‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم**
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «انا سوء الخلق لیفسد الایمان کما یفسد الخل العسل.»
روایت سوم این باب از امام صادق (علیه السلام) روایتی است که قبلاً شبیه مضمون آن را داشتیم. آنجا فرمود که «عمل را فاسد میکند»، اینجا میفرماید که «ایمان را فاسد میکند» که در مورد این، نکاتی عرض شد.
روایت چهارم میفرماید از امام صادق (علیه السلام) که امروز هم روز سهشنبه است و تعلق به این بزرگوار دارد: «من ساء خلقه عذب نفسه.» کسی که اخلاقش زشت و بد باشد، خودش را عذاب میکند؛ نه یعنی بعد از مرگ به جهنم میرود و عذاب میشود. این تنش روحی و شخصیتی آدمهای پرتنش، این تکانههای درونی که سوءخلق همینه و از تو طرف درگیره، همش با همه درگیری داره، اعصابش خورده، در جنگ مداوم ریشههایی دارد که قبلاً عرض شد: حب دنیاست، حب نفس، سوءظن به خدای متعال. همش احساس میکنه خدا حق اینو خورده، خدا سر اینو کلاه گذاشته، سهم اینو نداده، جواب اینو نمیده، جواب بقیه رو میده، به اینکه میرسه خدای معاذالله مثلاً انگار لایه میکشه، چه میدونم، این توهماتی که ماها داریم. سوءظن بالله موجب میشه که از تو آدم به هم ریخته است، درگیر، عصبی. این میشه سوءخلق. کسی که این شکلیه، گرفتار سوءخلقه، خودش رو عذاب میکنه. «عذب نفسه.» این موجبات عذاب است. آدم این شکلی معذبه، خودش هم خودش رو عذاب کرده.
سوءخلق اختیاری نیست. نمیشه گفت: «آقا طبعهمون اینه، مزاجمون اینه، اصلاً دست خودم نیست.» اخلاق همیشگی است، مگر میشه؟ این خلقیات بر اساس یک سری ذهنیات و یک سری رفتارها در آدم شکل میگیرد. اون ذهنیات را اگر درست کنی، رفتارها و کنشها را اگر درست کنیم، خلقیاتمان درست میشه. اگر اهل یقین بشی، به آرامش میرسی. خب، چه چیزی به یقین میرسونه؟ «حتی یتیاک الیقین.» عبادت، عبادت خالصانه، مراقبه، اخلاص، یاد مرگ؛ چیزهایی که انسان را به یقین میرسونه. وقتی به یقین رسید، آرام. وقتی آروم شد، به هم نمیریزه. از یه انتقاد، از یه حرف، از یه توهین برآشفته نمیشه، برافروخته نمیشه، خودش رو نمیبازه. الان وضعیتی که ما داریم، متاسفانه بعضی از افراد مذهبی و مومن ما هم گرفتار هستند. الا هم مصداق سوءخلقه.
حالا این صوتهای ما الحمدالله انقدر با تأخیر منتشر میشه که چیزایی که میگیم، جامعه کلاً عبور کرده از این حرفا. وقتی منتشر میشه، نمیدونم الان این صوت ۲۰ روز، یه ماه، چقدر منتشر میشه. الان بعضیها از تو به هم ریختن که آقا چی میشه؟ چرا نمیزنیم؟ چرا جواب نمیدیم؟ چرا فلان نمیکنیم؟ البته نیروهای نظامی ما به نظر حقیر در این عدم توجیه افکار عمومی مقصرند. بشینند با مردم حرف بزنند، بشینند توضیح بدهند. رهبر انقلاب بارها فرمودند: «آقا، فرمانده سپاه، سپاه قدس، فرماندههای نظامی بروند تو دانشگاهها بشینند با این دانشگاهها صحبت بکنند، سوالها رو جواب بدهند.» خب، این یه ضعفیه. حالا صدا و سیما، رئیس جمهور، اینها را هم فرمودن. حالا اونها رو خیلی مطالبه میکنه. مثلاً رئیس جمهور چرا نمیاد؟ روسای امنیتی چرا نمیاد؟ وزیر اطلاعات بیاید توضیح بده، اطلاعات سپاه بیاد توضیح بده، فرمانده سپاه بیاد توضیح بده، ارتش بیاد توضیح بده، نیروی انتظامی بیاد توضیح بده. با جوانها، با این دانشجوها صحبت بکنید، سوالهاشون رو بشنویم. اونقدری که میشه گفت، حالا یه سری چیزاش اسرار امنیتی است. یه چیزی که میشه: «آقا ما یه کارایی داریم میکنیم.» واقعاً تقصیر دولته، اگه نیست، توضیح بدین. منتظر خبر رهبری باید بیاد بگه؟ سخنرانی بعدی رهبری؟ شما چلاغید مگه؟ شما چیکارهاید؟ یک ضعف جدی است. چرا؟ بابا نتانیاهو برای مردم ایران پیام میفرسته، این خبیث، این کثیف، این نجس العین، این قاتل بالذات، به فکر دیپلماسی عمومی برای مردم ایران. نمیگم شما برای مردم اسرائیل پیام بفرستید، لااقل با جوانهای خودتون بشینید صحبت بکنید. با دانشجوهایتان صحبت کنید، با مردم صحبت کنید. لااقل با طلبهها جلسهی خصوصی بگیرید، با اینها بشینید، به اینها توضیح بدهید. آقا یکی بیاد لااقل به بنده توضیح بده، امثال ماها، ما که این وسط میزنیم فحش میخوریم، اینا. هیچکس اصلاً خودش رو مسئول نمیدونه به اینکه بیاد یه توضیح کاری. این نقش جدی این سر جاش است.
ولی اینی که یه عدهای عجولاند، خلقه. آقا تعارف که نداریم. سوءخلق فقط توی پریدن به زن و بچه و همکار و اینها که نیستش که. یه بخشی از رفتارهای سیاسی ما با مسئولینمون غلطه. حالا درسته که خیلی از رفتارهای مسئولین غلطه، ولی انتقاد آداب دارد. نقد حاکمیت، پیشنهاد، کنش سیاسی، همه آداب دارد. واقعاً خیلی وقته آدم بیتقوایی میبینه تو بعضی از توییتهامون. بنده هم خودم رو نفسی نمیخوام بگم من اینطور نیستم. پناه میبریم به خدا از شر نفسمان و از خدا میخواهیم که دست ما را بگیره. ولی خیلی از این توییتها، خیلی از این کنشهای سیاسی، حالا زمان انتخابات خصوصاً، خیلی حرفامون، خیلی کارامون زشت، غلط، بداخلاقی. دقیقاً این بداخلاقی که الان در مورد سوءخلق داریم صحبت میکنیم. رهبر انقلاب در مورد رفتارهای سیاسی بارها تعبیر «بداخلاقی» رو به کار برده. در مورد جناح مقابلمون، در مورد مسئولینمون، در مورد مردم، در مورد مسعود، چه میدونم، خیلی طیف. در مورد چه میدونم آخوندها، در مورد گاهی انتقاد هم داریم. انتقاد درستی هم هستها. شما آخوندها که فلان کردی. ضد انقلاب کار ندارم ها. خود افراد مومن و مذهبی، از اثر دلسوزی، گاهیها، گاهی تعابیری، عباراتی، کلماتی زشت، بداخلاقی، بیتقوایی. حضرت آقا خطاب به بچههای حزباللهی فرمودند که: «تو این فضای مجازی مراقبت بکنید. بعضی از این حرفها کارتان را بیبرکت میکند. قول به غیر علم.» آخه چیزی که نمیدونی.
بله، ما خودمون هم بارها تو این ایام عرض کردیم، حالا انشاءالله که این تحلیل غلط نبوده باشه، مسئولین رو توی این قضایا مقصر دانستیم از این جهت که پالس فرستادند به دشمن، نقطه ضعف از اینها دیده شد. فقط از مسئولین نه، خود مردم رو هم نقد کردیم. کسانی که کنش سیاسیشون عدم مشارکت در انتخابات، به رایشان، با همه احترام و محبت و اینهایی که داریم، ولی نقد، نهی از منکر این فعل حرامه. این گناه. گناه سیاسی تبعات دارد. عدم مشارکت در انتخابات گناهه. رای غیرمسئولانه دادن و رای بدون حجت شرعی دادن گناه است. شما چیزی که نمیتوانی پاسخگو باشی براش، حجت نداری، به خاطر هواهای نفسانی و هوای آرزوها درگیر کردن یک جامعه است. این گناه است. این گناه تبعات دارد. یکی از تبعاتش اینه که دشمن طمع میکنه، محاسبات دشمن عوض میشه، دوست و دشمن محاسبات دیگری خواهند داشت. دشمن احساس میکنه زورش زیاد شده، احساس میکنه کاراش هزینهاش کم شده، تحت تعقیب دیگه واقع نمیشه، جرأت پیدا میکنه. وقتی جرأت پیدا میکنه بیشتر جنایت میکنه، محکمتر جنایت میکنه.
تعدادی هم بین ما معوقیناند، هی میخوان شل بکنن. بعضیها مواضعشان کاملاً مشترک است با رژیم صهیونیستی، با آمریکاست. بعضی مسئولینمان حرفاشون عیناً شبیه نتانیاهو، عیناً شبیه نتانیاهو است که مثلاً حاکمیت ما داره مردم رو بدبخت میکنه. همین پیام نتانیاهو خطاب به مردم ایران دقیقاً همینهاست. واقعش اینه که من واقعاً تعارفم ندارم، ترسی هم ندارم. بعضی از این شخصیتهای سیاسی ما که حالا معنای عمق راهبردی هم نمیدونم ولی معاون راهبردی هستند، اینها بعضی حرفاشون عیناً حرفای نتانیاهو است. حرفایی که در انتخابات زدند یا قبلش، عیناً حرفهای نتانیاهو است. اینها جرأت و جسارت میده به دشمن. ولی با کدوم حجت شرعی ما داریم میگیم که آقا مثلاً پزشکیان، فلان شخص دولت، اینها مانع انتقام بودند، اینها فلان کردند، اینها خیانت کردند، اینها اینجوری عزیز تماس گرفته بود، کلی داشت بد و بیراه میگفت. رئیس جمهور سعیم کردم کنترلش بکنم تو حرف زدنش. اینها بداخلاقی است. وزرا و وبال برای ما میاد. بله، یه سری چیزها واضح و روشنه، میدانیم. اونم با نیت خیرخواهی. اونم نحوه گفتن و واکنشمون جوری که اصلاح بشه. نه اینکه خالی بشیم، خودمون رو میخوایم خالی کنیم.
تعبیر رکیکی دوستی به کار میبرد. خیلی این تعبیر، تعبیر رکیکیه، ولی واقعاً نسبت به خیلی از کنشهای سیاسی ما، تعبیر «شبیه خودارضایی سیاسی» خیلی نباید زشت باشد، ولی واقعاً آدم هرچی فکر میکنم این عبارت خیلی درسته. خیلی وقتها خیلی از کارهای ما تو عرصه سیاسی، خیلی مواضع و حرف زدنمون واقعاً سیاسی است. میخوایم فقط آروم بشی. بعد، مسئولیتپذیری هم توش نیست. نمیگه من الان وظیفهام چیه. «برید قائدون دولت، برو بزن، ارتش بزن، سپاه بزن.» خب، تو چی کارهای؟ «بزن من حال کنم دیگه. من حال میکنم، منم سوت میزنم برات.» خب، تو هم باید یه کاری بکنی. الان نقش تو چیه؟ تو کجای داستانی؟ این نکته مهمی است که باید بهش توجه بشه. اینها سوءخلقه. سوءخلق فقط توی یه فضای محدود، تو ارتباط با چهار پنج نفر نیست. اتفاقاً توی عرصه سیاسی خیلی بدتر. گاهی مذهبی و مومن و حزباللهی هم هست. گاهی نماینده مجلس هم هستیم، پشت تریبون هم میریم، ولی بعضی کنشهامون، بعضی حرفامون، ایام انتخابات واقعاً رفتارهای زشتی دیده میشد از همه طرف، از همه طرف. نمیخوام دیگه من باز پرونده انتخاباتو باز بکنم. حرفایی، کنشهایی، مواضعی واقعاً زشت است. یعنی اینها ادب مسلمانی نیست. اینها کار را بیبرکت میکنه، از چشم خدا میندازه و عقوبت هم دارد، عقوبت هم دارد. دلمون خواست حرف بزنیم، نسبت بدیم، خصوصاً اونجایی که چیزی رو نمیدونیم.
شهید بهشتی حتی اجازه غیبت بنیصدر رو تو خونه نمیداد. خیلی حرفا. ما باشیم، بابا اینها که مرتدند، بابا اینها که کافرند، بابا اینها که فلانند. سریع طرفو محکوم میکنیم. «هرکی غیبت کنه حلال میکنم جز طلبه.» گفتن: «چرا؟» اول میبرد جز اون شرایط مستثنیات غیبت. بعد غیبت میکنه. اول میگه: «اینکه غیبتش حلاله.» این خطرش بیشتره. یعنی اینکه فاسقه، اینکه فلانه. این از اون مورد، اون از اون مورده. نه آقا، خیلی، خیلی باید حساس. خیلی باید دقت داشت. خیلی باید یک ذره اینور اونور نشه. بنده به خودم این تذکر. انشاءالله خودم عمل بکنم، حواسمو جمع بکنم، به خدا کمک بکنه. و اگه قبلاً، قبل از اینم اشتباهی کردیم، خدای متعال به فضل و کرمش ببخشه. و الان به نحو عام هم طلب حلالیت میکنم. نسبت به یه عزیز اصلاحطلبی یه چیزی گفته بودیم، نسبت به او، اگه کَس دیگری که با او مرتبط گشتیم، پیداش کردیم. بعد چند سال هم اون شخص، و هم اون یکی. یکیشون سختم بود برامون که مثلاً یه حرفی زدیم. عذرخواهی کردیم. پیامم هم این عزیز خودش بخشید، هم پیام اون شخص دیگر برای من فرستاد که اونم گفت که حلال کرد و اتفاق خوبی ضایع شدیم (اتفاق افتاد). ولی خیلی خوب شد. یعنی اون شخص خیلی مثلاً براش جالب بود این اتفاق که بابت این حرف مثلاً عذرخواهی شده. همون زمان به ذهنمان میرسید که حرف درستی است. بعدها بررسی دقیقتر دیدیم که نه، یکمی تند بود. یعنی این کلمه بار معناییش… یه چیزی گفته بودیم، حالا نمیخوام دوباره یادآوری بکنم. بار معنایی خاصی داشت. ما منظورمون اون بار منفیش نبود، ولی خب، خیلیامون بار معنای منفی رو برداشت میکردند. بعداً دیگه حالا انشاءالله اینجور عذرخواهیها فایده داشته باشه. چون باید همسط باشه. یه حرفی بزنم ۱۰ میلیون نفر ببینند، بشنوند، اثر روشون بذاره، بعد تو پُشت پرده عذرخواهی بکنم. یه مورد این شکلی داشتیم، علیه ما تو کانالش توهین میکرد، بعد میومد تو پیوی عذرخواهی میکرد. چه مسلمانی؟ توهین داری و تو پیوی توهین کنی اونجا عذرخواهی کنی. خلاصه اینها بداخلاقیه دیگه، اینها همش مصادیق بداخلاقی است.
از عجله ما گاهی نشئت میگیره، از اعتماد به نفسهای زیادی. ماشاالله همه، خیلیامون فکر میکنیم که ماها دیگه اوستای تحلیل سیاسی. همه چیو دیگه سر در میاریم قشنگ. چقدر راحت در مورد دیگران قضاوت، در مورد مسائل تحلیل محکم. صفر. نه، این قطعاً. بعد تازه مسالهی بعدی که گرفتاری بزرگه، اینه که اینم تازه شاخص میکنیم. میگیم: تو پس اینو قبول نداری؟ مریم انتخابات هی میگفتیم: «آقا فرقی نیست بین قالیباف و جلیلی.» طرف اومده بود میگفتش که مثلاً توی فلان فلان شده، از این قالیباف حرومخور حمایت میکنی، تو هم از چشمم افتادی. از این جلیلی متحجر حمایت میکنی، تو هم از چشمم افتادی. خوبیش اینه که ما ایام انتخابات از همه میخوردیم. یعنی اونی که نمیخواست رای بده؛ اونی که رای میداد ولی به پزشکیان رای میداد؛ اونی که به قالیباف رای میداد؛ اونی که به جلیلی رای میداد. همشون به ما میزدند. الطاف خفیه الهی. همه میزدند.
عرض کنم خدمت شما که تو روایت داره، فرمود: «اون چیزی که انسان از دین خارج میکنه، همین حد.» امام رضا فرمود که: «به هسته بگه نبات یا به نبات بگه هسته.» هسته رو بگه سنگریزه، سنگریزه رو بگه هسته. اعتقاد پیدا کنه به همین. در روایت دیگر از امام زمان داره در عیون هم هست به نظرم. امام رضا علیه السلام از امام باقر علیه السلام در کافی شما پیدا کردین: «اِن عَدنَ الشِّرک...» پرسیدن: «آقا سادهترین، نزدیکترین شرک، کمترین حد شرک چیه؟» «مَن قٰالَ لِلْنَوٰاهِ إِنّهَا حَصٰاه وَ لِلْحَصٰاهِ إِنّهَا نَوٰاه.» فرمود: «به آقا سنگریزه و هسته.» خیلی هم بیخودهها. ببین چقدر مسئله بیخودی است. این سنگریزه رو برداشته. الان اینجا این تو این بشقابه، از بیسکویت چیزی ریخته اینجا. یکی بیاد بگه که: «آقا این بیسکویت.» میگم: «نه، این بیسکویت نیست، این ویفره.» «آقا این بیسکویت.» میگم: «ویفره.» همین. همین. به همین اعتقاد پیدا کنم. ویفرو بگم بیسکویت یا این بیسکویتو بگم ویفره. هسته رو بگم سنگریزه است یا سنگریزه رو بگم هسته. به این و همینو ملاک تبری قرار میده. به همین اعتقاد پیدا کنه، دیگه باورش شد. «نه، دیگه، دیگه مطمئن.» «نه آقا، من مطمئنم.» آخه چرا این شرکه؟ تبری هم میکنه. یعنی هرکی هم میاد میگه: «توام که قائلی به اینکه اینجوری نیست، از تو هم بدم اومد.» گوش کردم تا اونجاییش که از خامنهای تعریف کردی، از اونجا دیگه هم به تو، هم اون یکی، هم به خامنهای و هم مستندتون رو بالا و پایین، به هم. از کجا؟ خب چرا؟ از کجا اینقدر مطمئنی که اصلاً اینو کردی ملاک ارزیابی؟ یعنی تو این حوزه یه وقت چیزی ممکن است اشتباه باشد. من اینجا مطمئنم. «خدا ی غلط کردی که مطمئنی.» از کجا مطمئنی؟ سواد داری؟ لطفاً کتاب خوندی؟ آییننامه رانندگی اگه همونم خونده باشی تو زندگی. چی خوندی؟ چقدر حالیته از دنیا؟ چقدر سر در میاری؟ از فقه؟ از دین؟ کلام؟ فلسفه؟ قرآن؟ تفسیر؟ عرفان؟ این همه ادعا… همهی رم ارزیابی میکنی، تحلیل میکنی، نسبت به همه هم نظر داری، نقد و نکته داری. اینکه من گفتم سخنرانی فلانی رو گوش بدین، منظورم نیست که حالا هرچی گفته درست است. من خودم نسبت به این نظر دارم. تو کی باشی آخه خودت؟ بنده خدا نظرم داره برای خودش. سوءخلقه. اینا مصادیق بداخلاقیه.
همینو معیار میکنه، تشخیص نمیده ها. در مورد آزادسازی قیمت نمیدونم چی چیه ارز. بعد اینو کرده معیار که هرکی که با این موافق بود، در نظر من اقتصاد باز نمیدونم کجای انگلیس رو داره ترویج میکنه. یه بار چند سال پیش، ۱۰ سال پیش بیشتر، ۱۱ سال پیش، یکی از اساتید منزل ما بود. صحبتی شد. گفتم: «من دیشب قلبم درد گرفته و ژلوفن خوردم.» گفت: «قلب کدوم وره؟» گفتم: «قلب…» میخواستم توضیح بدم که این وره. «جمع کن عمو، با ۲۳ سال سن، ۲۴ سال سن میگه قلبم درد گرفت.» خیلی مسائل. گفت: «اقتصاد چی هست اصلاً؟» که ارز ترجیحی، ارز نیمایی اصلاً چی هست؟ بعد حسابی به ما دست میده. احساس میکنم خیلی من دیگه حالم خوب است. من تو حوزههای مختلف میتونم ورود کنم. نظر کارشناس رو بلد نیستم. چرا فیلتره؟ نمیدونم، بلد نیستم. بلد نیستم. خیلی سنگینه برام. خیلی خورد میشه. من این مسئله رو بلد نیستم. حتی مربوط به دین. خیلی چیزها هست. آقا من مرجع احکام، انقدر ریزهکاری دارد. غالباً مسائل فقهی نظر مراجع. از بنده که میپرسند میگن: «بلد نیستم، نمیدونم.» من که خیلی ریزهکاری دارم. هم خودمون مسئله ریزهکاری داره، هم اینکه اون آقا تو این مسئله چی گفته؟ خیلی حضور ذهن میخواهد و تسلط. کسی از من سوال فقهی نپرسه، بلد نیست. چون نظر مرجع تو رو باید بدونم با ریزهکاریهاش. نمیدونم. درس خارج، مباحثه از بحث فقهی است. میایم حدیثو با همدیگه میذاریم کار میکنم. یه بحث دیگه ببینیم شیخ انصاری چی گفته، چه میدونم میرزا نائینی چی گفته. بزرگان گفته میشیم، تحلیل میکنیم، مقایسه بلد نیستم.
نه، من به کلاسم به هم میخوره. یه جا تو حرم حضرت عبدالعظیم کسی سوال پرسید، گفتم: «بلد نیستم.» شروع کرد توهین کردن که: «فلان فلان شده، غلط میکنی پس آخوند شدی وقتی بلد نیستی. خاصیت شماها چیه برای ما؟» وقتی خاصیتش به همینه که ارجاعت میدم به اونی که بلده. خاصیتش اگه جاهل ساکت باشه... امام جواد فرمود که: «مردم دچار مشکل نمیشن.» «مختلف اثنان.» هیچ وقت اختلاف پیش نمیاد. ساکت. شاید از امیرالمومنین، «مختلف الناس» از امام جواد علیه السلام. خیلی حدیث کاربردیا. «لَوْ سَکَتَ الْجَاهِلُ لَمَا اخْتَلَفَ النَّاسُ.» آدمی که حالیش نیست، سکوت میکنه. نه من نظر میدم، بلکه با این نظرم همینو مایه ارزیابی قرار میدم. هرکی که... هرکی میگه واکسن از این خارجه. پزشکی آقا رو هم گول زدن. امشب احتمالاً سکته میکنه. آقا پیام فرستاده که: «با این چیزا، واکسنا یه چیزایی زدن تو تن اینا. ردیابها رو از اونجا دارن. از واکسنا که الان شناسایی دارن.» میگم و میخندیم. معناش این نیست که من مطمئنم که این غلط هه. اینم دوباره همون میشه ها که به هسته نبات میگه، به نبات هسته میگه. اینکه میخندم به این اطمینان تو میخندم. نه اینکه مطمئنم که غلطه. نمیدونم. من که نمیدونم. اگه از من بپرسی «نمیدونم.» ولی اینکه تو انقدر مطمئنی خندهداره. مطمئنی تو واکسنایی ردیاب؟ خودت ردیابی؟ ردیاب داری؟ ردیاب تو گذاشتی؟ بابابزرگت تو کار ردیاب بوده؟ خانوادگی تو کار واکسنی؟ اصلاً آدم از این اعتماد به نفسها خندهاش میگیره. تو حوزه طب، مثلاً طرف کتابم حتی نخونده. اصلاً سخنرانیهای فلانی، اونم در حد دو سه ساعت گوش داده. در حوزه نظر شده دیگه. هرکی بگه فلان، دیگه این اصلاً از دین خارجه. از چشمم افتاد. حاج آقا فلانی گفت واکسن، تا اونجا داشتم گوش میدادم، همین که گفت واکسن، دیگه از اونور تا گفت داروی امام کاظم، دیگه از چشمم افتاد. چند ساله بارها گفتم من نسبت به واکسن و داروی امام کاظم نظری ندارم. جفتشم استفاده میکنم. هم واکسن زدم، داروی امام کاظم استفاده میکنم.
خوبه، رفتیم حجامت کنیم چند روز پیش با دوستان مشهد. گفتن: «قبلش باید دکتر ویزیت کنه.» رفتیم نشستیم. هی به ما نگاه کرد. «حجامت کنی اینطور میشه ها. اگه فردا تصادف بکنی، بمیری هم بهت خون نمیزننا چون حجامت کردی. با این حال بازم حجامت میکنی؟» گفتم: «آره، من میخوام حجامت کنم.» پولشو پس بگیره بالا گذاشتن که کسبوکار است. گفت: «دعوا داریم با این بنده خدا.» خب، مصداق شرٌّ اَدْنَی الشَّرْکَ است دیگه. حالا اونورشو گفتیم که سر در نمیاره، دکترا رو میزنه، اینورشم داریم دکتر احمقم داریم. از حجامت به تو چه؟ فشار خونتو بگیر. چی میفهمی آخه؟ چند کتاب مطالعه کردی؟ چقدر روش کارشناسی؟ چقدر به نظر کارشناس مراجعه کردی؟ کارشناس نه اینکه یه چیزی گفتن، اون کسی که واقعاً از سر علم و فهم و تجربه و مطالعه چیزی گفته باشه. اینها باید باب بشه. جاهل باید ساکت بشه و تو جامعه فرهنگ بشه. وقتی کسی چیزی گفت، بگیم: «چقدر خالیته؟ چقدر بارته؟ از کجا؟ این حرفا، حرفای کیه؟ چقدر طرف بلده؟» الان که کار کلاً دست بلاگراست دیگه. هرکی کانال داره، هرکی مخاطب داره، یه گوشی هم دستش میگیره، ویس میفرسته، تمام. یا میذاره جلوش یکم اجقوجق میکنه، میشینه فیلم ضبط میکنه و کارشناسه دیگه. لایو میره، ۵۰ هزار نفر هم شرکت کردن، کارشناس متخصص این امر. پیج اینستا داره در حوزه روانشناسی. چیزایی که گفته همه کاملاً معتبره. کجا آخه؟ چقدر حالیشه؟ چقدر بلده؟ چقدر خونده؟ خودش بلد نیست باشه، کدوم نظرو داره میگه؟ نظر کی؟ آقا من تفسیر حالیم نیست. باشه، نظر علامه، نظر آقای جوادین. من مفصل نیستم. همونم بلدی؟ میتونی بخونی؟ الان المیزان میذارم جلوت. حتی گاهی بعضی مفاهیم ابتدایی تفسیر، طرف مثلاً سر در نمیاره و تفسیر، تفسیر میگه. نه، تفسیر میگه یعنی المیزان. یا خودش مفسره. اینها مشکلات ماست. اینها بداخلاقیه. اینها بداخلاقیهای رسانهای. اینها بداخلاقیهای سیاسی. اینها بداخلاقیهای اجتماعی. رفتارهای جاهلانه و این ارزیابیها و تحجر. به این معنا تحجر همینه دیگه. من چون فکر میکنم این درسته، این نبات هسته است، پس هسته است دیگه. هرکی دیگه هم که گفت این نباته، حرف مفت میزنه، سخن رایگان. از دینم خارج. این از یه جای خط گرفته، یه مشکلی داره که این حرفا رو میزنه.
به اینم شک کرد. مجلس خبرگان اینجا جلسه که بود، گفتم: «آقا به این رای مجلس خبرگانتون توجه کنید.» سری قبل رهبری فرمودند که: «شاید این خبرگان رهبر آینده را انتخاب بکنه.» خب، خدا لطف کرد. تو ۸ سال، ۸ سال، ۱۰ سال، چقدر شد؟ ۹۴ تا ۴۰۲؟ ۸ سال این اتفاق نیفتاد. ولی خب، این احتمال واقعاً تو مجلس خبرگان بعدی جدی است. آقا چه پیامی؟ حذف فرستادن. رفقا فهمیدیم تو هم جاسوسی، آرزوی مرگ رهبری کردی، فلان. بابا مسجد جمکران نفرینت کردم. چند تا پیام داشتیم. من احساس کردم اینا همه با هم بودن یه جا بودن. نگو که حماقت یه امر مسری است که میتونه از شبکه وسیعی از آدمایی که کنار هم نیستند به خاطر تنقیح مناط، مناط مشترک، حکم مشترک بهشون باب بشه. داری برای خدا حکم میکنی که رهبری فلان. ولی مثلاً برای اینکه ضایع نشی، میگی: «خدا لطف کرد.» تو این... یعنی انگار مثلاً خدا معطل این بود که تو بگی. من لطف کردم. یه چیز مفتی است. یعنی یه چیزایی که من متحیر و مبهوت مونده بودم که بشر میشود این گونه؟ مگر انقدر مطمئن؟ اینجور دفاع از ولایت و رهبری. «هرکی ضد انقلاب بشه گردن توئه.» پولی. من خودم حاضرم آبونمان در نظر بگیرم. ماهیانه پول. تو اصلاً هیچی. از دفاع انقلاب ضد انقلاب به خدا ایمان میارم، به انقلاب. «اون انقلابی که تو ضدشی، همه به اون انقلاب ایمان میارن.» قسم خوردم. این حجم حماقت. هر آدم منصف با عقلی وقتی نگاه کنه، میگه: «من بیزارم از اون انقلابی که تو با این نفهمی طرفدارش.» نکن. اینها بداخلاقی است آقا. بداخلاقی شاخ و دم نداره. فحش مادر دادن فقط نیست. اینها بداخلاقیه. این نفهمیها. خب آدم نمیفهمه باید ساکت باشه. «لَوْ سَکَتَ الْجَاهِلُ لَمَا اخْتَلَفَ النَّاسُ.» نه اینکه میای همونم شاخص ارزیابی میگذاری که اینطور گفت، پس تموم.
دایره انقلاب انقدر ماشاالله تنگه که میدونی یکم خودتو سریع کج، سریع باید در ثانیه بپیچی، وگرنه افتادی بیرون. این دایره ضیق است دیگه. امیرالمومنین فرمود: «خوارج اینجوریاند، دایره دایرهشون خیلی تنگه. یکم زود نپیچی، رفتی بیرون.» امیرالمومنینم یکم دیر پیچید زد بیرون. خوارج اینجوری. خود امیرالمومنینم زد بیرون. الان خود، خود آقا خیلی وقتها از دایره انقلاب میفته بیرون. ولی دیگه میگن حالا اشکال نداره. آقا گفتش که: «حتی این بیحجابا هم متدینند.» اصلاً آقا اونجا کلاً از دایره اسلام افتاد بیرون. من نمیفهمم، من حالیم نیست. آقا من از مسائل نظامی سررشته ندارم، ولی اینها رو میفهمم که این موضعی که اینا گرفتن روی جری شدن است. «وَ لِیَجِدُوا فیکُم غِلظَةً» رو میفهمم. اینی که اینا عصیان سیاسی دارن، میفهمم. این، وقتی کسی این عصیان سیاسی این ارتداد سیاسی رو داره، نباید در جامعه معتبر باشه. نباید. حکم دینه. ولی اینکه این گفته نزنیم، اینو نمیدونم. اینکه نمیزنن تقصیر اینه، اینو نمیدونم. ساکتم. «لَوْ سَکَتَ الْجَاهِلُ.» نه. من میدونم و هرکی هم که اینو نگفت، میگم: «تو هم نفوذی، گرفتی از یه…» چرا لالمونی گرفتید؟ اون چیزی رو که نمیدونه آدم باید لالمونی بگیره. تو چرا لالمونی نمیگیری؟ اینها بداخلاقیه. لالمونی نگرفتن وقتی که آدم حالیش نیست، این بداخلاقیه. اخلاقی.
خدا انشاءالله کمک کنه. امروز یکم طولانی شد. اینم روایت چهارم. خودش را عذاب میکنه کسی که سوءخلق داره. تو همه فروع و ابعادش باعث به هم ریختن روانی و شخصیتی و دگرگونیهای روحی میشه. حالت استاندارد از «استیبل»ش خارج شده. از «استیبل»ش خارج. خدا انشاءالله کمک کنه هممون برگردیم به اون حالت استاندارد.
**الحمدلله رب العالمین**
در حال بارگذاری نظرات...