حدیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
صورت ملکوتی متکبر
ملکوت متکبر
چرک تن؛ نوشیدنی متکبر
حقیقت شراب، التیام حرارت
جلوه قیامتی لذت ازرنج دیگران در دنیا=نوشیدن چرک جهنمیان درآخرت
معاصی نشئت گرفته از تکبر
تجلی تکبر دراعمال، صفات وذات
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «یُحشَرُ المتکبّرون یوم القیامة فی خَلْقِ ذَرَّةٍ فی صُوَرِ الناسِ یُوطأونَ حتّی یَفرَغَ اللهُ من حسابِ خَلْقِهِ ثمَّ یُسلَکُ بهم الی النارِ یُسقَونَ من طینةِ الخَبالِ من عُصارةِ أهلِ النّار.»
روز میلاد ارباب ما، مولای ما، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) است. انشاءالله که در دنیا و آخرت از دستگیریها، توجهات، و عنایات خاص آقا جانم بهرهمند باشیم. انشاءالله که از آن تفضلات و عنایاتی که به "خسیسین" فرمودند، تفضلاً به ما هم عنایت بفرمایند. اگر مباحثات امروز ثوابی داشته باشد، در محضر خدای سبحان تقدیم میکنیم به ساحت قدسی حضرت اباعبدالله (علیه السلام)؛ به این نوکر و چشمپوشی خودشان بپذیرند این کم را از ما و با آن رحمت بیانتهای خودشان انشاءالله توجهی بفرمایند.
روایت از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: متکبرین در روز قیامت در خلقت یک مورچه حشر میشوند در صورتهای انسانی. لطافتهایی در این روایت هست: صورت انسان است، ولی در خلْق مورچه؛ یعنی از حیث خلقت و سیما، حیثیت وجودی مورچه است، ولی در عین حال در صورت انسان. یعنی مورچه نمیشود صورت انسان، ولی همانطور که مورچه در این دنیا کوچکترین موجود و زیردست و پاست و له میشود، به حساب آورده نمیشود و تحقیر میشود، آنجا هم این متکبرین این شکلیاند. «یُوطأونَ» اینها زیر دست و پا قرار میگیرند، «حتی یفرغ الله من حساب خلقه» تا خدا از حساب خلقش فارغ شود. حالا این فارغ شدن خدا از حساب خلق به چه معناست، بحث دیگری است؛ یعنی صحنه حساب و کتاب محشر صحنهای است که اینها اصلاً به حساب نمیآیند و زیر دست و پا له میشوند، کما اینکه اینها توی حساب و کتابشان بقیه را له میکردند، فقط خودشان برای خودشان ملاک بودند و مهم بودند، به کس دیگری ارزشی قائل نبودند. اینجا هم در حساب و کتاب الهی، اینطور میشود.
«ثم یسلک بهم الی النار» بعد اینها را سوق میدهند به سمت آتش، «یسقون من طینة خبال من عصارة اهل النار». از چرک تن، این عفونتهای تن جهنمیها - حالا خود جهنمیها چقدر پست و پلشت! اوضاعشان چقدر آلوده و در کثافت غوطهورند و اینها با آلودگیها و چرک و عفونت و اینها - که حالا در آن مباحث سوره مطففین چند جلسهای بحث شد محضر عزیزان، که آن آلودگیها و خصوصاً تعفن خاصی که در برخی روایات اشاره شده بود، آن تعفنی که از دامن زن زناکار منتشر میشود، پوند چرک و ویروس و کثافت متعفن؛ اینها غوطهورند در آن جنس از ویروس و چرک و عفونت و آلودگی. اینها را از آن چرک و عفونت مینوشانند، متکبرین را. خب این تشنگی وقتی است که انسان با یک چیزی یک آرامشی در درونش میخواهد ایجاد بکند، یک حرارتی در انسان هست، این حرارت تسکین پیدا کند. وقتی است که انسان چیزی را مینوشد، التیام از یک حرارتی است. نوشیدن این حرارتی که این متکبرین در آن اوضاع دارند، نوشیدنیشان همچون چیزی است. چرا؟ برای اینکه آرامششان در دنیا هم به تحقیر دیگران بود؛ لذتشان، تفریحشان به این قضایا بود؛ آبروبردن بود، رسوا کردن بود، به افشاگری بود، به تحقیر بود، به دست انداختن دیگران بود، سوژه کردن این و آن، چنگ اندازی به حقوق این و آن بود. این جلوه میکند آن طرف. این هم همین است؛ همین در همین دنیا هم این شرابش همین است، آرام گرفتن و آرامش و راحتیاش به همینهاست، به همین دیگران را به گرفتاری و رنج و زحمت و مصیبت انداختن برای اینکه خودش راحت باشد، خودش در لذت و موقعیت مطلوب باشد، بقیه را همیشه به رنج و مصیبت میاندازد. رنج و مصیبت میشود همان چرک و عفونت و عرق و اینجور مسائل. بروز ملکوتیش میشود آن.
انسان وقتی که زحمتی میکشد، عرق از تن او خارج میشود، چرکهای این عفونتها و این آلودگیها بیرون میزند، فعالیتی میکند، آن دمل چرکین سر باز میکند، اثر همین فعالیتهاست. این چرکهایی است که از این تن دارد دفع میشود. این هم در دنیا اینها را به این سختی انداخت و به رنج انداخت. آنجا اثر این رنج جلوه میکند که میشود همین چرک و عفونت و اینها. و این در دنیا از رنج دیگران لذت میبرد و دیگران را به رنج میانداخت تا راحت باشد. آنجا جلوه میکند راحت شدنش به رنج دیگران. جلوهاش میشود نوشیدنش از چرک دیگران. خوب! این چرک دیگران را شما تصور بکنید. بگویم که مثلاً یک وقتی این مثال عرض شد، خیلی ساده، آزاردهنده، ولی شاید تا حدی بتواند ما را نسبت به این مسائل جهنمی لااقل انزجار در ما ایجاد بکند. بعضی از این جاهایی که مراکز درمانی ساکشن میکنند، دیدید حتماً. چرک و عفونت را لولهای میگذارند از بینی طرف میدهند. بیماری که ناتوان است، نمیتواند خلط سینهاش را خارج بکند، به سینه او... از سینه او این چرک و عفونت را ساکشن میکنند. خود کسی که این چرک و عفونت از سینه او ساکشن شده، نمیتواند نگاه بکند به این چرک و عفونت؛ چه برسد به اینکه بخواهد، چه برسد به اینکه بخواهد بخورد، معاذالله! آن چرک و عفونتی هم هستش که از سینه خودش بیرون آمده. حالا فرض کنید که کسی بخواهد از اینی که اینجور ساکشن شده، خلط و اخلاط و کثافات کس دیگری را بخورد. حالا آن شخص هم غرق کثافت باشد، پناه بر خدا! در جهنم متکبر، وصفش این است. در جهنم اوضاعش این است.
آن هم حالا ساکشن این دنیا. به هر حال در دنیا مشرب محض نداریم. این شاید یک خاصیتی به هر حال داشته باشد. آنجا عفونت محض، چرک محض، کثافت محض. پناه میبریم به خدا از این گرفتاریها و مصیبتهایی که در آخرت بر انسان وارد میشود. خدا انشاءالله به حق اباعبدالله الحسین، ما را تطهیر کند از این عَفْو، از این چرکها و از این آلودگیها و از این بیماریها، و ما را از این رذیله تکبر خارج بکند! گرفتار نشویم به این معاصی که بعد از تکبر عارض میشود؛ از این استهزاء و تمسخر و غیبت و حسادت و... که نوع این معاصی که انسان مبتلا میشود، از تکبر نشئت میگیرد، که در ملکوت اوزون اینطور میشود که این هر آنچه که این چرک و عفونت و اینها را اینجا پدید آورده، آنجا شراب او باشد. پناه بر خدا! خدا را قسم میدهیم به حق امام حسین (علیه السلام) و به مقام قرب و مقام نورانیت حضرت سیدالشهدا که دست ما را بگیرد و ما را تطهیر بکند. بدون ذرهای شرک، بدون ذره کبر، بدون ذره آلودگی در تمام ساحات وجودیمان، در صفات او، در افعال و اعمال او، ما را در همچین حالی به ملاقات خودش نائل کند و عاقبت ما شهادتی از جنس و شبیه شهادت اباعبدالله (علیه السلام) باشد. روسفید به محضر خدای سبحان وارد شویم انشاءالله. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...