برخی نکات مطرح شده در این جلسه
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
سؤالی را جلسۀ آخری که محضر عزیزان بودیم، روز سهشنبه، برخی عزیزان مطرح کردند. سؤال خوبی بود. خب، آن حدیث فوقالعاده مسواک را با یکدیگر روز سهشنبه خواندیم. برخی دوستان سؤالشان این بود: «خب آقا، کسی که نماز نمیخواند، مثلاً اگر این مسواک را هر روز بزند، همین ملکوتی که شما گفتید خواهد داشت؟ رفیق حضرت ابراهیم میشود؟ و حاملان عرش برایش استغفار میکنند؟ و آن ۱۷-۱۸ تا آثار فوقالعادهای که داشت، [آیا برای او هم هست؟]» [پیامبر (ص) یا امام (ع)] فرمود: «کسی [که] روزی دوبار مسواک بزند، که خیلی دیگر شدیدتر [است]».
یک پاسخی باید اینجا مطرح شود. نکتۀ خیلی خوبی است: بعضی اعمال، اینها حکم رئیس دارند برای همۀ اعمال. اگر این اعمال نباشند، هیچ عملی نمیآید، هیچ عملی ملکوت نخواهد داشت. اینها حکم رئیس دارند؛ مانع میشوند با ملکوت.
یکی از مهمترین اعمال، ایمان است. مهمترین وظیفهای که ما داریم، ایمان است؛ ایمان، ایمان. ایمان هم عمل قلب است؛ قلب تصدیق میکند، یک عملی انجام میدهد. این را به آن میگویند ایمان. اگر ایمان نباشد، عمل اصلاً صالح نمیشود. بعضی وقتها این سؤالها که پیش میآید: «آقا، فلانکس بهشتی است یا جهنمی؟» اصلاً عمل صالح بدون ایمان، فرض ندارد. این آیه قرآن است: عمل صالح محصول ایمان است. «یُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ». ایمان است که اعمال را صالح میکند، بلکه تقوایی است که عمل را صالح میکند؛ «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ». البته کمترین درجۀ تقوا همین ایمان است، بعد دیگر مراتب دارد. به میزانی که مراتبش بالا میرود، اثر عمل هم بالا[تر میرود].
کسی که کافر است، ارتباطش با ملکوت مطلقاً قطع است. قطع یعنی هیچ اثر مثبت و هیچ نورانیتی در ملکوت ندارد. نه اینکه اعمالش همینجور روی هواست، نه! اعمالش میرود در سجّین. در مورد سجّین انشاءالله در سورۀ مبارکۀ مطففین با هم بیشتر صحبت خواهیم کرد.
اول یک آیه بخوانم برایتان، بعد دو سه تا نکتۀ خیلی مهم میخواهم بگویم. انشاءالله. سورۀ مبارکۀ اعراف میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا»؛ پس کفر، تکذیب در برابر آیات و استکبار در برابر آیات [است]. اثر اینها چیست؟ «لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ». در آسمان را به روی اینها باز نمیکنیم.
آیۀ قرآن است. [اگر بگویید] «سورۀ مریخ [است، یا] اینها که رفتند کره ماه، در رفت و آمدند، در آسمان که به اینها بسته نیست!» [و بپرسید:] «آسمان میخواهی بروی ماه، میخواهی بروی [و] ازت میپرسد مسلمانی یا کافر؟» پس این آسمان [مادی] نیست، آسمان معنوی است. در آن آسمان را به روی اینها باز نمیکنیم.
بعد قرآن حرف عجیبی میزند. هیچ جا قرآن اینجور حرف نزده است. میفرماید: «وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ». [یعنی] «اگه تونستی یک شتر را [از] سوراخ سوزن – «سَمِّ الخِیاط» [یعنی] سوزن تهش یک سوراخ دارد، نخ رد میشود – اگه یک شتر را از توی این [سوراخ] رد کردی، من هم کسی که تکذیب به آیاتم دارد را میبرمش بهشت.» آنقدر محال است! چقدر نسبت شتر با سوزن، با سوراخترین سوزن، چیست؟ نسبت عمل کافر با ملکوت همان است؛ هیچ ربطی به هم ندارد، هیچ تناسبی با هم ندارد. عمل کافرانه هیچ تناسبی با ملکوت ندارد.
[آن عمل] که هیچ غذایی ندارد، چرا جزایش را میدهد؟ روایت داریم، خیلی قشنگ است. میفرماید: «الْمُؤْمِنُ مُكَفَّرٌ وَالْكَافِرُ مَشْكُورٌ». خیلی این روایت زیباست، واقعاً داشتم غش میکردم از شدت مزۀ این روایت. «المؤمن مکفّر و الکافر مشکور». کافر وقتی یک کاری انجام میدهد، همه ازش تشکر میکنند، همه «بهبه و چهچه» [میگویند]. مؤمن وقتی انجام میدهد، چرا [چنین نیست]؟
ادامۀ روایت میفرماید: «چون عمل مؤمن بالا میرود، خدا عملش را میگیرد، بین مردم منتشر نمیشود. عمل کافر چون بالا نمیرود، بین مردم منتشر میشود، همه میبینند. «یَرَاهُ النَّاسُ». عمل مؤمن را خدا میبیند، [مردم] نمیفهمند چهکار میکند.»
«بابا پنج تا بچه دارد، یکیش مؤمنه، چهار تاش بیدینن، هی به آن چهار تا افتخار [میکند].»
ماجرای شیخ عباس قمی را شنیدید دیگر؟ شیخ عباس قمی «منازل الآخره» را نوشته بود. یک منبری در حرم حضرت معصومه (س) کتاب «منازل الآخره» را دست میگرفت، بالای منبر، عصرهای ماه رمضان از رویش میخواند. بابای شیخ عباس پای منبر [بود]. بعد بابایش یک روز میآید خانه، میگوید: «مردم بچّه دارند، من بچّه دارم! بیا ببین شیخ فلانی بالای منبر چیا میگوید!»
ایشان بعدها توی وصیتنامه به بچّههایش گفته: «خیلی دوست داشتم بگویم به پدرم، دیدم بگویم خراب میشود، ولی به شما میگویم: عمل را خدا برمیدارد.» مشهد بود، خدا رحمت [کند]. اگر خیلی خالص باشد، خدا آنقدر ورش میدارد، حتی دیگر تو هیچی یادت نمیآید از [آن]. نه بین مردم، مردم نبینند، خودت هم دیگر نمیبینیش. همهاش را برمیدارد می [بَرَد]. یک عمل خیلی خالص، اولی که خروسی ندارد، همین «بهبه و چهچه»ها میشود. این پل فلانی است، آن خانۀ فلانی است، کتابخانۀ فلانی [است]. انجام ندادیم! اگر انجام ندادی، کف بزنند. کفزدن دیگر ملکوتی ندارد، بالاتر از این دیگر چیزی ندارد. تناسبی ندارد.
پس یکی کفر است که مانع از این است که هیچ ملکوتی از عمل نگذارد ظاهر شود. دومین چیز، نماز است. در نهجالبلاغه امیرالمؤمنین (ع) خطاب به مالک (سال تحصیلی گذشته، روزهای آخر، قبل ماه محرم، همان نامۀ مشهور را با هم خواندیم)، اوایل آن نامه حضرت میفرمایند که: «كُلُّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ»؛ هر چه عمل باشد، دنبال نماز میرود بالا. نماز امام اعمال است. اگر نماز نبود، هیچ عملی ملکوت نخواهد داشت.
یک نام نیکی ازت میمانَد، [یا] عمل آثار مادی دارد. بیداری بینالطلوعین، کافر و مؤمن انجام دهند، اثر دارد. تو ژاپن به این نتیجه رسیدهاند که برای رفع افسردگی پیرمرد [و] پیرزنها را میآورند. [آیتالله] خوانساری فرموده بود که: «بینالطلوعین نخواب، حتّی اگر مشغول به بتتراشیدن باشی.» ایشان [میفرمود:] «بیدار بمانی، بت بتراشی، بیدار [باشی]، کافر هم که باشی، بینالطلوعین بیدار باشی، اثر سحر بیدار بشوی، اثر دارد.»
آن آقا میگفت: «سحرخیز باش کامروا شوی.» یعنی یک تعداد دشمن داشت. اینها گفتند که: «آقا، بریزیم این را یک بار بگیریم، یک حال اساسی بهش بدهیم!» انقدر [که مجال ندادند این] جمله را نگفت. قبل اذان صبح از خانه میزد بیرون. نصف شب [آنها] آمدند پشت در خانهاش. این که زد بیرون، گرفتند، کردندش توی گونی، بردندش. «کامروا شدید؟» این را مؤمن و کافر انجام دهند، اثر دارد. سحرخیزی مال همه اثر [دارد]. آثار دنیوی دارد، بله؛ یک ملکوتی دارد آن [هم] دیگر مال [خودش است]. او وابسته به نماز، جهاد، زکات... (جهاد نگوییم، آن پنج تایی که فرمود: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ: الصَّلَاةُ وَالزَّكَاةُ وَالْخُمْسُ وَالْحَجُّ وَالْوِلَایَةُ»). این پنج تا امام اعمالند. این پنج تا اگر نبود، عمل اثری نخواهد داشت. اثر ملکوتی نخواهد داشت، اثر مادیاش را خواهد داشت.
برای رشد، برای سیر، باید از عمل شروع کرد. مرحوم استاد ایشان، مرحوم آیتالله قاضی، اواخر به این نتیجه رسیدند که دستورالعمل برای هر کسی میخواهند بدهند، چه کسی که اول راه است، چه کسی که آخر راه، به اینها فقط بگویند: «نمازت را درست [کن]». نماز بود، فقط.
«آقا، چه کتابی بخوانیم؟» دوستان همینجا به ما مراجعه میکنند گاهی: «آقا چه کتابی بخوانم؟» اصلاً معنویت، سلوک، رشد اینها کتاب نمیخواهند. عزیز دل، قربانت بشوم! نرفته [نباید] بپرسید. تجربه از آدمی که نرفته و دارد حسرت میخورد که حرف گوش نکرده، [نمیشود] گاهی از آدمی که نرفته پرسید. با کتاب حل نمیشود اینها. فقط حجاب است، عمل. یک عمل کوچک ساده.
ببینید دعای ابوحمزه چی گفت. امام سجاد (ع) چقدر این جمله فوقالعاده [را فرمود]: «عَنِ الرَّاحِلِ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ»؛ کسی که حرکت کند به سمت تو، راهی ندارد، مسافتی [بسیار] نزدیک. «هیچ حجابی بین تو [و] بنده نیست، اَلْاَعْمَالُ دُونَکَ»؛ اعمالی که برای غیر تو انجام داده، حجاب شده.
خدا با ما هیچ حجابی ندارد. فقط عمل خالص میخواهد که حجاب را برداریم از طرف خودمان. حجاب از طرف ماست. «از میان من چه شکلی از میان برخیزم؟» روی خودت باید پا بگذاری. «چه شکلی روی خودم پا بگذارم که پدرم در نیاید؟» انجام بده، عملی که نه به خاطر خودت است نه به عشق خودت. هر جا یک عملی به عشق دیگری انجام دادی، عاشق او میشوی. (بپرسید، خوب بلدند.) عاشق میکند، حجاب را برمیدارد. عمل برای خدا. یک عمل ساده بگویم، نمیخواهد فشار [زیاد]، نمیخواهد [چیزی]. نماز اول وقت.
گفتم: «آقا [سید علی] قاضی فرمود.» آقای قاضی خیلی جایگاهش بلند است. من باید بنشینم چند جلسه برای شما در مورد عظمت مقام آقای قاضی صحبت [کنم]. حدّاد فرمود: «بعد از اهلبیت، در تاریخ اسلام، کسی به عظمت سید علی قاضی نیامده است.» امام فرمود: «کوه توحید بود.» یک شاگردش علّامه طباطبایی، یک شاگرد [دیگرش] آیتالله بهجت [است]. سید علی قاضی بینظیر است، یک شخصیت استثنایی. صحبت کنیم.
ایشان فرمود: «کسی [که] نماز اول وقت مقیّد بود، به نتیجه صورت من تف بیندازد.» میدانی حرف یعنی چه؟ پا گذاشتن [روی نفس] خیلی نورانیت دارد. بعد، امام اعمال، از تویش اعمال دیگر میجوشد.
یک خاطره، داستان بگویم برایتان. تمام مرحوم آیتالله شاهآبادی، استاد حضرت امام (رضوانالله علیه). انسان فوقالعادهای است. به امام تا آخر زندگی ایشان را گفته بود. گفته بودند که: «پدرمان، آیتالله شاهآبادی، به امام حتی محل دفنش را گفته بود که شما را اول جادۀ قم دفن میکند. میروی انقلاب میکنی، پیروز میشوی، هشت سال جنگ داری. همه را گفته بود.»
کتاب «دوستان»؛ کتاب «شجرۀالمعارف» را مقایسه بکنیم. اگر خدا بخواهد عرفانی [بشود، ایشان] شخصیت فوقالعاده [ای بود]. ایشان میفرمود که مغازههای ایشان را دو سه تا از آنها را زیارت کردم. زیاد داشتند. دو تا همسر داشتند. چندین آزاده. به رحمت خدا عرض کنم که یکی از آقازادهها ایشان فرمود که ما یک نامهای را توی دفتر پدرمان پیدا کردیم. نامههایی که از طرف مراجع میآمد، ایشان سریع مفقودش میکرد. یک نامه را یادش رفته بود مفقود کند. فاطمی پیدا کردیم. دیدیم که ایشان نوشته: «این سهشنبه که محضر حضرت مشرف میشوید، این سؤال را [از ایشان بپرسید].» مرجع تقلید به ایشان گفته بود.
[آیتالله] شهابالدین (آیتالله شاهآبادی) شخصیتی توی پاچنار تهران. ایشان مسجد داشت. هنوز هست. جای باصفایی [است]. محلی که محله خیلی خاصی [است]. هر چی فیلم قدیمی میخواهند بسازند، آنجا میسازند. مسجد [ایشان]، مسجد باصفا. امام از تهران، خانم ایشان (خانم [حضرت] امام)، همان خانۀ روبرویی مسجد بودند که امام در این ازدواج با همسرشان ازدواج میکنند، با این مسجد آشنا میشوند. [بعداً آیتالله شاهآبادی فرمود:] «به خاطر [من] میآید تو؛ به خاطر آقای شاهآبادی، بعدش من را ببینی.» دو تا شاگرد اصلی امام، آیتالله حقشناس و [آیتالله شیخ محمود] تحریری (اینها شهیدان جدی ایشان). مرحوم آیتالله شیخ محمود تحریری هم که از بزرگان تهران بودند، ایشان از شاگردان مرحوم آیتالله شهامتی بود. (استفاده کرده بودم.)
یک روزی توی مسجد آقای شاهآبادی که هر روز نماز میخواندند و اینها، [ایشان] پا میشوند رو به جمعیت. خیلی خاطره جالبی است. داشته باشید. رو به جمعیت [میکند و میگوید]: «ای انقلابی! تنها کسی که وقتی گفتند عمامه را بردار، برنداشت، ایشان بود. رضا شاه که دستور عمامه [برداشتن] آمد و ورق برگشت، این [آیتالله] شهاب [آبادی گفت:] "خسته شدم از همهتان! بسه دیگر! تا کی آخه؟ چقدر من با شما حرف بزنم؟ آدم نشوید؟ تحملتان کنم؟"»
سه نفر میآیند پیش ایشان: «آدم شویم، چهکار کنیم؟» [ایشان میگوید:] «کتاب برو بخوان!» روی عقایدش کار نمیکند. عملی که عقاید را میسازد. میگوید سه تا کار باید انجام دهی:
۱. نماز اول وقت، در هر حالت، در هر صورت. خود ایشان سفر که میرفته، یک آفتابه آب توی صندوق میگذاشتند که هر جا اذان گفتند، پیاده شود [و] وضو بگیرد [و] نماز بخواند.
۲. هر شب نماز میت برای مؤمنینی که از دنیا رفتند و کس و کاری ندارند. هر شبی [یک نفر] پیدا میشود توی اینها.
۳. خمس تو هر شب بده! نه سال! نه ماه! سودی که در روز داشتی، خرجهایی که کردی، شب مقداری که مانده، خمسش را بده. اینها بازاری بودند دیگر، وسط بازار بود. آنجا.
چند روزی میگذرد. یکی از اینها یک روزی یک مسجدی میرود نماز. نماز که وایمیستد، تکبیر را که میبندد، پشت امام جماعت – حالا شما نروید آن کار را بکنید! – بعد خودم [ایشان] پشت امام جماعت میبیند که آقا این آقای امام جماعت «الله اکبر» گفت، توی نماز بود. رفت، دوباره [برگشت،] دور [زد]. توی سجده است، هی میرود. نمازش تمام میشود. غیر اهل علمش نمیگیرد، [نمیفهمد] چیست، چی به چی است. میماند. [نمازش] تمام میشود.
[یکی از نمازگزاران به امام جماعت گفت:] «حاج آقا، ببخشید، عذر میخواهم، صدایتان بود، خودتان نبودید. صدا داشتیم، تصویر نداشتیم. نبودید!» [امام جماعت در پاسخ] ماجرایی دارد، گفتش که: «نه، من قبل نماز با خانمم بحثم شده بود. توی نماز هی ذهنم میرفت سمت اینکه الان رفتم خانه، به خانم چی [بگویم]، او به من چی گفت و اینها.» این بود که شما اینجور دیدی.
شما یک مدت [این کارها را] انجام دادی، رفتی توی ملکوت، از آنجا دارد میبیند. نماز. «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ».
خدا انشاءالله به حق اهلبیت نبوت، به حق اباعبدالله، اعمال ما را خالص بکند و خودمان را خالص بکند و در زندگی ما ترقی ایجاد بکند.
خدایا، در فرج امام عصر تعجیل بفرما. قلب نازنین حضرتش را از ما راضی بفرما.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
جلسات مرتبط

جلسه یک
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت