شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و سه

00:32:15
697

کتاب آن سوی مرگ کوششی کم‌سابقه برای به تصویر کشیدن عالم پس از مرگ است. ✔ نویسنده ی این کتاب کوشیده است تا با بهره‌گیری از گفته‌های افرادی که پیش از این تجربه‌ای نزدیک به مرگ را داشته‌اند، تصویری واقعی از عالم پس از مرگ به تصویر بکشد. ✔ مطالب این کتاب بر اساس آیات قرآن کریم، روایات اهل بیت (ع) و نکات عقلی و فلسفی ، طی ۳۹ جلسه در دانشگاه فردوسی مشهد، شرح و تبیین شده است. ✔ این مطالب در ادامه بخش سوم از مباحث تأثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت / نظام تقدیم، بیان گردیده است. ✔ پس از اتمام شرح کتاب طی دو جلسه در تهران به پرسش و پاسخ پیرامون مباحث مطرح شده پرداخته شده است.

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

بدن مثالی، نیمی حیوان نیمی انسان
حالت نشستن ارواح
افسردگی ویژگی جهنمی هاست
داستان حضرت یوسف
چرا پوشیدن پیراهن مشکی کراهت دارد؟
خاطرات مستر همفر در درس آیت الله بهجت
پوشیدن رنگ روشن مستحب است
رنگ لباس فرعون
روانشناسی رنگ افراد متکبر
هندسه پوشش
رنگ عمامه اهل بیت
افکار سیاه جهنمی ها
جواب شبهه ای در قرآن
قیامت ظرف بروز ملکات است
عاقبت ترساندن مومن در دنیا
عذاب شخص مشهور در برزخ
دارا و ندار واقعی در برزخ
حسابرسی مسئولین در برزخ
حدیث پیامبر روی آب معدنی در استرالیا
تذکر استاد به فرد اسراف کار
تشبیه شیعیان به زنبور عسل
عالم برزخ پیرمرد غیرایرانی
داستان طلبه کُندذهن

متن جلسه

هوش مصنوعی : سلسله مباحث مصطفی امینی‌خواه با موضوع شرح و بررسی کتاب آنسوی جلسه بیست و سوم سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم کتاب آنسوی مرگ داستان سوم توضیحات بیرون کتابیمون خیلی زیاد شد یه دو سه جلسه که خیلی بحث از بیرون کتاب کردیم از خود کتاب پیش نرفتیم البته توضیحاتی که دادیم ضروری بود و کمک می‌کرد به فهمیدن اتفاقاتی که از اینجا به بعد میفته انشالله امروز یکمی متنو بیشتر بخونیم بنا دارم یه سری باز نکات رو اگر فرصت بکنیم تو همین تایمی که تو ماه مبارک داریم باز یه سری مباحث فلسفی و قرآنیش رو بیشتر بپردازیم بهش هرچند که دیروز مخصوصاً خیلی دیگه ما پدر رقصو درآوردی شورشو دیگه دیروز درآوردی کامل مباحث عقلی فلسفی بود تو بحث دیروزمون بفهمیم اینکه به صورت حیوان مثلا آدم ها تو عالم برزخ یعنی چی که با خیلی از این مباحث فهمیده میشه گروهی از ارواح تا حدی شبیه حیوانات بود شبیه بوزینه خوک سگ و غیره اما بقیه بقیه اندامشان کاملا بشری به نظر می‌رسید هرچند مانند قحطی زدگان لاغر بودند و پوست بدن اسی مثالی مثل چرم خشکیده بود یا مثل چرم خشکیده مثل چرم خشکیده و ترک خورده بعضی از آدم‌ها ایستاده بودند برخی نشسته و گروهی از طرز نشستنشون برام بگید سعی کرد نشونم بده کف پای راستش رو زیر نشیمنگاه خود گذاشت زانوی چپ رو بالا آورد ساعد دست چپ رو روی زانو قرار داد سپس پیشونیش رو بر ساعد همون دست گذاشت حالت چون باتمه زدن سوسه رو گذاشت روی دست گفت اینطوری شبیه نشستن یک عزادار یک ماتم زده شبیه آدم بسیار افسرده و مایوس افسردگی ویژگی جهنمی ها ویژگی جهنمی‌ها و بهشتی‌ها در دنیا و برزخ و اینا یکیه‌ها اینو توجه داشته باشید هیچ وقت یک مومن بهشتی در دنیا مبتلا به افسردگی نمیشه افسردگی مال جه جهنمی یه حزنی داریم آدم احساس می‌کنه یه سری کارا رو باید انجام می‌داد انجام نداده یه نقطه مطلوبی بوده که باهاش فاصله داره اون حزن یه بحث دیگه‌ستا این حزن مطلوبه چیز خوبی هم هست ولی حزن از دست دادن از دست رفتن الا ان اولیا الله لا خوف علیهم ولا هم ولی خدا که ناراحت نمیشه برخی دوستان برای مشاوره میان این نکته رو گفتم بهشون فلان اتفاق افتاد تو زندگی ما پنج سال از زندگی ما از دست رفت عرض کردم بهشون اصلاً آدمی که تحت ربوبیت و مدیریت خدا باشه نمیشه چیزی رو از دست بده دست رفتن نداریم یوسف بدتر شدی پیغمبر زده باشی زیبا باشی ویژه باشی بندازنت تو چاه از شام که درت میارم به عنوان برده می‌خرم می‌برن اونی که بزرگت کرده به اتهام اینکه قصد سود داشتی میندازت زندان هی بد از بدتر بعد خواب یکی میاد پیشت می‌بینه و بعد اون آزاد میشه و بعد بهش می‌سپاری بعد باز اونم یادش میره باز دیگه بدتر از بدتر ولی همه اینا رو آورده که آخر بشی عزیز مص آخر ماجرا مهمه کسی که این باورو داره اصلاً نمیتونه ناراحت باشه افسردگی تو دنیا تو دنیا هم معنا نداره برای کسی که ولی خداست مومن نمیشه افسرده باشه یعنی چی اصلاً افسردگی معنا نداره تعریف نشده تو این دستگاه افسردگی معنا افسردگی ویژگی چرا پیراهن مشکی که راحت داره پوشیدنش پیراهن مشکی پوشیدنش کراهت داره مشکی رنگ عشق مشکی رنگ لباس جهنمیاست چقدر جالبه که لباس‌هایی که اونور اینا نشونه رنگ‌هایی مال اونورم گفتن استفاده نکن چرا علما همیشه پیراهن سفید می‌پوشند حتی روز عاشورا هم خیلی از اساتید و بزرگان علما روی است این زیره بهش میگن عبا سفید می‌پوشند روی حالا رنگش متفاوت میشه تو عزا حالا غذاهای خودشونم معمولاً باز اون روحیه رو تیره نمی پوشند مستر همفر میگه ما باید کاری بکنیم که از خاطراتش خیلی جالبه استاد ما می‌فرمود انقدی که آیت الله بهجت استاد ما شاگردان آیت الله بهجت بودند در فقه اصول چرا قدیمی ایشون بودن انقدر که تو درس فقه و اصولشون آیت الله بهجت خاطرات مستر همفر رو گفتن من وقتی رفتم کتابو خوندم دیدم هیچ چیز جدیدی برام نداشت چون همه رو سر کلاس شنیده بودم پروتکل‌هایی که ابلاغ میکنه جاسوس انگلیس بوده دیگه ابلاغ می‌کنی اتفاقات بعد کشور اسلامی بیفته یکیش اینه میگه باید ذهنیت سازی نسبت به روحانیت که الان بعضی عزیزان ما الحمدالله تو توییتر فعالن اکانت فیک پیدا شهید تولید می‌کنند از روحانیت یه پیام مزخرفی رو که یکی جعل کردی این از این چیزا احتمالاً باید بیشتر شاهد باشیم اگه به عکس بنده در توییتر پیامی دیدید تکذیب می‌کنم پیام مزخرفی هم تولید بشه یکی هم ورداره صدا برداره به اسم اینکه اینم تولید کرده بکشدش خیلی گفته بود باید ما ذهنیت سازی نسبت به علما و روحانیون عوض کنیم نباید جوونا با خبر بشن که روحانیون لباس سفید می‌پوشند لباس سفید لباس کار کسایی است که کارشون بسیار حساسه و دائم با بهداشت مواجهه مثل آشپزا مثل پزشکان این ذهنیت مثبتی که اینجوری هستند علما که مرتباً تمیزن چهره چرکی باید از علما نشون پیراهن سفید استحباب داره چون لباس بهشتیاست رنگ روشن مستحب پوشیدنی کفش سیاه پوشیدن کراهت داره نور چشمو کم می‌کنه چند نفر ما اینجا داریم که کفشش سیاه نیست کفش سیاه کفش سیاه کراهت داره بعد مشکلات در ترشحات هورمونی الی ماشالله که دیگه من بعضی روایاتش و فکت‌های طبیشو دیگه نمی‌خونم که مثلاً یکی از عوامل نازایی کفش تیره یعنی عقیم شدن کفش تیره سیستم متابولیسی رو می‌ریزه به هم رنگ اینجوری گردش خون با اختلال مواجه می‌کنه از این قبیل زیاد داریم رنگ بحث مهمیه چند باری هم قبلاً مطرح کردیم به این مناسبت دوباره گفتم رنگ سیاه رنگ آدمای افسرده است تو دنیا پوشیدنش کراهت داره اهل بیت می‌پوشیم میاد خدا لعنتت کنه یزید که همچین لباسی تن ما کردی ما رو مجبور کرد از این لباسا تنمون عاشق رنگ مشکی نیستیم رنگ عشق نیست رنگ بدبختیه رنگ مشکی اصلاً خوب نیست تا جایی که میشه حتی لباس روحی هم آدم مشکی نپوشه تا کاپشن و اینا رم مواظب باشیم خود بحث رنگ بحث مفصلی تو بهشت ما رنگ مشکی نداریم کار شده باشه جایی باشه رنگ مشکی حالت رنگ مشکی و رنگ‌های تیره و افسرده مال افسرده‌ها و جهنمی لباس فرعونم فرعون مشکی می‌پوشیده همیشه متکبرین از رنگ‌های تیره خوششون میاد روانشناسی رنگ یه بحث جذابی متکبرین از رنگ‌های تیره خوششون میاد دلیلم داره وارد بحث روانشناسیش نمیشم چرا اینجوری جهنمی‌ ربط بدید متکلمی رنگ تیره دوست دارند بعد جهنمی هم هستن چی شد متکبری جهنمی هم هستم بزار رنگ مشکی هم رنگ تکبره هم رنگ جهنمی متکبرین افسرده هم هستند چادر پوشش رویی خانم وارد بحثش نمیشم یه بحثی داریم هندسه پوشش خود پوشش یه نوع معماریه و اشکال هندسی که استفاده میشه معنا و مفهوم داره رنگ‌ها معنا و مفهوم داره خود چادر از جهت هندسی مفهوم داره از جهت رنگشم یه مفهوم داره امام امام زمان رو برخی از بزرگان که دیده امام زمان عمامه مدل ایرانیا می‌بندن و رنگشم سفیده سیدا تو حرم خوشگلا رو میبینم میگه آقا شما امام زمان نیستی خود حضرت امام سفید سرشون می‌کنه علاقه‌ای که امام زمان به ایرانیان و روحانیون ایرانی دارند عموهاشون مدل ایرانیا می‌بندن چون نجفی و لبنانی و ایرانی و اینا مدل ایرانی درست کردیم درآوردیم اعتبار ماهاست وگرنه تو اهل بیت نبوده روز بیست و یکم ماه مبارک بود وقتی اومدن سخنرانی کنن بعد از شهادت پدرشون امیرالمومنین تو اون خطابه‌ای که برای مردم کردن عمامه رو مشکی گذاشته بودن از همینم اثبات میشه که مشکی پوشیدن برای اهل بیت حالت نشست بد گفتش من و مرد چشم آبی هم به این حالت نشسته بودیم با ارتفاع با ارتفاع کمی از سطح بادی نشسته بودن عده‌ای دائم در حال حرکت بودند این گروه جماعتی با افکار سیاه و رفتارهای ناهنجار بودند افکار سیاه سیاهی فکرشه اونجا دیروز گفتم دیگه هرچی هست خودش آورده افکار سیاه بوده افکارش تاریک بوده تاریکی مال خودشه رفتارهای ناهنجار مردمی با خشمی مهار نشدنی کینه‌ای لجام گسیخته یا لجام گسیخته حسادتی آشکار نسبت به دیگران لجام باید درست باشه چون لوگام از اون طرف درسته مردمی که میل فراوانی به آزردن بقیه داشتند دیگر آزار حتی با نگاه تیز و خصمانشون یکدیگر را سوراخ می‌کردند استادیوم بوده احتمالاً می‌شود گفت مخلوطی از شهوات کهنه ارضا ناپذیر دیوانه‌شون کرده بود دائم با فریادهای حیوانی با جیغهای رحمناک و ناله‌های دلخراش به هم می‌پریدند آنها ارواح بسیار شریر محسوب می‌شد گناهاشون آگاه نبودند بقیه چی بقیه ارواح منزوی و بی‌آزار به حساب میومدیم جذابیت مطالب علامه طباطبایی و تفسیر المیزان خاطر ایناشه یه شبهه‌ای در قرآن هیچکس غیر علامه طباطبایی تا قبل علامه طباطبایی نتونسته اینو حل کنه خیلی زیب مجادله می‌فرماید که جهنمیا روز قیامت برای خدا قسم دروغ می‌خوره قیامت که همه چی با ظاهر میشه توجیه کردن قسم دروغ یعنی مثلاً می‌خوام قسم دروغ بخورن ولی نمیشه علامه طباطبایی حل می‌کرد رضوان الله ایشون فرموده کی قیامت ظرف بروز ملکات است قسم دروغ میخوره حرف میزنه تجلی می‌کنه ملکه قسم دروغ خوردن این تجلی می‌کنه این ملکه ملکه شخصیتش جزئی از شخصیتش غوغای المیزان ایناست دیگه اینجا باشه که کولاک کرده نمیتونه قسم دروغ نخوره بعد حقانیت ظرف قیامتم به همینه که هر کی هرچی داره همونو نشون میده تو دنیا ملکه شده بود براش فحش دادن جهنم که میره فحش میده اینجا ملکه شده بود داد زدن عصبی بودن اونجا هم داد میزنه عصبیه ملکه رو با خودش میبره شخصیتشه نمی‌تونی تو خوابم دعوا دارن بعضیا کتک کاری می‌کنه فحش میده نمی‌تونستم فحش نده ملکه شده قیامت ملکوت بروز پیدا می‌کنه حالا اونایی که آزار شده و ملکه شون هنوز آزاد به حد ملکه براشون نرسیده بود اینا پشیمون بودن کاری هم نمی‌تونستن بکنن از زشتی گناهامون آگاهی داشتیم به خاطر اعمالمون بسیار شرمنده بودیم در پیله محکمی از غم فرو رفته بودیم تماس گناهامونو پس می‌دادیم مجازات با وعده مجازات سخت در قیامت همراه بود نمی‌دونستیم چه نوع مجازاتی ولی میدونستیم که قطعا سخت تر خواهد بود قطره‌های عرق اینجا نویسنده میگه قصه‌های عرق روی پیشونی بلندش برق میزد با دستمال عرق‌های ترس عرق‌های اندوه رو گرفت تقلا کرد که بر اعصابش مسلط باشه ادامه داد هر چند گاه صداهای خوفناک می‌شنیدیم فردا داستانش خیلی جالبه یکی از اتفاقاتی که صداهایی که به اصطلاح مو را بر تنمون سیخ می‌کرد گاهی اشکالی مخوف ظاهر می‌شدند به سمت او میومدن و ما رو می‌ترسوندن در حقیقت اون اشکال تجسم اسیری گناهان بود روایت داره کسی تو دنیا یک مومن و بترسونه ذره ترس پیامبر اکرم از مسجد می‌خواستم بیام بیرون حالا تو این دوربین مخفیا و این برنامه‌های ماها ببین چقدر میترسونیم دلهره فوتبالیست بوده هواپیما داشته می‌رفته اومده توی کابین خلبان ماجرا چیه چند سال پیش میکروفون گرفته گفته که عزیزان داریم سقوط می‌کنیم یه دور ملت سکته زدن ملتو می‌ترسونه با شوخی می‌ترسونه پیغمبر مسجد می‌خواستن بیان بیرون کفش یکی رو قایم کرده بود می‌خندیدن این خیلی گشت و اینا حضرت عصبانی شدن بابا شوخی کردیم این ترسید ترسید خط قرمزه ترسوندیش شوخی که بترسونه حرفی که بترسونه پشت دیوار قایم بشیم یه صدایی در بیاریم ترسی که ایجاد کرده رو می‌بینه خود ترسو میبینه صداهای خوفناک ترجمه یا بازتاب اسیری سخنان زشت اون بود سخنان زشتی که به دیگران گفته بودیم تهمت هایی که زده بودیم غیبت هایی که کرده بودیم هر کدام ترس ایجاد میکنه دیگه لباس منو مرد چشم آبی و تعداد زیادی از ارواح بلند و طوسی بود لباس عده دیگر بلند و سیاه اون داستان اول لباس طلایی بود رنگ‌ها رو ما ایجاد می‌کنیم اون طرف از جمله از جمله اینجاست از جمله آن شخص مشهور خیلی مشه خبر نداریم این شخص مشهور کیه شما ذهنتون به سمت کسی نبرید نمیگم کیه حالا شخص مشهور کی بوده در زمان حیاتش اکثر مردم او را می شناختند عالی منصبی قدرتمند و پرنفوذ و بسیار ولخرج با ظاهری آراسته و افکاری بلند پروازانه حضور او در وادی حق الناس با آن وضع شرم آور برایم باور کردنی نبود به حدی که از مرد ۶ ماهه پرسیدم چیزی که من میبینم تو هم میبینی گفت آره ایرانی بود گفت بله دست‌هاش رو از پشت بسته بودند دو تن از گناهکارا او را در سراسر وادی می چرخاندن اغلب ارواح از خواص باطنی این شخص از همه گناهاش خبر داشتند به هر طرف که روم نمی‌شد موجی از تمسخر و توهین به صورتش می‌خورد فهم اون دیروز گفتم چند برابر این طرفه ۵۰ هزار برابر مقیاس دنیا و برزخ ۵۰ هزار برابر ۵۰ هزار برابر این اذیت میشیم و ناراحت الان توهین طرف چقدر میفهمیم ۵۰ هزار برابر میفهم عده‌ای مانند سگ‌های گرسنه‌ای که استخوان یافته باشند دورش رو می‌گرفتند هر کدوم سنگدلانه او را مورد توهین آزار قرار می‌داد چطور با خنده‌های بلند و گستاخ با پرتاب کردن کثافت به صورتش با فحش دادن با هر عمل دیگه‌ای که توهین و تمسخر محسوب میشه مثلا چیزهای خنده‌داری شبیه کلاه دلقک‌ها رو سرش می‌ذاشتن در پشتش سوار می‌شدند او را به سمت همدیگه هول میدادند گاهی به طرز مضحک صورتش رو بزک می‌کردند در یک جمله شخصیتش رو لجن مال می‌کردند لجن مال محترمانه ترین لغتیه که میشه به کار برد او در میان اون آشوب و همهمه وقیحانه با هر استهزا از خجالت آب می‌شد زبونشو در دهن چرخوند و گفت برای مصیبت‌های ذلت بار اومد پایانی وجود نداشت او نماد قدرت نفوذ و شرف از دست رفته روایات می‌فرماید که الفقر والغنا بعد الارض علی الله کی دارای کی نداد بعد از اینکه آدما عرضه به خدا شدن معلوم میشه اینجا ریاست و میز و قدرت و ثروت و بعد الارض علی الله اونجا مگه تحویلت گرفتن است تمام عزت شخصیت غرور و افتخاراتش بخار شده بود مثل تکه یخی در برابر آفتاب تیر ماه مردی که در دنیا قدرت زیادی داشت در اونجا خیلی زبون بود حتی نمی‌تونست چاره‌ای برای برهنگی قبیح و خوار کننده‌اش پیدا کنه مرتب با چهره خجالت زده و تحقیر شده به سمت مامورا می‌دوید التماس می‌کرد که او را به جای دور از انظار مامورا بهش می‌گفتن جایی برای پنهان شدن وجود نداره در هر نقطه از این عالم که باشی همه تورو می‌بینن نه تو میتونی خودتو مخفی کنی نه گناهانت رو سوره مبارکه طاها اینا رو قشنگ به وضوح توصیف کرده این‌ها با این جواب مامورا از حسرتی فزاینده و آرزوی ناممکن متورم می‌شد آرزو خاتمه بده اگه می‌تونست بدون ذره‌ای تردید فورا خودشو از شر وجود خلاص میکرد از شما پنهان نمی‌کنم من با مشاهده احوال مرد مشهور برای اولین بار در وادی حق الناس احساس روایت فرمود هر کس که مسئولیت برای ۱۰ نفر داشته روز قیامت با دست بسته میارن از پس حسابرسی نسبت به این ده تا اگه براومد آزادش می‌کنند بعد بقیه حساب کتاب یعنی اصل در مسئولین جهنم رفتنه حالا سر و کله می‌زنن تقلب می‌کنن فحش و فحش کشی میکنن دروغ میگن تهمت میزنن یک سر سوزن یه جور عقل اگه آدم داشته باشه یه قدم برای ریاست ورمی‌داره فرار نمی‌خواد آدم بکنه ها فرار بکنن دیگه جنگل میشه عالم صحنه جلو راسا تلاوت زیبایی پیغمبره فرمود همیشه سعی کن دم باشی سر نباش سرا زودتر میرن جهنم یه بزرگی سفارش اتوبوس می‌خوای سوار آخر سوار اول باشه بزنه بره جلو مدیریتش بکنه آخر شیرینی حمله کنیم شربت ناهار چیه صفحه شع آخر جهنم دست و پا زدن برای ریاست خیلی وضعیت وخیمیه ریاست خیلی حساب کتاب داره پدری در میارن داستان و حرف زیاده اینجا نمی‌خوام وقتو بگیرم چون می‌خوام این بخش تمومش کنم برای امروز گفتش که میشه به طور سربسته بگین در دنیای زمینی چه کرده بود دکتر صورت گرگرفتش رو به سمت او گرفت و جواب داد این رفیقش حسین پرس گفت کارهای بد مهمترینش مهمترینشون تصرف و هدر دادن سرمایه‌های ملی اسراف چه قدم بین ما رایج نهی از منکر می‌کنیم اینجا پیغمبر اکرم این حدیثو تو استرالیا روی شیشه آب معدنی زدن خیلی بامزه است حدیثو احتمالاً ما الان اولین باری که داریم می‌شنویم این حدیث تو استرالیا رو شیشه آب معدنی رو تشتکش من دیدم کوچک نوشته بازی میکرد پخش و پلا می‌کرد چه خبرته چه خبرتونه ترسالی شدیم یا رسول الله داره میره آب را هدر نده ولو بر نهر آبی باشی آب را هدر می‌گرفتا ماشین آب را هدر نده ولو بر نهر آبی یکی از دوستان عزیزی حالا نمی‌شناسم ۱۰ دقیقه شاید طول کشید رفتم برگشتم دیدم ۱۰ دقیقه آب بازه داره این زیر آب گرفته می‌شوره عصبانی شدم اسراف مشکلات اقتصادی میاره بعد مشکل اقتصادی فساد میاره فحشا میاره هزار تا مسئله میاره علتش از همین جاهاست مصرف پیش نمیاد جدیشم نمی‌گیریم دست امام دستمال می‌خواستم استفاده کنن دستمال دادیم به امام امام یک سوم یک چهارم دستمال جدا کردن به ما کفایت میکنه گفتم آقا کل دستمال باشه اسرافش به چیه دستمال انقدر نیاز داری چه خبر بیت المالم باشه دیگه بیفتیم تو جونشون غلط بزنیم مال دانشگاه و با کاروان همه چی با کارو غنیمت می‌دونم نامش اسرافه از این قبیل ماجراهام زیاده سانسورش کردم پاراگراف بیارم هدف اصلیم افشای حقیقت بود در برزخ تعداد زیادی از از بزرگان روی زمین به خواری زندگی می‌کرده بسیاری از قدرتمندان ثروتمندان و صاحبان مقام برعکس خیلی از کسایی که در زمین پست شمرده می‌شدند مقام تشبیه زنبور عسل کردن گفتن شیعیان ما مس زنبور عسل بین پرنده‌ها دیدی وسط بقیه ظاهرشون مثل عقاب و شاهین و ایناست کرکس گنده مثل زنبور عسل ولی ولی اگر بقیه پرنده‌ها می‌دونستن چی تو شکم این زنبور عسله دنبالش راه یه چیزی داره که قرآن بهش میگه شفا الناس چیه اثر کوچولوییش چی تو دلشه با محبت کردم دستمو بگیر حقیرن کوچیکن چیزی به حساب نمیاد یه دوستی که ما داریم اگه خاطره ازش گفتم که بعضی مسائل و اینا یه وقت برای من می‌گفت که یه پیرمردی از مهاجرین غیر ایرانی تو قم رو یه وقت کنار خیابون دیدم سوارش کردن صورتش انقدر مچاله و درب داغون بود نخودچی کشمش تو صورتش پرت می‌کرد هیچی بیرون نمی‌اومد می‌رفت اون چاله صورت درب داغون چاله چوله ترک شیر چروک حالت ترحمی گفتم حاج آقا یه ساعت اینجا چیکار گفت داشتم می بابای ترحم و دلسوزی و نگاه حقیرانه اینو سوارش کردم بردم بعد چند وقت تو عالم برزخ دیدمش که از دنیا رفته گفتم دیدم یک چهره نورانی شاد سرحال قبراق اینو گفتم یه داستان بهش گفتم حاج آقا چه خبر گفت اینجا بهشته ویلای گ حواسم بهت هست آمارتو آیت الله بهاءالدینی می‌فرمای بهاءالدین انسان عجیبی بود واقعا واقعا انسان عجیب ایشون فرموده بود که یه طلبه‌ای بود اینا خیلی قشنگه‌ها مشروط میشه اعتماد به نفسشو از دست میده عزتشو از دست میده افسردگی میگیره یه طلبه‌ای بود در قم خنگ می‌شناختم نمیفهمید بنده خدا خیلی بعد از مرگش در برزخ او را دیدم راحت بود بله بنده دیدم کتمانی بغل گوشه در برزخ او را دیدم دیدم به خاطر همت سعی و تلاشش مراجع قم شاگرد او شدند در عالم برزخ حالا داستان‌های تدریس و اینا رو می‌خونم براتون جلوتر چیزایی رو میگیم اینورش که هیچی به حسابش نمیاره سلطنت خیلی به این چیزا دل خوش نکنیم به این اعتباریات خیالی بسیاری از ضعفا فقرا و آدمهایی که در دنیای مادی شغل‌های حقیر داشتند اون طرف جایگاه خوب دارند اصلاح می‌کنم آدم‌هایی که ظاهراً شغل‌های حقیر داشتن ثروتمند کنه با دست پر روزی که قراره از اینور بریم بریم برگردیم خونه اصلیمون انشالله خونمونو گم نکرده باشیم دستمونم خالی نباشه خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما قلب نازنین حضرتش از ما

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00