
جلسه بیست و یک : شناخت دقیق اشکال اربعه در قیاس منطقی
این مجموعه جلسات، دورهای فشرده و کاربردی از مباحث منطق بر اساس کتاب خلاصه و فارسی آیتالله فاضل تونی است؛ اثری موجز و ارزشمند که در علم منطق نگاشته شده است. استاد ارائهدهنده با روش خاص خود، مطالب را با زبان ساده، مثالهای عینی، نمودارهای تختهای، و پیوستهای فکری کاربردی در فلسفه، اصول، و حتی روانشناسی توضیح میدهد. این مجموعه مقدمهای مناسب برای ورود به منطق مظفر و مطالعات فلسفی و اصولی است.
برخی نکات مطرح شده در این جلسه
رمز موفقیت قیاس در پیوستگی صحیح حد وسط
فقط چهار شکل برای قیاس ممکن است، نه بیشتر
ضرب قیاس چگونه از صغرا و کبرا حاصل میشود؟
قیاس عقیم یعنی قیاسی که به نتیجه نمیرسد
دو شرط عمومی مهم برای تولید نتیجه در قیاس
بررسی دقیق شرایط خصوصی شکل اول قیاس
تفاوت میان قضایای کلیه و جزئیه در استنتاج
پاسخ منطقی به اشکال دور در قیاس شکل اول
متن جلسه
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
بسم الله الرحمن الرحیم در بحث قیاس اقترانی هست توضیح و تعریف قیاس اخترانی اومد و عرض کردیم که هیئت قیاس اخترانی به چه نحوی است خب این هیئتی رو که برای قیاس از لحاظ اقتران پیوستن حد وسط به اصغر و اکبر این هیئتی که حاصل میشه رو بهش میگن شکل اشکال اربعه یعنی به چه نحوی حد وسط با اصغر و با اکبر در ارتباط در این دو قضیه پس در قیاس نحوه پیوستگی حد وسط با اصغر و اکبر شکل که خب چهار تا شکل میشه شکل اول چه جوره حد وسط محمول در سقرا موضوع در کبری حد وسط محمول در صغرا موضوع در کورانی چه شکله اول مشخص و شکل اول حد وسط در صغرا محموله در کبرا موضوع بله اصغر اکبر خب شکل دوم چی نه شکل دوم حد وسط در هر دو محموله بله در هر دو محم در شکل سوم در هر دو موضوع عکس شکل اول میشه پس روشن شد در صغرا محمول در کبری موضوع شکل در هر دو محمول شکل در هر دو موضوع شکل در صغرا موضوع در کبری محمول شعری که براش گفتن اینه اوست اگر حمل یافت در بر صغرا و باز وزن به کبری گرفت شکل نخستین شم حمل به هر دو دوم وضع به هر دو سوم رابع اشکال را عکس نخستین شمار پس شکل چهار قسم شد از نسبت حد وسط به حد وسط به حد اصغر و اکبر شکل اول مثال مثلا میگیم العالم متغیر و کل متغیر حادث العالم حادث اینجا العالم متغیر کل متغیر حادث حد وسط چیه متغیر متغیر در صغرا کجا اومده محمود در کبری موضوع شکل دوم کل انسان زاهک زاهک ولا شیء من الفرس به راهک به زاهک حد وسط چیه اینجا زاهک که در هر دو محموله شکل سوم کل انسان حیوان و کل انسان ناطق خوب حد وسط اینجا چیه انسان در هر دو هم موضوع شکل چهارم کل انسان حیوان و کل ناطق انسان اینجا حد وسط چیه انسان در سقرا موضوع در کبری محم پس به حسب احتمال عقلی اشکال را از این چهار قسم نمیتونیم خارج بدونیم احتمال عقلی رو مبنای عقلی حصر عقلی ما چهار تا شکل فقط داریم بیشتر از اینا نمیشه داشت و اصل این چهار تا شکلم کدوم شکله شکل اوله نتیجهاش بدیهیه همیشه بقیه اشکال را به شکل اول برگردون بدیهیه بدیه یعنی چی یعنی احتیاج به برهان نداره نتیجه خودش برهان داره دیگه بله بله مثلا میگیم چهار زوجه هر زوجی قابل تقسیم بر ۲ پس ۴ قابل تقسیم بر وقتی مقدمات میاد کل انسان حیوان کل حیوان ماش مثلا پس کل انسان ماش میگیم یا زید فاعل است یا زید فاعل است و هر فاعلی مرفوع است پس زید مرفوع است متن کتاب بود که خوندم سه تا مثال زده بودم پس شکل رو تا حالا توضیح دادیم و دیدیم چهار تا شکل حالا میخوایم چند تا واژه دیگه رو توضیح بدیم واژه بعدی ضرب ضرب ضرب یعنی چی از نسبت صغرا به کبری این ضرب حاصل میشه دیگه نسبت حد وسط به اصغر و اکبر نیست پس تو شکل نسبت حد وسط و اصغر و اکبر تو ضرب نسبت صغرا به کبراست مثلاً کم و کیف سقراط در قیاس با کبری کم و کیف این دوتا ضرب یعنی ضرب از اختران صغرا به کبری حاصل میشه سهراب کبری حاصل حالا این ظروف یه وقتی منتجه یه وقتی عقیمه پس اول ضرب روشن شد کم و کیف اون مثلاً کلیه این جزئیه اون مثلاً مثلاً سالبه است این موجب است قیاس این دوتا با همدیگه صغرا با حالا این دوتا رو که با هم مقایسه میکنیم پس زروبی شکل میگیره این زروب یه وقت منتجه یه وقتی عقیل منتج و عقیم مونتج هر قیاسی که ازش نتیجه لازم بیاد اینو میگن مونتج که ازش نتیجه حاصل بیاد چون تمام ظروف نتیجه نمیدن بعضیش نتیجه میده پس اونایی که نتیجه بدن میشن عقیم هم اونایی که نتیجه نده در لغت به معنای نازاس تو اصطلاح منطقی هم قیاسی که نتیجه نمیده حالا یه نکته هر شکلی دارای دو مقدم است درسته سهراب برای هر مقدمه چهار حالت میشه تصور کرد چی و چی موجبه کلیه جزئیه سالم کلیه سالم جزئی پس از ضرب چهار حالت صغرا در چهار حالت کبری چند تا ضرب به دست میاد ۱۶ تا ۴ ۴ برای همین در هر شکلی از اشکال اربعه اربعه قیاس ۱۶ صورت متصوره چهار تا شکل داشتیم هر شکلی ۱۶ صورت داشت درست شد از این ۱۶ صورت بعضی منتجه بعضی خیلی روشن و شفاف و خلاصه و مفید برای همین اما با رعایت شرایط عمومی و خصوصی هر شکل پارهای از این ضربها از درجه اعتبار ساقط میشه شرایط وقتی ما در نظر بگیریم یه سری شروطی داریم شرایط عمومی داریم شرایط خصوصی داریم بعد با این شرایط جور در نمیاد بعضی عقیم میشه بعضی هم با این شرایط جور در میاد حالا ما میخوایم شرایط عمومی و شرایط خصوصی هر شکلی را بیان کنیم در هر قیاس که شرایط عمومی و خصوصی جمع شد منتجه وگرنه پس مونتاژ کدومه اونی که شرایط عمومی و خصوصی رو داشته باشه نکته مهم بریم سراغ شرایط اشکال یکی عمومی یکی خصوصی شرایط عمومی برای تمام اشکال دو تا شرط عمومی اینکه هر دوتا جزئی نباشند ۲ اینکه هر دوتا سالمه نباشد پس باید تو اشکال ما بالاخره در هر صورت یه کلی داشته باشیم و یه موجب داشته باشیم نکته خیلی مهم پس اگه هر دوتا جزئی باشند یا هر دوتا صالح باشد جواب انسان حیوان نیست حیوان مثلاً گیاه نیست جواب بعضی انسانها بعضی حیوانها انسانند بعضی انسانها سالمند جواب نمیده وقتی جفتش بعضیا باشه جزئی باشه بله عقیم میشه چون اگه هر دو صالح باشند گاهی نتیجه میده و گاهی نتیجه فرض به انسان هیچ اسبی انسان نیست من الانسان به حجر هیچ انسانی هم حجر نیست درست هیچ انسان هیچ اسبی حجر نیست جواب نمیده اینجا تو این مثال قبلی که زدیم این نتیجه میدادا فرس به حجر هیچ اسبی سنگ نیست خب این درست ولی اینجوری نیست که حالا همیشه دوتا سالمه بخواد نتیجه بده یه وقتایی ممکنه از توش نتیجه در بیاد همیشه جواب بده همیشه همیشگی باشه و کلی باشه بریم سراغ شرایط خصوصی شکل اول ببینیم چه شرایطی داره شرایط شکل اول بعد شکل دوم بعد شکل سوم بعد شکل چهارم شرح قیاس استثنایی و حالا امروز اگه بتونیم این چهار تا شکلو بگیم خیلی خوبه بارمون سبک میشه برای بعدش پس شرایط عمومی رو پایتخته بنویسم هر دو هر دو سال بریم سراغ خصوصی در شکل اول دو تا شرط خصوصی داریم یکی بله یکی به حسب کیف یکی به حسب کم به حسب کیف صغرا باید موجبه باشه صغرا موجبه باشه یعنی چی نباشه صالبه نباشد به حسب کم کبرا باید کلی باشه پس چی میشه میشه کلیت کبری موجب بودن صغرا موزه بودن سهراب میم موجب رو میگیریم قین صغرا رو میگیریم میشه چی حالا باز از اونور کاف کلیت رو میگیریم بای کبری رو میگیریم میشه چی کب میشه مرغ کپ پس شرط خصوصی شکل اول مخکوب است حالا چرا شما میگی که صغرا و موجبه باشه چون تو شکل اول حد وسط محمول در صغرا و موضوع در کبرا اگه صغرا موجبه نباشه صالح باشه اصغر در تحت اوسط نخواهد شد ببینید شما الان یه مثال برای من بزنید یه قیاسی شکل ۱ بفرمایید عالم متغیر اسب هر متغیری حادث است عالم حادث است این شکل اول و درست هم است موجب بودن صغرا کلی بودن کبری حالا ما اگه بخوایم صغرا رو موجبه نکنیم بگیم عالم حادث مثلاً عالم متغیر است عالم ثابت نیست بیا بگیم عالم متغیر نیست اگه بگیم عالم متغیر نیست که هیچ عالم متغیر نیست هر متغیر حادث است اون که اصلاً جور در نمیاد اگه بگیم عالم ثابت نیست هر متغیری حادث است خب اینجا چه اتفاقی میفته اینجا اصغر تحت اوسط دیگه داخل نمیشه تا هر حکمی که تو کبری مسخره سرایت بکنه عالم متغیر نیست همین شما اول اگه متغیرو برداری به جاش ثابت بذاری که حد وسط دیگه نداری اگه بخوای حد وسط نگه داری صالبش بکنی شما تو اصغر تو صغرا اومدی حکم از این حد وسط ورداشتی سلبش کردی بعد چه جور میخوای بگی اونی که سلب کردی حکم کلی براش ایجاد اجرا بکنیم توی کبرا پس اصلا نمیشه نتیجه بده چهار فرد نیست هر فردی قابل تقسیم بر دو نیست خب حالا جواب میده که چهار قابل قسمت بر دو نیست درسته بله اصلا نتیجه میشه غلط خب اصغر تحت اوسط داخل نشده پس اگر صغرا موجب نباشد اصغر تحت اوسط داخل نیست حالا اگه کبرا کلی نباشه چی چه اتفاقی پیش میاد اگه کبرا جزئی باشه شاید بعضی اوسط که محکوم به اکبر غیر از بعضی باشه که حکم اصغر شده کل فرسن حیوان بعض الحیوان ناطق کل کل و فرسن ناطق یعنی شما وقتی که کبرات کلی نیست دیگه جواب نمیده حکم کلی میخواد تا منتج باشه بعضی از حیوانات که ناطق غیر از اون بعضیا که شامل اسب میشه دیگه الان شما تو کبری در مورد چیزی داری صحبت میکنی که به اسب دیگه فقط ربطی نداره اعم از اسب حکم دیگه نمیشه مساوی بار کرد بعد انبار کرد و اعمشم درست در نمیاد یعنی شما تو صغرا حیوان داشتی تو کبرا حالا اعم نشد اخص میشه تو صغرا حیوان داشتی تو کبرا بعضی حیوان داری روانش روانش اینه که اگر کبرا جزئی باشه شاید بعضی اوسط که محکوم به اکبر است یعنی شما اون اکبر رو برای برای این حمل کردید شاید بعضی اوسط که محکوم به اکبر است غیر از بعضی باشد که حکم به اصغر شده است مثلا بگیم چهار عدده بعضی عدد فرده اینجا جواب نمیده که چهار فرده چون گفتیم که انتهاج شکل اول محتاج به دلیل برهان نیست اگه شرایط عمومی و همچنین شرایط خصوصی در آن جمع شد نتیجه دادنش بدیهیه خوب در شکل اول بنا به شرط اینکه خب حالا متناسب با شرطها ببینیم چند ضرب از ۱۶ تا ضرب داره دیگه موجبه کلیه و سالبه کلیه و موجبه جزئیه و سالبه جزئیه اینا رو توی قیاس ما چهار تا چهارتا ۴ تا دوتا مقدمه هر مقدمهای چارتا ۴۴ تا ۱۶ تا حالا از این ۱۶ تا ضرب کدوماش مونتاژ کدوم مونتاژ نیست گفتیم با چی ما میگیم مونتاژ چی مونتاژ با شرایط با شرط عمومی شرط خصوصی خوب حالا ما با شرط اول که گفتیم صغرا موجبه باشد صغرا موجبه باشد چند تا راه انداختیم کنار ۱۲ با اینکه گفتیم ۸ تا ضرب و کنار گذاشت چرا چهار تا دوچارتا ببینید وقتی شما میگید صغرا موجبه باشد یعنی وقتی که صغرا صالبه کلیه یا صغرا صالبه جزئی است ایمیتگران که دو تا حالت شما کبرهاشم فرض کن ۴ تا حالت دوچارتا ۸ شرط دوم چی بود کبرا کلی باشه اینکه گفتیم کبری کلی باشه یعنی اگر کبرای ما موجب دیگه حالا صغرا که موجبه بود کبراونم باید فقط چی میمونه صالبه جزئیه موجبه جزئیه جزیه خب اینم دو دوتا چهارتا دوتا ضربدر چون توی صغرا که دیگه ما چیز نداریم دیگه سالبه رو که قبلاً تو اون ۸ تا زدیم کنار فقط موجب مونده بود بله پس الان ۱۲ تا رو حذف کردیم ۴ تا جزئی فقط میمونه چهار تا چیه جزئی ۴ تا ۴ تا اینی که صغرا کلی موجبه باشد کبری کلی باشد پس حالا ظروف منتج ما میشه این چهار تا اولش ۱ صغرا موجبه کلیه باشه کبری هم موجبه کلیه باشه مثلا میگیم کلا انسان حیوان کل جس نتیجه کل انسان جسم این ضرب اول از شکل اول ضرب دوم صغرا دیگه اینا ساده است دیگه توضیح دیگه صغرا موجبه کلیه باشه کبرا صالبه کلیه مثل چی بگیم کل انسان حیوان ولا شیع من الحیوان به حج نتیجه چی میشه لا شیء الان نتیجه تابع اخص مقدماته توی اخص مقدماتمون کدومه صالحه بودن پس نتیجهمون صالحه میشه لا شیئه حالا حیوانم که چی بود حد وسط بود انداختیم اصغرمون انسان اکبر الحجر پس میشه لا شیئه من ال انسان به حج ضرب دوم ضرب سوم ضرب سوم صغرا موجبه جزئیه باشه کبرا موجبه کلیه مثل چی میگیم بعض حیوانات انسان کل انسان زاهک حد وسط چیه انسان نتیجه تابع چیه اخذ مقدمات اخص مقدمات چیه جزئی بودن بعض الحیوانه زاهک ضرب سوم بریم ضرب ۴ صغرا موجبه جزئیه باشه کبامون هم صالبه کلیه مثلا میگیم بعض حیوان انسان ولا شیء من الانسان به فرس الان اینجا نتیجه تابع اخص مقدمات اخص چی داریم هم سالمه داریم هم جزئی حد وسطمون چی بود انسان اصغرمون چیه حیوان اکبر چیه فرس نتیجه چی میشه بفرمایید چی میشه که بعض الحیوانه لیس بفرست توی این چهار تا ضرب بهترین ضربش کدوم ضربه ضرب اولیه در واقع به اون باز برمیگرده نتیجه از همه بهتره نتیجه به طور کلی تابع اخص مقدماته شرافت مقدم اخص اخص یعنی چی و چی صالبه و جزئیه کلیه جزئی اخص مقدمات صالبه و جزئیه پس شرافتو به چی میدونی موجبه و کلیه چون ایجاب امر وجودی وجود اشرف از عدم سالم عدمی پس قضیه موجبه بهتر از قضیه سالم است اشرف ازونه بله اینا دیگه منطق فلسفیه دیگه پس این باعث میشه که ایجاب جهت شرافت باشه پس ما آها حالا بین کلی دوباره اشرف چون چیزی که جزئی شد در معرض تغییر و تبدیله جزئیه کلیه این دیگه تغییر نمیکنه ولی وقتی یه چیزی جزئی بعضیشون اینجوره قابل تغییر بعضی مثلاً طلبهها مثلاً خوب بهمبر میرم ثابت نیست که بعضی خوب به من ولی وقتی شما گفتید که هر امامی معصومه است مثلاً این دیگه تغییر و تبدیلی توش نیست تا ابد همینجوره یا هر امامی مثلاً خوب منبر میرود هر امامی خطیب است شما میگی بعض الطلاب خطیب بعض الطلاب خطیب قابل تغییره و طلابم لیسه به ولی وقتی گفتید کل امام خطیب این دیگه قابل تغییر و تبدیل نیست لذا قضیه کلیه قضیه جزئیه اشرف جهت شرافت کلیت بیش از ایجابه دلیلم نمیاره باز بین خود موجب و کلیه کدومش مهمتره کلیه دیگه دلیل نمیاره جهت شرافت کلیت بیش از ایجاب است پس وقتی که کلیه و موجبه بودن موجب شرافت جزئیه و صالح بودن موجب خستت پس نتیجه تابع اخص مقدم نکته اگه دو تا قضیه بود یکی موجب و دیگری سالمه نتیجه چی میشه دو تا غذا یکی کلی دیگری جز نتیجه میشه جزئی بعضیا مثل ابوسعید ابوالخیر بر ابن سینا اشکال کردند که همه دلایل او به اشکال برمیگرده و درون اشکال هم سه شکل اخیر به شکل اول برمیگرده به شکل اولم توش دوره و باطله ابوسعید ابوالخیر میگه شما همه اشکال را به شکل اول به ابن سینا میگه همه اشکارو به شکل اول برمیگردونه بعد شکل اولم دوره حرف عجیبیه میگه پس همه باطلن مثلاً کل انسان حیوان و کل حیوان متحرک پس کل انسان متحرک کل انسان حیوان کل حیوان متحرک پس کل انسان متحرک شکل چنده اول چرا حد وسط در صغرا محموله در کبری موضوع خوب حالا ابوسعید ابوالخیر میگه این نتیجه موقوف بر اینه که هر حیوانی که یکی از اونها انسانه متحرک باشه یعنی در واقع به عبارت دیگه معرفت اینکه انسان متحرکه موقوف بر اینه که هر حیو متحرک و متحرک بودن هر حیوان موقوف بر اینه که انسان که یکی از افراد اونه متحرک باشه این دور باطله البته ما جوابشو میدیم اول ببینیم ابوسعید ابوالخیر چه اشکالی میکنه میگه آقا شما میگی کل انسان مظفر این حرفا نیست کل انسان حیوان کل حیوان متحرک کل انسان متحرک ابوسعید ابوالخیر میگه این کل انسان متحرک چرا برای اینکه شما داری میگی کل حیوان متحرک میخوای آخر اثبات بکنی که کل انسان متحرک این کل انسان متحرک شما قبلا توی محمول پذیرفتی حیوان متحرک حیوان متحرک یعنی چی یعنی من هر حیوونی که دیدم متحرک بوده هر حیوونی که دیدید یکی از این حیوونا انسان بوده پس شما قبل از اینکه بخوای نتیجه بگیری خودت این نتیجه رو قبول داشتی توی کبری آوردی حالا جوابش چیه سوال خوب بود شبهه خوب و قشنگ پخته شد تو ذهن یه خورده بگذره خیس جواب میگیم که بسیار میشه که یه چیزی اول به نحو اجمالی معلومه بعد تفصیلی معلوم میشه اینجا دور نیست اینجا از اجمال به تف وقتی کسی علم اجمالی داره بعداً میاد علمش تفصیلی میشه نمیگم دور شد داره ارتقا پیدا میکنه دور وقتی که یه چیزی وابسته به او باشه اونم وابسته به این باشه تو اجمال و تفسیر اینا وابسته به هم نیستند ابوسعید ابوالخیر به بوعلی جناب شیخ الرئیس ایراد میکنه ایشون حالا یه جواب از بیرون میدیم اول میگیم که آقای ابوسعید ابوالخ ممنوعه تونی اشاره نکرده تو متن میگیم جناب آقای ابوسعید ابوالخیر شما الان استدلال آوردید برای اینکه شکل اول باطله میگن بله فیلم استدلال شما چیه میگه صدای من اینه که شکل اول باطله هیچ باطلی هم نمیشه بهش اعتنا کرد پس به شکل اول نمیشه اعتنا کرد نه صغرا این به پس هیچ شما خودت به قیاس شکل اول استدلال کردی برای اینکه قیاس شکل اولشو بزنی خود این دوره بله این نکته اول جواب اول صور صغراش بود دیگه کبرا کلیه باشه صغرا موجب است کبرا هم کلیه است هیچ باطلی موجبه کلیه استدلال شما دوره جواب دوم این بود که از اجمال به تفصیل داریم میرسیم به تفصیل در شکل اول از اجمال به تفصیل حرکت میکنیم و این دور نیست مثلا میگیم هر حیوانی متحرک است کل حیوانه متحرک اجمالا میدونم که انسان هم جز حیوان یعنی اینجا اجمالا میدونم انسان متحرکه ولی میخوام به تفصیل بدونم که آخر چیه آخر انسان قشنگ مشخصا واضح شفاف متحرک هست یا نیست اینجا کلی بودن کبرا باعث میشه که ما دیگه خیالمون راحت بشه میگم آقا میگم نه درسته انسان حیوان حیوان متحرکه کل حیوان متحرک دور نیست مثال بعدی یه کسی غلامش فرار کرده بعد این مولا یکیو میفرسته دنبال اون غلام بهش میگه غلام من این علائمو داره این ویژگیها رو داره قیافش این شکلیه موهاش این شکلیه لباس این الان اجمالاً اون غلام رو ولی تا وقتی نبیندشو پیداش نکنه تفصیلند نمیشناسه این دیگه دور نیست اجمال به مثال بعد میگیم عالم واجب الاترامه ولی من موندم این زیدی هم که عالمه اینم واجب الاترامه کل عالم واجب الا احترام وقتی گفتم کل یعنی دیگه همه این زیدم باید شما احترام اجمالا میدونم که عالمو باید احترام کرد ولی آخه اینم باید احترام کرد تفصیل از اجمال به تفصیل میرسه نظیر مسئله بریم سراغ شکل خسته شدید استراحتی میخواین یه چند دقیقهای بکنیم بعد وارد شکل دوم بشیم و الحمدلله رب العالمین
جلسات مرتبط

جلسه شانزده : رابطه ضرورت، امکان و امتناع در قضایای موجهه
منطق فاضل تونی

جلسه هفده : بررسی دقیق تناقض منطقی و شرایط آن
منطق فاضل تونی

جلسه هجده : تفاوت عکس مستوی و عکس نقیض در منطق
منطق فاضل تونی

جلسه نوزده : حجت در منطق؛ از قیاس تا تمثیل
منطق فاضل تونی

جلسه بیست : تعریف کامل قیاس و تفاوت آن با استقراء و تمثیل
منطق فاضل تونی

جلسه بیست و دو : کاربرد برهان خلف در استدلال منطقی
منطق فاضل تونی

جلسه بیست و سه : قیاس استثنایی و اقسام آن
منطق فاضل تونی

جلسه بیست و چهار : تمایز استقراء تام و ناقص در کشف حقیقت
منطق فاضل تونی

جلسه بیست و پنج : پنج ماده قیاس در منطق: از برهان تا مغالطه
منطق فاضل تونی

جلسه بیست و شش : بررسی مواد سیزدهگانه قیاس
منطق فاضل تونی
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات منطق فاضل تونی

جلسه یک : چرا منطق را آلت قانونی مینامند؟
منطق فاضل تونی