و اینها بهشان پاسخ میدهند که وقتی شما مشغول استراحت بودید، اینها مشغول جهاد بودند. وقتی شما خواب بودید، اینها عبادت میکردند. تک تک در روایت هستش که فعالیتهای اینها گفته میشود.
آنها خلاصه غبطه میخورند که چرا از این مقامات جا ماندند؟ و این درجات طبیعی است و این «لَهُم دَرَجاتٌ» و «وهُم دَرَجاتٌ» که جفتش در قرآن آمده است. یک عده درجات دارند، یک عده خودشان درجاتاند.
«وَ هُم دَرَجاتٌ عِندَاللهِ». در مورد خواص و خصیصین از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد که اینها خودشان درجهاند پیش خدا.
«و در مورد اهل علم هم دارد که «وَ الَّذینَ اوُتُوا العِلمَ دَرَجاتٍ». «یَرفَعُ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنکُم والَّذینَ اوتُوا العِلمَ دَرَجاتٍ» مردم، عموم مؤمنین درجه دارند و علما درجات دارند پیش خدا.
این تفاوتها بالاخره محسوس است و آثار خودش را نشان میدهد. پس از این جهت که خب مسئله تقریباً روشن است که غبطه و اینها هست و نکته جالب و عجیبش این است که خب یک چیزی که تو دنیا یک اُنسی باهاش داشتند و رها کردند، همین قدر هم خودش را نشان میدهد. همانطور که اگر خدای ناکرده یک مدتی یک انس دیگری هم داشتند با امر باطلی، آن هم آثار خودش را نشان میدهد.
**ماجرای معروف شهید سیدانیپور**
که بعد از شهادت، چون خوابشان را دیدند. دو تا ظاهراً دوست صمیمی ایشان داشته که اینها همیشه با هم بودند و اینها. سیدانیپور میپرسند که: از فلانی و فلانی چه خبر؟ شما از اول با هم بودید و بعد با هم شهید شدید؟
ایشان گفته بود که: او هم جایش خوب است، یک مقداری چند درجه فاصله دارد. یک مقدار عقب است. حالا این هم خودش اسراری است تویش. حالا، نکته دارد. عقب اند.
"مسیر، مسیر حرکتی است. یعنی درجات، درجات ثابتی نیست."
فقط این درجهای که الان این شهید مثلاً هنگام شهادت دارد، و اولِ ورود به برزخ جایگاهی دارد که دیگری باید هزار سال برزخی بگذرد بر او تا به این جایگاه که این دو نفر هم هستند، یک مقدار عقب است.
گفته بود: برای چی؟
گفته بود که: اینها یکی دو ماهی اول طلبگی مثلاً یا قبل طلبگی، یکی دو ماهی آمدند یک اُنسی با کتابهای دیگر گرفتند. این یکی دو ماه اینها را عقب انداخته توی سیرشان. اینور من یکی دو ماه جلو. یکی دو ماه حالا که تو برزخ چقدر بشود؟ همین قدر که من نخواندم اینها را، اینها خواندند، زود فاصله گرفتند.
ولّی همین مثلاً برای اینها اینقدر آثار داشته. خب این قشنگ این روایت این را میرساند، دیگر.
طرف نه کتاب باطل. با قرآن، اُنسی، سورهای را همیشه میخوانده، مأنوس بوده تو نماز، بیرون نماز و رها میکند یک دفعهای. قشنگ آنور آثارش را نشان میدهد. محرومیت میآورد.
بعضی وقتها که چوب میخورَد، به تعبیر برخی اساتید. بعضی وقتها مصداق «مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنکًا» و دامنه «معیشتًا ضنکًا» میگیردَش. همانجور که اِعراض از ذکر دامنش وسیع است و «معیشتًا ضنکًا» هم دامنش وسیع است و تشکیل کسی است.
گاهی رها کردن یک سوره، ظهورش به این است که آدم مثلاً از ملاقات و اُنس عالمی اهل معنی محروم میشود و نمیداند نسبتها را. گاهی همین قدر که فلان سوره را مداومت دارد، همین دروازهای برایش باز کرده که یک ارتباطی با یک کسی ایجاد شده. اینکه قطع میشود، آن هم قطع میشود.
نسبت اعمال و توفیقات و دروازه توفیقات خیلی پیچیده است. انسان واقعاً نمیتواند بفهمد که از کجا میآید، از کجا میرود، چی به چی بنده. خیلی وقتها برکات، توفیقات، عنایات، یکی میبیند که اثرش این است که اینها زود به زود مثلاً زیارت نصیبش میشود. چه میدانم. یک رزق خوب، یک خواب خوب، یک درک خوب، یک استاد خوب، یک رفیق خوب، آثار مداومت بر یک کارهایی است که انسان خیلی وقتها توجه بهش ندارد.
یکی از اساتید میفرمود که حقایقی پشت اینهاست. مخصوصاً تو استمرارش. خیلی وقتها آثار و برکات و استمرار اینهاست. یک سوره کوچک ولو باشد و انسان مداومت داشته باشد. با برنامه باشد. ساعت خاصی داشته باشد. تعداد را بخواند، تفسیرش بر فرض کار بکند. قرائت بکند. تو نماز بخواند. تو نماز صبح بخواند. مثلاً برخی بزرگان سفارش میکردند به حارّ: میگفتند شما تو نماز صبح روز دوشنبه سوره فجر بخوان. هر هفته روز دوشنبه، روز امام حسین (علیه السلام)، سوره امام حسین (علیه السلام). هر هفته خواندنش مثلاً تو آن ساعت به این، نه برکات عجیب!
سوره واقعه هر شب. سوره صاد شب جمعه. سوره اسرا شب جمعه و مخصوصاً برای شب جمعه چندین سوره مسبحات، هر شب. عرض کنم که این صحبتی است که بهش خیلی عنایت بوده توی استمرار و سوره یاسین هر روز که خب اینها را ما بزرگانی که دیدیم خیلی اهتمام داشتند نسبت به اینها. برکات و حقایقی پشت اینهاست. گاهی فرستادنش چه برکاتی دارد!
**استادمان در این مورد فرمودند:**
که من صبح به صبح یک حمد و یازده تا قل هوالله برای اموات میخوانم. چون دو تا روایت درباره آن است: یکی اینکه کسی صبح یک حمد و یازده تا قل هو الله که بخونه، عصمت صغری پیدا میکند. در آن روز شیطان به او نزدیک نمیشود.
بعد آنور هم که برای اموات خوب است. یازده تا هدیه میکنم صبح به صبح بعد نماز صبح. بعد میفرمود که: یک روزی ما خوابمان میآمد، گفتیم حالا امروز نفرستیم. میگفتند که: گرفتیم خواب. همزمان دو تا از اعضای خانواده دو جای مختلف خواب دیده بودند.
یکی که خواب دیده بود، پدرشان را گفته بود که: من از شب تا صبح منتظر مینشینم دست دراز که بیاد صبحانهام.
بعد دیگری هم خواب دیده بود که گفته بود که: یک لقمه نون پنیر صبح به صبح برای ما میفرستاد.
آن هم خلاصه این تمثلی که آن طرف دارد برای این میّت و گرههایی باز میشود. و صور، مخصوصاً توی هدیهاش به معصومین (علیه السلام)، بعضیهاش را تعبیر هدیه دارد. این سوره هدیه مثلاً یاسین را سفارش کردند. سوره انسان را مثلاً بعد از تلاوت آن سفارش کردند. این هم که تو نمازهای اهلبیت (ع)، نمازهای مخصوص سورههای مخصوص نماز امام رضا (ع) سوره انسان دارد. نماز امام حسین (ع) که خب سنگینترین نماز است و خواندنش دو ساعت ونیم سه ساعت وقت میبرد، آن مثلاً فضای دیگر. نماز پیغمبر (ص) «إنا انزلنا» دارد. نماز پیغمبر (ص) همان نماز جعفر است. آن نماز حضرت زهرا (س) طور دیگری است. نماز امیرالمؤمنین (ع) طور دیگری است که حالا اینها به هم شبیه هم هست. نماز امام کاظم (ع)، امام جواد (ع). هر کدام یک فضایی دارد و یک سورهای توش محسوس است. اسراری است در خود سورهها. ارتباطش با معصومین (ع) اسراری است، حقایقی است به مناسبت روایت، سوغات است...
در حال بارگذاری نظرات...