‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
در آیهی هشتم سورهی مبارکهی صف، خدای سبحان فرمود: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ.»
این جماعتِ برانداز، این جماعتِ در ستیز با پیغمبر و دین خدا، بنا دارند کارهایی بکنند که آخرش نتیجهاش این بشود که نور خدا خاموش بشود. اینها مثل کسی میمانند که وایستادهاند با فوت کردن میخواهند خورشید را خاموش کنند. بله، شمع را میشود خاموش کرد؛ ولی خورشید را که نمیشود خاموش کرد! اندازهی دهانتان نیست این حرفها، این کارها. به قول این جوانها، این امروزیها، توی این رجز خواندنها به همدیگر میگویند: "مال این حرفها نیستی!"
ترجمهی ساده و کوچهبازاری این آیه همین است. خدای متعال به این جماعتِ برانداز دارد با این عبارت میفرماید: "مال این حرفها نیستی!" چه چیزی را میخواهید از بین ببرید؟ چه چیزی را میخواهید خاموش کنید؟ «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ». خدا نور خودش را به اتمام میرساند، به آخر و به اوج میرساند، نمیگذارد خاموش بشود، روزبهروز قویتر میشود، ادامه پیدا میکند، «وَلَوْ كَرِهَ الْکَافِرُونَ».
ممکن است شماها خوشتان نیاید، برخورد کنید، جِدّ و استقامت از خودتان نشان بدهید؛ ولی به جایی نمیرسد کارتان. این کراهت شما و خوش نیامدن شما، در کار اینها مقصدی ندارد، به جایی نمیرسد. چرا؟ چون فرمود: «وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ». خدا جماعت ظالم را هدایت نمیکند. هدایت نکردن خدا، یک بخشش به این است که اینها را به بهشت نمیبرد، آن آثار و نتایج شیرین ابدی به کارهایشان مترتب نمیشود. یک بخش دیگر هم این است که به جایی نمیرسد؛ این همین "به جایی نمیرسد" همان هدایت نشدن است.
وقتی میفرماید خدا قوم ظالمین را هدایت نمیکند، یعنی کار اینها به جایی نمیرسد، راه جایی ندارد. این تعابیر فارسی خودمان که کلمات قشنگی هم هست: «هدایت نمیکند»، "من باید برسانم دیگر، من باید قدمبهقدم ببرم تا آن نتیجهی دلخواه و آن مقصد و مقصود تو حاصل بشود. من نمیبرم. منِ خدا گردن نمیگیرم همچین جماعتی را، همچین کاری را. کاری که در برابر حق است، کاری که در برابر دین حق است، من این را به جایی نمیرسانم." آن تلاش و پیگیری و برنامهریزی و کارسازی هزار عملیات و فعالیتی که قرار است آخرش، سرانجامش این باشد که دین من جمع بشود، نور خدا خاموش بشود، من نمیگذارم این کار به ثمر نمیرسد، به نتیجه نمیرسد. این میشود یکی از مصادیق هدایت نکردن خدای متعال.
از آنطرف، خدای متعال هدایت میکند، مؤمنین را هدایت میکند. «یهدی اِلَیهِ مَن اَنَابَ». هرکسی که انابه به خدای متعال دارد، هرکسی که اظهار نیاز و اظهار عجز در پیشگاه حق میکند، خدا هدایتش میکند، خدا دستش را میگیرد، خدا کار او را به آخر میرساند، بار او را به مقصد میرساند. برای این آیه در روایات، مصادیقی بیان شده که دانستنش خوب است، به درد ما هم میخورد.
توی روایتی داریم از امام صادق علیه السلام فرمود: «لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ كَانَتْ مِنْ حُجََّةٍ عَالِمٍ یًحْیی فِیهَا مَا یُمِیتُونَ مِنَ الْحَقِّ». فرمود از وقتی که خدا زمین را آفرید، از وقتی زمین، زمین بوده تا حالا، از یک حجتی که عالم باشد خالی نبوده. همیشه در زمین، حجتی بوده، عالم بوده. هرچی که دیگران «ما یمیتون فیه من الحق»، «ما یمیتون من الحق»؛ دیگران از بین میبردند، میکشتند، هرچی که حق را میخواستند تلف کنند، از صحنه به دَر کنند، این حجت عالم الهی زنده میکرد. خوب، این خیلی نکتهی مهمی است.
بعد حضرت این آیه را خواندند: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ». این میشود مصداق همین «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ». یکی از این مصادیقش این است که همیشه علمایی هستند، همیشه انسانهای حقجو و حقپرستی هستند که فداکاری میکنند، میایستند، سینه سپر میکنند، پای حق و حق را زنده میکنند در برابر آن جماعتی که حقکشند. این میشود مصداق «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ». این کار خداست، این سنت خداست، این برنامهی خداست. نمیگذارد این روال تعطیل بشود. این قانون تخلفناپذیر است. حتماً، حتماً، همیشه و همیشه و همیشه کسانی در این زمین هستند و خواهند بود که نمیگذارند حق کشته بشود، نمیگذارند حق بمیرد. در برابر حقکشیها، حق را زنده میکنند، حق را سر دست میگیرند. حالا یک وقتهایی ممکن است اقلیت باشند، یک وقتهایی ممکن است اکثریت باشند. یک وقتهایی ممکن است در موضع عزلت و انزوا باشند به خاطر شرایط جامعه. یک وقتی هم ممکن است در موضع قدرت باشند. آن دیگر بستگی دارد که افراد دیگر نسبت به اینها چه واکنشی داشته باشند، چقدر اینها را بپذیرند، چقدر همراهی کنند، نصرت کنند. خود این بحثِ نصرت یک بحث مفصلی است. ولی این ادامه دارد. این نور خدا خاموش نمیشود.
توی روایت دیگری از امام کاظم علیه السلام، این «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ» را حضرت فرمودند: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا وَلَایَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ». یکی از مصادیق بارز و کامل نور خدا، ولایت امیرالمؤمنین است. تلاش میکنند ولایت امیرالمؤمنین را محو بکنند. خوب، خیلی جالب است. این همه زحمت کشیدند، فضایل امیرالمؤمنین را انکار کردند، کتمان کردند. عناوین و القابش را به دستور معاویه، هر آن چیزی که از عناوین و القاب امیرالمؤمنین بود، دستور داد فضیلتسازی کنند و جعل روایت کنند برای دیگران. دانه به دانهی عناوینی که پیغمبر برای امیرالمؤمنین وضع کرده بودند، عنوانگذاری کرده بودند، به دستور معاویه دانه به دانه را برایش روایت درست کردند. یکی را به این دادند، یکی را به آن دادند، یکی را به آن دادند. بیان فضایل امیرالمؤمنین ممنوع شد، بیان روایات ممنوع شد، در خانهی امیرالمؤمنین را بستند، دست امیرالمؤمنین را بستند، امیرالمؤمنین را خانهنشین کردند. نامش عالَم را پُر کرده، عشق سینهها را پُر کرده، روزبهروز شکوه و جلال و عظمت و یاد او در دلها و در آفاق گستردهتر میشود. این مصداق چیست؟ مصداق «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ». زورشان را میزنند. به کجا میرسند؟ «وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ». خوششان نمیآید نام علی عالمگیر باشد. هفتاد هزار منبر برافراشتند و در اول هر منبری - معاذالله - با لعن امیرالمؤمنین خطبه را شروع کردند. به کجا رسید؟ امروز بروید ببینید در عالم نام امیرالمؤمنین چه میکند. تازه اول کار است! در آینده و آینده و آینده چه خواهد شد. اینها مصداق «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» است. خدا نور خودش را نگه میدارد و پیش میبرد، به سرانجام میرساند.
حضرت فرمود: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»، «وَاللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَةِ». خدا این امامت را نگه میدارد، امامت آسیب نمیبیند. استناد کردند به آیهی ۸ سورهی تغابن که: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا». ایمان بیاورید به خدا و پیغمبر و نوری که نازلش کردیم. اینجا میفرماید: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ». تو آن آیهی سورهی تغابن، ما یک نوری نازل کردیم. وجود نازنین موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: «فَالنُّورُ هُوَ الْإِمَامُ». این نوری که میفرماید نازل کردیم، وجود امام است. «اللَّهُمَّ أَتِمَّ نُورَهُ» یعنی امام را نگه میدارد، امامت را نگه میدارد. بله، البته جسم امام اجلی دارد، زمانی دارد، بههرحال تا یک مدتی در دنیاست و با یک کیفیتی از دنیا میرود. آن بحثش جداست. این حقیقت را، این گوهر را، این منطق را نمیشود از بین برد. حتی اگر لگدمالش بکنند در گودال قتلگاه، وجود نازنین زینب کبری، خطاب به یزید بن معاویه گفت: "تو نمیتوانی ذکر ما را محو بکنی. «وَاللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا»." نمیتوانی ما را محو کنی، نمیتوانی کاری بکنی که ما فراموش بشویم. چرا؟ چون نور خداست، چون حق است. «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ».
در یک روایت دیگر هم، "نور" را بهطور خاص تطبیق دادهاند به وجود نازنین حضرت حجت بن الحسن (ارواحنا فداه) و این «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» را تو داستان ظهور امام زمان تعریف کردند که انشاءالله در جلسهی بعد به این نکته میپردازند.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله.
در حال بارگذاری نظرات...