*ایستادن در «طرف درست تاریخ» یعنی؛ همراهی با اراده خداوند برای پیروزی. [01:25]
*سرنوشت محتوم جبهه دین، پیروزی و سرنوشت دشمنان، نابودیست. [01:41]
*یاران پیامبر، نصرتدهنده شخصیتی هستند که مسیح به آمدنش بشارت داد. [02:24]
*در فرهنگ قرآنی، جهاد، یک «تجارت» پرسود با خداوند و نجات ابدی از عذاب الیم است. [04:15]
*وعده دوگانه جهاد: بهشت برای آخرت، و «نصر من الله و فتح قریب» برای دنیا [07:18]
*پیروزی حواریونِ اندک بر بنیاسرائیل ستمگر؛ نمونه تاریخی از نصرت الهی! [08:28]
*ارائه سند زنده از سوی خداوند برای وعده نقد پیروزی مؤمنان! [08:39]
سورۀ مبارکۀ صف، سورۀ جهاد و مبارزه در راه خداست. خداوند در این سوره به ما بشارت میدهد که اگر برای یاری دین خدا قیام کنیم، در طرف درست تاریخ ایستادهایم؛ همان سمتی که ارادۀ الهی بر غلبه و پیروزی آن است. این جهاد، معاملهای بزرگ با پروردگار است: «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَیٰ تِجَارَةٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؟». شما با ایمان و جهاد در راه خدا، جان و مالتان را تقدیم میکنید و خداوند در مقابل، دو پاداش عنایت میکند: یکی بهشت ابدی که محبوب خداست و دیگری آنچه شما دوست دارید: «نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ».
خداوند برای اثبات این وعده، مثال حواریون حضرت عیسی(علیهالسلام) را میآورد که با وجود تعداد کم، چون یاور پیامبر خدا بودند، بر دشمنانشان پیروز شدند.
اما دلها بسوزد برای آن امامی که امت خویش را به یاری فراخواند، اما نه تنها مانند «بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ» گِرد او حلقه نزدند، بلکه او و یارانش را در دشت کربلا تنها گذاشتند. آنگاه که صدای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟» امام غریب در آن بیابان طنینانداز شد، کسی جز نیزهها و شمشیرها پاسخش را نداد.
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در محضر مبارک سوره صف بودیم و مروری بر معارف این سوره. سوره مبارکه صف، سوره جهاد، سوره مبارزه است. معارف این سوره هم مرتبط با جهاد و مبارزه است؛ دلداری میدهد و خدای متعال وعده میدهد، بشارت میدهد به اینکه شما در طرفی قرار گرفتهاید، آن وقتی که برای دفاع از دین خدا آمدهاید، در طرفی قرار گرفتهاید که خدای متعال هم اراده دارد دینش را غالب کند، پیروز کند، غلبه دهد، حاکم کند به کل عالم، به کل دنیا. شما این طرف قرار میگیرید؛ طرفی که اراده خدا هم همین طرف است که حالا امروزیها، خصوصاً فرنگیها، ازش تعبیر میکنند به «طرف درست تاریخ».
این طرف درست تاریخ یعنی همین؛ یعنی آن طرفی که تاریخ دارد با مشق آن سمت پیش میرود؛ آن جهت دارد تاریخ را رقم میزند؛ آن جهت، جهتی است که اراده خدای متعال آن سمت است. خدای متعال در سوره مبارکه صف این بشارت را میدهد: "اراده من در این بخش، در این طرف این نبرد و این درگیری است. هر کسی که روبهروی دین من قرار بگیرد، محکوم به نابودی است. هر کسی که در مسیر نصرت دین من قرار بگیرد، محکوم به پیروزی است."
خدای متعال پیغمبرش را در این آیات به این شکل معرفی میکند: "شما کنار کسی قرار گرفتهاید وقتی که آمدهاید دین خدا را نصرت بکنید، آمدهاید پیامبر خدا را نصرت بکنید. کنار کسی قرار گرفتهاید که منم حامی او هستم. انبیاء قبلی هم مشتاق او بودند. کنار کسی قرار گرفتهاید که حضرت مسیح هم با آن عظمتش، بشارت آمدن او را داده و امت حضرت عیسی هم مشتاق بودند که این پیامبری که اسم احمد، نام مبارکش احمد در انجیل است، این پیامبر را شما دارید کمک میکنید."
همه مشتاق این پیغمبر بودند و قرار است که این پیغمبر فاتح نهایی باشد. اینها همش بشارت است، همش دلداری است، همش مژده فتح است. وقتی که اینطور شد، وقتی که من اینطور دارم موقعیت شما را در این میدان ترسیم میکنم، پس دیگر شما نباید سستی به خودتان راه بدهید. دیگر معطل چه چیزی هستید؟ دیگر از چه چیزی میترسید؟ دیگر واهمه چه چیزی را دارید؟ شما دیگر باید در این میدان هر چه که دارید بگذارید. کوتاهی نباید بکنید. باید عزمتان را جزم بکنید. باید دستور پیغمبر را امتثال بکنید، حرف پیغمبر را گوش بدهید. دین خدا را نصرت بکنید تا پیروزی نصیبتان بشود.
البته این جهادی که انجام میدهید، یک سری آثار و برکات برای آخرتتان دارد، یک سری هم برکات برای دنیایتان که خب این از آن آیات بسیار زیبای این سوره مبارکه است که بعضی جزو غرّ آیات دانستند؛ یعنی از آن آیات درخشان سوره مبارکه که خدای متعال ما را دعوت به یک تجارتی میکند: "یا ایها الذین آمنوا هل أدلّکم علی تجارت تنجیکم من عذاب الیم؟" در فرهنگ قرآن، جهاد با دشمنان دین صرفاً یک میدان نبرد نیست، میدان معامله هم هست. خیلی جالب است؛ میدانی است که شما با خدای متعال وارد خرید و فروش میشوید، وارد معامله میشوید. به حسب ظاهر با دشمنان خدا وارد میدان نبرد میشوید، کارزار جنگ، ولی واقعش این است که با خود خدا داری وارد معامله میشوی، پای میز معامله میروی با خدای متعال.
میفرماید: میخواهید من به شما یک تجارتی معرفی بکنم که اگر این معامله را شما انجام بدهید، نتیجهاش این میشود که برای همیشه از آن عذابی که شما را از پا در میآورد، نجات پیدا میکنید: "تنجیکم من عذاب الیم." خب، این معامله چیست؟ این تجارت چیست؟ این معامله و این تجارت این است که "تؤمنون بالله و رسوله"؛ ایمان داشته باشید به خدا، ایمان داشته باشید به پیغمبر. هر چه خدا میگوید، باورتان باشد. اگر بهتان وعدهای داده، اگر بهتان دستوری داده، باورش کنید. اگر پیغمبر نظری میدهد، خطی را برای شما ترسیم میکند، باور داشته باشید، تصدیقش کنید، پشت حرفش در بیایید. این میشود ایمان به پیغمبر. این آن تجارت. دیگر چی؟ "و تجاهدون فی سبیل الله"؛ در راه خدا مجاهده کنید.
اگر این کار را بکنید، من اول یک بهشتی به شما میدهم کذایی که حالا انشاالله به آیاتش خواهیم رسید و با هم خواهیم خواند که اوصاف بسیار بلندی را خدای متعال در مورد آن بهشت بیان میکند که فوز عظیم هم رسیدن به همان بهشت است. اصل خاصیت جهاد هم همین است. یک آثار دیگری هم دارد که شماها خوشتان میآید، جالب است: "و أخری تحبّونها." یعنی انگار اونی که من خوشم میآید این ظفر ابدی شماست، این پیروزی همیشگی شماست، آن عالم ابدیت شماست که اول این سوره هم فرمود: من خوشم میآید از آن کسانی که در میدان میآیند، صف میبندند، وایمیستند، میجنگند: "کأنّهم بنیان مرصوص"؛ مثل سدی میمانند که از سرب این را ساختهاند. این شکلی مستحکماند در میدان جنگ، عقبنشینی ندارند، شکست ندارند، خیلی با قدرت و قوت ظاهر میشوند. خدا از این خوشش میآید، ولی شما از چه چیزی خوشتان میآید؟ از پیروزی.
"و أخری تحبّونها: نصرٌ من الله و فتحٌ قریبٌ." اگر جهاد کردی، آخرتتان تضمین است که اصلاً همان آخرت است. آن را من ضامنشم. من بهتان بشارت میدهم این معاملهای است که من دارم چک میکشم برایتان. این چک در اختیار شما. این یک جورهایی اماننامه هم هست. دارم شما را آزادتان میکنم از جهنم؛ هم اماننامه از جهنم، هم سند بهشتتان. دو تا را دارم در این معامله تقدیمتان میکنم، بهتان میدهم. این آن چیزی است که انگار به این بیان، انگار من دوست دارم، یک چیزی هم هست شماها دوست دارید. آن هم این است که بالاخره در همین جنگی که هستید، بهتان کمک برسد: "و أخری تحبّونها: نصرٌ من الله و فتحٌ قریبٌ." این هم نصیبتان میشود؛ هم نصرت خدا نصیبتان میشود، هم یک فتح نزدیک که به همین زودی بهتان برسد.
بعد هم در آیات بعدی خدای متعال قضیه بنیاسرائیل را و حضرت عیسی علیه السلام را مطرح میکند؛ حواریون را که اینها کنار حضرت عیسی علیه السلام در این میدان حضور پیدا کردند، مقاومت نشان دادند و آخر هم غلبه کردند. یک نمونه تاریخی هم خدای متعال میآورد که قبلاً این مژدهای که دارم به شما میدهم، بشارتی که دارم میدهم، قبلاً برای عدهای این را نقدش کردهام. در این پیامهای بازرگانی مثلاً میآیند میگویند که آقا شما اگر از این رب بخرید، از این برنج بخرید، قرعهکشی میکنیم فلان ماشین شاسیبلند را بهتان میدهیم. امید، وعده است. میآید میره فیلم میگیرد که مثلاً ببین فلان شخص در فلان روستا در این قرعهکشی شرکت کرد، من این ماشین را بهش دادم، الان هم یک سال است که دارد مثلاً از این ماشین استفاده میکند.
انگار خدای متعال یک همچین حرکتی را دارد در این آیات انجام میدهد. از یک طرف دارد مژده و وعدهاش را میدهد، از یک طرف هم یک سابقه تاریخی و یک نمونه عینی میآورد که قبلاً هم بوده. حواریون تعدادشان کم بود، با بنیاسرائیلیها درگیر بودند که قومی ستمگر، ناسپاس و بیرحمی بودند، ولی من همین حواریون اندک را به آن بنیاسرائیل غلبه دادم؛ چون اینها در طرف درست تاریخ قرار گرفتند، کنار پیغمبر من قرار گرفتند، در مسیر نصرت دین من قرار گرفتند.
این یک مرور اجمالی به معارف این سوره بود تا انشاالله از آیه ۱ این سوره وارد بشویم و آیه به آیه بخوانیم و در موردش انشاالله گفتگو بکنیم.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در حال بارگذاری نظرات...