اسامی درهای هفتگانه جهنم
مهمترین عوامل دوزخی شدن انسانها چیست؟
تحلیل کوتاهی بر وقوع حمله تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی
لزوم حفظ و تقویت اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از منافقانی که زبان عالمانه داشتند بر امت اسلامی نگران بود
‼ توجه: متن زير توسط هوش مصنوعي تايپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابالقاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی
در آیه کریمه قرآن فرمود: "لها سبعه ابواب، لکل باب منهم جزء مقسوم" — درباره آتش در قیامت که ما ازش تعبیر به جهنم میکنیم، فرمود هفت تا دَر دارد. جهنم هفت در دارد. حذف شد خدمت عزیزان! هفت در جهنم، هفت تا دَر کنار هم نیست، هفت تا دَر روی هم. در بهشت ما درجات داریم، در جهنم ما درکات داریم؛ درجات بهشتی و درکات جهنمی. "درکه" داریم، حالا درکه را در تهران جای خوب شهر میدانند، درکه! ولی در جهنم هر کدام از این مراتب یکی از مراتب سخت و طاقتفرساست.
این هفت در جهنم اسامیشان اینهاست که میخواهم عرض بکنم خدمتتان. در قرآن اسم این هفت در آمده. در بالای بالا، اولین دری که به جهنم باز میشود، اسم این در هست "جهیم". اینجا ویژگی تکتک اینها را گفتهاند، چه اتفاقی درش میافتد. حالا بحث مفصل میشود. در آن طبقه اول گفتهاند حرارت به قدری است که اگر کسی وارد آنجا بشود، مغزش مثل دیگ به جوش میآید. طبقه پایینترش اسمش هست "لظی" یا "لواح". اینجا پوست را میکند. یک چیزی میگوییم و یک چیزی میشنویم. خدا واقعاً ما را نجات بدهد از این عذاب جهنم.
طبقه سوم اسمش هست "سقر" با قاف. اینها در قرآن، همه این اسامی آمده. در این سقر، هر نفری نوزده نگهبان دارد از ملائکه، خیلی شدید و غَلیظ. طبقه چهارم اسمش هست "حاطمه" با "ت" دستهدار، "حاطمه". در "سقر" نوزده تا فرشته است، فرشته عذاب. گفتهاند "لواحهٌ للبشر"، پوست را سیاه میکنند اینها. همچین میسوزانند. در "حاطمه" گفتهاند که شرارهای از آتش بلند میشود؛ از دور نگاه بکنی فکر میکنی کاروان شتر است که اینجور شعله از آتش بلند میشود. در طبقه پنجم میگویند "هاویه". چرکی که از جهنمیان جاری میشود، حالا ظاهراً از طبقات بالاتر چرک جاری میشود، میآید اینجا جمع میشود، در دیگ میجوشانند. خود اینها را هم میجوشانند.
طبقه ششم گفتهاند "سعیر". آنجا سیصد سراپرده از آتش است. سیصد سراپرده آتش احاطه میکند آدم را. طبقه ششم. طبقه هفتم که آخرین طبقه اینجاست، اسمش چیست؟ این طبقه آخر اسمش "جهنم" است. "جهنم" که میگویند طبقه آخر است که حضرت فرمود: "و هو اشد النار عذابا". عذاب اینجا از همه جا شدیدتر است. گفتهاند چهار نفر آن ته از اینها عذاب شعلهور میشود، میگیرد به کل جهنمیان، آتش میگیرد کل جهنم را.
ولی درهایی که آدمها را به جهنم میبرد، درهای خود جهنم نیست. کارهایی که باعث میشود انسان به جهنم برود، انسان بیفتد به جهنم، اینها فراوان است. عرض کردیم کارهای فراوانی است. یکیاش را امشب میخواهم عرض بکنم. خیلی وقت عزیزان را نگیریم. روایات ما فراوان چیزهای عجیب و غریبی هم گفته شده. انشاءالله بعضیشان را عرض میکنم. آن بحث غیبتمان را هم انشاءالله اگر خدا بخواهد ادامه خواهیم داد.
پیغمبر اکرم فرمود یکی از درهایی که به سمت جهنم باز میشود و انسان را جهنمی میکند این است. روایت را ملاحظه بفرمایید، روایت شریفی است. فرمود: "لجهنم سبعه ابواب، بابٌ منها لمن سَلَّ السیف علی امتی". کسی رو به امت من شمشیر بکشد، فقط شمشیر بکشد، کسی را نکشد، شمشیر را. این جهنمی است. خود شمشیر کشیدن رو به امت من شمشیر کشیدن! حالا شمشیر، قمه است، اسلحه است. اگر کسی را بکشد خدایی ناکرده که آیه قرآن فرمود: "فجزاؤه جهنم خالدا فیها". اگر کسی کسی را عمداً بکشد، او جزایش جهنم است و تا ابد در جهنم خواهد ماند.
یک مؤمن! مگر چند مؤمن را امروز دیدی؟ چه اتفاقی افتاد در تهران؟ داعشیهای خبیث، تربیتشدههای سعودی و صهیونیست -- عبارت بهتر: تولهسگهای صهیون -- تو بغل آنها شیر میخورند، بزرگ میشوند، گاز میگیرند. در تهران این اتفاق تلخ را رقم زدند. دوازده نفر از هموطنان ما را شهید کردند، چهل و پنج نفر را مجروح کردند. قطعاً جزای اینهایی که امروز این حمله تروریستی را انجام دادند، بیشتر میکند. و انشاءالله به همین زودی نابودشان کند. رهبر معظم انقلاب امروز عصر فرمودند: "کلکشان کنده خواهد شد." آن طرف بازیهایی را که شنیدید، نه، چیزی نیست که بخواهد اشکالی پیش بیاورد و کلکشان کنده شود.
انسان آنجا قدر میداند کسانی را که مدافعین حرم بودند. جوانهای غیور و غیرتمند پا شدند رفتند برای دفاع از این مملکت. حالا چهار تا آدم جاهل نادان: "رفتی که پول دربیاری؟ ماهی چقدر بهت میدن اونجا؟" بعد شهید میشود، خانواده مدافع حرم میگویند که: "ما دلمان از داعشیها خوب نیست، ما دلمان از اینهایی که اینجا به ما زخم زبان میزنند خوب نیست. میگویند حالا واجب بود بره؟ اینقدر پولش در کربلا نرم بود؟" ما داعشی بین خودمان هم کمابیش پیدا میشود. آن داعشی شمشیر میکشد، این هم شمشیر زبانش. او شمشیرش توی دستش است، این شمشیرش توی دهانش با شمشیر زبان زخم زبان میزند.
خب اگر نبودند این مدافعین حرم چی میشد؟ دو ساعت تهران به هم ریخت، سقوط کرد فیلم! دو ساعت وضعیت اقتصادیمان چقدر به هم ریختیم؟ دو ساعت وضعیت بینالمللیمان به هم ریخت. یک ساعت درگیری اگر توی ایران باشد، میدانی چقدر سرمایهگذاری خارجی کم میشود؟ سرمایهها را سریع برمیدارند خارجیهایی که آمدند داخل کشور، سریع میروند از کشور. ما فاصلهمان با داعشیان چقدر است؟ از لب مرز لندن و فرانسه و اینها چقدر فاصله دارند با داعش؟ چند صد کیلومتر، بلکه چند هزار کیلومتر. آنجا میبینید هر از گاهی بمبگذاری میشود توی فروشگاههای لندن. یک لطیفه درست کردند، جوکی درست کردند، میگویند اگر یک صدای "الله اکبر" بلند بشود توی فروشگاه، همه فرار میکنند. کسی به شوخی "الله اکبر" بگوید!
آنها که لندن و اینها اینقدر فاصله دارند با داعش، وضعشان این است. ما حالا بعد این همه سال یک بار یک صدای ترقه بلند شد. بعد چهار تا برمیگردند میگویند که: "اینها رو بگین برگردن! ما میریم مذاکره میکنیم، حل میکنیم. برای چی باید خرج کنیم در سوریه؟" اینها را بشناسید! جهنمیهای امت را بشناسید! منافقین امت را بشناسیم!
پیغمبر اکرم فرمود: "مَن از کافر نمیترسم برای شما، من از مؤمن برای شما میترسم." مؤمن که خوب است، خیرش میرسد. کافر هم که وزنش معلوم است. "انما اخاف علی امتی المنافق العلیم اللسان." از منافق زباندار میترسم. این زبان نیش میزند. "موشک مرگ بر اسرائیل نوشتیم، شما خواستید به برجام لطمه بزنید." اگر موشک نبود که وضع ما چه بود؟ ما را یک لقمه کرده بودند. "دنیای آینده دنیای موشکها نیست، دنیای گفتمانهاست." بیایید با گفتمانتان بروید اینها را مذاکره کنید دیگر! شما که بلدید مذاکره کنید. آدم از این میسوزد.
آن داعشی که وضعش روشن است، او شمشیرش را کشیده، دارد میزند، تعارف هم ندارد. اینی که با زبانش دارد از پشت میزند، این وضعش از همه بدتر است. ملامت میکند: "ما توی سوریه چیکار میکنیم؟ اینها شهدای مدافع بشار اسدند." چقدر من حرف شنیدم این چند وقت؟ این چند... خدا رحمت کند شهید همدانی را. سردار حسین همدانی. لابد شنیدید اسم ایشان را، میشناسید. ایشان فرمانده سپاه تهران بود. رفت در سوریه جانشین حاج قاسم بود ایشان در سوریه. شبی که شهید شد، توی تهران بعضیها جشن زدند و رقصیدند. "حسین همدانی کشته شد!" توی روزنامههایشان تیتر زدند: "حسین همدانی کشته شد!" نه شهید شد! کشته شد! چقدر اینها دلشان خون از مدافعان حرم!
دو ساعت مملکت به هم ریخت. دست به دامن اینها شده بودند: "آقا بیایید جمعش کنید!" همین پاسدارهایی این که صبح تا شب داریم بهشان توهین میکنیم، تهمت میزنیم. دیدید توی مناظرههای انتخاباتی چه کردند؟ حیثیت و آبرو برای پاسدار و بسیجی نگذاشتند: "اینها اعدام میکنند! میبرند! میزنند! میکشند! اون قاضیه، این سرداره!" چی شد امروز که همین قاضی و سردار به دادتان رسیدند؟ مملکت فرار، جا هم دارید. الحمدلله آمریکا، کانادا، لندن. بچههایتان... تندروها و دلواپسها و افراطیها و اعدامیها و همینها. بشناسیم منافقین امت را.
آقا جان من، من حرفهایم سیاسی نیست، باور بفرمایید. پیغمبر فرمود: "از منافق میترسد." داعشی که ترس ندارد. ولش کن. با مذاکره حل میکنیم. این ترس دارد. این را باید ازش بترسیم. سامری امت! در مورد ابوموسی اشعری حضرت فرمودند: "این سامری امت است." میگفت: "نجنگید! نجنگید! لا تقاتلوا! لا تقاتلوا!" نجنگید! نجنگید!
چند هزار نفر پای رکاب امیرالمؤمنین سر بریدند با همین "نجنگید! نجنگید!" به تعبیر حضرت آقا، رهبر معظم انقلاب: "ندیدن دشمن که هنر نیست." "من که دشمن نمیبینم!" دور تا دور مملکت را گرفتن. افغانستان را ببینید چه خبر است. من تحلیل سیاسی نمیخواهم بکنم. الحمدلله همه اهل نماز جمعه این حرفها را در نماز جمعه میشنویم. توی تلویزیون میشنوید دیگریست؟ منافقین امت را بشناسید. این آقا ماه رمضان ما برای اینهاست. مؤمنین باید حواسشان باشد، منافقین دارن چه میکنند؟ چه لطمهای میزنند؟ از کجا دارن لطمه میزنند؟
امیرالمؤمنین همینجور زمینگیر کرد. قرآن سر نیزه زدند چهار تا آدم نادان کنار امیرالمؤمنین بودند. بگذریم، بیشتر از این معطل نکنم عزیزان را. انشاءالله فردا شب برخی دیگر از این درهایی که در روایت فرمودند باعث جهنمی شدن آدمها میشود، عرض میکنم. انشاءالله اگر خدا توفیق باشد. یکیاش خود ریاست. عجیب در روایت فرمود: "ریاست دری از درهای جهنم است." آنها که دست و پا میزنند برای اینکه رئیس بشوند، حق و ناحق میکنند، "من که رئیس بشوم." این خودش یکی از درهای جهنم است.
شهدای مدافع حرم به عشق حضرت زینب سلام الله علیها زن و فرزند و زندگی خود را رها کردند. روزگار ماها که صدای تیر و تفنگ و ترقه نیست، خب وقتی صدای تفنگ و ترقه باشد، خیلیها خونشان به جوش میآید. پا میشوند میروند. به قول رهبر معظم انقلاب: "الان صدای تیر و تفنگ را فقط گوشهای شنوا میشنود." مردم را، آن گوش شنوا میشنود. جلویش را بگیری پس فردا میآید توی خیابان شهر. بچههای کوچک مدافع حرم، نمیدانم در شهر شما هستند یا نیستند. وضع زندگی اینها را آدم میبیند. فداکاری واقعی است. به قیمت اینکه یک وقت چشم بد به حرم حضرت زینب سلام الله علیها نگاه چپ نکند، این غیرت نشان دادن این جوانها برای مزار حرم حضرت زینب.
حرم حضرت زینب سلام الله علیها. کجا بودند این جوانها؟ کجا بودند این مدافعین حرم؟ عصر عاشورا در کربلا وقتی که زینب کبری هرچی نگاه کرد اطراف، دیگر محرمی ندارد، کسی نمانده تک و تنها شده بین نامحرمان، بین حرامیان، قاتلان اباعبدالله. السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک. علیک سلام الله ابدا ما بقیتُ و بَقِیَ اللیل و النهار و لا جَعَلَ الله آخر العهد منی لزیارتکم. السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
آبرو روزی، دلش با زینب آبرو دارد، حقیقی درد و دنیا زینب. راه ما راه حسین و مقصد ما کربلا، افتخار و اعتبار مکتب ما زینب. باوقار و با صلابت کن صدایت را چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب. از خم به ابرو نیاورده است در طوفان درد آنکه صبر از دست او از پا زینب. آنکه با آن خطبه خون یکباره کرد مردمان گریان و رسوا زینب است. خلق خدا را با وجودش آنکه با احیاگریاش کرده زینب است. آنکه اصل واقعه با آن همه داغ عزیز، دشمنان را برده از رو، مانده بر جا زینب.
امام سجاد علیه السلام فرمود: "شب یازدهم برای عبادت بیدار شدم. دیدم عمهام زینب کنار ستونی نشسته. تعجب کردم، گفتم: یا لجدّی! اگر عمهام مشغول صراحت است، خواب باشد. اگر هم مشغول عبادت است، باید ایستاده باشد. چرا زینب؟" نزدیک آمدم دیدم عمهام زینب مشغول نماز شب است، ولی نماز شب را نشسته میخواند. این قدر داغ دیده بود، دیگر توان ایستادن نداشت. لا اله الا الله. فقط بس بود زینب از پا بیفتد آن وقتی که روی تپه زینبیه یک نگاه کرد به گودی قتلگاه، رو کرد سمت مدینه، صدا زد: "یا رسول الله! هذا حسین! مُقطّع الاعضاء، هذا ابنک الحسین! این کشته حسین، این صید دست و پا زده در خون، حسین توست."
در حال بارگذاری نظرات...