
جلسه بیست و پنج
کتاب آن سوی مرگ کوششی کمسابقه برای به تصویر کشیدن عالم پس از مرگ است. ✔ نویسنده ی این کتاب کوشیده است تا با بهرهگیری از گفتههای افرادی که پیش از این تجربهای نزدیک به مرگ را داشتهاند، تصویری واقعی از عالم پس از مرگ به تصویر بکشد. ✔ مطالب این کتاب بر اساس آیات قرآن کریم، روایات اهل بیت (ع) و نکات عقلی و فلسفی ، طی ۳۹ جلسه در دانشگاه فردوسی مشهد، شرح و تبیین شده است. ✔ این مطالب در ادامه بخش سوم از مباحث تأثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت / نظام تقدیم، بیان گردیده است. ✔ پس از اتمام شرح کتاب طی دو جلسه در تهران به پرسش و پاسخ پیرامون مباحث مطرح شده پرداخته شده است.
برخی نکات مطرح شده در این جلسه
دو نوع بهشت داریم
اختیار ورود و خروج در بهشت برزخی
قوانین متفاوت بهشت برزخی
توصیف دکتر از بهشت برزخی
محدودیت های برزخ از جنس صورت است
برزخ همه کمالات عالم ماده را دارد
تعریف انسان توسط فلاسفه غربی
توضیح مختصر تعریف منطق از انسان
انسان خودش نوع خودش را تعیین میکند
در عالم بالا خوبی ها و بدی ها درنهایت کمال
وجود لذت های مادی منهای نواقص در برزخ
اصالت وجود و اصالت ماهیت
اصل با وجود، ماهیت در ذهن
اسماءالله، صورت های روی زمین
واجب نور، واجب نار
درست و غلط وحدت وجود
همه چیز جلوه ای از خدا
کمال از خدا و نقص از موجودات است
حق یعنی واقعیت، باطل یعنی توهم
قدرت مطلق فقط خداست
تفکرات داعش وار در مورد به بهشت
تفسیری از آیه عند ملیک مقتدر
دیدار بهشتیان مختلف با امام حسین(ع)
مقصود خداوند از آوردن انسان به دنیا
ادامه توصیف دکتر از بهشت
تمام اجزای خانه های بهشتی از نور است
در جهنم نور خدا جلوه نمیکند
هرچه کیفیت عمل بیشتر،نور برزخی بیشتر
متن جلسه
هوش مصنوعی : سلسله مباحث مصطفی امینیخواه با موضوع شرح و بررسی کتاب آنسوی جلسه بیست و پنجم سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم متن کتاب آنسوی مرگ رو با دوستان مرور میکردیم صفحه ۲۸۲ از جایی که این آقای دکتر رو قرار شد ببرن بهشت برزخی مادرش رو بهش نشون بدم او گذاشت که من به آنجا بروم مدت کوتاهی بمانم و بعد خارج شو نکتهای رو اینجا در مورد بهشت برزخی میگه نکته خوبیه نباید این رو فراموش کنید ما دو نوع بهشت داریم بهشت برزخی و بهشت اخروی یا اصلی بهشت برزخی نه به شکوه بهشت اخروی است نه جاودانیست این مکان قبل از روز قیامت از بین میره اما بهشت اخروی و اصلی بسیار باشکوه تره و پس از قیامت به روی بندگان خدا گشوده میشه علاوه بر این جاویدانه و قوانین ثابت و مخصوصی داره لذا در بهشت برزخی یه سری اشکالاتی که هست شبهاتی که هست در مورد حضرت آدم برطرف میشه حضرت آدم چون تو بهشت برزخی بودن از بهشت خارج شدن چون تو بهشت برزخی بودم مقداری اختیار داشتند چون تو بهشت برزخی بودن میزانی وسوسه اونجا معنا داشت بهشت برزخی بینابین البته حالا به این نسبتم وسوسه مثل آدم ماده نداره ولی تنزل تا یه حدی معنا داره حالا وارد اون بحثش پس بهشت برزخی ازش خروج هست برای همین خود این آقا میگه که منو بردن تو بهشت برزخی مادرم بعد از بهشت برزخی مادرم خارجم کردند اون بهشت نهایی خروجی دیگه نداره خروج نداره هرکی وارد بشه دیگه ابدی قوانین ثابتی داره از جمله فقط افراد پاک و آمرزیده شده به اونجا قدم میگذارند ضمناً کسایی که بهشت اخروی میرن هرگز بیرون رانده نمیشن این دو قانون مستحکم بر بهشت برزخی حاکم نیست به همین دلیل گاهی به افرادی مثل من اجازه میدن که به اونجا برن مدت کوتاهی بمونند و بعد خارج خوب ادامه مطلب میگه هاله زیبا به مادرم گفت که موقتا میتونه منو با خودش ببره در نهایت باید به زمین برگرد مادرم مطیعانه و محترمانه سرش رو تکون داد بعد به من گفت با من بیا همون وقت متوجه شدم که دوتایی داریم از کف والی فاصله میگیریم یعنی داریم به سمت بالا میریم ما با سرعتی فوق العاده از اون مهلکه از اون ارواح نفرین شده فاصله میگرفت پروازکنان میرفتی میگه نه مثل تیری که از کمان رها شده باشه مرتب سرعتمون زیادتر میشد عاقبت به حدی بسیار گیج کننده رسید من دیگه نمیتونستم فضای اطرافم رو ببینم یه وقت فضا از عطری روحانی از عطری روح نواز از عطری رویایی پر شد دریافتم که در بهشت در بهشت برزخی هست هرچند هنوز به خاطر سرعت زیاد نمیتونستم دور و برم رو ببینم میگه تا اینکه ناگهان احساس کردم در نقطه فرود اومدیم و اون وقت تونستم دور و برمو ببینم اینجا ماجرای چای خوردنی دارند با هم چایی میریزه و اینا که مفصل صفحه بعد ما در منطقه پر از درختهای تنومند و بلند ایستاده بودیم زیر پامون چمنهای ترد و تازه برق میزدند در فرصتی دیگه راجع به درختها و چمنها توضیح خواهم داد باری مادرم اعلام کرد که در باغ شخصی او هستیم باغ شخصی هر کسی یه جوریه که همه بهشیها رو میتونن توش محدودیت در عالم برزخ معنا نداره محدودیت مال عالم ماده محدودیت نداریم خب محدودیت نداریم یه محدودیتهایی هم داریم ولی محدودیتهاش مادی نیست محدودیتهاش از جنس صورت قبلا چون اینا رو گفتم دیگه توضیح مفصل نمیدم صورت داریم ماده داریم معاد جسمانی هست عالم برزخ جسمانی هست ولی مادی نیست لازمه یادآوری کنم توضیح بدم یا نه چون بعضیا باز میپرسن دوستان جاهای دیگه ماده که گفته میشه توش تغییر و تحوله یه سیب بذر بوده که اومده شده سیب و این سیب بعداً میگنده پوسیده میشه کود میشه دوباره میفته تو چرخه یا خورده میشه تبدیل به انرژی میشه تازه بخشش تبدیل به انرژی میشه توی عالم ماده ما تبل داریم یه چیزی تغییر پیدا میکنه تو عالم بالاتر از ماده که حالا برزخ باشه مثال باشه صورت داریم ماده نداریم بحث بهشت رو داره واردش میشه بهشت برزخی یه مقدارشو بگم لذتهایی که ما اینجا داریم اون طرف هست ببینید عالم بالاتر از اینجا یک کلمه شسته رفته فلسفیش اینه هرچی که کمال تو عالم ماده هست داره هرچی که نقصه نداره یه خلاصه حرف منتشر کردیم در مورد تعریف فلاسفه غرب از انسان که اولش این بود که ارسطو میگه حیوان ناط اشکالات سرازیر شده سمت ما که تو خودت ادعای منطق و فلسفه میکنی درس میدی بعد آخر میای زیرآب ارسطو رو میزنی بله ما منطق ارسطویی به این معناشو که قبول نداریم درس هم گفتیم و میگیم ولی تعریف ارسطو را از انسان که قبول نداریم گفتیم منطق اینه قواعد منطقی هم اینه ولی تعریف ارسطو از انسان درست نیست حالا این پاسخ باشه به دوستانی که بحث رو پیگیری میکنند چون از جاهای مختلف از قم به ما پیام میدن یکی از طلبههای عزیز قم پیام داده بود که من دیدم به فلسفه بسیار منفی بود با این صحبتها عاشق فلس جاهای مختلف دوستان طلبه و دانشجو پیگیر بحث هستند این نکته رو حالا برای این دوستان میگم که حیوان ناطقی که ما تو منطق میگیم چیزی نیست که قبول داشته تعریف منطقیش حالا دیگران که مثل فروید خیلی بدتر از اینو میگن ارسطویی هم مال منطقه تعریف قرآنی نیست حالا اون دوستانی که منطق یه مقداری خوندن فقط برای اینا خیلی سریع بگم رد بشم ما تو منطق یه جنس داریم یه نوع داریم جنسونو میگن حیوان جنس انسان نوعیه زیر این جنس قرآن حیوان یه جنسه انسان هم یه جنس انسان انواع مختلفی و فرقش با سایر حیوانات در اینه که بقیه حیوانات نوع خودشون به دست خودشون نیست که چه نوعی باشند که قبلا در میمون میمون گاو گاوه خرگوش خرگوشه هیچ خرگوشی نمیتونه تغییر بده هویتش رو هیچ گاوی هم نمیتونه تربیت کنه خودش رو ولی انسان انسانیه که نوعش رو خودش تعیین میکنه انسان موجودیه جنسیه که نوعشو خودش تعیین میکنه یا از حیوانات پستن یا از ملائکه بالاتر اینا انواع مختلف تعریف قرآن نسبت به انسان اینه خب پس ما تو بالاتر هرچی از کمال پایینه داریم لذتهایی که هست هرچی از نقصشه خوردن لذتی داره قوتی داره از یه طرف یه چرخهای برای هضمش داره باید هضم بشه دفع بشه کمال خوردن رو اون طرف داریم نقصش رو نداریم چرا نقصشو نداریم چون تغییر و تبدلشو نداریم چون محدودیتش رو نداریم محدودیه نقش داره از این محدودیت تازه عالم برزخ که باز خودش هنوز یکم محدودیت داره بالاتر که بریم دیگه هیچی از نمیمونه حالا خوباشم در نهایت کمال بداشم در نهایت کماله آتیششم در نهایت کماله دردشم در نهایت کماله حسرتشم در نهایت کماله همش به کمال میرسه فقدان اونجا به کمال میرسه سنگینه فقدان الان اینجا نداشتن چشم یه مقدار محرومیت داره تو عالم مثال محرومیتش خیلی بیشتره در قیامت قیامت کبری تامه کبری اونجا دیگه به کمال میرسه کمال درد بابت نداشتن چشم روشن اینا دیگه این بهشت برزخی این شکلیه یه سری مسائل رو از عالم ماده داره ولی مادی نیست صورتش رو داره آدما همدیگرو میبینن تشخیص میدم خونه دارن خورد و خوراک دارن باغ دارند چشمه هست حالا میگه شنا میکند میگه شنا میکنن ولی خیس نمیشن چطوری میشه چون محدودیتش نیست لذت شنا کردن هست کماله نقص شنا کردن که خیس شدن آب به تن گرفتن باید تغییر و تبل صورت بگیره تبخیر بشه خشک بشه مادرم اعلام کرد که در باغ شخصی او هستیم در میانه باغ بسیار وسیعش گفت خونش در همان نزدیکی واقع شده ما از بین درختان گذشتیم طولی نکشید که به یه رود رسیدیم به یه رود پهنی که بیش از حد آرام و شفاف به نظر میرسید پل زیبایی روی رود وجود داشت محل سکونت مادرم در اون سوی پل در آن سوی رود قرار گرفته بود ولی اونجا دیگه رودش رود یعنی چی تا وقتی تاریخ تاریخ است تاریخ است رودش روده اینجا یه چیزی یه بویی از روده یه بویی از روده توضیح بدم دیگه فیوز بچسبونیم و بترکیم اینجا چیکار کنم بگم نگم این همون جاهایی که فلاسفه رو بیدین میدونن دقیقاً به خاطر اینجاهاش یه بحثی داریم به اسم اصالت وجود و اصالت ماهیت خلاصه حرف اینه ادعای فلاسفه اینه میگن شما عالم رو اشتباه فهمید یعنی چی ما میگیم این درخته الان این چیه میکروفونی است که هست میکروفونی است که وجود دارد بله فلاسفه یعنی ملاصد به بعد یه کمی هم اشراقی فلاسفه میگن میکروفونی که هست غلطه وجودی که تو میکروفون میبینی سنگین شد اصل با وجود ماهیت جاش تو ذهن ماست ما فکر میکنیم بیرون ماهیت داریم وجود تو ذهنمون براش بار میکنیم الان بیرون میکروفون داریم تو ذهنمون میگیم هست نخیر ما بیرون وجود داریم تو ذهنمون بهش میگیم میکروفون الجبال فکانت سراب خیلی آیه سنگین سوره مبارکه ن روز قیامت کوهها حرکت میکنند برای عادی هستید میگم میفهمید قشنگ سرابا کوهها حرکت میکنه میفهمی سراب بوده کوه نبوده تو فکر میکردی کوه وجود بوده که کوه میدیدی ماهیت در ذهن شما شکل میگیره بعد ماهیتاً حقایقی بوده وجود حقیقتی بوده اومده پایین صورت پیدا کرده صورتهای مختلف پیدا کرده بالاتر که میری با صورتهای حقیقی تری مواجه میشی بالای بالای بالا که بری میبینی اصلا صورتی کوهی نیست همش اسما الله اسم عظیم خداست اومده پایین شکل پیدا کرده یه بخشش شده کوه کوهی نداریم ما اسم عظیم خداست ما تو عالم چیزی جز اسما الله نداریم سنگینه اسم الله داریم من و شما همه اسماءالله همه اسماءالله آب نداریم ما ما چیزی به اسم آب میخوریم ما مظهر اسم حی و مینوشیم تازه نوشیدنم نداریم خودمونو در معرض جلوه اسم حی قرار میدیم و حیات میگیریم مادی نگاه میکنیم فکر میکنیم یه آبی اومد تشنگی برطرف شد بالاتر که رفتیم آبی نبود مراتب داره دیگه به مراتب ایمان کلا لو تعلمون علم علی عین الیقین الان ما صوت میشنویم از این حرفا درک صوت نیست الان بنده یا واجد نورم یا واجد نارم اینم که دارم به شما منتقل میکنم یا نوره یا ناره دریافت میکنید از ماده اگه اومدین بالا میبینیم نوری داره تولید میشه نوری داره دریافت میشه چون مادی هستیم صوت میشنویم سخنرانی کلاس تدریس فضای ماهیته ماده است صورتهایی داره تازه بزرگوارا رفتن با صورت دیدن دعوت میکنند به اینکه ما از صورتها رد بشیم بریم اسماءالله رو ببینیم امیرالمومنین فرمود من چیزی رو ندیدم الا رأیت الله قبله و بعده و مع نگاه کردم قبلش خدا رو دیدم بعدش خدا رو دیدم باهاش خدا رو اسماءالله سنگین این حرفا کلی جلسات اومدیم دیگه به این حرف برسیم اشکال نداره ماه رمضون داره میاد توی فضای یکم بریم اشکال نداره همش اسما الله بعضی ابیاتی که از مولوی نقل میکنه در بعضی حضرات اشکال میکنند من وارد اون حرفا نمیشم نمیخوام جوابم بدم بعضی حرفهای عرفا کج تابی داره قبول دارم بعضی حرفا مثل وحدت وجود بعضیا بد گفتن بد فهمیدن وحدت وجود گفتم حالا بازم میگم وحدت وجود دو تا خوانش داره دو تا تعبیر ازش که یکیش قطعاً غلطه یکی قطعاً درسته اونی که قطعاً غلط اینه که همه چیز خداست همه چیز خداست غل اونی که قطعاً درسته چیه خدا همه چیز است همه چیز خداست فرق میکنه با خدا همه چیز است میکروفون خداست وجود وجود داره وجود خداست جلوهای از حیات رو داره جلوهای از اسم حی رو داره یه جلوهای از خداست نقصشم مال خودشه اگه نقصی داره مال خودشه کماندار از خداست چون تنزل پیدا کرده باران آب از بالا که میاد هر کمالی که داره زنده میکنه سرسبز میکنه اینا همه از منه که از بالا پایین اومد کثیف شد گل شد کف کرد این از خودش کف میکنه کفه مال خودشه در سوره مبارکه رعد حق و باطلم غلطه جبهه حق جبهه باطل آدمهای خوب آدم این نگاهها غلطه ای کاش میشد بیشتر با هم بشینیم صحبت بکنیم زیر آب همه رو با هم بزنیم حق و باطل یعنی واقعیت و توهم حق یعنی هرچی که واقعیت دارد باطل یعنی هرچی که توهم است فکر میکنی که هست و نیست قدرت دارد این توهمه قدرت ان العزت لله جمیعا همه عزت مال خداست ممکنه خدا بهت کافری هم یک عزت نمایی بده برای امتحان چهار نفر دیگه ولی عزتی نداره توهم میکنی عزت داره توهم میکنی اون قدرت داره قدرت فقط خداست یک قدرت مفاهیم عوض میشه یکی از اساتید محترم حمید دانشکده جلسات ثابتی داشتیم ایشونم اهل ذوق و اهل این وادی و اهل این مسائل و خدا حفظشون کنه مبانی فیزیکی بحثو میگفتند ما مال چیزی حالیمون نبود یه سری بحثهای فلسفه عرفانیشون میگفت بحث قدرت مثلاً شد اونجا عرض کردم گفتم که ما قدرتی نداریم اسم غدیره که تجلی میکنه شما در واقع توی برق مثلاً که با قدرت کار دارید با تجلی اسم غدیر دارید کار میکنید توحید استاد آیت الله جوادی تو حوزه با سخن خدا کار دارند تو دانشگاه با فعل خدا کار داره تو حوزه میگن خدا چه گفت تو دانشگاه میگن خدا چه کرد یکیه جلوههای کار خداست این جلوهها هرچی بالاتر میره به اون حقیقت اسما آدم نزدیک میشه به یه جایی میرسه که دیگه دیگه میره جایی که پیغمبر رفت جبرئیل گفت من اگه بالاتر بیام میسوزم دیگه نمیفهمم اون چیه و چی دیده پیغمبر کجا رفته بعد ما نگاهمون مکان از اینجا رفت اونجا نه مراتب عالم الان من میگم شما رو از دنیا بردم تو آخرت من یه حرف شیرین الهی بزنم شما رو از دنیا بردم تو بهشت راه رفتیم فاصله هست بین این عوالم این عوالم که در عرض نیست که یکی بخواد بره جای جابجا بشه در طول از صورت به معنا منتقل میشه از صورت در بیایم خدا را ببینیم با خدا زندگی بکنیم بازی تدعون من دون الله بله حالا این حقه هرچی غیر خداست باطله آیه قرآنه بفهمید به اینجا برسید که خدا حقه هرچی غیر خداست باطله حق و باطل حالا معنا پیدا هرچی نسبت با خدا نداشت واقعی نیست قدرت علم علمی که نسبت به خدا نداره واقعی نیست باطله توهم علمه کف روی آبه مفصلی پس بهشت کجاست خوشحال باشیم یه جا میریم استخر و آبتنی گناه نکن بهت حوری میدن و دو جوجه دعوتی و این داعشی بدبختو که جنازههاشون تو جیباشون قاشقه بعضیام که بعضی اعضا رو ضد گلوله کرده بودند که این آسیب نبینه بعداً اون وقت میخوان برن استفاده کنن ناهار مهمون پیغمبری موشکها رو زده بودن آخر شب یه جوکی ساخته بودن میگفتن که اینا ماه مبارک به پارسال دیگه گفتن که اینا میخواستن ناهار برن پیش پیغمبر ساعت ۱ موشکها اومد الان میرن اونجا ظرفا رو همه رو جمع کردن و ناهارو جمع کردن ظرفا رو بشورن ناهار با پیغمبر بخورم پیغمبر ناهارو میده قاشق نمیده این توهمات داعشی یه وقت نسبت به بهشت نداشته باشما جوجهای بهمون میدن و کبابی و دودی و اینجوری نیست ما فکر کنیم مثلاً یه ذهنیت اینجوری داشته باشیم که جبران میشه الان گرمه برق نداریم پنکه و کولر نداره انشالله میریم بهش باد میخوری این حرفا نیست عزیز من واقعیت زندگی با حقیقت با حقایق زندگی کن این یه مرتبه از حقایق تو این عالم دنیا وسایل بالاتری داره بالاتر بالاتر او مراتبی داره انبیا اولیا کجا بودن تو باغ نیستن حوری و گلابی و سیب و جوجه و درگیر اینا اشتغال اهل الجنة بالجننه و اشتغال اهل النار بالنار و اشتغل اهل الله بالله خیلی روایت فوق بهشتیا مشغول بهشتند جهنمیها مشغول جهنمن اهل الله مشغول خدا خدا رو میبین فسقاهم ربم شرابور شراب تهورم میگیره نمیگه آخ جون چه آبمیوهای این حرفا نیست خدا رو داره میبینه جلوه خداییش براش شراب داره میگیره فی مقعد صدق خیلی جالبه قرآنی شیرینیه ان المتقین فی جنات فی مقعد صدق عند ملک مقتدر میگه متقین تو نهرن مقتدر نزد پادشاه مقتدر اینا پیش خدا حواسش پرت نمیشه تو شنای خودش غرق بشه از کجا اومده غافل بشه اینا نیست همش جلوه خداست خدا رو داره میبینه سطحش متفاوته بعضی کلاسها خیلی بالاست از خدا فقط نون و آب و سیب و اینا گیرش میاد خدا براش میفرسته لذا از مرحوم علامه طباطبایی نقل میکردند برخی تو بهشت سالی یک بار اباعبدالله الحسین میبینند برخی ماهی یکبار برخی هفته یکبار برخی روز یکبار برخی نمیتوانند از او رو برگردانند و به دیگری نگاه کنم مراتب مختلف میخوام بگم یه وقتی گول بهشت رو نخوریم گر تو را در منزل جانانه مهمانت کنم گول نعمت را نخور مسئول صاحبخانه وقتی میفهمه انرژی پیدا میکنه ولی ما برای بهشت رفتن نیومدیم اینو چند بار من گفتم و باز تاکید میکنم ما اومدیم مظهر همه اسماءالله مظهر همه کمالات بشیم دعوت کرده ما رو گفته من هرچی دارم میخوام به تو بدم انا حی قیوم اجلک حی لا تم من حییم که نمیمیره من اراده کنم میشه میخوام تو رو به این قدرت برسونم تو بهشت البته این یه بخشیش فراهم میشه هم حیات هم اراده قدرت تو بهشت مرتبه نازلش هست هرکی اراده کنه اتفاق میفته هرچی مظهر اراده تام خدا باشیم نه فقط درخت و سیب ایجاد کنیم ظرف مشیت خدا بشیم اهل بیت ظرف مشیت خدا اینا اراده کنن خدا اراده کرده سنگین و سخته نمیدونم سنگینه دو سه خط چند کلمه بخونیم محل سکونت مادرم در اون سوی پل در آن سوی رود قرار گرفته بود اینجا بود که درد دلمون باز شد رود و پل و اینا رو قاطی نکنیم اینا هر کدوم مظهر اسما الله بهشتیا ممکنه فقط پلش رو ببینن اهل الله که تو سطح بالاترن دیگه پل و رود و اینا نمیبینن برای اینا چیز دیگهایه اسماءالله جلو عمارتش حیات وسیعی به چشم میخورد سه رود فرعی در سه طرف حیات و البته عمارت جاری بود زلال و آرومتر بگید عرض رود چقدر بود این فقط توصیف بهشتشو بگیم و تمام حیات خونه چه شکلی بود کمتر ارزش بود حیات یه خونه ویلایی پوشیده از چمن با دیو هایی از شمشادها و گلهای رنگارنگ گلهایی که اغلبشون به رنگ قرمز بودند قرمز آتشی پهنای رودهای فرعی چقدر بود حدود ۵ متر شبیه جادههای آبی بودند یه قایق به راحتی میتونست اونها رفت و آمد کنه در مورد پل توضیح بده پلی زیبا و مینیاتوری بود تور مانند نه بیشتر به تونلی که توسط امواج ایجاد میشه میمانست مادرم گفت ما برای رسیدن به حیات خونه مجبور نیستیم از پل عبور کنیم پل هست محدودیت نیست میتونیم بیواسطه از آب بگذریم با وجود این ما از پل رد میشیم به سمت دیگه رود میریم توضیحات مفصل داره محوطه جلو خونه پر از گل و شمشاد بود این چی بود میگه همین که رسیدیم ۴ نفر ظاهر شدن سمت راست دو نفر سمت چپ ایستاده بودن به من الهام شد که اونا نگهبانن ظاهرشون مثل انسان بود بسیار خوش چهره به نظر میرسیدند اما معلوم نبود زن یا مرد هر چهار نفر لباس سفید اونا با احترام تمام در برابر ما تعظیم کردند مادرم خطاب به اونا گفت میبینید که با یک مهمان اومدم یکی از نگه لبخند زنان گفت ایشان را میشناسیم و رو به من افزود خوش آمدید یه بار دیگه هر چهار تن خم آروم آروم وارد عمارت شدیم خونه مادرت از جهت نمای کلی چه شکلی بود خانه فوق العاده زیبا خونه فوق العاده زیبا و از جنس نور فردا تمام دیوارها تمام درها با توضیحاتی که دادم این پاراگراف الان معلوم میشه یه دو کلمه دقت عزیزان تمام دیوارها تمام درها و پنجرهها و تمام خانه از نور بود در ساخت خانه به جای مصالح معمولی از نور استفاده شده بود الله نور السماوات والا مثل نورهی کمشکات فیها مصباح المصباح فی الزجاج ازجاجتک انها کوکب الدری یوقد من شجرهة مبارکه زیتون نور علی نور امثال للناس و ادامه همه عالم نور خداست جهنم ماجراش چیه جهنم جایی که نور خدا جلوه نکرده حجاب دارن آدما عایقن نور نمیتابه تاریکی از خودشه خودش زمستان کرده الان زمستان برای ما ایجاد میشه خورشید گردش داره زمین گردش داره توی یه حرکتی توی مسیری قرار میگیرم تو یه وضعیتی قرار میگیرند نور نمیاد زمین سرد میشه میشه زم اونجا خودمون خودمونو تو وضعیت قرار میدیم میشه زمستان میشه محرومیت هرچی هم که هست نوره همین جام همش نوره فقط این سیر نزولی خدا نور رو اینجا تابونده سیر صعودی شما باید نورو بتابونی برزخ شما نوریه که شما از اینور تابوندی اون طرف نور و دریافت کردی تابوندی یهدالله لنوره من یشا نورو دریافت میکنه میتابونه برزخش میشه نورانی هرچی نور بیشتری دریافت کنه نور بیشتری برزخش قویتر و بالاتره کیفیتش میره بالا کیفیت صورتش حقیقت و معناش که دیگه در اوج تو این وادی سیر کنیم یا نه بحث سنگینیه تقریبا ۶۰ جلسه تو این موضوع شاید بیشتر صحبت کردیم خدمت عزیزان هستیم خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما قلب نازنین حضرتش از ما راضی بفرما و صلی الله علی سیدنا محمد
جلسات مرتبط

جلسه بیست
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و یک
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و دو
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و سه
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و چهار
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و شش
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و هفت
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و هشت
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و نه
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه چهل و یک
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه چهل
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و پنج
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و دو
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و هشت
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه سی و نه
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و دو
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و سه
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و چهار
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ

جلسه بیست و شش
شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ