تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پانزده

00:20:44
157

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم**
در سوره مبارکه عصر یکی از قواعد بسیار عالی و دقیق مربوط به عالم ملکوت مطرح شد: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ». خسارت وقتی است که سرمایه انسان دارد مصرف می‌شود؛ این مصرف سرمایه آورده‌ای ندارد. این را به آن می‌گویند خسارت. مثال آن هم گفتند: یخی که دارد آب می‌شود. یعنی در ازای این آب شدن یخ، در ازای این مصرف سرمایه، آورده‌ای نصیب من نمی‌شود.
بعد قرآن می‌فرماید که شما همه‌تان این‌جورید. انسان بما هو انسان در حال خسارت است، یعنی دائماً سرمایه‌های او مصرف می‌شود و آورده‌ای جایش نمی‌آید. آورده باید کجا بیاید؟ در ملکوت. کجا باید تأمین شود؟ در ملکوت. ملکوت او خالی است. دقایق، ساعاتش، لحظاتش، روزش، هفته‌اش، ماهش، سالش، عمرش دارد می‌رود؛ اما ملکوت او تحولی پیدا نمی‌کند. این می‌شود خسارت.
بعد استثنا می‌کند، ویژگی‌هایی را بیان می‌کند که باعث می‌شود ملکوتت خالی نباشد و خسارت‌زده نباشی. دو تا از آن‌ها مربوط به ملکوت فردی است، دو تا مربوط به ملکوت اجتماعی. چون ما این ملکوت اجتماعی را هم داریم. پارسال مباحثی را داشتیم، مانند «روح الاجماع». ما همان‌طور که یک پرونده شخصی داریم، یک نامه اعمال شخصی داریم؛ یک نامه اعمال جمعی، یک پرونده مربوط به امت هم داریم. «لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»؛ هر امتی اجل دارد. هر امتی کتاب دارد، «لَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ»؛ هر امتی پرونده دارد. ما با اعمالمان پرونده امت را شکل می‌دهیم.
پس دو تا از آن‌ها مربوط به پرونده شخص خودمان است، دو تا مربوط به پرونده اجتماعی. پرونده شخصمان با چه شکل می‌گیرد؟ ایمان و عمل صالح. البته «عمل صالح» عنوان عامی است که شامل اجتماع هم می‌شود. مخصوص اجتماع چیست؟ «تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ»؛ این توصیه همگانی به حق و توصیه به صبر. این دو مفهوم اجتماعی، بهره‌بری و بهره‌وری را ایجاد می‌کند. آدمی که دارد از حیاتش و سرمایه‌هایش بهره می‌برد، این چهار ویژگی را دارد.
کلیدواژه «عمل صالح»؛ کمی می‌خواهم گفتگو کنم. آدمی که اهل [عمل صالح است]. بعد تازه می‌فرماید: «مِنَ الصَّالِحاتِ»، «نَعْمَلُ صَالِحًا»، «نَعْمَلُ صَالِحاتٍ». این‌ها با هم فرق می‌کند. «صالحاً» یعنی یک دانه عمل صالح انجام بده یا بالاخره کار صالحی از او دیده بشود. «صالحات» اگر باشد، یعنی تعداد زیادی عمل صالح از او دیده بشود. «مِنَ الصَّالحاتِ» یعنی همه صالحات را انجام بده. یعنی هرکس به هر میزان... دقت بفرمایید! می‌خواهم وارد بحثی بشوم که آخرش به درد می‌خورد. کمی ثقیل است، بعد سبک می‌شود.
به هر میزان عمل صالح از دست برود، به همان میزان خسارت‌زده‌ای؛ خسارت کردی. اگر در طول روز دو تا عمل صالح [انجام دهی]... خب آقا ما بالاخره قطعاً نمی‌توانیم همه اعمال صالح را انجام دهیم. الان [مثلاً] عمرم [تمام شده]؛ طواف کعبه‌ام عمل صالح است. [داستان‌ها هست که می‌گویند:] «بچه‌های کوچه را می‌بوسید.» «بچه‌ها خوشگل [و] مشکل بودند، یا مثلاً پیرمردی بودند، این‌ها را می‌بوسید.» [به او می‌گفتند:] «حاج آقا، در شأن شما نیست، زشت است، آخه خوب نیست!»
[یادمه] رفتم. یک بچه سیدی را آوردند؛ کچل و کور و لنگ و کثیف و یک چیز عجیب و غریب! این هم سید است. [یکی] نگاهی کرد و گفت: «دیگر هرچه کار خوب است آدم نمی‌تواند انجام بدهد. بالاخره می‌خواهد [همه را] ببوسد؟ دو تا سید را می‌تواند ببوسد؛ دیگر همه سادات را که نمی‌تواند ببوسد!» البته یکی می‌گفت: «آقا این مرد و زنِ سید، مذکر، مذکر، مذکر، مؤنث! دستش را ببوس، احترام بگذار، ساپورت بکنیم!» چند تا سید را می‌توانیم دستش را ببوسیم؟ جلو پایش بلند بشویم، احترام بگذاریم؟ قطعاً بالاخره از دستمان درمی‌آید. ما به همه صالحین مشهد نمی‌توانیم احترام بگذاریم. همه سادات مشهد را که نمی‌توانیم احترام بگذاریم. همه کارها را که نمی‌توانیم انجام بدهیم.
مقام تزاحم قرار می‌گیرد آن کار. یعنی الان که من اینجا نشسته‌ام، قطعاً یک سری کارهای خیر دیگر نمی‌توانم انجام بدهم. الان نماز نمی‌توانم بخوانم، تعقیبات نمازم را نمی‌توانم بخوانم. صحبت می‌کنم؛ خب یک کار صالحی را دارم از دست می‌دهم. تزاحم پیدا کرده: یک کار خوبی با یک کار خوب دیگری. یک کار خوبی چون مهم‌تر بوده، آن را دارم انجام می‌دهم. اگر صحبت نمی‌کردم، تعقیبات می‌گفتم. با آن کار نداریم.
یک وقت هست یک کار خوبی را آدم از دست می‌دهد، جایگزین کار خوب دیگری نیست. این می‌شود خسارت. وقت نماز هر کاری انجام بدهی خسارت است. وقتی اذان گفتند، هر کاری انجام بدهی خسارت است؛ سودی در آن نیست.
ماجرا را شنیدید، دیگر معروف است. طرف آمد به امام صادق (علیه‌السلام) گفت: «آقا، من می‌خواهم بروم تجارت [کنم].» استخاره کردند. حضرت گفتند: «خوب نیست.» این رفت. اتفاقاً سود مفصلی هم [برد] و برگشت. آمد و گفت: «آقا، ما که رفتیم، سود هم کردیم.» حضرت [فرمودند:] «نمازت... یک دانه از نماز [صبح] خواب ماندی؛ درست است؟ معادل ندارد. از دستت در رفت. پر نمی‌شود جایش. به همان میزان خسارت [کردی].»
من می‌خواهم یک دانه از اعمال صالحی که قرآن عنایت به آن داشته است، به عنوان کار صالح را بگویم. بعد، در دو آیه از قرآن، در سوره مبارکه توبه فرمود: «ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ...»؛ اگر در راه جهاد و فعالیت برای خدا و این‌ها تشنگی به تو رسید، خستگی به تو رسید، مخمصه [یعنی] در تنگنا افتادی؛ همه این‌ها را خدا عمل صالح [قرار می‌دهد].
تشنگی در حال فعالیت برای خدا، خستگی به خاطر فعالیت در راه خدا. خسته نیستی؟ یک عمل صالح از دست دادی! خستگی‌اش امتیاز این مرحله را از دست دادی! خستگی‌اش یک امتیاز است، خستگی‌اش را هم باید داشته باشی. مخمصه؛ در تنگنا نیفتادی؟ همه باهات خوبند؟ هر کاری می‌خواهی انجام بدهی سریع «اوکی» می‌شود؟ امتیاز این مرحله را از دست دادی!
کفار! هر قدمی که برداری، کفار صدایشان دربیاید، به غیظ بیفتند، عصبانی بشوند. هرچه که از دشمن به تو برسد؛ متلک، حرف، حدیث، اذیت، فشار... «إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ». هر قدمی که برمی‌داری، دشمن را به لج می‌آوری، برایت بابت هر قدمی یک عمل صالح [ثبت می‌شود]. حالا شما فرض کنید آن قدم را که برداری، هم دشمن را به لج بیاوری، هم پیامبر خدا را راضی کنی، هم اهل بیت را راضی کنی، هم حج بگیری، هم عمره بگیری؛ آن چقدر عمل صالح [است]!
عمل صالحِ امر به معروف. من رفتم بالاتر، به نهی از منکر رسیدم. به نهی از منکر می‌رسی. بالاتر از این‌ها، فرمود: زیارت! زیارت! هر قدمی که برمی‌داری، آن‌که دشمن به لَج می‌آید به کنار، اثر هر قدم پا را که برمی‌داری، یک حج می‌گذاری، یک عمره [به جا می‌آوری]. بعد، تو مسیر برگشتت، دو برابر اصل پیاده‌رویِ مسیر برگشت؛ مسیر برگشتش دو برابر است. زیارت، معمولاً... درست است؟ روایت بخوانم در مورد اینکه چقدر کار بدی می‌کند [کسی که نمی‌رود]؟ مگر نرویم و وظیفه‌مان است که برویم؟
بچه‌های خیلی مثبت و بیکار که این‌ها می‌روند زیارت کربلا، اربعین. آدم‌های مثبت و پرکار که خب این‌ها کار دارند، [وقتشان پر است]، واقعاً [عذر] معقول دارند. من کاری ندارم، اگر بروند، خب حالا یک کار اضافه انجام داده‌اند، هیچ [ایرادی] نیست. در مورد آن‌هایی که نمی‌خواهند بروند زیارت؛ اگر کسی اذیت می‌شود می‌تواند گوش ندهد، چون خطرناک است. روایت خطرناک است.
روایت اول می‌گوید که حلبی می‌گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم... [این روایت] در کتاب «کامل الزیارات» [آمده است]. سند روایتم عالی است. سندهای قبل از این، سوءتفاهم بود. عالی! سند فوق‌العاده. «فِدَاكَ، مَا تَقُولُ فِی مَنْ تَرَكَ زِیَارَةَ الْحُسَیْنِ؟» [یعنی:] بعضی‌ها هستند، می‌توانند بروند زیارت حسین (علیه‌السلام)، نمی‌روند. در مورد این‌ها چه می‌فرمایید؟ چرا نمی‌روند؟
این‌ها تصورات من است در مورد جوابی که امام صادق (علیه‌السلام) می‌خواهم بدهم. [کسی که] نرفته [و] می‌تواند برود [ولی] نمی‌رود، «رسول الله»! این عاق پیغمبر است. والدین... شنیدی؟ هزار برابر پیغمبر! پیغمبر را به حساب نیاورده. [اهل بیت] را سبک شمرده [و] با اهل بیت [است].
«وَ مَنْ زَارَهُ...» خب حالا حضرت می‌دانند که طرف در ذهنش سؤال است: بالاخره خرج دارد، زحمت دارد، اذیت دارد، آزار دارد. [حضرت] خیلی قشنگ [جواب دادند]. [گفتند:] «آقا بالاخره کلاس داریم.» البته الان که دیگر کلاس تعطیل کردم، دیگر هرکی بخواهد برود... تعطیل نکردم، [بلکه] قیمت را درستش کردند. قیمت [زیاد] نمی‌خوریم. درسمان حذف نمی‌شود. عاقبت [امتحان] می‌خوریم، درس ما حذف می‌شود، مشکل پیدا می‌کنیم. خرج دارد، طولانی [است]...
«مَنْ زَارَهُ كَانَ اللَّهُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ حَوَائِجِهِ». کسی زیارت حسین [علیه‌السلام] برود... خب تو می‌خواستی بمانی به کارهایت برسی، کار عقب‌افتاده داشتی؟ فرمود: تو بروی، کار عقب‌افتاده‌ات را خدا به عهده می‌گیرد. تو در مسیر پیاده‌روی، خدا در مسیر برطرف کردن حاجت تو [است]. در دنیا هرچه که مشغولت کرد، از امر دنیا درگیرت کرده، خدا کفایت می‌کند. [خدا] می‌گوید: «بده من!» آقا، مثلاً در حد اینکه بچه ما عمل جراحی داشته باشد، حتی در آن حد.
بنده پارسال که رفتم، الان به شما می‌گویم. یک جوری بود که آماده‌باش بودیم برای تولد بچه سوم‌مان. یک جوری بود که ممکن بود مصادف بشود با اینکه ما در عراق [باشیم]. [گفتند:] «عقب جلو کنید.» جلو که نه، [گفتند:] «عقب بیندازید.» ما برویم، برگردیم. دو هفته می‌رویم دیگر. حالا هرچه شد. کربلایی که بودیم، سه ساعت کلاً بنده در کربلا [بودم]. از وقتی رسیدم کربلا ساعت ۹ شب، ۱۲ شب از کربلا خارج شدم. [بعد] به کربلا برگشتیم. چهار روز یا پنج روز بعدش بچه الحمدلله به دنیا [آمد]. [خدا] به عهده می‌گیرد؛ در این حد.
بعد فرمود: «إنَّهُ یَجْلِبُ الرِّزْقَ عَلَى الْعَبْدِ». رزق را برایت جلب می‌کند. آنی که خرج کردی، [خدا] پر می‌کند. خرج می‌کنی؟ این مسیری که داری می‌روی، هزینه‌اش بیشتر است. خب از مشهد، هزینه‌اش به طبع بیشتر است. شاید همدان نصف باشد. از کسی [که] از همدان بخواهد برود کربلا، نصف هزینه را دارد که از مشهد بخواهد برود. مشهدی‌ها که دو برابر هزینه می‌کنند.
«یُخْلِفُ عَلَیْهِ مَا یُنْفِقُ». هرچه خرج بکند، خدا پر می‌کند. «یَغْفِرُ لَهُ ذُنُوبَ خَمْسِینَ سَنَةً». گناه ۵۰ سالش را می‌بخشد. [آیا] نداریم یا گفتند یا نگفتند؟ بدبختی این است که هم امام صادق [علیه‌السلام] هم گفتند. برمی‌گردد به خانواده در حالی که هیچ گناه و خطیئه‌ای به عهده‌اش نیست؛ پرونده اعمالش محو [می‌شود]. اگر در مسیر از دنیا برود، ملائکه نازل می‌شوند، غسلش می‌دهند، دری به سوی بهشت به رویش باز می‌شود و روحش را به بهشت می‌برند. اگر سالم برگردد، «لَهُ الْبَابُ» [است].
خیلی جالب است! می‌گوید: اگر تو مسیر رفتی، از دو حالت خارج نیست؛ الگوریتم دارند درست می‌کنند: یا می‌میری یا برمی‌گردی. اگر مردی، یک در به سمت بهشت به رویت باز می‌شود. اگر برگشتی، یک در به سمت رزق به رویت باز می‌شود. بابت هزینه‌هایی که کردی، چقدر به تو می‌دهند؟ «یَجْعَلُ لَهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ اَنْفَقَهُ عَشَرَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ». در ازای هر یک درهمی که خرج کردی، ده هزار درهم برایت برمی‌گردد! ده میلیارد برمی‌گردد. به حساب ذخیره ارزی‌ات می‌ریزند! دست خودت... [با آن] چیپس و پفک می‌خری؟
[در] فضای حشر. «قِیلَ لَهُ». در قیامت، یک تعدادش را، یک مقدارش را در دنیا به تو می‌دهند، یک مقدارش را می‌گذارند برای قیامت. «اِنَّ اللَّهَ نَظَرَ لَکَ فَذَخَرَهَا لَکَ عِنْدَهُ». خدا به تو نگاه کرد و برای تو ذخیره کرد، برای وقتی که نیاز داری. حالا یک وقت در دنیا نیاز داری، می‌دهد. یک مقدارش را... اصل نیازش مال آن است [که] برود آن‌ور، می‌دهد. نرو و برو، جفتش [خوب است].
یک روایت دیگر دارد که حضرت فرمودند که اگر بیش از سه سال بگذرد... اگر نزدیک [وقت] نمی‌شود بخوانم، فقط اشاره بکنم. کسی نزدیک [زیارتگاه] ماهی یک بار باید برود. [حضرت] فرمودند تا ۱۰۰ کیلومتر... تا ۱۰۰ کیلومتر اگر هستی، ماهی یک بار باید بروی. الان ما مورد داریم: مشهد، ۱۲ سال حرم نرفته. مورد داشتیم: ۱۲ سال حرم [نرفته، در حالی که] زیر ۱۰۰ کیلومتر [است]. کربلا هستی، باید بروی ماهی یک بار. اگر دور است، نهایتاً سه سال یک بار. البته روایت مختلف است؛ سالی یک بار داریم، سالی دو بار داریم. مختلف! دیگر سقف آخرش، «خونه‌پرش»، سه سال است.
فرمود: سه سال اگر بگذرد و نرود، دیگر «عاق پیغمبر» [است]؛ قطع رحم با پیغمبر کرده، «إِلَّا مَنْ اللَّهِ» [مگر کسی] مشکلی دارد که نمی‌تواند. و فرمودند: اگر زائر حسین [علیه‌السلام] بداند آنچه [از شادی] داخل می‌شود بر قلب پیغمبر و امیرالمؤمنین و فاطمه و ائمه و شهدای از ما اهل بیت، و دعایی که ما برایش می‌کنیم و ثوابی که عاجلاً و آجلاً می‌دهیم، [و] نزدیک و دور و ذخیره‌ای که برایش پیش خدا می‌شود؛ [می‌گوید:] «أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ مَالُهُ وَ صِمَادُهُ». [او] آرزو می‌کرد که خانه‌اش دم کربلا بود و هی می‌رفت زیارت.
اگر می‌دانست چقدر [عنایت می‌شود]! [حضرت] فرمود: وقتی زائر از خانه خارج می‌شود، سایه‌اش که می‌افتد، برایش دعا می‌کند. خورشید که به او می‌افتد، همه گناهانش پاک می‌شود، همان‌طور که آتش چوب را می‌خورد. برمی‌گردد در حالی که گناهی ندارد. دیگر آخر بگویم: [او] تمام درجات عجیبی، درجات «مَا لاَ يَنَالُهُ الْمُتَشَهِّدُ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» [به دست می‌آورد]. خدا درجاتی به او می‌دهد که شهیدی که در خونش غلطیده، به آن درجات نمی‌رسد.
کسی که زیارت می‌رود، درجاتی خدا به او می‌دهد [که] شهیدی که در خون غلطیده – نه زدند، کشتند، رفته غلطیده – [یعنی] «المتشهد بِدَمِهِ» [به آن نمی‌رسد]. و ملکی موکل او می‌شود [و] در کربلا به جای او می‌ماند. «یَقُومُ بِالْمَقَامِ». می‌ماند [آن] ملک، [بعد از] هر زیارت، یک ملک جایگزینت می‌شود. می‌ماند تا [روز] قیامت و برایش استغفار می‌کند. «حَتَّی یَرْجِعَ إِلَی الزِّیَارَةِ». تو برگرد. هم [برای] تشییعش می‌آیند، هم غسلش می‌دهند، هم کفنش می‌کنند، هم کنار [او در] قیامت که شفاعت بخواهد، نصیبش بشود.
خدایا، توفیق زیارت اباعبدالله (علیه‌السلام) نصیب ما بفرما. ما را در اثر محرومیت از زیارت، خسارت‌زده مفرما. در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل بفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00