حدیث امام باقر علیه السلام
کبر؛ مرکب آتش
آتش نفس، جلوه آتش جهنم
احساس بزرگی جلوه کبر
علو هم معنی کبر
کبر، عجب موجب استعداد سوزی
پیشرفت انسان در ناقص دیدن خود
تذلل فضای درگاه الهی
جلوات رحمت درماه شعبان
شعبان ماه رضوان الهی
رهایی از آتش، مهمترین دعا در ماه رحمت
کوچکی در درگاه الهی موجب نزول رحمت
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
«بسم الله الرحمن الرحیم»
عن ابی جعفر علیهالسلام قال: «الکبرُ مَطایا النارِ»
امام باقر علیهالسلام فرمودند: «کبر مرکبهای آتش است.» حالا، یا مفرد یا جمع. کلمه مفردش معمولاً "مطیه" گفته میشود و "مطایا" معمولاً جمع این کلمه است. منظور واقعاً جمع یا مفرد است. آن چیزی که با آن طی میشود، ابزار طی شدن، "مطایا" و "مطیه" ابزار طی کردن، وسیله طی کردن آتش و مراحل آتش را درنوردیدن است. کبر است که باعث میشود انسان در حریم آتش قرار بگیرد.
این آتش، حالا آن آتش جهنم، جلوه این آتشی است که اینجا در نفسمان ایجاد کردهایم. این آتشی که در نفس ایجاد شده، همانی است که استعدادها را از بین برده، فرصتها را سوزانده، امکانات را سوزانده، روابط را سوزانده، محبتها را سوزانده، حریمها را سوزانده، حیا را سوزانده، فضائل را سوزانده. این آتش، آتشی است که به خسارت و ضرر و زیان رسانده ما را. با آن آدم سوخت میدهد و نتیجهای برایش حاصل نمیشود. آن که وسیله این طی کردن و مرکب در این وادی آتش است، کبر است. هرچقدر که با این آتش بتازد، در این مراتب نار بیشتر فرو میرود.
این کبر هم، عرض شد، همین است که انسان احساس بزرگی میکند. احساس بکند که شخصیتی است، کسی است، جایگاهی دارد، انسان ویژهای است. خودش را ویژه میپندارد. حالا امروز یا در این فضای مجازی، اینها اصطلاحی باب شده به اسم «خودشاخپنداری». اصطلاح قشنگی است، هرچند که فضایش، فضای دیگری است، ولی اصطلاح خوبی است، یعنی در این فضای مجازی خودش را «شاخ» تصور میکند. «شاخ» فضای مجازی، و آن «شاخ» هم باز تعبیر جالبی است که یعنی کسی که خودش را بالا بالاها میبیند و میفهمد و درک میکند. نقطههای مرتفع میبیند. البته این کبر، نظام منسجمی است؛ واژههایی دارد: اینجا یکیش کبر است، یکیش کلمه علو است. «کان عالی منَ المترَفینَ» «تِلکَ الدارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدونَ فی الأَرضِ عُلُوًّا وَلا فَسادًا.» این علو در زمین، حالت بالا و شاخ شدن و بالا بالاها رفتن، یک حیثیتش علو است؛ کیفیتش کبر است. علو از جهت اینکه بالا، کبر از جهت اینکه بر خود بزرگ احساس بزرگی میکند. حالا یکوقت انسان بالا مَنش است، یکوقت بزرگ بین است. هر کدامش یک کیسی است؛ اوجب از آن جهتی که حالا باز در خودش شیفته میکند، عجب وا میدارد، خودش از خودش در تعجب است، از این کمالاتی که در خودش میبیند، و شیدا است و شیفته است.
پناه ببریم به خدا از همه این رذائل که جز حجاب از حقیقت و دوری از کمالات حقیقی چیزی نیست و فقط سوخت استعدادهاست. و میبینیم انسان، نه فقط در مسیر معنویت، در مسیر ماده هم، اول در دنیا هم همین است. فوتبالیست هم وقتی که دچار این خودبزرگبینی، این احساس کمال و موقعیت برتر و بزرگ شدن و اینها میکند، او هم اول سوختش است؛ دیگر استعدادش بیشتر از این رشد نمیکند. احساس میکند به هرجا که باید برسد، رسیده و اول افولش است؛ اول سوختش است. برای یک فوتبالیست، پیشرفت این است که خودش را ناقص ببیند، در مسیر برطرف کردن نقصش قدم بردارد. نقصش جلو چشمش باشد، دائماً. او هم پیشرفت میکند. هرچقدر بیشتر توجه کند، بیشتر پیشرفت میکند، در همان امر فوتبال خودش. یک بازیگر همین طور، یک نویسنده همین طور است. مهندسی، نجاری، بنا، در امور ماده هم همین است. حالا چه برسد به معنا که آنجا عالم نور است و عالم عبودیت. آنجا در ارتباط با خدای سبحان فقط از انسان خضوع و خشوع و تذلل میخواهد. فضا، فضای تذلل است. انسان محروم میشود از این رحمت و این برکت و این غفران.
شعبان، مهمان بسیار ویژه است. «شعبانُ الَّذی حَفَفتَه بِالرَّحمَةِ وَ الرِّضوانِ.» ماهی است که خدای متعال محفوف کرده به رحمت و رضوان خودش، که حالا شاید از همین باب هم باشد. قدیم، ماه ماه عظیمی است، و آنقدر رحمت در این ماه جلوهگر است که ما در این ماه شهادت هیچ یک از اولیای خدا را نمیبینیم. در ماه شعبان هیچ عزایی و هیچ شهادتی واقع نشده. خدای متعال اراده کرده که این ماه مظهر رضوان بماند و کاری که مخالف رضایت او باشد در این ماه رخ نداده، و کاری که مخالف رحمت او باشد رخ نداده. از این ماه صیانت کرده که کسی، ولی از اولیای او را در این ماه به شهادت برساند و اسباب لعن و طرد و عذاب او فراهم شود.
این هم جلوهای از رحمت است: «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ.» از رحمت خداست این نرمیهایی که همه را جذب میکند و دفعی انجام نمیشود. این خود این جاذبهای است در ماه شعبان. فقط اولیای او متولد شدهاند. آن هم همچین مناسبتهایی که ما امشب میلاد ارباب عالمین، آقا و مولامان حضرت اباعبدالله ارواحنا فداه، علیه افضل صلوات المصلین، را داریم و میلاد قمر بنیهاشم سلامالله علیه، میلاد امام سجاد علیهالسلام، میلاد قطب عالم امکان، گوهر هستی، حضرت بقیهالله ارواحنا فداه.
ماه شعبان، ماه بسیار بابرکتی است. انشاءالله جلوهای از این رحمت و رضوان باشد که خدای متعال صیانت کرده از این، به نحو تکوینی که در این ماه همچین وقایعی رخ بدهد و اولیای او در همچین قضایایی قرار بگیرند. و انشاءالله که ما هم با خضوع و تذلل بتوانیم بهرهمند بشویم با این صلوات شعبانیه و خصوصاً مناجات شعبانیه که مناجات شعبانیه گفتمان عشق است و در این مناجات آنی که موج میزند، عشق است. «اَدخَلتَنِیَ النّارَ اَعلَمتُ اَهلَها» «اگر مرا وارد آتش هم بکنی، به اهل آتش خواهم گفت». آنی که در این مناجات عرض میکند اگر مرا وارد آتش هم بکنی، آنجا به اهل جهنم اعلام میکنم که من تو را دوست دارم: «فاش میگویم و از گفته خود دلشادم / بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم.» جهنم هم اگر بفرستی، آنجا اعلام میکنم من عاشق تو هستم. «اِنّی اُحِبُّکَ.» این مناجات شعبانیه، گفتمان عشق است و مناجات عشق است. و اینها، این خضوع، این تذلل باعث میشود انسان از این آتش دربیاید و بهرهمند بشود.
مهمترین کاری که ما باید در این ماه انجام بدهیم و اگر حساس، هر وقت، همه وقت انجام بدهیم، همین است که عشق از نار پیدا کنیم که در دعای عرفه اباعبدالله، همین را عرض میکند که اگر یک چیز به من بدهی و هیچ چیز دیگری به من ندهی، همین بس است؛ و آن این است که مرا از آتش آزاد کنی که این آتش، مطیه و مرکبش همین کبر است. و مهمترین رکن پیشرفت در معنویت، نزدیکان و بزرگان فرمودند همین خشوع است. خشوع در برابر خدای متعال، اقرار به اینکه ما بدیم، اقرار به اینکه مشکلاتمان از جانب خودمان است و خودمان زمینهساز بودیم، خودمان کوتاهی کردیم، خودمان بد کردیم. از جانب او جز خوبی و خیر و رحمت و لطف نبوده.
خود همین اقرار، خود همین کوچکی، خود همین خضوع و اظهار فقر، این خودش مهمترین ابزار جلوه کردن رحمت و عنایت خدای متعال است. خصوصاً ذکر شریف صلوات هم همین است: این ابراز علاقه و این ابراز کوچکی، گویی من استحقاق ندارم برای دریافت لطف تو. تو هر چه لطف و رحمت داری، بر اهل بیت جاری کن. در صلوات همچین معنایی به صورت دلالت التزامی نهفته است که آنها مستحقاند برای کسب رحمت تو و خود همین کوچکی که انسان فرزند سر یک سفره نشسته باشد، بگوید که من لیاقت ندارم از این سفره چیزی بخورم. هرچه هست برای کسی بخواهد، برای بزرگی بخواهد، آن بزرگ خودش در اوج بهرهمندی است. او که نیاز به این ندارد در دعای ما که بر او اتفاق نمیافتد. این کوچکی ما و این ابراز عشق و تمایل ما باعث میشود که بزرگ مورد عنایت و تلطف قرار بدهد و خود خدای سبحان هم سفره رحمت وسیع میکند ولی کسی که صلوات میفرستد سرشار میکند رحمت او را.
ماه شعبان، ماه رحمت، رضوان، و ماه صلوات، و ماه درآمدن از کبر است، و ماه خشوع است. خدای متعال، به حق اولیایش در این ماه تطهیر بکند که چند صباحی و چند شبی بیشتر نمانده تا ضیافت او و مهمانی و پذیرایی خاص او به شب قدر که هنگام ملاقات اوست و اولیای خدا همه جانشان شعلهور از اتفاقی که در شب قدر رخ میدهد که چند شبی بیشتر نمانده. انشاءالله خدا به آبروی اولیایش، خصوصاً امام حسین علیهالسلام که رحمه الله الواسع است، در واقع همه آن چیزی که از رحمت میگوییم و میشنویم و میخواهیم در او جلوه کرده. انشاءالله دست ما را در این ماه و خصوصاً در این شب بگیرد و نتیجه این رحمت خاصی که بر ما جاری میکند، انشاءالله همین باشد که ما را از این خودبزرگبینیها و خودویژهپنداریها و این مسائل خارج بکند و حقیقت خودمان را که حقیقت فقر و حقیقت نیستی است به ما نشان بدهد. انشاءالله. «الحمدلله رب العالمین»
در حال بارگذاری نظرات...