‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
ابتدا دو نکته: کاغذی که پخش کردند، توضیحاتی در مورد نماز شب داشت. آیتالله طباطبایی در تفسیر سوره مبارکه مزمل در کتاب «پیامبر» (پیغمبر)، در مورد ضرورت نماز شب برای یک عنصر فرهنگی سخن میگوید. خدای متعال به پیامبر اکرم (ص) میفرماید که انرژی از شب بگیر.
برای عنصر فرهنگی، خب، عمدتاً ما، مخصوصاً با این شبهای کوتاه تابستان، سختمان است قبل از اذان صبح بیدار شویم. ساعت مشهد، نسبت به ساعت رایج مملکت، اذان صبحش زودتر است و سخت است. اگر کسی برایش سخت است نماز شب را سحر بخواند، نیمهشب شرعی نیز میتواند. نماز شب شرعی از اذان مغرب تا اذان صبح ۸ ساعت است. از اول آن زمان میشود نماز شب را به نیت ادا خواند. اگر آن ساعت گذشت، نماز شب را به صورت قضا به جا آورد. بهترین وقت به جا آوردن قضا هم، بعد از نماز صبح و بعد از نماز عصر است. قضای نماز! ملائکه تعجب میکنند.
نکته بعدی اینکه اگر کسی میداند که من اگر بخوابم، قبل از نیمهشب شرعی بیدار نمیشوم، استثنا شده است. گفتم قبل از نیمهشب شرعی هم، جوانی که رطوبت بدنش زیاد است و بخوابد، این هم میتواند به نیت ادا دو رکعتی نماز شب بخواند.
نکته بعدی در مورد خود کتاب است که خب، رسید دستتان. بخش ولایت کتاب، صفحه ۵۱۸.
**بسم الله الرحمن الرحیم. و صلی الله علی سیدنا و نبینا القاسم المصطفی محمد و آله الطاهرین.**
محمد رسولالله (ص) فرمودند: «پیغمبر پروتکل کاری جامعه را با کیفیت کلانش و در سطح گسترده هدایت بکند.» با این غرض کارخانه انسانسازی شروع میشود. کارخانه انسانسازی هم همین جامعه و نظام اسلامی است. جامعه اسلامی هم آن تمدنی است که در رأسش خدا حکومت میکند. خدا پیاده بشود. ولایت از آن خداست: «إنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ». اگر هم کسی دارد حکم میکند، این در عرض خدا نیست، در طول خداست. یعنی حکم مال خداست، مال تو نیست. عجیب و غریب است دیگر. خیلی خندهدار است! فقط خداست، اسباب ندارد، با خدا نبندی. خب، ابلیس هم میگفت: خدایا، فقط خودت، با کسی کار ندارم؛ آدم را سجده نمیکنم. ولایت دارم، میخواهم. من میگویم حرف من را از این آقا بشنو، حرف از خودش نمیزند. «أَطِيعُوا اللَّهَ...». حکم فقط مال خداست؛ یعنی فقط آن جریانی که وابسته به خداست.
قبل از ظهور، هر پرچمی که بلند بشود، طاغوت است. هر پرچمی که بلند بشود؛ برای چه؟ در برابر ولایت خدا باشد، مثل زمانی که امام زمان عجلالله فرجه الشریف مشخص نیست، ولی برای اینکه زمینهساز ظهور باشد؟ این هم طاغوت است؟
چه میخواهد بگوید؟ میخواهد بگوید پرچمی که بلند بشود روبروی دستگاه ولایت، دستگاه اهل بیت (علیهمالسلام)، این طاغوت است. اگر در راستای خدا و زمینهساز ولایت حق باشد، این نظام اسلامی است. حفظ این از حفظ تن امام معصوم هم اولویت دارد، به عنوان یک جامعه اسلامی که پیغمبر این را شکل دادند.
عرض کردیم جامعهای که پیغمبر شکل دادند، اسلامی بود؛ ولی نه صددرصد اسلامی. علامتش همین که پیغمبر به محض اینکه از دنیا رفتند، «ارتد الناس بعد النبی الا ثلاث او اربع» (بعد از پیغمبر مردم جز سه یا چهار نفر همه مرتد شدند). به محض اینکه پیغمبر از دنیا میرود، همه مرتد میشوند. بعد از امام خمینی، ملت ما مرتد نشد. حضرت آقایی را که امام با صراحت و با نص معرفی نکرده بود، با اشاره معرفی کرده بود، مردم سریع او را گرفتند. امیرالمؤمنین (ع) را که آنقدر پیغمبر سفارش کرده بود، سریع شفاف و واضح معرفی کرده بود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». فقط سه روز بیعتها طول کشیده! به هفتاد روز هم نمیرسد از آن روزی که بیعت کردند تا رحلت پیغمبر. اما اگر پیغمبر از دنیا برود، برمیگردیم به گذشته.
خیلی مسئله ارتداد در قرآن مهم تلقی شده و به آن نظر دارد. اساسیترین سوره از جهت تشکیلاتی حکومت، ولایت، نظامسازی، جامعهسازی، سوره مبارکه مائده است. آخرین سورهای است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. عمده مباحث مربوط به ولایت، اکثر آیات مربوط به ولایت در این سوره است. از آن غافل نشوید. سوره مبارکه مائده، تفسیر تسلیم را از دستتان جدا نشود. حالا دیگر با این وضعیت درسی و مطالعاتی ما، همین که به پروژههای درسی خودمان برسیم، شاهکار کردهایم.
من سفارش میکنم که اگر وقت مطالعه ندارید، فایلهای صوتی تفسیر سوره مبارکه مائده جناب استاد علیرضا اصغر طاهرزاده را گوش بدهید. در سایت «لب المیزان» جستجو بفرمایید، در سایت «مغز متقن» نیز جستجو بفرمایید و در وبگاه آنچه خواهید دید را دریافت کنید. باشد که رستگار شویم. تفسیرش را فرمودند. ایرانیهای آخرالزمان، بله. خلاصه، آنجا خیلی سورهها را تفسیر گفتهاند. محور تفسیر ایشان، تفسیر المیزان است، توسط استاد اصغر. خیلی قابل استفاده برای دانشجو است. خیلی سفارش میکنم. بحث ولایت انقلاب، شخصیت امام خمینی، و کتابهای دیگری که از ایشان هست، از آقا، از امام، خلاصه بحثهای خیلی خوبی دارد و قابل استفاده است. گوش بدهید، در مسیر رفت و آمد، اگر فرصت مطالعه ندارید.
حضرت امام میفرمایند که نمونه این جامعه، پس گفتیم نمونه جامعه اسلامی، جامعه پیغمبر (ص) است. نمونه دو معناست: یا الگوی صد درصدی باشد. حضرت امام فرمودند: «مردم ما از مردم حجاز بهترند.» یعنی امام به این معنا، جامعه خودمان را اسلامیتر از جامعه پیغمبر میدانستند. بله، در رأس هرم: پیغمبر کجا، امام کجا، امیرالمؤمنین کجا، امام خمینی کجا! ولی در بدنه نظام، مردم ما کجا، مردم حجاز و کوفه کجا!
سخنرانی داشتیم روز شهادت امام صادق (علیهالسلام). وقتی امام صادق (ع) به خراسانی امر کردند: «برو توی تنور!» بسمالله. نگران او شدم. گفتم آقا این که سوخت. بعد فرمود: «برداشت تنور نصف دنیا، نصف دنیا با شما توی شهرتان. نصف دنیا...» خراسانی که هستی، والله قسم، یک دانه قانونمند نیست! روز شهادت امام صادق چند سال پیش برای دوستان امام صادق، نائب امام صادق، شاگرد امام صادق، حضرت امام به نحو عمومی واجب کفایی گفت: «یک تعدادی بروند زیر آتش دشمن.» پس این رکن نظام اسلامی و جامعه اسلامی قطعاً در طول تاریخ بینظیر است. مردم ما بینظیرند.
جامعه اسلامی، یک الگوش جامعه پیغمبر است. جامعه ما از جامعه کوفه بهتر است، از جامعه حجاز بهتر است. امیرالمؤمنین و پیغمبر اکرم مواجه بودند. خیلی سطح مشکلات آن زمان، الان ما مشکلات شدیدتری داریم. پیغمبر (ص) در مدینه مثلاً آدمهای فاسدی باشن، عمده مردم تحمل بکنند. خیلی خلوص بالاتر. مدینه است. پیغمبر در مدینه جامعه تشکیل دادند. در مکه هم بودند. میتوانستند متفرق بشوند. در اختیار خدا، در آنجا خدا را هم عبادت کنند. نه، این کافی نبود. آمدند مدینه یک جامعهای تشکیل دادند. در رأس آن جامعه خدا حکومت میکرد. نائب خدا که حکومت میکرد، آنجا عملاً چه کسی بود؟ پیغمبر. مقررات را چه کسی درست میکرد؟ چه کسی وزن میکرد؟ چه کسی جعل میکرد؟ پیغمبر. قوانین را چه کسی اجرا میکرد؟ چه کسی وادار میکرد مردم را که اجرا کنند؟ پیغمبر.
یک سؤالی را دوستان پرسیدند: ماجرایی که گفتی دو سه شب پیش، پیامبر دستور دادند که هرکی نماز نیامد، خونش را آتش بزنید. در جامعه پیغمبر رأیگیری نبود. اعلام وفاداری مردم به حکومت با رأی و انتخابات و اینها فهمیده نمیشد. راهپیمایی هم نداشتند ۲۲ بهمنی باشد، بیایند توی خیابان شعار بدهند. تنها علامت اینکه مردم چقدر این حکومت را قبول دارند، حضور در مسجد بود. حضور در مسجد پشت پیغمبر. مرکز حکومت مسجد بوده است. حسینیه و اینها هم نداشتند. پیغمبر خونشان توی مسجد بود. همه جلسات مسجد بود. تجهیز قوای نظامیشان توی مسجد بود. از آنجا سپاه را میفرستادند، آنجا همه را جمع میکردند. آنجا جلسه همه چیز توی مسجد بود.
پیغمبر اکرم مسجد را که راه انداختند و فرمودند حالا از این به بعد اگر کسی نماز نیامد، اپوزیسیون است، به معنای مخالفت با حکومت. تظاهر به مخالفت با حکومت. لذا اول همه را دعوت میکنی که بیایند توی نماز. چنین جامعه، جامعه اسلامی، همه پذیرفتند. هم مهاجرین، هم انصار، اوس و خزرج، همه اینها پذیرفتند، آمدند پای کار. اگر کسی میخواهد تظاهر به مخالفت با این انقلاب بکند، با این حکومت، باید از مدینه نمازخانه برود. اهل نماز. نماز که زورکی نیست. به خاطر این بوده که مخالفت با حکومت بوده. مخالفین چقدر محکم برخورد میکردند. حتی در این کتاب «جامعه در قرآن»، یک بحثی در مورد این دارم (مباحث تفسیرشان). امر فرمود: «خراب میشود.» اگر کسی تعارف نداشت، شوخی نداشت. ماجرا آنجوری شد که کسی جرئت نکرد مخالفت کند. یعنی همین تهدیدی که پیغمبر کرد، همه آمدند.
توی جنگ احد، خیلیها فرار کردند، شنیدید دیگر. مردم مدینه بودند، چند نفر جنگ احد فرار کردند، برگشتند شهر؟ سیصد نفر. چند نفر آمده بودند میدان؟ نهصد نفر. معلوم میشود لااقل یک سوم جامعه پیغمبر منافق بودند. یعنی سی و پنج درصد. پیغمبر قبول نداشت. الان توی انتخاباتهای ما هفتاد درصد تقریباً مشارکت، فینال شصت و پنج درصد، شصت درصد. جامعه پیغمبر که پیغمبر هست و کنار پیغمبر است، سی درصد منافق دارد. نه. خیلی نکات مهم است. پیغمبر داشت. توی بیت پیغمبر نفوذ کرده بودند! خود سوره مبارکه تحریم را بروید مطالعه کنید. بعد از ازدواج با همسرش حضرت زینب، پیامبر با همسرش سرّی را گفت و همسرش آن را افشا کرد. کدام یک از مقامات و رهبران ما جاسوس بوده؟ نکات مهمی است. اینها توجه بهش نمیشود. یک چیز آرمانی از جامعه پیغمبر و امیرالمؤمنین میگوییم، بعد میزنیم توی سر خودمان: «آنها کجا بودند؟» نه آقا، ما خیلی جلوتریم.
در یک چنین جامعهای که همه چیز از خداست، نماز جماعت و خطبه پس از نماز جماعت با سرود میدان جنگ یکی است. این «انججز وعده» را توی نماز میخواندند دیگر. این سرودشان بود. در همان مسجدی که پیغمبر خدا در آنجا میایستاد و اقامه نماز جماعت میکرد، برای مردم منبر میرفت، صحبت میکرد. پیغمبر فرماندهان را میبست، میداد دست اسامة بن زید، دست فلان ابن فلان که «بروید، انطلقوا علی اسم الله.» با نام خدا حرکت کنید، دشمن را فلان جا گیر بیاورید، فلان کار را بکنید. در همین مسجد بود که پیغمبر خدا... شما مسجد کوفه رفتید؟ کیا رفتند؟ توی مسجد کوفه، «دکه القضا» را دیدید، محل قضاوت امیرالمؤمنین. توی صحن مسجد قضاوت میکرد. حدود، توی سهمیه مردم، نماز جمعه میروند، بعد هر هفته شلاق بزنن. چشم مردم اعدام هست، آنجا است. گردن زدن آنجا است. همه چیز توی مسجد بود. مرکز حکومتی، برای هر اتفاقی که میافتد، از آنجا اتفاق میافتاد. جامعه دارد از آنجا پمپاژ میشود. فکری اگر هست، از آنجا پمپاژ میشود. اخلاق از آنجا. مثل مسجدهای ما نیست. صفحه اول میبینی؛ یعنی دیگر مشخص است که اینها صفحه اول دیگر صف متصل به قبر هم به ترتیب نگاه میکنی، پنج تا پیرمرد. بعد نمازها میآیند، سخنرانی که نکن، نمازت را طول نده. ده دقیقه قبل اذان در را باز میکنند، یک ربع هم بعد نماز در را میبندند. مرکز درآمد. تنها چیزی که به این میشود گفت، نمیشود به این گفت، به اینجا نمیشود تنها اسم مسجد مثلاً میخورد. یک بنگاه، یک بنگاه عمومی مثلاً. گرمخانه مثلاً. حالا احتمالاً مسجد نیست. مسجد و مرکز حکومت باشد، مسجد یک محل. مرکز اون محله، مسجد. مسجد در سبک زندگی، مسجد محل اجرای عقد. تالار عروسی مردم، مسجد. مسجد محل مشاوره. حتی پیدا کردن کیس مناسب. کیس به معنای مشهدیاش نه ها. کیس و ساندیس! کیس نمونه مسجد بهتر بوده از جهت افراد. نه، از جهت مسجد. این مسجد مرکز این کارها بوده. تحقیق کردم خیلی جالب است. این را بدانید. حالا بعضی حرفها را آدم بزند، بیشتر شبهه میافتد. دقت نکردید؟ شب قدر، امیرالمؤمنین (ع)، شب نوزدهم ضربت خوردند دیگر. میخوانند. امیرالمؤمنین کجا بودند؟ جوشن کبیر خواندند امشب؟ نه! قرآن، فقط افطاری نقل شده. خوابیدند. یک مقدار هم خوابیدم. پا شدم مثل هر شب عبادت کردم. زیر آسمون نگاه میکردم میگفتند امشب شب خواب است. رو شکم خوابیده اون وسط. این شب قدر مسجد کوفه، امیرالمؤمنین، توی دوران حکومت امیرالمؤمنین، ابراز علاقه مردم به مناسک دینی خیلی، خیلی پیشرفتهتر است. مناسک خاصی فقط باشد. مسجد قضاوت میکرد. حالا بهتر است مسجد مرکزی باشد توی آن تجمع دعا بخوانند، ثنا داشته باشند. این دعای کمیل، دعای کمیل توی مساجد خواندن، مسجد خودشان باب کردند. منحصر به این کرد. مسجد کارکرد اجتماعی دارد. برنامهریزی بکنیم. این خیلی نقاط ضعف بزرگ.
پس پیغمبر مرکز حکومتش مسجد بود. در همین مسجد بود که دادگستری پیغمبر تشکیل شد، تشکیل میشد. اداره کار پیغمبر، کاریابی، کارگزینی، بازاریابی، همسریابی. نوشتم. الحمدلله مثل همه طرحهای خوب که جدی گرفته نمیشود، این مسجد این محل مساجد مرکزی مسجد جامع. این مسجد جامع مثلاً هزار نفر جمعیت دارد. توی این محل لااقل ده تا فروشگاه. از این ده تا فروشگاه، پنج نفرش مسجدیاند. بر فرض دارم میگویم. یک نفرش هست که یا میخواهد ازدواج کند، یا تازه ازدواج کرده. یک جوان است، احتیاج به حمایت دارد. تبلیغات کند. تعاونی ایجاد بکنیم توی مسجد. مسجدیهای این محل با این بن اگر رفتند خرید بکنند، بیست درصد تخفیف ویژه دارند. ما تبلیغات میکنیم. تا حالا پنج تا مشتری داشتی، حالا میشود پنجاه تا مشتری با تخفیف بیست درصد. مسجد کارکرد نماز جمعه. حالا کدام نماز جمعه این شکلی است؟ اصلاً نماز جمعه که نماز جمعه است. نماز جمعه که دورش جمعه بازار؟! وضوحاً دارد میگوید «صلات». سر اذان، اذان که شد، اذان ظهر جمعه که گفته شد، کسب حرام. ساعت نماز جمعه، کسب حرام. نماز جمعه نماز جمعه بازار دور مسجد جمع بشود. همه مغازهها. روایت داریم که آقا، اقتصاد بازار مسلمین باشد. همه جنسها را «یجبى الیه من ثمرات». سوره ابراهیم اربعین. ما یک همچین برنامهای نداریم. خیلی میشود سرمایهگذاری کرد. نمایشگاه، نمایشگاه مشهد، باغ من دستگاه ماساژ اختراع کردم. این را برداشتم بردم پیادهروی اربعین. تحویل نگرفته. سرمایهدار کالایی دارد. بردار بیا پیادهروی اربعین. آنتالیا جنس بیاورند. ترکیه جنس بیاورند. چین جنس بیاورند. تولید خودمان رونق پیدا میکند. هرکی هم جنس هم میخواهد، میآید میگوید آقا دیگر نیتها قاطی میشود. خاصیت کسی است که حج میرود، خرید داشته باشد. توی مسیر بازار داشته باشد.
من این را باید برایتان بخوانم، تعجب کنید. جالب است. روایت فوقالعادهای است. خدا برای اینکه گردش اقتصادی صورت بگیرد توی حج، توضیحش ده ساعت منبر میخواهد. ده ساعت منبر میخواهم توضیح این روایت بدهم. برای اینکه گردش اقتصادی شکل بگیرد. حاجی جنس بیاورند، بفروشند، پول دربیاورند. خدا یک سری ملائکه را به شکل آدم درمیآورد. ایام حج بروند از اینهایی که جنس میفروشند جنس بخرند. روایت است که ملائکه میآیند. یعنی چه جنس میخرند؟ یعنی چه توی دریا میریزند؟ یعنی چه کل اینها توضیح دارد؟ مسجد پایگاه اقتصادی ما نیست. مرکز اقتصادی نیست. ولی ربطی به امام رضا (ع) ندارد. گردش اقتصادی تولیدات داشته باشد. مردم بیایند عرضه کنند. به حرم آنجا ایزو بدهد. مثل بعضی از فروشگاه رضوی که اطراف حرم است، محدود به خوراکیهاست. این دایره توسعه پیدا میکند. اینکه یک فضایی نشود که فضای لهو و لعب بشود. غفلتآور باشد. این درست است. زیارت، نیازشان هم برطرف بشود. همین که خداست. مسجد، این طرف جنسش را بردارد، بیاورد بفروشد. آن هم جنس این را بخرد. دلالی دارد بیچاره میکند، میدانید دیگر؟ این را یکی از دوستان اطراف رفته بودم. یکی از اقوام مزرعه داشت. بعد زمین داشت، گوجه میکاشت، خیار میکاشت، میوه داشت، مرغداری داشت. این بنده خدا یک مدت کار کرد و بعد فلج شد و کلاً دیگر اصلاً نابود شد از جهت اقتصادی. برگشت مشهد، حاشیه شهر. گفت: «گوجه کاشتم. گوجهای که کاشتم، مثلاً پول آبی که دادم، سمی که زدم، رسیدگی که کردم، کارگری که استخدام کردم، محصول چیدم، مثلاً تهش برای من یک میلیون سود داشته. آخر سال یهسال که زحمت کشیدم یک میلیون سود داشتم. اون کامیونی که آمده از من خرید، برد بازار فروخته، فقط از جنس من دو میلیون سود برده. خب، مگر من خَر خوردم؟!» چهشکلی دست دلال میشود کم کرد؟ عرضه مستقیم. عرضه و تقاضای مستقیم کجا؟ مردم میتوانند مواجه بشوند با تقاضای مستقیم. نه مغازه بخواهد، نه دکان بخواهد، نه فروشگاه چی چی باشد. اجازه از جایی بخواهد. سد معبر نیاید بگیردش. این دور مسجد، دور نماز جمعه خرید و فروش بکنید. داخل مردم بر محور حج میآیند. معرفی کارآفرین بشود. اعتکاف اگر فروش بشود، مرکزی باشد برای اینکه مشکلات امور مردم حل بشود. همه نماز جمعه. الان که مردم اعتراض دارند، میآیند توی نماز جمعه مینشینند، بعد امام جمعه محترم میگوید به من چه، پاشوید بریم بیرون! آلومینیوم هرمزگان تعطیل. خوش آمدید.
وقتمان هم فکر کنم خیلی نمانده. بله. محور زیارت، رونق اقتصادی، اشتغالزایی. بعد محور رونمایی کند، معرفی کند. یک کسی هم میداند آقا صنایعی که برای کارخانهام میخواهم اینجا هست. مثلاً جوانهای نخبه که مستقیم خودش عرضه میکند. نمیخواهد هم دست واسطه بیفتد که هم بچلاندش، هم آخر چیزی گیرش بیاید. عرضه نکند. عرضه مستقیم صورت میگیرد حول زیارت. این در مسجد زکات جمع میشد و پخش میشد. هم درس بود، هم نماز، نیایش بود، هم سرود میدان جنگ بود، هم اقتصاد بود، و خلاصه همه چیز. هم دنیا و هم آخرت. یکپارچه، یکپارچه تحت رهبری پیغمبر در خانه خدا. حسینیهها دارد رونق میگیرد. این خیلی چیز امیدوارکنندهای نیست. خیلی چیز خوبی نیست. مسجد فقط نماز. مسجد دیگر یک چیز فرمالیته و یک چیز سمبولیک بیخاصیت. دمپایی. سن ازدواج در خانه خدا. این جامعه اسلامی است. اولین جایی که ساختن، مسجد. مسجدی اگر انسان کامل هم نشود، مجبور میشود با جو غالب جامعه میافتد. دست شما. بقیهاش هم که قبول ندارند، مجبورند، مثل همانهایی که قبول نداشتند و میآمدند نماز پیغمبر. هرکه بخواهد خوب باشد، در جامعه پیغمبر میتواند خوب باشد. در جامعههای غیر الهی اینجوری نیست. زمینهای را ایجاد بکنیم که هر که خواست خوب باشد، خوب باشد. نکته دوم: به سختی بتواند به جهنم رفتن بیفتد. الان جهنم رفتن آسان است، بهشت رفتن سخت است. اصل اولیه حرکت به سمت بهشت. کسی بخواهد جهنم برود، خیلی باید زور بزند. جامعه امام زمان این شکلی است. جهنم برود خیلی باید زور بزند. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «اگر حکومت را از من نگرفته بودند، ما احداً الا شقیا» (در جامعه کسی را پیدا نمیکردید که ... ).
در حال بارگذاری نظرات...