تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج : حجاب‌های نورانی و ظلمانی در مسیر فهم قرآن

00:14:13
215

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

تشبیه حیرت‌انگیز قرآن به گوگل ارث

از نقشه کلی تا جزئی‌ترین چشمه‌ها در قرآن

«لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِينِ»؛ دیدن جهنم در دنیا

گریه‌های پررمز آیت‌الله بهجت در نماز

زوم در قرآن و کشف لایه‌های پنهان حقیقت

تقوا؛ کلید کنار زدن حجاب‌های فهم

هفت بطن قرآن و راز سخنان امیرالمؤمنین

علم مستور؛ منطقه ممنوعه در دانش الهی

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. در جلسۀ قبل خدمت عزیزان عرض شد: البته خب قرآن را که نباید تشبیه کرد. قرآن اشرف حقایق است و بالاتر از آن است که به چیزی تشبیه شود. ما گوگل ارثی که برای جهت‌یابی از آن استفاده می‌کنیم، خیلی زوایا را برای ما باز می‌کند و نکات خوبی برای ما دارد.
یکی از زوایا این است که شما در این گوگل ارث، اولین پرده، اولین تصویری که از نقشه دارید را نگاه می‌کنید. مختصات کلی به شما می‌دهد که در مجموع می‌بینید این کرۀ زمین چند قاره دارد، چقدرش آب است، چقدرش خشکی است و نسبت و اتصال آن‌ها به همدیگر چگونه است. این یک کلیتی است که به دست انسان می‌آید. عالم قرآن همین شکلی است. ما اولین ارتباطی که با قرآن برقرار می‌کنیم، یک نقشۀ کلی از عالم و یک علم اجمالی به ما می‌دهد: قیامتی هست، خدایی هست، ملائکه‌ای هستند، غیبی هست. این اجمالی است؛ برای ما شفاف نیست در آن مرتبۀ اول.
شفافیتش وابسته به چیست؟ وابسته به این است که شما هی عمق پیدا کنید روی نقشه؛ هی عمیق بشوی، غور کنی. هرچه غور کنی، برایت شفاف‌تر می‌شود؛ هی لایه لایه کنار می‌رود. خود قرآن هم به این شفافیت اشاره کرده است. فرموده: «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ». شما اگر علم الیقین داشته باشید، همین‌جا در همین دنیا جهنم را می‌توانید ببینید.
در حالات مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت، ایشان شب‌های جمعه سورۀ اعلی و سورۀ جمعه را می‌خواندند. رکعت اول سورۀ جمعه، رکعت دوم سورۀ اعلی. در سورۀ اعلی، وقتی به آیه‌ای که می‌رسیدند، گریه‌شان خیلی اوج پیدا می‌کرد؛ حالشان خیلی حزینی [بود]. چند جای نمازشان خیلی ویژه بود؛ همیشه این شکلی بود. «سلام علیکم و رحمة الله و برکاته» چه داستانی دارد؟ شاید یک روزی عرض بکنم چرا «السلام علیکم و رحمة الله» ایشان این شکلی بود. این [اتفاق در] سورۀ اعلی بود. برخی اساتید می‌فرمودند: این رمزش این است؛ چون به این آیه که ایشان می‌رسد، ایشان دارد حقیقتش را می‌بیند، جهنم را دارد می‌بیند. این از آن دیدنش است که دارد دادِ نصاب [می‌دهد]؛ [او] از دیدن فهمید. اگر کسی آن‌قدر عمیق بشود و شفاف بشود، حقایق را این شکلی می‌بیند.
خود قرآن: «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ» اگر داشته باشید. استاد آیت‌الله جوادی آملی می‌فرمایند: این علم یقین مال این طرف است، مال آن طرف نیست. مال آن طرف که کفار هم می‌بینند. علم یقین اگر داشته باشی، جهنم را می‌بینی. این [دیدن] مال این طرف است. [اگر] داشته باشی، حقایق اشیا را می‌بینی، حقایق نفوس را می‌بینی، ملکوت عالم را می‌بینی که هر خبری هم هست، در ملکوت است. در مُلک خبری نیست. هر خبری [که هست]، در ملکوت است.
این وابسته به شفافیت [است]. شما ببینید روی نقشه وقتی که زوم می‌کنید، اولاً از بیرون نقشه چیزی نمی‌آید؛ این [همه] تو همین نقشه بود، منتوی بود – به تعبیر فلاسفه: منتوی بود – [و] انطوا داشت. تو همین پیچیده بود؛ هی بازش کردی. شما مثلاً می‌رسید به فلان رودخانه‌ای که در فلان محل است، توی روستایی مثلاً یک چشمه جاری است. آن‌قدر زوم می‌کنید تو این [نقشه]، این چشمه تو آن نقشه بود. اولین تصویری که نگاه کردید، پیدایش نمی‌کردید. در اولین نگاه، اگر به شما می‌گفتند تو این نقشه همۀ چشمه‌های عالم هست، شما مسخره می‌کردید؛ فقط یک دریا آن گوشه دارد، آبی است، بقیه دیگر همه خشکی [است]. خشکی‌ها خبرهایی است. ما در نگاه اول خشکی می‌دیدیم، وقتی عمیق شدیم، دیدیم تا یک رودخانۀ باریک، یک چشمه، آبشار را هم دارد بهت نشان می‌دهد. شرطش این بود که شفاف بشود. این تو همان بود؛ از بیرون نیامد. یکی قدرت داشت، زوم کرد، رزولوشن بالا داشت و دید. یکی نداشت، این شفافیت را نداشت.
وقتی زوم می‌کنید، یک لایه کنار می‌رود. آدم‌هایی که لایه به لایه توانستند کنار بزنند – خوب بگیرید عرض بنده را – آدم‌هایی که لایه لایه توانستند حجاب‌ها را از نفس خودشان کنار بزنند، از نفس خودش این غشاوه را از جلوی چشم برداشتند؛ چشمشان تیز شده، دارد تا اعماق ماجرا را می‌بیند. پرده ندارد. حُجب النور را – به تعبیر مناجات شعبانیه – کنار زده، به معدن عظمت رسیده است. حجاب‌های نورانی، حجاب‌های ظلمانی را کنار زده است. این [فرد] لایه لایه عمیق شده است؛ مثل همین حالتی می‌ماند که شما دارید روی نقشه هی زوم می‌کنی، هی لایه لایه داری کنار می‌زنی. وقتی زوم می‌کنی این است دیگر؛ یک لایه می‌زنی کنار، برو عمیق‌تر شو!
این لایه‌ها را چه چیزی کنار می‌زند؟ نفس ما. دیروز عرض کردم قرآن می‌گوید این لایه‌ها با تقوا کنار می‌روند. شما با تقوا یک لایه را که کنار زدی، فهمت از عالم عمیق‌تر [می‌شود]. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا». عمیق‌تر می‌بینی، خوب تشخیص می‌دهی. مغزها را حالا می‌توانی تشخیص بدهی؛ خیلی شفاف. تقوا داشته باش، من معلمت می‌شوم. این حجاب‌ها را کنار می‌زند با تقوا، با طهارت. لذا فرمود: «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ». آن حقیقت قرآن، آن لایۀ عمیق قرآن که اگر کسی به آن لایه برسد، همه عالم شفاف می‌شود؛ همه عالم را در تمام جزئیات و تمام ابعاد و زوایایش می‌تواند بشکافد. بالاترین درجه مال اهل بیت است؛ بالاترین درجۀ تقواست و توان [آن]. لذا بالاترین درجۀ درک از این قرآن را دارند. همه چیز برایشان شفاف [است]، همۀ حقایق این عالم.
فرمود: «من یک کلمه حرف می‌زنم، از من بپرسی مال کدام آیه قرآن [است؟]». می‌دانید این حرف یعنی چه؟ امیرالمومنین برایتان می‌فرمایند که آقا! باد پاییزی که می‌آید، خودت را بپوشان؛ باد بهاری که می‌آید، بگذار باد بهت بخورد. بعد فرمود: آن کاری که باد با درخت می‌کند، با استخوان‌بندی شما [هم] می‌کند. یک روایت دیگر: باد بهاری احیاکننده است، باد پاییزی مُمیت است، خشک می‌کند. این باد پاییزی وقتی بهتان می‌خورد، باید بپوشانید. بهار نه؛ کاپشن را باید درآورد؛ باد هرچقدر هم بخورد، خوب است. خب، امیرالمومنین وقتی این را می‌فرمایند، کدام آیه قرآن است؟ ما که همۀ قرآن را خواندیم، این را پیدا نکردیم. شفافیت را نداشتی! تو در لایۀ اول دیدی. هفت تا بطن دارد؛ هفت مرحله باید زوم کنی تا به این حرف برسی. [اگر] شما بپرسید حضرت [بگوید این] آیه [است، می‌گویید:] عجب! این آیه داشت این را می‌گفت!
یک ماجرایی دارد. ان‌شاءالله جلسۀ بعد برایتان نقل می‌کنم. سر سفرۀ امام صادق (ع) یک دعایی کردند. یک آقایی نشسته بود. جلسۀ بعد می‌گویم خیلی جالب است که این گفت: «آقا، این شرک است! این که شما [می‌گویید] مال قرآن است؟!»
شفافیت. این را هم بگویم، عرض من تمام [است]. یک نکتۀ بسیار مهم: حالا ما نکات کلامی را هم چون این بحث‌های ما را دوستان دیگر هم جاهای دیگر پیگیری می‌کنند، بعضاً سؤالاتشان هم می‌آید برای ما – مباحث کلامی مربوط به جبر و اختیار این‌ها – گفتم: چشم، ان‌شاءالله وارد بحثش بشویم. یکی این است که خب، واقعاً همه‌چیز اگر قرار است با قرآن روشن بشود که خب دیگر اصلاً ابتلا معنا ندارد. امام معصوم هرجا گیر کنند، یک مراجعه می‌کنند و می‌بینند و خب دیگر اصلاً امتحان برای آن‌ها معنا ندارد. امیرالمومنین می‌دانند اگر جای پیغمبر بخوابد، کشته نمی‌شود. ابراهیم خلیل الرحمن می‌داند هر چقدر این چاقو را بر گلوی بچه بکشد، سر بچه بریده نمی‌شود. [اگر] به شما بگویند آقا برو سر بچه‌ات را ببر، ولی هرچه زحمت بکشی سرش بریده نمی‌شود، کیست که نرود؟ این دیگر چه امتحانی شد؟ او مگر علم ندارد؟ مسئله این است. این هم باز دوباره با همین تشبیه گوگل [ارث] روشن می‌شود.
ببینید، در همین گوگل ارث شما وقتی که زوم می‌کنید، یک جاهای دیگر منطقۀ ممنوعه است؛ به شما نشان نمی‌دهد. هر چقدر هم زوم کنی، نشان نمی‌دهد. نقشۀ من [این است که] قرار نیست شما دسترسی به اینجا داشته باشید. خدای متعال می‌گوید: «من به تو علم کتاب می‌دهم، ولی من یک علم مستور هم دارم.» علم مستورِ این منطقه یک منطقۀ ممنوعه است. من در اختیار تو، امیرالمومنین، هم نمی‌گذارم؛ چون می‌خواهم با این تکه امتحان بگیرم از تو. نمی‌توانی بفهمی که این بچه وقتی من بهت دستور دادم سرش را از تن جدا کن، چه عاقبتی سرش می‌آید. [اینکه بگوییم همه چیز روشن است، پس] اشراف داریم؛ این یک نکتۀ بسیار مهم است. [اینکه] همه [فکر کنند] دیگر همه جور کاری انجام بدهند [چون] هیچ [ابتدایی] نیست و همه‌چیز روشن باشد؛ نه. حدود باید روشن بشود در چه مسائلی.
ارتباطش با اختیارم این است. این را هم عرض بکنم، تمام [است]. شما اگر این‌جور باشد، بدانی خب دیگر هر کسی هر کاری بعداً خواهد کرد و [اگر] در جریان هستی، اتفاقاً به خودت می‌روی مراجعه می‌کنی و می‌فهمی که آینده چیست، آیندۀ خودت چه جور رقم خواهد خورد. این‌ها همیشه یک حالت منعطفی دارد. چندین جلسه در موردش صحبت [کرده‌ایم]. این که آینده مثلاً به شما می‌گویند آقا! شما بعداً فلان کس خواهی شد، این با علم به این است که شما قوایی داری و این قوا را در مسیرش فعال خواهی کرد و روند طبیعی فعال شدن این قوا این است که به آنجا می‌رسد. با همۀ این پروسه دارد به شما می‌گوید.
از کودکی نگاه می‌کند، می‌گوید: «این بچۀ شما فلان مرجع تقلید می‌شود.» در حالات بزرگان فراوان [است]، [مثل] خود حضرت امام (رضوان الله علیه). چقدر بزرگان به ایشان گفته‌اند! مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی گفت، مرحوم آیت‌الله سید حسین قاضی گفت، سید علی آقا قاضی گفت. خبر دارم که از جوانی و نوجوانی به ایشان گفته بودند: «شما...» این با چیست؟ این با علم به این است که شما یک مسیری دارید. این مسیر را اگر فعالش بکنی، به اختیار هم داری و می‌توانی هم فعالش نکنی. با علم به همۀ این‌ها، دارد به شما این اطلاعات را می‌دهد. مثال نرم‌افزار «وییز» (Waze) که مثال زدیم. دارد به شما می‌گوید: «آقا، این مسیر را اگر با این سرعت بروی، نیم ساعت دیگر اینجایی.» [یعنی] علم غیب [داری]! اختیار [هم] دارم! مختصات [را] من دارم بهت می‌گویم. سرعتت عوض بشود، مسیرت عوض بشود، همۀ این‌ها می‌ریزد به هم.
باز در جلسات بعد باید ادامه [دهیم]. ما آخرش فقط همین را می‌توانیم بگوییم – آخر هر جلسه – که این بحث ادامه دارد. در مورد [این مسئله] مفصل صحبت می‌کنیم.
خدایا، ما را با حقیقت قرآن آشنا بفرما. در فرج آقامان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل [بفرما]. صلی الله علی سیدنا محمد و.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00