ابتلائات و سختیها؛ یکی از سنتهای الهی برای بیرغبت شدن انسان نسبت به دنیا [2:11]
'تفقّه' لزوماً به معنای مجتهد شدن نیست، بلکه 'فهم عمیقِ ناشی از عمل به دستورات دینی' است [4:03]
ما نوعاً مشکلات دنیا را نمیبینیم چرا که دنیا را دوست داریم [5:15]
حاج قاسم سلیمانی (رحمهالله)؛ شهرت و محبوبیت خدایی در انسانی که ظرفیت آن را داشت [6:53]
تنها کسی می تواند از دنیا 'بهره' ببرد که آن را 'خوب بشناسد' [9:34]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيراً زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا وَ فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا.»
روایت از امام صادق علیه السلام است که فرمودند: «وقتی که خدا برای بندهای اراده خیر کرده باشد...» طبعاً خدای متعال نسبت به همه اراده خیر کرده و معنا ندارد به صورت جمله شرطیه بیاید، همه به این قصد آفریده شدهاند که به خیر برسند. این خیری که اینجا گفته میشود، قاعدتاً منظور این است که شرایط و زمینههایی در خود آن شخص هست که مستحق این شده؛ مستحق این شده که خدای متعال یک خیر ویژه و عنایت ویژهای برای او داشته باشد. خودش یک استعدادی دارد، یک صلاحیتی دارد و از فرصتها استفاده کرده که این زمینهای شده برای اینکه خدای متعال برای او قصد خیر کند. وقتی که اینطور میشود و خدای متعال اراده خیر میکند، «زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا». خدای متعال این شخص را در دنیا زاهد میکند. «وَ فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا».
وقتی خدا خیر کسی را میخواهد، بیرغبتش میکند نسبت به دنیا. این بیرغبت کردن هم از طرق مختلف است: گاهی اطلاعاتی برای انسان پیش میآید، از یک طرف سطح معرفت و درک انسان را خدای متعال تقویت میکند، اسبابی فراهم میکند که یاد مرگ برایش ایجاد شود. گاهی از دست دادن عزیزان است، آدم زیاد میبیند این را. خیلیها مواجه بودیم که آغاز تحولاتشان، مثلاً اگر هم با معارف مربوط به آخرت ارتباط گرفتهاند و اثری رویشان داشته، زمینهاش از دست دادن یک عزیزی بوده: خواهری، پدری، مادری، فرزندی یا دوستی را از دست دادهاند، یا عزیزشان بیماری سختی پیدا کرده، قطع نخاع شده یا به کما رفته است. خدای متعال با اینها، بندگانی که دوستشان دارد و در او خیر میبیند را زاهد میکند، به او میفهماند دنیا چقدر هیچ و پوچ است، چقدر مسخره است، چقدر بازی است، اینجا خبری نیست. به خودی خودش خبری نیست. از این جهت که آخرت اینجا ساخته میشود، ارزش دارد؛ وگرنه خودش به خودی خود به استقلال هیچی ندارد. این میشود آن زاهد کردنی که خدای متعال بندهاش را در دنیا زاهد میکند.
«وَ فَقَّهَهُ»، او را در دین فقیه میکند؛ یک فهم عمیق در عمق جان نسبت به دین. آدمی که ممکن است خیلی معارف زیادی هم بلد نباشد یا فقیه به معنای اصطلاحی و مجتهد نباشد، همانقدر که به آن رسیده را خوب فهمیده؛ مثل خیلی از این شهدای دفاع مقدس، بچه ۱۲ ساله یا ۱۴ ساله. همانقدر که از معارف دین به او رسیده را فهمیده، باور کرده و به عمق جانش رسیده است. این به یک معنا فقیه در دین است. البته هر چقدر توسعه پیدا کند و ابعاد وسیعتری پیدا کند، طبعاً این عنوان فقاهت بیشتر سازگار است و این عنایت از جانب خدای متعال نسبت به او قویتر و شدیدتر است.
و ویژگی سوم «وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا». خدا چشم او را نسبت به عیوب دنیا باز میکند. میفهمد؛ ماها معمولاً به چشممان نمیآید. علتاش هم همین است که دوست داریم. «حُبُّ الشَّيْءِ يُعْمِی وَ يُصِمُّ». آدم وقتی به چیزی علاقه دارد، نسبت به آن کور و کر میشود. ما چون دنیا را دوست داریم، دیگر نمیفهمیم عیب و ایراد این قضایا را. نمیفهمیم! شهرت را دوست داریم، قدرت را دوست داریم، ثروت را دوست داریم و به خودی خودش هم دوست داریم؛ یعنی خود اینها برای ما شیرین است. آدم عاقل میفهمد که خود اینها شیرینی ندارد و فقط مسئولیت سنگینی به بار میآورند. بله، ما کیف میکنیم معروف بشویم، دیده بشویم، هر جا میرویم سر و دست بشکنند برایمان. این از نفهمی انسان است، از این است که عیوب دنیا را نفهمیده.
اگر آدمی بود که زمینههای خیر در وجود او پرورش پیدا میکرد، خدای متعال عیوب دنیا را به این حال او میکرد؛ عیوب مشهور بودن و تو چشم بودن و سر زبانها بودن را میفهمید؛ عیوب قدرت، ریاست و مسئولیت را میفهمید. البته اینها هر کدام در مواردی برای افرادی شرایطش پیش میآید و مسئولیتی به عهدهشان میآید و خدا اراده میکند که اینها مسئولیتها را به عهده بگیرند. آن شرایطش جداست. حاج قاسم سلیمانی را خدای متعال در این تقریباً ۱۰ سال پایان عمرش، به او شهرت داد. آوازهاش کل دنیا را گرفت. خدا میدانست که حاج قاسم از پس این شهرت بر میآید. خودش هم آدم فهمیدهای بود، واقعاً. همه ویژگیها در حاج قاسم صادق بود که امشب، شب شهادت این سردار عزیز، مقارن شده است امسال شهادت این سردار عزیز با میلاد صدیقه طاهره سلام الله علیها؛ که به هر حال عشق این شهید هم به حضرت زهرا سلام الله علیها واقعاً نمودار و مشخصه است. هم خدای متعال نسبت به دنیا او را بیرغبت کرده بود، پشیزی برایش ارزش نداشت این سروصداها و این عناوین و اینها. هم فقاهت در دین به او داده بود، واقعاً آنقدر که میدانست از معارف دینی، عمیق بود و برای حاج قاسم واقعاً به جانش و دلش، میشود گفت راه پیدا کرده بود. و نسبت به عیوب دنیا هم خدای متعال او را بینا کرده بود که میفهمید دلبسته و فریفته این قضایا این شکلی نشود. «مالک اشتر علی» به او میگفتند، اعتنا نمیکرد و تشر میزد که این حرفها چیست. مثلاً خیلی به اینکه من فرماندهام و رئیسم و ژنرالم و درجهای که روی دوشم است، اصلاً اسیر اینها نشده بود حاج قاسم سلیمانی. اینها الگو گرفتهاند از صدیقه طاهره سلام الله علیها و امیرالمومنین علیه السلام.
انشاءالله که خدای متعال ما را کمک بکند. این حدیث ادامه دارد، فقط یک بخشش را میخوانم: «وَ مَنْ أُوتِيَ هَذِهِ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» فرمود: «هر کسی این سه تا نصیبش بشود، خیر دنیا و آخرت نصیبش شد.» خدا خیرت بده. اولاً فرمود خدا اراده خیر کرده، برای این هم خیر جزئیه محدوده اینها نیست. این خیر دنیا و آخرت. کسی از دنیا بهره خوب میبرد که دنیا را بشناسد و حواسش باشد گرفتار تلهها و دامها و حفرههای دنیا نشود. کی میشود؟ همان شناخت عیوب دنیا. و در این دنیایی که شناخته، بفهمد تکلیفش چیست، خدا از او چه خواسته است. به آن کنه آن معارفی که خدای متعال در قالب دین به بشر ارائه داده، برسد و متوجه باشد. نمیشود. خیر دنیا و آخرت همین سه تاست؛ هم دنیایش آباد است چون خوب استفاده کرده از دنیایش، روی قاعده آمده جلو، روی دستور آمده جلو؛ هم آخرتش آباد است.
انشاءالله نصیب ما بکن این سه تا را در این شب میلاد صدیقه طاهره سلام الله علیها.
الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...