این جلسات یک روایت پرکشش از تاریخ و آینده را ترسیم میکنند؛ از ورود اهلبیت(ع) به شام و فتنههای بنیامیه تا نقشههای صهیونیسم و آرماگدون . در ادامه، جایگاه شام و بیتالمقدس در روایات آخرالزمانی و پیوند آن با مقاومت امروز ملتها تحلیل میشود . نقش ایرانیان بهعنوان «قوم سلمان» و فرماندهان سپاه امام زمان(عج) به تصویر کشیده شده و فرهنگ مقاومت بهعنوان رمز بقا معرفی میگردد . پیام پایانی روشن است: تاریخ به پیچ بزرگ خود نزدیک میشود و این امت باید با ایمان، ولایت و جهاد، مسیر ظهور را هموار کند
این قرن، قرن اسلام است»؛ آیندهنگری حکیمانه رهبر انقلاب یک دهه قبل![03:00]
جهان بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی؛ دوران جدید عالم آغاز شده است. [11:39]
تحلیل رهبر انقلاب از تاریخ: «جهان وارد دوران خمینی» شده است». [12:08]
نور بشارت در دل تاریکی: اوج جنایت صهیونیستها، آغاز نابودی آنهاست!. [16:10]
پیشبینی هشدار دهنده: اینها روسری برمیدارند، اما غرب ۵۰ سال دیگر به سمت حجاب میرود! [22:42]
تجلی مکر الهی در جنگ نرم: ابزار رسانهای غرب برای شکستن شیشه عمر خودش به کار گرفته شد. [28:43]
بیداری جهانی علیه ظلم، در گرو تحقق «شرایط ظهور» است نه فقط رصد علائم آن. [30:10]
از تونس تا قیام جهانی: خیزشها مقدمه مبارزه با دیکتاتوری بزرگ آمریکا و صهیونیسم است. [43:25]
فروپاشی دو باور غلطی که غرب تزریق کرد: نه ملتها ناتوانند و نه دشمن شکستناپذیر است. [51:49]
ضمانت بقای انقلابها: ولایت فقیه نمیگذارد دیکتاتورها نهضت مردم را بربایند. [53:57]
‼ توجه: متن زير توسط هوش مصنوعي تايپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین.
شب آخری است که در این بحث خدمت دوستان هستیم؛ حالا یا دو ساعت یا سه ساعت، انشاءالله خدمت عزیزان هستیم و علیرغم میل باطنی، بحثِ «به وقت ایران» این فصل را درواقع تمام میکنیم. فقط میماند بحثهای مربوط به سفیانی و بنیامیه که دیگر حالا آن هم احتمالاً باز برود برای سال بعد و حالا حالا وقت طرحش نمیرسد.
در این بحث آخر به ذهنم رسید یکی از مطالب مهم را که درواقع همه اینها که گفته شد از یک جهت مقدمه بود برای این بحث، در این جلسه آخر با همدیگر مطرح بکنیم: افقی است که رهبر حکیم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای، نسبت به آینده دارند که خیلی مطالب زیادی در این زمینه فرمودهاند؛ ولی خواندنش و مرورش جالب است. نکات فوقالعادهای دارد که قصد دارم بسیاری از کسانی که حتی فَن ایشانو کلاً طرفدارش هستند، خبر ندارند و نشنیدهاند این تعابیر را از ایشان. فاصلهام افتاده، دیگر حدود چهارده پانزده سال تقریباً به بعضی از این مطالب فاصله افتاده. دهههشتادیها و اینها لابد نشنیدهاند و حتی دهههفتادیها. مرور اینها خوب است. یک چند تا کتاب هم لابلا، انشاءالله اگر بشود، معرفی میکنم و این بحث طولانیتر از این حرفهاست؛ در حد حالا همین دو سه ساعتی که امشب گفتوگو داریم، انشاءالله بهش خواهیم پرداخت. این بحث مهم و کاربردی است.
یکی از مطالبی که حضرت آقا دارند، سخنرانی ۱۰/۱۱/۹۰ است به مناسبت دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی جوانان و بیداری اسلامی. خب، سال ۸۹ بیداری اسلامی شکل گرفت و داستان مصر و اینها که دقیقاً سقوط حسنی مبارک هم در ۲۲ بهمن دیگر سرآغاز یک سری مسائل شد. بهار عربی که حالا تعبیر میکردند؛ از یک طرف موج اسلامخواهی بود و از یک طرف هم جبهه رقیب در حال تلاش بود که یک چیز دیگری را در منطقه بیاورد. برای همین داستان بشار هم، بشار اسد هم، از همان سال شروع شد و حضرت آقا دنبال این بودند که سمتوسو داده شود این حرکت، جهتدهی شود، هدایت شود به سمت اینکه حکومتهای اسلامی بر سر کار بیایند. از آن هم تعبیر کردند به بیداری اسلامی. برخی دیگر هم بودند همان ایام مسئولیت هم داشتند در کشور، تعبیر میکردند به بیداری انسانی. بعضی هم همان تعبیر بهار عربی، یعنی اساساً بیداری نیست و بهار همان دستفرمانی است که آمریکا دارد و کانهو تأیید همان بود. و بهار جریان غربگرای داخلی ما هم نگران بود. نهفقط خوشحال نبود از این قضیه، نگران بود و نگران بود که موضع جمهوری اسلامی در منطقه تقویت بشود. چهار تا دیگر مثل جمهوری اسلامی علم شوند... خلاصه آنجاها خیلی اتفاقاتی افتاد.
حضرت آقا یک سری از مطالبی که نسبت به آینده فرمودند، در همان جریان بود، در قالب بشارت. به بیداری اسلامی بشارت نسبت به آینده هم بشارت به آنها بود، هم بشارت به ما بود. یک سری تعابیرش جنبه امید و اینها دارد. توصیه است و امیدبخشی. بشارت و اینها به این معناست که امیدوارکننده است. بعضیهایش توصیف است که به نظرم خیلی توصیف عجیبی است. یکی از آن توصیفات عجیبی که آقا استفاده کردند که بنده خیلی به این بیانات ایشان علاقهمندم، همان جملات معروفی است که «قرن، قرن اسلام است» و این مال همین جلسه است، مال جلسه ۱۰/۱۱/۱۳۹۰ و مطلب دارد. چند تا نکته فوقالعاده در آن سخنرانی هست که این سخنرانی را باید مرور بکنیم. یکی دو تا شاید سخنرانی حضرت آقا امشب میخواهیم مرور داشته باشیم؛ یکیش همین است، یکی دیگر هم هست که حالا عرض میکنم، انشاءالله.
بسمالله میگویند و خوشامدگویی به میهمانان عزیز و جوانان عزیز: «حاملان بشارتهایی برای آینده امت اسلامی». جوانانی که فعالان بیداری اسلامی بودند، آقا از آنها تعبیر میکنند به «حاملان بشارتهای بزرگ برای آینده امت اسلامی». حالا خود این «بشارتهای بزرگ برای آینده امت اسلامی» در کلام ایشان موج میزند. خیلی امیدوارکننده است صحبتهایی که در این جلسه دارند و عجیب هم هست؛ یعنی فقط جنبه امیدواری نیست، اصلاً یک رنگ و بوی خاصی دارد. گزارش از آینده است، نه بشارت. مثلاً نه انگیزه نسبت به آینده، نه؛ انگیزش نسبت به آینده گزارش از آینده است. بین این دو خیلی تفاوت است. نه اینکه مثلاً حالا امید داشته باشید که اینطور میشود، نه؛ اینطور میشود. بسازید خودتان را برای اینکه آنگونه میشود. در آن افق حرکت بکنید. البته اینها خبر قطعی چیزی که نیست. امام معصوم خبر قطعی بدهند، بههرحال ممکن است محو و اثبات صورت بگیرد که مفصل قبلاً در مورد این صحبت کردیم؛ حالا هم آن شم سیاسی این مرد و بصیرت فوقالعادهای که دارد، هم آن جنبه معنویت و قداستی که در ایشان هست، دستبهدست هم میدهد که مطالبی بگویند که بسیار قابلتوجه است نسبت به آینده و مسیر آینده را تعیین میکنند.
یکی این کلمه «قرن اسلام»، یک کلمه دیگر هم دارند که الان نمیگویم، آن هم خیلی از آن کلمههایی است که جیگر آدم را حال میآورد، آن را احتمالاً ساعت بعد بگویم، حالا شاید هم همین جلسه بگویم.
«هر کدام از شما حامل یک بشارت بزرگید. وقتی جوان در یک کشوری بیدار شد، امید به بیداری عمومی در آن کشور افزایش پیدا میکند. امروز جوانهای ما در سرتاسر جهان اسلام بیدار شدهاند. این همه دام مقابل پای جوانها قرار داده شده؛ ولی جوان مسلمان غیور و بلندهمت از این گرفتاریها خود را نجات داده است. شما میبینید در تونس، در مصر، در لیبی، در یمن، در بحرین چه اتفاقی افتاد.»
یمنیها بیداری اسلامی بود، یعنی آنی که تا ته بیداری اسلامی رفت، یمنیها بودند؛ یعنی آنها به ثمر رساندند این بیداری اسلامی را. جاهای دیگر به ثمر ننشست. سوریه که دقیقاً برعکسش شد، یک جاهایی سرکوب شد مثل بحرین، یک جاهایی مدیریت شد مثل مصر، یک جاهایی نابود شد مثل لیبی. هر جا یک اتفاقی سرش آمد. در این قضیه بیداری اسلامی تونس کامل تجزیه شد، تکه تکه شد. و تونس هم که کلاً هیچ، به محاق رفت قضیه بیداری اسلامی. حرکت بود، ولی آنجایی که رفت تا تهش و به ثمر رساند، یمن بود. امروز هم میدرخشد.
قضیه در بقیه کشورهای اسلامی چه حرکتی به وجود آمده است؟ اینها همه بشارت است. مبشرات انقلاب بودیم، اینها فراتر از مبشرات انقلاب، مبشرات کل امت اسلامی است. خود این قضیه را آقا میفهمند. بشارت، خود بیداری اسلامی و تحول و خیزش جوانها. کد این بشارت با این رویکرد ایشان است.
یکی دیگر از بشارتها همین اتفاقاتی است که برای مردم غزه رقم میخورد. این کشتیهای کمکرسانی... به نظر بنده، حالا از اولم عرض میکردم که اینها یا متلاشی میشود توسط رژیم صهیونیستی یا برمیگردند؛ یعنی اصلاً به ذهنم نمیآید که اینها برسند، پایشان به غزه برسد و بخواهند پخش بکنند. اینها را برای خودشان هم هدفشان این نیست که این صرفاً اینها برسد به مردم. خود این حرکت که از همه جای دنیاست، یک خیزش بزرگ است و از هر طرف رژیم صهیونیستی بخواهد با اینها برخورد بکند، این حرکت شکسته نمیشود. این واقعه خودش بشارت است. این نگاه آقا این است؛ یعنی شما دیگر فقط دنبال این نباشید که یک ولیخدای عارفی، صاحبنفسی یا کسی با جفر و رمل و اینها بیاید یک گزارش و خبرهایی بدهد از آینده. نه، خود این قضایا بشارت است. این بیداری جمعی، این است که شما سلبریتیهای شهوتپرست و پولپرست دنیا، خصوصاً آمریکا، دهانشان باز میشود به کوبیدن اسرائیل، به حمایت از غزه. این چیست؟ این معنایش چیست؟
نگاه امام هم همین بود. امام با همینها باورش تقویت میشد که انقلاب پیروز خواهد شد. امام فرمود: «من دیدم در یک روستایی مردم تظاهرات راه انداختند. خبرش به من رسید. گفتم این انقلاب پیروز میشود.» وقتی در روستا تظاهرات راه افتاده، انقلابی که خبرش به روستا برسد، خیزش به روستا برسد، معلوم است که پیروز میشود. حالا یا یک سال یا دو سال یا ۱۰ سال یا ۵۰ سال. این حرکت اگر ادامه پیدا کند، این بیداری اگر به خواب منجر نشود، معلوم است که پیروزی میآید. اینها قاعده است؛ قواعدی است که میشود به آن دل بست و امیدوار بود و خود اینها بشارت است. یک نکته مهمی است. در فرمایشات آقا میفرماید: «اونی که من به شما جوانان عزیز و فرزندان خودم عرض میکنم این است که به نظر بنده مهمترین بحث «به وقت ایران»، بحث امشب است؛ یعنی تمام بحث «به وقت ایران» یک طرف، مهمترینش امشب است که آخرین شب بحثمان است.»
یک سری کلمات فوقالعاده و مهم: «اونی که من به شما جوانان عزیز و فرزندان خودم عرض میکنم این است که بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همه عالم دارد آغاز میشود.» این جمله یعنی چه؟ این دوران جدید را داشته باشید. هشتگ دوران جدید. در مورد دوران جدید، آن کلمه دومی که گفتم میخواهم صحبت کنم، آن دوران جدید است که آقا یک جای دیگر این دوران جدید را معرفی میکند. آن باز قشنگتر و جالبتر است که آن دوران شاید شما بگویید دوران اسلامخواهی است، ولی آقا از آن تعبیر میکند به «دوران خمینی». میفرماید: «دوره جدید عالم، دوره خمینی است.» کلمه خیلی عجیب است. همه حرفهایی که تا حالا در مورد امام گفتیم یک طرف، ایشان میفرماید: «بشریت وارد فصل جدیدی از تاریخ شد. اسم این فصل جدید، فصل خمینی است.» یعنی شما مثلاً میگویید که دوران ابراهیم، دوران موسی، دوران عیسی، دوران فلان، دوران اسلام. تاریخ که میگوییم دوران قاجار، دوران صفویه، دوران ظهور اسلام. اسم این دوران، دوران خمینی است. این دوران ظهور اسلام، یک پارتش خمینی است، یک پارت حضرت بقیهالله ... حرفهای عجیبی است. یک نگاه منحصربهفردی به تاریخ را دارد از بالا کلاً نگاه میکند. میگوید: خب، دور خورد دیگر، تمام شد. یک پیچ تاریخی داریم. کفر حد نهایی خودش، کفر و ظلم و ستم رفت، دیگر تمام است. دیگر چیزی ندارد.
اصلاً یک کتابی که میخواستم معرفی بکنم، همین کتاب «دوران جدید» است که حالا اگر بشود، رفقای حالا همین کتاب را بیاورند. رنگ عکسش را، آره دیگر، همان پوشش سبزرنگ نوشته: «دوران جدید عالم»، پسزمینهاش دارند طوسی. این عکسی که من اینجا میبینم، چون نرمافزارش را دارم، میبینم. کتاب «دوران جدید عالم»، اگر هم بشود، کتاب فوقالعادهای است، یعنی به نظرم این کتاب را باید، آره، این کتاب آقا هم باید کتاب درسی باشد و تدریس بشود. این کتاب را حالا بشود دور هم بشود در مدرسه تعالی بگذاریم و باید مسابقه کتابخوانی برایش راه بیفتد. خیلی برایش کار بشود، مخصوصاً فصل دوم و فصل سوم این کتاب خیلی مطلب دارد. فصل در واقع بخش دوم کتاب که بخش غربشناسی است، خیلی مطلب و نکات مهمی دارد. اصلاً از آن کتابهای اساسی است که باید خوانده بشود.
خدمت شما عرض کنم که این پیچ تاریخی همین است. این کفر و ظلم و ستم دیگر به آن حد نهایی رسیده. آقا، بیشتر از این دیگر میخواهد چکار کند؟ یک آدم برای جنایت این مگر دنیا چقدر ظرفیت برای جنایت دارد؟ هرچه که میشد میگفتیم خب دیگر از این بالاتر که دیگر ندارد که. یعنی از بدو پیدایش رژیم صهیونیستی در این منطقه و جنایاتی که کرد از غصب و ترور و فلان و اینها، بعد دیگر کودککشی و بیمارستان و فلان و الان دیگر به آن کشور زدن و اینور اینجور کردن و به کشتی که میخواهد غذا بیاورد حمله کردن. همه را از گرسنگی کشتن. دیگر آقا، دیگر فراتر از این چیست؟ یعنی در حد امکان اگر بخواهد این عالم امکان داشته باشد برای ظلم و جنایت، دیگر بیشتر از این چکار باید کرد؟
این در ظلمش، در فحشا و در آلودگیهای جنسی دیگر بالاتر از اینی که امروز در دنیا دارد رقم میخورد، چیست؟ البته بیشتر از اینها هست؛ ولی همین، همینبستری که شکل گرفته، یعنی بستری بالاتر از این دیگر نیستش بخواهد مطرح بشود. یعنی حاکمیتی که بخواهد بیاید، دستوبال بشر را باز بکند برای آلودگی بیشتر، گناه بیشتر، ظلم بیشتر، از این حاکمیت موجود امروز بر عالم دیگر چیزی بزرگتر و بالاتر نداریم. این دیگر آخرین نسخه، نسخه پرو دیگر، نسخه پرومکس ظلم و جنایت. دیگر حالا ممکن است هی ادیت بخورد، نسخه ۵.۶، ۵.۷، هی پیشرفتهتر، ولی دیگر اینی که این جهان با تکنولوژی و جهان با مدرنیته و جهان با اینترنت، دیگر از این که دیگر فراگیرتر دیگر نداریم. دیگر حالا تهش میخواهد این ماهواره یککمی ارتقاء پیدا بکند، ولی همین است دیگر. یعنی دیگر جهان به آن اوج دانش در خدمت ظلم، دانش در خدمت گناه، در خدمت جنایت، در خدمت آلودگی. واسه همین تاریخ به خودش ندیده دیگر. یعنی هیچوقت جنایت اینقدر مقرون به دانش نبوده، اینقدر ابزار و امکانات دستش نبوده، دسترسیها اینقدر راحت نبوده برای گناه، برای خیانت، برای جنایت. و همینطور این دیگر قله داستان است. از اینجا به بعد دیگر پیچ میخورد. این دیگر رفت تهش دیگر، دیگر برمیگردد.
آب که سر بالا میرود، قورباغه ابوعطا میکند. یک چیزی هست برمیگردد. این فواره، این فواره دیگر وقتی رفت تا آن نهایت حرکت و پرش خودش که خلاف مبدعش است. دیگر فواره یک جهش برخلاف روال و طبیعت عادی آب. آب طبیعت عادیاش که به بالا پریدن نیستش که. طبع آب و طبیعت آب از بالا به پایین است. وقتی یک آبی از پایین دارد به بالا میپرد و میجهد، این خلاف طبیعتش است. این خلاف طبیعت رفتن تا یک جایی است. آن دیگر نقطه غایتش و نهایتش، آن نقطه عالی این فواره است. وقتی به آن نقطه عالی رسید، دیگر الان بشارت چی را باید شما داشته باشید و بزنگاه چی را باید لحاظ بکنید؟ بزنگاه برگشت این افول. این این خودش بشارت است.
نکات عجیبی است، وقتی ظلم به نهایت خودش میرسد این بشارت نابودی ظلم است. ما اتفاقاً اوج ناامیدیمان است. نه، این اینجا نباید اصلاً نباید ناامید بشوی. نه اینکه اوج ناامیدیات باشد، خود همین حمله بر بشارت بکنیم. وقتی دیگر از حد میگذراند در عالیترین رتبه دارد جنایت میکند، این آغاز نابودی است. دارد برمیگردد این فواره. سرازیر دارد میشود. ما در این نقطه از تاریخیم. برنامه فرمایش آقا، در نقطهای هستیم که این فواره دیگر رفت تا ته جنایت و آلودگی و دنیاخواهی و پشت کردن به خدا و کفر و ظلم و اینها. این موج برمیگردد. اینها صحبتهای سال ۹۰ است، آغاز مال ۱۴ سال پیش است. هیچکسی فکر نمیکرد که یک همچین روزهایی در عالم کمین باشد برای تاریخ، بخواهد پیش بیاید. خیلی عجیب است. یعنی این غذایی که خصوصاً در ماجرای فلسطین رخ داد، پرچم جلوتر آمدیم، هی بسته ید پیدا کردند این ظالمین و جنایتکارها، ولی فضای عمومی دنیا هی به سمت اصلاح و بیدار شدن. بله، اینور هم البته فواره ما هم در مسیر معکوس خودش دارد میرود دیگر. یعنی دو تا فواره است، یک فواره اسلام و تربیت اسلامی که مخالف این است. یک فوارهای دارد میرود بالا، جریان بیحجابی و فحشا و زن، زندگی، آزادی. روزبهروز وقیحتر و بیحیاتر و گستاختر و عیانتر. یک فواره، فواره نه گفتن به آن حاکمیتی است که میخواهد تربیت حیوانی کند.
یک تربیت انسانی و اسلامی. یک جریانی دارد باهاش تقابل میکند. در تقابلش شدت میگیرد. یک جریان، جریان تربیت حیوانی. یک جریان مقابلی دارد، آن هم دارد روزبهروز شدت پیدا میکند. این میشود داستان ریزشها و رویشها در کل عالم. اینجا در بستر این اقلیمی که ما هستیم، کشوری که هستیم، ایران که هستیم، به چشم او میآید که انگار روزبهروز ریزشها دارد بیشتر میشود، ولی در فضای کلان عالم که نگاه میکنی، روزبهروز رویشها دارد بیشتر میشود. در همان مختصات و مؤلفههای آخرالزمانی که ما گفته بودند، قشنگ خوب تحلیل میشود. فرمودند کسانی وارد این قضیه میشوند، به این امر میپیوندند، شبیه «ابددت الشمس» (خورشیدپرست.) کسانی از این امر خارج میشوند که خودشان را قطعاً جزء اصحاب مثلاً امام زمان و در این داستان میپنداشتند، همراه این داستان میپنداشتند.
اینها از این جرگه خارج میشوند. از آمریکا و کانادا میآیند جبهه مقاومت میپیوندند. از جبهه مقاومت هم میروند به آمریکا و کانادا میپیوندند. داستان عجیبی است. چون هر دو در یک مکانیزمی قرار میگیرند، مکانیزم فواره که دارد پس میزند این ساختار موجود را. این جوان اینجایی، حالا یک تعدادی، همهشان نه، میخواهد این مکانیزم اینجایی را پس بزند، مناسبات حاکم بر حکومت ایران را میخواهد پس بزند. جوان آنجایی هم میخواهد مناسبات حاکم بر حکومت آمریکا را پس بزند. ولی آنها خیلی بیشتر و فراگیرترند. اینها خیلی کمتر و ضعیفتر و اینها پشتوانه حاکمیتهای آنهایند. چه حاکمیتهای آنها را کیا دارند تضعیف میکنند؟ این موج بیداری.
یک جمله در کوران ۴۰۱، یکی از سخنرانیهای تهران عرض کردم، چیذر تهران که دیگر مرکز زن زندگی آزادی بود. آنجا آبان ۴۰۱، به نظرم بود یا مهر بود. ایام فاطمیه گفتم: «غصه این بیحجابیها و روسری برداشتن و اینها و زن زندگی آزادی را نخورید. اینها روسریهایشان را برمیدارند و آنها روسری میگذارند. ۵۰ سال دیگر آنها سر اینها روسری میگذارند.» یعنی اینها تابع یک جریان جهانیان که آن جریان جهانی خودش دارد میرود سمت اسلام، دارد میرود سمت حجاب. این برای اینکه از آن جا نماند دارد حجابش را برمیدارد. این تا بخواهد به آن برسد، ۵۰ سال گذشته است. ۵۰ سال دیگری به آن میرسد که آن خودش محجبه شده است. ندارم بر اساس سنتهای الهی. گفتم. بعد از سه سال هرچه بیشتر گذشته، بیشتر باورم شده این حرف. هرچه بیشتر میبینم، بیشتر برایم جدیتر میشود این موج بیداری، این قضایایی که دارد رقم میخورد دور و بر ما. اینها همه بشارتهای آن موج بیداری است، بشارتهای آن حاکمیت الهی است. این بشارتها اصلاً جنسش متفاوت است. وقتی که عالم بیدار بیداری را دیگر نمیشود از بین برد. مردم نسبت به رژیم صهیونیستی، عالم نسبت به رژیم صهیونیستی بیدار شد. منبع ظلم و منشأ ظلم را دیگر میشناسد. عجیب است اصلاً یک چیز عجیبی است.
شما به این موضوع فکر بکنید. رژیم سلطه غرب، بعضی از حاکمیتهایی که باهاش تقابل داشتند، مثل چین، مثل روسیه و خصوصاً ایران، برای مهار اینها دست به دامن تکنولوژی شد، خصوصاً در عرصه رسانه. همیشه خب جنگ نرم. حالا نمیخواهم وارد این محصول بشوم، چون تخصصی هم هست، طولانی هم هست. جنگ نرم شما باید ابزاری پیدا کنی که در ذهن طرف مقابلت نفوذ بکنی. این خیلی سخت است. خاکش را میشود گرفت، امکانات مادیاش را میشود گرفت، ولی در ذهن او نفوذ کردن خیلی سخت است. همیشه معمولاً یک سد جدی که نمیگذاشته دشمنها نسبت به دشمنانشان نفوذ بکنند، تریبونهای رسمی بوده که معمولاً دست خود حاکمیت. مثلاً در دورهای نماز جمعه بوده. مثلاً زمان بنیامیه، مثلاً یک تریبون اصلی و رسمی دیگر که آنجا چکار میکردند؟ پمپاژ نفرت میکردند نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام. بخشنامه میشود که هرکی میخواهد خطبه بخواند، باید اول «بغضًا لله لعن امیرالمؤمنین» بگوید.
تقابل با این دستگاه خیلی سخت است، یعنی یک سدی اینجا هستش که این دارد پمپاژ میکند، هی یک محتوایی را نسبت به جامعه که دارد نگه میدارد اینها را در موضع مقابله اهل بیت. اگر شما توانستی این را بشکنی و نفوذ بکنی، بردی. امام سجاد شروع میکنند. آن نفوذ نرم و فرهنگی را در بنیامیه، دوران امام باقر به اوج میرسد و شکسته میشود. یک سد دیگری ایجاد میشود، درواقع یک سنگر جدیدی شکل میگیرد. اینها بحثهایی دارد که مفصل هم هست. این داستان همینجور ادامه دارد تا میرسد مثلاً به انقلاب ما. یکی از سدهای رسانهای که همیشه مانع این بوده که دشمنان ما بتوانند فضای ذهنی غالب جامعه ما را در دست بگیرند، صداوسیما بوده، مطبوعات. البته خیلی وقتها مطبوعات ما از اول انقلاب ضعف داشته. روزنامههایی داشتیم که بعضیهایشان پایگاه دشمن بوده. این تعبیری بود که آقای خاتمی در مورد بعضی از روزنامههای اصلاحطلب بهکار برده بود. خود آقای خاتمی بهکار برد که من صدای دشمن را دارم از اینها میشنوم. بعضی وقتها در دورانهایی هم که مجبور شدهاند به تقابل با بعضی از این مطبوعات صورت بگیرند و اینها، کار ندارم. سال ۷۷، ۷۸ و اینها. مطبوعات آنقدر جدی نبود. عرصه سینما بود. عرصه سینما آنقدر قدرت نداشت، یعنی آخرش غلبه و قدرت اصلی با صداوسیما. واسه همین همیشه جریان غربگرا با صداوسیما درگیر بود.
جدا از نیروی انتظامی و فلان و اینها. سپاه و اطلاعات و نیروی انتظامی که یکی از ارکان قدرت نظام بود. چالش اصلی اینها صداوسیما بود. فتنه ۸۸ و قضایای ۸۸ را صداوسیما جمع کرد. یکتنه جمع کرد و سال ۸۸ واقعاً قدرت ... یکی از کارهایی که آقای روحانی کرد، حذف این، یعنی عوض کردن میدان این تریبونها بود با میدان دادن به تریبونهای رسمی دشمن. از سال ۹۲ قضایای تلگرام و تلگرام، اینستاگرام و ورود بیقاعده اینها و نفوذ اینها و شبکهسازی و قدرت گرفتن... بحث مفصلی است، نمیخواهم واردش بشوم. یکی از کارهایی که دشمن کرد در بلندمدت که آسیب جدی به ما زد، همین بود که اساساً مرجعیت رسانهای در جامعه ما عوض شد و الان دیگر صداوسیما با اینکه هنوز هم صداوسیما معتبر است. در خیلی از مسائل آن پایگاه اصلی رسانهای برای مردم صداوسیما، خصوصاً در جریان جنگ ۱۲ روزه، پایگاه اصلی اطلاعات مردم برای جنگ شبکه خبر و اینها بودند. واسه همین اسرائیل آنجا را زد. اسرائیل آنجا را زد.
خدمت شما عرض کنم که ولی آرامآرام در جامعه رشد پیدا کرد این حرکت مویرگی رسانهای و مرجعیت رسانهای از صداوسیما گرفته شد. این کاری بود که دشمن با ما کرد. ولی «وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ». ما اینجا آسیب دیدیم، ولی اتفاقی که افتاد، یکی از بشارتهای دیگری که در این قضیه داریم این است. اتفاقی که افتاد این بود که این موج شکستن تریبونهای رسمی نظامهای مخالف با آمریکا بهواسطه ایجاد رسانههای مجازی و ضریب دادن به اینها، مثل تلگرام و اینستاگرام، یکهو به اینجا میرسد که یک تیکتاکی شکل میگیرد. تیکتاک میشود خودش یک عامل شکننده تکصدایی رسانهای آمریکا در دنیا و میشود آن نقطهای که شیشهعمر رژیم صهیونیستی و آمریکا را میگیرد، میشکند. این بازی که دارند سر یک جاهایی مثل روسیه و ایران و چین و اینها، حالا روسیه و چین از جهات کمتر، خصوصاً محور جنگ ایران و جمهوری اسلامی بوده، فکر نمیکردند یک روزی این موج برگردد، دامن خودشان را بگیرد، خودشان را خفه کند. چرا داستان غزه متفاوت شد؟ با اینکه ۵۰ سال ۶۰ سال است اینها همینجوری دارند میکشند، همیشه هم کودک کشتند، همیشه هم همینجوری کشتند. برای اینکه همیشه تریبون رسمی رسانهای دست خود اینها. هیچکسی این چیزی که اینها تریبون غیررسمیاش کردند برای شکستن رقبایشان، شد یک ابزاری برای رقبا. وگرنه ما کی با این ابزار اطلاعات رسانهایمان میتوانستیم بجنگیم و رسوا کنیم اسرائیل را در دنیا؟ الان دیگر اصلاً ما کاری نمیکنیم، خودش دارد منتشر میشود. این هم یکی دیگر از بشارتهاست. اینها همه قواعدی است که حکایت از این دارد که عالم عالم جدیدی است و انسان بیدار شده، ظالم را شناخته، مظلوم را شناخته، مبدأ ظلم را شناخته، عامل ظلم را شناخته، ظالم واقعی را شناخته. این بیداری حاکی از این است که آینده، آیندهای است که ظالمی در آن نابودند. این آینده، آن آیندهای است که ما ازش تعبیر میکنیم به عالم ظهور. اینها بشارتهایی است که دیگر با نقلقول این آقا و آن آقا و خواب این و مکاشفه آن و ابجد و رمل و فلان و اینها درنیامده. اینها بر قاعده است. اینها قواعد ظهور است.
یک بحثی که قبلاً داشتیم که کامل هم نشد، تفاوت علائم ظهور با قواعد ظهور یا شرایط ظهور. بحثی که مرحوم آیتالله سید محمد صدر دارد که ما یک علائم ظهور داریم، یک شرایط ظهور داریم. این جزء شرایط ظهور است: مطالبه جهانی بر علیه ظالم، مطالبه برای قدرت گرفتن مظلوم، شبکهشدن مظلومین. البته خود همین باعث میشود که ظلم ظالم شدیدتر میشود، افسارگسیختهتر عمل میکند، چون در از نابودی میترسد. وقتی از نابودی میترسد، "یتشبس به کل حشیش" (به هر خاشاکی متوسل میشود)، هرچه به چنگش بیاید میزند. بیحیا میشود، رسوا میشود، ظلمش هم شدیدتر میشود، ولی دیگر نمیتواند کاری بکند. الان رژیم صهیونیستی میخواهد چکار کند که این فشار عمومی عالم را از خودش بردارد؟ نتانیاهو دیشب رفته سازمان ملل سخنرانی میکند، همه پا شدند، رفتند. کی همچین جوی در دنیا حاکم بوده؟ رئیسجمهور محترم ما با همه انتقاداتی که نسبت به ایشان داریم، من ندیدم کامل مطالبشان را در سازمان ملل گوش دهم عزیزم، ولی تیترها را یا بخشهایش را که دیدم، آنجا رفت و رسوا کرد رژیم صهیونیستی را. این نتانیاهو یکی چند سال پیش نقاشی میکرد، میآمد بمب میگرفت، بعد بمب رسیده به فلان جا. آدم یاد کارتون تام و جری میافتاد. با عکس بمب آن را دستش گرفته رفته آنجا که آی عالم ایران دارد اینجاست، الان این بمب دارد منفجر میشود، همهتان نابود میشوید. کار به اینجا میرسد که یک رئیسجمهور اصلاحطلب که پایگاه رسانهای قبل رفتنش دارد میگوید: «رفتی آنجا ترامپ یادت نرود ها، از طرف ما آقا جانمان را ببوس.» البته اینها خب ترامپ که لپش را نمیدهد برای بوسیدن. جانِ رو قبلاً لوکیشن داده بود برای بوسیدن. اینها خوب بندگان خدا نمیتوانند بروند ببوسند. نمیگذارد. دسترسی هم ندارند. خلاصه گفتند: «نایبالزیاره ما باش. نایبالبوس باش از طرف ما.»
اینجور رئیسجمهوری از اینجور پایگاهی پامیشود میرود آنجا، میشود عامل رسوایی آمریکایی. اگر اینها بشارتند، خیلی آدم باید کج نگاه کند قضیه را که در این با دیدن اینها ناامید باشد از آینده جمهوری اسلامی و نظام و دنیا و خیلی کجفکری است. بشارتیم. ما در یک موقعیت ممتازی هستیم الان که عالم منتظر شنیدن حرف ماست و حق را به ما میدهد و هیچکس برای نتانیاهو تره خرد نمیکند و ترامپ هر روز بیاعتبارتر! ترامپ بهعنوان نماینده آمریکا، نه بهعنوان شخصش. یعنی آمریکا روزبهروز رسواتر و روزبهروز دارد دایره قدرت و آن ترس و هیمنهای که در دلها ازش بود، افول میکند. این داستان نابودی ظالمین در عالم فقط به این نیست که امکاناتشان از بین برود. نه، کسی اینها را دیگر به حساب نمیآورد. بنسلمان پامیشود میرود با چین معاهده اقتصادی میبندد. شوخی نیست. با پاکستان معاهده نظامی میبندد. شوخی نیست. اینها همش بشارت است. بشارت به چیست؟ بشارت به این است که یک دوران جدیدی در عالم شکل گرفته و روزبهروز این دوران جدید دارد چنبره میاندازد به کل زندگیها. این نهال جدیدی که غرس شده در این ظرف جغرافیا و تاریخ عالم، روزبهروز دارد تنومندتر میشود و دور نیست آن روزی که ثمر بدهد، به بار بنشیند، میوه بدهد. میوهاش میشود عدالت جهانی. میوهاش میشود امنیت بشر و تمام این وقایع دارد آبیاری میکند این نهال را.
این مطلب اساسی است. بریم ادامه بحث. «دوران جدیدی در همه عالم دارد آغاز میشود. نشانه دقیق، نشانه بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه به وحی.» دنیا دارد رو میآورد به معنویت، به خدا، به عالم قدس، به انبیا، به شریعت الهی، دین، معارف و آموزههای دینی. دنیا دارد رو میآورد. بله، اینجا چهار نفر دارند حالا مثلاً یا از اول اعتقادی نداشتند، بیاعتقادیشان دارد ظهور پیدا میکند، یا دارند سست میشوند. این را که نمیشود مقایسه کرد با آن فضای عمومی دنیا که حالا فلانی تا دیروز چادری بود، سگ گرفته دوباره در خانهاش. آقا، عالم چیز شد، دنیا به فلان رفت، نابود شدیم، کارمان تمام، بابا چی میگویی؟ بنده خدا، افق خیلی پایین است، خیلی کوتاهبین هستی، خیلی از یک جایی پایینی داری عالم را نگاه میکنی. بیا عالم را از بالا نگاه کن. چه خبر است؟ چه شوری در دلهاست؟ چقدر مسلمان شدند از اول داستان غزه از هفتم اکتبر؟ چقدر مسلمان و شیعه شدند؟
در جنگ ۱۲ روزه ما بله، چهار تا خانهات هم خراب میشود، چند نفر هم کشته میشوند. هم آن کشته شدن خیلی بد است، هم آن خراب شدن خانهها خیلی بد است، همین آسیب دیدن فرهنگی در این مواجهه رسانهایات خیلی بد است. ولی تو که اینجا داری میخوری، یک دست دیگر هم با همین امکانات دشمن دارد دشمن را میزند، بهواسطه صبر و استقامت تو. خیلی اینها را اصلاً نمیدانم میتوانم برسانم مطلبی که دارم میگویم یا نه. یعنی آن حسی که بعد از این مطلب گرفته بشود را اگر بگیری، خیلی حالت عوض میشود. احساس اینکه عالم جدید شروع شده، دوران جدید شروع شده. نمیدانم این حس را دارید یا ندارید. همه زور ما در این بحث «به وقت ایران» همین انتقال این حس بود. ملتفت به این باشیم که: «دوران جدیدی در عالم شروع شده است.» ظهور.
حرکت پلکانی، تدریجی و قدمبهقدم. قله آن دوران جدید، این یک مقدماتی دارد. این مقدماتش طی شده، از انقلاب ۵۷. هرچه جلوتر آمدیم، هی آجر روی آجر آمده، هی این بنا بزرگتر و مرتفعتر و قرصتر شده و همینجور دارد هی به خودش جا میدهد و خودش دارد پیشرفت میکند. ولی یک چشمی میخواهد دیدن این و فهمیدن. هرکسی به این ملتفت نمیشود.
«بشریت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادی عبور کرده است.» این مال سال ۹۰ است. دوست دارم جملهبهجملهاش را بخوانم. مقایسه کنیم. خیلی شیرین است. حالا سه ساعت چهار ساعت هم چه اشکال ندارد. حیفم میآید. «بشریت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادی...» نه عبور خواهد کرد، «عبور کرده». این آدم تیزبین، آیندهنگر و سیاس و فهیم آن موقع دیده بود این را، فهمیده بود. الان دارد خودش را نشان میدهد. «عبور کرده.» دیگر چنگی به دلها نمیزند. دیگر کسی احساس نمیکند با این ایدئولوژیها، با این آموزهها، با این حرفها آبی برایش گرم میشود. با اینها میشود دنیا را اداره کرد. با اینها میشود بشر را در مصونیت نسبت به ظالم قرار داد. با اینها میشود سازمان ملل را مهار کرد. از این ایدئولوژی رایج، از این مکاتب رایج، از لیبرالیسم و سکولاریسم، مارکسیسم، از توی اینها همینها درمیآید. همین جنگل باغوحشی که امروز در عالم است، همه امتحانهایشان را پس دادهاند. یکی از شرایط ظهور که در روایت داریم این است که خدا به همه مکاتب امکان ظهور میدهد تا معلوم بشود هیچکدام توان ندارند زندگی بشر را اداره کنند و همه رسوا بشوند. کنار برود یک مکتب بماند و همه او را بخواهند. این جزء شرایط ظهور روایت هم داریم برایش. اول غیبت نعمانی. اینها نشانههای شکلگیری دوران جدید عالم است. اینها بشارتهای اصلی ماست که داریم همه را میبینیم امروز.
«نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسی غرب جاذبه دارد.» میبینید در مهد لیبرالدموکراسی غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؟ اعتراف میکنند به شکست. «نه ناسیونالیستهای سکولار جاذبهای دارند. امروز در بین امت اسلامی بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحی. که خدای متعال وعده داده که مکتب وحی و وحی الهی و اسلام عزیز میتواند بشر را سعادتمند کند.»
این یک پدیده بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنایی است. روزبهروز این اشتیاق و عطش عالم و بشریت به اسلام و اقبالش دارد بیشتر میشود و سر و گردن تو بالا میگیری و با افتخار میگویی من مسلمانم. خیلی فضای عجیبی است. به خاطر همین روزبهروز قرآن سوزاندن دارد بیشتر میشود. به همین دلیل، یعنی فهمیده که این را اینجا نباید بزنم بماند. این همه پدر من را دارد درمیآورد. همین دارد کار را خراب میکند و بترسانم کسی اسمش را نیاورد. به همان کار آن باز باعث میشود که حساستر میشوند و کنجکاوتر میشوند. کی؟ مگر چی نوشته که این پدر سوختههایی که بچه کوچک را زندهزنده جزغاله میکنند اینقدر میترسند؟ به خودش عامل میشود باز واسه خواندن قرآن.
خیلی بستر جهانی ما، بستر فوقالعادهای است. به این بستر داخلی نگاه نکنیم که بعضی گوشها کیپ است. من بعضی وقتها هم خودمان هم انرژیهایمان را داریم هدر میدهیم در گفتگو کردن. باید حرف زد، باید تبیین کرد. ولی مخاطب اصلی ما این را چند سال پیش هم عرض کردم. گفتم: «مخاطب اصلی ما در دنیاست، دیگر امروز اینجا نیست.» مدرسه و دانشگاه و اینها که هستم، همین جایش هم خیلی تشنه است. همین جایش هم خیلی موافقاند. همین جایش هم عطشاش بالاست. ولی به نظر من مخاطب اصلی اینها نیستند. مخاطب اصلی آدمهاییاند که اصلاً صدای ما به گوششان نرسیده و نمیرسد و چشمبهراه ما نشستهاند و ما نرفتهایم اصلاً سمتشان. و خدا با سوزاندن آن بچه کوچک به دست رژیم صهیونیستی، به قرآن خواندن آن بچه وقتی پایش قطع شده، دارد به آن آدم میرساند. یک قرآنی هست، یک پیغمبری هست. یعنی خدا کمکاریهای ما را این شکلی دارد جبران میکند. پُرو... و آن وقتی هم این را میبیند، مسلمان میشود.
خیلی اینها پدیدههای عجیبی است. چهار نفرند حالا بالاخره در هر واقعهای چهار تا آدم که واکنش مثبت این موج است، یک موج جهانی است. نمیشود مهارش کرد. این موج جهانی خودش دارد حاکمیتهای خودش را تکان میدهد. رؤسای جمهور عالم، حتی رؤسای جمهور فاسد عالم مثل ماکرون، وادار به واکنش میشوند. بس که این موج از داخل فرانسه دارد به رئیسجمهورش فشار میآورد. این خودش صهیونیست است. مجبور است بیاید بگوید که آقا اسرائیل نمیتواند آنجا تک دولت تشکیل بدهد، دو تا دولت. بله، ما دو تا دولت میخواهیم قطعاً. ولی اینکه این سران فاسد عالم یک دولت فلسطین را به رسمیت میشناسند، این شکستن نصف داستان رژیم صهیونیستی است. خودش مقدمه است. این خودش بشارت پیروزی است. این خودش نوید شکلگیری دوران جدید عالم است. نمیدانم میتوانم حرف را برسانم یا نه.
«امروز در کشورهای اسلامی علیه دیکتاتوریهای وابسته قیام شده.» این مقدمهای است برای قیام علیه دیکتاتوری جهانی. سبحانالله از این آدم و با این بینش و با این حرفهایش. چی میگوید؟ میگوید: «این حرکت دوران جدید عالم شروع کرده. قیام علیه دیکتاتوریها، این کوتولههایش را اولهایش را دارید میبینید که حالا مثلاً بنعلی و حسنی مبارک و اینها را افتادهام به جانشان. این خیزش میرود هرچی دیکتاتور در عالم است جمع میکند، برمیدارد. قرار است تخم دیکتاتورها را ملخ بخورد. این مقدمه برای قیام علیه دیکتاتوری جهانی و دیکتاتوری بینالمللی که عبارت از دیکتاتوری و گوش، دیکتاتوری شبکه فاسد و خبیث صهیونیستی.» چه ربطی داشت بیداری اسلامی به اینکه این «مویرگ» چهار روز دیگر میخواهد کل رژیم صهیونیستی در عالم، دستوبالش را قطع بکند؟ این بیداری اسلامی به آنجا منجر خواهد شد. اینها چه ربطی داشت به همدیگر؟ کی در بیداری اسلامی با اسرائیل کار داشت؟ ماها چی میدیدیم و چی تحلیل میکردیم؟ او چی میدید و چی تحلیل میکرد؟ الان با گذشت زمان معلوم میشود تحلیل کی درست بود. موفق نمیشوند. بله، همین هم شد. ولی بیداری را فهم نمیکردند، اینکه آقا سیاستمدارها چه خواهند کرد و حکومتها و قدرتها چه خواهد کرد. بله، از دست در. ولی بیداری مردم مصر که تمام نشد. اسلامخواهی و عطش اسلامخواهیشان که تمام نشد. هنوز هم آنجا شعلهور است. بله، حالا یکم فیتیلهاش میآید پایین، ولی زنده است. این را که نمیشود از بین برد. یک روزی که شعلهور بشود، میبینی چی میشود. امان اگر پیدا بکند، میبینی چکار میکند.
«و قدرتهای استکباری از آن حمایت میکنند.» بله، الان اسرائیلیها گفتند که مصر دارد ناتوی عربی تشکیل میدهد. بر محوریت مصر دارد ناتوی عربی شکل میگیرد علیه رژیم صهیونیستی. چیز مهمی است. پس چی شد؟ «عبارت از دیکتاتوری شبکه فاسد و خبیث صهیونیستی و قدرتهای استکباری امروز. استبداد بینالمللی و دیکتاتوری بینالمللی متجسم در دیکتاتوری آمریکا و پیروان آمریکا، به شبکه شیطانی و خطرناک صهیونیستی. امروز اینها با روشهای مختلف و با ابزارهای گوناگون در همه دنیا دارند دیکتاتوری میکنند. آنچه شما در مصر انجام دادید جناب جوانهای بیداری اسلامی، در تونس انجام دادید، در لیبی انجام دادید، در یمن دارید انجام میدهید، در بحرین دارید انجام میدهید، در کشورهای دیگر، انگیزه آن به شدت به وجود آمده، جزئی از مبارزه با این دیکتاتوری خطرناک و مضری که دو قرن است دارد بشریت را فشار میدهد.»
این پیچ تاریخی که گفتم، «عبارت از تحول از سیطره چنین دیکتاتوری به آزادی ملتها و حاکمیت ارزشهای معنوی و الهی است. این پیش خواهد آمد. استبعاد نکنید؛ یعنی دور ندانید. این وعده الهی است که: «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ». خدای متعال تأکید میکند که اگر او را نصرت کردید، شما را نصرت خواهد کرد.»
«ممکن است در نگاه عادی و مبتنی بر محاسبات مادی بعید به نظر بیاید، ولی خیلی از چیزها بعید به نظر میآمد، اتفاق افتاد. شما در یک سال و دوسه ماه قبل از این آیا فکر میکردید که طاغوت مصر اینجور ذلیل بشود و از بین برود؟ اگر آن روز به کسانی گفته میشد که رژیم وابسته فاسد مبارک ساقط خواهد شد، بسیاری استنباط میکردند، ولی اتفاق افتاد. اگر کسی دو سال قبل از این ادعا میکرد که در شمال آفریقا این حوادث عجیب به وقوع خواهد پیوست، اکثر باور نمیکردند.» اگر کسی، «اکثراً» غلط است. این را بدون تنوین نمیآید. «أجمع» «اَجمعَ»... اکثر باور نمیکردند. «اگر کسی میگفت که در کشوری مثل لبنان، یک گروه جوان مؤمنی خواهند توانست رژیم صهیونیستی و ارتش مجهز صهیونیستی را شکست بدهند، کسی باور نمیکرد، ولی اینها اتفاق افتاد. اگر کسی میگفت که نظام جمهوری اسلامی با این همه دشمنی که از شرق و غرب علیهش اعمال میشد، خواهد توانست ۳۲ سال مقاومت کند و روزبهروز قویتر بشود و جلوتر برود، کسی باور نمیکرد، ولی اتفاق افتاد.»
«وعدک الله مغانم کثیره» چه آیه را هم آقا اشاره میکند در این بحث. آیه ۲۰ سوره مبارکه فتح: «تَأْخُذُونَهَا فَتُجَلِّيكُمْ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا.»
این پیروزیها آیت الهی است. اینها نشانههایی از قدرت فائقه حقه که خدای متعال دارد به ما نشان میدهد. آن وقتی که مردم به میدان بیایند، آن وقتی که ما موجودی خودمان را وارد میدان کنیم، نصرت الهی قطعی است. خدای متعال راه را هم به ما نشان میدهد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا.» خدا هم هدایت میکند، هم کمک میکند، هم به اهداف عالی میرساند. شرطش این است که ما در میدان باشیم.
«آنچه تا امروز پیش آمده، بسیار بزرگ است. ۲۰۰ سال غربیها با کمک پیشرفتهای علمی خودشان بر امت اسلامی حکمرانی کردند. کشورهای اسلامی را تصرف کردند. بعضی را مستقیماً، بعضی را غیرمستقیم، به کمک دیکتاتوریهای محلی. انگلیس، فرانسه و در منتهای کار آمریکا که شیطان بزرگ است، بر امت اسلامی تسلط پیدا کردند. هرچه توانستند امت اسلامی را تحقیر کردند. غده سرطانی صهیونیست را در قلب خاورمیانه، این منطقه حساس کاشتند و او را از همهجهت تقویت کردند. مطمئن بودند که مقاصد و سیاستهایشان در این منطقه بسیار مهم عالم تأمین شده.»
«به وقت شام» خود شام اینجا منطقه شام دیگر. اما همت ایمانی، همت اسلامی، حضور مردمی، همه این خوابهای باطل را از بین برد. همه این اهداف را متوقف کرد که مبدأ این هم کجا بود؟ ایران بود. «به وقت ایران». «امروز استکبار جهانی در مقابل بیداری اسلامی احساس ناتوانی میکند. شما غالبید. شما پیروزید. آینده مال شماست. کاری که انجام گرفته، کار بسیار بزرگی است، ولی این پایان کار نیست. مهم این است، این شروع است. ملتهای مسلمان باید مجاهدت را ادامه بدهند تا بتوانند دشمن را از میدانهای گوناگون ازاله کنند. مبارزه، مبارزه همتها و عزمها و ارادههاست. هر طرف اراده قویتری داشته باشد، او غالب است. آن کسی که دلش متکی به خدای متعال است، او غالب است. «اگر نصرت خدایی را به دست بیاورید، هیچکس بر شما غلبه نخواهد کرد. شما پیش خواهید رفت.»
«ما میخواهیم ملتهای مسلمان که تشکیلدهنده امت بزرگ اسلامیاند، آزاد باشند، مستقل باشند، عزیز باشند، با احکام مترقی و متعالی اسلام زندگی خودشان را سامان بدهند و اسلام میتواند در طول سالیان دراز ما را از لحاظ علمی عقب نگه داشتند. فرهنگ ما را پامال کردند. استقلال ما را از بین بردند. امروز ما بیدار شدیم. ما میدانهای علم را هم یکی پس از دیگری تصرف خواهیم کرد. وقتی جمهوری اسلامی در ۳۰ سال قبل تشکیل شد، دشمنان میگفتند انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، ولی قادر نیست میدانهای زندگی را یکی بعد از دیگری مدیریت کند و عقب خواهد نشست. امروز جوانهای ما به برکت اسلام توانستند کارهای بزرگی را در عرصه علم انجام بدهند که در گذشته هرگز به فکر خود آنها هم نمیرسید. امروز به برکت توکل به خدای متعال، جوان ایرانی کارهای بزرگ علمی را انجام میدهد. اورانیوم را غنیسازی میکند. سلولهای بنیادی را تولید میکند و پرورش میدهد. در زیستفناوری قدمهای بلند برمیدارد. به فضا دست میاندازد. همه برکت توکل به خدای متعال و با شعار اللهاکبر است.»
«ما تواناییهای خودمان را دستکم نگیریم. از بزرگترین آفتهایی که - آفت همان ویروس خودمان است - از بزرگترین آفتهایی که فرهنگ غربی بر کشورهای اسلامی وارد کرد، دو تصور غلط و انحرافی بود.» این هم نکته مهمی است. «یکی تلقین و تزریق ناتوانی ملتهای مسلمان. باوراندند که از شما کاری برنمیآید. نه در میدان سیاست، نه در میدان اقتصاد، نه در میدان علم. گفتند شما ضعیفید. ما کشورهای اسلامی دهها سال طولانی در این باور غلط باقی ماندیم و عقب ماندیم. تلقین دوم و باور دومی که به ما تزریق کردند، بینهایت بودن و غیرقابلشکست بودن قدرت دشمنان. اینجور تفهیم کردند که آمریکا را که نمیشود شکست داد. غرب را که نمیشود به عقبنشینی وادار کرد. مجبوریم در مقابل اینها تحمل کنیم. امروز برای ملتهای مسلمان عینی شده که این هر دو باور غلط اندر غلط است. ملتهای مسلمان میتوانند پیش بروند. میتوانند مجد و عظمت اسلامی را که یک روز در اوج افتخار و در قله درخشندگی علمی و سیاسی و اجتماعی قرار داشتند، تجدید کنند و دشمن مجبور است در میدانهای متعددی عقبنشینی کند. این قرن، قرن اسلام است. این قرن، قرن معنویت است.»
حالا لحن خود آقا هم خیلی قشنگ است. اینجا حروف یک چیزی میگذارد. اصلاً کلمهاش، «این قرن، قرن اسلام است.» آنجایش واقعاً زیباست. عکسهای قشنگ. شکوهی در تلفظ این کلمات در بیان آقا صلابت دارد. «این قرن، قرن اسلام است. این قرن، قرن معنویت است. اسلام عقلانیت را و معنویت را و عدالت را با یکدیگر به ملتها هدیه میدهد. اسلام، عقلانیت. اسلام، تدبر و تفکر. اسلام، معنویت. اسلام، توجه و توکل به خدای متعال. اسلام، جهاد. اسلام، کار. اسلام، اقدام. اینها تعالیم خدای متعال و تعالیم اسلامی است به ما. آنچه امروز مهم است، این است که دشمن در مقابل ضربهای که در مصر و تونس و لیبی و بقیه کشورهای منطقه کم و بیش بهش وارد شده، مشغول طراحی و توطئهچینی است. باید متوجه توطئههای دشمن بود. باید مراقب بود انقلابهای مردم را از آنها نربایند. راهها را منحرف نکنند.»
«از تجربههای دیگران استفاده کنید. دشمن کارهای زیادی میکند برای اینکه انقلابها را منحرف کند.» بعد انقلابها منحرف میشود. آنی که نمیگذارد انقلاب منحرف بشود چیست؟ آن رهبر اصلیاش این است که آنها نداشتند، ما اینجا داشتیم. رهبر انقلاب نمیگذارد انقلاب منحرف بشود. آنجایی که این رهبر انقلاب را ندارد منحرف میشود. بعضی وقتها یکی بدتر از قبلی میآید. آنی که نمیگذارد این اتفاق بیفتد، رهبر است. ولایت فقیه این است. «به کشور شما آسیب وارد نشود. پشتیبان ولایت فقیه باشید.» این است کارش. «اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری میشود.» یعنی این دیکتاتوری میشود. فرمود: «ولایت فقیه است که نمیگذارد دیکتاتوری بشود. ولایت فقیه نمیگذارد از مسیر منحرف بشود. دیکتاتورها بیایند انقلابتان را بخورند.» مقایسه برای اینکه حرکتها را خنثی کند، برای اینکه مجاهدتها و خونهای ریختهشده را ناکام کند. «باید مراقب بود. باید هوشمند بود. شما جوانها موتور این حرکتها هستید. هوشیار باشید. متوجه باشید.»
بعد از انقلاب خودمان مطالبی را میگویند. الان دیگر یک ساعتمان چون تمام شده، یک استراحتی بکنیم، بعد برگردیم یک دوسه صفحه از این مطلب مانده بخوانیم. نکات زیبای باز آنجا دارد. احتمالاً امشب سهساعته میشود. ساعت سوم باز مطلب دیگری است. فعلاً یک تنفسی بکنیم. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله.
در حال بارگذاری نظرات...