تعریف قرآنی زهد نسبت به دنیا؛
نسبت به هر چه از دست دادید افسوس نخورید،
و نسبت به هر چه بدست آوردید خوشحالی نکنید [01:33]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم، "اِنَّ رَجُلًا سَأَلَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه السلام عَنْ الزُّهْدِ فَقَالَ عَشْرَةُ أَشْیَاءَ."
کسی از امام سجاد (علیه السلام) در مورد زهد سؤال کرد. حضرت فرمودند: «زهد ده چیز است.»
“أَعْلَی دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنَی دَرَجَةِ الْوَرَعِ.”
بالاترین درجه زهد، کمترین درجه ورع است؛ یعنی مرتبهبندی به شکلی است که اول زهد مطرح میشود، بعد زهد که کامل شد، وارد ورع میشود.
“وَ أَعْلَی دَرَجَةِ الْوَرَعِ أَدْنَی دَرَجَةِ الْیَقِینِ.”
بعد ورع که کامل شد، وارد یقین میشود.
“وَ أَعْلَی دَرَجَاتِ الْیَقِینِ أَدْنَی دَرَجَاتِ الرِّضَا.”
بعد یقین که کامل شد، وارد رضا میشود.
"أَلَا وَ إِنَّ الزُّهْدَ فِی آیَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ"
بعد فرمودند: «زهد در یک آیه از قرآن است.»
"لِکَی لَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَ لَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ."
این آیه که فرمود: «اینطور نباشید که بابت چیزی که از دست رفت، غصه بخورید و بابت چیزی هم که به دست آمد، شاد شوید.» این نسبت به امور دنیایی است، نه نسبت به امور اخروی! چرا؟ چون اگر آدم نمازش از دست رفته، وصیتی کرده، خدایی ناکرده دوست خوبی را از دست داده، استاد خوبی را از دست داده، اینها همه غصه دارد، حسرت دارد. اگر فرصتی را به دست آورده، این شادمانی دارد، شکر دارد؛ البته خودش را هم عامل نمیداند که مثلاً اگر توفیق پیدا کرده زیارت رفته، اگر مثلاً انفاق کرده، آن را از خودش نمیبیند، بلکه لطف خدا میبیند و شاد است: "فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ."
ولی نسبت به امور دنیایی و مادی اینطوری نیست؛ اگر از دست داد، غصه ندارد، ناراحتی ندارد؛ اگر هم به دست آورد، شادمانی ندارد. حالا تصادف شد، ماشینش خراب شد، از ماشینش افتاد، مثلاً دنیاست دیگر. حالا مثلاً یکی آنفالو کرد، خب یکی نمیدانم مثلاً رهاش کرد، یکی نارو زد؛ همه اینها مصداق از دست دادن دنیاست دیگر. زهد این است که دلبسته اینها نیست و از نبود اینها ناراحت نمیشود، برای جایزه فلان جا را دادم خوشحال نمیشود. نویسنده برتر شد، کتابش پرفروش شد، یا کتابش کمفروش شد؛ خوب، جایزه بهش ندادند، خوب از این دعوت نکردند، همه دعوت کرد؛ برای سر و دست میشکند، همه فحشش... اینها یکسان باشد برای آدم، خوب، خیلی سخت است و این قبلش آنها را میخواهد؛ یعنی یک مقدمات فکری و معرفتی و باورهایی میخواهد، نسبت به اینکه آنچه از دست رفت، از دسترفتنی بود و مال من نبود، امتحان بود، ابزار امتحان بود. آنچه به دست آمد، مال من نیست، ابزار امتحان است و فرق چندانی برای آدم ندارد. مهم، وظیفه است که انسان باید انجام دهد.
خوب، این هم از این روایت از امام سجاد (علیه السلام)، برای آنکه اهل یقین و اهل زهد شویم.
در حال بارگذاری نظرات...