بررسی واژههای مکانی در آیات قرآن
مفهوم «فوق» و «تحت» در نگاه نحوی
تحلیل مفعولفیه و نقش ظرف مکان
تفاوت «قبل» و «بعد» در دستور زبان عربی
از سورهنساء تا کهف، درسهای نحوی
پیوند معنا و نحو در واژگان قرآنی
تقابل علو و سفل در مفاهیم قرآنی
آشنایی با ساختار نحوی آیات الهی
آموزش ساده مفاهیم ظرف و مکان
نکات دقیق از علم نحو در قرآن
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. کلمهی «از مثالهای قرآنی». دو سه تایی عرض بکنیم: سورهی نساء، آیهی ۱۱.
«فإن کن نساء فوق اثنتین فلهن ثلث ما ترک». «فوق» مضافالیه «و» مجرور هم هست.
سورهی انعام، آیهی ۱۸.
«و هو القاهر فوق عباده». «فوق» چرا منصوب؟ آقا جان، مفعولٌفیهِ ظرف چیست؟ مکانی. او قاهری است که فوقِ عبادش است. پنجمین، پنجمین... سومین... سورهی انعام، آیهی ۱۶۵: «بعضکم فوق بعض درجات». خوب، کلمهی بعدی، کلمهی «تحت» است، آقا جان. تحت… سوابق ربطی نداره. تحت از حروف مکانی است در برابر «فوق». ما عهد داریم یک سفل، فوق و علو. یعنی «فوق» و «عالی». عالی و سافل. «فوق» و «تحت» کنار هم! فرق میکند دیگه. «تحت» در برابر «فوق»، «سافل» در برابر «عالی». اعلی عِلّیّین، اسفل السافلین. در مقابل چی شد؟ برابر «فوق»، «علو»، برتری، بالا. یه شاهد داریم که من اینو نگفتم دیگه. این یکی رو دیگه شاید طرح... در برابر «فوق»، «سافل» در برابر «عالی». بعدش حالا آیهای که بخونیم: سورهی کهف، آیهی ۸۲. بله. «کان تحتهما». کهف ۸۲ که «تحتهما» نصبش به خاطر مفعولفیه است.
سورهی فتح، آیهی ۱۸.
«لقد رضی الله عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجرة». «تحت الشجرة»، این «تحت» دوباره منصوب به خاطر مفعولفیه. گاهی هم با «مِن» میاد. سورهی زمر، آیهی ۱۶. «لهم من فوقهم ظُلَلٌ من النار و من تحتهم ظُلَل». «فوق» و «تحت» با «مِن» آمد.
سورهی انعام، آیهی ۶۵.
«قل هو القادر علی أن یبعث علیکم عذاباً من فوقکم أو من تحت أرجلکم». از پایین، از بالا. گاهی خود بالا، خود پایین... گاهی از بالا، از پایین.
کلمهی بعدی، آقا جان: «قبل». مفعولِفیه. یعنی ظرف و مفعولفیه واقع میشود. «قبل» یعنی عقب. عقب، بله. همزمان هم مکان؛ که حالا قبول، اقبال، تقبل، قبله، قبیل، قبیله، قبایل، همه از همین ماده است. قبول، قواعد، قبیله، قبله. حالا کلمهی «قبل» چیست؟ جانب مقابل. مقابل. مقابل دیگه. از مقابلم. از قبل؟ مقابل اون که نه. مقابل اینجا یعنی پشت! یعنی اونی که بهش قبل... قبلم یعنی قبلاً. حالا به جلو میگویند، بله. حالا «قبل»، جانبی است که مواجهه. یعنی حالا باید در واقع بگوییم که متقابلین که روبروی هم باشند. خب اینجا «قبل» گفتند که مواجهه و مقابله و اینها باید باشه. یعنی دو طرف دارد. اون طرفی که مواجه میشود. الان ما مواجهیم. با چی مواجهیم؟ آینده. چی مواجه میشود؟ با آینده. گذشته یا «قبل». اونی که مواجه است، قبله. نه آنچه باهاش مواجه میشویم. پس دو طرف داری. یه وقت هست ما با چیزی مواجه میشویم، چیزی دارد مواجه میشود. «قبل» و اینها آنیّه دیگه. تایم مشخص که نداره. همین الان. قبله. قبلِ اون. بعد. آینده است. همین الان این قبله. یعنی چی؟ یعنی اون در مقابل این است. هر آنچه که دارد میآید، این مقابلهایی است که آنچه روبرو دارد، چیست؟ قبله. مقابل... ببین، اونی که در مقابل است. یعنی یه چیز مقابل داریم. نسبی. آها. حالا نکتهاش این بود که خب «قبل» با مقابل اشتراکش یکی است. چطور چیزی که قبله را بهش میگوییم مقابل؟ مقابل که روبروست! میگوید: نه، اینی که مقابل میشود با روبرو، این میشود «قبل». این الان مقابل این. «قبل». چرا؟ چون این مواجه شده با مقابل. این روبرو با مقابل. امشب به این میگویند مقابل. یا اصلاً خود مقابل، قبل… هم چیزی است که باز مقابل، «لله الأمر من قبل و من بعد». «قبل» از نظر لغوی چیست؟ فعل. وزن فعل معنای خاصی ندارد. یا مصدر باید باشد یا صفت مشبهه باید باشد. آنچه که مقابله در آن ثابت است. صفت مشبهه باشد.
سورهی بقره، آیهی ۱۸۳. «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین...».
سورهی فاطر، آیهی ۱۴. «فقد کذبت رسلٌ من قبلک».
سورهی روم، آیهی ۴. یا مضاف یا در تقدیر گرفته میشود مضافالیهاش. مثل «من قبل و من بعد». خوب.
سورهی بقره، ۲۵۴.
لا. سورهی اسراء، آیهی ۵۸. «و إن من قریة إلا نحن مهلکوها قبل یوم القیامة». اینجا دیگه منصوب هم هست. مفعول.
حالا اگه «قبل» مضافالیهاش بیفته چی؟ اگر که «من» اگه بیاد. «من قبل أن...». «کذالک کنت من قبله فمن الله علیکم فتبینوا». «و الجان خلقناه من قبل من نار السّموم». الآن «و قد عصیته قبل». و بقره ۲۵، نساء ۹۴، هجر ۲۷، یونس ۹۱، طور ۲۶. مضافالیه که میافتد، مبنی میشود. مبنی بر ضم. «هیسو قالوا انا کنا قبل فی أهلنا مشفقین». اینم از این آیه.
کلمهی بعدی: «بعد». کلمهی «بعد». بعد، اینم بگوییم و بحث امروزو تمومش کنیم. «بعد» در برابر مادهاش «بعد». ما یه «بعد» داریم. «بعد» در برابر چیست؟ قرب. مفهوم ظرفیت و اینها رو از همین گرفتند. چرا؟ چون نسبت به ظرف ماضی، بعیده. «بعد» دارد. نسبت به ظرف ماضی، «بعد» که میگویند، یعنی آنچه که دور است. میگوید: بعدش میآید. یعنی نسبت به الان دور است. «بعد» ابعاد عربیه یا نه؟ ابعاد عربی. ابعاد. سلاسل وارد شده یا بوده؟ منقول و مرتجع از جای دیگه گرفته شده. درستش کرد. واقعاً استعمال. حالا اونم بعد از باب اینکه کالا مثلاً یک کششی دارد. هر طرفش کش میآید. کشیدنش میشود برد. حسننژادی شبانهروزی. چیزی. بعد هم که ظرف مبنی بر ضم. ابعاد هم داریم. «انها مبعدون». حالا اونجا خیلی ربطی به بحث ما ظرف مبنی بر ضم، هیچ نکتهی دیگهای اشاره ندارم. «قبلُ و بعدُ» مبنی بر ضم. بله. اینم از بحث «بعد» با کلمهی «امام» و اینا. «امام» در قرآن نیامده. «خلف» و اینها رو باید مطرح بکنیم.
الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...