برخی نکات مطرح شده در این جلسه
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام مجدد. بعد از چند روزی که توفیق زیارت عزیزان را نداشتیم، عرض تسلیت بابت اربعین اباعبدالله الحسین و عرض قبولی طاعات و زیارات همه عزیزان، خصوصاً عزیزانی که توفیق زیارت کربلای معلّی و عتبات عالیات را داشتند. از آنجایی که تعدادی از عزیزانمان – که تعداد کمی هم نیستند و الان هم حضور دارند – از این سفر نورانی و با برکت برگشتهاند، چند کلمهای را در مورد زیارت صحبت میکنیم که البته حرفمان فراگیر است و انشاءالله به درد همه میخورد؛ و اینکه در مورد پس از زیارت امام حسین، در مورد همه زیارتها و خصوصاً زیارت امام رضا (علیه السلام) هم صادق است، اگر ما قدرش را بدانیم.
یکی از فرصتهای استثنائی در زندگی، فرصت پسا زیارت است. ما معمولاً به پیشا زیارت خیلی اهمیت میدهیم. وقتی میخواهیم به زیارت مشرّف شویم، از چند وقت قبل درگیریم که چکار بکنیم، چهجور آماده شویم؛ در حالی که اهل بیت بیشتر توجه به آداب پس از زیارت داشتند. پیش از زیارت آنقدری مهم نیست که پس از زیارت مهم است؛ [اینکه] چهجور نگه داریم. نگهبانی از این آثار و دارایی هم خیلی سخت است و هم آثار فوقالعادهای دارد.
آمدند خدمت پیغمبر اکرم گفتند: «یا رسول الله، ما وقتی خدمت شما هستیم، خیلی حال خوبی داریم، خیلی معنوی هستیم، احساس میکنیم در آخرتیم، در بهشتیم. همین که از خدمت شما مشرّف میشویم و میرویم، به محض اینکه به همسر میرسیم، به فرزند میرسیم – تعبیرشان این است: «شممنا» – وقتی بوی بچههایمان به مشام میرسد، بوی خانه و زندگی و این تعلقات به مشام میرسد، آن حال میپَرد.»
بعد حالا نگرانیشان هم جالب است. گفتند که: «یا رسول الله، ما منافق نیستیم؟ اینجوری دوروییم؟ دو حالتی شدیم؟ دو شخصیتی شدیم؟ خدمت شما که هستیم، حال خوش معنوی داریم؛ از خدمت شما که میرویم، دنیایی میشویم.» نه، این نفاق نیست، بالاخره پیش میآید. ولی یک جمله پیغمبر فرمودند؛ هم در عین حالی که اینها را آرام کردند، یک آتشی ایجاد فرمودند: «اگر آن حال خوشی که اینجا کنار من دارید را بتوانید نگه دارید، «لسافحتم الملائکة»؛ با ملائکه مصافحه خواهید کرد، روی آب راه خواهید رفت، آنقدر از عالم ماده عبور خواهید کرد، آنقدر در ملکوت مستقر خواهید شد.» حال را ما ایجاد میکنیم؛ نگهداری و مراقبتش سخت است.
استاد ما میفرمود؛ از کسی نقل میکرد، از یکی از معاصرین که بنده هم میشناسم. ایشان میفرمود: ایشان در حرم امام رضا (علیه السلام) از حضرت شنیدند که امام رضا به او فرمودند – با گله فرمودند – همین چند سال پیش؛ یعنی آن روزی که این اتفاق افتاد، ایشان به بنده فرمود، فرمود که امام رضا به فلانی فرمودند – با گله فرمودند – که: «این زائرین ما اینجا میآیند و هر کدام یک بار و توشهای دارند. به تعبیر این آقا، یک گونی همراه دارند که روی دوششان است. اینها که میآیند، این توشه پر از گرد و غبار و گچ ضایعات و اینهاست. ما این را خالی میکنیم، خالی میکنیم که از اینجا رفتند، سری بعد با طلا و جواهرات بیایند. سری بعد هم که میآیند، با همانها میآیند! چهل سال زیارت میآیند و کارشان فقط این است که خاکروبه اینجا را خالی میکنند و برمیگردند. تا کِی اینها میخواهند اینجور زیارت بیایند؟ پس کِی قرار میشود که با طلا و جواهرات بیایند؟»
گنبدها طلایی است؛ یعنی باید طلایی شوند. همه از جنس [طلا باشند]. چون از همسر پیغمبر پرسیدند: «نظرت در مورد علی بن ابیطالب چیست؟» گفت: «الناس کلهم سفال و علی بن ابیطالب ذهب.» همه مردم سُفالاند، علی طلاست. جنس ما قرار است طلایی بشود. جنس با چه چیزی طلا میشود؟ با عمل. وقتی عمل طلایی شد، جنس آدم طلایی میشود.
باز از یکی دیگر از بزرگان به کرّات میفرمودند: «اگر کسی میخواهد محضر امام زمان مشرّف شود، تشرف استفادهای [مهم است]. چون تشرف حضوری و دیداری و اینها که حاصل میشود، عمدتاً به صورت ناشناس [است؛ یعنی کسی که] تشرف پیدا میکند، میبیند، چه بسا توفیق تکلّم هم پیدا میکند. در روایت دارد که بعد از ظهور، همه خواهند گفت که ما این آقا را دیده بودیم و چه بسا همکلام شده بودیم. تشرف استفادهای که آدم مُستفید بشود، استفاده بکند، این تشرف وابسته به این است که آدم جنسش طلایی بشود.»
استاد بزرگوار میفرمودند که دو چیز جنس آدم را طلایی میکند: یکی قرآنِ نیمهشب در سحر، ایستاده خواندن؛ که خب، این روایات هم دارد. جفتش مرد میخواهد؛ من که مردش [نیستم]. دوم، به وزن بدن گریه کردن بر اباعبدالله الحسین. نه گریه معمولی، به وزن بدن! گریه عجیبی! گریه بر اباعبدالله...
این هم جنس آدم را طلایی میکند و زیارت اباعبدالله. هر چیزی که از این جنس است و از این سنخ، اینها جنس آدم را طلایی میکند. اینها آدم را ملکوتی میکند. آدم در ملکوت زندگی میکند و گهگداری در دنیا ارتباط دارد؛ برخلاف آنی که من و امثال من هستیم. یعنی ما در دنیاییم، گهگداری یک سویی از ملکوت چشممان میافتد، یک توجهی، یک نیمتوجهی. اولیای خدا برعکس اینها [هستند]؛ اینها در ملکوتند، یک وقتهایی هم اینجا هستند. یک وقتهایی از شدت اینکه آنجا مستقر نشوند، خودشان را پایین میآورند.
در مورد مرحوم استاد علی آقای قاضی گفتند که ایشان اصلاً فلسفه سیگار کشیدن مدامشان بود؛ چون خیلی ایشان سیگار میکشید. (الگوبرداری کنیم؛ الگوی موهای قاضی!) فلسفه سیگار کشیدن ایشان این بود که در دنیا بماند؛ یک تعلقی به عالم ماده داشته باشد. مفهومش این است؛ یعنی چه میشود؟ آنقدر انسان لطیف باشد! البته این تعبیر مال امیرالمؤمنین است. حضرت در مورد متقین فرمود: «لولا العجالة.» این را داشته باشید. حالا اگر آن باورش سخت بود، این تعبیر امیرالمؤمنین را در خطبه متقین فرمود: «لولا العجالة التي کتب الله عليهم لم تستقر أرواحهم في أجسادهم أبداً شوقاً إلى الثواب و خوفاً من العقاب.»
اگر سرپوش اجل را خدا نگذاشته بود برای اینها، اینها یک لحظه روحشان در دنیا قرار نمیگرفت، نمیماند. اولیای خدا، تازه متقینی که امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه فرمود، متوسطین هستند. اینها آن زبدهها نیستند، آن خالصین و مخلصین و اینها نیستند، اینها معمولیانِ معمولیاند که زیاده [هستند]. مثل آبی که به درجه جوش رسیده، این دیگر قرار ندارد در این لیوان. سرپوش میشود نگهش داشت. اینها اینشکلاند، آنقدر شوق به آن طرف دارند. این جنس طلایی است. یک رگههایی از این [جنس] آدم در زیارت پیدا میکند. نگه داشتن این سخت است.
من فقط یک روایت را برایتان بخوانم. انشاءالله با این روایت کار داریم، جلسات بعد ادامه دهیم. در مورد اینکه باید یک تحولی حاصل بشود، یک مسیری را باید عوض کرد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «انّ الرجل اذا خرج من منزله یرید زیارة الحسین (علیه السلام)...» این روایت را اگر بخواهیم مقایسه بکنیم، [مثل] یک سال هر روز میشود؛ پُرمغزی!
فرمودند که: «وقتی کسی از خانه راه میافتد، میخواهد برود زیارت امام حسین (علیه السلام)، هفتصد مَلَک او را همراهی میکنند. هر یک نفر، هفتصد مَلَک: «من فوق رأسه» (از بالای سرش) و «من تحت قدمه» (از زیر پایش). یعنی چه؟ ملائکه از زیر پایش همراهیش میکند، آن کالبد مثالی را همراهی میکند؛ از سمت راستش و از سمت چپش و «من بین یدیه و من خلفه» (جلو و عقب). شش جهت، هفتصد فرشته از شش جهت همراهیش میکنند تا «یبلغوه معتمده» (تا برسانندش کربلا و زیارت اباعبدالله).
«زار الحسین علیه السلام» (وقتی زیارت کرد)، «ناداه منادٍ»: یک منادی به او ندا میدهد – منادی پیغمبر اکرم شاید [از] سطوح مختلف باشد – یک منادی به او ندا میدهد: «غفرت لک! یا قد غفر لک!» (بخشیده شدی، پاک شدی). «فَاستَأْنِفِ العمل» (عمل را از سر بگیر).» بخوانم؟ جالب است! «ثم یرجعون معه» (این هفتصد تا مَلَک با او برمیگردند)، «مشیّعین له الی منزله» (تا خانه میرسانندش). «ساروا الی منزله» (وقتی به خانه او رسیدند)، «قالوا: نستودعک الله» (ما تو را به خدا میسپاریم).
«فلا یزالون یزورونه الی یوم مماته» (این هفتصد تا روزی یک بار زیارت این آقا، زیارتش میآیند). این هفتصد ملائکه تمام نمیشود کارشان. روزی یک بار میآیند زیارت این آقا. بعد کجا میروند؟ «ثم یزورون قبر الحسین (علیه السلام)» (اول میآیند زیارت این آقا، از کانال این آقا میروند زیارت امام حسین). کأنّه این باب امام حسین (علیه السلام) شده است.
تعبیر به کار ببرم: برق از سهفازتان بپرد! دیدید که بعضیها نمایندگی میشوند؛ مثلاً میگویند: «آقا، نمایندگی اِلجی (LG)، نمایندگی سامسونگ.» زائر امام حسین (علیه السلام)، نمایندگی اباعبدالله (علیه السلام) است در هر جایی که زندگی میکند. بعد حامل همه آن معارف و حقایق است. [ثواب] زیارت زائر امام حسین (علیه السلام)، ثواب زیارت کربلاست. «من زار زائِرَنا کمن زارنا.»
شما الان به نیت زیارت امام حسین (علیه السلام) میتوانید بروید زیارت اینهایی که از کربلا برگشتهاند. شما غبار تنی را که برداری، انگار غبار از ضریح امام حسین (علیه السلام) برداشتهای. بوسیدن او حکم بوسیدن ضریح امام حسین (علیه السلام) [را دارد]. چرا؟ خودش یک شعبهای از حرم است، یک شعبهای از حریم است، یک شعبهای از ولایت است. عجیب است! اصلاً قابل فهم و قابل درک نیست. اینها را قیامت خواهیم فهمید، انشاءالله.
میگوید: «از باب این آقا زیارت میکنند.» خب، من زائر [هستم]! از این به بعد دیگر باید حواسم باشد. دیگر من نمایندهام، من نمایندگی امام حسینم. اینجا [هم] نمایندگی امام حسین [است]. هر روز میروند زیارت امام حسین (علیه السلام). پس هر روز میآیند زیارت این آقا. از آنجا [،] از آنجا میروند زیارت امام حسین (علیه السلام). و «ذَلکَ لَکَ» (ثوابش هم مال توست). هفتصد زیارت هر روز داری، هفتصد نایبالزیاره داری.
«عمل، عمل را از سر بگیر.» فردای اینکه عمل را از سر بگیر... خب مثلاً آقای بهجت هم که میروند زیارت، به من میگویند: «عمل را از سر بگیر.» امام زمان هم که میروند زیارت، به من میگویند: «عمل را از سر بگیر.» یعنی چه؟ یعنی مثلاً تا حالا اهل خطا و گناه و اینها بودی، از نو شروع کن؟ نه! یعنی تا حالا سر یک پله بودی، یک پله دیگری، یک سطح دیگری، یک لِوِل دیگری از زندگی شروع شد.
ما زندگیمان درجات [دارد]. زندگیمان، گرههای زندگیمان از کجاست؟ از زیارتهایمان است. چند تا زیارت رفتی؟ به همان میزان مراتب زندگی را طی کردهای. اگر ده تا رفتی، ده پله تا حالا زندگی کردهای، ده مرحله. هر زیارتی، خب، حالا زیارت امام رضا (علیه السلام) هم همین است. حسّ بزرگانی که مشهد بودند. من همین چند روز پیش در راهآهن تهران از آیتالله مروارید – همین دیروز یا پریروز – شنیدم. ایشان فرمودند که پدر ما هر روز زیارت میکرد، گاهی روزی دوبار.
ایشان تا زیارت روزی دوبار به جا [میآورد]. آنی که اهل حقیقت، اهل ملکوت است، میفهمد چه خبر است در زیارت. یک سطح دیگری از زندگی شروع میشود، یک مرحله دیگر است، رد میشود از یک مرحله دیگر. هرچه هم فاصلهاش کوتاهتر باشد، زودتر رد میشود. حالا در این دوره جدید باید عملت را عوض کنی؛ عملش را عوض کنی. چکار کنی؟ هم جنس عملت را عوض کنی، هم سطح عملت را عوض کنی. در مورد جنس عمل و سطح عمل، انشاءالله فردا یک کمی با هم گفتگو خواهیم کرد.
خدایا، در فرج امام عصر تعجیل بفرما. قلب نازنین حضرتش را از ما راضی بفرما. زیارت همه زائرین اهل بیت را به احسن و اکرم وجه قبول بفرما. و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین.
جلسات مرتبط

جلسه پانزده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شانزده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هجده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نوزده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و یک
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت