‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. تمرینهایی را برای بحث مفهوم انجام میدادیم. چند آیه دیگر را تمرین کنیم. سوره مبارکه محمد (صلّیاللهعلیهوآله)، آیه ۴:
«فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَاضْرِبُوا الرِّقَابَ»
خوب، بفرمایید. «إذا لقیتم الذین کفروا»، بله، شرط بانگ ملاقات کردن، ملاقات و قدم زدن و حکم میشود. متعلقش حکم میشود رجحان/رجحان زدن گردن. گردن زدن. مکلفی که ملاقات: اینجا الآن شرط موضوعساز هست یا نیست؟ نیست. یعنی فرض دارد. موضوع ما در غیر این شرط، در این صورت مفهوم داریم یا نداریم؟ «فإذا لقیتم الذین کفروا فاضربوا الرّقاب»، ملاقات نکردی گردن نزن، مثل اینکه اگر بچهدار، اگر پسردار شدی ختنهاش کن؛ فرض بر این است که حالا پسردار نشویم و باز بتوانیم ختنه کنیم و باز آنجا ببینیم که آن حکم جاری میشود یا نمیشود. خوب، آنجا که مسلّم است که دیگر نمیشود، حکمی ندارد. حکم او یک صورت داشت؛ آنهم فرض اینکه موضوع باشد، اینجا هم یک صورت دارد، گفتیم که اگر آن رفت، حالا ببینیم اینهم میرود یا نمیرود. بحث این بود که این میرود یا نمیرود. اگر اینهم رفت، این میشود مفهومگیری. گفتیم «الف» «ب» است، حالا اگر «الف» رفت «ب» هم میرود؟ اگر «ب» هم برود میشود مفهومگیری. اگر نرود نمیشود مفهومگیری. حالا اصّلاً فرض نداری حالت دوم. اگر «الف» بود «ب» هم هست، اگر «الف» نبود چی؟ فرض ندارد که «الف» نباشد و «ب» را بخواهیم تصور کنیم. «الف» و «ب» فقط در یک فرض تصور که «الف» باشد و «ب» هم باشد. این دیگر مفهومگیری نمیشود، میشود شرط موضوعساز. الآن در این مورد اول شرط موضوعساز داریم، منطوق دارد ولی مفهوم مخالف درواقع ندارد.
سوره مبارکه یونس، آیه ۹۴. انشاءالله مباحث دارد حل میشود، چون اینها اصل مباحث، اصل کارش دارد. غایت برای قبلیه. بله، برایش سخت نیست. از آن آیاتی که در «المیزان» و آنجا مفصّل بحث شده آیا سخت است؟ ولی این سوره عجب سورهای است. چند سوره داریم که اینها، بهقول بچههای تهران، ته سورههای سیاسی. آره، ته سورههای سیاسی، یکی همین با اینکه ۴ صفحه هم بیشتر نیست ولی خیلی پُر است، از جهت مفاهیم سیاسی و معارف سیاسی. سوره مبارکه محمد.
خوب، سوره یونس، آیه ۹۴:
«فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ»
بفرمایید پیامبر، الآن شرط چیست؟ نازل کردیم شک. خوب، جزای شهر گفتی. موضوع همیشه کجا میآید؟ «شهر» ؟. حکم کجا میآید؟ احسنت. حالا حکم موضوع بفرمایید اینجا چیست؟ شک داشتن آنچه که نازل بر تو. موضوع شاک بر رسالت. توی شرط موضوع حکم شرط، اگر سنگ توی کوچه بود. آیا سنگ توی کوچه بود؟ خوب، این را من تقریر کنم که اینی که شما فرمودید چی بود. یعنی اگر سنگ را در کوچه دیدی، فرشدار، دیدن سگ نبودن، سگ بودن سنگ، دیدن سنگ موزون. خیلی دندانه در ؟. در رسالت تکلیفی شاک بر رسالت، جوابش میشود سؤال. حکم وجوب این مسئله. الآن حکم تکلیفی به یک معنا هست، به یک معنا ارشادی است. حالا تکلیفی و غیر ارشادی هم میآید، مشکل ندارد. ما دو تا دستهبندی داریم یکی ارشادی و مولوی، یکی تکلیفی و وضعی. بعد میشود حکمی ارشادی باشد و تکلیفی هم باشد. مشکل هم ارشادی هم تکلیفی است. وجوب دارد ولی وجوب: هرچه آدم شک داریم، از متخصّص میپرسد. قرآن باید حتماً بگوید که آدم برود متخصّص بپرسد؟ نه. «فاسأل الذین یقرأون الکتاب من قبلک»، از قبلی، از باسوادها بپرس. از آنها که به کتاب مسلّطن. پس وجوب است ولی وجوبش اینجا فرض دارد که ما موضوع داشته باشیم و ضد حکم را بخواهیم روشنانی کنیم ؟. شرط موضوعساز اینجا، یا اینجا بفرمایید. موضوع شاکه مثل ماجرای امروز، اگر شک داری سؤال کن. مفهومگیری میشود ازش. اگر شک نداری سؤال نکن. پسردار نشدی ختنهاش نکن. موضوع باشد و حکم خلاف را موضوع دیگر نیست. شک نداری دیگر اصّلاً موضوعی که شما بخواهی حکم دیگری را رویش بار کنی.
سوره مبارکه توبه، آیه ۱۴. «قَلْبِی». موضوع عوض میشود. «أَوَلَمْ تُؤْمِنْ؟» مگر مگر ایمان نداری؟ تصویب میکند برای خودش. بعد میرود سراغ اطمینان قلب. یک مسئله دیگری را بعد حالا آن را بهقول مرحوم علامه طباطبایی. واقعاً علّام گرههایی را گشوده در علیرضا. مسئله ابراهیم چی بود؟ اتفاقاً قرآن با این سؤال دارد خط میدهد به اینکه مشکل ابراهیم آنجا نبود. برعکس اینی که همه میفهمند. تَنقیصی به حضرت: ایمان! تو که ایمان داری؟ «أَوَلَمْ تُؤْمِنْ؟»، نه، «أَوَلَمْ تُؤْمِنْ؟» تو که ایمان داشتی. «لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» به چی؟ نه اینکه بدانم مطمئن بشوم که تو ماهی هستی، میخواهم ببینم من ماهی هستم یا نه. آنجا که اشاره میکند برای اینکه خودش احیا بکند: بحث احیا. کیف تُحیی الموتى، نه کیف تحیی. کیف تُحیی الموتى؟ میخواهم ببینم چه جور مردهها زنده میشوند. «كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى؟» میخواهم ببینم چطور مردهها را زنده میکنی؟ زنده کردن را میخواهم یاد بگیرم، نه زنده شدن را مطمئن بشوم. منهم میتوانم احیا کنم؟ چقدر لطافت میخواهد کسی این آیه را اینجور بفهمد. به هر حال آن اصّلاً کلاً بحث دیگری درش مطرح میشود.
خوب، آیه ۱۴ سوره توبه:
«قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ»
چهار تا جزای شرط دارد: «قَاتِلُوهُمْ». مقاتله یعنی انتقاتلوا. «قاتلوهم یعذّبهم الله»، اگر باهاشان مقاتله کنید خدا عذابشان میکند. دچار خَزی میکند. «وینصرکم علیهم»، و اینها را نصرت، نصرت به شما میدهد برای در برابر اینها، و سینه مؤمنین را، نه، «صدور قوم مومنین». اینهایی که ایمان دارند، نه اونهایی که ایمان میآورند. (یعنی) کسانی که ایمان دارند سینههاشان را بله، شفا میدهد. حکم موضوع کفار، موضوع، موضوع جهاد. «عَدوّ» یعنی در واقع کسانی که خطر «عدوّ» را احساس میکند. احساس میکنم دشمن دارد مثلاً کیان اسلامی حمله میکند. آسیبی دارد میرساند، این میشود موضوعش. قرینه ماقبلشون «هُم» برمیگردد به ماقبل. باید ماقبل را بررسی کرد. «هُم» دقیقاً کیست؟ مقاتلین در برابر کیا؟ عهدشکنی کردند و پیغمبر را بیرون کردند؟ قریش. بله. حالا اینها همون، عرض کردم حمله به الانم شما را، شما را اولین بار بیرون کردند و بدعوا کن ؟، بعد شما را بیرون کرد. بیاباننشین. اینهایی که عهدشکنی کردند، همون ماجرا. یه چیز دیگه صلح بهنظرم بعد صلح حدیبیه ؟ نباشد. مشکلات ایجاد کردند. با اینها مقاتله. خوب، یعنی ؟ ما که مواجه شدیم با عهدشکنی کفار، من مثلاً با برجامیو ؟ هزاران بار مواجه میشوم ولی حکمی برای اینها بار نمیشود. موضوع هست ولی حکمی نمیآید. خلاصه، اثر ترس نوشتن بهنظرم میآید باید ماژیکم ؟ نقض میکند. ظریف گفته شما هم روح برجام را نقض میکنید، هم متن برجام. یعنی قلم بگیرم خط بزنم. اجرا نکردید این بند مثلاً اینطوری به ذهن من آمد. کارتان خوب است چون انگلیسی توییت کرده. باید برای آنها باشد بفهمد. «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ»، جزایش چیست؟ کفّار. تکلیف، حکمش میشود جنگ کردن. وجوب، وجوب قتال. حالا این یه بحث، خود قتال یه بحث، آثار قتال. آثار قتال اگر باشد حکم وضعی. قتال بکنید خدا عذابشان میکند. «قاتلوهم حتی الله ؟»، «قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ». این را حالا آن چی میشود؟ مفهوم داری یا ندارد؟ آن «حتّیٰ» آمده روی حکم موضوع، وصل متعلق. حداقل تیزر جزئی یکی باید بیاید روی حکم، یکی باید روی طبیعی حکم. حالا اینجا «قاتلوهم». خط آلات خلقت مشخص هم آنها. مواجهه با آنها میشود موضوع. تا وقتی که آسیب را از طرف آنها احساس میکنیم. همین که احساس کردیم موضوع محقق شد. حکمش چیست؟ وجوب قتال. خوب، الآن اینجا وجوب تا وقتی است که الطاف فتنه برطرف شود واجب است، یا قتال تا وقتی که فتنه برطرف شود؟ یا مواجهه شما تا وقتی که فتنه برطرف شود؟ موضوع ذرهذره آدم میفهمد فقها چقدر کارشان سخت است. تکتک بخوان اینجوری استنباط بکنند. الآن این «حتّیٰ» این غایت مال حکم یا مال موضوع یا مال مطلق متعلقش هم هست؟ حالا اینجا مال حکم که هست. بعد باید دید که مال طبیعی حکم. یعنی اگر «تکون فتنه» ؟ دیگر هیچ مقاتلهای نداریم. مطلق مقاتله طبیعی مقاتله. مال تا وقتی است که فتنه باشد، یعنی ما مقاتله دیگری نداریم که ربط فتنه نیست ولی مقاتله هست. میشود تصور کرد لفظ عامی در نظر بگیریم. کفّار هر کاری بکنم، تو دل آن میرود. میخورد به طبیعی. اگر یه چیز دیگری هم آنها بتوانند در قبال ما انجام بدهند که قتال باشد، نه جزئیه. روشن است دیگر. «صلح» ؟ به جزء اینجا یعنی قتال برای رفع فتنه. این قتال خاص تا کی؟ جنگ جنگ تا رفع فتنه. از چی میگفتند؟ عالم مشخص است دیگر. آن، این جنگ، این جنگ تا رفع فتنه از عالم. یعنی این قتال تا فتنه برطرف بشود. مشخصه. قید اعتراضیت (همچون قید توضیحی) دارد. بحث لغویت و اینها پیش میآید. اگر قرار باشد که این خاصیت نداشته باشد، خوب برای چی گفتند؟
دیروز فکر میکردم این «سیدا شباب أهل الجنّة». این «شباب» اگر خیلیها ترجمه نمیکنند، جواب، خیلی اعتنایی، «سید جوانان بهشت»، همه تو بهشت جوانند دیگر. «سید بهشتی»، «سید و أهل البهشت». چرا «سید شباب أهل الجنّة»؟ قید اعتراضیت دارد دیگر. اصل لغو. کلی زور زدم ببینم که این «شَباب» چه وجهی میتواند داشته باشد. حالا فعلاً یه بچش این است که خوب اونجا متناسب با اعمال طراوت و شادابی دارند. وضعیت اعمال در صدرند. اون شادابی و نشاط و اینها. «لِقَاهُمْ رَبُّهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا». در هر صورت میخواهم بگویم که این قیود رو اعتراضیتش که کف کار است. باید اونجا که دیگر نباید کوتاه آمد. اعتراضیت هم لحاظ نمیشود، اصّلاً نیست. برخی از اینها ترجمه های «نهجالبلاغه» خصوصاً اصّلاً برخی از این قیود را ترجمه نمیکنند. اگر ترجمه ندارد که چرا امیرالمؤمنین فرمودند؟ قید میزند اینجا این کلمه را به کار میبرد. تویش نکته است. حالا بحث اینکه طبیعی حکم باشد و مفهومگیری بکند، آن بحث دیگری است که آنهم باید باز به ادله دیگر نگاه کرد. یه وقت شما به مجموعه ادله که نگاه میکنیم، قتال مال فتنه است. خوب، مشخص میکند که ربط این دو تا لزوم «علی انحصاری» برای طبیعی اینجا مفهومگیری میشود. یعنی انحصاراً قتال مال چیست؟ برای رفع فتنه. وقتی فتنهای نباشد، دیگر قتالی نیست. «شباب أهل الجنّه». اگر از «شباب» بود خوب یا سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۸. حالا این احزاب گفتیم یک جلسه میخواهیم کامل بحث بکنیم. خوب، این احزاب دو تا آیه داریم اینجا بماند. اگر وضعی باشد، قتال بکنید وضع عذاب میآید. اگر تکلیفی باشد، مواجه شدید قتال کنید. حالا در صورت اینکه این شرط موضوعساز، ربط این دو تا با هم چیست؟ ربط شرط و جزاء. «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ». اگر بچهدار نشدی چی؟ فرض ندارد مثلاً «وینصرکم علیهم». «وینصرکم علیهم»اش نکنیم و پیروز هم بشویم. بجنگ پیروز بشوی. میگه خوب میشود ما نجنگیم پیروز بشویم؟ مثل اینکه طرف رفته باشگاه بدنسازی. فرض ندارد. باشگاه بدنسازی گفته بود چطور است؟ گفته بود که دو هفته اول بدنت اذیت میشود. مفهومگیری که اینجا نمیشود که از هر وقت بیایی بدن اینجوری میشود.
خوب، بریم سراغ چند تا مثال از غایت و استثنا. سوره مبارکه بقره، چند تا آیه داریم ۲۲۱، شرط «قَاتِلُوهُمْ» فعل امر حکم وجوب قتال. تا فتنه نباشد.
«قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ»
«یؤمنَّ» یعنی چی؟ تا اینکه ایمان. صیغهی چند؟ ایمان نیاوردهاند. سوم. «ایمان» رو یه وقت یاد قدیما. «أَمِنَ یؤمنُ آمِنینَ». بله. موسیقی چند شد؟ مؤمنو میشود مؤمنون. نه مؤمنان. «هُم» یادم نمیآید. «آمِنُوا» بهنظرم بیشتر به گوشم خورده. اوونو ؟ یادم نمیآید. مَبَلَغ ماضی. «آمَنُوا». «آمنتُ بالله». «اوونو» یا «آم». «آمَنُوا» برای من آشناتر است. «وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ»، ۶ خطام ؟ آمده. حالا «حَتَّىٰ» هم از اینکه میگویم یه دور قرآن را اگر همه علوم روش کار بشود، خیلی این «حَتَّىٰ» از جهت نحوی جم ؟ میدهد. نصبگر. در چه صورت نصب و چه صورت جر؟ در صورتی که ظاهر باشد نصب دیگر. سر اسم ظاهر میدهد. سر فعل مضارع بیاید و از جهت اصولی هم چیست؟ ادات غایت. «وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ آهان!». موضوع، عمو متکلم شما. «اون» ؟ مخاطب. مخاطبی که حکمش شد حرمت تکلی. متعلقش نکاح، نکاح مشرکان. مکلف بالغ مثلاً چون تا بلوغ نیاید که. البته حالا بحث «وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ». خوب بفرمایید ایمان بانگ ایمان بیارم. مشرکات قید مال حکم موضوع مطلق نکاح، مجتبی درست است؟ نکاح مشرکات تا ایمان بیاورند. حرمت تا ایمان بیاورند. مکلف تا ایمان بیاورند. دل من مکلفم تا ایمان بیاورند. نکاح مشرکات است تا ایمان بیاورد حرام است. تا ایمان بیاورد. قید چی شد؟ قید حکم شما. استثنا میزنید از «لَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ»، الا ایرانیها. استثنایی از متعلق. یه وقت از شما قید موضوع میزنید. «لَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ توضَعُوا» ؟. مشرکات را ازدواج تا وضو بگیرید مثلاً. موضوع یکی دیگر، هم قید برای حکم قاطی شد. نکاح نکنید تا مثلاً فلان کار را بکنید. این خود نکاح، آها، تا ۲۰ سالتان شود. حالا اینجا «وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ» طبیعی حکم دارد قید میخورد یا شخص حکم؟ یعنی نکاح مشرکات إلا طبیعتش فقط همین قید را دارد؟ یا نه، این نکاح مشرکات دارد. انعقاد ؟ مشرکات فقط اگر ایمان آوردند مشکل برطرف میشود یا ممکن است مشکل دیگری داشته باشد بابت اینکه نشود باهاش نکاح کرد؟ ثانیه ؟باشد، توی عده باشد. حالا زانیه باشد احکام زانیه فرق میکند. تو باشد؟ بفرمایید مادر زنت باشد. همین فرض دارد دیگر. پس طبیعیاش که نمیرود. لذا ما اصّلاً نمرده. غایت میگفت که مفهوم دارد یا ندارد. صالح به جزئیات. ادامه: «وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ»، انحصاری. اگر مثل همون «حججت الناس بعد الرسل» انحصاراً. همین بهخاطر انحصارش است که دارد مفهومگیری میشود. «وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا». اینجا تفاوت «لا تنکحوا» و «لا تنکحو» چیست؟ اگر گفتید پاس گل دادم دیگر. پاس گل بود. اح! دخترانتان را در بدهید. «لَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ». حالا لزوماً به مشرکین زن ندهید. نه، ازدواج نکنید. زن ندهید به مشرکین. زن ندهید به مشرکین تا مشرکین ایمان بیاورند. اینجا قید چیست؟ زن ندهی تا ایمان بیاورند. یا مشرکین تا ایمان. قید متعلق یا قید حکم است؟ بله. چون نکاح و انکاح اینجا متعلقش مشرکین است و «یؤمنون». عطایمان ؟ قید متعلق میشود. خوب، باز هم در هر صورت مفهوم، مصالح جزئی است. بله. این را بالاخره هست این شرط ولی اینکه اگر ایمان آورد دیگر مطلقاً میشود به زن داد، ممکن است ایمان هم داشته باشد باز به دلیل دیگری نشود بهش زن داد. به چه دلیلی؟ پدرزن من مثلاً؟
۲۳۵ بقره:
«وَلَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ»
خوب، بفرمایید. باب چی بود؟ «واحده» ؟، «یواعد» ؟، موادعه ؟، یا «طواعد» ؟، «یتواعد» ؟، «تواعد» ؟. کدامش است؟ چرا؟ از مادرش مفهوم. باب مفاعله گفتیم معنای اصلیش چیست؟ است. آها، حیدر، اصلاح میشود. مرحلهمرحله اقساط. «وَلَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا». البته اینجا سیاق میبرد کامل به سمت مشارکت. دو تایی با هم قرار مخفی نگذارید. یعنی شما بگذاری آن بگذارد میشود استمرارش به همون دوتایی بودنش. مواعده کنید. خوب، با آنها مواعده نکنید سرّاً به آن زنها. الا اگر قولو قرار مخفیانه گذاشتید. قید چیست؟ نگذارید مگر اینکه «اِنتَقالوا قولاً». من که درستحسابی با هم حرف بزنیم، قول معروف داشته باشد. اینجا واژه معروف خیلی قشنگ معنا پیدا میکند. مثلاً تو فارسی چی میگوییم؟ میگوییم که حرف درستحسابی مثلاً چی؟ اصطلاح خوبی داریم اینجور وقتها. یاسین فلانی و فلانی دارند حرف میزنند. یه اصطلاح خوبی تو فارسی بحثهای فرعی نمیکنند. حاشیهای صحبت نمیکنند. حرف بیربط نمیزنند. هتل. یه چیزی میگوید. تو خاکی نرو. تو خاکی نزدن. تو خاکی نزدن. این میشود معروف. تو خاکی زدنه. خاکی نزنیم. تو حرف میزنی حرف معروف درستحسابی. خوب، حالا اینجا هم استثنا داریم هم غایت داریم توی ادامه: «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». ترجمه بفرمایید. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». عقده نکاح، گره، عقده. انگل. عظمت، قصد، جا. مرتبه شدیده از قصد. خطبه خواستگاری. یه خطبه داریم یه خطبه در مورد امام هادی علیه السلام. «خطیب اهل الجنّه»، امام هادی علیه السلام. بله. این را من تا مدتها فکر میکردم «خطیب» از خطبه است، یعنی برای اهل جنت خطبه میخواند. یه جلسهای بودیم یکی از رفقا این حدیث را خواند. به شهادت سیاق که میفهمند که تکتک این را ورود حرم امام رضا علیه السلام وقتی میخواهید بیایید ضریح. اون در آخر دور در این حدیث را کامل از اول تا آخر نوشته. تکتک ائمه تو بهشت. یکی در اصلی که شما از پایین پا وقتی میخواهید بیایید به سمت ضریح، زیارت میکنید. بله. آخرین دری که میبوسند و وارد میشوند. بعد آنجا دارد که مثلاً «سَآئِقُهَا رَائِدُهَا» مثلاً امام حسین مثلاً میبرد. امیرالمؤمنین ساقیها ساقی آن است. تکتک ائمه کارشان چیست؟ آنجا امام رضا «مُزَوِّجُهَا» حضرت عقد جاری میکند. امام صادق. حالا روایتش خیلی راحت قشنگ است. حالا اگر بخواهیم همین خطیب و خطیبها ؟. این خطیب از خطبه میآید، از خطبه نمیآید. یعنی خواستگار میشود. جمع خطیب. اسم صفه مشبه (صفت مشبهه). خطیب از خطبه اگر باشد میشود خواستگار از خط سخنران. یادگاری اشاتیو ؟ امروز. آخه یعنی چی؟ حضرت خواستگاری میکنند برای مؤمنین از حورالعین. خواستگار. شما به عقد ایشان در میآیید در بهشت. میبیند بهشتی مثلاً خانمها، خودش را دارد بعد گلی میچیند. دوباره بهصورت گل هستند و شخص میرود میچیند. ناراحت میشوم. محدودیت و اینها نیست که بخواهند ناراحت بشوند. بیشترش تمثیلی. اینها برای ما تمثیلی. یه چیزایی داریم دیگر. خود «مُزَوِّجُهُم» همین امام هادی نبودند که بعد روایت در «مناقب آل أبیطالب»، «مناقب» جناب ابن شهرآشوب جلد اول، صفحه ۲۹۲. جلد اول، صفحه ۲۹۲. از پیغمبر حوض وارد میشود و «أنتَ یا علی الساقی» (تو هم ساقی هستی علی جان) و «الحسن رائد»، کسی که از جلو پیشرو پیش میرود تا دنبالش بیایند. «سائق» کسی که از پشت هول میدهد تا بروند. و «الحسن الرائد»، امام حسن جلو میروند پیشرو پیشتاز که بقیه بیایند. و «الحسین الأمر»، امر کننده. امر میکنند امام حسین جهت (العمیر؟). «علی بن الحسین الفارد» ؟. «الفرت لنا» ؟، «و نحن إن شاء الله بکم لا». کسی جلوتر میرود که بهش ملحق بشوند. هی یه قدم میرود که بیایند یه خرده میرود، وایمیاسْتد. امام حسن جلوتر از همه، آن جلوجلو ان که راه را پیدا کنند. بقیه امام حسین هم دارند نشان میدهند که بروید آنجا. امام سجاد قدمبهقدم میروند. «تینا بیا» ؟. «محمد بن علی الناشر»، امام باقر علیه السلام اینها را پراکنده میکند. یعنی همه را تو یک مسیر با پراکندگی دارند جهت میدهند. و «جعفر بن محمد السائق»، امام صادق علیه السلام از پشت. یعنی امام باقر علیه السلام از وسط دارند مدیریت میکنند. امام حلقه کنیم ؟. امام کسی گوش بده خوانده نمیشود از باب اینکه مدیون این روایات نباشیم. یکی از آرزوهایم این است که کتاب «مناقب» را یک دور حالا بیایم مقایسه بکنیم یا بخوانیم. کلین شارژر ؟ بگوییم از روش بخوانیم برای مردم. بله. و حلقه اول امام سجاد علیه السلام وسط از بین مردم امام باقر از پشت امام صادق علیه السلام میفرستند. و «موسی بن جعفر مُحصِی المحبّین و قامع المنافقین»، امام کاظم علیه السلام که امشب شب شهادتش است. ایشان احصا میکنند، میشمارند محبین را و مبغضین را. آمار دارند. تیک میزنند. محبین نیایند و «قامع المنافقین». منافقین هم که آن وسطند. شکل و شمایلشان به. و «علی بن موسی مزیّن المؤمنین»، امام رضا علیه السلام تو کار آراسته کردن این مؤمنین. حالا آن منافقین آمدند بیرون. حالا حضرت دارند اینها را مرتب میکنند. و «محمد بن علی»، امام جواد علیه السلام «منزل أهل الجنة في درجات». حالا رسیدن امام جواد علیه السلام توی منازلشان. منزل. انزال میدهد. منزل میدهد به اینها در درجاتش. حالا رسیدن تو خانه به هتل. این مرتبه مرتبه این تقسیمبندی وظایف تا رسیدن به آن کمال هرکدام خیلی ظرافت دارد. این حدیث سندش هم خوب است از جابر انصاری. بله. امام جواد علیه السلام میبرند تا منزل به هتل رساندن. حالا خدمات هتل. «علی بن محمد خطیب شیعتهم و مزوّج الحور». این «مزوّجهم» همون قرینه است برای خطیب خطاب. چند بار هم خطیب را سخنران خوانده بودم. این نیست. تو هتل مثلاً حضرت سخنرانی خواستگاری میکنند. بله. خطبه عقد. یعنی این اولین که تو عقد خطبهای که میخوانند: «قال رسول الله النکاح سُنّتِی». خوب، معنا ندارد. خوب، چون خطبه تزویج. «خطیب الشیعه و مزوّجهم الحور». و «الحسن بن علی». حالا تو این هتل چراغ کیست؟ «سراج أهل الجنة»، امام عسکری علیه السلام. اهل بهشت «یستضیئون به»، و با نور او دارند کار میکنند. و «الهادی المهدی»، امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) «شفیعهم یوم القیامه». حیف و «لا یعزن إلا لمَن یشاء». و او دیگر شفاعت دارد در شفاعت یوم القیامه. حالا یعنی چی؟ اینها که تو بهشت رسیدند خواستگاری هم شد. مرحله آخر. شفیع یعنی آن کمربند حفاظتی کل اینی که دارند اینها میبرند. تو این از بیرون. اونی که دارد، نه، اونی که از بیرون اصّلاً این را نگه داشته این فضا را که اینها بتوانند ببرند. یکی جلوتر برود. یکی وسط بیاید. بلاتشبیه. مثلاً شما فرض کنید یه تیم امنیتی میخواهند یه کسی را ببرند. یه کسی هست دیده نمیشود. این همه هماهنگیهای امنیتی با این است. از کجا بروند؟ کی به کی باشد؟ رام سنتر ؟ مینشینند. دوربین. بله. بله. احسنت. یکی آن جلو دارد میرود، یکی عقبتر دارد میآید، یکی از وسط دارد میرود، یکی یکی دارد میبرد تا اتاقشان. یکی تو اتاق دارد خواستگاری میکند، یکی تو اتاق دارد نورافشانی میکند. اینها همه سیاق اینکه چون مرحله رد شده. شفیع آن در خود بهشت است و باید آن شفاعت در بهشت داریم یا نداریم؟ «شفیعهم»، شفیع روز قیامت. خوب باشد. بله. تا رساندن به بهشت. چرا دیگر؟ تا روزی که آخرین نفر تعیین تکلیفش نشود. هنوز برای این دیگر یوم القیامه نیست که ۸ کبرا ؟ داریم که همه محشور میشوند. یه قیامتم داریم مال هرکسی. «آتیهم یوم القیامة فردا». «آتیهم یوم القیامة فردا». روز قیامت هرکسی تنها میآید. تکتکی. تنهاست. یه لحظه باشد. قیمت یک کسی صد هزار سال نوری بود. خوب، برای من که دیگر نمیشود. پیامبر من رفتم چند صد سال تو بهشت نشستم. ما همین اینجا معطلیم. آنهم الآن دارد روز قیامتش برایش حساب که مشخص است این تو بهشت نشسته اینجا گیر است. بعد این شفیع آن کسی است که تو بهشت است. هرکسی متناسب با قیامت خودش. حالا رفتیم کجاها رفتیم؟ از اصول. هرچه مواظبت کردیم بحث اصول تا حالا سالم مانده بود از اینکه حاشیه برویم. از هر نقاشی هم خوب است. این دیگر بابت همین خطبهای که در این آیه آمده بود که دیگر انشاءالله یادمان نمیرود تا ابد.
حالا اینجا محمود صفوی توی جلد ۸ در تحقیق میگوید که: «عقده کل لقمه یعقد به عقده». آن چیزی که باهاش عقد میشود، باهاش گره میزنی میشود عقده. یعنی «وَلَا تَعْزِمُوا وَلَا تَقْصَدُوا مَا يُعْقَدُ بِهِ النِّكَاحُ». قصد نکن چیزی را که باهاش نکاح عقد بسته میشود. منعقد دائم یا انقطاع. یا تملیک یا مقدمات دیگر. تعبیر به عزم چرا؟ تبدیل به عزم کرد؟ نفرمود قصد بستن نکاح نکنید. عقده، عقد، جاری، عقد ازدواج. عزمش اشکال دارد. مطلق قصد؟ احسنتم. تویش محذوری نیست. اونی که ممنوع است قصدی است که قاطع غریب است. یعنی طرف تو عده است. «حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ». تو عده است شما عزم نکاح نکن. قصد نکاح داشته باش. اشکال ندارد. من قصد دارم ایشان که از نکاح در آمد، از عده در آمد باهاش نکاح کنم ولی عزم اینکه باهاش قصد جدی است که دیگر یک مرحله تا عمل فاصله دارد. خودش میداند اصّلاً بسته. این حرام است. «وَلَا تَعْزِمُوا». بعد تازه شما چرا فرمود «عقده نکاح»؟ چون خود نکاح را که حذف نمیکند که. خود نکاح که دیگر میدانی چیست دیگر. خود نکاح آن فعل است. فعلی است که صورت میگیرد. عقده نکاح. طرف میخواهد ازدواج کند. نمیخواهد که همبستر شود. و عقده شامل همه مقدمات میشود. حال شما بفرمایید که اینجا توی اون بخش اول حکم موضوع چیست؟ بخش دوم حکم موضوع چیست؟ بچهها. برادرش فوت کرد. دوره عده خانمش، رفتند. خوب، یعنی چی؟ یعنی تمام شرایط خرید قبل از ازدواج هست. خوب، یعنی برای ازدواج بعدی آماده کردم. یکی از اقوام فوت کرد. داداشش برای زنداداشش. حتی مثلاً وسایل خون مادر، خونه رو دوباره خریدن و نمیدانم نو کردن و فلان و بیسیم. حالا این یه بحثی است در فقه بهش میگویند «حداد». زن در عده باید حداد داشته باشد. یعنی حتی حتی در روایت دارد که جلوی خونش را اگر جارو بکند که به این قصد که یعنی من آمادهام پذیرای کسی باشم، در اینجا همین هم حرام است. آرایش کردن. مرتب کردن سر و صورت. خیلی سختگیری خاصی در عده. اینجا به حساب هم برای مهدی قرار ندارند.
زن و مرد مخاطب هنر کیه؟ مذکر. شما با آن خانمها مواعده نکنید. اول مبارزه نکنید. قول و قرار نگذارید. مخفیانه با هم بنشینید حرف بزنید. مگر اینکه قول معروف دارید. قول معروف کلاً بهقول معروف. اینجا چیست؟ مثلاً بهقول معروف میشود این الآن تلگرام. قول معروف داشته باش. چه عکس قشنگ آخ الهی قربونت برم فلان کنی باید بلاک کرد. اینجا عکس هم زندگیها از هم میپاشد. همین است دیگر. همینم یه آیه را اگر عمل بکنیم «لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا». یه عکسی در آمده بود. پسری به یه دختری پیام داده بود. دخترم بیحجاب سانتال مانتال ؟ بد. گفته بود که با من دوست میشوی. آن نشان مثلاً ۳۰۸۴. گفته بود یعنی چی؟ حالا یادم نیست. آن خیلی جالب بود. برای خود من. دختر اینجوری با این تیپ نوشته بود که ۴۲۵، ۴۲۵. نوشته بود یا همون ۴۲۵، ۴۲۵ نوشته بود. سوره ۴ آیه ۲۵. یعنی معتقدات اخدان. دوست دختر نداشته باشی مثل تویی. همچین چیزی. ۴۲۵ برعکس. بین اینها واقعاً چیزهای عجیبی پیدا میشود. من واقعاً بعضیهاشان یه سلامت و یه طهارت خوبی تو آن لایههای عمیق دارند. برای من دیگر واقعاً مثل روز روشن. بعضیهاشان واقعاً یه فطرت یه سرشت خوبی دارند. بعضی هم نه نه، اینها بعضی، طرف چادری است. اصّلاً معیوب فطرت. خیلی به این چیزها نیست. هرچند خوب نوعاً اثر فطرت محجوبه بهقول حضرت امام، فطرت مخمور و فطرت محجبه. فطرت محجوب میشود. خوب این چی شد آقا؟ خیلی پرت شدیم. دو سه تای دیگر بخوانیم و این بحث را تمام کنیم. حکم چیست اینجا؟ بله، موضوع مردان. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف اول الاربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مَبْلَغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمیزه. چه نوع حالیه؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعیِ حکم. شخصِ حکم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعیِ حکم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعیِ حکم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعیِ حکم. طبیعیِ حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حکم. شخص حکم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حکم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حکم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حکم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حکم. شخص حکم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حکم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حکم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حکم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حکم. شخص حکم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حکم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حکم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حکم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است. خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله.haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» اسبق از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» اسبق از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. Haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» از کجاست؟ حکم متعلق. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حکم. شخص حکم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حکم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حکم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حکم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حکم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد. حرام است مگر اینجور بشود. حرام است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. حرام است مگر اینکه حرام است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الاحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». پس مفهوم اینجا بهنحو صالح جزئیه ؟. هم اگر داشته باشد مفهوم کلی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ». حکم چیست؟ بهخاطر اینکه، چون حرمت ماده در واقع اینجا بگوییم که «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا». این قید برای حکم حرمت است من که اینجور بشود. حالا موضوعش هم چی بود؟ مرد مکلف. مرد بالغ. یعنی اگر طرف اصّلاً مرد نیست. رجولیت ندارد اصّلاً. برای او آن آیه دیگر فرمود: «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ». طرف أولی الأربه ؟ باشد. یعنی نیاز جنسی را بفهمد. اصّلاً سوره نور. بله. اگر اینجوری نباشد اصّلاً موضوع، موضوع کسی است که اول باشد. خوب، معروف متعلقش چیست؟ مبلغ مواعده با خانمها سر و زنگ ؟. آها، اولاً چیست؟ تمییز است. چه نوع حالیه حالت؟ کمکم دارد به ثمر مینشیند. این همه مباحث این چند سال آدم میفهمد چی به درد کجا میخورد و چقدر خاصیت دارد این مباحث. چه حال حالتی گفتیم یه نوعی هستش که مصدر میآید تبدیل در واقع چیست؟ اسم مبالغه است یا فاعل یا صفت مشبه؟ اینجا کدامش است؟ جزء اسم مفعول. سرّاً اینجا یعنی مستتراً. مستتر در حالی که پوشاننده اید یا در حالی که پوشیده است. صفت مشبه بخورد. بله. در حالی که آن وعده پوشیده است. مواعده پوشیده است). خوب، پس اینجا حال داشتیم. حالمان قید چی بود؟ قید متعلق. نه دیگر. مواعده سری میشود. متعلق میشود. حالا «إِلَّا» استثنا از کجاست؟ حکم متعلق. مگر مواعدهای باشد که اینجور باشد.haram است مگر اینجور بشود. Haram است مگر بگویید قول معروفی را. ماده را که هست. بله. Haram است مگر اینکه Haram است مگر اینکه قول معروف بگویید. خوب، اینجا الآن مفهوم دارد یا ندارد؟ کلی در نظر شهید صدر اینجا تو حلقه ثانیه. بله. خوب، الآن اینجا طبیعی حكم. شخص حكم. یه مثال بزن اینجا چی میشود؟ طبیعی حكم چیست؟ اینجا اگر بخواهد طبیعی حكم نفی بشود چیست؟ آنچه معاهده سرّی است. مطلق معاهده سری. مطلق ماده سری. اگر این سرّی را قید برای حکم بدانیم و مطلق حکم را همین بگیریم. مطلق معاهده سری. مطلق حكم اینجا چیست؟ مطلق باید. طبیعی حكم. طبیعی حکم حرمت. به این دلیل حرام است ولی به دلیل دیگری ممکن است حرام نباشد. روح حرمتش میآید. باشد. حرمت خودِ خودش میشود موضوع. اگر «لا تواعدوهن» یعنی تو واحدهن. بله. آیت الأحکام باید ببینیم فقها مطرح کردهاند. جماع گرفتم. قاعده جماعه ؟ ندارید. مصطفی باید برویم ببینیم چی. «وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاح
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید.
جلسات مرتبط
جلسه پنجاه و پنجم
دروس فی علم الاصول
جلسه پنجاه و ششم
دروس فی علم الاصول
جلسه پنجاه و هفتم
دروس فی علم الاصول
جلسه پنجاه و هشتم
دروس فی علم الاصول
جلسه پنجاه و نهم
دروس فی علم الاصول
جلسه شصت و یکم
دروس فی علم الاصول
جلسه شصت و دوم
دروس فی علم الاصول
جلسه شصت و سوم
دروس فی علم الاصول
جلسه شصت و چهارم
دروس فی علم الاصول
جلسه شصت و پنجم
دروس فی علم الاصول
در حال بارگذاری نظرات...