تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت : قرآن؛ وجود کتبی امام زمان

00:13:35
167

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

دیدن امام یا دیدن قرآن؛ کدام ارزشمندتر است؟

استخاره و محرمیت با قرآن در نگاه بزرگان

رمزهای قرآن و امکان راه رفتن روی آب

آینده بشر؛ از مدیتیشن تا مراقبه قرآنی

تخت بلقیس و علم فرمول‌های عالم در قرآن

معرفت نفس؛ ۲۵ باب اصلی درون انسان

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
خاطره‌ای از یکی از اساتید ما نقل می‌فرمودند از مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت. این داستان، تا آن قدری که بنده خبر دارم، تا حالا رسانه‌ای نشده؛ کتابی نیامده. خاطره‌ای عجیب و فوق‌العاده.
شام جمعه‌ای منزل مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت بودیم. ۵۰ سال روزهای جمعه مجلس روضه داشتند. مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت، شب این روضه، یعنی شام این روضه، برخی از دوستان و عزیزان که خدمتشان بودند، ایشان فرمودند: «من امروز صبح تو روضه که مداح یک جمله‌ای گفت، برای من عجیب آمد. مداح توسل به امام زمان پیدا کرده بود، هی می‌گفت: «آقا جان کجایید؟ قربونتون بشم! ما شما را ببینیم، خدمتتان برسیم.» عارف ما با این جمله اشک می‌ریزیم، ولی عارف به کجا منتقل می‌شود از این جمله؟»
«من با خودم گفتم: امام زمان از دسترس ما خارج است. عدل امام زمان که در دسترس ماست، عدل امام زمان چیست؟ پیغمبر اکرم روز غدیر چه فرمودند؟ «اِنّی تارِکٌ فیکُم کِتابَ اللهِ و عِترَتی.» دو تا چیز را می‌گذارد بعد از خودم: قرآن و عترت. این‌ها عدل همه‌اند، معادل همه‌اند، مساوی همه‌اند. دو تا ثقل، وزنش یکی است، حقیقتش یکی است.»
آقای بهجت فرمودند: «یکی از این دو تا از دسترس تو دور شده. آن یکی که هست، با ثقل دیگر چه کرده‌ای که به دنبال ثقل غایب می‌گردی؟» گفتند: «من تو دلم به آن مداح این حرف را زدم: با این ثقلی که در دست توست، چه کرده‌ای که به دنبال ثقل غایب می‌گردی؟» این (قرآن) هم که امام است، [اگرچه] امام زمان نیست، [اما] معادل امام زمان است؛ دقیقاً در آن شعاع است، دقیقاً در آن افق است، دقیقاً آن مراتب را دارد. امام زمان را زیارت کنیم، مراتب دارد.
به قول استاد ما می‌فرمودند که: بسیاری از کسانی که تشرف پیدا می‌کنند خدمت امام زمان، استفاده‌شان در حد دیدن دکتر است. دکتر را می‌بینی؛ حالا دکتر را دیدی، چه اتفاقی افتاد؟ نسخه هم گرفتی؟ نسخه‌ای که داد، از کدام نسخه‌ها داد؟ نسخه‌های ابتدایی؟ نسخه عمیق داد؟ نسخه را عمل کردی؟ باز هم تشرف پیدا کردی؟ ای کاش از روزگاران [کسی] باشم که استفاده معنوی بکنند از امام زمان.
ایشان دهه آخر ماه رمضان که می‌شد، [مانند] آقای قاضی، معتکف می‌شد با امام زمان؛ ۱۰ روز اعتکاف. برخی بزرگان گفتند: «برای ما کشف شد که این ده روز آخر ماه رمضان را ایشان با امام زمان معتکف می‌شده است.» همسران و فرزندان می‌گفتند که آقا استفاده خاص می‌کرد از امام.
خب، حالا ما امام زمان را ببینیم. یک مرتبه این است که می‌خواهیم چشممان به جمال ایشان روشن بشود. خود دیدن او [یعنی] «النّظرُ إلی علیِّ بنِ أبی طالبٍ (ع) عبادةٌ»، «النّظرُ إلی الامامِ (ع) عبادةٌ»، «النّظرُ إلی الکعبةِ عبادةٌ». نظر به چند چیز عبادت است: نظر به کعبه عبادت، نظر به امام عبادت، نظر به پدر و مادر عبادت. حقیقت پدر و مادر را [که] درک کردم، [دیدم که] نگاه به امام زمانم [هم] عبادت است.
خیلی خب. «النّظرُ إلی المصحفِ» هم عبادت است. نگاه به قرآن هم عبادت است. این وجود کتبی امام زمان است. این مصحفی که در دستان من و شماست، این وجود کتبی امام زمان است. وجود جسمی امام زمان، همین قالب و همین هیکل نورانی و مبارک حضرت است. به این‌ها دقت بفرمایید. من تو این ۱۰ دقیقه‌ها، خدا می‌داند، گاهی یک ساعت، یک ساعت و نیم منبر [باید] خلاصه صحبت بشود. دیگر حرف زیاد است.
امام زمان اگر بخواهند به شکل جسم دربیایند، همین قالب نورانی [ایشان است]. اگر بخواهند به شکل کتاب [دربیایند، آن] قرآن [است]. قرآن یک حقیقت است؛ دو قالب، دو ظهور، دو بروز است. کارکرد این همان کارکرد است. دیدن امام زمان، دیدن جسم امام زمان، همین [است]؛ همین دیدن قرآن معادل همان دیدن جسم امام زمان [است]. نظر [به قرآن] و استفاده‌های معنوی هم همین‌طور [است].
من شنیدم، حتی از دانشجوهایم می‌شنوم: «امام زمان را ما زیارت کنیم، از آقا بپرسیم، امام زمان بیایند توضیح بدهند.» خوب، قرآن که هست؛ از قرآن پرسیدی تا حالا؟ امیرالمؤمنین فرمود: «برید از قرآن بپرسید. فَاستَنطِقوهُ؛ به حرف بکشید.» قرآن حرف نمی‌زند، صامت است؛ باید به حرف بگیری. «عروس حضرت قرآن، نقاب آنگه براندازد که خالی بیند از غوغا، دارالملک ایمان را.» درسته؟ جناب خواجه لسان‌الغیب حافظ، خیلی قشنگ گفتی. محرم نشدی با قرآن؟
برخی محرم می‌شوند. استخاره... جلسه باید با هم صحبت بکنیم. هر کسی برای خودش استخاره می‌کند، یا هر کسی را می‌بینند، می‌گویند: «استخاره یک چیز شریفی است و آن مال کسی است که محرم [باشد].» عروس حضرت قرآن باید نقاب برانداخته باشد از چهره برای کسی که می‌خواهد استخاره کند. او مسیرهای پیشنهادی شما را سر راهت می‌گذارد با استخاره‌اش.
مرحوم آیت‌الله کشمیری این‌طور بود. فضاهای خاصی، ایشان روش‌هایی داشت. می‌فرمود: «یک کارهایی هست، یک روشی است در قرائت قرآن. جواب در قرآن که می‌خوانید، انگشتتان را هم روی صفحه بگردانید. همراه خواندن، انگشت را هم بگردانید.» یکی از آثارش این است که انگشت شما با قرآن محرم [می‌شود]. قواعد عالم است این‌ها؛ مهندسی خلقت. خدا آفریده؛ بعد انگشت نورانیت پیدا می‌کند؛ محرم قرآن [می‌شود]. استخاره فرق می‌کند، می‌داند کجا [اشاره کند].
جناب علامه حسن‌زاده می‌فرمایند که: «شما انگشت را که می‌چرخانید [و] کلمه می‌گردانید، قطعاً اسم اعظم در این قرآن شریف هست.» عبور بزرگان یک تفاوتی باید با امثال بنده داشته باشند دیگر. قرآن خواندن این‌ها و چیزهایی که این‌ها می‌فهمند و روایات هم هست... شما ببینید. من حالا حرف خیلی دارم تو این زمینه. این‌ها مقدمه بحث ماست. ما هنوز به مهندسی خلقت [نرسیده‌ایم]. پارتیشن‌بندی که کردیم، بخش اول بحثمان را بتوانیم جمع‌بندی بکنیم.
شما ملاحظه بفرمایید. امام حسین علیه السلام می‌فرمایند که: «کاف،‌ها، یا، عین، صاد.» آیه چند است؟ سوره چیست؟ آیه اول سوره مریم. فرمود: «اگر من این آیه را برایت تفسیر کنم، [و تو] تفسیر این آیه را بدانی، سِرْتَ عَلَی الماءِ. فقط تفسیرش را بدانی، بر روی آب راه خواهی رفت. فقط تفسیرش را بدانی!» روایت ما [این‌گونه است].
خب، حالا مهندس‌های ما بیایند بروند کشف بکنند قواعد راه رفتن روی آب چیست. این با چگالی چطور در نمی‌کند؟ نکند این هم یک قواعدی دارد، فرمولی دارد؟ نکند این هم یک عده می‌توانند به آن برسند، [و] روی آب راه بروند؟ تازه این کف کار است. پیغمبر فرمود: «اولین مرتبه یقین است.» مراتب پایین امام زمان بروز پیدا می‌کند برای بعضی‌ها. استبعادات دارد، خنده‌دار است. وقتی می‌گویی آقا، حمل و نقل دوران امام زمان با این دوران فرق می‌کند، نمی‌تواند ذهنش را از تو [تصور] ماشین و آهن و آلومینیوم، از این چیزها بیرون بیاورد. از این چیزها، از مواد نمی‌تواند بیاورد بیرون. نمی‌تواند فکر کند حمل و نقلی که بدون این اسباب (هواپیما و قطار و ماشین) [امکان‌پذیر است]. نهایتِ چیزی که در ذهنش می‌آید، این‌هاست؛ [اما] یک چیز پیشرفته‌تر از این باز شده [است].
۲۵ باب اصلی هم درون نفس ماست. آقا، معرفت نفس و شناخت نفس قواعد پیچیده‌ای دارد. شما همین قدر که اراده بکنید... پروفسورها تازگی این نظریه را مطرح کردند؛ خوشم آمد. بعضاً آدم‌های فهیمی آدم می‌بیند. گفته بود: «برآورد من این است که آینده بشریت به جایی خواهد رفت که بشر در یک اتاق خلوت، درِ خودش را می‌بندد، تمرکز بر خودش می‌کند. الان بحث‌های مدیتیشن از بحث‌های بسیار جذاب روز دنیاست؛ مراقبه‌ای که ما [می‌گوییم]. مدیتیشن [یعنی] روی خودش تمرکز می‌کند. هر جای عالم که بخواهد برود، از درون خودش منتقل می‌شود به آنجا.» می‌گوید: «آن آینده بشریت این است؛ بشر به اینجا می‌رسد.» خدا خیرت بده! این‌ها حرف‌هایی است که ۱۴۰۰ سال پیش به ما گفته [شده است]. خوب است که دارند می‌فهمند. قواعد قرآنی است.
«قال الذی عنده علم من الکتاب.» این را بگویم، عرض من تمام [می‌شود]. قرآن می‌فرماید: «یک آقایی بود کنار سلیمان. بعضی فرمول‌های عالم را می‌شناخت؛ با این مهندسی خلقت آشنا بود. بعضاً فرمول‌های عالم را می‌شناخت. تخت بلقیس را از یمن به فلسطین [آورد].» فاصله یمن تا فلسطین چقدر است؟ بفرمایید تقریباً ۸۰۰ کیلومتر. از یمن به فلسطین، قبل از اینکه پلک به هم بزند، حضرت سلیمان این‌ها را [آورد]. قرآن گفته یا نگفته؟ قبل از اینکه سلیمان پلک بزند، تخت را آورد. این باز یک مرتبه بالاتر [است]. با چی؟ «عنده علم من الکتاب». علم به فرمول‌هایی می‌دانست. یک خورده با دم و دستگاه عالم آشنا [بود]. این «علم من الکتاب». خوش به حال کسانی که به علوم حقیقی می‌رسند!
حرف یمن شد. یکی از دانشجویان عزیز این دانشکده، جناب ابونشطان، تازگی از دانشجویان یمنی این دانشکده [بودند]. چند روزی است یمن به شهادت... خوشا به سعادتشان! این‌ها به علم حقیقی نائل شدند. روش‌های ارسطو شدن، پرستو، پرستو و پر... ان‌شاءالله که غریق در رضوان و رحمت الهی باشند. به یاد هم‌دانشکده‌ای‌هایشان هم باشیم و دعاگوی همه ما باشند؛ به برکت صلوات بر محمد و آل.

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00