* آنها که به رسالت عیسی(ع) اقرار داشتند، با انکار بشارتش فاسق شدند [00:22]
* معارف توحیدی قرآن، بسیار زلالتر و راقیتر از تورات و انجیل است [03:42]
* نه فقط پیامبر، بلکه اهل بیت و یاران او نیز در تورات و انجیل توصیف شدهاند [07:08]
* چرا در انجیل «احمد» و در قرآن «محمد»؟
تفاوت این دو نام جای تحقیق دارد [08:46]
در آیه ششم سوره مبارکه صف، خداوند از زبان حضرت عیسی (ع) به بنیاسرائیل بشارت میدهد که: «رسولی بعد از من میآید که نامش احمد است». با اینکه رسالت حضرت عیسی را قبول داشتند و او را تصدیقکنندهٔ تورات میدانستند، همین که وعدهٔ الهی محقق شد، زیر قولشان زدند و پیامبر ما را ساحر خواندند. علامه طباطبایی نکتهٔ لطیفی را بیان میکنند: وقتی حضرت عیسی «بشارت» میدهد، یعنی خبر از چیزی بهتر و بالاتر میدهد. شریعت اسلام و معارف توحیدی قرآن، از تورات و انجیل والاتر است و این، خبر خوشی برای امتهای پیشین بود. نام و نشان پیامبر ما در تورات و انجیل حقیقی مکتوب بود: «یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ». حتی اوصاف یاران و اهل بیت ایشان نیز در آن کتب ذکر شده بود.
اما امان از پیمانشکنی و ظلم! همانطور که بنیاسرائیل با وجود علم و آگاهی، پیامبر خاتم را انکار کردند، همین امت نیز با اینکه سفارشهای مکرر پیامبر را دربارهٔ اهل بیتش شنیده بودند، عهد خود را شکستند. مگر در غدیر با وصی او بیعت نکردند؟ پس چه شد که سالها بعد، فرزندش حسین (ع) را در کربلا تنها گذاشتند و با لب تشنه به شهادت رساندند؟ اینجاست که تاریخ تکرار میشود و «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» معنا مییابد.
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در آیه ششم سوره مبارکه صف فرمود: حضرت عیسی علیهالسلام به بنیاسرائیل بشارت داد که «بعد از من رسولی میآید نام او احمد است.» زمینهساز رسالت پیغمبر ما بود. آن وقتی هم که پیغمبر ما با بیّنات آمد، این جماعت قبول نکردند، گفتند: «هذا سحرٌ مبین»؛ این سحر است، این رسالت نیست، پیامبر ساحر است. چشمبندی سودجویانه میشود سحر؛ اینکه یک آدمی یک سری حرکات انجام بدهد بر اساس منفعتطلبی خودش و پشتوانه حقیقی و ملکوتی نداشته باشد. فقط اینطوری که جلو چشم من آن اتفاق رخ نمیدهد، من سر در نمیآورم چه کار دارد میکند، این میشود سحر. همینطور متهم میکردند به سحر. معمولاً غالباً، بلکه شاید بشود گفت همه انبیا متهم شدند به سحر و ساحری. همه انبیا تکذیب شدند، همه انبیا تمسخر شدند و متهم شدند به ساحر بودن. پیامبر اکرم هم همینطور.
ولی اینجا حرف از چه جماعتی است؟ حرف از آن جماعتی است که میدانستند موسی رسولالله است و میدانستند عیسی رسولالله است. عیسی را به عنوان مصدق تورات قبول داشتند، در امتداد تورات قبول داشتند، و این عیسی که رسولالله بود به اینها گفتش که: «آقا بعد از من پیغمبری میآید که نامش احمد است.» با اینکه میدانستند و اقرار میکردند به رسالت حضرت عیسی، اینجا که وعده حضرت عیسی محقق شد، زدند زیرش: «لِمَ تقولون ما لا تفعلون.» اینجا خروج کردند از آن عهد و قرار خودشان، اینجا فاسق شدند.
اثر چه بود که اینجا زیر بار نرفتند؟ از سر ظلم بود: «ظلماً و علوّاً» که آیه به ظلم اینها اشاره میکند که جلسه بعد انشاءالله به ظالم بودن اینها میپردازیم.
یک توضیحی مرحوم علامه طباطبایی دارند؛ ایشان از کلمه «مبشراً» یک برداشتی میکنند که برداشت جالبی است و حضرت آیتالله جوادی هم در تفسیر تسنیم به این اشاره میکند که این «مبشراً» ازش بشارت، چون حضرت عیسی علیهالسلام بشارت میدهد، ازش این فهمیده میشود که دارد به یک چیز بالاتر و بهتر اینها را سوق میدهد. این برداشت علامه طباطبایی -رضواناللهعلیه- است. چون حضرت عیسی علیهالسلام دارد بشارت میدهد این جماعت را به حضور نبی اکرم، معلوم میشود که شریعت حضرت ختمی مرتبت بالاتر است، بهتر است، عالیتر است، راقیتر است، مترقیتر. این برداشتی است که علامه طباطبایی میکند. میفرمایند: البته قابل اثبات هم هست؛ کسی که به تورات و انجیل مراجعه بکند، میبیند چقدر این معارف اینجا زلالتر و راقیتر است. چون لبّ دین توحید است، عصاره و خلاصه و چکیده و اصل و اساس دین توحید است، معارف توحیدی اسلام و قرآن خیلی بالاتر است به نسبت تورات و انجیل. و شریعتی هم که در اسلام ما داریم که این شریعت در واقع آن جلوههای توحیدی است، دستوراتی که خدای متعال میدهد همه جلوههای توحید است، این شریعت هم بالاتر است و نمود توحید هم درش بالاتر و بیشتر است.
از این جهت حضرت عیسی دارد بشارت میدهد، دارد خبر خوش میدهد. «بشارت» یعنی خبر خوش. خبر معمولی نیست، خبر خوش. چرا خبر خوش میدهد؟ خبر خوش از این جهت است که «من عیسی را دیدید؟ انجیل را دیدید؟ این شریعت را دیدید؟ خبر خوش اینکه احمد میآید، قرآن میآید، اسلام میآید، چه خبر خوشی!» چون بالاتر است.
نکته بعدی این است که حضرت عیسی علیهالسلام معرفی میکند این پیغمبر را. در آیات دیگری از قرآن کریم این معرفی را توضیح میدهد خدای متعال. در آیه ۱۵۷ سوره مبارکه اعراف، البته این پیغمبر را، بیوگرافی پیغمبر را، معرفی نامه پیغمبر ما را خدای متعال دارد این شناسنامه را از اسناد یهود و نصارا ارائه میدهد. میفرماید: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی»؛ هم رسول است، هم نبی است، هم «امی» است به معنای اینکه درس نخوانده، به حسب ظاهر مدرسه نرفته، مکتب ندیده. «الذی یجدونه مکتوباً عندهم»؛ نام مبارک او و توصیف این شخصیت «مکتوب» پیش اینهاست. یک خبر غیبی دقیقی است که خیلی کاربرد دارد در تحلیلهای قرآن. میفرماید که نام این پیغمبر و توصیف این پیغمبر مکتوب پیش اینهاست.
کجا؟ «فی التورات و الانجیل»؛ هم در تورات مکتوب است، هم در انجیل مکتوب است. خوب سؤال: آقا چرا الآن تورات و انجیل امروزی که نگاه میکنیم، حالا خصوصاً انجیل، چیزی نمیبینیم؟ حتی همین اسم احمد را هم در انجیل نمیبینیم. پاسخش این است که تحریفش کردهاند. ولی تورات و انجیل حقیقی اینطور نیست که هیچی ازش روی کره زمین نباشد. حتماً هست، حتی چه بسا پیش خودشان هم شاید باشد. بعدها هم احتجاج صورت میگیرد نسبت به این. وقتی که حضرت مسیح علیهالسلام کنار حضرت حجت بن الحسن -ارواحنا فدا- به این عالم حضور پیدا میکنند، آنجا ارجاع میدهند به تورات و انجیل حقیقی. در روایاتی هم دارد که این تورات و انجیل کجاست؟ گفتند: «در غاری است در انتاکیه، مثلاً در ترکیه، که از آنجا بیرون میآورند.» تورات و انجیل اصلی. نشانههایی هست برای اینکه اینها تورات و انجیل اصلی است؛ از خود این تورات و انجیل اصلی میآورند این اسامی را، این دلالتها را. فقط هم پیغمبر اکرم نیست، اهل بیت پیغمبر هم بر اساس روایات ما در تورات و انجیل معرفی شدهاند. یاران پیغمبر بر اساس بیان خود قرآن کریم در سوره مبارکه فتح، یاران پیغمبر هم در تورات و انجیل توصیف شدهاند. اینها نکات خیلی خوب و مهمی است. پس این پیغمبر کسی است که مکتوب است در تورات و انجیل. «مکتوباً عندهم»؛ پیش خود همینها مکتوب است. «فی التورات و الانجیل».
چه اوصافی را در مورد این شخصیت گفتهاند؟ «که امر به معروف میکند، نهی از منکر میکند و اینها» که توصیفات حضرت رسول اکرم -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- باشد.
یک مطلبی که مرحوم علامه میآورند در این ذیل این آیات که مطلب خوبی است، البته خیلی به بحثی که ما داشتیم در این جلسات به صورت مستقیم مرتبط نیست، ولی به هر حال به عنوان بحث تفسیری نکته قشنگی است. نشانههایی را میآورد مرحوم علامه طباطبایی از منابع قدیمی که نام نبی اکرم که نام احمد باشد در منابع قدیم ما موجود است. اشعاری را میآورد از حضرت ابوطالب، اشعاری را میآورد از حسان، از دیگران که این نام احمد آنجا به کار رفته. معلوم میشود که پیغمبر ما به نام احمد هم شناخته شده است. البته نام احمد بیشتر در فضای انجیلی است.
یک بحثی هم هست که چرا این کلمه «احمد» آمده که حضرت آیتالله جوادی در تسنیم به این میپردازد که چرا اینجا احمد، آنجا محمد است. و بحثهایی است. البته ایشان به صورت اجمالی به این نکته میپردازند که خب خیلی محل بحث ما نیست. دوستان خودشان میتوانند بروند تحقیق بکنند، مطالعه بکنند. نام «محمد» به چه معناست، نام «احمد» به چه معناست و چرا در انجیل به این شکل آمده، حضرت عیسی به این نام معرفی کرده، ولی در قرآن به این نام معرفی نکرده پیغمبر را. این یک بحث جداگانهای است که جای تحلیل و بررسی دارد. این شد تا اینجا نکات مرتبط با آیه ششم تا انشاءالله از جلسه بعد به آیه هفتم بپردازیم.
و صلیاللهعلی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
--------------------------------------
[آیه قرآن] سوره صف، آیه ۶ — «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ»
[داستان/حکایت تاریخی] در منابع قدیمی اشعاری از حضرت ابوطالب و حسان بن ثابت و دیگران وجود دارد که در آنها نام «احمد» برای پیامبر اکرم (ص) به کار رفته است.
https://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF
در حال بارگذاری نظرات...