برخی نکات مطرح شده در این جلسه

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
اول، ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین و شهادت امام سجاد علیهماالسلام را تسلیت عرض می‌کنم و خیر مقدم می‌گویم بابت حضور عزیزانمان. مثال جدید، خدمت همه اساتید، همه دانشجویان عزیز، خصوصاً دانشجویانی که تازه وارد دانشگاه شده‌اند و از امسال توفیق داریم در خدمتشان باشیم.
و این مباحث ظهرگاهی ما، کمافی‌السابق، ادامه دارد و مقیدیم که ان‌شاءالله بیش از ۱۰ دقیقه نشود؛ چراکه در این ترم، زمان محدود است. بسیاری از عزیزان کلاس دارند و ساعت ۱۲ باید برسند؛ لذا بنا داریم ان‌شاءالله عزیزان را زیاد معطل و اذیت نکنیم.
مبحث جدیدمان که با بحث سال گذشته متفاوت است، اسمش «نظام تقدیم» است. حالا توضیح این بحث، یا بهتر بگویم، توضیح همین واژه را عرض خواهم کرد. سال گذشته بحث ما خیلی دنیوی بود، مربوط به عالم ماده بود: «چگونه دنیا را آباد کنیم؟» و «در زمان ظهور حضرت ولی‌عصر (عج)، شرایط و مناسباتی که بر عالم و بر دنیا حاکم است، به چه نحو خواهد بود؟» ۱۵۰ و خرده‌ای جلسه در مورد این بحث کردیم. عرض کردیم؛ البته این یک هفتم مباحثی بود که می‌شد طرحش کرد و تقریباً یک پنجم فیش‌هایی بود که ما برای ارائه به عزیزان داشتیم.
امسال بحثمان از عالم ماده فاصله می‌گیرد. ان‌شاءالله بنا داریم به ملکوت برویم؛ البته نمی‌خواهیم به هپروت برویم، بلکه می‌خواهیم به ملکوت برویم و بحث‌های کشکی، روی هوا، بی‌سند و بی‌پشتوانه نداشته باشیم. می‌خواهیم مناسبات و اقتضائات حاکم بر عالم ملکوت را [کشف کنیم].
«نظام تقدیم»، چرا به آن کلیدواژه و شاه‌کلیدِ کل – نه فقط ملکوت – می‌گوییم؟ یک شاه‌کلیدی دارد که بر کل این دنیا حاکم است، برای کل این خلقت حاکم است: آن هم عمل است؛ عملی که ما انجام می‌دهیم؛ عمل صالح یا هر تعبیری که می‌خواهد باشد. این عمل، کل عالم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در ملکوت اثر دارد، در همین ماده اثر [دارد]. اندکی از مناسبات حاکم بر این اعمال را می‌خواهیم کشف بکنیم. بحث عجیب و غریبی است. من امروز فقط یکی دو مثال برایتان می‌زنم، به عنوان آنانس و تیزر بحث، که مشتری بشوید و از فردا بیایید ببینید چقدر عجیب و غریب است این عالم! حالا ما دیگر از فردا می‌خواهیم وارد این بحث بشویم. خدا اول از همه به خود من رحم کند.
یک تصور اشتباهی که ما داریم و قرآن آن را برطرف می‌کند، این است: تصور می‌کنیم عملی که انجام دادیم، رفت؛ پشت سرمان، از آن رد شدیم. الان اگر ما ۲۰ سال پیش جایی دروغ گفتیم، ۳۰ سال پیش روی کسی دست بلند کردیم، هفته پیش حرفی زدیم، وقتی یادش می‌افتیم، می‌گوییم: «بابا! یک چیزی بود، تمام شد و رفت!» قرآن می‌گوید: «هیچ چیزی تمام شد و رفت نیست!»
«قَدَّمَتْ أیدیکُم». شما عمل را تقدیم می‌کنید، پشت سر نمی‌اندازید؛ عمل را جلو می‌اندازید. «نظام تقدیم» یعنی این؛ یعنی ما اعمال را می‌فرستیم جلو. برای همین بعداً می‌رویم و می‌بینیمش. هیچ عملی از بین نمی‌رود؛ همه اعمال همین الان با من و شما هست. شما نمازی که صبح خواندید، نمازی که الان خواندید، این نماز الان با شماست. اگر خدای ناکرده عملی خلاف را انجام دادی، این عمل همین الان با توست.
یا اگر انجام نداده باشی... حالا تعبیر «عمل» هم با «فعل» یک تفاوتی دارد. «فعل» فقط آن‌هایی است که آدم انجام می‌دهد؛ «عمل» آن‌هایی است که انجام دادی و همچنین آن‌هایی که انجام ندادی؛ به آن «عمل» می‌گویند. اگر یک نمازی هم آدم خواب مانده باشد...
دو خاطره بگویم: یکی مربوط به خودم است و یکی را با یک واسطه می‌خواهم برایتان بگویم.
ما ۱۵ سالمان بود، جای شما خالی. اول طلبگی رسیدیم محضر مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی؛ از بزرگان تهران، شخصیتی فوق‌العاده، انسانی کم‌نظیر، یک مربی به تمام‌عیار، یک انسان وارسته. ما اول طلبگی، با جمعی از رفقا، ماه صفر بود. اتفاقاً رسیدیم خدمت ایشان. بعد ایشان تک‌تک رفقا را به رگبار بستند. این هفت هشت ده نفری که بودیم، آمدیم خدمت ایشان. هر کس هم به [مناسبت] آداب طلبگی... یکی مثلاً در ایام محرم و صفر، پیراهن مشکی تنش نکرده بود؛ یکی شلوار پلنگی پوشیده بود. حسابی ایشان بهش توپیدند. همین‌طور تک‌تک زدند تا رسید به ما.
این جمعی که نشسته بودیم، حالا ایشان هم از ما بزرگ‌تر بود و ما بچه بودیم. ما هم یک پیراهن مغزپسته‌ای تنمان بود. [گفت:] «رنگی تن توست؟ ماه صفر طلایی و محرم و صفر مشکی بپوش! لابد ساعت مچی هم داری؟» گفتم: «بله آقا.» حالا این‌ها به کنار؛ برگشت، نگاهی عمیق به ما کرد و گفت: «مگر تو طلبه نیستی؟» گفتم: «چرا.» گفت: «چرا نور نماز شب در وجودت کم است؟» «بله، نماز شب بیشتر بخوان! من نورش را می‌بینم.» رفقایی که مربوط به مدرسه ایشان بودند، گفتند: «ایشان طلبه‌ها را هر روز چک می‌کند، نگاه می‌کند. آن‌هایی که نماز صبح خواب ماندند، بیرون می‌کند. نماز صبح نخواندی؟ برو خودت برو! نماز شب دو شب خواب ماندی؟ فردا شب خواب بمانی، باید بروی!» این‌جوری بود؛ یک نگاه می‌کرد، تشخیص می‌داد. خب، این معلوم می‌شود که عمل نور دارد؛ تمام نمی‌شود. این نماز شبی که آدم خوانده، تا وقتی که از بین نبرده و حبطِ عمل نکرده، این نورش با اوست. این از قواعد «عمل» است. «عمل» یک چیز عجیب و غریبی است. یک کلمه حرف... حرف جزو عمل است؛ نه، خطورات فکری هم جزو عمل است.
خاطره دوم: یکی از اساتید ما که اینجا تشریف آوردند و در خدمتشان بودید، ایشان از استادشان مرحوم آیت‌الله معزّی تهرانی نقل می‌کردند. مرحوم معزّی تهرانی از عرفا و انسان‌های فوق‌العاده بود. البته جوانی از دنیا رفتند؛ ۵۵ سالشان بود که از دنیا رفتند. از خسارت‌های [بزرگ] است که بنده، متأسفانه، ایشان را زیارت نکردم؛ انسانی بی‌نظیر و فوق‌العاده، بسیار لطیف. گفتند: «آن‌قدر لطیف بود وقتی راه می‌رفت، از زمین عذرخواهی می‌کرد: "ببخشید من پایم را می‌گذارم روی شما، دیگر مجبوری است، شرمنده!"» آن‌قدر لطیف بود.
نفر دوم ماجرا، مرحوم آیت‌الله سید حسین قاضی. حالا من یک رجال از عرفا اگر بخواهم بگویم – چون بحث‌هایم دیگر خیلی فازش عرفانی است، برعکس پارسال که فلسفی بود، امسال عرفانی است و [من] بلد نیستم [مثل آن صحبت کنم]. عجیب غریبی است. – مرحوم سید علی قاضی؛ اخوی‌شان، اسد احمد قاضی. پسرِ خودِ سید علی قاضی – که ایشان ۴ همسر و ۳۰ فرزند داشتند – بعضی از فرزندانش عارف بودند. برادرشان اسد احمد آقا یک پسر دارد: سید حسین آقا. پسرعمویِ علامّه طباطبایی و اخویِ [ایشان]. از ما تا معصوم، همه پدران ما [در] سلسله قاضی طباطبایی [بوده‌اند]؛ از ما تا معصوم، همه عالِم [بوده‌اند].
اخوی‌شان سید احمد آقای قاضی، ایشان هم از عرفا بود؛ ماجراهایی دارد که شاید بعداً برایتان بگویم. آقازاده اخوی‌شان سید حسین قاضی، ایشان هم انسان فوق‌العاده‌ای بود؛ ماجراهایی دارد؛ یکی‌اش را می‌خواهم بگویم. سید حسین قاضی و آیت‌الله معزّی تهرانی، این دو شخصیت، شخصیت‌های ۱ و ۲ این فیلم‌نامه کوتاهی که می‌خواهم در این یکی دو دقیقه خدمتتان عرض بکنم.
مرحوم آیت‌الله معزّی تهرانی، [که موضوعِ] آنانسِ بحثمان است. می‌خواهیم بعداً توضیح بدهیم یعنی چه این داستانی که می‌خواهم بگویم. ان‌شاءالله می‌خواهم [این بحث را] چند هفته‌ای، چند ماهی، شاید [ادامه بدهم]. یعنی چه؟
[مرحوم معزّی] تهرانی در دفتر یکی از مراجع عظام تقلید بودند. [وقتی] بیرون می‌آیند، ایشان سیب‌زمینی و پیاز خریده بودند و در کوچه داشتند می‌رفتند و فکر می‌کردند. همزمان که داشتند می‌رفتند، به این فکر می‌کردند که: «من خدمت این مرجع بزرگوار که رسیدم، دو نفر فقیر آمدند پیش این آقا. به پول آن موقع، اوایل دهه ۷۰، این آقا به آن بابا ۵۰۰ تومان داد. چه فرقی گذاشت؟»
[همین‌طور که] می‌رفتند، کیسه پیاز پاره می‌شود. [هنگامی که] پیازها را جمع می‌کردند، می‌بینند یک دستی اضافه شد. سید حسین قاضی، انسان فوق‌العاده‌ای بود. ایشان صاحب موت اختیاری است. سید حسین قاضی [به کمک] دستش آمد. این کیسه‌ای که در آن پیاز و سیب‌زمینی‌ها بود، [و مرحوم معزی] داشت [سعی می‌کرد] پیازها و سیب‌زمینی‌ها را [دوباره] در آن بریزد. سید حسین قاضی آمد، شروع کرد این سیب‌زمینی‌ها و پیازها را برداشتن و ریختن در کیسه سیب‌زمینی‌ها.
[سید حسین قاضی به او گفت:] «شیخ حسن آقا! اگر آن فکر را در مورد آن مرجع تقلید در ذهنت نمی‌آوردی، کیسه پیازت هم پاره نمی‌شد. این [است] اثر.» حالا شما فکر کن: هر خطوراتی که از بچگی تا حالا داشتی، همه را با هم همین الان داری! بعد امام معصوم که به شما نگاه می‌کند، بهت می‌گوید: «فلان روز، فلان ساعت، فلان جا، چه خطوراتی بر تو گذشته؟ همه همین الان با توست!»
[ممکن است بگویی:] «آقا، من نیم ساعت پیش به یک چیزی فکر کردم؛ رفت!» «فکر [کردن] عمل بود یا نبود؟» قیامت همه را خواهی دید. این عمل را تقدیم کردی، فرستادی رفت. این فکر و این خوراک را فرستادی؛ نور شده یا نار شده است؟ این «نظام تقدیم»، این «هندسه خلقت»، یک چیز عجیب و غریبی است. ان‌شاءالله از فردا، بر مبنای سوره مبارکه مطففین – که آیات فوق‌العاده‌ای در مورد این نظام اعمال دارد – که یک چیز عجیب و غریبی است، کم‌کم وارد گفتگو می‌شویم. اندکی کشف بکنیم این دستگاه خلقت چه شکلی است؛ ما در چه دستگاه پیچیده‌ای قرار گرفتیم و چقدر حرکات کوچک ما آثار عجیب و غریبی دارند.
و به مناسبت روز شهادت امام سجاد علیه السلام هم هست. پایان بحثمان، روان پاک امام سجاد علیه السلام و همه شهدا و اسرای کربلا و علی‌الخصوص حضرت اباعبدالله را صلواتی هدیه [کنید].

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00