شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و هشت

00:24:51
661

کتاب آن سوی مرگ کوششی کم‌سابقه برای به تصویر کشیدن عالم پس از مرگ است. ✔ نویسنده ی این کتاب کوشیده است تا با بهره‌گیری از گفته‌های افرادی که پیش از این تجربه‌ای نزدیک به مرگ را داشته‌اند، تصویری واقعی از عالم پس از مرگ به تصویر بکشد. ✔ مطالب این کتاب بر اساس آیات قرآن کریم، روایات اهل بیت (ع) و نکات عقلی و فلسفی ، طی ۳۹ جلسه در دانشگاه فردوسی مشهد، شرح و تبیین شده است. ✔ این مطالب در ادامه بخش سوم از مباحث تأثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت / نظام تقدیم، بیان گردیده است. ✔ پس از اتمام شرح کتاب طی دو جلسه در تهران به پرسش و پاسخ پیرامون مباحث مطرح شده پرداخته شده است.

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

رمضان ماه بازگشت به وطن
انسان، موجودی که وطن دارد.
حالات انسان: ضال، غافل و مجنون
عید فطر، عید بازگشت به فطرت
مخلص آدرس خانه‌اش را فراموش نمی‌کند.
صابرین چه کسانی هستند؟
صلوات خدا بر صابرین
داستان سوم کتاب (بخش آخر)
تابلوهای زنده بهشتی
آبی که خیس نمی‌کند
خلق هر چیز با اراده
مراتب بهشت به مراتب عقل است.
تفاوت عقل و مغز
جسم، جلوه‌ای از روح
مغز تشعشع ادراک روح
ارتباط جسم و روح
خدا هیچکس را ناقص نیافریده
مشکلات خلق جسمی، ناشی از اضطراب روح
کمالات مختص روح است نه جسم
رشد کمالی در برزخ (استکمال برزخیه)

متن جلسه

هوش مصنوعی :سلسله مباحث مصطفی امینی‌خواه با موضوع شرح و بررسی کتاب آنسوی جلسه بیست و هشتم سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم تبریک عرض می‌کنم آغاز ماه مبارک رمضان رو انشالله که به کافی رو از این ماه ببرید ماه رمضان ماه بازگشت به وط تمایز انسان از غیر انسان در وطنداری و وطن‌خواهی انسان موجودی که وطن داره ذکرت‌دار به تعبیر قرآن آدرس خونشو گم نکرده یادش نرفته که مثل کسی که از خونه بره برای کسبی برای درآمدی یادش بره که باید برگرده خونه یکی از خونه بره بیرون برای اینکه نون بخره همین دم افطار مثلاً پدر خونه پسر خونه هرکی بره برای نون خریدن گم کنه برگشت یادش بره برگشتش اصلا یادش بره خونه‌ای داره اونی که یادش میره خونه داره این مجنونه اونی که خونه رو گم میکنه زال گمراه اونی که حواسش پرت میشه قافله اینا مراتب ماست دیگه حالاتی که از انسان در قرآن نقل میشه همیناس بعضیا مجنونن انگار حالیشون نیست اینا قرار بود برگردن آدرس اشتباه رفتم غافلم حواسش نیست باید برگرده یه نونی گرفته اینا میشه حالات انسان ماه مبارک رمضان برای هوشیاری برای بیداری میاد بیدارمون کنه ما وطن داریم لذا روز عید فطر هم عید بازگشت به فطرت دیگه جشن می‌گیریم که ما به فطرت برگشت وطنمون رو پیدا کردیم بعد از اینکه ۱۱ با یادمون رفته بود مشغول کسب و کار و زندگی و مدرک و تحصیل و زن و بچه و اینا بودیم یادمون رفته بود ماه مبارک اشتغالات ما رو با یه مهندسی عجیب و غریبی از بین میبره یه هندسه عجیب غریبی داره ماه مبارک رمضان یعنی دستگاه عجیب و غریبی گرانیگاه همه این هندسه روزه است با روزه انسان میفته توی بافتار دیگری ساخت و مدل دیگه‌ای پیدا می‌کند یه هویت جدیدی پیدا می‌کنه انسان لذا پیغمبر اکرم فرمود اگر مردم بدونن در ماه رمضان چه خبره آرزو می‌کردن همه سال ماه مبارک باشه خب آدمی که غافل جاهل ضاله نگاه مهمونی خدا همش گرسنگی و خستگی و تشنگی و مهمون خدام که میریم این شکلیه نمی‌فهمه خدا داره چیو میگیره و چی میده خدا داره اشتغالات را از ما می‌گیره خودش رو میده خودش رو جلوه میده با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم چرا ماه مبارک رمضان ماه بازگشت به وطنه وطنمونو یادمون نره ذکر الدار انا اخلصناهم به خالست ذکر الدار من اولیای خودمو با یه چیز خالص می‌کنم آدرس خونه استاد اطلاعات جوادی آدرس خونه با این خالص می‌کنه کسی اگه آدرس خونشو یادش نرفت خالص میشه اول مخلص میشه بعد مخلص میشه بعد مخلص همه خلایق حساب کتاب دارند غیر از مخلصین سوره مبارکه صافات رو ببینید شیطان با همه کار داره غیر از مخلصین چرا مخلص کارهاش مظهر فعل خداست خدا از مظهر فعل خودش که با چی مخلص شد با چی خالص شد اول اخلاص از مخلصین میشه جز مخلصین بالاخص یکون الخلا با چی خالص شد آدرس خونش آدرس خونش یادش نرفته بود این کتاب آنسوی مرگی که چند ماهی هست نمی‌دونم از بهمن به نظرم کتاب رو شروع کردیم چهار ماهیه خدمت این کتاب هستیم انشالله خدا توفیق بده تو این ماه مبارک تمومش میکنیم یکی از بهترین ویژگی‌هاش اینه که این کتاب آدرس خونه رو داره میده آدرس توشه یادمون میاره ما مال اینجا نیستیم ما قرار بود بیایم یه نونی بگیریم برگردیم مصیبت که میرسه چه شکلی آدم صابرین کیان شما گرفتید مظهر صبره دیگه استعین به صبر والسلام صابرین کی بشر صابرین کیا بودن صابرین الذین اذا اصابتم مصیبت قال انا لله و انا علیه یه کلمه انا الیه راجعون مصیبت که میرسه میگه حواسم هست من مال اینجا نیستم علیهم صلوات من ربهم و رحم خدا صلوات بر این‌ها می‌فر کسی که صابره یادش نمیره چرا ان الله و ملائکه یصلون علی النبی چون پیغمبر یک لحظه یادش نرفت مسافر اینجا مهمان آدرسو یادش نرم برای همین خدا دائم صلوات فرستاد چون در مسیر رفتنه دائم صلوات و امداد و رحمت جاری اگه کسی یادش نرفت وطن داره همه مشکل ما اینه که یادمون میره وطن داریم وطنمون اینجاست وطنمون مثلاً خیابان سید رضی خواجه ربیع وطن ما اینجاها نیست ما برای اینجا ما اینجا زندگی نمی‌کنیم چند روزی قفسی ساختم از بدنم قفس ما سید رضی و خواجه ربیع قفسم اونجا قفسمون اونجاست خونمون کجاست در مسیر انشالله بریم بهش برسیم خب یکم ببینیم این خونه کجاست و انشالله قراره کجا بریم داستان سوم کتاب بودیم برای عزیزانی که احتمالاً امروز به بحث ما ملحق شدن کتاب آن سوی مرگ سه تا داستان از سه نفری که مرگ را تجربه کردند وقایع بعد از مرگ رو دیدن با جزئیات توصیف کردن دو تا داستانش رو خوندیم داستان سوم بخش آخرشه داستان سوم آقای دکتری بود که رفت تو کما ۵۰ ثانیه تو کما بود الان چقدر یه ماه بیشتر فکر کنم دو ماهه داریم بحث می‌کنیم این ۵۰ ثانیه این آقا که چی دیده تو این ۵۰ ثانیه حق الناس گرفتار بوده میان نجاتش میدن مادرش بوده به واسطه کار خیری که کرده بوده میگه که این توفیق پیدا کرده برگرده به دنیا قبل از اینکه بخواد برگرده به دنیا میره عالم برزخ مادرش رو ببینه الان اومده تو برزخ مادرش یه دوری بزنه و برگرده تابلوهایی رو گفت روی دیوار خونه مادرم دیدم این تابلوها زیاد بودند مثلاً تابلوی آبشار احساس می‌کردم که آب واقعاً داره از بلندی به پایین می‌ریزه فیلم‌های هری پاترو فرستاده بودن که آقا اینا تابلوها رو دیوار راه میرم حتی احساس می‌کردم که پشنگ‌های آب با هر نسیم به صورتم می‌خوره خیلی مسرت یا اون تابلو خورشید اونم مفرح و کاملا واقعی به نظر می‌رسید اون تابلو در نگاه اول خورشیدو نشون میداد که داشت از پشت کوه‌ها بیرون میومد من در ابتدا بخشی از دایره خورشیدو دیدم رفته رفته بخش‌های دیگرش رو تا اینکه تمام قرص خورشید هویدا شد مادرم توضیح داد که این تابلوها رو یکی از دوستانش خلق کرده و به او هدیه داده نویسنده میگه خوش به حال مادرتون من تو خوابم نمی‌تونم چنین تابلو رو ببینم چنین تابلوهایی به چنین خونه‌هایی رو چقدر خوبه که آدم بتونه تا قیامت توی خونه زندگی کنه جواب میده البته مادرم خاطرنشان کرد که هر وقت بخواد می‌تونه خونشو به شکل دیگه‌ای بسازه او می‌تونست خونه رو با سنگهای اسیری یا مصالح دیگر از نو خلق کنه اینا رو همه رو توضیحات جلسات قبل فرزند با مصالحی از جنس چوب اسیری چوب مثالی شیشه اسیری طلا نقره یا جیوه اسیدی من از مادرم نخواستم که جلوی روح منزلی کاملا جدید و متفاوت بسازه اما تقاضا کردم که برای نشون دادن تواناییش تغییر کوچیکی تو خونش به وجود بیاره او بعد از درنگ کوتاهی کف سالن که از نور بود به آب تغییر داد به آب بله و من جریان آب زیر پاهام دیدم دیدم که روی آب ایستادم ولی نه در آب فرو رفتم نه تعادلم آبه ولی خیس نمی‌کن چون ماده نداره خیس شدن آب مال عالم ماده است آب حیات بخش است و خیس می‌کند خیس کردنش نقص آبه هرچی هم نقصه مال عالم ماده است حیات بخشیش کمالشه هرچی کماله تو عوالم بالاترم هست در عالم مثال هم هست پاش خیس بشه می‌خوایم خیس بشیم که کیف کنید خیس دوست داری خیسی از این بابت که پا خیس میشه کند میشه حرکت آدم تعادلشو از دست میده روماتیسم میشه سلول‌ها رو مثلا اختلال مواجه میکنه از این جهت‌هاش نق اگر خنکی منظورتونه خنک میشید بدون خیس شدن اگه سرحال شدم منظورتونه سرحال میشید بده خیس شدن خیس شدن فعل و انفعاله حرکت یعنی یه چیزی از یه چیزی تبدیل به یه چیز دیگه بشه آبی که روی پای شماست باید تبخیر بشه برای تبخیر شدن باید دمای بدن شما رو بگیره شما یه چیزی داری از دست میدی دمای بدنتو داری از دست میدی دما از دست میدی نقصه تو عالم برزخ هیچی از دست نمیره هیچ از دست رفتنی نداریم نیست از بین رفتن ابدا نیست حل آقا بعد میگه که چطوری تونست کف سالن بهتر کنم چطوری می‌تونست خونه نو و احتمالاً زیباتر و چشمگیرتر بیافرینه میگه به کمک عقل و اراده‌اش عقل و ارادی ۵۵ میلیون آدم یه جا با هم خلق کنیم همه رو کلشون راه برن مثلا مثال متصل مثال منفصل از یه جنسا بستگی به عقل و اراده داره بله یه بچه خیلی چیزا رو ازش ادراک نداره واسه همین تو ذهنش تصور نمیتونه بکنه بچه از لذت همسر بودن یکی برای یکی دیگه سر در نمیاره برای همین تصورشم نمی‌کن مراتب بهشت به مراتب عقله هرکی اونجا هرچی اراده بکنه لذت میبره ولی بعضیا عقلشون به بعضی چیزا اصلاً نمی‌رسه آرزو بکنم ای کاش فلان نسخه خطی از شیخ طوسی از خواجه نصیر طوسی در فلان مسئله نجوم ای کاش مال من بود چرا آرزوش نمی‌کنم چون عقلم بهش قد نمیده درسته مراتع بهشت این شکلیه بعضیا نمی‌دونن بالاتر چه خبره واسه همین آرزوش نمی‌کنن اگر میدونستم آرزو می‌کردن آرزو کردن همانا محقق شدن همان بهشت حسرت نمی‌خوره جهنمیا حسرت می‌خوره نه حسرتش از جنس غبطه می‌خورن حسرت نمی‌خورن غبطه خوردن به اینه که می‌داند او یه مرتبه بالاتری داره علم اجمالی علم حضوری نیست علم تفصیلی نیست مثل اینکه من می‌دونم آقای دکتر وقتی پروفسور حسابی یه چیزی بیشتر از من می‌دونه معلم سر کلاس گفت هرکی نفهمیده بپرسه من می‌دونستم نفهمیدم ولی نمی‌دونستم دقیقاً چیو نفهمیدم که می‌خوام بپرسم میدونم که یه چیزیو ندارم ولی دقیقا نمیدونم چیو ندارم که همونو آرزو کنم داشته ادبیاتمونم ریخته به هم امروز دیگه اول ماه مبارک ندارم اینا می‌دونن حضرت ابوالفضل علیه السلام یه چیزی دارن از کمالات که من ندارم بابت اون غبطه میخوره دقیق چون نمی‌دونه نمی‌تونه تمنی کنه خدا بهش میداد با کمک عقل و اراده شما می‌دونید که منظورم از عقل مغز نیست ۵ دقیقه دیگه باید تمومش کنیم چرا که عقل و مغز دو چیز جداگانه عقل با مغز فرق می‌کنه مغز جسم ما جلوه‌ای از روح ماست دستم بسته است توضیح بدم ما فکر می‌کنیم تو جسممون روحه یه جسمی داریم توش روحه خندیدن آقا تعبیر کاملاً علمیه روح تو جسم نیست جسم تو روحه روح تو جسم نیست مفصله چون همیشه مطلق در مقیده یا مقید در مطلقه خانه خانه آبی خانه اطلاق داره خانه آبی مقیده کدومش تو کدومه خانه آبی تو خانه است یا خانه تو خانه آبی موقعیت مطلقه جسم مقیده یارو جسم پس جسم تو روحه اشاره‌ای بکنم هر آنچه از کمالات روح که است این مقیده دیگه تو این جلوه می‌کند من ادراک دارم ادراک روح من یه جایی از جسمم بروز داره دانشگاه شریف جلساتی داشتیم بحث می‌کردیم خیلی اینا سرمشق بسیاری از تحولات بنیادین در علوم مغز کارش چیه مغز تشعشع ادراک روح حالا از اینجا بحثش بسیار سخت میشه چرا ضربه به این وارد میشه اون اختلال پیدا می‌کنه با چشماتون دارید می‌رسونید آقا ادامه بده قلب صنوبری ادراکات در باطن ما تعلقات باطنی ما علاقه‌ها علاقه‌ها مال روحه یا مال جسمه علاقه ما رو روحه دیگه ریکاوری می کنی به چی علاقه داری به یه چیزی نفرت داری اینا باهات هست بیدار که میشی دوباره درد قلبت شروع میشه از سر اون محبته از سر اون نفرته از سر اون کینهه معلوم میشه که روح رفت اومد دوباره تو بدن جلوه کرد بله پس این این اصلش مال روحه تو بدن بروز پیدا می‌کنه ادراک مال عقله رو مغز بروز پیدا می‌کنه حالا همونجور که دریافت می‌کنه بروز میده دریافت هم میکنه ملاصدرا میگه روح میبینه چشم دریافت می‌کنه بعد روح به چشم میگه ببین این قبلیش ساده بود بعدیش بامزه روح دستور میده به چشم میگه ببین توضیحاتش مفصل چشم اگه اختلال پیدا کرد قدرت دقت این تیکه رو بگم رد میشه قدرت بینایی مال چشمه یا مال روح مال جسمه یا مال روحه مال روحه دیگه جسم فقط صورت رو دریافت میکنه میده به روح بعد روح اول یه مرتبه حس داره بعد یه مرتبه خیال داره یه مرتبه عقل داره که اینا توضیحش مفصله بعدا شاید یکمی توضیح بدم حالا اگر چشم دچار اختلال شد بینایی روح از بین نرفته دریافت روح با مشکل مواجه درسته خواب می‌بینه نابینا ولی خواب می‌بینه نابینا خواب می‌بینه مادرزادی بله نابینا خواب می‌بینه چیزایی میبینی که خودش برای خودش تو ذهنش میسازه اشکال نداره ولی میبینه نابینا از صبح بیدار میشه میگه اینو تو خواب دیدم دیشب خواب دیدم اینجور داشت می‌شد الی ماشالله از این آدما داری قدرت بیناییه که مال روحه با عالم مثال داره می‌بینه مغز ضربه می‌خوره ارتباط جسم به قطع این تیکه رو بگم خیلی بحث مهمیه ارتباط جسم و روح تو این زمینه مختل میشه دیگه دریافت نمی‌تونه بکنه نه اینکه کلاً قدرت تعقلش رو از دست داد ما اصلاً هیچ موجودی نداریم که قدرت تعقل نداشته باشه تو انسان‌ها قدرت بهره‌وری از تعقل ندارن همونج که بینایی همه دارن هر کی روح داره بینایی داره ولی اونی که نابیناست قدرت بهره وری بینایی اینجا نداره بسیاری از شبهات حل میشه میگه خدا ابزارها متفاوته روح همه مشترک نفس همه مشتری تو نفس کسی ما نابینا نداریم نفسی که کمال نداشته باشه نداریم نفسی که ابزار ارتقای کمالو نداشته باشه داریم یکی نابینا یکی ناشنوائه یکی ناگویا این قدرت تکلم نداره نمیتونه بهره‌وری برسونه قدرت تکلم روحش رو بعد تازه اینجا نداره حالا می‌خونم براتون داستان‌هاشو که این آقا دیده یه سری چیزهای این شکلی رو پس اصل این کمال داریم اینا با قدرت عقلشون خلق می‌کنند تو عالم برزخ یا به قدرت مغزشون مغزی نداریم تو عالم بر عقل البته اونجا بدن مثالی داریم بدن مثالی هم کله داره کله هم مخ داره ولی دیگه سلول خاکستری نرون و این حرفا نداریم درسته شبکه اعصاب و ضربه وارد بشه قطع نخاع بشه قطع عضو و نقص و اینا معنا نداره درخت مثلاً آدم ماده نیست گیر کنم خودش دوباره بدن به خودش میده چون نفس بدن ایجاد می‌کنه جدی نگیرین فقط یه اشاره بکنم بدنی که ما داریم نفسمون برامون ایجاد کرده خب مغز مادیه و در جسم خاکی جایی دارد شرایط چطور میشه جنین نفس جنین برام جنین بدن درست میکنه بزار خیلی از این مشکلاتی که در خلق جسمی هست برمی‌گرده به اینکه روح اضطراب داشته انسان شناسی مغز مادیه و در جسم خاکی ما جا داره در نتیجه الزاماً پس از مرگمون نابود میشه اما عقل غیر مادی و در جسم اسیری قرار گرفته عقل ما آدم‌های زمینی توسط مغز بر تمام بدن تسلط داره یعنی عقل از طریق ارسال امواج بر مغزمون اثر می‌ذاره مغز با دریافت اون امواج فعال میشه و طبق دستور عمل می‌کنه اینو تموم کنم عرضم تمام به کلاس برسیم در حقیقت عقل اداره کننده سیستم بدن ماست همچنین نوع رفتار ما را تعیین می‌کنه فوراً تایید کرد گفت درسته همه اعمال و ادراکات ما مربوط به عقله مربوط به عقلی که جایگاهش تو مغز نیست در جسم اسیدی دیروز یکی از دوستان اومد دفتر گفت برای من اثبات کن معاد رو بعد یکی دوتا استدلال آوردم گفت اینا رو تو مدرسه خوندیم خوشم نمیاد از یه راه دیگه بیا گفتم الان این میز که رو میز اینجا پشتش نشستی این تو ذهنت داری مفصل گفتش که خود میز گفتم یعنی چی یعنی الان تو مغزت انقدر کله مثلاً ۵۰ سانتی توش ۸ متر میزه الان صورتشو دارم گفتم صورتشو داری ویژگی‌های خود این میز رو داره یا نداره این میز الان میشه روش نشست این میز وزن داره چگالی داره خلاصه با دو سه تا بنده خدا ضربه فنی شد و همین که قبول کردی یه چیز غیر مجردی داری و تو غیر مجردی همیشه مع یه روحیه که غیر از این بدن این بدنه می‌میره میره همه این کمالات هم مال روحه الان شما با چی می‌شنوید با چی درک می‌کنید با چی لذت می‌برید همش مال روحه این ادامه داره این جسمم یه پوسته پوست شما خراش برمی‌داره دوباره روش میاد خیلی اتفاق عجیبیه این بدن همینه میره زیر خاک یه بدن دیگه ما میدن روز قیامت همین بدنه رو زیر خاک دوباره تولید پوسته پیراهن لباس همه چی مال روحه عقلم کجاست تو روح از این رو عقل با مرگ انسان از بین نخواهد رفت عقل به عنوان بخشی از جسم اسیری به عالم برزخ میره طبیعتاً خاطرات زمینی رو با خودش خواهد برد عقل در عالم ارواح مستقیماً بدون واسطه مغز و عصب‌ها به بدن اسیدی فرمان میده توجه داشته باشید که این عقل به مراتب پیشرفته‌تر از قبله اما به تمام معنا کامل نیست بلکه رفته رفته مسیر تکامل انصافاً دمش گرم با این تیکه آخری که گفت ما تو عالم برزخ رشد کمالی داریم بهش میگن استکمال برزخیه جلسه توضیح خواهم داد فعلا اولای عالم برزخمونه صفا می‌کنیم تازه از دنیا رفتیم سرحالیم گرمیم یکم دیگه جلوتر بریم ببینیم بهشت برزخی چه خبره خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00