ثبات و زوال ایمان در چیست؟ [0:40]
طمع، شاخص اصلی حیوان صفتی [1:56]
شهید آیت الله رئیسی، نماد یک خدمتگزار صادق [3:13]
جایگاه ریاست جمهوری، شیرینی قدرت و شهرت را با هم دارد. [5:34]
بیان خاطرهای منتشر نشده در بیان آقای صفایی بوشهری از تقوای شهید آیت الله رئیسی [7:23]
توهین و تهمتهای آقای احمدی نژاد به رهبری غیر قابل انکار است. [9:45]
انتخابات پیش رو به صورت صریح و نمایان، عرصهی انتقام یک عده از رهبری خواهد بود! [14:15]
نقشه اسرائیل => برپایی فتنه داخلی توسط افراد نااهل در نظام جمهوری اسلامی [17:06]
چه چیزی میتواند اسرائیل را زنده نگه دارد؟ [18:36]
وظیفه ما بعد از شهادت آیت الله رئیسی چیست؟ [21:05]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
عن الصادق جعفر بن محمد عن آبائه علیهم السلام قال: سُئل امیرالمؤمنین علیه السلام ما ثبات الایمان؟
امام صادق علیه السلام از آبای طاهرینشان نقل کردند که از امیرالمؤمنین سؤال شد: ثبات ایمان به چیست؟ ایمان با چه چیزی ثابت میماند و با چه چیزی حفظ میشود؟
فرمود: «الورع». حالتی که آدم فاصله با گناه را برای خودش تعریف میکند.
پرسیدند: «ما زواله؟» زوال ایمان در چیست؟
فرمود: «الطمع». طمع باعث از بین رفتن ایمان میشود.
آن روح ایمان، هرچقدر انسان به حریم قدسی نزدیکتر شود، به آن روح و ایمان نزدیکتر میشود. اینجا در واقع بهرهاش از ایمان بیشتر میشود که ورع، ورود به این حریم قدسی است. هرچقدر از آن روح ایمان فاصله بگیرد، روح و شهوت به آن حیوانیت نزدیک شود و تنزل بکند،* از ایمان فاصله میگیرد. آن چیزی که شاخصه اصلی حیوانصفتی و حیوانگونگی است، طمع است. یعنی رفتارهای حیوانات، انگیزههایشان، کنشهایشان، همه مبتنی بر طمع است و حدّ و مرز هم ندارد. حیوان حد نمیشناسد، مرز نمیشناسد و از سر طمع ورود میکند؛ بدون مراعات حریم و آداب و هی دور میشود از آن حریم ایمان.
در شرایط سیاسی خودمان هم همین است. شما همین امروز که شرایط، شرایط انتخابات است -حالا الان نهم خرداد که داریم صحبت میکنیم، از فردا ثبت نامها شروع میشود- شما دیگر ببینید از فردا اوضاع مملکت چطور خواهد شد از جانب افرادی که حد و حریمی قائل نیستند و تشنه قدرتاند، نه شیفته خدمت. خصوصاً در این چند سال، برنامه رئیسی -رضوان الله علیه- نمادی شد از خدمتگزاری صادقانه و یک جریان جداگانهای شد که این جریان، احزاب را به حاشیه برد. نه اصلاحطلب دیگر معنا داشت در دستگاه آقای رئیسی، نه اصولگرا معنا داشت. یک وفاقی شکل گرفت. آدمهای مختلف با نحلههای فکری و سیاسی مختلف، در دولت ایشان بودند. محور هم کار بود، خدمت مردم بود، کارآمدی بود، تلاش بود، تلاش جهادی بود.
رنگ ببازند! خیلی از افراد اینطور دارند حذف میشوند از این گردونه. طمع اجازه نمیدهد تحلیلهای شخصی ما… تحلیل نه اخبار غیبی و فلان، تحلیلی که حالا هر آدمی پیشبینی ممکن نسبت به حوادثی داشته باشد بر اساس تجربیات، این تحلیلها به هر حال نگرانکننده است از انتخابات پیش رو. خصوصاً قبل انتخابات، حالا افرادی که ورود میکنند، افرادی که رد صلاحیت میشوند -این سری دیگر به نظر میرسد اینها یک بار دیگر رد صلاحیت شدهام، گفتم کسی رأی ندهد- این بار دیگر نمیگویم کسی رأی ندهد. قاعدتاً این بار دیگر شهر را به هم میریزند و شورش میکنند و تحمل نمیکنند که به این راحتی حذف بشوند از گردونه سیاسی. البته کسی هم اینها را حذف نکرده، خودشان خودشان را حذف کردند با مواضعشان، با عملکردشان، با خرابکاریهایشان، با آسیبهایی که برای مملکت و نظام داشتند، با عدم صلاحیتشان. ولی از این میدان جدا افتادند و هی هم به اسم اینکه ما طرفدار داریم، مردم ما را با این توهمات، با این القائات... میخواهد از میدان دور نماند. ریاست خودش خیلی شیرینیها دارد، قدرت خیلی شیرینیها دارد. ریاست جمهوری همهاش با همه دیگر. شما هم قدرت داری، هم تریبون داری، هم شهرت داری، هم در فضای بینالملل اثرگذاری. شناختهشدهای. در دنیا مطرحی. قدم و حشم داری، نوکر داری، رانت داری، حاشیه امن داری و همینطور… خوب، یعنی جاهای دیگر اگر یک بُعد از طمع هست و یک زاویه از طمع ارضا میشود، در اینجور ریاستها ابعاد وسیعی از طمع آدم ارضا میشود و همین هم هست.
فرمود: طمع آدم را از ایمان خارج میکند و باعث زوال ایمان است. بعضی میپرسند چرا در مملکت شما هرکی رئیس جمهور میشود بعداً بهش میگویید منحرف و رد صلاحیت میشود و ممنوعالتصویر میشود؟ به خاطر اینکه مجامع ما، جامعه ایمانی است. نظام مبتنی بر ایمان است. آن شرایط خطیر، جایگاه ریاست جمهوری طوری است که آدم وقتی در آن نقطه قرار گرفت لا محاله، طمعها در او تحریک میشود و اگر خودش را مهار نکند، آن طمعها باعث سقوطش میشود از آن حریم ایمانی و آنجا ورع بسیار زیادی میخواهد، خیلی مواظبت و پرهیز میخواهد، خیلی مواظبت و پرهیز میخواهد.
این ایام میبینید خاطرات مرحوم آقای رئیسی به مرور منتشر میشود. از آن اعماق شخصیتی این مرد و آن ابعاد پنهان زندگی او چیزهایی هی دارد بیرون میآید که آدم متحیر میشود در عظمت این آدم و طهارت این آدم. آقای صفایی بوشهری، این خاطرهای که از ایشان منتشر شد دیدید لابد. میفرمودند که در یک جلسهای آقایی که از بزرگان بود در آن جلسه، آقای رئیسی را نقد کرد که آقا فلان چیز قیمتش آنقدر بوده الان شده آنقدر، برای چی شما دولت این را گران میکنید؟ وای رئیسی با یه حالتی -حالا جمع، جمع خصوصی بود- فرمودند آقا خیلی چیزها را نمیشود گفت. بعد دیگر حالا سربسته ایشان گفتش که: «اینها مصوبه مجلس است. مجلس محترم تصویب کردهاند این آنقدر گران بشود. مجری قانونیم.» مراقب، ایشان گفته بود: «خب چرا شما همین را نمیآیید به مردم بگویید که اینها را مجلس گران کرده، من گران نکردم؟» ایشان فرموده بودند که: «اشکال ندارد، بگذار اختلاف نشود. مجلس… خب فضا برای مجلسیها بد میشود، بعد ممکن است باز آنها واکنش نشان بدهند، حرف و حدیث میشود، تنش میشود.» ایشان فرمود: «بگذار توهینش به من برسد، بگذار مردم فکر کنند من گران کردم، بگذار به من فحش بدهند ولی لااقل فضای جامعه، فضای تنشآلودی نباشد.»
خب شما ببینید این روحیه را مقایسه کنید با آن کسانی که رد صلاحیت میشوند، میگوید دیگر هیچ کسی حق ندارد در این انتخابات شرکت کند و بالا و پایین را فحش میکشد. حالا من چون میبینم بعضی نمیدانند، در جریان نیستند، غافلاند، بیخبرند؛ حالا اسمهایی میآورند مثل این… البته ایشان طرفدارانی دارد، بعضاً در این طرفداران هم طرفداران بیقیدی دارد. یعنی آدم بیتقوا در طرفداران ایشان ما کم ندیدیم و طبعاً بعد این حرف ما هم آن درندهخویی بعضی از اینها دوباره نمایان خواهد شد. کما اینکه قبلاً هم ما از اینها انواع و اقسام فحشهای رکیک، توهین و بیاخلاقی را دیدیم. ما که چیزی نیستیم، نسبت به رهبری بعضاً بدترین رفتارها و توهینها را کردهاند. وقتی آنجا حمله کردند، بگذار به ما هم حمله کنند ولی خوب چیزی را باید بگویم که به هر حال وظیفه داریم به گفتنش.
خب شما ببینید یک شخصیتی مثل آقای احمدی نژاد رهبری را به عنوان شیطان معرفی میکند! «مگر شما شیطانی هستید که به اسم پیغمبر، جایگاه پیغمبر نشستید؟» مسخره میکند و توهین میکند. آنجایی که اینها… فیلمهایش همش موجود است که رهبری فرمودند: «اونی که در انتخابات تحریم میکند انتخابات را، این با اسلام ضدیت میکند.» همین جمله آقای احمدینژاد چطور مسخره میکرد و توهین میکرد به رهبری! به کرات ایشان به نظام، به رهبری خصوصاً توهین کرد. خب تو میخواهی رئیس جمهور همچین رهبری بشوی که قبولش نداری؟ رهبری که جانشین شیطان میدانی؟ خب غلط میکنی که میآیی اقدام میکنی برای ریاست جمهوری. وقتی قبول… مرد باشی لااقل! لااقل پای آن چیزهایی که قبول دارید و قبول ندارید بایستید. «این نظام شیطانی است.» خب البته خب طبعاً که قبول نداری، باید چیکار کنیم؟ باید براندازی کنیم. میگوییم: «باشه، مرد باشیم، براندازی کنید.» لااقل چهار تا آدم بیخبر فریب نخورند فکر کنند شما دلسوز نظامی، صلاحیت ریاست جمهوری دارید و اینها. مردم بفهمند باطن شما را، بفهمند چکارهاید. بیایید اعلام کنید بگویید آقا ما از این «زن، زندگی، آزادی»ها چیزی کم نداریم در براندازی این نظام ضد ولایت فقیه هستیم.
البته مغالطه هم خیلی میکنند که خب مثلاً اگه کسی مخالف نظر رهبری بود باید بره بمیره! یعنی دانه به دانه این کلمات مغالطه است. نه، کسی که مخالف نظر رهبری بود نمیخواهد برود بمیرد، حتی میتواند نظرش را هم بگوید. ولی کسی که مخالف ولی فقیه است در نظامی که رئیس جمهور بر اساس نص قانون وظیفه دارد مجری سیاستهایی باشد که آن سیاستهای کلان را رهبری تعیین میکند، مجری سیاستهای کلان رهبری است، شخصیتی است که به واسطه رهبری تنفیذ میشود، باز هم نمیخواهد برود بمیرد، گوشه زندگیاش را بکند، نیاید این وسط سکاندار بشود. اینها مغالطه است.
خب تعدادی هم از عموم مردم، قدرت تشخیص و تحلیل در این مسائل ممکن است نداشته باشند، این مغالطات را و هیجاناتشان به جوش میآید با این حرفهای احساسی، هیجانی. پروندههایی که در این افراد، گروه اینها بوده که حالا باز آن یک پرونده داستان دیگری است که آقا قوه قضاییه با ما ال کرده و بل کرده. و غرضم این است که در این انتخابات به هر حال تمام این کسانی که این چند سال حاشیه گرفته بودند و نظارهگر بودند، شاید در دل هم امیدوار به تغییر نظام بودند، میدان را نگاه میکردند ببینند این «زن، زندگی، آزادی» چه میکند، اینها همه به صحنه باز خواهند گشت. صحنه شلوغ و پراسترس خواهد بود. صحنه انتخابات پیش رو بر اساس تحلیل عرض میکنم، این یارکشیها و گروهبندیها بین ما آدمهایی که حالا به حسب ظاهر علاقهمند به این نظام و ارادتمند به رهبری، این مسائل هست. ممکن است بعضیهایشان اثر طمع باشد فلان رفیقمان، فلان همتیمیمان کاندید شده. حالا ما نه اسم میآوریم، نه کسی را معرفی میکنیم ولی بعضی افرادی که حالا اثر دغدغه افرادی را… معرفی سارینا به تیربار بسته میشه؟ چرا باید اینطور باشه؟ یک آدمی انقلاب را قبول دارد، نظام را قبول دارد، خدماتی داشته، سابقهای داشته، حالا یک کسی به این رسیده که برای ریاست جمهوری خوبه، نه، تو اینی که داری میگویی فلانی داره تخریب میشود، آن فلانی را اسم نیاوردید. چرا نمیگذارید فلانی؟ حالا بگذار این افراد بیایند، مردم ببینند، حرفها را بشنوند، بعد تصمیم نهایی را آدم قبل انتخابات میگیرد. از الان به جان هم افتادن و فضا را پرتنش کردن در فضایی که گروکهایی و جریاناتی دنبال این دشمنیها و این کینهها بین ما هستند از این فرصت استفاده بکنند برای ضربه زدن به نظام و رهبری خصوصاً و انتقام از رهبری. یعنی انتخابات پیش رو به صورت صریح و نمایان، عرصه انتقام از رهبری است. آقای احمدینژاد، آقای روحانی، جریانات اینها، وابستههای اینها به طور نمایان در این میدان برای انتقام از رهبری حضور پیدا خواهند کرد.
ممکن است کسی بگوید اینها تهمت است. اگر کسی واقعاً اینها را تهمت میداند، فاقد عقلانیت سیاسی است و واقعاً نمیفهمد عرصه سیاست چیست. کینهها و نفرتها و دشمنیها را نمیفهمد. سوءظن و حسن ظن جایی تعریف میشود که کسی یک علمی را واضح برنداشته. شما که نمیتوانی مثلاً به جریان، مثلاً مجاهدین خلق که ترور میکنند، اگر یکی از اینها مثلاً قصد داشت بیاید با من دیدار بکند، من بگویم نه من نمیپذیرم چون خطر ترور دارد. بگوید: نه آقا اینها رویهشان بر این بوده که ترور میکردند از این به بعد هم باید با همین احتمال پیش رفت، عین عقلانیت. خب جریانهایی که شمشیر از رو بستهاند روی رهبری، هم آقای احمدینژاد به وضوح بهترین سالها نمایان کرده، هم آقای روحانی به وضوح این را نمایان کرده.
ضدیتشان با نظام، اصلاً با ارکان نظام، با شورای نگهبان، با انتخابات، با جمهوریت نظام، مجموعههای مختلفی از نظام، با آرمانهای نظام.
شما ببینید هنوز این بعضی از این حضرات در مورد اسرائیل موضع نگرفتهاند! همه دنیا سر و صداشان که یک وقتی تأیید جمهوری اسلامی نشود، مثلاً موضع دفاع از فلسطین! مثلاً چه حسن ظنی نسبت به اینها میشود داشت؟ اینها وقتی ورود هم پیدا میکنند برای قدرتنمایی و زهر چشم گرفتن و نشان دادن اینکه آقای خامنهای ما چقدر آدم داریم، تو کی را داری؟ تو چند نفر را داری؟
عرصه، عرصه رقابت و درگیری با نظام رهبری، آنقدری که مختصات زمین امروز نشان میدهد. لذا شرایط، شرایط بسیار خطرناکی است و اولاً باید با الحاح به خدای متعال و توسل به امام رضا -که ایام شهادت و زیارت مخصوص امام رضا علیه السلام است و ایران، ایران امام رضاست- از امام رضا بخواهیم که عصاره رأفتشان را مهار کنند این فتنهها را و اجازه ندهند به این شیاطین که اینها جولانگری داشته باشند و به هم بریزند این فضا و این امنیت داخلیمان را.
اسرائیلیها گفتند بارها که ما درگیری نظامی نمیتوانیم داشته باشیم با جمهوری اسلامی، ما باید کاری کنیم که از تو، خودشان به جان هم بیفتند و سرمایههایی دارند داخل این نظام و افرادی را دارند که به اینها دلبستهاند و امیدوارند برای اینکه اینها از تو نظام مثل موریانه بخورند و بپوکونند، متلاشی بکنند این نظام را که ما باید حواسمان جمع باشد، روشن باشیم و در میدانی که اینها دوست دارند قرار نگیریم. یکی از چیزهایی که اینها دوست دارند، به هم پریدن ماهاست، اختلاف افتادن سر این کاندیدا و سر این گزینه و سر فضا.
باید فضای اخلاقی، فضای متحد، فضای همدل به عنوان یک طلبه عرض میکنم. حرف من را ممکن است مفت نَارْزَد، ممکن است کسانی، اکثریتِ خوب، توهین هم بکنند، بگویند تو اصلاً کی هستی؟ چی هستی؟ احساس وظیفه سر پیشگاه الهی چیزی را که فهمیدهام را عرض میکنم و چیزی که احساس میکنم با گفتنم شاید ولو دو نفر به این مطلب منتقل شوند و تأثیر داشته باشد و عمل بکنند که گفتن این مطلب «تواصی به حق» است و «توصیه به صبر» که فرمود اگر این را نداشته باشند اهل خسارتاند.
به هر حال وظیفه ماست، نظام از این عبور بکند، حفظش بکنیم در این شرایط خطیری که اسرائیل واقعاً دارد دست و پا میزند در حالت احتضار. یک چیز میتواند زنده بکند اسرائیل را و تمام این خونهای این شهدای فلسطینی را و غزه را هدر بدهد. آن هم ترک برداشتن موجودیت نظام با اختلافات به جان هم افتادن، درگیری، تنش. کاملاً فضا امسال محسوس است در این زمینه.
در انتخابات پیش رو، فضای هیجانی، احساسی، برانگیختن کینهها و نفرتها. مجموعهها کم از هم کینه و نفرت ندارند. حتی بین خود این اصولگراها، اینها را تحریک کردند و هی ایجاد شقاق و فاصله کردند، روبهروی هم قرار دادند. وقتی شش گروه، هفت گروه در این انتخابات آمدند، به جان هم افتادند، روبروی هم بودند، هی از هم تبری کردند، با هم زاویه گرفتند. شما ببین دیگر آن انسجام درونی وقتی از هم بپاشد چه وضعی برای نظام حاکم خواهد بود. بر فرض هم یک نفر رأی بیاورد و رئیس جمهور بشود. رئیس جمهور کل نخواهد بود. فضا، فضای تنش و نکول. یعنی کسی تبعیت از این رئیس جمهور و سیاست او نخواهد داشت. حمایتی از او نخواهد کرد.
موشکبارانی که در اسرائیل شد چرا اسرائیل نتوانست هیچ غلطی بکند؟ چون دید آقا وفاق ملی، همه ایرانیها با هماند، هیچ روزنهای نیست برای نفوذ. خب شما ببینید اگر قرار شد هر ۵ میلیونی، ۷ میلیونی، ۶ میلیونی یک گروهی بشوند، به جان هم بیفتند، چه وضعیتی خواهد بود؟ وقتی کار به اسرائیل نمیکشد، همین علیاف ملعون میآید همین... میتوانست آذربایجان ما را درگیر بکند یا از اینور بعضی از این مولویهای شیاد ما را درگیر بکنند و همینطور گوله گوله این کشور درگیر حاشیه و ناامنی و درگیری این مسائل میشود.
و ما امروز میراثدار شهدا هستیم. اگر برای رئیسی عزاداری کردیم، ابراز محبت کردیم، امروز وظیفه داریم از زحمات ایشان، از زحمات بقیه شهدا پاسداری کنیم، محافظت کنیم. و این بار را دوش ما سپرده شده. امروز آن چیزی که این میدان را نگه میدارد، ایمان ماست و آن چیزی که ایمان ما را نگه میدارد، ورع، مراقبت و پرهیز نسبت به آلودگیهاست. چه آلودگیهایی در لقمه، چه آلودگیهایی در کلام.
خیلی مراقبت بکنیم. بعضی وقتها در بعضی از ماها، آدمهای مذهبی، حزبالهی، خیلی بیپروایی در کلام دیده میشود. حرف نسنجیده، حرف اثبات نشده، قول به غیر علم یا اثبات شده، یک مقداریش روشن است از آن اندازه بیشتر گفتن. حالا یک کسی یک خطایی کرده، مستحق یک میزانی از سرزنش، آن را تشدید کردن. گاهی با یک خطای کوچک، طرف را از یک دایره ایمانی خارج کردن. اینها نگاههای خوارجگونه است و افراط است. غلط اشتباهی کرده. در همین حد هم درسته. یک حرفی زده، موضعی گرفته. ولی اینکه حالا بخواهیم طرف را ببریم مساوی کنیم با فلان مجموعههایی که کلاً ریشه را قبول ندارند، اینها افراط است و عقوبت الهی دارد. اینها گناه است، آلودگی است. این آلودگیها آسیب میزند، کار ما را بیبرکت میکند، آسیب هم به جامعه دارد، جامعه را دچار تنش میکند، آرامش را از جامعه میگیرد.
ما امروز از هر روزی نیازمان به این آرامش بیشتر است. به خاطر اینکه درگیر یک نبرد همهجانبه جهانیایم و دنیا، دنیایی است که امروز دارد شعارهای جمهوری اسلامی را فریاد میزند و مبدأ این شعارها اینجاست و دشمن هم امیدش به این است که از همین مبدأ همه چی خاموش بشود و آرام بشود و این وظیفه ما را سنگین میکند. امروز مراقبتمان و خصوصاً باید خطی که رهبر عزیز انقلاب معین میکنند -خدا انشاءالله سایه ایشان را بر سر ما مستدام بدارد، ایشان را از گزندها و بدخواهیها در امان بدارد، بهشان طول عمر با عزت عنایت بفرماید- آن خطی که ایشان تعیین میکنند که حالا سخنرانی ۱۴ خردادشان خیلی مهم است و حتماً در آن سخنرانی به نکات اشاره خواهند کرد، ملتزم به همان خط باشیم. تابع رهبری باشیم، تسلیم باشیم، هوادار او باشیم، هواخواه او باشیم، پشت او باشیم. انشاءالله آسیب به این مملکت نرسد.
خدای متعال انشاءالله ما را به وظایفمان آشنا بکند. در امان بدار ما را هم خودمان را از این طمعها، از این بداخلاقیها و درگیریهای به خاطر رسیدن به این دنیا و این چرب و نرم دنیا در امان بدارد. هم مملکتمان را از آسیب طمعکاران داخلی و خارجی در امان بدارد و انشاءالله که این امانت را به سلامت به زودی تحویل صاحب اصلیاش حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا فداه تقدیم بکنیم.
و الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...