روایت امام صادق علیه السلام
کبر چیست؟!
چه چیزی باعث سقوط انسان میشود؟!
چه کسی وارد بهشت نمیشود؟!
اقسام تکبر
فرق تکبر و زهو
یک خانم در برخورد با نامحرم چه ویژگی باید داشته باشد؟!
رفتار بلند منشانه چگونه است؟!
وقار در زن
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «الْکِبْرُ رِدَاءُ اللّهِ، فَمَنْ نَازَعَ اللّهَ شَیْئاً مِنْ ذلِکَ أَکَبَّهُ اللّهُ فِی النَّارِ.»
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: کبر ردای الهی است. هرکس با خدا در مورد چیزی از آن منازعه کند، خداوند او را صورتبهآتش پرتاب خواهد کرد. شبیه همان روایت قبلی است و تکبر را انگار منازعه معرفی کرده. کبریایی دارد با خدا میجنگد، دعوا میکند با خدا. انگار سر نزاع دارد بر سر اینکه کی رئیس باشد و کی آقا باشد. در تکبر کار به آنجاها میرسد. حالت ابلیس مسئلهساز دیده میشود و طبعاً این چنین چیزی باعث میشود که انسان دچار محرومیت و سقوط بشود.
روایت بعد: عن ابی جعفر و ابی عبدالله علیهم السلام از امام باقر و امام صادق علیهم السلام فرمودند: «لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقالُ ذَرَّةٍ مِنْ کِبْرٍ.» فرمودند: داخل بهشت نمیشود کسی که در دلش سر سوزنی، مثقال ذرهای کبر باشد.
تکبر اقسامی دارد. این تکبری که اینجا گفته میشود، تکبر در برابر حق است، تکبر در برابر خداست. بعضی وقتها تکبر در برابر دیگران هست. خدای متعال لطف کند، انسان را در دنیا میشکند، موقع مرگ میشکند، در برزخ میشکند. به هر حال حالا یک جوری انسان را تطهیر میکند، تصفیه میکند. چون اگر بنا بر آن باشد که دیگر تقریباً هیچکس به بهشت راه پیدا نمیکند. به وضوح میبینید که در بسیاری از مؤمنین هم این ویژگی هست، حتی مؤمنین خوب. اگر بنا بر این باشد، "خودبرتربینی" به هر نحوش مد نظر باشد، باعث نجات احدی نمیشود. البته تکبر همهجا بد است، به هر نحوش و محرومیت میآورد.
آن هم که در مورد خانمها در برابر نامحرم گفتن، تکبر نیست، "زهو" است. ضعفی (Weakness) است، جنسی است از تکبر. ضعفی حالتی است که خودش را در اختیار قرار نمیدهد. بلندمنشی فرق میکند با اینکه خودش را بهتر بداند و بالاتر. آن هم با ملاکهای ظاهری خودش را بخواهد بالاتر بداند. اگر خانمی به خاطر خانم بودنش خودش را از مرد بالاتر دانست، این هم میشود تکبر. و جایگاهش (موقعیت) به هر دلیلی خودش را از هر کسی بالاتر دانست، این هم تکبر است. "زهو" صفت ممدوحی است. در برخوردش از موضع بالا برخورد میکند؛ نه خودش را از موضع بالا میبیند، از موضع بالا برخورد میکند. همین که در برابر مرد سبک برخورد نمیکند، این ویژگی بسیار ممدوحی است. ویژگی لازمی هم هست. فضیلتی نیست که خانم در برخورد با یک مرد و برخورد با نامحرم با کرنش برخورد بکند. در حرف زدنش با صلابت برخورد کند، محکم برخورد کند. آن نرمیها و لطافتهای زنانه را اینجا کنار بگذارد. اینجا با قدرت برخورد کند.
«زَهْوُ الْمَرْأَةِ، أَمْرأَتُهَا الْمُضْحَاَةُ.» کلامی است که امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه فرمودند: «لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِهَا» اگر این شکلی شد، خودش را تمکین نمیکند به نامحرم، پا نمیدهد، زیردست نمیشود. و در برخوردش جوری نیست که دیگران، خصوصاً مرد نامحرم، حسابی با خودش باز بکند. بسیار مهم است.
در تعاملات ما خانمها، در برخوردشان با آقایان، فرقی هم نمیکند آخوند و غیرآخوند و استاد و عرض کنم که پیر و جوان و نابینا و سالم و برادرشوهر هفتپشت غریبه و اینها. هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. نامحرم، نامحرم است. شیطان فعال است در این نفوس و در این دلها و کار خودش را میکند. زمینهها را نباید ایجاد کرد و در تعاملها. تعامل از همین موضع بلندمنشی عرض میکنم، نه متکبرانه. خب، مثلاً اینجوری نیست که اگر سر یک کلاسی در دانشگاه، کلاسی دارد استاد اوی مرد نامحرم است. خب تکبر یعنی اینکه محلی (جایی) هم ندارد برای این استاد. مثلاً به حساب گفتن در برابر نامحرم تکبر داشته باشد، نه. تکبر که نباید داشت. استاد یک درسی خواسته کار میکند، ارائه (آن را) باید بدهد. تحقیقی هست میآورد و تعامل به نسبت در چارچوب خودش برقرار است. و توی (در موضع) از حیث شاگردی و استادی اتفاقاً تواضع دارد. از حیث نامحرم بودنش بلندمنشانه رفتار میکند.
حالا درسی که دارد ارائه میدهد، لزومی نیستش که این درس در بیانی باشد که آن استاد جور دیگری برخورد بکند، جور دیگری فهم بکند. این نحوه ارائه او. اصلاً این استاد به خیلی وقتها این توی درسهای دانشگاه اینها پیش میآید، حالا دوستانی که عزیزانی که در دانشگاه بودهاند، میدانند چی عرض میکنم. این دختر دارد درس را ارائه میدهد. به ظاهر یک کار علمی است. نه استاد، نه بقیه شاگردان. دیگر اصلاً حیثیت درس یادشان رفته است. آن جذابیتهای زنانه معروف دیگر، و از لطیفههایی هم که میسازند در این زمینه همین است دیگر. میگوید که آن جذابیتهای زنانه آنقدر اینجا بروز پیدا کرده که این اصلاً غافل شده از اینکه محتوا چی چی بود. اینجا "مضْحَاَةٌ" اگر باشد، کسی دیگر به جذابیتهای او کار ندارد. مطلب دارد میگیرد. این انگار گذاشته کنار جذابیتهای زنانه خودش. آن صدای نرم و نازک، آن طنازیها، آن دلرباییها. هیچی در این رابطه نیست و دیده نمیشود. همه را پوشانده. در این حال در صحنه هم حاضر است، در عرصه هم حاضر است، حتی لازم است صحبت هم میکند.
شما میبینید در بیت رهبر معظم انقلاب، چون دیدارهای دانشجویی، دختران جوان میآیند تریبون میگیرند و میایستند روبروی پسران جوان و صحبت میکنند. با تلویزیون هم پخش میکند. کاسه داغتر از آشیم؟ چه معنایی دارد که مثلاً تو یک جمعی، جمعی که مردها هستند، مثلاً این خانم صحبت بکند یا یک درسی ارائه بدهد. اینجا بیت رهبر انقلاب یک خانمی میآید و میایستد، یک بحثی را ارائه میدهد، نکاتی را میگوید. ولی جذابیتهای زنانه او به چشم نمیآید. به حیثیت زن او کار ندارد، زنانگی کار ندارد. این هم یک انسان است، این هم فکر دارد، این هم نظر دارد، این هم عقل دارد، هوش دارد، سواد دارد. این حیثیت او ملاک است. حالا اینکه زن باید سنگین باشد، از همین جهت است. سنگین به این معنا یعنی اینکه در ارتباطش با نامحرم، او (نامحرم) حیثیت زنانه این (زن) به چشمش نیاید. با خودش حساب و کتاب دیگری نکند.
این وقار و اینها، همان تعبیر "زهو"، تعبیر خیلی قشنگی است. یک جوری از موضع بالا برخورد میکند. عرض میکنم نه اینکه خودش را در موضع بالا میبیند، در موضع پایین میبیند، از موضع بالا برخورد میکند که او نامحرم حساب و کتابی غیر از همین ارتباط ضروری و مطلب در همین حد و اینها پیدا نکند. جور دیگری فکر نکند. خلاصه برداشت دیگری نکند.
خانمها گلهمند میشوند که چرا مثلاً فلان آقا به خودش اجازه داده با من اینطور صحبت کند یا اینطور فکر کند، اینطور پیام بدهد. مثلاً اینجوری توی پیامش مثلاً جور کلماتی به کار برده. خب، عرض کنم که این برمیگردد به اینکه حالا بخشش از بیماری خود آن شخص است که شما برخورد سبک سنگین حجب (با حجب) بکنید. او بیمار ذاتاً یک بخشش هم برمیگردد به نحوه تعامل ما که ماها یک جوری خلاصه رو دادهایم به طرف. یعنی رو نده به نامحرم. یک جوری باهاش برخورد کن که او پررو نشود، رو پیدا نکند در ارتباطش. و خیلی سنگین و باوقار. اینها را از تکبر جدا کرد. چون بعضاً گفته میشود که زن تکبر برایش خوب است. نه، تکبر اینجا تعبیر تکبر نیست. حالا جای تعبیر بخل و اینها را، بخل و حیا را دارد که این دو تا خوب است برایش. آن ها را گفتند اشکال ندارد ولی این یکی تکبر نیست. این "زهو" است، این حسب (بر اساس) به هر حال فرمودند اگر در کسی ذرهای تکبر باشد، به بهشت راه پیدا نخواهد کرد. البته آن تکبرهای دیگر هم که عرض شد، آن هم درسته. انسان را از جنت ذات و جنت صفات محروم میکند. اگر تکبرش به فعل هم برسد، خدایی نکرده احتمالاً از جنت فعل هم او را محروم خواهد کرد.
بله، خیر ان شاء الله. بعضیها متأسفانه حیا گذاشتن که ما به طرف مقابلم نگاه نمیکنیم که چه کسی است! بله دیگر. حالا ان شاء الله خدا همه ما را اهل حیا کند و اهل تواضع و اهل عمل به وظایف.
خب، یکی از خواهران محترم نوشتهاند که در بیمارستان ظاهراً مشغول پرستاری از والدشان هم هستند. خدا ان شاء الله سلامتی بدهد به همه بیماران اسلام. و بحث را که ما تمام کردیم و بعد از اتمام این بحث ما یک سوره حمد قرائت بکنیم. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...