تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار : نقش متقین در رمزگشایی اسرار وحی

00:08:04
274

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

رمز ورود به عالم در دل قرآن

اطلس و نقشه بودن قرآن برای سالکان

چرا قرآن غیررونده‌ها را پس می‌زند؟

نقد تشبیه نرم‌افزاری و معرفی گوگل ارث قرآنی

لذت موسیقایی یا هدایت حقیقی از آیات

تقوا؛ معیار رسیدن به خدا در قرآن

سالک، تنها مخاطب واقعی رمزهای قرآن

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
درباره رمزگشایی از قرآن؛ رمز ورود به عالم. اگر از قرآن بتوانی رمزگشایی کنی، از همه عالم می‌توانی رمزگشایی کنی. اگر قرآن [برای انسان] مجهول بماند، تمام عالم در حقیقت برای انسان مجهول خواهد بود. رمزگشایی از قرآن خودش کلیدهایی دارد، خودش فرمول‌هایی دارد که چند جلسه‌ای باید در مورد این صحبت کرد. [صحبت از] خود قرآن، [از] رمزهایی که قرآن—یعنی کدهایی که قرآن می‌دهد—برای اینکه چه شکلی می‌شود از آن استفاده کرد، [و] چه شکلی می‌شود [از آن] رمزگشایی کرد.
یکی از نکات مهم در مورد قرآن این است که قرآن مثل یک نقشه می‌ماند، مثل یک اطلس. نقشه و اطلس، مطالعه‌کردنی نیستند. نقشه و اطلس را شما هیچ وقت در منزل برنمی‌دارید که بگویید: «من می‌خواهم بروم یک چند دقیقه‌ای اطلس بخوانم؛ چند دقیقه‌ای نقشه بخوانم.» شما الان نقشه بیرجند را برنمی‌دارید بنشینید مطالعه کنید [و بگویید]: «چه جالب! این خیابان بالای آن خیابان است! چه جالب! این میدان تهش بن‌بست است!» جذابیتی ندارد؛ نکته‌ای ندارد برای شما. این نقشه به درد چه کسی می‌خورد؟ به درد کسی که رونده است و دارد این مسیر را می‌رود؛ در این مسیر است.
این واژه «رونده»، واژه «راهرو»... آن معادل عربی و معادل مشهور ذهن ما چه واژه‌ای است؟ بفرمایید: «سالک». قرآن به درد چه کسی می‌خورد؟ چه کسی می‌تواند از قرآن رمزگشایی کند؟ کسی که سالک باشد؛ کسی که سلوک دارد؛ کسی که حرکت دارد؛ کسی که در راه است؛ کسی که رونده است. الان در مورد بورکینافاسو ما بنشینیم مطالعه بکنیم، به چه درد ما می‌خورد وقتی قرار نیست برویم؟ این باعث می‌شود که ما پس بزنیم. کسی که رونده نیست، وقتی قرآن را می‌خواند، پس می‌زند؛ قرآن او را پس می‌زند.
این از اسرار قرآن نیست؛ [بلکه] قرآن می‌فرماید: «من یک عده را پس می‌زنم؛ یک عده را می‌رانم؛ یک عده را گمراه می‌کنم.» [اشاره به آیه] «یُضِلُّ بِهِ کَثیراً». وقتی قرار نیست [کسی] برود، [فقط] می‌خواهد حفظ بکند، می‌خواهد بخواند. [برای او] با قرآن لذت بردن از این الفاظ و این آهنگ و این‌هاست. مثل این می‌ماند که شما نقشه مشهد را دست بگیرید، هی [فقط] با [نام بردن] از میدان سرافرازان، چه می‌دانم، به کجا—حالا آن طرف‌ها مثلاً—این‌ها را هی با سوز بخوانید. مثلاً چهار تا چهارراه فاصله است از میدان فلان تا میدان فلان. مثلاً چهارراه اول این است. این را هی ده بار با سوز بخوانید؛ دستگاه را عوض کنید؛ از بیات بروید توی، چه می‌دانم، نهاوند و چه و چه؛ هی دستگاه‌هایش را عوض کنید؛ هی لذت ببرید.
البته قرآن یک تفاوتی دارد: قرآن نور است. در هر قیاسی که با او ارتباط برقرار بشود، نور [است]؛ ولو در همین که آدم از آهنگ او لذت ببرد. یک همچین تفاوتی را با این نقشه‌ها دارد. ولی اصل ماجرا این است که تا کسی رونده نباشد، از این حقایق قرآنی بهره‌ای نخواهد برد و رمزگشایی نخواهد کرد.
من قرآن را خوب تشبیه کردم—جلسه اول—به یک نرم‌افزار. [اما] برخی عزیزان گفتند که: «[در] دانشکده مهندسی، چرا اسم [نرم‌افزار فیلترشده‌ای] را آوردی؟ چون فیلتر است!» حالا اولاً که [مگر] در فیلتر بودنش هم [تردیدی هست]؟ بعدش هم حالا بگوییم چون فیلتر [است]، دانشکده مهندسی خودش باید این‌ها را تولید بکند! نرم‌افزار فیلتر [است]؛ اسمش را نیاورید. خیلی زشت است؛ خیلی بد است ما بخواهیم بگوییم [و] یاد بدهیم [و بعد بگوییم]: «تولیدش را بومی‌سازی به ما نشان بدهید. حاج آقا! این‌ها را ما افتتاح کردیم؛ تولید، تولید انبوه کردی؟» به نظرم خیلی جالب نبود این نقدی که بعضاً شنیدیم.
حالا می‌خواهم یک تشبیه دیگر بکنم، اگر بعد از این باز دوباره نقدی نشنویم: قرآن را تشبیه [می‌کنم] به گوگل اِرث. قرآن یک همچین نقشه‌ای است به شرط اینکه شما بلد باشید هی زوم کنید، هی پایین بیایید، هی غور کنید در این نقشه. گوگل اِرث این شکلی است دیگر! شما هر چقدر که غور می‌کنی، هی می‌بینی دارد برایت فضا باز می‌کند؛ تصویر شفاف می‌شود و تا آن جزئیات را دارد به تو نشان می‌دهد.
کسی که با قرآن یک همچین ارتباطی برقرار بکند، اولاً رونده باشد، سالک باشد؛ ثانیاً غور کند. حالا ما هی در مورد این‌ها صحبت خواهیم کرد؛ آیاتش را خواهیم خواند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج‌البلاغه، خطبه متقین... متقین نماد سالکین‌اند دیگر. اصلاً خود سلوک... [ما] در قرآن واژه «سلوک» به این معنا نداریم. سلوک را جاهای دیگر به کار برده خدای متعال: «فاسلُکوا» [برای] زنبور عسل. اهل سیر و سلوک... در مورد بشر، تعبیر سلوک در قرآن تقریباً به کار نرفته است، مگر مواردی که آن هم منفی [است]. واژه اصلی که معادل همین سلوکی است که ما می‌گوییم، واژه «تقوا» است.
یعنی متقین در سیرند؛ چون [حضرت] استاد آیت‌الله جوادی آملی ذیل این آیه می‌فرمودند که: «این نشان می‌دهد که این آیه در مورد قربانی است؛ در سوره مبارکه حج.» این‌ها قبلاً قربانی که می‌کردند، خون این قربانی را به کعبه [می‌مالیدند]؛ و مثل بعضی از ماها که ماشین می‌خریم، [خون] قربانی می‌مالیم به ماشین. [به گمان اینکه] «توهین [است]؛ [اگر] نمِالی، اثر ندارد.» می‌مالیدند. آیه قرآن آمد [و] فرمود که: «این خون نیست که به من می‌رسد، حتی گوشتش هم نیست که به من می‌رسد.» [بلکه] «وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنكُم». آن‌چه که به خدا می‌رسد، تقواست.
خیلی لطیف است! تقوا که وصفِ متصف می‌خواهد! تقوای خالی که به خدا نمی‌رسد؛ تقوای کسی را می‌خواهد که تقوا داشته باشد. خب وقتی کسی تقوا دارد، تقوای او به خدا می‌رسد؛ یعنی خود متقی هم به خدا می‌رسد؛ یعنی خود متقی هم دارد نائل می‌شود. تعبیر قرآن، تعبیر «نَیْل التقوا» است. نائل می‌شود. متقین نائل می‌شوند به خدا؛ نیل می‌کنند به سمت خدا. «لِلمُتّقین». چون این‌ها نیل دارند، این‌ها استفاده می‌کنند، این‌ها سلوک دارند و فقط این‌ها هم هستند که [از] قرآن استفاده می‌کنند.
ان‌شاءالله این بحث را ادامه خواهیم داد. بحث بسیار مفصلی است. با روزی ده دقیقه، بالاخره خیلی بحث پیش نمی‌رود، ولی دیگر چاره‌ای نیست؛ وقت عزیزان بیشتر از این به ما اجازه نمی‌دهد.
خدایا، به حقیقت اهل بیت، ما را اهل تقوا قرار ده. ما را به معارف قرآن آشنا بفرما. و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00