‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در بحث حجیت خبر واحد، دو طریق را طی میکردیم برای اینکه بتوانیم حجیت خبر واحد را اثبات کنیم: طریق اول کتاب بود که با قرآن شریف و قرآن کریم اثبات بکنیم که خبر واحد حجت است. طریق دوم سنت؛ با سنت اثبات بکنیم که خبر واحد حجت است. اگر قرار است با سنت اثبات بکنیم، باید با غیر خود خبر واحد باشد، سنت ما باز خبر واحد نباشد؛ یعنی یک امر قطعی باشد، سنت قطعی باشد.
خب، ما دو راه داشتیم برای احراز. یکی احراز وجدانی داشتیم، یکی احراز تعبدی و الان نمیتوانیم با احراز تعبدی بیاییم حجیت خبر واحد را اثبات بکنیم، چون از آن دور لازم میآید؛ زیرا خبر واحد متوقف بر این میشود که خبر واحد دیگری آن را اثبات کند. توقف شیء بر خودش میشود که عقلانی نیست. بعد از اینکه نتوانستیم سنت را با خبر واحد اثبات بکنیم، باید با احراز وجدانی اثبات کنیم. احراز وجدانی چند تا بود؟ خاطرتان هست؟ سه تا: تواتر، سیره، اجماع. اینها احراز وجدانی هستند.
پس، ما اگر بخواهیم خبر واحد را با سنت اثبات بکنیم، باید با تواتر و سیره و اجماع که احراز وجدانی هستند، این کار را انجام دهیم. خب، اینجا از دو راه میتوانیم استفاده بکنیم: تواتر و سیره میتواند اینجا دلالت داشته باشد بر حجیت خبر واحد. اولین مسیر، تواتر است. از طریق تواتر برویم ببینیم میشود خبر واحد را اثبات کرد؟ خب، چند گام باید برداریم اینجا.
**گام اول:** این است که روایات فراوانی داریم که اشارهای به حجیت خبر واحد دارند. صاحب جامع الاحادیث الشیعه که مرحوم آیتالله بروجردی هستند، ایشان تا ۱۵۰ روایت را نقل کردهاند؛ یعنی خود مرحوم بروجردی قائل هستند که ما ۱۵۰ روایت در اثبات حجیت خبر واحد داریم. مجموعه همۀ اینها میشود متواتر. این حجم از روایت میشود متواتر.
خب، بعضی از این روایات سندش تام نیست، بعضی دلالتش تام نیست، بعضی هم سند و هم دلالتش تام نیست. ولی از مجموع اینها، تواتر اجمالی حاصل میشود. ما سه نوع تواتر داریم:
* **تواتر لفظی:** به اینکه همۀ روایاتی که در یک زمینه آمده، متنش یکی باشد؛ مثل "کُنتَ مولًی فَهذا علیٌ مولًی"؛ یعنی لفظ دقیقاً یکی است در همۀ اینها، هم تواتر است هم لفظ مشترک است، میشود تواتر لفظی.
* **تواتر معنوی:** روایات فراوان است، در لفظ تفاوت است، معنا یکیست. معنا یکیست. مثلاً در مورد شجاعت امیرالمؤمنین، مثلاً در مورد جنگاوری امیرالمؤمنین، موضوع را محدودتر بکنیم بهتر است. در یک زمینه خلاصه، شما الفاظ روایتتان متفاوت است، ولی معنای روایت یکی است. این میشود تواتر معنوی.
* **تواتر اجمالی:** مثلاً ما بحار را که باز میکنیم، میبینیم که یعنی قطع پیدا میکنیم به اینکه بالاخره یکی از روایاتی که اینجا آمده، از معصوم صادر شده. این میشود تواتر اجمالی.
آن تواتری که الان ما اینجا با آن کار داریم در بحث حجیت خبر واحد، کدام یک از این سه تا تواتر است؟ اجمالی است که این ۱۵۰ روایت، دیگر قطعاً یکیاش از امام است. مرحوم بروجردی فرمودند ۱۵۰ روایت در حجیت خبر واحد داریم، اجمالاً دیگر میدانیم که یکی از بین ۱۵۰ روایت، حساب احتمالات را بخواهیم حساب بکنیم، خیلی احتمال اینکه هر ۱۵۰ تا کذب باشد، خیلی بالاست. دیگر چهجوری اعتماد سنجی بکنیم؟ هر دوتا را بخواهیم بینش نسبتسنجی بکنیم، محاسبه کرد، یک آمار عجیب و غریب میشود. در هر دوتا اگر ۵۰ درصد روایت بنابر کذب باشد، باز این دوتا با آن دوتا، باز آن دوتا با آن دوتا، باز آن دوتا با آن دوتا؛ یعنی هی همینجور، هی درصد کذب میآید پایین، دیگر آخرش بالاخره انسان قطع پیدا میکند یکی از اینها از امام است. بین ۱۵۰ تا یکیاش درست است که همان کفایت میکند.
این قدم اولی که در بحث برمیداریم.
**قدم دوم** این است که تواتر اینجا اجمالی است. باید آن روایتی که تواتر اجمالی بر آن قائم شده را ما تعیین بکنیم. همۀ خصوصیاتی که در روایاتی که تواتر را میسازد، باید اینجا یافت بشود. مثلاً اگر خصوصیات و مزایا توی این اخبار، عددش ۱۰ است، باید این روایت شامل آن، یعنی داشته باشد آن ویژگیها را. مثلاً ما فرض بکنیم که یکی از این، یعنی بالاخره تو این ۱۵۰ تا یک روایت برای ما قطعی شد دیگر. آن یک روایت قطعی باید بالاترین درجه ضبط، امانت و صحت را داشته باشد که اصطلاحاً میگوییم "صحیح اعلایی". فقها به این میگویند "صحیح اعلا"، یعنی آن روایتی که از درجۀ صحت و اعتبار و ضبط و امانت، بالاترین درجه باشد. یک صحیح اعلایی باید بین این ۱۵۰ تا پیدا بشود. خلاصه، بین این ۱۵۰ تا ما قطع پیدا کنیم که یک صحیح اعلایی داریم. این بشود تواتر اجمالی.
**قدم سوم:** این است که ما حالا دست گذاشتیم روی این روایت، یعنی تو این ۱۵۰ تا رفتیم آن صحیح اعلایی را پیدا کردیم. متنش را مطالعه میکنیم، تحقیق میکنیم ببینیم مدلولش چطور است. اگر دلالت بر حجیت خبر عادل داشت، میگیریم. و اگر دلالت بر حجیت خبر اوسع از خبر ثقه داشت، و اگر بخواهد خودش دلیل باشد بر حجیت خبر، تو همین دایره، اینجا دوری دیگر پیش نمیآید.
چرا؟ چرا اینجا دیگر دور پیش نمیآید؟ با اینکه ما داریم با یک دانه خبر واحد میرویم، میگوییم که خبر واحد چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ بفرمایید، الان روشن شد چهکار کردیم دیگر؟ این سه قدم روشن شد. اول متواتر اجمالی را حجت دانستیم. اینجا گفتیم ما تواتر لفظی و معنوی اینجا نداریم، تواتر اجمالی داریم. در تواتر اجمالی بین این روایات، قطعاً یکی از معصوم صادر شده است. بین این روایاتی که بین این ۱۵۰ تایی که داریم، میرویم میگردیم، صحیح اعلایاش را پیدا میکنیم.
نگرفتم مسیری که شما آمدید. خب، دوباره دارم عرض میکنم دیگر. بله، ترتیب وثوق راوی، یعنی راوی روایت در بالاترین درجه ضبط، در بالاترین درجه امانت. خود روایت بالاترین درجه صحت. این میشود صحیح اعلایی. حالا ویژگیهای خود روایت هم مهم است دیگر، ولی خب، بیشتر بحث راویاش علامت است. ما ۱۵۰ تا روایت داریم در اثبات حجیت خبر واحد. این ۱۵۰ تا روایت برای ما چی درست میکند؟ یکیای که بهش میگیم چی؟ تواتر اجمالی. وقتی تواتر اجمالی داریم، یعنی یکی از اینها قطعاً از امام صادر شده. توی این ۱۵۰ روایتی که قطع داریم یکیاش از امام صادر شده، یعنی علم اجمالی پیدا کردیم به اینکه بالاخره یکی از اینها از امام است. کدام روایت؟ صحیح اعلایی را باهاش چهکار داریم؟ میخواهیم ببینیم که دلالتش چیست؟ چه نوع خبر واحدی را حجت میداند؟ خبر واحد ثقه را یا دایرۀ وسیعتر از ثقه را؟ دیگر آن صحیح اعلایی هر چه به ما گفت در مدلولش، ما همان را میگیریم.
حالا سؤال: خب، شما مدلول این صحیح اعلایی را میگیرید، این اثبات خبر واحد به خبر واحد نمیشود؟ ما اثبات خبر واحد را با آن… احسنتم. پس ما در واقع دور نیست. که توقف خبر واحد بر خبر واحد باشد، توقف خبر واحد بر تواتر. پس دیگر اینجا لا دور. و ما با مدلول این که در واقع معلوم اجمالی ماست، دیگر این صحیح اعلایی الان اینجا معلوم اجمالی ماست. با اینکه معلوم اجمالی است، میآییم اثبات میکنیم دایرۀ حجیت را و با خبر، با دلیل قطعی در واقع داریم اثبات میکنیم، استدلال میکنیم، نه با خبر واحد.
مرحوم شهید صدر در کتاب شریف بحوث، جلد ۴، صفحه ۳۹۰ بحث مفصل کردهاند درباره این نکتهای که ارسطو و اینجا به این مسئله خیلی نپرداخته. ابتکارات شهید صدر، چون اصولیین اینجا آمدهاند فقط گفتند که آقا ما طریق فنی داریم برای اینکه بخواهیم استدلال کنیم به سنت، یکجوری که دور پیش نیاید. بعد گفتند که باید حتماً هم به تواتر قطعی باشد. مرحوم صاحب کفایه اینجا گفتند که تواتر اجمالی، یعنی این تواتر اجمالی در کفایه صفحه ۳۰۲ اینجا بحث، بحث تواتر اجمالی است که خبر واحد با آن اثبات میشود و میگردیم به آن خاصترین صفات اعتبار که مزایا و خصوصیات دارد آن، یعنی در واقع به دلیل اینکه آن هست، اثبات میشود. چون در بین این ۱۵۰ تا یکی هست که خیلی خاص است از جهت خصوصیات و اعتبار.
تا اینجا معلوم است. صاحب کفایه آمده، ولی دیگر نیامده تعیین بکنید که خب آن خبر چیست. درست شد؟ روایت سید حمیری است. آن روایت صحیح اعلای ما روایت سید حمیری است که مرحوم شهید در بحوث هم روایت را تعیین فرمودند، هم بر روایت بحث فرمودند که این مدلولش چیست، چه چیزی را اثبات میکند. این کاری است که از ابتکارات شهید صدر است. پس ما توانستیم اثبات بکنیم که خبر واحد با تواتر اثبات میشود. درست شد آقا جان؟
حالا میخواهیم برویم. گفتیم ما دو تا، یعنی سه تا وسایل احراز وجدانی داشتیم. چه چیزهایی بود؟ بله، تواتر. گفتیم بین این سه تا، الان بحثمان را در حجیت خبر واحد با دوتاش میخواهیم پیش ببریم. آن دوتا چیست؟ سیره و تواتر که با تواتر اثبات کردیم. الان نوبت چیست؟ سیره. در بحث سیره، در واقع همان روحی که در بحث تواتر بود، اینجا هم حاکم است.
در واقع سیره دو تا سیره است. دو تا سیره، چه چیزهایی بود؟ بله! مطالب اصولی نباید از دست برود و دائماً ریکاوری بشود. سیره عقلا - بله - و هر دوی اینها کاشف از نظر معصوم است؛ فعل معصوم یا قول معصوم یا تقریر معصوم. یا مباشرت دلالت میکند، و یا کدامش مباشرت دلالت میکند، کدامش نیاز به امضا دارد؟ پس سیره راه دومی است که میخواهد برای ما حجیت خبر واحد را اثبات بکند با دلیل قطعی وجدان ما.
با هر دو سیرهها، سیره عقلا و سیرۀ متشرعه، میتوانیم حجیت خبر واحد را اثبات بکنیم. فقط چند تا نکته باید به آن توجه بشود. این در واقع ما چند پله را میخواهیم طی بکنیم تا این بحث اثبات بشود که این را انشاءالله چهار نقطه را توجه بهش باشد با دقت که بحث را انشاءالله به نتیجه برسانیم. امروز شاید برسیم چهار تا نقطه را بگوییم، شاید هم نرسیم کامل بگوییم و بماند بقیهاش برای فردا. حالا سعی من این است که انشاءالله هر چهار تا نقطه را امروز توی این یک ربع باقیمانده مطرح بکنیم.
**نقطه اول:** این است که چهشکلی میشود که سیره، یعنی ما چهشکلی میتوانیم اثبات بکنیم که معاصرت سیره را اثبات بکنیم که اگر عقلا الان بر خبر واحد تکیه میکنند، عمل میکنند، عقلای الان چهشکلی کشف کنیم که عقلای زمان معصوم هم اینطور بودند؟ بحث اثبات معاصرت را یادتان است دیگر؟ پنج دلیل آورد مرحوم شهید صدر برای اینکه سیرۀ معاصر ما با سیرۀ معاصر معصوم یکی است. خاطرتان هست؟ بله. که آنجا یکیاش را رد کردند، چهار تاش را قبول کردند. خب، بحثش را پس انشاءالله به آنجا مراجعه بفرمایید.
اثبات معاصرت را و خلاصهاش این است که اگر سیرهای که ما میخواهیم معاصرت این سیره را اثبات بکنیم، این سیره بر چیزی قائم نبوده، باید وجداناً دانسته بشود که منتفی بوده؛ یعنی مشخص بشود این به مرور پیش آمده، روشن بشود که این در قدیم نبوده، اصلاً الان هست، قدیم نبوده است. خیلی روشن است برای همه، واضح است. همه میگویند قدیمیها این کار را میکردند. به مرور وقتی یک چیزی عوض میشود، یک سیرۀ سنتی عوض میشود، دیگر قدیمش میماند و روشن است برای مردم که سیرۀ قدما به چه نحو بوده. پس اینی که الان هست و میبینیم، هیچ کسی هم در طول تاریخ نگفته که آقا قدیما این طور میکردند، الانیها این طورند و هیچ گزارشی به ما داده نشده مبنی بر اینکه قدیمیها به خبر واحد استناد نمیکردند و حجت نمیدانستند و این به مرور بین ما رسوخ پیدا کرده، تا اینجا که الان سیرۀ عقلا بر این است که به خبر واحد اعتنا میکند. تازه یکسری خیلی عقلا داریم اینها به امضای جان کری هم اعتماد میکنند. خیلی عاقلند دیگر! یعنی دیگر از خبر واحد و صدا و اینها اصلاً دیگر کلاً رد کردند. اینها اصلاً در ملکوتند. کلاً هر... بله.
خلاصه اینجا بحثی که هست این است که ما شکی نداریم که روایات فراوانی داریم که ثقات را - حالا بگوییم در زمان اصحاب ائمه - برای ما نقل کرده و روایات هم در مسائلی بوده که مبتلا به آن بودهاند و یا از دو حالت خارج نیست: این ثقاتی که نقل کردند بالاخره یک نفر بوده، یک زراره بوده، یک یونس بن عبدالرحمان بوده که از امام صادق نقل میکرد. یا مردم عمل میکردند به این روایات این ثقات و عملشان از باب این بود که عاقل بودند، یعنی بنابر سیره عقلاییۀ خودشان عمل میکردند، یا بنابر سیرۀ متشرعۀ خودشان بالاخره مردم این را تلقی میکردند، میگرفتند. وقتی یونس بن عبدالرحمان چیزی میگفت، مردم عمل میکردند. زراره چیزی میگفت عمل میکردند. اینها که عمل میکردند یا از باب سیرۀ عقلاییه بوده یا از باب سیرۀ متشرعه و اینها تلقی میکردند جواز عمل به آن را از جانب شارع؛ یعنی میگفتند که شارع گفته که به این عمل رو این احتمال... خب، خودش نگفته خبر واحد است. آنی که امام فرموده هر چی از فلانی شنیدید عمل بکنید، آن خودش خبر واحد است. توی جمع گفته باشد دیگر. آن جمع همهشان با هم این حرف را بزنند که بخواهد یعنی یک خبر به حد تواتر رسیده باشد، نداریم. ما همان بحث تواتر اجمالی اینجا داریم که خب مثلاً در مورد ۱۰۰ نفر یک همچین تعابیری به کار رفته و دیگر ما قطع پیدا میکنیم که برای معصوم یکیاش که دیگر قطعاً از معصوم است، در خبر واحد بله. برای آنها هم نه، خبر واحد از حضرت دارند تاکید میکنند در اینکه او خیلی ثقه است؛ یعنی در وثاقت او دو برابر. کانه از طریق خبر، از طریق تواتر نمیخواهیم اثبات بکنیم، از طریق سیره میخواهیم اثبات بکنیم.
متشرعه. مردم که عمل میکردند به حرف زراره و یونس بن عبدالرحمان و متشرعه بوده که همین دیگر، دلالت دارد بر نظر معصوم و دیگر چیز دیگری نمیخواهیم. عقلاییه بوده، چی لازم داریم؟ امضا لازم داریم. درسته؟ که خب، همینقدر که معصوم رد نکردند این طایفه را، خود همین میشود چی؟ امضای عدم رد امام که مواجه بوده با یک حجم وسیعی سیرۀ عقلا و هیچ مخالفتی نکردند که اگر مخالفت میکردند، باید مخالفت متناظر میکردند. اگر مخالفت متناظر میکردند، لااقل که خب، هیچی به ما نرسیده. این دلالت بر این دارد که اصلاً معصوم مخالفتی نکرده. روشن است دیگر؟
نکته بعدی این است که پس یا اینها عمل میکردند یا توقف میکردند، عمل نمیکردند. اگر عمل میکردند، روی حساب سیرۀ عقلا و سیرۀ متشرعه بوده. اگر عمل نمیکردند، یعنی چی؟ یعنی اینکه اینها حجم بسیار بالایی از روایات را کنار میگذاشتند. نمیآمدند هم از شارع بپرسند؛ یعنی زراره ۱۰۰ تا روایت برای اینها نقل کرده بود، اینها ۱۰۰ تا روایت زراره را که در واقع روایت امام صادق بود، اعتنا نمیکردند. یک نفر هم پاشد نمیآمد از امام بپرسد آقا ما به این صد تا روایتی که زراره از شما نقل کرده عمل بکنیم؟ این به نظر شما چیز عجیبی نیست؟ الان یک نفر بیاید از مقام معظم رهبری یک چیزی نقل بکند. مثلاً ده تا قول خصوصی نقل بکند. اقوال هم بسیار مهم باشد. کسی نمیرود از آقا بپرسد؟ کسی استفتا نمیکند؟ کسی از دفتر نمیپرسد تایید میکنید، نمیکنید؟ ما عمل کنیم نکنیم؟ درسته؟ پس همین که یک حجم اینجوری روایات میآید، اگر مردم بخواهند اعتنا نکنند، یعنی همۀ اینها را یا باید استعلام کنند از امام که خب، اینی که همه را بگذارند کنار بدون استعلام این قطعاً باطل است، چون هرج و مرج پیش میآید بین اصحاب ائمه. سنگ بند نمیشود. هیچکس عمل نکند، دیگر چه خاصیتی دارد؟ گفتند اینها چه خاصیتی دارد که امام او را بفرستد؟
و نکته این است که عمل بر خبر واحد طبق سجیۀ عقلا. اگر کسی میخواهد اینجور عمل بکند، باید بیاید از معصوم بپرسد. اگر هم میخواهد کنار بگذارد هم، یعنی اگر عمل هم نمیخواهد بکند، بنابر سیرۀ عقلا باز هم باید بیاید از امام بپرسد. درسته؟ که خب، هیچکدام از این دوتا برای ما نقل نشده که کسی بیاید بگوید آقا ما عمل بکنیم، کسی بیاید بگوید آقا ما عمل نکنیم؛ یعنی کسی اصل بر عمل بگذارد، کسی اصل بر عمل نگذارد. از آن طرف میبینیم که سیرۀ عقلای الان در چیست؟ عمل کردن. که این این سیره حکایت دارد از اینکه سیرۀ عقلای زمان امام هم بر چی بوده؟ و وقتی سیره بر عمل کردن بوده، امام هم مانع نشدند. این دلالت بر چی دارد؟ امضای شارع. امضای سیره عقلا دلالت بر چی دارد؟ حجیت. مسیری که طی کردیم چطور بود؟
حالا ممکن است کسی یک سؤالی بکند. این سؤال را مطرح بکنیم و پسر نقطه دوم، محصول بکشانیم غنیمت. کسی بگوید آقا شاید اینها سؤال کردند و حضرات هم جواب نفی دادند ولی این جواب به ما نرسیده، سؤال و جواب به ما نرسیده. پاسخ ما قبلاً چی گفتیم؟ که این مسئله اگر اینجور بوده، از مسائلی میشود که خیلی اهمیت دارد و مبتلابه است. باید خیلی سؤال بشود و خیلی سؤال بشود، خیلی جواب بیاید و وقتی خیلی جواب، لااقل یک تعداد خیلی کمش به ما... در حالی که همینقدر هم به ما نرسیده، هیچی به ما نرسیده. بلکه خلافش رسیده؛ یعنی چیزهایی رسیدگی هی دارد تایید میکند عمل عقلا بر خبر واحد را. برعکس.
یک سؤال دیگر: آقا شاید نصوص بوده، مخفیاش کردهاند؟ یک عده مخفی کردهاند. پاسخ: میگفتیم که بله، یک وقتهایی میشود نصوصی بوده ولی مخفی کنند، آن مال کجا بوده؟ مال وقتی که انگیزۀ مخفی کردن باشد. درسته؟ فضائل امیرالمؤمنین که این انگیزهای برای مخفی کردنش بوده. ولی این مسئله چه انگیزهای برای مخفی کردنش بوده که بخواهند حکومت جبار مثلاً اینها را میکشته؟ اگر میگفتند که حضرت فرمودند خبر واحد حجت، بلکه اتفاقاً خیلی هم خوب بوده؛ یعنی مردم خیلی تشنه بودند. هیچ خطری هم برایشان نداشته. راحت بین خودشان. پس انگیزهای برای این نبوده که بخواهند مخفی بکنند. پس این مسئلهای که گفته شد، منتفی است و سیرۀ عقلا بر کیست؟ از چی؟ از عمل به خبر واحد، حجیت خبر واحد. اگر که بالاتر برویم که اصلاً سیرۀ متشرعه؛ یعنی تازه ما پایین آمدیم گفتیم امضای شارع را هم میگذاریم حیثیت متشرع بودنشون. این کار را کردند که خودش مستقیم راًساً حجیت خبر واحد را اثبات میکند. این نقطه اول بود. حالا انشاءالله نقطه بعدی را، نقطه دوم، جلسه بعد این چهار تا نقطه را تمام بکنیم. بعدش انشاءالله متن این بخش را میخوانیم.
والحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...