مناجات خدا با حضرت موسی ع
رابطه دو طرفه عبد و خدا
فاصله انسان گناهکار و انسان توبه کار با بهشت
اشک پیمانه و وزن ندارد
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. عن الرضا علیه السلام قال: "کان فیما ناجَ الله به موسی علیه السلام ما تقرّبَ الیّ المتَقرّبونَ به مِثلَ البُکاء مِن خَشیَتی، و ما تعّبدَ لی المتعبدّونَ به مِثلَ الوَرَعِ عن مُحارمی، و لا تزیّنَ لی المتزیّنونَ به مِثلَ الزهدِ فی الدنیا."
اما یحم قناعت. فقال موسی: "یا اکرمَ الاکرمینَ فما اصبتهم علی ذالک؟"
فقال: "یا موسی، امَا المُتقرّبونَ الیّ بالبکاءِ مِن خشیتی فهم الرّفیقُ الاعلی لا یُشرکهم فیه احدٌ. و اما المتعبدّونَ لی بالوَرَعِ عن محارمی فَاِنّی افتّشُ الناسَ عن اعمالهم و لا افتّشَهُم حیا منهم. و اما المتزیّنونَ لی بالزهدِ فی الدنیا فَاِنّی ابیحُ لَهُم الجَنةَ بهذا فِیهِ یَتبّوعونَ مِنها حیثُ یَشاؤن."
امام رضا (علیه السلام) فرمودند که بخشی از این مناجات خدای متعال با موسی (علیه السلام) این بود که خدای متعال فرمود: "متقربی به من نزدیک نشده، به مثل بکا از خشیت من. همه آنهایی که نزدیک شدند، آن چیزی که در نقطه اوج برای تقرّبشان بوده، گریه از خشیت خدا بوده است و متعبدین، تعبد پیدا نکردند به مثل ورع از محارم من. اوج تعبد ورع نسبت به محارم الهی است و متدینین، تزین نکردند برای من به مثل زهد از آنچه که غنایش نسبت به آن مهم شمرده میشود."
اینکه انسان حس بینیازی داشته باشد، طمع نداشته باشد، آب از دهانش راه نیفتد نسبت به شئونات مختلف دنیا، ابعاد مختلف، زوایای مختلفش، اینجا و اصل تزین به خدای متعال، آراستگی و زینت است. اینکه انسان بخواهد زین العابدین بشود، مثلاً زین المومنین بشود، زین المسلمین بشود، زینتی که بخواهد پیدا کند و آراستگی داشته باشد تو عالم ملکوت به زُهد است.
حب دنیا آلودگی است، دیگه هرچی تعلق انسان بیشتر داشته باشه، آلودهتره. هرچی چرک بیشتر باشه، متعلقات بیشترند. کسی پیشتر باشه، چرک بیشتره. هرچی که متعلقات کمتر میشه، زینت در انسان بیشتر ظهور پیدا میکند.
موسی (علیه السلام) عرض کرد: "یا اکرمَ الاکرمینَ فما اصبتهم علی ذالک؟"
یا اکرمَ الاکرمینَ چی رو بر اینها ثابت کرده؟ یا موسی، آنها که فما اصبتهم علی ذالک.
حالا میشه گفت که چی پا برجا کرده یا ثابت قدم کرده یا اینکه چی براشون ثابت میشه. حالا هر دو میشه برداشت. ای موسی، آنهایی که به من تقرب پیدا کردند با بکا از خشیت من، اینها در رفیق اعلی اند و من احدی هم با اینها شریک نیستم. آنهائی که تعبد پیدا کردند با ورع از محارم من، من مردم را از اعمالشان تفتیش میکنم ولی اینها را تفتیش نمیکنم حیاً منهم. سرِ حیایی که از اینها دارم.
کسی ورع داشته باشه از محارم الهی، حیا داشته باشه نسبت به... چون رابطه با خدا رابطه دو طرفه است و همه ابعادش پس کرونی از کرکم تو همه زوایا و ابعاد فراوان مختلفی که داره، این قاعده پابرجاست به میزانی که انسان بره جلو و رابطه رو با خدای متعال برقرار کنه، خدای متعال هم به همون میزان هر چند او کریم و رحیم و خلاصه یک قدم او، ۱۰ قدمه. ولی همون حساب یک قدم، یک قدم یعنی گامهای متقابلی که امروزیها میگن دیپلماسی میگن رابطه با خدا همین جاست.
کسی حیا داشته باشه نسبت به خدا متعال، نسبت به محارم او یک قدم بکشه عقب، خدا نسبت به تفتیش از اعمال او میکشه عقب. او حیا داره نسبت به اینکه دامنش آلوده بشه به معصیتی از معاصی خدا، خدای متعال حیا داره از اینکه بخواهد تفتیش بکند و ریز بشود نسبت به عوالم. حالا خب هر چقدر این درجاتش بره بالا، اون هم درجاتش میره بالا. هرچی این تعمق پیدا کنه، اون هم تعمق پیدا میکنه و اما کسانی که متدینند به زهد در دنیا، من مباح میکنم جنت را به حدی رها. همه بهشت را با همه ابعادش. کسی زهد داشته باشه، این زینت رو داشته باشه، هر جای بهشت که بخواهد.
قال الصادق (علیه السلام): "ان الرجل لیکون بینه و بین الجنة اکثر مما بین الثری الی العرش. فما هو الا ان یبکی من خشیة الله عزوجل نادما علیها حتی یصیر بینه و بینها اقرب."
به یه وقت میشه بین عبد، بین انسان و خدا و بین بهشت، فاصله بین زمین تا عرشه به خاطر شدت گناهان ولی همین که از سر پشیمانی از گناههاش گریه کنه، از خشیت خدا، فاصلهاش بین خودش و بهشت میشه نزدیکتر از پلک چشم تا مردمک چشم. فاصله بین زمین تا عرش با یک قطره اشک از خشیت خدا نسبت به این گناهانی که انسان مرتکب شده، میشه فاصله کدورت پلک که همین چون از چشم جاری میشه، خودش خیلی تعبیر لطیفیه این میشه فاصله پلک تا مردمک چشم.
حدیث آخر را عرض کنم من ابا عبدالله (علیه السلام) قال: "ما من شیء الا و له کیل و وزن، الا الدمعة. ما من قطرة احب الی الله عزوجل من قطرة دمعة من خشیته او قطرة دم فی سبیله، ان فی جهنم لقسم حر لا یُطفئها الا قطرات الدموع."
امام صادق (علیه السلام) فرمودند که هیچی نیست مگر اینکه کیل و وزن داره، پیمانه داره و وزن داره مگر اشک. اشک پیمانه و وزن نداره که یک قطرهاش دریاهایی از آتش را خاموش میکند. میگیم ساده میگیم، میریم تصوری سنگین چه برسه به تصدیق. انسان بخواد تصور بکنه دریاهایی از آتشین، آتشفشانها را انسان تصور بکنه، این مزاحم اینها رو تصور بکنه بعد توی فضای خیلی گسترده بیاد بمونه و بسوزونه یک قطرهاش بیاد و همه اینا رو محو کنه.
قابل تصور همین که اشکی از چشم یه خورده تر بشه، اِقرار العین، چشم تر بشه، دیگه اون صورت را کدورت و تیرگی و ذلت نمیگیره. اگه این اشک جاری بشه، خدای متعال دیگه این صورت رو بر آتش حرام میکنه. دیگه بالاتر از اینکه بخواد آتش را خاموش کنه، خیلی تعابیر بلندی.
اگر گریه کنی، در امتی گریه کند، همه آن امت برج رحمت قرار میگیرد. در راه خدا و توفیق اشک ریختن از سر خشیت خودش و همه نوع اشکی که مایه جلب برکات و رحمت خدای متعالی انشاالله به ما عنایت بکند که اشک بر سیدالشهدا اثرش از اشک بر خشیت خدا هم بالاتره که از روایات متعددی فهمیده میشه. خدا انشاالله توفیق اشک ریختن را (میدهد). الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...