طوبی به چه معناست؟
دعای امام معصوم چه ویژگی دارد؟
دعای رحمانی امیرالمؤمنین علی ع
نقش طوبی در دعاهای اهل بیت علیهم السلام
درخت در بهشت
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم**
از امام صادق (ع) نقل است که فرمودند: «طوبى لمن ترک شهوة حاضرة لموعد لم یره.»
خوشا به حال کسی که شهوت موجود را رها میکند، به خاطر وعدهای که هنوز ندیده است. "طوبى" اینجا نکتهی مهمی دارد. "طوبى" یعنی خوشا به حالِ فلانی. لفظ خوشا به حال بدون معنا نیست، همانطور که "لعن" ما هم لفظ است. دعای ما و لعن ما لفظ است و معلوم است که استحقاق باید پشت آن باشد. امروزی ها میگویند "فحش بچهام صلواته"، ممکن است کسی هزار تومان بگوید و هیچ اتفاقی نیفتد؛ باد هواست! ولی در مورد خدای متعال و اهل بیت، اینها "انما قوله فعله و انما فعله قوله"؛ فعل و قول اینها یکسان است. یعنی این که گفته میشود دعای آنها، دعای تکوینی از عالم امر است: «یهدون بامرنا و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا.» کسی امام میشود که بتواند در عالم امر تصرف کند. بحث امامت ایشان بینظیر است در تاریخ شیعه. ایشان از آیات قرآن حقایقی را گفتهاند که تا قبل از ایشان مطرح نبوده، از جمله ذیل آیه «انی جاعلک للناس اماما»؛ که اصلاً فرق امام با نبی چیست؟ و بعد از همه ماجراها ابراهیم تازه امام میشود. ایشان از آیات قرآن استفاده میکند که امام میتواند در عالم امر تصرف کند و به امر هدایت میکند. لذا امام هدایت به امر میکند؛ دعای او هم از عالم امر است، نه از عالم خلق. اگر گفت "طوبى"، این دعای او با دعای ما فرق میکند.
ما دائماً در عالم خلق میگوییم: «شاید شد، شاید نشد.» دعای امام، "انشا" نیست، "اخبار" است. امام اگر لعن کرد، اگر دعا کرد، انشا نمیکند که بگویید ممکن است این انشا محقق شود یا نشود. او اخبار میکند از انشایی که صورت گرفته. ما توی جامعه می گوییم: «باید بگویی.» اخبار از انشایی است که صورت گرفته، که "وقوعش" را میرساند. نه اینکه بگوییم: «شاید محقق بشه، شاید نشه.» با صیغه ابی و صیغه مضارع، انشا محقق نمیشود، به خاطر اینکه مردد بین اینکه محقق شده یا نشده است. باید بگویی که اخبار کنی از انشایی که صورت گرفته.
در روایتی خیلی مهم است، ولی روایتی هم داریم که "براء بن معرور، رحمک الله یا براء." این را جستجو کنید تا آدرسش را به دوستان بدهم. طولانی است؛ دو سه صفحه. "براء بن حمزه، رحمک الله یا براء" در بحار، جلد ۸ به نظر طولانی است. حدیث عجیبی است. در جلد ۱۷، بابش چیست؟ مربوط به بحث خیبر و معجزات است. حکایت ماجرای خیبر بخشی از آن حدیث است. به یکی از اساتید گفتم؛ اساتید خیلی اهل فن هستند. گفتند: «عالیه این حدیث؛ این اصلا یکی از کبریات عجیب در روایت است که اکثراً به آن توجه نکردهاند.»
کسی بود که جسارتی میکند به امیرالمومنین (ع) و به پیغمبر (ص). پیغمبر فرمودند که این باید موقع دفنش، امیرالمومنین بیاید حلالش کند، وگرنه در جهنم است. حالا ماه رجب در پیش است، ماه امیرالمومنین. حضرت آمدند و فقط این کلمه را گفتند: «رحمک الله یا براء. لقد کنت صواما قواما.» درسته، تو اهل سیام و قیام بودی. حلم امیرالمومنین! به خاطر جسارتی که به امیرالمومنین کرده بود، مرد. آیا در راه خدا از دنیا رفت؟ خاصی نکرده بود. فقط گفتش که میخواست از این غذا بخورد، از آن کتبی که مسموم بود. حضرت جلوتر از پیغمبر گفتند: «نخور. بگذار پیغمبر بخورند، بعد تو.» او گفت: «اتُبخّل رسول الله؟» تو پیغمبر را بخیل میدانی؟ «مسمومه، لا تأکلنی، انی مسمومه یا رسول الله!» از من نخوان، من مسمومم. قرار بود من چه خاکی به سر کنم؟ از دنیا میروی. کفاره گناه که جلوتر خوردی و کفاره توهینی که به امیرالمومنین کردی و گفتی: «تو پیغمبر را بخیل میدانی؟» جواب توئیت خیلی قشنگ است: «من تبخیل نمیکنم، تبدیل میکنم.» یعنی از بخل به پیغمبر نسبت نمیدهم، بلکه جایگاهش را بلند میدانم. حضرت استناد میکنند. خیلی از مباحث تفسیر روایی این جور جاهاست. حضرت کجا به چه آیهای استشهاد میکند؟ همه را خواند.
غرض اینکه پیغمبر آمدند و امیرالمومنین هم یک جمله را گفتند. فرمودند بابت همین یک دعایی که علی (ع) در حق براء کرد، که جهنم و حتمی بود، ما بین زمین تا عرش پر از لذت شد و یکی از ثروتمندانی شد در عالم برزخ، که تعابیر عجیب و غریب است. ببینید یک دعای رحمت علی (ع) این است؛ و اگر کسی به اندازه تمام عوالم عمل صالح داشته باشد، با یک علی (ع) فقیر میشود. غرض دو اثر دعای رحمت و دعای لعنت او این است. در جلد ۱۷، مربوط به جنگ خیبر و اینها. مجاهدت کرده بود. اینجا شکمش را نتوانست کنترل کند. فضای جنگ و اینها بود دیگر. به همونم کفاره گناهش بود؛ همین که خورد و از دنیا رفت.
غرض اینکه دعای امیرالمومنین این است. انشا این شکلی است. آن دعا به نحو "مقتضی" بود، نه به عرض کنم که ضرورت برای وقوع خارجیش. نه دعا میکردند که مقتضی هدایت اینها فراهم شود، و خدای متعال فرمود که من خودم اراده بکنم همه اینها مؤمن میشوند. آن اراده او، مشیت آن جوری صورت نگرفته. مشیت داشته باشد نسبت به اینکه همه را اراده کند. حرص، حرص نسبت به هدایت است. نسبت به اینکه اینها با اراده خودشان این مقتضیات هدایت را بگیرند و پیش ببرند. مقتضیات به اینها خوب برسد. دعای امام هم از باب مقتضی است. از این باب که یک بخشی از مقتضیات هدایت، دعای امام است. آن بخش را خود حضرت ابراهیم برای پدرش یک همچین دعایی داشت. وقتی که معلوم شد که این دیگر هیچ زمینهای ندارد، دیگر دعا نکرد و تبری هم کرد. قطعاً بله بله. آنجا دیگر اراده آنها.
کربلا ببینید. هر دعایی که اباعبدالله کردند و نفرین کردند، محقق شد با جزئیات، با تعابیر بسیار جزئی که مثلاً تو به این نحو کشته بشوی، این جور مرگی داشته باشی، دستت این جور بشود. همش محقق شد. این "طوبى" هم همینه. این "طوبى" مثل ما نیست که بگیم آقا خوشبخت بشی.
درک امام مجتبی در مسجد، داشتند سخنرانی میکردند. حضرت فرمودند: «فکر نکنید که من در ماجرای صلح، فکر نکنید که من قدرت ندارم. برای اینکه من اگر اراده کنم، اهل شام را اهل کوفه میکنم و اهل کوفه را اهل شام.» یک مردی از وسط جمعیت -به نظرم- یک مردی پا شد، گفت که آقا این حرفا چیه؟ حضرت فرمودند: «اِجلِسی یا امرأة.» (بنشین ای زن.) تو بین مردها چکار میکنی؟! یک نگاه کردی، زن شده! بعد با خجالت زد بیرون و رفت تو خونه. زنش هم شوهر شده! همبستر شدند؛ یک بچه خنثی هم به دنیا آمد. توی بحار که هست، آن بخش مربوط به جلد ۴۳. توی «امل»، زن و بچهاش هم دختر است به نظرم.
**طوبى** آره، همین است. بگم: درختی است در بهشت که همه اشجار بهشت از آنجا نشأت میگیرد و سرمنشا آن هم در بیت امیرالمومنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) است. و گفتند که خانهای از خانه مومن نیست، مگر اینکه یک حسنی از این طوبى درش هست. بحث مفصلی است که اصلاً درخت در عالم ملکوت یعنی چی؟ بعد درخت طوبى فرقش با بقیه درختها چیه؟ اینکه در هر خانه یک شاخه دارد یعنی چی؟ چرا در خانه امیرالمومنین و حضرت زهرا سرمنشااش هست؟ چیه؟ خود نقش امیرالمومنین و حضرت زهرا در بهشت بحث بسیار مفصلی است. این دعاهایی که "طوبى" دارد را جمع بکنید، یک چیز عجیب غریبی میشود در روایات. خوشا به حالت! برای ماها دعاست: خدا لعنت کند فلانی را.
مدیریت زمان: کسی که شهوت موجود را ترک میکند به خاطر وعدهای که ندیده، این سهمی از درخت طوبى دارد. خود این درخت بهشتی، دارای شعور است. درخت بهشتی دارای شعور است. درخت طوبى میگردد، اهل خودش را پیدا میکند و «طوبى لهم» یک معناش اینه که در قیامت درخت طوبى اینها را برمیدارد، میبرد تو بهشت. به خاطر همین یک کار که شهوت موجود را به خاطر موعد «لم یره» رها کرده. آنجا درخت، همان طور که آتش جهنم ... حالا یک خلطی پیش میآید، من دیگر وارد آن بحث نمیشوم. میگویند آقا لقمهای که ندانی حرام هم اثرش را میکند، مثل سمی که بدانی یا ندانی اثر میکند. مغالطه عجیب غریبی است! اصلاً آتش جهنم و آتش دنیا قابل قیاس نیستند. آتش جهنم «ذی شعور» است. بله، آتش دنیا را بدانی یا ندانی، سم دنیا را بدانی یا ندانی، اثر میکند. آتش جهنم اینجوری نیست.
**الحمدلله رب العالمین.**
در حال بارگذاری نظرات...