نیت، نقطه اتصال باور و عمل
روح الایمان چیست؟
علامت ایمان و نفاق
راه تقویت ایمان چیست؟
دو نکته طلایی در مورد نیت
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و آل محمد.
بحثی که دوشنبهها، عزیزان، پشت ماشین عنوانش هست «ایمان درمانی»، در دانشگاه فردوسی مطرح کردیم. بحمدالله، واکنشهای خیلی خوبی از جانب دوستان و عزیزان، اصناف مختلف و جاهای مختلفی داشته است؛ واکنشهای خیلی خوب و مثبتی. پنج جلسه بیشتر نبود و مختصر و مفید و خیلی جمعوجور بود. ما عرض کردیم که این بحثی که داریم میگوییم، بحث ایمان درمانی، لااقل هفده - هجده سال، هر شب شب یک ساعت باید سخنرانی پیرامونش بشود تا کمی آنی که ما میخواهیم، مسئله حل شود. مطرحِ همه اونی که ما دنبالشیم، حاصل نمیشود. یک دور کل دین را از نو میشود تو این قالب معرفی کرد و به ابعاد فراوان و مختلف دین میشود پرداخت، از معارف دین. نقطه مرکزی دین، این بخش، این بحث است.
عرض کردیم که با همه مشکلات و کمبودها، این بحث، البته نه با صحبتهای پیگیری این بحث، بلکه با اجرای این بحث، درمان و همه مسائل برطرف خواهد شد. هر کمبودی که آدم احساس میکند تو زندگی، با ایمان قابل درمان است. همه مشکلات ایمان، از مشکلات روانی، از مشکلات مربوط به بیانگیزگی، تنبلی، خستگی، افسردگی. مسئلهای بیاورید برای ما و ما به شما میگوییم که این مسئله را چه شکلی میشود با ایمان حل کرد. هیچ مسئلهای را نمیشود پیدا کرد که با ایمان قابل حل نباشد. همه مسائل، همه مشکلاتِ تو این عالم، با ایمان قابل حلّند.
بعضی تصور میکنند ایمان، یعنی کارت نباشه که انجام بدهی. ایمان یعنی چشم و گوش بسته بودن، تعبد. ایام وحدت، حضور دانشگاهی بودیم. اسم بچهها درست حسابی یادم نمیآید، روز دانشجو بوده، تازگی. بحثی داشتیم، رفقای دانشجویان آمده بودند. گفتم حوزه وصل میدهد بین این دو تا. بچههای مهندسی فردوسی بودند، آمده بودند. گفتند «جریان ما اصلا ما و شما حسابمون از هم جداست، اوضاع دانشگاه؛ به خاطر اینکه ما میگیم "علم چی میگه؟" ما به عقل کار داریم، شما به نقل. دانشگاه یعنی ایمان، بعد ما به ایمانم کار نداریم. ما میگوییم شما مقدس میدونید، برای ما اصلا چیزی مقدس نیست!»
البته ما همون جای صحبتهایی کردیم و پنبه اینا رو زدیم! داروین و نظریاتش آنقدر نزدیک غلط بود. این رفقای ما تعریفشان از تعبد غلط بود، تعریفشان از ایمان. کل این فرضیهای که بافته بودند، هیچ مبنایی نداشت. میگفتند «شما دنبال ایمانید، ما دنبال علمیم. طب اسلامی خوبه؟ آزمایشگاه. اینهمه تحقیقات و پژوهش و تجربه و فلان و اینا. روایت داریم ایمان شما...» این دوگانه و این دعوای علم و ایمان هم اصلش کجا بوده؟ تو چه دورانی بوده؟ دوره رنسانس و اصل ماجرا، ماجرای کلیسا و اون قرون وسطا و اینا بوده که دین یعنی کلیسا، اما کلیسا شده نماد ایمان. رنسانس آمده از ایمان فاصله گرفته. گفتند «زندگی مردم حل شد. اگه میخوای دوباره بدبخت بشیم، باید برگردیم سمت ایمان!» یعنی اگه برگردیم سمت ایمان، بیچاره میشویم.
یکی از آثار منحصربهفرد، البته همه آثار استاد شهید مطهری (رضوان الله علیه) واقعاً آثار فوقالعادهای است، ولی این اثر منحصربهفرد، کتاب «انسان و ایمان، مقدمه بر جهانبینی اسلامی» تأمین اجتماعی. بحث بسیار عمیق و خوبی دارند؛ یکی همین دعوای علم و ایمان رو ایشون مطرح میکنند، بحث تفاوت انسان و حیوان.
خط به خط این کتاب قابلیت این را دارد که بخوانیم و بحث بکنیم. وقتی داشتیم باید هفتاد جلسه، هشتاد جلسه این کتاب را میخواندیم. خط کلیت مباحث ایشون را تو کتاب مطرح بکنم و مطرح کنم، ایمان درمان همه مشکلاته. تعبد، که تقدیر بکنیم خودمون رو، خودمون رو گول بزنیم، تا جا بیفته. اصفهان قبول نمیکرد. جلسه اول آمدم، گفتم «ادله کسایی که میگن خدا نیست.» چهار پنج تا دلیلی که اینا میگن خدا نیست. گفتم: «فردا بیاید، میخوام جوابشو بدم.» یکی از اینا پا شد، گفت: «آنقدر خوب شد علم پیشرفت کرد. اگر کار دست اینایی که، این آدمای مؤمن مسلمان اینا بود، هنوز که هنوزه ما از این بادبزنهای دستی استفاده میکردیم و میگفتیم که آقا تحمل گرما ثواب داره.» این ایمان، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه خودش یکی از معضلات بزرگ زندگی آدمهاست.
ما تو این عالم، همه چی، همه چی، اوریجینال، فیک، تقلبی. موضوع بحثمون «خدای چینی» بود. «خدای چین، فرش کاشان چینی». میدونستین فرش کاشان چینیه؟ فرش کاشانه که چینیه. یه شهرک صنعتی زدن اطراف پکن کجا کاشان. همه نشانههای فرش کاشان را گیر بده. تقلب به مراتبی رسیدهام. در چین، شیطان هم همین کارو با خدا کرده. چینیها همه چی رو زدن، تقلبشو. شیطون هم همه پیغمبر تقلبی، امام تقلبی. الان ما تو قم سی چهل تا فرزند امام زمان، امام زمان داریم. از همه چی، فیکشو زده، تقلبی. همه چی رو داره، از خدا و پیغمبر و امام و نماز و روزه و امام حسین و عزاداری و گریه و ایمانم داره. ایمان فیک، ایمان تقلبی.
همین ایمان، ایمانی که از استعدادها، امکانات، مواهب، موقعیتها، فرصتهایی که خدا بهش داده استفاده نمیکنه، به اسم خود خدا، به اسم خود خدا، قائعدون اشتباه این ایمان تقلبیه که اگر اینو حدس بزنی، اون شهر، اون منطقه میفته دست ما. اونجا دست ما بیفته، ما غلبه میکنیم حکومت. عرض مقدسه یک کتاب «لکم الله» پشت است. چون تعلق به دنیا خیلی دارند. مهمترین ویژگیشون ترسِشون است. اینا گفتن که «اذهب انت و ربک.» خدا خدا، رب من. خدای من بودنش در صحنه. به اونی که شماها پاشید بیاید. دریا از اینور، فرعونم از اونور. خدا کار میکنه.
بعضی از کسانی که اونجا بودن کنار حضرت موسی که قرآن تعبیر عقل داشتن، علم داشتن. خیلی قشنگ علم و ایمان. خدا خودشو نشون میده. خدا اراده کرده تو بیای تو میدون، بعد قدرتنمایی بکنی. اون شبم را که خدا با عصا کار انداخت. ایمان به اینه که آقا بشینیم. موسی و دولت رهبری متشک... تصورات غلطند. تصورات غیرمومنانه است. سوراخ فوقالعادهای است. کلی کار داریم. خیلی زرنگه. چرا به نور الله نور زندگی میکنه؟ صحبت داریم.
یکی از مفاهیم کلیدی تو بحث ایمان درمانی، نوره. چرا طرف انتخاب غلط میکنه؟ انتخاب غلط به چی برمیگرده؟ گفت که فضای مجازی ارتباط داشته باشیم. این چه جوریه؟ ازدواج ابزار آشنایی. این خانمی که تو فضای مجازی باهاش ارتباط داری، اگه مثلاً داداشش دزد باشه، باباش معتاد باشه... خوبیها، از ویژگیهای فضای مجازی اینه، طرف میاد. اگه داداش دزد داره، بابای معتاد داره، مادرشم به جرم قاچاق اعدام کردن. اگر پسر دایی ننه ننه بزرگ جد مادریش دانشگاهی تو کالیفرنیا رد میشده، بهش گفتن «چایی بخور.» آمار اونو بهت میده. شخصیت تو فامیل ما هست اینجوریه. نمیفهمی.
یکی از گِلهای بزرگی که سر بشریت درآوردن همینه. ما فضای مجازی، ارتباطات، گسترش ارتباطات اینا رو آوردیم تو راحتتر بتونی. دموکراسی یکی از ارکانش رسانه است. بعد رسانه جهتدهی میکنه افکار عمومی رو. آدما راحتتر بتونن انتخاب بکنن. کلیدواژههای زندگی ارتباطی و جمعی بشر، انتخاب حیاتی زندگی ما انتخاب. اگر اطلاعات. بیشترین حجم طلاق تو دانشجوهاست و هر چی سطح تحصیلات بالاتر میره، درصد طلاقها بیشتره. خانم دکتر و آقای دکتر ازدواج که میکنن، ضریب احتمالی طلاق اینها خیلی بیشتره به نسبت اینکه یه پسر سیکلی با یه دختر سیکلی ازدواج کنه. اگر اینو خوب میدونید، انتخاب غلط کرد. مگه قرار نبود علم باعث بشه که آدم انتخابش درست بشه؟ پس چرا علم انتخاب درست نمیاره؟ حالا ادعاش بیشتره، غروری داره. کاری به اونش ندارم.
انتخابات ما بهتر بشه. شما میبینید تو اوج بحران اقتصادی مملکت، چرا دیروز بوده، امروز بوده، کی بوده؟ دیدم توییت زده که ما باید تلاش بکنیم که برنامه نود دوباره رو آنتن برگردد. شورای سیاستگذاری صدا و سیما باید جلسه ویژه بذاره برای اینکه برنامه نود برگردد. بحران اقتصادی و مشکلات اینا. چرا؟ برای اینکه برای مدیریت اخبار عمومی اینا به درد میخوره. بازیگر، هنرپیشه، فوتبالیست اینا جهت میدن انتخاب مردم رو. رسانه که اومد، مردم لزوماً عقلشون رشد کرد. چهار تا آدم تونستن بهتر زد و بند بکنن. چهار نفر بهتر شناخته بشن. پول، قدرت بیشتر پیدا کرد. تا قبلش یه منیجک تو یک درباری بود بهش پول میدادن دو تا فحش میداد. مثلاً فلان مخالف حکومت، برنامه رسمی دارند، آنتن دارند، پیج دارند، صبح تا شب حرف میزنن. آلودگی هوا و مدنی حقوق مدنی.
انتخاب مردم، انتخاب چی میخواد؟ انتخاب علم میخواد نه، انتخاب نور میخواد. این باطنش آنقدر روشنه، میگیم روشنبینه، روشنگره، روشنفکر. آفرین! بزرگ! منورالفکرن. از نور نیستا. از نور است. خلاصه نور وقتی باشه، طرف متن ماجرا رو میبینه. میگفت بنیصدر وقتی که امام بگیره، کامل به سواد و این حرفا. بعد مثلاً از بچگی تو روستا بوده و با احشام بزرگ شده و این حرف. گفتش که انتخابشم درست میشه. برای انتخاب آدم نور میخواد، تو زندگی، تو ازدواج، تو شغل، تو رشته. یکی از معضلات جدی دانشگاه، انتخاب رشته است. اگر نور باشه، آدم خودش تشخیص میده چیکاره، استعداد چیه، امکاناتش چیه؟ پس ایمان تعبد محض نیست، ایمان نوره. ایمان نمیتونه روبروی علم باشه. چون هم ایمان نوره، هم علم نوره. پریشانیهای ما، گرفتاریهای ما، اضطرابهای ما، تشویشهای ما، دودلیهای ما، گیر میکنی، میمونیم، شک میکنیم. خیلی بحث قشنگی داره.
یکی از بدترین گرفتاری و بیماریهای آدم، شک. چه قرص انتخاب میکردم؟ زندگی کنم؟ ایمان؟ کدوم ایمان؟ ایمان تقلبی یا ایمان واقعی؟ تقلبی درس میدهد؟ کلاس تو بحث قضاوت برای طلبهها میگفتیم، تعجب میکرد. نبوده اینا باید چیکار بکنن؟ تعدیل بشه. کلی ماجرای حقوقی داریم. صدرک از دلت بپرس. از دلت بپرس، حق با کدوم است؟ آخر آخر شرافت داره. اینم به شما بگم مقام قلب از مقام عقل بالاترهها. وقت کی تموم میشه؟ یکی از کسانی که مرگ رو تجربه کرد. جلسه با یه پیرمرد ۸۵ ساله هم هست. کالیفرنیا کبابی داشته و آمریکایی محسوب میشن. مقام قلب از مقام عقل بالاتره. قلب چراغ، وسیله است. ابزار برای اینکه ببرتت تحویل قلب بده. اصل ماجرا قلبه. خونه ایمان کجاست؟ قلب. قلب وقتی درست شد، همه چی درست میشه. وقت نمیشه.
در حال بارگذاری نظرات...