
جلسه سی و سه
کتاب آن سوی مرگ کوششی کمسابقه برای به تصویر کشیدن عالم پس از مرگ است. ✔ نویسنده ی این کتاب کوشیده است تا با بهرهگیری از گفتههای افرادی که پیش از این تجربهای نزدیک به مرگ را داشتهاند، تصویری واقعی از عالم پس از مرگ به تصویر بکشد. ✔ مطالب این کتاب بر اساس آیات قرآن کریم، روایات اهل بیت (ع) و نکات عقلی و فلسفی ، طی ۳۹ جلسه در دانشگاه فردوسی مشهد، شرح و تبیین شده است. ✔ این مطالب در ادامه بخش سوم از مباحث تأثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت / نظام تقدیم، بیان گردیده است. ✔ پس از اتمام شرح کتاب طی دو جلسه در تهران به پرسش و پاسخ پیرامون مباحث مطرح شده پرداخته شده است.
برخی نکات مطرح شده در این جلسه
گفتگو دکتر با دوستانش
تواضع علامه جعفری
تفاوت سطح بهشت به سبب تفاوت صفات
پیشانی، مرکز تجمع قواست
حصول قرب، در سجده
میزان سطح لطافت، علامت رشد فرد
توصیف شهرهای بهشتی
تحقق آرزوها در برزخ
دلیل تفاوت شهرهای بهشتی ؟
قوانین اجتماعی پیشرفته در برزخ
مالکیت اُخروی ؟
هر کس تجلی اعمالش را می بیند
آموزش در بهشت ؟!
پیشرفت، در دنیا با عمل و در آخرت با علم و فهم
چگونه آرزوها کوتاه می شود ؟
معارف تمام شدنی نیست
قدر نعمت زندگی دنیایی را بدانید
گر تو را در منزل جانانه میهمانت کنند/ گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش
فراگیری آموزش برزخی به صورت عینی
وجود پایه های تحصیلی متفاوت در بهشت
متن جلسه
هوش مصنوعی :سلسله مباحث مصطفی امینیخواه با موضوع شرح و بررسی کتاب آنسوی جلسه سی و سوم علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم داستان آخر کتاب آنسوی مرگ بخشهای آخرش به اینجا رسید این آقای دکتر که برزخ مادرش رفته بود و اونجا مهمان مادر شده بود سه تا از دوستانش به عیادتش میان که بهش سر بزنن اسماشونو یادتونه آرمین و فرهاد محسنم داشت درسته مجید بود محسن مجید مجید و فرهاد و آرمین یه گفتگوی ابتدایی داشتم و حالا توضیح میده که در این گفتگو که با اینها داشتند چه مطالبی رد و بد بعد از توضیح مختصر آرمین من من از احوال همگیشون پرسیدم به دنبالش از محل سکونتشون سوال کردند گفتن که زندگی راحتی دارند و هرگز اینقدر شاد نبودند گفتن که هر کدومشون در بخش دیگری از بهشت زندگی میکنه مجید و فرهاد در جایی شبیه محل سکونت مادرم به سر میبردند در اون ۱۰۰ طبقه و در اون سطح بوده محل زندگی آرمین با بقیه فرق داشت او بیان کرد که در یکی از شهرهای بهشتی ساکنه وقتی اینو شنیدم ازش پرسیدم که شهرهای بهشتی چگونهاند آرمین در برابر سوالم فقط این جمله رو به من تحویل داد چهره شهرها شبیه هم شهرهای بهشت مثل سورههای قرآن هر سورهای از قرآن مثل شهر میمونه از بهشت سورهها ببینی چقدر متفاوته سوره الرحمن سوره توحید سوره طاها سوره مریم سوره یاسین هر کدوم یه رزقی داره هر کدوم یه فضایی داره جلوههایی که در اینها هست تو یه سری تنعمات و تلزوزات مشترکن ولی جلوههای ربوبی فرق میکنه بعضیا حسن خلقشون بیشتره یکی از شهیدان مرحوم علامه جعفری نقل میکردند که من خواب مرحوم شهید مطهری رضوان الله علیه رو دیدم توصیفی کرد از وضعیتش پرسیدم که علامه جعفری کجا گفتم خب ایشونم اینجاست پرسیدم شما بالاتری در بهشت یا علامه جعفری ایشون فرمود از جهت شهادت چون من شهید شدم من بالاترم از جهت تواضع چون آقای جعفری تواضعش از من بیشتر بود ایشون بالاتره خیلی مرحوم علامه جعفری متواضع سبک و سیاق و رفتار و حالا داستان خاطراتشون زیاده بابت تواضع علامه جعفری بالاتره بابت شهادت شهید مطهری پس معلوم میشه که صفات وقتی متفاوت میشه بهشت آدمها هم متفاوت میشه اونی که حسن خلق داشته دستگیری از مردم میکرده این یه فضایی داره یه جور عنایات خدا شامل حالش میشه اونی که مجاهده نظامی و رزمی داشته یه فضای دیگه اون که مجاهده علمی داشته بعضیا روزه زیاد میگیرند بعضی انفاق زیاد میکنند بعضی نماز زیاد میخونن اینا متفاوته بهشتهاش متفاوت سطحشونم متفاوت سکوت کردم به شوخی گفتم ممنون خیلی استفاده بردم مکثی کردم و بعد چطوره منو به شهر خودت ببری تا اونجا رو ببینم مودبانه گوشزد کرد که حق نداره منو به شهرش ببره معلوم میشه که این شهر مادرش که اومده این آقای دکتر سطح برزخی خودش در این یه سری حرفهای خاصی دارم امروز میزنما حرفای عجیب غریبی سطح برزخی خود این آدم در اون سطح بوده برای همین برزخ مادرشو بهش نشون میدن بر چون همیشه مرتبه بالاتر اشراف داره به مرتبه پایینتر این چون تو این سطح بوده آقای دکتر اگه با اون وضعیت حق الناسش و اینا از دنیا میرفت حسابش صاف میشد بهشتی میرفت که مادرش ساکن بوده اول بهشتم بوده گفتم دیگه مادرشو خواب دیده بود که وضعش بد بود طبقات اول بهشت اون ورودی بهشته دالون بهشت دو تا از رفیقاشم در همین سطح بودن ولی آرمین جاش بالاتر اما میتونه اونجا رو از دور به من نشون بده ناچار رضایت دادم که از دور شهرشو به من نشون بده برای اینکه شهرشو ببینم از من خواست که خوب به پیشونیش نگاه کنم در پیشونی مو توضیحاتش مفصله بهشت او را از پیشونیش میبینه مرکز تجمع قوا پیشانی خیلی حرف داره اینجا همه قوا یه بروزی داره در بدن چشایی دیگه بگید بویایی بینایی هر کدوم یه جاییه دیگه از بدن یه جایی بروز داره مرکز تجمع قوا پیشونی واسه همین ما پیشونی رو در سجده میذاریم و قرب با سجده سجده واجب بریم آخرین سه مبارکه علق که سجده کن نزدیک قرب در اثر سجده است چرا برای اینکه مرکز تجمع قواست بهشت برزخی ما بهشت برزخی ما از پیشانی ما باز گفت که پیشونیمو نگاه کن نگاه کردم انعکاس آن شهر را در پیشانی او دیدم انگار که بر فراز تپهای در دوردست ایستاده باشد و شهر را تماشا کنم برای مدتی بسیار کوتاه چه جور جایی بود یه شهر زیبا و رویایی که از بلور ساخته شده بود از بلور اسیری شهر در واقع یک جزیره بلورین و مملو از نورهای متنوع و دلشاد کننده بود هرچی بالاتر میره مراتب بهشتی لطافتها بیشتر میشه جنس بلوری که میگه شفافتر میشه چون سطح خود این آدما لطافت و شفافیتشون میره بالا علامت رشد آدم لطافت بیشترش عکس قساوت در میاد رقیق میشه نرم میشه بعضیا دیدی زمختن آدم خوبیه ها زمخته اینا بهشتشون همین شکلی سفال آب میخوره طرز فکرتو دوست داشتم خانهها اقیانوس بزرگ و شفاف شهر را در بر گرفته بود بالاتر میره واقعاً چه خبره در این عالم خانهها به اشکال مختلف بودند به شکلهایی که با اشکال معمول این دنیا کاملا فرق داشتند ساختمانها خیلی بدی و اغلب فراتر از حد تخیل آدمهای زمینی بودند تفاوت آشکاری که در ظاهر ساختمانها وجود داشت خللی در هماهنگی چشم آنها ایجاد نمیکرد چه شکلی بودن این بناها برخی به شکل اشکال هندسی و برخی کاملا غیر هندسی به گونهای که نمیتونم توصیف کنم توصیف کنید بگید چطور بود به صورتهای مختلف دایره نیم دایره مخروط منشور مثلث و غیره یا برخی دیگه مثل موج صدف عروس دریایی پرنده چشم برگ آبشار ساختمانهای مسکونی مثل آبشار بود آبه که داره از بالا به پایین میریزه حتی یکی از خونهها به علفی که در اثر وزش باد تکان بخوره شباهت داشت در حالی که میکوشیدم آن بناهای متعارف را دقیقتر تصور کنم گفتم ادامه بدید که در حاشیه بلوارهای پهن حرکت میکردند کجا میرفتن عدهای وارد ساختمانهایی میشدند که به نظرم موسسات خاصی بودند موسسه تو بهشت قلم چی مثلا دستهای به سوی خونههاشون میرفتند گروهی به سمت ساحل در حرکت بودند به هر حال هر روح هدف و مسیری رو دنبال میکرد گفت پدر و پسر رفته بودن روحانی بودن رفته بودن اینو بگم بخندید و بعد ادامه بدن پدر پسر روحانی رفته بودن یه روستایی پیرمرد نورانی با صفا این خیلی خوشش اومده بود پدر و پسر هر دو روحانی اومده بود یه اصطلاح آخوندی و یه آیه قرآن یه چیزی مثلاً نشون بده من خیلی خوشحالم و خرسندم و اینا واقعا آدم لذت میبره چقدر قشنگ چقدر زیبا هم پدر هم پسر روحانی اصلاً اینجاست که میگن خسر دنیا والاخره عرض کنم که مرندی فرموده بود که ما با آقای قاضی که آشنا شدیم خسر دنیا والاخره هم دنیا رو بخشیدیم هم آخرت رو رفت سراغ خدا والاخره حالا بعضی دنیا رو طلاق دادن بعضی بهشت هم طلاق دادن بهشت یه سطحیش ایناست موسسات آموزشی داره خونهها برام توضیح بده خونهها از هم فاصله داشتن یا به هم چسبیده بودن میگه از هم فاصله داشتند بناها مرتفع بودن مثل برجهایی که در شهرهای برخی تا حدی مرتفع بودند اما نه اینکه به صورت واحدهای آپارتمانی باشند ارواح هرگز به صورت اشتراکی توی بنا زندگی نمیکند سوال برای هر خونه فضای سبز در نظر گرفته شده بود جواب جلو هر خونه حیاط و باغی بسیار وسیع وجود داشت با درختهای تنومند و زیبا از وسایل نقلیه بگیم وسیله نقلیه در شهر دیدید دیدم ولی نه در داخل شهر اغلب وسایل نقلیه که از جنس براقی شبیه جیوه بودند در جواد ساحلی به چشم میخوردن وسایل نقلیه از قبیل چی اتومبیلهای خیلی شیک موتور سیکلتهای شگفتانگیز دوچرخههای ظریف و حتی درشکههای پر زرق و برق دوچرخه آن سوتر هواپیماهای نقرهای کوچک و لوکس رو دیدم که بر فراز اقیانوس پرواز میکردند در امتداد بازوهای اقیانوس تعداد زیادی قایق و کشتی تفریحی برخی به شکل ستاره دریایی شناور بودند نکته جالبش اینه بعداً فهمیدم که وسایل نقلیه متعلق به جماعت خاصیه به جماعتی که هنوز به این وسایل دنیوی علاقه دارند اینام خیلی بالا نیست اغلب اونا افرادی بودند که زمانی در حسرت داشتن این وسایل به سر میبردند بیا عزیزم یه دور بزن منظورم از زمانی موقعی که در زمین زندگی میکردند لب مطلبو بگم بسیاری از آرزوهای تحقق نیافته انسانهای در برزخ برآورده میشه فکر میکنم دانستن همین نکته برای شما کافی باشه بنده خدا هواپیما میخواست بعد میگه که حسین پرسید آقای دکتر آرمین به شما گفت که شهرهای روحی نسبت به یکدیگر تفاوت دارند دلیل این تفاوت چیه پاسخ انتظار داشتم دلیلشو فهمیده باشید خیلی واضحه چون در هر شهر ارواحی زندگی میکنند که از لحاظ رتبه روحی در یک سطح در نتیجه میزان عقل اونها هم با هم برابر میزان عقل اونجا اونی که حرف اول و آخر میزنه عقله سطح درکه بر اساس همون عقل یکسان شهرهای شهرهاشونو بنا میکنند به همین دلیل چهره شهرهای روحی متفاوته ارواح بسیار متعالی در شهرهای زیباتر با امکانات بیشتر و بهتر زندگی میکنند اما اروحی که مقام پایین شهرهایی که زیبایی و امکانات کمتری دارند قوانین اجتماعی در هر شهر بسیار پیشرفته است قوانین داریم قانون داریم ولی مثل اینجا نیست چون اون قوانین از جانب ارواح بلکه از سوی خداوند مالکیت اون طرف معنا نداره مالکیت اعتباری معنا نداره که تا اینجا دیوار بکشیم قرار بزاریم اینقدر مال من اونقدر مال تو ولی مالکیت بر اساس اینکه هر کسی تجلی اعمالش رو میبینه معنا داره این باغ اینه اون باغ اونه چون عمل خودشه دیگه بروز پیدا کرده از این جهت مالکیت فرق میکنه بعد میگه اینو از کی شنیدی میگه از آرمین نکته دیگه که به من گفت این بود در شهرهای بهشتی موسسات و آموزشگاههای علمی زیادی وجود داره به همون اندازه که اماکن تفریحی و هنری وجود داره آموزشگاه علمی موسسه علمی داریم در بهشت تو به بلام درجات مختلف بهشتیا در برزخ آموزش هست پیشرفت تکامل برزخی میخواستی بگی چی شد اینه تکامل برز یه بخشی از تکامل با علمه یه بخشی از تکامل با فهم یه بخشیش با عمل یه بخشش با علم و فهم تو دنیا ما با عملمون پیشرفت میکنیم تو برزخ با علم و فهم با عملمون یه ظرفیت فهم در خودمون ایجاد میکنیم با اون ظرفیت فهم تو عالم برزخ یاد میگیریم یه سری چیزا رو خیلی همسر شهید مطهری خواب دیده بود ایشون رو پرسیده بود اون طرف چیکار میکنی ایشون فرمانده بود در محضر اباعبدالله الحسین کلاس توحید داریم نشون خیلی این آدم مقام بلندی یه چیزی از خودم بگم به جدی نگیرید که گاهی ببینید آدمای بدبخت و بیچاره و رسوا هم از این خوابو میبینم از این باب که دلتون گرم بشه میگم کلا با هیچ جاش هیچ کاری نداشته کلیت مطلب یه بزرگواری بود در قم روحانی فاضل عالم وارسته مرحوم حاج آقای بهشتی ندیده بودم از وقتی از دنیا رفت تصادف کرد بانی جوانی هم بود نسبتاً تصادف کرد در مسیر کردستان و من اطلاعیه ایشونو فقط دیدم در دوران حیاتشون زیارتشون نکرده خبرم داشتم که ایشون فعالیتهای علمی داره و مدرسهای داشت میزد برنامهاش این بود که ۵ ساله طلبه رو که میگیره ۵ سال بعد مجتهد تحویل بدی یه سری کارا کرده بودن حوزشو یه سری طلبههارم باهاشون شروع کرده و کار کردن یه ۴۰ نفری بودن از دنیا رفت این طلبهها که بی پناه آواره شدن اومدن پیش ما قبول برای بار دوم اومدم گذشت خیلی سال پیش ایام ماه مبارک رمضان بود به نظرم حوالی شبهای قدر بود بنده یه شب خواب دیدم این بزرگوار رو دیدم در بهشت کرسی تدریس داره شاگرد درس بود سلام علیکی شد و اینها ایشون فرمودند که این فلانیا شاگردایی که اومدن پیش من فرستادم شما قبول این درسو قبول کن بعد گفت تو فلسفم خودتو قوی کن یه سری شاگرد دیگه میخوام بفرستم فلسفه رو جدی تر گرفتیم و تخصصی و اینها بعد میدونستم که خوب این جمله که ایشون فرموده این بچهها میان دوباره دوباره اینا تعجب کردن بهشون گفتم ماجرا این بوده یکی از اینا گفت اتفاقاً همسر ایشون یا یکی از اقوام خانواده از اقوام ایشون خواب دیده بوده ایشونو خیلی غصه میخوردن که این کارهای مدرسه و برنامههای علمی ایشون رو هوامون نگران نباشید ناراحت نباشید من مدرسهای که اینجا میخواستم راه بندازم بهترشو تو برزخ بهم داده با شاگردای بهتر ربانیه عالم ربانی اشراف داره مثل شهدا میگن شهدا چه شکلی زنده این شکلی زنده منشا اثر تحول ایجاد میکنند در قلوب جهت میدن مسیر میدن خط میدن جابجا میکنن عالم ربانی از شهید بالاتره دیگه مداد علما افضل دمای شهدا عالم ربانی اینه برزخ این شکلیه حالا این خودش شاگرد داره به نسبت بالاتر شاگرد کیا بوده تو عالم برز چیا درس میدن انتگرال اینو حساب کن حل تمرین اگه نیای میندازمت این شکلی از روشهای پیچیده که برای آوردن نمره هست مثلاً اونجا هم جواب میده با استاد یا نه یه زمینههایی رو طرف داره یه استعدادی رو داره یکی استعداد داره یه سری حرفا رو بهش بزنید استعدادی داره دستشو میگیرید میبرید خاصن اون عالم ربانی اون ولی خدا نگاه که میکنه تشخیص میده از بچگی معلوم بود ویژه است خاصه تربیتش میکنن استعدادی رو داره این استعداد اون طرف رو که آدم میخواد معارف رو کسب بکنه قاضی شاگرد دارن در عالم برزخ دیگه بعضی حرفا رو من نمیتونم واقعاً دوستم دارم ولی دیگه واقعاً نه جاشه نه خیلیا رو میشه گفت که الان ما کسانی داریم که همین جا تو همین دنیا افرادی رو بنده سراغ دارم نوجوان ۱۸ ساله عهد شرعی گرفته که حتی یک کلمه هم حق نداری در مورد ۷ یا ۸ نفر در ایران تا پارسال ماه رمضون که ما دیدیمش اینطور هفت هشت نفر ایشون رو میشناسم الان نمیدونم بیشتر شده کمتر شده در قید حیات هست یا نه چون گفته بود خیلی من عمری استفاده میکنند حوزه برو نه دانشگاه جفتش بر شما حرامه دانشگاه اگه خواستی بخون فقط واسه اینکه بعداً مشکلی پیدا نکنی تو معیشتت غیر حضوری اینا بازیه این حوزه و دانشگاه و کلاس و تخته و تخته و بازی نه اینا علمه نه اینجا جای علم آرزوهاتو کوتاه کن خدا علم در تو آبانت کسی اگه شوق مرگ در وجودش احساس بشه انقدری خدا از علوم به او ثانیه به ثانیه افاضه میکنه یکی از بزرگان فرموده بود در اساتید ما دانلود در جایی از حرم حضرت معصومه طی یک ثانیه عنایتی به من شد که اگر بخوام بگم اون عنایت چی بود و تمام نمیشه علم ایناست که گفتنی نیست درسی نبود هر آنچه در سینه بود درسی نیست آموزشگاه تخصصی هم صورتی بوده که این بزرگوار دیده آموزشگاه و دانشگاه ایشون اینجوری دیده فضا فضای معرفت و کسی خسته نمیشه برای اینکه معارف تموم شدنی نیست در این عالم غوغای غوغای برزخ انبیا رو فقط اگر کسی بتونه راه پیدا بکنه برزخ حضرت ابراهیم برزخ حضرت نوح برزخ حضرت آدم اصل ماجرا اونجاست برزخ اهل بیت که من روایتشو یه روزی بهتون گفتم جابر بن یزیدی جفی تبلت هست فرصت نمیشه بخونم که میگه حضرت منو برداشت برد تو عالم برزخ تک تک بهم نشون داد این برزخ اهل بیته این برزخ خضره این چیه این چیه غوغایی همین جاهایی که ما نشستیم توی لایههای تو در توی این عالم غوغ شرطشان بندگیه حالا ما چه بازیهایی که در نمیاریم دیگه یه روزه میخوایم بگیریم پدر صاحب بچه در میاد کلاس میرم بهم فشار میاد آقای بهجت تو ۹۴ سالگی سه ماه رجب شعبان رمضان روزه میگرفت ایشون تا آخرین ماه رمضانی که زنده بود رضوان الله علیه که دیروز سالگردشون بود این مرد بزرگ تا ۹۵ سالگی سه ماه روزه میگرفت تا آخرین ماه رمضانشو روزه گرفت ۱۵ سالشه میگه زخم معده دارم خیلی خب راست اگه کسی وارد وادی بشه یه دریچهای باز بشه این عالم اینایی که میبینی نیست خیلی خبرا کسی یه روزنه از اونور بتابه بهش اینجا دیگه نمیتونه زندگی کنه اینجا بند نمیشه الله علیهم لم تستق عین ابدا شوقا الی الجنة و خوف من الن اگه اجل خدا ننوشته بود برای اینا اینا یک ثانیه تو دنیا بند نمیشدن با سرپوش اجل خدای نا نمیخوام بمونم نموندن تو دنیا چیزی نداره اینجا البته بعضی دوست دارن بمون یکی از بزرگان برای ما تعریف کرد فرمود که آقای بهاءالدینی یکی از مراجع قم فرمود بنده از ایشون دارم نقل میکنم تو منزل ایشون از خود ایشون شنیدم فرمود آقای بهاءالدینی به من گفت به اون آقا آیا فرمودند دیروز ملک الموت آمد اینجا به من گفت آمدهام ببرم ولی در رفتن مختاری میمونی یا میای آقای بهاءالدینی فرموده بود که اگر ممکنه یه مقدار دیگه به من وقت بدین شاید آدم شدم اونو ببین شاید آدم آدم شدم عمر نعمت زندگی در این دنیا یکی از بزرگترین نعمتهای خداست صحبت کردیم هم آدم نمیخواد بند بشه هم ثانیه به ثانیه که هر ثانیه چه غوغایی توش رقم میخوره بهشت برزخی جاییه که همه چی بر محور نوره بر محور معرفت لذت تو معرف لذت عقلی کجا لذت حسی کجا لذت حسی کجا لذت خوردن کجا لذت فهمیدن کجا فردا میگه که بزار آرومتر پیش بریم فرمودید که آموزشگاههای علمی زیادی وجود داره برای آموزش چی هوا رو ببینیش کشید و گفت برای آموزش علوم مختلف از جمله علوم الهی ارواح این علوم را از اساتید خود فرا میگیرند آرزوی من این است که در بهشت محضر امیرالمومنین نهج البلاغه یاد بگیرد کلاس نهج البلاغه امیرالمومن درد نهج البلاغه را خواسته شاید بیشتر از اینم خواستم نمیدونم شاید در سطح فهم مخاطبین گفتن خلاصه آقا خبرهای غوغاییست در عالم برزخ در بهشت رامون ندن با سیب و گلابیا سر کنیم یکی از اساتید میفرمود مهمان علامه حسن زاده آملی شدیم در ایران مهمان ایشون شدیم در ایران مازندران که روستای خودشون در خونه رو باز کردن و مهمونا ریختن و ایشون فرمودند که این باغ پر پرتغاله هم لازمه هم متعدی هم میتونیم بخونیم هم لازم هم ملت ریختن سر درختا پرتقال و نارنگی دو نفر بودن اینجاست که میگن گر تو را در منزل جانانه مهمانت کنند گول نعمت را نخور مشغول صاحبخانه باش ماه رمضان ماه صاحبخونه است حالم تو این مهمانی بدتر از قبل مهمانی این دیگه اوج خسارت بدبختی گفت که یعنی در اون عالم هم باید کلاس بریم و امتحان بدیم متنفرم از امتحان میترسی تا سرحد مرگ پس باید هرچی زودتر یه خبر خوش در عالم ارواح کلاس هست ولی نه به صورتی که در ذهن شماست امتحانی هم در کار نیست خوبی یاد میگیرید ضمناً هرگز فراموش نمیکنیم بنابراین لازم نیست که در خلوت خود به تمرین بپردازید از همه اینا گذشته شما علوم رو به صورت عینی فرا میگیرید مثلاً برای آموزش جغرافیای حریم مقدس شما را به مرزهاش میبرند پرسیدم در بهشت برزخی همه ارواح به صورت یکسان آموزش میبینند در یک ساعت یا پایه تحصیلی مشغول آموختن گفت نه در پایههای مختلف تحصیلی تحت آموزش قرار دارند در مورد حرفه بهشتیان که شغلهای بهشتیها مختلفه یه سری نکات میگه که انشالله فردا اگر زنده بودیم محضر عزیزان خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما قلب نازنین حضرتش از ما راضی بفرما و صلی الله علی سیدنا محمد و آله
جلسات مرتبط

جلسه بیست و هشت
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و نه
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و یک
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و دو
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و چهار
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و پنج
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و شش
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و هفت
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و هشت
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه چهل و یک
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه چهل
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و پنج
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و دو
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و هشت
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و نه
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و دو
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و سه
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و چهار
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و شش
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ