‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. در آیه ششم سورۂ مبارکۀ صف به یک واقعۀ تاریخی اشاره میشود که هم به گذشته مربوط است و هم به آینده. داستان حضرت عیسی (علیه السلام) و رسالت حضرت عیسی (علیه السلام) که این در واقع یک حلقۀ اتصال و حلقۀ وصل بین اسلام و بنیاسرائیل و به یک تعبیر بین بنیاسماعیل و بنیاسرائیل، بین آنچه گذشت و آنچه رخ خواهد داد. نقش حضرت عیسی (علیه السلام) بسیار کلیدی است. این سوره هم مرتبط با حضرت عیسی (علیه السلام) است، در حدی که در بعضی روایات، ما این سوره را به نام «سورۀ عیسی» معرفی کردند که قبلاً اشاره کردیم. از اینجا یک داستان جدیدی در سورۀ مبارکۀ صف مطرح میشود؛ هم مرتبط با قضایای قبلی است، هم از جنس دلخوریهای حضرت موسی (علیه السلام) نسبت به بنیاسرائیل و هم یک ریلگذاری جدید برای تاریخ و وقایعی که در آینده رخ میدهد.
حضرت عیسی (علیه السلام) خطاب میکند به بنیاسرائیل: «یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ». یعنی: «من رسول خدا برای شما هستم.» گاهی حضرت عیسی را بالا میبرند و گاهی پایینتر میآورند. این هم از مظلومیتهای این ولی خداست. همین مقدار که هست و کمتر گفته میشود. عمدتاً هم خود بنیاسرائیل بلا ایجاد کردند، گرفتاری منشأش بودند؛ یا ایشان را فرزند خدا کردند یا فراتر از فرزند خدا، خود خدا بودن یک چیز دیگر است؛ یکی از سه تا خدا در واقع معرفی کردند؛ تثلیث. گاهی ایشان را این شکلی معرفی کردند. در بنیاسرائیل عدهای در مورد ایشان قائل به خدا بودن ایشان و الوهیت ایشان شدند. عدهای هم –معاذ الله– قائل به حرامزادگی ایشان شدند. تفاوت از کجا تا کجاست؟ یعنی از بنیاسرائیلی که معمولاً هم در طول تاریخ یا دچار افراط بودند یا تفریط، ملت معتدلی نبودند. معمولاً بنیاسرائیل ملتی احساساتی، جوگیر، افراطی و معمولاً کمخرد. البته گاهی دانش هم داشتند که به تعبیر سورۀ جمعه باید تشبیهشان کرد به همان حیوان درازگوش که اطلاعاتی را حمل میکند ولی خودش بهرهای ندارد. معمولاً دانششان خوب بوده، بنیاسرائیل، ولی خرد و عقلشان کم بوده و بهرهشان سر همین کم میمانده. خیلی هم آزار دادند انبیایشان را، خیلی هم کشتند انبیایشان را. در بعضی نقلها داریم: «توی یک بینالطلوعین ۷۰ تا پیغمبر سر میبرند.» این جور جماعتی هستند بنیاسرائیل.
و دیگر داستان بنیاسرائیل دارد تمام میشود. با حضرت عیسی (علیه السلام) آخرین برگ بنیاسرائیل که اتفاقاً منجی هم میدانند او را، که بحث مفصلی دارد که اینجا فعلاً محلش نیست به آن بپردازیم. عیسی (علیه السلام) به عنوان آخرین منجی بنیاسرائیل در نگاه بنیاسرائیل دیده میشد و منتظرش بودند که بیاید و کار را تمام بکند و اینها را به سرزمین موعودشان برساند، به عرض مقدسه برساند، از آن بلبشو و گرفتاری اینها را نجات بدهد. که خب قضایایی هست، داستان حضرت عیسی (علیه السلام) بین همین افراط و تفریط بعضی گرفتار شدند. و عملاً استفاده چندانی از حضرت عیسی (علیه السلام) نشد و در سنین جوانی، اکنون بر اساس پندار و وهمآلود خودشان، یک جماعتی گرفتند، کشتند حضرت عیسی (علیه السلام) را، به صلیب کشیدند؛ در حالی که واقعیتش این نبود، شبیه عیسی بود آن کسی که کشتند و حضرت عیسی (علیه السلام) عروج کرد و به تعبیری غیبت کرد و مخفی شد. حالا بحث این است که ایشان در قید حیاتند یا از دنیا رفتند. به هر حال در آسمانند؛ چه آسمان معنوی فقط باشد چه حضور مادی و بدن فیزیکی هم برای ایشان باشد. که بر اساس روایات ما و معارفی که به ما رسیده، بعد از ظهور حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه و عجل الله فرجه الشریف)، برمیگردند حضرت عیسی (علیه السلام) و دوباره با بنیاسرائیل گفتگو میکنند و جماعت زیادی از بنیاسرائیل بر اساس گفتگوی ایشان موحد میشوند و تابع شریعت اسلام میشوند و تابع امامت حضرت حجت بن الحسن (ارواحنا فداه) میشوند. که حالا این بازگشت حضرت عیسی (علیه السلام)، یا به معنای هبوط و نزول ایشان و از پرده غیبت خارج شدن، یا به معنای رجعت است که حالا بحثهایی است که فعلاً نمیخواهیم به آن بپردازیم.
این که منجی حقیقی آنجاست، یعنی حضرت عیسی (علیه السلام) خودش منجی حقیقی بنیاسرائیل نبود؛ ایشان مبشر منجی بود. ایشان آمده بود منجی را معرفی کند. ایشان آمده بود دست مردم را تو دست منجی بگذارد. ولی خب به حرفش اعتنا نکردند. دوباره همان داستان که گفتند: «تو را به عنوان رسول الله قبول داریم.» حتی به عنوان منجی قبول داشتند، حالا به آن مطلب کار نداریم که حضرت عیسی (علیه السلام) را خدا میدانستند، نه، خب آن انحراف بود. معنا ندارد وقتی یک کسی، یک کس دیگری را به عنوان خدا قبول دارد، حرف او را زیر پا بگذارد. تو چطور این را به عنوان خدا قبول داری که حرفش را قبول نمیکنی؟ چه خدایی است که دروغ میگوید؟
خب، حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود: «آن منجی که دنبالشی من نیستم، آن شخصی است که اسم مبارکش «احمد» است.» که خب این نام، نامی است که برای اهل انجیل شناخته شده است و در انجیل رسول اکرم به این نام شناخته میشوند. در قرآن هم یک بار فقط این کلمه آمده. همین آیه است که پیغمبر را به این نام معرفی کرده. در آیات دیگری هم پیغمبر را به نام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی کرده. در آیاتی هم کلمات دیگر، اسامی دیگری آمده که حالا البته روی آنها بحث است، مثل یاسین و اینها، طاها و یاسین و اینها که بحثی است که اینها واقعاً نام پیامبر است یا به هر حال دو تا اسم از پیغمبر در قرآن به طور صریح آمده. البته هیچ وقت خدای متعال در قرآن پیغمبر را با این دو نام مخاطب قرار نداده است. این یک تفاوتی است بین پیغمبر و سایر انبیا. «یا ابراهیم» داریم، «یا موسی» داریم، «یا عیسی» داریم، «یا یحیی» داریم، «یا زکریا» داریم، «یا یوسف» داریم. خیلی از انبیا را خدای متعال در قرآن نام برده و خطاب کرده، ولی هیچ جای قرآن «یا محمد» نداریم، «یا احمد» نداریم. «یا ایها النبی» داریم، «یا ایها الرسول» داریم. همیشه با شأن و جلالت، و حتی در خطاب هم خدای متعال نام مبارک او را مخاطب قرار نمیدهد، که این یک فضیلت و شأن مضاعفی است برای پیغمبر نسبت به سایر انبیا. ولی نام او را چند جای قرآن آورده: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» و آیاتی از این قبیل که «ما کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ» از این تعابیر که در قرآن داریم ولی خطابی نشده. اینجا هم که به نام احمد، که از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) به نام احمد معرفی میکند، که در آیات دیگری هم داریم که در تورات و انجیل، نام پیغمبر و اوصاف پیغمبر مکتوب بوده در سورۀ مبارکۀ اعراف. که از مجموع اینها فهمیده میشود که حضرت عیسی (علیه السلام)، به عنوان حلقۀ وصل، به عنوان آن پیچ اصلی تاریخ که قرار است بنیاسرائیل را پیوند بدهد به بنیاسماعیل، به این عنوان شناخته میشود.
داستان بنیاسرائیل دارد تمام میشود. انبیای بنیاسرائیل به ایستگاه آخر رسیدند. دیگر کار تمام است. آنها خودشان، بنیاسرائیل، توقعشان بر این است که اینجا دیگر این پیغمبر کار را تمام بکند و منجی آخر باشد. ولی این پیغمبر، مبشر پیامبری به نام احمد میشود که او منجی آخر است. و اینجا میشود محل دعوا و تعارض و در واقع جنگها عامل اصلیاش یک بخش عمدهاش تو همین نقطه شکل میگیرد که انشاءالله در گفتگوهای بعدی بیشتر به آن خواهیم پرداخت. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در حال بارگذاری نظرات...