باب وجوب اطاعت خدا
شان خدا چگونه درک میکند؟
نشانههای شیعهی اهلبیت علیهمالسلام
ویژگی بارز دشمنی اهلبیت علیهمالسلام
راه رسیدن به اهلبیت علیهمالسلام
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«با وجود طاعت الله، عن ابیجعفر علیه السلام قال: لا تذهبکم المذاهب فوالله ما شیعتنا الا من اطاع الله عزوجل.»
حضرت باقر علیه السلام فرمودند: «که مذاهب مختلف شما را از راه به در نکند؛ که به خدا قسم، شیعه ما نیست مگر کسی که خدا را اطاعت کند.»
«عن ابیجعفر علیه السلام فی حدیث: ان رسولالله صلیالله و علیه و سلم قال: انه لا یدرک ما عند الله الا به طاعته.»
پیامبر اکرم فرمودند: «که شأن چنین است که آنچه نزد خداست درک نمیشود مگر به طاعت خدا.»
«عن ابیجعفر علیه السلام قال: لی یا جابر ایکتفی من ینتهل التشیع؟»
حضرت به من فرمودند: «جابر، کفایت میکند کسی ادعای تشیع داشته باشد و ورود در این مذهب و اینها پیدا کند و تشیع را به خود نسبت دهد؟ «یقول به حبنا اهل البیت» همین که دادش شود که ما را دوست دارد کفایت میکند برای اینکه در تشیع وارد شود؟»
«فوالله ما شیعتنا الا من اتق الله و اطاعه.»
«به خدا قسم شیعه ما نیست، مگر کسی که تقوا داشته باشد و اطاعت داشته باشد از خدا.»
«و ما کانوا یعرفون یا جابر الا به تواضع و خشع و الامان.»
«اینها شناخته نمیشوند ای جابر، مگر به تواضع و خشوع و امانت.»
«و کثرت ذکر الله و صوم و الصلات و البر بالوالدین.»
«کثرت ذکر خدا، روزه، نماز، نیکی به والدین.»
«و تعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنه و الغارمین و الایتام و صدق الحدیث.»
«و رسیدگی به همسایههایی که فقیرند و اهل مسکنت و بدهکاران و یتیمان و راستگفتاری.»
«و تلاوت القرآن و کف السن عن الناس الا من خیر.»
«و تلاوت قرآن.»
شیعه با تلاوت قرآن شناخته میشود، «با نگهداری زبان از مردم، مگر به خیر.» تعبیر لطیفی است.
«و کانوا امنا عشاءهم فی الاشیاء.»
«در هر قبیلهای امین آن قبیله اینهایند، این شیعه ماست.»
«الآنَ قَالَ احبُّ العباد الی الله عزوجل اتقام و اعلمهم به طاعته.»
«تا اینکه فرمود: محبوبترین بندگان به خدا، با تقواترینشان و کسی که بیشتر از همه به طاعت خدا عمل کند.»
«یا جابر، والله ما نتقرب الی الله...»
«ای جابر، به خدا قسم ما تقرب پیدا نمیکنیم به خدای متعال مگر به وسیله طاعت.»
«و ما معنا برائت من النار.»
«همراه ما برائتی از آتش نیست.» خود اهل بیت حساب کار دستشان است.
«و لا علی الله لهد منحجه.»
«و بر خدا برای احدی حجت نیست.»
«من کان لله مطیعا فهو لنا ولی.»
«هر کس که برای خدا مطیع است، ولی ماست.»
«و من کان لله عاصیا فهو لنا عدو.»
«هرکی که معصیت خدا را میکند، دشمن ماست.»
دیگر تعبیر از این عجیبتر! «من کان لله عاصیا فهو لنا عدو.» هرکی معصیت خدا را بکند دشمن ماست. خیلی اعماق وجود آدم را زلزله میاندازد. حداقلش این است که آن وقت که در روایت داریم که وقتی انسان مشغول گناه میشود، روح ایمان از او گرفته میشود که خب یعنی از شاخه ولایت الله و ولایت اهل بیت در میآید در آن موقع، تو ولایت طاغوت. حداقل در حوزه همان عمل. حالا بعضی وقتها بسط پیدا میکند، بیشتر میشود و عمیقتر میشود؛ از عمل به صفت میآید، از صفت به ذات میآید. تعابیری که امروز میبینم در نهجالبلاغه که شیطان میآید گاهی یک تخمگذاری میکند و این را هی نگهبانی میکند و دم و درجه گرما بهش میدهد و پرورش میدهد و این تخم، جوجه میشود و جوجه را پرورش میدهد و این تعبیر باز یعنی تخمگذاری. دم و درجه یعنی هی پرورش میدهد و رشدش میدهد و بزرگش میکند و دیگر جایی میرسد که او اصلاً با این چشم میبیند؛ دقیقاً خلاف مسیر گربه (یا شاید هم "گرفته"). آن طرف با دستش میشود دست خدا و خدا با آن دست: «کُنْتُ یَدَهُ التّی...» (کنت یده التی یبط شُعبها). من با این دستگاه کار میکنم، من با این دوستان حرف میزنم. آن ور شیطان میشود، مسیرش هم فقط طاعت است.
«و ماتنال ولایتنا الا بالعمل و الورع.»
«به ولایت ما رسیده نمیشود مگر به وسیله عمل و ورع.» که باز شبیه به این روایت یک خورده تعابیر فرق میکند. فهمیدیم که:
«والله ما معنا من الله برائت.»
«به خدا قسم همراه ما برائتی نیست.» اماننامهای نداریم که بخواهیم به کسی اماننامه بدهیم که آقا شما برو راحت باش، خوش باش، آزاد باش. خیلی الان بین ما متأسفانه تفکرات هست رایج و فقط عشق اباعبدالله و محبت زیارت کربلا دیگر بقیهاش مهم نیست، بقیهاش دیگر همه حله! ما به کسی نگفتیم: «برائت ندادیم، اماننامه ندیم که برو خوش باش، هر کار دوست داری!»
«علا بیننا و بین الله قرابه.»
«ما به خدا فامیل نیستیم.»
«و لا لنا علی الله حجه.»
«و حجت بر خدا نداریم.» دهانمان باز نیست پیش خدا، زبانمان باز بشود این را ببر جلو، این را بنداز عقب، این را این کار را کن. هیچی دست ما نیست. ما مطیعیم. ما خودمان فقط وسیله طاعتی که به خدا تقرب پیدا میکنیم.
«فمن کان منکم مطیع لله تنفعه ولایتنا.»
«اگر کسی از شما مطیع خدا باشد، ولایت ما به دردش میخورد.»
«و من کان منکم عاص الله لم تنفعه ولایتنا.»
«و اگر ولایت ما به دردش نمیخورد.»
«و حکم لا تقطرو...» (این قسمت شاید اشتباه از من است و منظور «و حکم لَا تُغَرُّوا» یا «و لاتقعوا» باشد.)
«فریب نخورید، مغرور نشوید، گول نخورید با این چیزها که آقا حالا ما محبتی داریم و ولایتی داریم و ارادتی داریم و اشکی و روضهای و چه و چه و چه. اینها فریبتان ندهد، هرچی هست به عمل و طاعت و اینهاست.»
در حال بارگذاری نظرات...