شناخت چیزهایی که انسان را از دین خارج میکند
شیطان یک نماد نیست بلکه حقیقت است
بعضی روایات در مورد شیطان دلهره آور است
اصل فعالیت شیطان در قوه خیال است
شیطان تجرد سیاه برزخی دارد
جایی که شیطان کارایی ندارد
چشم برزخی حقیقی
جمع شدن بساط شیطان با یک یا حسین
رفت و آمد شیاطین در قوه خیال ما
مکاشفات صوری
تجسم شیطان به اشکال خوب
شیطان نمیتواند به شکل انبیاء و معصومین تجسم و تمثل یابد
چالش های شب قدر
شب قدر در ظرف عالم مثال جلوه میکند
ملائکه بر امام زمان مادی نازل نمیشوند
گلایه پیامبر از امت خود
قدرت ابلیس نقطه مقابل معصوم در بعضی جنبه ها
حوزه نفوذ شیطان
سند مطالبی که بیان میشود
نهری در بهشت که جبرئیل در آن میرود
جایگاه امام با هیچ چیز قابل مقایسه نیست
همه مصیبت ها بر پیامبر صلی الله هم وارد میشود
حقیقت و روح معصومین یکی است
باید شیطان را با ملک مقایسه کرد نه امام
امام حقیقتی بی نهایت و حاکم بر دنیاست
شیطان بی نهایت تمثل در عالم ماده و مثال دارد
شیطان بر زیردستانش ولایت دارد
همه خوبیها به امام و همه گناهان به ابلیس نسبت داده میشود
تقرب به ابلیس
تصرفات شیطانی
آسیب های مربوط به شیاطین در زندگی
انتقام شیطان از رسول الله
صدای شیطان در شام
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و علی آل محمد، الفعال الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین الان الهام یوم الدین. رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
یکی از مطالب بسیار مهمی که در منظومهی معارف ما باید به آن توجه شود و اهل بیت علیهم السلام خیلی بر آن اصرار و تأکید داشتند، و در قرآن هم جزء مطالب اصلی معارف قرآن است، بحث شناخت شیطان است. امام صادق علیه السلام فرمودند که «همه علم در چهار چیز است»، که یکی از آن چهار چیز این است که «ان تعرف ما یخرجک من دینک»، یعنی بدانی که چه چیزی تو را از دینت خارج میکند. متأسفانه این در مباحث معارفی ما بسیار ضعیف است. حرفهای خوب، مطالب خوب و درست زیاد است، ولی در مورد آسیبها و انحرافات ما کمتر معمولاً صحبت میکنیم. چه چیزهایی باعث میشود که انسان از دین خارج شود و مسیرش عوض شود؟
شیطان صرفاً یک رمز یا نماد نیست، شیطان حقیقتی است، حقیقت دارد، واقعاً هست و واقعاً اثرگذار است، واقعاً دارد کار میکند. ولی خب خیلی جدی گرفته نمیشود متأسفانه و ازش بسیاری از اوقات غافل هستیم.
در روایات ما خیلی مطالب و نکات عجیبی در مورد شیطان گاهی دیده میشود که اهل بیت بنا داشتند به ما اینطور یاد بدهند و شیطان را معرفی کنند، ولی متأسفانه کمترین مطالب گفته شده و شنیده شده است. تعدادی از این مطالب را امشب و انشاءالله تا فردا شب شاید بشود گفت «تقریباً هیچکدام از این روایات را نه شما شنیدید، نه شاید خیلی از علما. حتی علما هم شاید خیلیهایشان [نشنیدهاند]، برای اینکه اینها اصلاً رایج نیست، این مطالب دستهبندی نشده است.» نه اینکه بنده کسی هستم و چیزی بلدم و چیز خاصی میخواهم بگویم، نه؛ خود این مطالب از بعضی از علما است، ولی مطالب رایجی نیست. بعضی روایتها، بعضی مطالب را همه بلدند؛ بعضی چیزها اصلاً خیلی سند هم ندارد ولی همه بلدند، همه شنیدهاند. سند دارد، ندارد، همهجا هست. بعضی نکات، مثلاً بعضی روایات، بعضی مطالب در مورد شیطان کمتر گفته شده و شنیده شده است، که این هم دست خود شیطان در کار بوده است.
بعضی از روایات در مورد شیطان، روایات عجیبی است. یعنی کمی دلهرهآور است و اتفاقاً اهل بیت خواستهاند ما کمی به دلهره بیفتیم، نسبت به شیطان خیلی خیالمون تخت نباشد، خیلی آرامش نداشته باشیم، یک کمی هم استرس داشته باشیم. یک کمی استرس در مورد شیطان خوب است. و بیان قرآن هم بیان این شکلی است که تأکید دارد که پناه ببر؛ «قل اعوذ برب الناس»، «اعوذ بک من همزات الشیاطین»، «اعوذ بک ربی ان یحضرون». قرآن از حملات شیاطین، آسیبهایی که وارد میکنند پناه میبرد و از حضور شیاطین – «یحضرون» – «به تو پناه میبرم از اینکه حاضر شوند.» آسیبهایشان به کنار، صرف حضورشان یک دزد صرف حضورش در محله، یک داعشی صرف حضورش در یک محل، خطرناک است جدای از اینکه کاری میخواهد بکند یا نکند، یا کاری کرده یا نکرده.
و روایات، بیانهای متنوعی دارند در مورد اینکه شیطان چقدر کارهای متنوعی انجام میدهد. عرض کردم نکته اولی که باید به آن توجه داشت این است که شیطان، همه فعالیتهایش، عمده فعالیتهایش، اصل فعالیتهایش در عالمی بالاتر از این عالم دنیاست؛ در قوه خیال ما نفوذ دارد. قوه خیال را ازش گاهی تعبیر میکنند به: «عالم مثال». عالم مثال عالمی است که آنجا زندگی هست، حقیقت هست، همراه با صورت؛ ماده ندارد. ماده ندارد یعنی چی؟ یعنی این چیزهایی که ما در دنیا وقتی که استفاده میکنیم مثلاً خراب میشود، زمان و مکان… عرض کردم این سالها، این تجربیات نزدیک به مرگ که از تلویزیون پخش شد، بههرحال تا حد زیادی کمک کرده به اینکه بشود یک سری از مباحث را مطرح کرد. یک جایی است که زمان ندارد. بله، برزخی که گفته میشود، منظور برزخ بعد از مرگ نیست، منظور برزخ همینجاست. همه کارهایی که با ما میکند در ما [است]. چون عالم برزخ همین الان هست.
همین بنده که الان دارم با شما صحبت میکنم، شما یک مطلبی را داری میگویی، این مطلب را کجا پردازش کردی؟ در فکرت. فکر شما مادی [نیست]. به زبان میآید، این صوت شما مادی. چون اگر مادی بود، اینی که میگفتی باید اونی که در ذهنت بود دیگر تمام میشد. برای اینکه ماده وقتی منتقل میشود، اگر این را بنده از اینجا برداشتم و گذاشتم آنجا، از جای الف که برداشتم گذاشتم جای ب، دیگر در جای الف [نیست]. ولی شما الان مطلب را به زبان آوردی ولی هنوز در ذهنت [است]. مطلب را شما گفتی، از ذهنت هم نرفت. ذهنت خالی نشد. چرا دهانت خالی شد؟ وقتی گفتی، حرف را که زدی، مطلب دیگر در دهانت نیست. چرا؟ دهان مادی [است، اما] ذهن شما چی؟ این ذهن شما عالم مثال است، این ذهن شما قوه خیال است. شیطان با اینجا کار دارد، در عالم برزخ. تجرد برزخی دارد. البته تجرد برزخیاش به اصطلاح باید بگوییم «تجرد سیاه» است، «تجرد سفید» نیست، «هوش سفید» نیست، «هوش سیاه» است. یعنی نورانی نیست، ظلمانی است. تجردش هم در بعضیهاشان قویتر است، در بعضیهاشان ضعیفتر. بعضی شیاطین قویترند. یعنی شما هرچقدر هم که رشد پیدا کنی، رشد معنوی، باز شیاطین ضعیف را کمی که انسان رشد معنوی پیدا میکند، رشد ملکوت پیدا میکند، از اینها عبور میکند، ولی آن قویترهایشان… آنها [که] بهش میگویند «تجرد اینها شدیدتر است»… اصطلاحاتی است که خیلی در جلسات عمومی جای طرحش نیست. حالا به هر حال مطالبِی است که باید دانست، چون بحثهای مهمی است و اگر اینها حل نشود، آن وقت این مطالب دیگری که میخواهد گفته شود روشن نمیشود.
به هر حال شیطان در قوه خیال ما نفوذ و تصرف دارد، مگر کسی که کاملاً قوه خیالش را تطهیر کرده باشد، کاملاً قوه خیالش را نورانی کرده باشد، تمام قوه خیال او را نور پر کرده باشد. آنجا دیگر شیطان کارایی [ندارد]. مثل اینکه سر ظهر در جلوی آفتاب یک دزدی بخواهد جلوی چشم شما [کاری] بکند. دزد در تاریکی کار میکند، مخفیانه کار میکند، یک جوری که در غفلت کار میکند، حواست نباشد، خواب باشی. جلوی چشم که نمیآید. «اینها مبصرون، فاذام مبصرون». قرآن میفرماید: «آنهایی که اهل ذکرند، چشمشان باز است.» این چشم باز که گفته میشود، «چشم برزخی» لزوماً این نیست که مثلاً «این دیوار را چه میبیند؟» «مثلاً آن دماغ آن یکی را چجوری میبیند؟» «آن قیافهی آن یکی را چه شکلی میبیند؟» «این مرده در این قبر مثلاً کجاست؟» اینها چشم برزخیهای ضعیف [است]. اگر کسی نداشته باشد، سلام علیکم، علامت قوتش نیست، علامت ضعفش است اتفاقاً. چشم برزخی درست و حسابی و قوی این است که شیطان را میشناسد. این چشم برزخی اصلی، قوه خیالش نورانی است، نمیگذارد چیزی وارد این قوه خیال بشود. ممکن است البته یک وقتهایی هم خدای متعال یک صورتهایی را از ملکوت به او نشان بدهد، چه صورتهای نورانی، چه صورتهای در صورتهای نوری و ناری، صورتهای مثبت و منفی. ممکن است یک میّتی را ببیند، مثلاً در یک قبرستانی، در یک مجلسی شرکت میکند، میگوید مثلاً «در مجلس روضه دیدم چه اتفاقاتی افتاد، همین الان به فلانی حاجتش را در آن جلسه [دادند].» گاهی خدای متعال به مؤمن اینها که سطحشان بالاتر از این عالم است دیگر، اینها در عوالم بالاتر، حقیقت ملکوتی مثبت یا منفی… ایشون میفرمود: «شیطان دیده بود.» «جاودان» نقل [میکرد]، «سریال». این هم الان یادم آمد، این هم روضه بود، انشاءالله روح این مرد بزرگ توجه کرده باشد. گفت: «دیدم در خیابان شیطانی نشسته بود، داشت تحریک میکرد یک جوانی را [که] نامحرم را نگاه کند. این هی اذیت بود.» یک «یا حسین» که گفت، دیدم این شیطان گلوله شد، مثل برف پرت شد در دیوار با یک «یا حسین». آیتالله حقشناس، شاگرد ایشون، آیتالله جاودانی، مطلب را… اینها بهش میگویند «مکاشفات صوری». صورت مرحله پایین مکاشفات. مکاشفات بالاتر، مکاشفات بدون صورت است، همینی که در قوه خیالش یک چیزی احساس میکند، گاهی کِدر، گاهی نورانی. البته ما همهمون قوه خیالمان [را] شیاطین میآیند و مثل تونل همینجور باز است، میآیند. آنی که کنترل میکند، مدیریت میکند، اینها را بیرون میکند. گاهی روی چشمش سوارند، روی گوشش سوارند، روی زبانش سوارند. اصلاً آنقدر سوار این زبان است، اصلاً دیگر به اختیار این نمیچرخد. اصلاً نمیفهمد برای چی این را گفت: «این کامنت را بزن. لایک را بکن.» اصلاً اختیارش را گندم از دست داده، یک مردهای است در چنگ ابلیس.
بعضی وقتها این شکلی [است]. پس این میشود در عالم مثال. بعضی وقتها صورت هم پیدا میکند، میشود مکاشفات صوری. شیطان هست در یک صورتی ظاهر میشود در عالم مثال ظاهر میشود، مادی نه. و یک بحثی است بین علما که آیا شیطان در عالم ماده به شکل مادی هم – دقت بکنید دیگر بحث به شکل مادی هم – آیا ظاهر میشود یا نه؟ برخی قائلند نمیشود، ولی ما روایات فراوانی داریم که شیطان به صورت مادی هم ظاهر میشود و روایتش را خواهیم خواند و روایت عجیبغریبی است. حمله از چهار جهت او. کلاً یک بحث وارد آن بحث کلاً در این جلسات نشد. اینها در دههی قبل، نه در این دهه، خیلی از مباحث شیطان واردش هم نخواهیم شد. فعلاً وارد این مباحث داریم میشویم که بحثهای مهم [است] و کمتر گفته شده است.
پس شیطان تسلسل گاهی پیدا میکند، یک صورت مثالی ملکوتی. گاهی هم تجسم پیدا میکند، گاهی به شکل یک مار واقعاً ظاهر میشود، به شکل یک اژدها ظاهر میشود و ما در روایات داریم، گاهی به شکلهای خیلی خوب ظاهر میشود. اینجایش دیگر خیلی ترسناک است. به شکل پیرمرد نورانی که پیشانیاش پینه بسته و در سجده است و گریه میکند. پدریمان در آمد دیگر. البته فرمودند: «به چهره انبیا ظاهر نمیشود، نه تجسم، نه تمثّل، نه در خواب، نه در بیداری.» اگر یک خواب خوبی دید، قرائن شکایت میکند، معصوم را ملاقات کرده. در این تجربیات نزدیک به مرگ و پیام هم همین است. قرائن اینجوری است. آن آقا میگوید مثلاً «من زیارت میرفتم و تصادف کردم. بر میگشتم از زیارت امام رضا را دیدم، حضرت فرمودند بریم حرم یک دوری بزنیم.» مثلاً یا مثلاً امام حسین علیه السلام. آن هم تمثّل است. یک کسی باز نگوید آقا اینها ببینید بحثهای مهمی است؛ خصوصاً الان که باب این معارف باز شده، باید اینها را [بدانیم]. میگوید آقا این میگوید که «من امام حسین را با سر بریده دیدم.» در تجربیات نزدیک به مرگ بود دیگر. در ماه رمضان دیدید، خیلی هم به شبهه افتاده بودند، «مگر امام حسین در عالم برزخ بدون سر نیستند؟» بفرمایید این تمثّل است. امام حسین در عالم برزخ بینهایت بدن میتوانند داشته باشند. برزخ که سهله، در همین دنیا میتوانند بینهایت بدن داشته باشند. تمام این عالم ماده برای امام حکم تن را دارد. تمام عالم برزخ هم برایش همینطور است. هر جای اراده کند، در آن واحد هزار جا، هزار شکل متفاوت میتواند ظاهر بشود. مجلس روضه اسم امام زمان میآوریم، حضرت چه شکلی ظاهر میشوند الان اینجا باشن که بعد مثلاً نمیتوانند آنجا باشند؟ خب مثلاً شما ساعت ۲ شب به امام زمان متوسل میشوید، آقا مگر خواب و زندگی ندارند ۲ شب؟ آقا رضا ۵ صبح، ۷ صبح. اینها روز را که ازتان نگرفتم. نماز استغاثه به امام زمان میخواند. بعد تازه حضرت به وقت کجا؟ اینها شبهات جدی است. میگویند آقا شب قدر چطور میشود؟ شب قدر که ملائکه نازل میشوند، به وقت کجا؟ چین، ایران، اندونزی، آمریکا، ژاپن. و آمریکا یک شبانهروز فاصله است. یعنی الان امشب ژاپنیها شب بیست و سوم را میگیرند، فردا شب آمریکا شب ۲۰ را میگیرند. امام زمان یک شب باید بروند ژاپن، یک شب بروند آمریکا، دوباره فردا شب همه این سیستم از نو دوباره. حالا به وقت آمریکا نمازشان را چطور میخوانند؟ امام زمان خصوصاً در بحث شب قدر یکی از چالشهای جدی [که] بعضی از علما مقالات نوشتهاند در این زمینه، بحثهای فنی دقیقی است، کمتر بحث نشده در فضای حسن. امام زمان به وقت دنیا ملائکه برایشان نازل نمیشوند. عالم مثال شب قدر دارد. در ظرف عالم مثال شب قدر محقق میشود. آن ظرف عالم مثالش میخواهد در دنیا جلوه کند. هرجایی یک ساعتی، یک آنی، یک وقتی دارد. ژاپن یک ساعت دارد، ایران یک ساعت دارد، آمریکا یک ساعت دارد. درست شد؟
آقا سخت که نیست اینها. انشاءالله آن دوستانی که با بحثهای ما بیشتر انس دارند، انشاءالله سختشان نیست. ولی خب به هر حال بحثهایی برای فضاهای عمومیتر بحثهای سخت است. یکی از دلایلی که اصراری نیست که فضا عمومی باشد و جلسات عمومی باشد همین است. فضای عمومی بالاخره باید بحثهای عمومی باشد و بحثهای عمومی غالباً تکراری میشود، همانهایی که پارسال گفتی. و دوباره بحث پیش برود، سیو داشته باشد، باید یک جمعی باشد که [وقتی] به استاد میفرمود: «خوب آدم یک جا منبر برود ۳۰ سال سیر بحث این شکلی باید باشد.» اصلاً در عالم ماده، بله، عالم ماده این [مسائل] اصلاً فضایش یک فضای دیگری است. یعنی برای امام زمان مادی ملائکه نازل نمیشوند. ملائکه برای امام زمان ملکوتی، امام زمان در عالم مثال نازل میشود. تازه بلکه باید گفت «برای همان امام زمان هم نازل نمیشود.» بحث خیلی سخت میشود دیگر. امام شناسی بگوییم که آن بحث دیگر است. سوره قدر سوره خیلی عجیب است. متأسفانه فضای معارفی ما خیلی ضعیف است. حیف است. حوزه، دانشگاه، هیئت، منبر، این ور آن ور آدم روایت را میخواند، مغزش سوت میکشد. چه معارفی اهل بیت به ما دادهاند و این همه ما تشنه! ولی چیزی دست و بالمان معمولاً نمیگیرد متأسفانه. جای [بسیاری از] خبرها از این معارف خیلی [خالی است]. یک گوشه گذاشتهایم در یک صندوقی و خاک میخورد متأسفانه. به قول استاد آیتالله جوادی فرمودند که: «پیغمبر در قیامت گله میکند از امتش: ان قومی اتخذو هذا القرآن مهجورا.» قرآن را مهجور کردند. فقط قرآن نیست. پیامبر در قیامت میفرماید: «اتخذو نهج البلاغه مهجورا، اتخذو اصول کافی مهجورا، بحارالانوار مهجورا.» کدامش را زنده کردیم ما؟ کدامش را گرفتیم؟ خیلی روایت جالبی است.
پس اینها همش در ظرف عالم مثال، در ظرف ملکوت. شما هم که متوسل به امام زمان میشوید، امام زمان مادی را که صدا نمیکنیم. امام زمانی هم که در مجالس شما حضور پیدا میکند، امام زمان مادی نیست. میتواند امام زمان با ماده هم در مجلس شما شرکت بکند، میتواند همزمان ده هزار بدن مادی برای خودش ایجاد بکند، ده هزار نقطه دنیا.
امام زمان حج که میروند دیگر شب جمعه کربلا نمیروند؟ اگر مثلاً شب عرفه یا روز عرفه این همه فضیلت دارد کربلا، امام زمان دیگر امسال حجاند دیگر کربلا نیستند. برای امام زمان که محدودیت معنا ندارد. که یک بدن را آقا حواسشان پرت نمیشود. یک بدن اینجا امامه دیگر. آقا ما چه؟ ما چه میفهمیم امام یعنی چی؟ امام یکی از ماهاست، مثل ماست، فقط خیلی آدم خوبیه، قیافه خوشگلی دارد، نورانی. بله شبیه ما [است]. زندگی مادیاش، آن بدن مادیاش نیازهای مادی مثل ما دارد. «احد احدی با ما قابل قیاس نیست.» مگر میشود کسی با امام مقایسه کرد؟ «واحد و دهره»، امام رضا فرمود: «امام یگانه دورانش است.» در هر دورانی همین یک دانه است. [شیطان] تمثل پیدا میکند. نه تمثّلش به شکل معصوم است، نه تجسمش به شکل معصوم است، نه در خواب به شکل پیامبر و اهل بیت میتواند بیاید، نه در بیداری به شکل پیامبر و اهل بیت.
البته برخی محققین مقاله نوشتند، کار کردیم که بعداً انشاءالله فرصتی باشد کار بکنیم، برخی شیعیان خاص به شکل اینها نمیتواند بیاید. مثلاً شما خواب علامه طباطبایی را اگر ببینید، احتمال زیاد خود علامه طباطبایی بوده، شیطان نمیتواند. ولی باز [درباره] بحث گفتن به شکل آنها نمیتواند بیاید، میتواند ادعا بکند که «شما ممکن است کسی را ندیده باشی.» حالا علامه طباطبایی را دیدی. میآید میگوید: «آقا من ابوذرم.» مثلاً دروغ که میتواند بگوید.
این را بحث کردند. در روایت هم مضمون این شکلی [داریم]: ادعا میتواند بیاید در خواب بگوید «من پیامبرم.» باز کار را سخت میکند.
به هر حال امام زمان میتواند بینهایت بدن داشته باشد، شیطان هم میتواند بینهایت جا در آن واحد [باشد]. ابلیس حضور، تجرد و تجرد قوی [است]. آن نقطهی مقابل معصوم است. ابلیس همه قدرتهایی که معصوم در مسیر هدایت دارد، خدا در مسیر ضلالت به ابلیس داده است. یکیاش همین اشراف است. در آن واحد همه من و شما را آمارمان را دارد و از هیچ کدام هم غافل نمیشود. چیز عجیبی است. شیطان را دستکم گرفتید. قدرت عجیبی [دارد]. همان جور که امام زمان میتوانند الان هزار تا بدن داشته باشند، یک بدن را مدیریت کنند، نماز بخوانند، یک بدن حج به جا بیارند، یک بدن کربلا [بروند]، یک بدن بخوابند، یک بدن با شما حرف بزنند، یک بدن تدریس کنند. قدرت را امام زمان… شیطان روی نفس اماره سوار است. یعنی حوزهی نفوذش بر ما و اثرگذاری روی ما، واسطه نفس اماره است. اگر کسی از نفس اماره عبور کرد، دیگر راه ندارد شیطان که بخواهد [وارد شود]. چون روی همین قوای ما: شهوت و غضب و وهم و اینها وارد میشود و به ما آسیب میزند.
«قادر باشم به این کار. این چه مدرکی [دارد]؟ کدام خدمت شما عرض کنم که…» مثل این میماند که بنده بروم دکتر. «حاج آقا ببخشید، مثلاً این آمپول را برای من بنویسید. من بگویم که این مدرک اینکه این آمپول را من بزنم، خوب میشوم را به من بگو.» پاسخ درستی است، یعنی سؤال درستی است. ولی طبعاً در یک کلمه پاسخش نیست. جوابش این است که شما ۲۰ سال باید درس بخوانی. بدون مدرک که اینها…؟ «حاج آقا اینها همش از تو [است].» اینها دو صفحه مطلب، عرض کردم. من تا حالا همش مقاله است. میخواهید اسم مقالات را برایتان بخوانم؟ «بررسی اعتبار رؤیت پیامبر اکرم در خواب» علی اصغر نعیمی. «رابطه شیطان با قوه وهم در حکمت متعالیه» محمد کاظم فرقانی. یعنی باید از خود امام صادق بشنویم؟ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه؟ نهج البلاغه را امیرالمؤمنین نوشتهاند؟ نهج البلاغه را کی نوشته؟ خدا خیرتان بدهد [شما] که اشخاص [را میشناسید]. علامه طباطبایی فرموده، بزرگان دیگر فرمودهاند، علامه مجلسی فرموده. این بحث «حاج آقا شب بیست و دومش است. امشب ۲۲ شب بحث کردیم قبلش.» بله.
عرض کنم خدمت شما که یک رسالهای دارد علامه طباطبایی به نام «الکلام فی حقیقة الشیطان» در مجموعه رسائل علامه طباطبایی صفحه ۱۹۸. ۲۰-۳۰ صفحه تقریباً. این رساله ترجمه هم ندیدم شده باشد. در محرم همیشه آن رساله را نوشته. میفرماید که: «شب جمعه نصف محرم من این را شروع کردم» و میفرماید که «کتابتش در دهه اول ماه صفر سال ۱۳۶۱ هجری قمری تمام شد.» که همین ایام بوده. ۱۳۶۱ هجری قمری چند سال پیش میشود؟ الان چندیم؟ هشتاد و چند سال؟ ۸۳ سال پیش در شادآباد تبریز. مقاله را مرحوم علامه طباطبایی نوشتند. و ایشون میفرماید که: «و امثال الاخباراتی عورضناها فی الکلام علی الملائکه.» سند اینها کجاست؟ یک بخشش اینجاست. «وارد مقام ولا نوتیل برّاد والبیان بل الاخبار الاخبار و کثرا من تصرفاته الوارده به تمثیل جسمانی مفسران هانا به خلافه هناک.» خود همین یک خط یک جلسه گفتگو میخواهد. خدمت شما عرض کنم که این بحث تمثلات را مرحوم علامه وارد میشوند و یک سری روایت برایش میآوردند. در مورد اینکه اول ملائکه هم یک اشارهای میکنم که ملائکه تمثّل دارند، بعد شیطان تمثل دارد. روایات در مورد تمثّل شیطان را میفرماید ایشون. بعد چند صفحه جلوتر روایات در مورد تمثّل ملائکه را ایشون میفرماید.
مطالب خیلی خوبی است در مورد زاد و ولد شیاطین، مطالبی میآورد ایشون که قرآن اشاره کرده به ذریه شیطان، ذریه ابلیس که این ذریه به چه... مطالب خیلی خوبی است در مورد تمثّل ملائکه چند صفحه جلوترش. ایشون میفرماید که روایتی داریم در کافی مسند عن ابی جعفر. حالا این حاج آقا در مورد ملائکه است. ببینید میتواند در مورد معصوم هم بالاخره روش کار بشود. «مسنداً عن ابی جعفر علیه السلام» با سند درست از امام باقر. فرمودند «ان فی الجنة نَهَراً یَقْتَمِسُ فیه جبرئیل…» بله، خب البته حق میدهیم، به هر حال اینها خوانده نشده. مطالب وقتی زیادی آدم نشنیده، احساس میکند خیلی دیگر از خودشان دارند در میآوردند. آدم از خودش خبر دارد در میآورد. امسال برای خود بنده هم هست، برای خود بنده هم هست. بله، جالبه. میفرماید که یک… این روایت در اصول کافی است از امام باقر علیه السلام. مرحوم علامه طباطبایی در رساله شیطان. البته به هر حال وقتی اینها خوانده بشود، بعد چون خیلی تازگی دارد، بعد دیگر آن کسی که میخواند به نتیجه میرسد که همان حرفهایی که بقیه میزنند را بزنیم که متهم نشوی. یک روضهای میخواهیم بخوانیم، دعوا نشود. [بحث] میرود دوباره در پستو. دیگر از این صحنه عمومی خارج میشود. دوباره فرمودند: «در بهشت یک نهری است که هر روز صبح جبرئیل میرود در این آب.» «ثم یُخْرَجُ» بعد از این آب در میآید. «فَیَنْتَفِضُ» این بالش را تکان میدهد. «فَیَخْلُقُ اللهُ عزوجل من کل قطره منه ملکاً.» یک بالی تکان [میدهد]. در آب بهشتی میرود، میآید بیرون، یک بال تکان میدهد. از هر قطرهای که از پرش میچکد، خدایا! یک ملکه خلق میکند.
یک روایت، بعد میفرماید که: «و هو مروی فی حدیث المعراج من طرق الامة و الخاصّة.» در حدیث معراج که شیعه و سنی نقل کردهاند، همین معنا را داریم و «هذا معنا کثیر فی روایات العتره.» این معنا را در بسیاری از روایات عترت هم داریم. «و اعلم ان هذه المقابله بین الملک و الشیطان.» تازه بین امام و شیطان [است]. بین ملک و شیطان. امام که اصلاً فوق این مطالب است. از پرش ملک خلق میشود. اثر کی؟ جبرئیل. امام عسکری فرمودند: «جبرئیل به اینجا که رسید از باغ ما یک سیبی به او دادند.» در جلد ۲۵ بحار. [اگر] میفرماید: «از باغ ما یک سیبی به او دادند، شد جبرئیل.» حدیث کساء میخوانند. التماس کرد بیاید فقط کنار این پنج تن بنشیند. «لا و لا کونهم سادساً؟» امام زمان که پناه میبریم به خدا بخواهیم امام زمان را با جبرئیل مقایسه کنیم. از جبرئیل، از هر پر او [که] نپرد و از هر قطرهای از پر او، از این دریایی که میآید بیرون، یک مُلک خلق میشود. قدرت کی؟ جبرئیل ملک خلق کند. جبرئیل میتواند ملک خلق کند. امام میتواند چهکار کند؟ روایت است. بحثهای مفصلی میطلبد. ما در مورد امام اگر بخواهیم صحبت بکنیم: طی الارض امام سجاد مثلاً برای ماها گفتند: «اینجوری به ما میگویند که ما در روایات عجیب و غریب آقا داریم، بنده نمیخوانم بعضی از این روایات را.» میفرماید که: «موقع دفن امیرالمؤمنین.» سخت است واقعاً. در منابع معتبر. امام حسن فرمودند که به حسن و حسین فرمود: «کتاب امامت نقل کرد، روایتش هم هست در منابع شیعه، که امیرالمؤمنین فرمودند: 'جلوی تابوت را رها کنید، شما عقب تابوت را بگیرید.'» جلوی تابوت را رها کردند. رفتند به سمت بیابان، دیدم یک جایی تابوت خوابید. یک آقایی سواره آمد با صورت پوشیده. فرمود: «اینجا دفن کنید.» صورت را داد کنار، دیدند امیرالمؤمنین علیه السلام. «ما [درباره] امام کار کنیم.»
هنوز امام خیلی فرق میکند با این چیزهایی که ما… امامی حقیقت دیگری است. یک روایت فرمود: «فرداش بعضی از این اصحاب سر [آمدند] خدمت امام حسن مجتبی.» [خیلی ناراحت بودند.] مرحوم «مشارق و انوار الیقین» حافظ رجب برسی. یک کتابی دارد از آن کتابهای عجیب. متهم کردند به غلو. گفتند: «این روایت [که] نقل میکند، اینها مال غالیان است.» حافظ رجب برسی کتابی دارد در «مشارق و انوار الیقین». این روایت آنجا هست. میفهمم کجاست. آرام آرام یادم میآید یک چیزهایی. عرض کنم خدمتتان که گفت: «اینها آمدند گفتند که آقا ما ناراحتیم، امیرالمؤمنین از دنیا رفت.» مگر حضرت ما را بردن در اتاق پرده، امیرالمؤمنین نشستند پشت پرده. آهنگ بدن [آنها را] برای کی ناراحتید؟ ببینید، خب ما عزاداری نکنیم؟ چرا؟ آنها به بدن امام آسیب زدند. ما که برای بدن امام [عزاداری نمیکنیم].
ما برای مظلومیت [حق] گریه میکنیم. برای اینکه این… به قول آیتالله جوادی میفرمود که: «ما گریه نمیکنیم که 'در این خانه را آتش زدند.'» خانه را بستن. هر چقدر هم گریه کنیم کم است. بله، به پیغمبر اکرم که بر حسب ظاهری مصیبتها وارد نشده؟ پس شما بگویید: «آقا امام حسین شرح... شرحکنندگی برای پیغمبر [است]. نباید گریه کنیم.» فرمود: «همه مصیبتها بر پیغمبر وارد شده.» مصیبتها مگر مصیبتهای حسی و بدنی است که مثلاً بگوییم خب پیغمبر پاشون مثلاً چیزی نشد، امام حسین چیزی شد برای امام حسین گریه کنیم؟ اینها مصیبتهای یک، از یک جان دیگری مصیبت درک میشود، یک جای دیگری. همه مصیبتهای اهل بیت مصیبت رسول الله است و همش اطلاعات رسول الله. «هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشده.» مگر پیامبر چه اذیتی شدند؟ همه اطلاعات اهل بیت برای اینکه اینها اتحاد دارند. این را میخوانم آخرش صلواتش را بفرستیم. فرمود: «اولنا محمد، اوسطنا محمد، آخرنا محمد، کلنا محمد.» اللهم صل علی محمد و آل محمد. یک حقیقت است. حتی خود ۱۴ معصوم ۱۴ نفر نیستند. بله به حسب ظاهر ۱۴ نفرند. امام رضا علیه السلام غیر از موسی بن جعفر، غیر از امام جواد. ولی این مال این نشئه اینجایش است. این بزرگواری که در این حرم دفن است، این مثلاً هشتم بین هفتم و نهم است. اول، وسط، آخر، همهست.
خدا نیاورد که اربعین محروم بشویم از زیارت اباعبدالله. انشاءالله به خدا عقل بده به این نادانهایی که اینطور همه چیز را به خطر میاندازند. خدای ناکرده زبانم لال، کربلا اربعین بسته شد. اینجا کربلاست، اباعبدالله اینجا دفن است. کربلا نروید. نباید مسائل را با هم قاطی کرد. یک آثاری در آن زمینه [است] که هیچ جای دیگر نیست. دعا آنجا مستجاب است، نماز آنجا. قوه امام رضا نماز چهار رکعتی بخوانیم، یک آثار خاصی جدا هست. برای اینکه آن زمین غیر از بقیه زمینهاست. روح آن، آن روحی که در این حرم است، آن را شما میروی زیارت، بله، آن خاک با بقیه خاکها فرق میکند. ولی صاحب خاک با بقیه صاحبان خاکها فرق نمیکند. روشن عرض [کنم]. آن روح، آن حقیقت یکی است.
در بقیع، در رسول الله، فاطمه زهرا سلام الله علیهم اجمعین. همه این حضرات یک حقیقتاند. لذا شما زیارت جامعه را خطاب به همهشان میخوانید. زیارت امین الله را خطاب به همهشان. یک حقیقت [است]. امین الله، سلام به امیرالمؤمنین میکنی، سلام به موسی بن جعفر، به امام رضا. همین. فقط در حد یک لفظی که اینجایش یک حقیقت [است]. غرض اینکه ملک را ما با شیطان مقایسه میکنیم یعنی جبرئیل را باید با ابلیس مقایسه [کرد]. دیگر حالا ما از باب اینکه بحث ساده بشود در ذهنمان، عرض کردیم. همانجور که امام اشراف دارد و در آن واحد میتواند… تشبیهم کردند. مرحوم شهید اصغر تشبیه قشنگی کردند، ایشون میفرماید: «مثل این میماند که شما در آن واحد هزار تا آینه بیاوری زیر خورشید.» اینکه امام میتواند در آن واحد ده هزار بدن داشته باشد، ده هزار جا باشد. تازه ده هزار تا تخفیف گفته، بینهایت. برای اینکه امام خودش بینهایت است. حقیقت امام، حقیقت بینهایت است. امام با بدنش زندگی نمیکند. امام نسبت به بدن خودش ولایت دارد و امام میتواند اراده کند این بدن را در هر قالبی خاص به هر کسی به هر نحوه ای نشان بدهد که دیشب این نکات را عرض کرد. امام بدن را تصرف میکند با قبضه قدرت و ولایت خودش [که] در یک سنی بماند. امام مگر مثل ما محکوم قواعد [است]؟ امام حاکم بر قواعد [است]. امام حاکم بر دنیاست. ولی عصر است. همه چیز در چنگ اوست. همه چیز در قدرت اوست. به اراده او همه [چیز] به وجود [میآید]. «الارض و و…» آیتالله بهجت فرمود: «ما با هم حرف میزنیم، قبل از اینکه صدای بنده به گوش شما برسد، به گوش او میرسد.» او سمیع مطلق است، او بصیر مطلق است، او بر همین شنواییها اشراف دارد. همه شنواییها از شنوایی اوست. همه بیناییها بینایی اوست. هزار تا آینه را شما یک آن بیاورید زیر خورشید چه اتفاقی میافتد؟ صورت خورشید در هزار آینه. یک دانه بیاید، یک میلیون بیاید، صد میلیون بیاید، فرق میکند برای خورشید. این در جنبه نوریاش است. در جنبه ناریاش هم این ابلیس لعین… اینهاش دیگر گفته نمیشود، این طرفش. این ابلیس لعین همچین نفوذ و اشرافی دارد.
من عذرخواهی میکنم اگر جوابی که دادم بد بود، تلخ بود، شاید شایسته نبود. عذرخواهی میکنم از شما. عرض کنم خدمت شما جان. حالا این یک بحثی است. اینم باز یک بحث دیگری است. اینکه عرض میکنیم خدا این قدرت را به شیطان داده. مطلب یک کمی از این دقیقتر است. ولی سادهاش مثالی که آنجا زدیم، گفتیم گزینههای غلط. گفتیم وقتی که یک امتحانی طرح میشود، میخواهند مهارت کسی را ببینم که در چه سطحی است، چهار تا گزینه میگذارند، سهتاش غلط است. خود بنده که طراح سوالم، منی که معلمم، سه تا گزینه غلط گذاشتهام و خودم این سه تا گزینه را مخصوصاً جوری درآوردهام [که] شبیه گزینه درست باشد. همه گزینههای غلط از من [است]. ولی این تیکهی غلطی که شما به آن گزینههای غلط میزنید از من [نیست]. اگر کسی جواب غلط داد، نمره منفیاش مال خودش است، ولی جواب غلط بقیه گزینهها گذاشتن از خداست. این نکته بسیار دقیقی است که باید بهش توجه کرد. که چه شکلی گناهان هم از ماست، هم از خداست. اشتباهات ما هم از ماست، هم از خداست. این شکلی است. گزینه غلط را خدا ایجاد کرده و دستور داده این گزینه را تیک نزن و خودش هم توضیح داده: «قد تبین الرشد من الغی.» اینها را از هم تفکیک کرده است. انبیا، اولیا را فرستادیم. اما آدم [را] فرستاد. ما را ول نکرد. تازه گزینه غلط هم بزنیم، جا برای پاک کردن و درست کردن [هست].
پس مطلب این است. غرض اینکه شیطان میتواند بینهایت تمثل داشته باشد. بینهایت حضور داشته باشد در عالم مثال و حتی در عالم ماده. همین الان ابلیس، چون ابلیس به همه شیاطین زیر دست خودش ولایت دارد دیگر، احاطه دارد، اشراف دارد. شیطان درجه دو، درجه سه بره یک کاری بکند، ابلیس خبر نداشته باشد؟ این چه کاری بود؟ همه اینها در پرتو ولایت او دارند کار میکنند. بله، تشبیه که خب گفتیم. «تقابل را البته الله، تقابل مَلَک و شیطان». حالا امام گفتیم، بلا تشبیه.
هر مؤمنی هرجایی دارد کار میکند، امام زمان اشراف دارند، میدانند. با اذن اوست، با عنایت اوست، با توجه اوست. دقت میفرمایید؟ اینجا هم هر شیطانی، چه شیطان انسی، چه شیطان جنی، هر کاری دارد میکند، در اشراف چی آقا؟ ابلیس است. در ذیل ولایت ابلیس و در واقع همه این کارها به ابلیس هم نسبت داده میشود. باز یک مثال دیگر. مثال هی باید بحث را پیش ببرد. مثلاً شما میگویید که: «ترامپ حاج قاسم را ترور کرد.» بله، ترامپ که حاج قاسم را کی ترور کرد؟ بابا که اصلاً نمیدانیم کی هست. پهپاد برداشته آمد، چی بود الان آمد زد؟ میگویند: «اینکه از خودش ارادهای نداشت. خودش اختیار نداشت. این همه گوش به فرمان و در اختیار محض آن فرمانده بالاترش بود. آن فرمانده بالاتر، فرمانده بالاتر، فرمانده بالاتر.» میخورد به ترامپ. این کار را هم به این آقا نسبت میدهیم یا خانم که «این دکمه را زد منفجر کرد.» هم به فرماندهاش نسبت میدهد، هم به آن فرمانده پنتاگون نسبت میدهیم، هم مثلاً به وزیر جنگ آمریکا نسبت میدهیم، هم به ترامپ نسبت [میدهیم]. برو بالاتر به خود ابلیس نسبت بده. نام اعوان و انصار [او] در طول…
علامه اینجا نکتهای دارند: «شیطان هم در طول ما تعریف میشود، هم در عرض ما.» که حالا بحث اگر بخواهم بگویم، بحث مفصلی. خلاصه اینکه ما از یک جهت در عرض ماست برای وجود جداگونه از مادر [است]. از این جهت در طول ماست. ما میرویم زیر چتر ولایت او. اگر گناهی کردیم زیر چتر ولایت او گناه کردیم. اگر طاعتی کردیم زیر چتر ولایت امام. لذا همه خوبیها، همه طاعتها به امام نسبت داده میشود. همه معصیتها، همه زشتیها، همه گناهها به ابلیس نسبت داده میشود، به دشمنان اهل بیت. «نحن اصل اعدائنا اصل کل شر.» «ان ذکر الخیر.» زیارت جامعه است. «ان ذکر الخیر»، اگر یادی از خیر بشود: «کنتم اوله و آخره و اصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه.» همه خوبیها از شماست. شما صدقه که میدهید، این صدقه را میشود گفت شما دادید؟ میشود گفت امام زمان داده؟ همه صدقهها از امام زمان است. قیمتی که خدای ناکرده آدم میکند، هم میشود گفت شما آبروی این مؤمن را بردی؟ هم میشود گفت ابلیس آبرو را آورد. دوستان دقت فرمودند چی شد؟ پس این تمثّلات، چهرههای بینهایتی است برای اینها.
همه گناهانی که در طول تاریخ رقم خورده، همش به ابلیس نسبت داده شده است. در روایت امام هست که از قول او نقل کردهاند: «گفت من کسی بودم که ابراهیم را انداختم در آتش، من قاتل هابیل بودم.» آقا قاتل هابیل که او بود؟ قابیل هابیل را کشت. قاتل هابیل آخر قابیل است یا شیطان؟ و اینجا این ایادی شیطان بود. به میزان گناه آدم تقرب پیدا میکند به ابلیس. به میزان رذائل، گناه، عصیان، تکبر، فانی میشود، فانی میشود، هی میرود بالا. یک شیطنت بیشتر. بعد یک سری چیزها، یک قدرتهای شیطانی هم بعضاً پیدا میکند، چه انسانش، چه جنش. این یک بحث دیگری است که بحث بسیار مفصلی است؛ این قدرتهای شیطانی و گاهی ممکن است اسرار کسی باخبر بشود.
این هم مرحوم شهید اصغر، البته بنده این را در مستند شنود عرض کردم. این رفیقمون گفت: «آقا نگو، ما چیزهایی که سانسور شده آنجا سایت خودمان.» عرض کنم خدمت شما که آن گفتش که: «این ممکن است بابش باز بشود. یک عدهای سوء استفاده کنند از این قضیه بروند انجام بدهند.» نقل کرده که و داشتیم همین اخیراً یک کسی که قدرتهایی داشت، استخارههای خاصی میگرفت و حالا گفتند اعدامش کردند، خبرش در نیامده. بعضیها گفتند میخواهند اعدامش کنند، رسانه گفتند میخواهند اعدامش کنند، ولی آن خبر موثق اعدامش کرد. این با شیاطین در ارتباط بود و کار بسیار کثیفی میکرد برای اینکه با شیاطین ارتباط بگیرد. گفتند بعضی از اینها که تسلط پیدا میکردند، میتوانستند خبر بدهند از اینکه مثلاً «این چهکار کرده؟» «او کجا رفته؟» یک این شکلی. یا حتی شیاطین را تسخیر بکنند که بتوانند آسیب بزنند به دیگران. چون شیاطین میتوانند وضعیت تجسم در عالم ماده هم یا آسیبهایی به دیگران بزنند، که این باب مفصلی است و بعضی از اینها به طرق خاصی به قدرتهایی میرسند. شهید اصغر میفرمود: «یکی از اینها هر وقت کسی بهش مراجعه میکرد، میخواست که قضیه را حل بکند و اینها، وقت میگرفت، میرفت در خلوت، بر میگشت جواب این را میداد.» بعدها فهمیده بودند که دور از محضر شما معاذالله میرود در خلوت ادرار میکند به قرآن و شیاطین واسش حاضر میشوند، اطلاعات میآرند، اخبار میآرند، کارها را واسش انجام میدهند و نفوذ بکند، فعالیتهایش را انجام میدهد. میتواند کسی در مراتبی از شیطان بودن قرار بگیرد. شیطانهای پایینتر مریدش میشوند، جذبش میشوند. حتی یک کارهایی هم برایش میکنند. از این جور تصرفات هم داریم. در روایات ما هم بهش اشاره شده است. از این تصرفاتی که شیاطین در محیط زندگی ما انجام میدهند. سر سفره میآیند، از غذا، کاری میکنند، میفرماید: «آشغال مثلاً شب در خانه نگذار، نمونه. شیاطین میآید.» باب مفصلی است که باید بهش بپردازیم.
به هر حال اینها معارفی است که به ما یاد دادند. دیگر خودشان عقل کل بودند، میدانستند که اینها را باید بگویند یا نباید بگویند. وقتی گفتند، پس ما باید یاد بگیریم. آسیبهایی در زندگی ما هست که از این زوایا دارد سرمان میآید. مطالب را خواهیم خواند که همه اینها قشنگ ملموس دیده میشود که بله، شیاطین میآید پرده را [آتش میزند]. «در زندگیت میآیم، صدا تولید میکنم.» میگوید: «سر سفره صدای من را تولید میکردند، ادای من را در میآوردند.» شبهای بعد. قضایای اینها همش در اثر آن قرار گرفتن در آن مکانیزم شیطانی است و فرو رفتن در ولایت شیطان و نفوذ شیطان و تسلط و تصرف شیطان که سوار میشود و آسیب.
همه این مصائبی که سر اهل بیت درآوردند همش با مدیریت شخص ابلیس بود. در کربلا، بعد کوفه، بعد شام. همه اینها باید برای ما نفرت نسبت به ابلیس بیاورد، نسبت به شیطان بیاورد. قرآن همیشه تأکید دارد همه اینها را ما به شیطان برگردانیم؛ به ابلیس برگردانیم. همه اینها باعث میشود که نسبت به او نفرت پیدا کنیم. این محبتی که نسبت به امام حسین داریم و نفرتی که از یزید و شمر و دیگران داریم، این یزید و شمر عمله و اکله شیطان بوده. در مشت او بوده. در قبضه قدرت او بودند. به هرچه کردند به فرمان او. خودشان هم مقصرند و جهنمیاند. دست و بازوی ابلیس بودند. آن کینهای که ابلیس داشت از این ذوات مقدسه، از رسول الله، که وقتی پیامبر اکرم مبعوث شد، در نهج البلاغه هست. فرمود: «لقد سمعت رَنَّة ابلیس.» «صدای ناله ابلیس را شنیدم.» گفت: «من دستم بریده شد.» «تو که مبعوث شدی دست و بال من [بسته شد].» و دنبال این بود که یک آسیب به رسول الله بزند، انتقام بگیرد. انتقام بعثت رسول الله را از پیغمبر و اهل بیتش بگیرد و یک جا به حسب ظاهر موفق شد، آن هم در داستان کربلا بود و انتقام گرفت. انتقام هر کاری که میخواست بکند، کرد. البته این هم روی حسابی بود. خدای متعال اجازه داد، به دلایلی بود. آخر هم به نفع جبهه حق شد همه این اتفاقات. این مصائب باعث شد که دل مؤمنین جریحهدار میشود. هر کدام از یک مصیبتی و با تعلُّم قلبی که پیدا میکند، نورانیت پیدا میکند. باب شفاعت، باب رحمت، باب توبه است. در عین حال ابلیس آسیبهای فراگیر و وسیع را زد که آدم واقعاً باورش نمیشود بعضی از این مصائب که خصوصاً در شام رخداد. واقعاً عجیبغریب بود. کسی از این حرامیان در شام صدا زد که حتماً آن دهان دهان ابلیس بود. در شام میدانید یهودی و مسیحی زندگی میکردند، جدای از افرادی که به ظاهر مسلمان بودند. و صدا زد گفتش که: «اگر میخواهید انتقام بگیرید، پدران شما در خیبر به بند کشیده شدند و شکست خوردند توسط جده، پدر و پدربزرگش. اگر میخواهید انتقام حالا نام پیامبر را آورد و نام امیرالمؤمنین. اگر میخواهید انتقام آنها را بگیرید بیایید که این زن و بچهشان وارد شهر شدند. انتقام خیبر را اگر میخواهید بگیرید. انتقام جنگهایی که با یهود کردند اینها. بیایید که سر بریده او را وارد شهر کردند.» و این مردم آمدند و چیزهای عجیب و غریبی نقل شده. البته بعضیها هم فطرتشان روشن شد در این داستان که بعدها انشاءالله شبهای دیگری عرض خواهم کرد. مسیحی داشتیم سر بریده امام حسین را دید و مسلمان شد. یهودی داشتیم سر بریده امام حسین را مسلمان شد و یزید سر از تن او جدا کرد که انشاءالله شبهای بعد مطالبی را عرض خواهم کرد. ولی به هر حال اینها به حسب ظاهر آمدند انتقام بگیرند. ناصبیهایی که کینه اهل بیت را از اول داشتند. خصوصاً کینه امیرالمؤمنین که شامیان نفرت عجیبی نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند. شام جایی بود که وقتی خبر شهادت امیرالمؤمنین رسید، اینها برگشتند گفتند: «مگر علی نماز میخوانده؟» این شهر شام بود و نفرت امیرالمؤمنین و خوشحال بودند که «ما دستمان به علی نرسید در جنگها.» به هر حال جنگ صفین جنگ بین امیرالمؤمنین با مردم شام بود دیگر. و خیلی از اینها هم خانوادهشان، شوهرشان را از دست داده بودند در جنگ با امیرالمؤمنین. همه این کینهها را جمع [کردند] و به حسب ظاهر انتقام بگیرند. شهر شام از این زن و بچه، از این زن و بچهی بچهها که نکردند که. واقعاً اگر بخواهد انسان بگوید هر کدامش یک روضه مفصلی است. با چه وضعیتی این زن و بچه را وارد شهر کردند، چه اهانتهایی کردند، جسارتهایی کردند، چقدر تحقیر کردند این خانواده را.
یکی از این [موارد را] بنده میخوانم از رو برای شما از قضایای واقعاً دردناک است که روضه این هم معمولاً کمتر خوانده میشود. یکی از قضایا بود که در شام مثل امروز رقم خورد. امروز اهل بیت را وارد شام کردند، اول صفر و این ساعت ساعاتی است که این زن و بچه در خرابه سال [چه] کشیدند. امروز این زن و بچه. گفتند ۵۰۰ هزار نفر صف کشیدهاند. بنشینید فقط روی این فکر بکنید. یعنی چی؟ ۵۰۰ هزار نفر. «خرج ما یَقْرُب من خمسِ مع الف.» ۵۰۰ هزار. استادیوم ۱۲۰ هزار نفره. شما تصور کن اینها بخواهند به یک نفر توهین کنند، بخواهند سنگ بزنند. ۱۲۰ هزار نفر. اینها ۵۰۰ هزار نفر بودند طولانی. همه جمع شدند. چی کشیدند این زن و بچه. گفتند که رسیدن به یک منطقه، به یک دریچهای بود و دیدند که یک عجوزه ملعونهای، «یُقالُ لها ام حجام.» خدا عذابش را بیشتر [کند]. پیرزن ملعونی به نام ام حجام آنجا بود. کنیزهایش دورش. «فلما…» عذر میخواهم دیگر این روضههای دهه اول صفر، روضه بی پرده و دردناک [است]. نیستم با مقدمه چینی و اینها روضهخوانی دیگر. یک کمی شما مواسات کنید با زین العابدین که فرمود: «هیچ جا برای من شام نشد.» همدردی کنید با امام سجاد. گفتند: «فلما رُفِعَ راس الحسین علیه السلام.» سر اباعبدالله را روی نیزه که دید و «علی قنا طویله» روی یک نیزه بلندی بود و «و شَیبته مخضوبةٌ بدماء.» محاسن حضرت همه خونی بود. این پیرزن ملعون برگشت گفت: «ما هذا الراس المتقدّم؟» این سری که جلوست چیست؟ این سری که از همه سرها جلوتر بود. «و ما هاد الرؤوس التی خلفه؟» این سرهایی هم که پشت این است چیست؟ گفتند: «هذا راس الحسین بن علی بن ابی اباعبدالله و رئوس اصحابه.» این همسر اصحاب. «فَفَرِحَت فَرحاً علیماً.» این پیرزن…
در حال بارگذاری نظرات...