‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسمالله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمداللهم صل علی محمد و آله الطاهرین و لعنتالله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین.
به این بخش از کتاب رسیدیم که تألیف ولایت در قرآن. اول (من نمیدانم) چند جلسه از بحثمان باقی است؛ یعنی فردا شب جلسه آخر و پسفردا شب. خیلی از متن خوانده نشد. بله، ما از اولم بنا نداشتیم خیلی از آن را بخوانیم؛ چون میدانستیم متن را نمیشود خواند، ده جلسه خیلی بحث پیش نمیآید. سعی کردیم آن نکات کلیدی و ویژه و ممتاز در نظر حضرت آقا را (که) خیلی مهم است (اصل عنوان طرح هم طرح ولایت و بحث کلیدی هم که ما همیشه لازم داریم و در موردش کمتر گفتگو میشود، بحث ولایت)، ما سعی کردیم تو این مدتی که خدمت شما بودیم، یک کلیاتی از (آنچه) که در نظر ایشان بهعنوان پذیرفتهشده به (عنوان) ولایت میدانند و حتماً توقعشان از ما هم بهعنوان ولایتپذیر ( است) حتماً بیان ناقص ما و سواد اندک ما لطمه زد به این بحث قشنگ و شیرین و شیوای ایشان.
ولی دوستان انشاءالله یه انگیزهای شود (یک) دغدغهای شود این کتاب را عمیق مطالعه کنید و مباحثه کنید. ما هم البته در دانشگاه فردوسی در طول سال، در طول ترم (الان که تعطیل است)، دوشنبهها یک جلسه این بحث را داریم. فایلهای صوتیاش هست، در تلگرام بوده فایلهای صوتیاش و فکر کنم در ایتا باشد و بحثش هم انشاءالله ادامه دارد. (در) دانشگاه فردوسی، دانشکده مهندسی، درخواست دارم اگر فرصت دارند، جلسه اولش، جلسه اول و دوم (اگر نشد) گوش بدهند. یک ساعت، یک ساعت و نیم در مورد خود حضرت آقا صحبت کردیم و ضرورت اینکه چرا باید آثار ایشان خوانده شود. شخصیت ایشان، شخصیت علمی آقا خیلی شناخته شده نیست متأسفانه. اگر گوش کردید (که خوب است)، اگر نکردید هم همین یک جمله (که) چکیدهای یعنی مختصری باشد دستتان: شما میدانید بعد از شهادت شهید مطهری، امام بهعنوان جانشین شهید مطهری در (فضای) دانشگاه چه کسی را معرفی کردند؟ وقتی میآیند پیش امام میگویند آقا با شهادت شهید مطهری دانشگاه دچار خلل شد و یک خلئی ما داریم. سالیان سال دانشکده الهیات دانشگاه تهران کار کرده، در حسینیه ارشاد کار کرده، یک شخصیت دانشگاهی، یک شخصیت فوقالعاده، یک ابرقدرتی از جهت علمی. وقتی ایشان به شهادت میرسد، به امام (هم فایل صوتیاش هست، هم توی صحیفه امام هست) بهشان میگویند که الان ما کی را داریم تو دانشگاه جای آقای مطهری را پر کند؟ امام میفرماید که "از طرف من بروید پیش سید علی آقا، آقای خامنهای. از ایشان درخواست بکنید بیاید برای شما جای آقای مطهری را پر کند." بیست ساله! آقا شهید مطهری تفاوت سنی تقریباً چهل ساله (بود). جانشین شهید مطهری شصت ساله میشود آقای خامنهای چهل و نه ساله! جانشین امام هشتاد و خوردهای ساله میشود.
صلاحیت رهبری، حجاب معاصرت است که با ایشان داریم. اگر این حجاب نبود، من به شما میگفتم سید علی آقای خامنهای در طول تاریخ شیعه بینظیر است. یکی از دوستان (یک سری از این مباحث) از دوستان هیئت علمی دانشگاه امام صادق و (از اساتید) بسیار خوب ما ایشان تماس گرفت (و) گفت ما یک کار مفصلی کردیم روی آثار حضرت آقا. من همینقدر بهت بگویم حضرت آقا کسی است که آثار مکتوبی که از سخنرانی و کتابها و اینها ایشان در آمده، هجده هزار صفحه است! و ما در طول تاریخ اسلام (شیعه که هیچ) در طول تاریخ بشریت یک همچین آدمی نداشته که این مقدار تولید فکر و علم داشته باشد. هجده هزار صفحه از ایشان! سخنرانی در مقام بیان راهبرد، نه گپ بزند، راهبرد. یک ساعت فقط مطلب گفت. در طول تاریخ ایشان شخصیت بینظیری است. فقط حیف که حجاب معاصرت، مزخرفاتی که تو ذهن و (دلمان) هست، نمیگذارد ما بفهمیم جایگاه این شخص در جهت علمی و از جهت توانها و استعدادهای مختلف که واقعاً ایشان را ممتاز کرده در طول تاریخ.
این چکیدهای که از مباحث ایشان طرح شد، برای این بود که عزیزان اشتها پیدا بکنند، اشتیاق پیدا بکنند این کتاب را بخوانند. (اینها) آثار فاخر ( در) طول تاریخ اسلام (است). دوران سی سالگی، بیست وخوردهای سالگی، (در سن) سی و پنج سالگی تمرکز بکند، (آدم) تعجب میکند که چقدر یک انسان میتواند ویژه باشد. برای سلامتی آقا صلوات بفرستید. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
در اصطلاح اولیه قرآنی، ولایت یعنی به همپیوستگی و همجبهگی و اتصال شدید یک عده انسانی دارای یک فکر واحد و جویای یک هدف واحد. این نیست که فقط یک تعداد آدم یک جایی میخواهند بروند، دنبال یک نفر راه افتادهاند، نه. اینها همه به هم متصلند و دارند میروند. یکی از اینها بخورد زمین، کل آن مجموعه آسیب میبیند. حمایت کردیم، همه ما (باید) بند به کمک فکری، کمک اجتماعی، سیاسی، عاطفی، اقتصادی حمایت کنیم از هم. اگر ولایت، اگر ولایت ولی کسی که مبالات اهلبیت را دارد، ما باید مبالات او را داشته باشیم. علامت ولایت، «همه نوکر امام حسیناند»، همه قربان صدقه امام حسین میروند. اگر توانستی فداکاری کنی ولی کسی که این مسلک را پذیرفته، وارد این وادی (شده) جونت را هم فدایش (کنی). در یک راه دارند قدم برمیدارند. برای یک محصول دارند تلاش و حرکت میکنند. یک تفکر و یک عقیده را پذیرفتهاند.
هرچه بیشتر این جبهه باید افرادش به همدیگر متصل باشند و از جبهههای دیگر و قطبهای دیگر و قسمتهای دیگر خودشان را این تشکیلات باید هی فاصله بدهد. از جمعیت و جماعت غیرمؤمن نباید (اجازه داد) نیاز عاطفی او را دیگران برآورده بکنند. نباید احساس بکند که آن مجموعهها برای او دل و آغوش باز دارند. "از اینجا اگر رانده شد، میرود به آغوش آنها پناه میآورد." این علامت نقص است. علامت اینکه یک مجموعه ایمان نداشته که یک فرد مؤمن توی مجموعه مؤمن، توی جامعه مؤمن احساس میکند باید برود دستش را پیش کفار دراز بکند. چرا؟ برای اینکه از بین نروند، حذف نشوند. این را در قرآن میگویند ولایت. خیلی هم روایت تو این زمینه داریم. عرض کردم فرصت نیست.
مباحث مختلف ما، مباحث سبک زندگیمان چندین جلسه بوده. هجده جلسه بحث صله رحم را داشتیم، سی جلسه آداب مهمانی را داشتیم، یازده، دوازده جلسه "مسجد در سبک زندگی" را داشتیم، مسافرت را ده جلسه داشتیم. عرض کنم خدمتتان که مختلف حق و حقوقهایی که به گردن ما هست توی فضاهای مختلف همسایگی. البته همسایگی مفصل (است). فرصت نشد (که) و کتاب "دوستی" را مطالعه بکنید. "دوستی" از آثار ریشهری. آثار ریشهری آثار خیلی (خوبی است). آثاری که (اگر) خواندم آثار فراوان و خیلی قابل استفاده. کتاب "دوستی"، کتاب "دوستی" پانصد صفحه است تقریباً و روایات در مورد اینکه شما با یک مؤمن و با یک شیعه وقتی دوستی (میکنید)، چه احکامی دارد، چه وظایفی داری، با کیا باید دوست شد، با کیا نباید دوست شد. این کتاب را حتماً مطالعه کنید. ساده هم هست.
روایت اون سؤالی که دیشب قرار شد امشب جواب بدهیم، یادتان مانده دیگر. پیغمبر جمع مسلمان (مردم را) آغاز کار را با این پیوستگی و جوشیدگی به وجود میآورد. اینها رو به همدیگر متصل میکند. اونها رو به صورت یک پیکر واحد در میآورد. مباحث نظام تسخیر، اگه دوستان فرصت داشتند گوش بدهند، (این مباحث) خیلی (مهم است). بیست و یکی، دو جلسه بحثش پیش رفته. احتمالاً صد و سی جلسه دیگه هم داشته باشد و بحث در دانشگاه فردوسی (و) مهندسی، همه فایلهاش هم (در) تلگرام هم (در) ایتا (هست). مکتوبش رو هم شصت و پنج جلسهاش رو دوستان تا حالا پیاده کردهاند، زحمت کشیدهاند و پیاده کردهاند. دوستان گفتند در مورد اینکه آقا ما نقشمان را چه شکلی پیدا بکنیم. یک پنج جلسه ما تهران بحثی داشتیم "استعدادت را دریاب". این را هم فایل مکتوبش را پیاده کردهاند، (در مورد) اینکه از کجا بفهمم نقش ما، اون نقشی که از ما خواستهاند، در وظیفه که از ما خواستهاند، چیست. پارسال به وسیله اینها امت اسلامی را تشکیل میدهد، جامعه اسلامی را به وجود میآورد. پس اینها اول باید برادر بشوند تا امت بشوند، تا جامعه اسلامی بشوند. از پیوند اینها با دشمنها، با مخالفین، با معاندین، با جلوههای دیگر (که) در آیات (فردا) انشاءالله ما بین اینها (و) جبهههای دیگر جدایی میاندازد. تشکیلات، همانقدر که اتصالش مهم است، انقطاعش مهم است. از کی منقطعی؟ از کی بریدی؟ میخواهد از کی بریدی؟ از کی جدایی؟
کمیل، دارم (در) اینترنت (جستجو میکنم،) خیلی زیباست، خیلی زیباست این تعبیر، خیلی کلیدی است. ببینید بعضی روایت (در بین) فلاسفه اینها، حکم کبرا دارد. خیلی راحت است. حکم صغرا را داریم: "لا تأخذ عنا". "لا تأخذ الا أنا" (یعنی) از غیر ما چیزی نگیر. از ما میشی! منا اهلبیت شدن چه شکلی است؟ از غیر اهلبیت (وقتی) بریدی و (به) اهلبیت پیوند خوردی، جزو اهلبیتی. "لا تأخذ الا أنا"، (یعنی) از غیر ما نگیر. فکر از بقیه نگیر، خوراک از بقیه نگیر، مدل از بقیه نگیر. هرچی ما میگوییم فقط از ما بگیر. "تکن منا". بچه وقتی از یک مادر متصل(شیرازی) از یک خانم متصل شیر خورد، فرزند او میشود. وقتی شما متصل از اهلبیت گرفتی، علیالدوام از اهلبیت گرفتی، گوشت و پوست (وجودت) شیر بخوره، که "من ینبت به الله" (معیوب میشود). اصطلاح فقهیاش این است: گوشت (و پوستت) روییده از این شیری که خورده (شده) فرزند رضایی شماست. اگر از اهلبیت خوراک گرفتید و این گوشت و پوستتان شد (از اهل بیت)، البته یکی پله اول، یکی پله سوم، پله هفتم (است).
مناطق شیعه، مناطق ولایت، (از جمله) امام حسین هم امام فرمود که " از شر رضا شاه و محمدرضا شاه خلاص شدیم، از شر تربیت یافتگان شرق و غرب حالا حالاها رها نخواهیم شد." همه مشکلاتی هم که امروز دارید، برمیگردد به همین تربیت یافتگان. مغزهای پوس (یعنی) مغزهای پوسیدهای که اخبار غربی توش پر شده. آموزش (مهم است). گفتم این ولایت است، این شیعه است ولایت دارد، زیارت میرود پشت پنجره فولاد. "معاویه رو به خورد مردم بدی"، عداوت است. عداوت یعنی چی؟ ضد ولایت چیست؟ عدالت (که نیست). عداوت از "عدو" میآید به معنای مزاحمت. خیلی قشنگ است. عداوت یعنی مزاحمت، "عدو" یعنی مزاحم. شیطان عدو شماست، یعنی مزاحم شماست توی این مسیری که میخواهید سمت خدا بروید. سنگ میاندازد، مانعت میشود. مانع، مزاحم. مانع اهلبیت بفرمایید. مانعی میشود که فکر، اون ایده، اون منطق پیاده بشود. خیلی سخت نیست. ما اکثراً یعنی همهمان مزاحم حکومت امام زمانیم. ما مزاحمیم. قیمت (اشتباه است)، تقصیر ماهاست دیگه. از حیث اینکه این حکومت اسلامی را به پا کردیم (قبل انقلاب)، ولی (بعد) قبل انقلاب امام زمان (بود)، ولی از حیث اینکه نمیگذاریم امام زمان (حاکم شود).
تلرانس دارد یک مجموعه. اگر میخواهد خالص باشد، بماند این (شرارت) باید دوز عداوتش هی بیاید پایین. ما مسیرمان به سمت ظهور این (تلاش) است. این عداوت فروکش کند. عداوت با امام زمان، (با) فکر (اینکه) "آقا مدل اقتصادی غرب و آمریکا و فرانسه و اینها جوابگوی ماست"، اینها میشود عداوت دیگه. اهلبیت همه جا مصیبت (و) مشکل (است). "لا تجد علما صحیحا الا امام صادق" (یعنی) هیچ علم صحیحی تو عالم پیدا نمیکنی مگر اینکه از این خانه بیرون آمده. روایت است، کفر است، درست است، منطقی است، برهانی است. اونجا مرکز نور است، مرکز عقل است، مرکز علم است. جای دیگه هیچ خبری نیست. بگردید، "لم تجد علما صحیحا". (شاید) دست کسی افتاده (ولی) از ما رسیده. اینها معدن علماند. "و معدن العلم السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و مختلف الملائکه" درست شد. خبری نیست. این رابطهها باید کم بشود.
از پیوستن به جبهه یهود. خیلی ضعیفیم متأسفانه. یهودشناسی ما خیلی ضعیف است. تابوتشناسیمان خیلی ضعیف است. این بحثی که معرفی کردم خدمتتان، گوش بدهید. جلسات "دشمن" (در) دانشگاه فردوسی سهشنبه شبها. "شیطان و تشکیلات". الان مباحث صهیونیست را داریم و داریم این پروتکلهای بیست و چهارگانه یهودیها برای اداره دنیا. اینها رو مقایسه (میکنیم با) ستاره شگردهایی که اینها دارند برای اداره دنیا. خیلی عجیب و غریب و جالب است. خیلی فوقالعاده است. مدلی که: آزادی بیان مال کیه؟ مال کجاست؟ دموکراسی، آزادی بیان، همه مفاهیمی که گفته میشود، طرحی که پشت این بوده چی بوده؟ آزادی بیانی میشنوی، دموکراسی میشنویم، اینها اصلاً مال ماست. آزادی بیان امیرالمؤمنین، اهلبیت. خیلی جالب استها. الان میگویند آقا منتقد اجازه ندارد حرف بزند، معترض و مخالف امیرالمؤمنین. در کافی شریف است گفتش که "یا علی" (حالا امیرالمؤمنین حاکم). آقا: "یا علی فحش (است؟)" من: "یا علی فحش (نیست)". اون دوران اگه کسی "علی" رو به رهبری قبول نداشت، رهبری قبول ندارد. حضرت فرمودند: "قل یا امیرالمؤمنین" حالا تعبیر اینجا این است: "ای بیمادر". بیمادری که ( در) روایت (معنای) آدم بیادب بیتربیت، آدم نفهم بیمادر (است). به جای "یا علی" بگو "یا امیرالمؤمنین." آقا مودبانه با مخالفین، نوازش، تکریم. بله، انتقاد جایز است. منتقل کن (یعنی مطرح کن). ژست اپوزیسیون میگیری؟ کدام احمقی در آمده برهان بیاید بزند، مزخرفات میخواهد تو جامعه پمپاژ بکند. مثل پمپاژ کثافت. مستراح ( را) یک کیسه (کثافت) دست بگیرد، بیاید به در و دیوار بمالد. آزادی منتشر بکند. آزادی بیان مال اینها نیست. این چه منطقی پشتش است؟ جبهه یهود را وقتی نمیشناسی، اینجوری میشود دیگه. نمیدانی اصلاً بازی او است آزادی بیان.
از پیوستن به جبهه نصارا، پیوستن به جبهه مشرکین، اینها رو باز میدارد و هرچی بیشتر سعی میکنند صفوف اینها را فشرده و به هم جوشیده (نگه دارند). فرمود: "کسی سه هفته نماز جمعه نره منافق (و) واجب تخفیری و فلان و اینها". خب، امام زمان که بیاید، واجب عینی تعیینی میشود. اون وقت اگه یک هفته نری منافقی! سه هفته دیگه (که) نیست! واجب غیبت (داری!) چرا مشکل دارم؟ خیلی خوبه. جماعت مسلمین که مشکل نداریم. یک خطبهها شرکت کن. (اگر) جماعت حضور فاصله ( بگیرد) از این جماعت، عرض کردم حالت نباشند (اگر) ولایت نداشته باشند، اگر به هم پیوسته (و متحد) نباشند، میان آنها (شیطان) به وجود میآید. از برداشتن بار امانتی که بر دوش آنهاست، عاجز خواهند ماند. مدیریت میکند بین اینها اختلاف. ولایت سریع صحبت بکنم. یا با کنایه و اینها. رهبری مثلاً فلان دوره، فلان مجموعه دو تا کاندیدا داشتند. مثلاً سال ۸۴ (یکی) رد صلاحیت شدند. رهبری نامه زد بعد سال ۹۶ رئیس جمهور سابق، مثلاً رئیس جمهور سابق رد صلاحیت میشود. معاون اولش را مثلاً فلان آقا میگذارد. رهبری حکم حکومتی میدهد: "بردار اون (را)!" اون یکیها کلاً سر تا پاشون مشکل دارد. هیچی. واقعیت (چیه)؟ خونه ماماناتون توضیح چیه؟ وقتی رأی میآورد، رهبری شعاری که او استفاده کرده (است)، عدالتطلبی میگیرد توی اولین جلسه دیدار با دولت، این شعار را مفصل روش بحث میکند. یک بحث مفصل در مورد عدالت (است).
آقای روحانی که رأی میآورد با شعار اعتدال. دانشجوها میآیند از آقا میپرسند تو اولین دیدار بعد از رأی آوردن آقای روحانی، دکتر (حسن) روحانی (در) ماه مبارک سال ۹۲، "تعریف شما از اعتدال چیست؟" از آقا میپرسند. حالا آقا سال ۸۴ یک ساعت تو دولت احمدینژاد در مورد عدالت صحبت کرده، تعریف کرده. حالا دولت روحانی، جنبه منفیاش بود (یعنی مخالفت نکردند). این هم جنبه مثبتش. برای همین آقا چیزی نگفت. عمیقتر، عمیقتر. اینها درست است، همه درست است. اعتدال یعنی توضیح دادم (این) یک نکته عمیقی است که شما میتوانید با این (شبهه)، نزدیک یک طیف (بشوید). طیفی است که علم ولایت حقه تو دستش است و گفتمان امام و انقلاب و این حرفها. شعارها، شعارهایی که مال امام است، مبانی انقلاب، مفاهیم مال ما نیست. اینها جزو مفاهیم مثلاً اعتدال جزو مفاهیم مبانی (ما) نیست. اعتدال یک روش اجرایی (است)، ایده فکری نیست که هیچی مطالعه نکن. اعتدال توی مسائل فکری اصلاً معنا ندارد. شما هرچی بیشتر بفهمی، هرچی بیشتر پاک باشی، هرچی بیشتر خوب باشی، مثلاً مسیر اجرایی (است). تو غذا خوردن اعتدال کن. تو خوابیدن اعتدال داشته باش. مبانی نیست. ما انقلاب نکردیم برای اعتدال. ما انقلاب کردیم برای عدالت. مسیر رسیدن عدالت با اعتدال (است). این هم درست است. اعتدال یعنی اسلام. حالا این را دیگه (امام) فرمودند. دولت (اسلام یعنی اعتدال). دیگه امت وسط است دیگه. مقاتله با کفار هم اعتدال است.
آقای احمدینژاد نماد و سمبلی است که برآمده از جریانی که ولایت حقه رو پذیرفته. آقای روحانی ممکن است تو طیفی که بهش رأی دادند آدمایی باشند که واقعاً انقلاب و امام و اینها رو دوست دارند، ولی اون گفتمان غالب ایشان، گفتمان مربوط به امام و انقلاب و اینها نیست. این جریان احمدی نژاد بیشترین نظارت و دقت و سختگیری را (برای کشور) دارد. انتخاب ایشان موجب سرخوردگی طرفداران شما میشود. طرفدارانی که به اشتباه دنبالش (یعنی تو) راه (افتادهاند) دنبال این حرفها نیست (باشند). مهلت میدهد که اینها خودشان را نشان بدهند. (بعد از آن) دل بستن، قلب (در آن) هیچی ندارد. این رفت و آمد اعتماد به اینها بدبخت میکند. (او) مهلت میدهد (که) اون (ها) عقبش را از دست بدهد. این را سفت (و محکم نگه دارد). سختی (اش اینجاست که) اینها جمع بشوند دوباره با هم به یک نفر، زیر علم یک نفر. جمعیت (پراکنده شدند). دیگه رفت اون موج. رهبری دوتاست. سال ۸۴ عامل شکست آقای هاشمی، همین تشدد آرایشان بود. دور دوم این طیفی که وابستگی عمیق و شدید به مبانی انقلاب ندارد، آقا (بهطور) بازی اینها را خراب میکند. ۸۴ دیگه (وضع) نیست (مثل آن زمان).
سال ۹۶ کنسرت، کنسرت (از) من، معین، سیاوش قمیشی (اگر) برمیدارم بیارم. اللهم عجل لولیک الفرج. قوه قضائیه نیستش که الان مثل اینها؟ نهادهای مختلف دیگه نمیزند. نامههایی که در مورد خود رهبری نسل ما چه هزینههایی (دادهاند) به خاطر اینکه احساس میکردم ما به این آقا (یعنی به) الغیب (متعلق هستیم). چقدر ماجراها داریم تو این سالن. این مجموعه که آمده دلبسته شده باور کرده، این حرف رو جدی گرفته. کسی میخواهد حرف امام را بزند، تکرار بکند، پشت (و پشتیبان) حرف امام را گرفته. این میخواهد این مجموعه متفرق نشود. (اولی) یک نفر کوچکترین خطای (کوچکتری) با کوچکترین احتمال خطای او (را) شدیدترین برخورد را کرد. آقا سال ۸۷ اینها میخواستند حج و زیارت را بیاورند ذیل سازمان گردشگری که اون آقای مشایی (مدیر) گردشگری (بود). این کار نشد. دست نگه (داشتند). سال ۸۵ میخواست خانمها را بیاورد تو استادیوم. آقا حکم دادند، "آقای احمدینژاد این کار نشود، دست نگهدار." انقلاب تو استادیوم دلسرد میشود.
گردشگری مواضع شدید و سفت و سختی گرفتند (که) سرخورده نشوند. این نکته رو گرفتید؟ خوابید یا نه؟ نخوابید (بودید)؟ بپرسید سؤالتان را. مشارکت، اصلاحات طیف وسیعی است. حالا خیلی گیر این مشارکت و اعتماد ملی و فلان و این حرفها نباش. اینها همشون ذیل گفتمان اصلاحاتاند. آقای هاشمی در اوایل، یعنی اواسط دهه ۷۰ که آقای خاتمی رأی آورد، بهعنوان نیروی حزباللهی شناخته میشد. لذا انتخابات مجلس ششم اصولگراها یک لیست دادند، اصلاحطلبان (هم) لیست ۳۰ نفر (دادند). همین اتفاق (که) سال ۹۴ افتاد، مجلس ششم هم اتفاق افتاد. سال (فکر کنم) اسفند ۷۷، این لیست اصولگراها کیا بودند؟ آقای هاشمی رفسنجانی، (آقای) حسن روحانی، (آقای) محمود احمدینژاد، (آقای) دستجردی، (آقای) باهنر، (آقای) حدادعادل، (آقای) محمدرضا خاتمی، (خانم) فاطمه کدیور. (هر کدام) کی (بودند؟). اونها ۲۹ تا رأی آوردند. نفر بیست و نهم (و) سیام یکی از اونها بود: آقای هاشمی رفسنجانی شد سیام هاشمی. این بازه گذشت (تا سال) ۷۸. آقای هاشمی جریان حزباللهی بود علیه سخنران (در تاریخ) ۲۳ تیر ۷۸. حسن روحانی، از اوایل دهه ۸۰ دیگه کمکم فضا عوض شد، خصوصاً بعد (از) مذاکرات سعدآباد. روحانی و ماجرا که پیش آمد، دیگه اینها، روحانی و هاشمی، اینها رو طیف خودشون به حساب آوردند و گفتند دیگه ما از این (کارها نمیکنیم)، به جای اینکه خودت (را اصلاح کنی!).
۸۴ دیگه این پیوند عمیق شد. بعد از شکست (آقای) هاشمی دیگه جدی شد. "مدارا با این دولت تموم شده، پایان مدارا"، جمله کلیدی ایشان بود. "دیگه ما با این دولت کاری نداریم، دولت دیگه باید بره." ۸۷ استارتش رو زدند و بحث این بود که خودش بیاد یا خاتمی بیاد. آخر به این رسیدند که موسوی بیاد و ماجرا که پیش آمد سال ۸۸. دیگه بای (آقای) هاشمی خیلی جالب بود. مثلاً ماهها فکر میکردیم که خب آقای هاشمی (در سال) ۷۸ اینها حزباللهیاند دیگه! آقا تو سخنرانی که اخیراً داشتند فرمودند که اون رئیس جمهور وقت که طرفدار با غرب بود، وقتی که نرمش نسبت به غرب نشون داد، اون ماجرای میکونوس که پیش آمد، که خبر دارید بینا ممنوعالخروج شدن، یعنی ممنوعالورود به همه کشورها شده. رئیس جمهوری که طرفدار نرمش با غرب بود (و به غرب) گره خورده باشد، همچین برخوردی کرد. (آقای) هاشمی دولت خودش رو ۳۰ سال مدیریت کرد. ۶۸ تا ۹۵ نگهش (داشت). تعدادی که هاشمی رو به خاطر انقلاب دوست دارند، اینها سرخورده نشن. (تعدادی که) ضد انقلاب (را) دوست دارند، سرخورده بشن. دقیقاً هستند زیر تابوتهای هاشمی و دقیقاً هندسه و مهندسی آقا (کاملا) قشنگ و نرم و لطیف هم اینها رو داره، هم اونها رو داره. یک چیز عجیب و غریب. خلاصه این مدل، این مدل ولایت. مدل امام صادق. این مدل امیرالمومنین، مدل امام کاظم. یک جریانی که به اسم امام صادق قیام کرده رو حضرت رسوا میکند مثل مسلم (بن عقیل) (و) ابومسلم خراسانی. یک جریان دیگهای که واقعاً وفادار (است)، حضرت نگه میدارد به هر طریقی که (است). یک حساب کتابهای ویژه است. بریم چقدر وقت (داریم؟)
در حال بارگذاری نظرات...