‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد اللهم صل علی و آل محمد من الآن الی قیام یوم الدین.
بحث جلسهی قبل به اینجا رسید که کارکرد اصلی ولایت، تشکیل کارخانهی انسانسازی جامعه و نظام اسلامی و مکانیزم تولید انبوه انسان کامل پیغمبرپسند (دوباره میگویم: مکانیزم تولید انبوه انسان کامل پیغمبرپسند) است. اگر تشکیل نظام اسلامی و تعیین آن نباشد، نهایتاً پنج نفر، ده نفر، گوشهای آدمهای مستعد، قارچهای خیلی مستحکمی که از زیر آسفالت بیرون میزنند، باشند؛ مستحکم باشد، مثل سلمان فارسی. که همه اطرافیان آتشپرست باشند، در سن پیری حقیقت نور به قلب او بتابد، او پاشود بیاید پیغمبر را پیدا کند، شهر کازرون، پاشود بیاید؛ روزبه فارسی، سلمان محمدی.
در فضای رسانهمان هم آدم حرفهایی میشنود، اینها خیلی جالب نیست. کم میآید. مهم نیست. یک دانشگاهی دعوت بودم. میرفتیم نماز، حدفاصل یک الی دو نفر جمعیت شرکت میکرد. گفتم خب، چرا بقیه نمیآیند؟ خاطر خدا! گاهی اینجور چیزها باعث شده که نگاه و سطحمان حداقلی بشود. این بد است. (۸۰ میلیون نفر را هدایت کنیم؟) غصه میخورد: "بابا! این همه آیات نازل شده، خطاب به پیغمبر، ول کن دیگر، کوتاه بیا. نمیخواهم من دیگر. نمیخواهم. طاها، ما بس است دیگر، بابا! کوتاه بیا. آنور یونس را میزند، "میزنی، تو نمیآید، ولش کن!" فراوان، یکی دو تا نه، بالغ بر ده تا آیه داریم در قرآن با این مضمون خطاب به پیغمبر است. به هیچ پیغمبری این حرفها را نزده. "ول کن، آقا! حدیث علیکم الله آقا! ول کن، بس است." به قول مازندرانیها: "وِل کِن!" آقا نمیآید دیگر.
پیغمبر به امیرالمومنین فرمود: "یا علی! اگر یک نفر از شتران سرخم (دنیا و آخرت) دنیا و آخرت بهتر است." کف قیمت را بگوید، نه اینکه به این مقدار بسنده کنیم. دعا برای فرج همین است. ثواب عبادت در دوران غیبت بالاتر است یا در دوران ظهور؟ غیبت. در دوران امام زمان، سهام عدالت بهتر است. که در غیبت هم بهتر است. تو دوست نداری همهی کرهی زمین به سمت خدا حرکت بکند؟ آزاد بشود؟ رها بشود؟ دعای فرج را فهمیدهای؟ آن موقع هم خداست. گناه من ممکن است خیلی سختتر بگذرد در دوران ظهور، دیگر گناه به راحتی ازش نمیگذرد. برای شخص ما که خب، سختتر میشود. دوران ظهور فعالیت کار هم بکنیم.
مسیر شاهراه هدایت، این چشمهی هدایت، کلی سنگ سر راه آمده، آب بسته. شعب برسد به همهی زمینها، برسد کرهی زمین. همهی مردم عالم با حقیقت مواجه بشوند. دردمان این است که آن در روستاهای یوگسلاوی، پیرمرد و پیرزنی هستند که اینها ۷۰ سال عمر کردهاند، کسی نیامده حقیقت را برای اینها تبیین بکند. استعداد هم داشتند. (سلمان) این دولتهای جائر و ظالم و طاغوت سنگی بودند، نگذاشتند حقیقت برسد، کارخانهی انسانسازی راه بیفتد. پس کار برای یک نفر دو نفر نیست، نوع بشر. نوع بشر چه لازم دارد؟ حکومت. نظام اسلامی. جامعهی اسلامی.
جامعهی اسلامی چیست؟ چه جور عنصر و ماهیتی است؟ اینها بحثهای دیگری است. حالا برای اینکه این گوشهی مطلب: جامعهی اسلامی یعنی آن جامعهای، جامعهی اسلامی یعنی آن جامعهای، آن تمدنی که در رأس آن جامعه خدا حکومت میکند. نظام یعنی چی؟ دفاع از نظام هی میگویی نظام، نظام یعنی چی؟ واجبات نظام چیست؟ قیمتی است؟ از خواب گذشته است؟ اگر یک هفته زنگی قیام کرد، فقهی مفصل دارد، بحث تاریخی دارد، بحث روایی دارد. با زنگی گوشهی عالم، به داعیهی حمایت از ما اهل بیت قیام کرد، اقدام کرد. ما اهل بیت واجب است از او حمایت کنیم، دفاع از او، حمایت از او، از نماز واجبتر است. کتاب "عصر ظهور" آقای کورانی را بخوانید، کتاب خوبی است. ایشان هم آدم متوهمی (نیست). این کتاب روایت امام باقر است که در مشرق زمین عدهای قیام میکنند. یک مردی از قم، فرمانده روح الله، اینها جمعیتیاند که بر محور محبت روح الله دور هم جمع میشوند که برخی از روات که در کتب خودشان نقل کردهاند، مثل مرحوم مجلسی، به روح ؟ و علامه مجلسی، قرن یازدهم، سلطان زمینهساز قیام مهدی ما هستند.
از بین انقلاب اینها تا ظهور به اندازهی یک عمر طبیعی فاصله است. عمر طبیعی، ۴۰ سال است. میفرماید که اگر من باشم، آن دوران (زمان امام صادق (ع)) خیلی عجیب است. درک کنم، شده سینهخیز از روی ببرها بروم، خودم را به اینها ملحق کنم. کشتههای آنها عندالله شهیدند. این خیلی حرف است. چند ؟ اهل ؟ کشتهای را شهید به حساب میآورد. انقلاب دیگری یمانی از همه هدایتبخشتر است.
دیگر حالا من یک چکیده از کتاب را برایتان گفتم، خودتان مطالعه کنید، "عصر ظهور". بعد ایشان لبنانی است از علمای لبنان. میگوید که روایت میفرماید که آخرالزمان چشمتان به پرچم یمانی باشد. حالا دیگر رفتیم تو این بحث، اشکال ندارد، آخرالزمان چشمتان به درفش یمانی، روایهی یمانی باشد. آن سه تا درفش، سه تا پرچم آخر، که یکی دست خراسانی، یکی دست یمانی، یکی دست سفیانی. و سفیانی و خراسانی با هم درگیر میشوند. یمانی با سعودی، یعنی آل ؟. فتح مکه هم به دست یمانی است که حضرت ظهور میکنند در مکه. فتح مکه به دست یمانی، فتح عراق به دست خراسانی. ایشان میگوید خیلی جالب است. این کتاب را ایشان ۱۹۹۵، فکر کنم آن دوران نوشته، دههی ۹۰ میلادی. آقای کورانی، آره، دههی ۷۰ ما تقریباً میشود. خیلی تحلیلهای خیلی جالب دارد. تطبیقش کار ندارم، تطبیق تحلیلش خیلی جالب است. میگوید چرا دولت حالا دولت که ندارد یمانی، نهضتش از خراسانی هدایتبخشتر است؟ خیلی تحلیل فوقالعاده بصیر است. خراسانی یک دولت رسمی تشکیل میدهد، نسبت به کنوانسیونهای بینالمللی باید پاسخگو باشد، و نظارت نسبت بهش صورت میگیرد. باید یک دولت باشد، دولت رسمی که در دنیا به حساب بیاید، یک سری قوانین بینالمللی را باید رعایت بکند. دولتها میآیند و بعد دولتها هم فاسد. میگوید اختلاس و رانت و این مسائل زیاد میشود، و تبعیت از قوانین بینالمللی هم به بنبست میخورد. کفار و طاغوت، خنجری که جلویشان همیشه هست، از آدابشان این است. میگوییم خنجر در نمیآید خونی بریزد، ؟.
در هر صورت، جامعهی اسلامی آن جامعهای میشود که حکم خدا را اجرا بکند، با همهی نقصها و کم و کاستیهایی که دارد. این نظام میشود "نظام جسم امام". ما جانباز نداریم، تنباز داریم. جان که باختنی نیست که. تن را میبازم به راه خدا. تن را از دست میدهد. کسی جانش را که از دست نمیدهد که. جانش را از دست بدهد، زنده است دیگر. حفظ این نظام از حفظ تن امام معصوم مهمتر است. و امام معصوم تن خودش را فدا ؟. این نظام و این کارخانهی انسانسازی، قوانین آن جامعه، قوانین خدایی است. یک جلسهای داشتیم چند وقت پیش. این طرح ضیافت رضوی، دانشگاه سراسری کشور آمده بودند، گفتگو داشتیم. یک بحث مفصلی شد در مورد اینکه این نظام چقدر موفق بوده بعد انقلاب، و قیاس نظام بعد انقلاب و قبل انقلاب. قبل انقلاب اسلامی بودیم یا بعد انقلاب؟ قبل انقلاب فساد بیشتر بود یا بعد انقلاب؟ ایران، مدلهای ؟. همه میگفتند که آقا فساد الآن بیشتر است، آن موقع بهتر بود. و فلان و اینها.
حکومت برای من تعریف میشود، دخالت میکنیم. حکومت یعنی یک مجموعه قوانینی که تنظیم میشود، اجرا میشود، نظارت میشود. حکومت، قوانین است. پس اگر لیبرال باشد، سکولار باشد، الهی باشد، این دستهبندی بر اساس اینها است. حالا یک حکومت اسلامی یعنی آن بخشی که اولاً قوانینش است. حالا شما به من بگویید قوانین به نسبت قبل انقلاب اسلامی طرح شده یا نشده؟ همهی اینها که داد و بیداد میکردند، گفتند اسلامیتر شده. یکیشان گفت من مخالفم. این همه داد و دعوا. مقایسه شدن فرق میکند. مباحث شاید در برخی حوزهها پسرفت داشته باشیم، بعید نیست. ولی اصل ماجرا این است که قانونی که تنظیم شده و بنا داریم بهش عمل بکنیم، قانون منطق قرآن، قانون اساسی ما تضاد با قرآن ندارد. لااقل ممکن است ؟، هارمونی و ساختار. جاهایی چیزهایی اجرا میشود که آخر با آن منطق قرآن و اهل بیت جور در نمیآید، درست. ولی بنا نداریم با نص صریح، با مر قانون و مر قرآن مخالفت کنیم.
در مسیر اجرا چقدر موفق بودیم؟ آنقدری که باید موفق باشیم، نبودیم. ضعیف بودیم. خندهتان میگیرد. بعضی از قوانینی که اصلاً در این مملکت سرسوزنی پیاده نمیشود، قوانین الهی است. من هم خبر نداشتم. مجلس خبرگان: "دیهی عاقله". دیهی عاقله چیست؟ بیمه است. به این نحو که اگر شما یک جنایت غیر عمدی مرتکب شدید، داییها و عموها جریمه کنند. دیهی عاقل، بحث فقهی مفصلی دارد، اثبات شده است. از سواد علی البیض (یک سیاهی روی سفیدی). و در طول این ۴۰ سال یک بار هم اجرا نشود. قانون، قانون اسلامی است، قانون اساسی. کسی نگفت آقا من میدانم این جزو شریعت است، عمداً باهاش مخالفت میکند. اجرا میکنیم؟ کدام غلط کرد؟ "خواهرزادهام رفته با ماشین، به من چه؟ شریعت است؟ این فقه است؟" مخالفت با مرّ شریعت و فقه نشده. این میشود قانون اسلامی. این میشود حکومت اسلامی. "بنا داریم عمل بکنیم." بنا داریم عمل بکنیم فرق میکند با اینکه اصلاً هیچ وقت. ما الآن بنا داریم عدالت را در جامعه پیاده کنیم. فساد سیستماتیک نیست، منظور این است، یعنی جایی طراحی نشده، جزو قانون نیست. یک چیزی را که در عین حال میدانیم که فساد، ظلم است، تعمداً پذیرفتیم.
قوانین آن جامعه، قوانین خدایی است. حدود الهی در آن جامعه جاری میشود. عزل و نصب را خدا میکند. (در مخروط اجتماعی اگر به شکل مخروط فرض کنیم و ترسیم کنیم همچنانی که معمول و مرسوم عدهای از جامعهشناسها است) این هرمی که شکل میدهد و "الله الله" واقعی. آقای مصریان بعد از انقلاب آمدند، عکس حسنی مبارک را برداشتند. تابلوی "الله" زدند. اعدام ۷۵ نفرشان را صادر کرد. حسنی مبارک آزاد کردن اخوان المسلمین. ۷۵ نفر حکم اعدام صادر کرده. "خدای من درآوردی که نه، خدای واقعی، خدای قرآن." ولایت دارد، تعطیلات، پیام، تبریک، تشکری، چیزی صادر میکند. این خدا را ما کار نداریم. خدای حاضر، خدای واقعی، حقِّ حقّ. خدای حق. تعمدی نداریم در مخالفت با قرآن. ممکن است صد جا مخالف قرآن در بیاید کارامون. شما توی عدالت، امام جماعت همینو لازم دارید دیگر. ابتناء بر معصیت ندارد. بنا ندارد گناه کند کسی بزند. تقوای او، آنجا میشود فهمید که این حرفی که آنجا زده، تشبیه کرده، جور در نمیآید، اشتباه کرده، معصیت بوده. عین عدالت. نسل شیعه را کنترل کردیم، کم کردیم. وضعیت این شده. ما بنا داشتیم که از سر عمد بزنیم نابود بکنیم. این بوده واقعاً بنا؟ یعنی تعمداً این کار را کردیم یا نه؟ رفرانس بدهم.
کتاب "رسالهی نکاحیه" مرحوم علامه تهرانی. وقتم هم خیلی نداریم، ۵ دقیقه دیگر. امروز "رسالهی نکاحیه" مرحوم علامه تهرانی. این مال اوایل دههی ۷۰ این کتاب، خود ایشان هم اواسط دههی ۷۰. علامه، علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، مشهد، حرم، صحن انقلاب. ایشان چندین جلد آثار مختلف دارد. یکیش این است: "رسالهی نکاحیه". "کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکره مسلمین." در مورد اینکه تهدید نسل و کنترل جمعیت ظلم و خیانت است. ادلهی فراوان از ادلهی پزشکی. چون ایشان مسلط به زبان است. بحثهای سیاسی میکند، بحثهای فقهی میکند. کتاب خیلی خوبی. هم خیلی جالب است. میگوید که شاید با خودتان بگویید که خب، من این حرفهایی که دارم میزنم، رهبری مگر خبر ندارد از این همه مفاسدش؟ یکیش این مطلب، یکی آن مطلب، که رهبری: "من در محضر خدا عذرخواهی میکنم، بابت این سیاست غلطی که توی مملکت ما برای کنترل جمعیت مثل شیر آبی که لازم بود باز کردیم، غافل شدیم، از خساراتی که وارد کرد."
یک دوره لازم بود بعد از جنگ، دورهی کنترلش لازم بود. اوایل دههی ۸۰ ؟، و چقدر خسارت و مصیبت هم زد. یعنی قشنگ یک نسل عقب افتاده، نسل جوانمان یک نسل از دست رفت. آقای علامه تهرانی، ایشان در این کتاب میگوید از مرتبطین با آقام بوده. خیلی هم آقا با ایشان صمیمانه بود. "من خبر دارم آقای فلانی نقل میکند که من در یک جلسهای بودم، آقای خامنهای، آقای هاشمی رفسنجانی با هم بودند. آقای خامنهای اصرار کرده، هاشمی رفسنجانی که این سیاست پیاده نشود." یعنی باز هم بنا نداشته که بخواهد این کار را انجام بدهد که مخالف فقه و مخالف شریعت است. آن بحث بستن لولهها و وازکتومی و ... در هر بیمارستان، چقدر مهرباناند اینها! آب میخورد. دفاع کردند. ببین، بنا را بد نداشته که تعمداً مخالفت با ؟. تا یک حدی ضرورت بوده، احکام ثانویه هم داریم دیگر.
بله، خراب کردن مسجد چه حکمی دارد؟ آجر از مسجد برداری، قصر کنی، حکم جهنم است. قطعاً جهنمی خواهی بود. اتوبان بشود ۵ تا مسجد؟ این مسجد خراب کرده، شاید بیشتر. قالیباف ؟. مصلحت، ضرورت. این همه ترافیک درست میشود، این همه جمعیت معطل میشود. چارهای نداریم آسفالت بشود اینجا، اتوبان بشود. احکام ثانویه به این میگویند. شأن ولایت. مجمع تشخیص مصلحت نظام، خیلی وقتها اینجوری مخالفت بکند با یک چیزی وقتی یک مصلحت قویتری نیست. دقت کنید، مصلحت مهمتری هست، قطعاً مخالف قرآن است. خیلی میشنوم در این گفتگو.
پس یک نظام، نظام اسلامی، وقتی که قانون الهی باشد، رأس هرم که حکومت بکند، اینجا به شهادت نرساندند ما را. در رأس مخروط خداست، و پایینتر از خدا همهی انسانیت و همهی انسانها. تشکیلات را دین خدا، به قانون صلح و جنگ را مقررات الهی ایجاد میکند. خیلی جالب است. حاج قاسم سلیمانی در سوریه رفته بود. عملیات داشتند. "خودت دیگر." یک خانهای را به خاطر مسائل امنیتی، آن اهل خانه را بیرون کرده بودند. ایشان رفته بود از آنجا فرماندهی کرده بود. صاحبخانه ازش عذرخواهی کرده. جزئیات ؟. بنا دارد یک درخت را در جنگ شما نباید خراب بکنی. جان آدمها خیلی مهم است. مصلحت دولت ما این نیست، باید بزنیم همه را با هم.
عراق ما را بمباران میکرد، موشک میزدند تهران، اینور آنور. امام فرمودند که شما بمباران بکنید ولی بمب نیندازید. گفتند آقا گرد و خاک انداختیم فهمیدند. بمباران بکنیم فقط مراکز تسلیحاتی. یک نفر اگر کشته بشود شما ؟. نظام اسلامی خواست خودش را بزنیم. صدام را جمعش بکنیم. دو تا موشک اگر ما در بغداد زده بودیم، جنگ را یک ساله جمعش کرده بودیم. کشته دادیم، که کشتهی به حق دادیم. کشتهی ناحق ندادیم. از کجا معلوم که اگر ما بغداد را میزدیم، قطعاً جنگ تمام میشد؟ شاید آن ۶۰ جای دیگر، یک اجماع جهانی، ۵۰ تا کشور دیگر هم میآمدند. محاسباتی که او دارد، با خودش دیگر. ولی میشود. ولی چیزی که مهم است این است که ما یقین داریم او بنا ندارد مخالفت با حکم خدا کند. این میشود نظام.
زمام دست کسی است. رهبر کسی که بنا ندارد مخالفت با ؟. حفظ این نظام از حفظ تن امام زمان مهمتر است. حل نیست. کارآمدی یعنی تناسب نسبت چی و چی؟ شاخص. شاخص به نسبت وظایف و توانایی. مقداری که وظیفه دارد، وقتی وظیفه را وظیفه نمیداند، این را چیکار میکنیم؟ وظیفه را پذیرفته به عنوان وظیفه. این خودش یک بخشی از کارآمدی است. وقتی کسی وظیفه ندارد نسبت به تربیت مردم، یک دعوای جدی که با لیبرال ما داریم همین است دیگر. اولین بحث کارآمدی این است که یک وظیفهای را وظیفه بداند، توان داشته باشد برای اجرای آن وظیفه. درست است.
یک نظام، اولین رکن الهی بودن که وظایف الهی است. اولین شعبهی کارآمدی نظام، تشکیلات دین خدا به وجود میآورد. قانون صلح و جنگ را مقررات الهی ایجاد میکند. روابط اجتماعی را، اقتصاد را، حکومت را، حقوق را، همه و همه و همه را دین خدا تعیین میکند. و دین خدا اجرا میکند. و دین خدا دنبال این قانون میایستد. این جامعهی اسلامی مراتب دارد. معضل جدی در تحلیل مباحثمان این نگاه صفر و یکی است. این را من درستش کنیم. یا اسلامی هست یا نیست. یا فساد دارد یا ندارد. غلط است. این منطق فازی غلط است. جواب منطقه صدرایی لازم است. تشکیکی، مراتب دارد. صفر تا صد مراتب دارد. دائماً باید با مراتبش ؟. الآن رشد کردیم. نه که درصدی باید نظر کرد و سنجید.
جامعهی اسلامی الآن اسلامی هست؟ الآن اسلامی هست؟ آقا، جامعهی خود پیغمبر، امیرالمومنین، خیلی اسلامی نبود. آن جامعهی آرمانی نه. اینقدر جامعهی امیرالمومنین اشکال و ایراد داشت. امیرالمومنین خیلی چیزها را کوتاه آمد. در خود قوانین، رفتند دوستان بیرون، برگردند. مصلحت. امیرالمومنین آقا، قانون این مملکت، قوهی قضاییه است دیگر. حکومت رسید بعد از عثمان. قوانین قضایی، جزایی، کیفری را قوهی قضاییه را بر اساس رأی شیخین بسته بودند. پیشنهاد دادند. گفتند که شما بگو که من بر اساس سنت رسول الله و سنت شیخین عمل میکنم. سنت رسول الله، اعدام کردن دختر شکمش باد کرده، زنا کردی، بچه ؟. حکم اعدام صادر میکردند. امیرالمومنین آمد، فرمود که این قوانین را اصلاح بکنیم؟ مردم در مسجد تحصن کردند. "سنت شیخین دست برداریم؟" یک تعداد پسر اختلاس کرده. تو هم آدم خرفتی هستی، سلامت روانی هم نداری. نیست. ما همینجور هی آمدیم جلو. حرکت ما رو به جلو است. بنا داریم قانون را پیاده بکنیم. با همهی ضعفها و... توفیق بده عزیز انقلاب.
در حال بارگذاری نظرات...