‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. در آیه هفتم سوره مبارکه صف، خدای متعال افرادی را که پیغمبر را ساحر دانستند و معارف پیغمبر را سحر پنداشتند، بهعنوان ظالمترین افراد معرفی کرد و فرمود: «اینها کسانیاند که به خدا افترا و کذب میبندند، نسبت دروغ میدهند، در حالی که اینها دعوت به اسلام دارند میشوند. اینها زیر بار اسلام نمیروند و این اسلام پیغمبر را هم سحر میدانند. اینها ظالمترین افرادند. خدا هم بهخاطر این ظلمشان و به جزای این ظلمشان، اینها را از هدایت محروم میکند.»
یک نکته اینجا میماند که این اسلام چیست؟ در گفتگوهای قبلی عرض کردیم که این اسلام، دین توحید و دین تسلیم خدا بودن است. اسلام چیزی در برابر یهودیت و مسیحیت نیست. یهودیت هم اسلام بوده که از مسیر خودش منحرف شده است. مسیحیت هم اسلام بوده که از مسیر خودش منحرف شده است؛ وگرنه اگر توی آن کانال خودش، تو مسیر طبیعی خودش رشد میکرد، آن رشد بالغانهای که این دین در طول این دورانهای تاریخی گذرانده، مرحله به مرحله پیشآمده، اگر در این سیر متوقف نمیشد و ادامه میداد، میرسید به پیغمبر اکرم و میرسید به غدیر؛ که روزی است که اسلام بهعنوان دین خدای متعال اعلام رضایت کرده از آن. روز شکوفایی اسلام رسید به آن نقطهای که نقطه نهایی بود. خدا رونمایی کرد از آن اسلامی که از صدر عالم داشته پله به پله و خشبهخش این را تکمیل میکرده است. روز غدیر روزی است که اسلام به اوج رسیده است. غیر از این اسلام هم دینی نیست. همین یک دین است. غیر از این هم دینی قبول نیست.
دو تا آیه داریم در قرآن؛ یکی در سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۹: «اِنَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الاِسلامُ» دین پیش خدا فقط اسلام است. «وَمَ ا ختَلَفَ الَّذِينَ أُو۟تُواْ الكِتبَ إِلَّا مِنۢ بَعدِ مَا جَأَهُمُ العِلمُ» این اهل کتاب اختلافشان بعد از این بود که علم داشتند؛ یعنی از سر علم و آگاهی اختلاف کردند و زیر بار نرفتند. چرا؟ «بَغْيًا بَينَهُمْ»؛ بر اثر سرکشی، به حق و حقوق خودشان قانع نبودند، دستدرازی کردند، زیر بار کسان دیگری نمیخواستند بروند، متجاوز بودند، قلدر بودند، زورگو بودند. «وَمَن يَكفُر بِايهِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الحِسابِ» اینها کفر به آیات الهی میکنند. خدا سریع الحساب است؛ به حساب اینها رسیدگی خواهد کرد. این یک آیه است در قرآن.
یک آیه دیگر هم داریم، چند آیه جلوتر همین آیه است. در آیه ۸۵ سوره مبارکه آل عمران میفرماید: «وَمَن يَبتَغِ غَيرَ الاِسلامِ دِينًا فَلَن يُقبَلَ مِنهُ» هرکس غیر از اسلام، دینی را اتخاذ بکند، از او قبول نمیشود. «وَهُوَ فِى الاخِرَةِ مِنَ الخ سِرِينَ» در آخرت هم جز افراد خسارتدیده است. این یک حکم کلی است.
دینی غیر از این دین اسلام، آن هم این اسلام ارتقاءیافته روز غدیر. اسلام که گفته میشود، یعنی اسلام غدیر. شعبه دیگری و شاخه دیگری غیر از غدیر مورد رضایت خدای سبحان نیست. هیچ دینی غیر از اسلام، این اسلام پیشگاه الهی، مورد قبول نیست. و هرکس با یک دین، با یک مرام، با اعتقادات، با سبک زندگی و آیین بندگی غیر از این به پیشگاه الهی بیاید، خسارتزده است، باخته. قبول نمیکنند از او.
اما این معنایش نیست که همه اینها را ما باید با یک چوب برانیم. نه! تا وقتیکه جدال ندارند، ستیز ندارند، ما مأموریتی به جنگیدن با اینها نداریم. آن وقتیکه اشتراکات هم دارند، ما مأموریت به وحدت با اینها داریم. یک نکته خیلی مهمی بود که باید به آن توجه کرد. پس اساساً قرار نیست ما با همه آن کسانی که به این اسلام ترقییافته در غدیر نرسیدند و باور ندارند و اعتقاد ندارند، قرار نیست با اینها بجنگیم. قرار نیست شمشیر بکشیم. قرار نیست دائم در چالش و تنازع باشیم.
اگر شمشیر کشیدند، حساب کار فرق میکند. آنجا دفاع میکنیم و جور دیگری برخورد میکنیم. اگر هم اشتراکاتی با همدیگر داریم، بر اساس همان اشتراکات با همدیگر همزیستی مسالمتآمیز خواهیم داشت. این یک نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد.
در آیه بعدی که آیه هشتم باشد، خدای متعال انگیزه این افراد را مطرح میکند. اینهایی که پیغمبر را ساحر دانستند، معارف پیغمبر را سحر دانستند و خدای متعال اینها را ظالمترین افراد معرفی کرد، انگیزهشان چیست؟ این البته یک توضیحی است برای اینکه ما هر یهودی به هر مسیحی و هر کسی که به اسلام و اسلام غدیر نرسیده را در این جرگه تعریف نکنیم و نبریمشون توی این موقعیت و در این دستهبندی.
یک ملاکی دارد، یک قاعده و ضابطهای دارد. آن ضابطه این است: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِـٔواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» اینها کسانیاند که میخواهند و تلاش میکنند. کارهایی را میکنند که سرانجام این کارها، آنی که انگیزهشان و ارادهشان است، این است که این نور خدا خاموش شود. اینها میخواهند این مشعل را خاموش کنند. اینها میخواهند این فروغ را بگیرند. انگیزهشان این است.
خب، ممکن است مسیحی باشد ولی انگیزهاش این نباشد. یهودی باشد، انگیزهاش این نباشد. حالا باور نکرده، اعتقاد پیدا نکرده، مسلمان نشده. ممکن است مستضعف باشند. در آیات دیگر از قرآن هم که به این اشاره کرده که قبل از رحلت حضرت مسیح ایمان میآورند به او و باز دوباره یک ماجرای دیگری هست؛ یعنی دوباره یک عرضه دیگری صورت میگیرد. حضرت مسیح برمیگردد و دوباره با این جماعت گفتگو میکند، حق را دوباره برای آنها تبیین میکند، تعدادی هم میپذیرند و مؤمن میشوند. پس حساب اینها را ما فعلاً باید سوا بکنیم از آن افرادی که دارند زور میزنند، تلاش میکنند، پول خرج میکنند، عرق میریزند برای اینکه نور خدا را خاموش کنند. اینها مثل کسی میمانند که با فوت میخواهد خورشید را خاموش کند.
قرآن خیلی قشنگ توصیف میکند اینها را: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِـٔواْ نُورَ اللَّهِ» اتفاق! خاموش کردن! اطفاء! شنیدید؟ میخواهند خاموش کنند نور خدا را. دیگر پیغمبر، قرآن و اینها نیست، خداست. نور خداست. نور خدا را میخواهند خاموش کنند. با چی؟ با چه ابزاری؟ با چه سلاحی؟ «بِأَفْوَاهِهِمْ» با فوت کردن و با دهان میخواهند نور خدا را خاموش کنند.
شما همین چراغهای دنیایی را، یککم که قویتر میشود، نمیتوانی با دهان خاموشش بکنی. ما نهایتاً زورمان برسد شمع را بتوانیم خاموش بکنیم. همین مهتابیهایی که هست، همین پروژکتورهایی که هست، اینها را میشود با فوت کردن، با دهان خاموش کرد؟ نمیشود. خب حالا کسی بخواهد خورشید را با دهانش خاموش کند؟ همه ابناء بشر، همه آدمهای کره زمین جمع بشوند سمت خورشید فوت کنند، چه اتفاقی رخ میدهد؟
خیلی این تشبیهات، تشبیهات فوقالعادهای است. آن کسی که در موقعیت تعارض با دین خدا و ولی خدا قرار میگیرد، در عالم وجود مثالش شبیه آن آدمهایی است که وایسادن سمت خورشید فوت میکنند به خیال اینکه خورشید خاموش میشود. خورشید را نمیشود با دهان و فوت خاموش کرد. حالا شما میخواهید نور خدا را خاموش کنی؟ با چی میخواهی خاموش کنی؟ فکر میکنی با جنگیدن و مبارزه و تحریم و کار تبلیغاتی کردن و ناسزا گفتن و نسبتهای ناروا دادن، با این چیزها میتوانی نور خدا را خاموش کنی؟
«وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ». نه والله! نورش را اتمام میکند. هی خدا دارد در این نور میدمد. تو میدمی، خدا میدمد. این کجا و او کجا! تو در این باد مخالف، این نسیم مخالف که هیچ اثری هم ندارد، در این میدمی. کار شماها، مبارزه شماها با پیغمبر، دمیدن در این نسیم مخالف است که اصلاً ذرهای ارزش و خاصیت و اثر ندارد. خدا هم میدمد در فروغ این نور، این نور را ادامه میدهد و به سرانجام میرساند: «وَلَوْ كَرِهَ الْكَفِرُونَ». حتی اگر کفار خوششان نیاید، باب میلشان نباشد.
انشاءالله در مورد این آیه در جلسه بعد نکات دیگری را عرض خواهیم کرد.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در حال بارگذاری نظرات...