برخی نکات مطرح شده در این جلسه
جامعه؛ اعتباری یا حقیقتی زنده؟
امام صادق و روایت پیکر واحد مؤمنین
پیوند عاطفی و مسئولیت مشترک در جامعه ایمانی
نقد فردگرایی؛ مشکل فردی یعنی مشکل اجتماعی
عدالت علوی در برابر تکدیگری و تبعیض
بنیصُفّه؛ نماد همدلی با حاشیهنشینان
امام باقر و سرّ غم مشترک میان مؤمنان
وراثت میان برادران ایمانی در عصر ظهور
روحالاجتماع ولایی؛ پیوند ارواح مؤمنین با ولی خدا
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
نکتهای که در جلسات قبل، تأکید آن این بود که در نگاه قرآن، جامعه اعتباری است یا حقیقی؟ آن را اعتبار میکنیم، واقعیت ندارد. مثلاً ریاست را ما اعتبار میکنیم؛ میز [که بر آن] نشسته، حقیقت است. حقیقت مثل روح میماند، اثر دارد، منشأ اثر است. قرآن کریم جامعه را دارای روح میداند، منشأ اثر. هر عضوی از جامعه مثل قطعهای میماند برای جسم و این قطعه هم با این جسم، هم با روح این جسم ارتباط دارد.
دقت بفرمایید: عضو، اولاً، با سایر اعضا تناسبی دارد؛ یک تناسبی دارد. انگشت را تصور بفرمایید. این انگشت، اولاً، یک عضوی است از این پیکره که اصلاً معنا ندارد جدا فرض کردنش. یک انگشت را اصلاً نمیشود در هیچ صورتی جدا فرض کرد؛ اصلاً فرض ندارد جدا بودنش. در عین حال، وقتی که دردی به او برسد، [یا] تألّمی به او وارد شود، اولاً روح آسیب میبیند؛ یعنی روح درد را احساس میکند و روح این درد را به کل جسم منتقل میکند.
نسبت هر فردی با جامعه اینشکلی است. هر عضوی مرتبط با همه اعضا است و ارتباطی با روح دارد و آن روح هم بر بقیه اعضا اثر میگذارد. من چند روایت برایتان امروز آوردهام [تا] بخوانم؛ خیلی هم معطلتان نکنم. فردا میلاد کدام بزرگوار است؟ بفرمایید! اشتباه فرمودید! میلاد کیست؟ امام صادق علیه السلام. آنقدر گفتیم میلاد پیغمبر، یادمان رفته که میلاد امام صادق علیه السلام هم هست.
[حالا] مظلومیت و غربت امام صادق علیه السلام را مطرح کنم. این ایام در مورد پیغمبر تا حدودی صحبت کردیم. من چند روایت از امام صادق [ع] میخواهم برایتان بخوانم. این بحث روح الاجتماع با این روایات تا حد زیادی روشن میشود. خیلی روایت نابی هم هست. مرحوم کوفی اهوازی، از شاگردان امام رضا علیه السلام، یک کتابی دارد به اسم «کتاب المؤمن». روایت خیلی خوبی را در کتاب ایشان آورده [است]. روایت خیلی نابی از این کتاب تقدیم میکنم.
اینکه میگوید: «بنیآدم اعضای یک پیکرند» که میگویند در سازمان ملل هم این را نوشتهاند؛ البته عدهای رفتند و هرچه گشتند، پیدا نکردند که حرف سعدی را آنجا نوشته باشند. خب! این چندین ده روایت از امام صادق [ع] و حرف سعدی قشنگتر هم گفته است. سعدی گفته است. چه نیازی است که آدم بگوید؟ نه، امام صادق گفته است. حالا من میخواهم یک کار خلاف عرف انجام دهم: این را از امام صادق علیه السلام بگویم. حالا شما خرده نگیرید. شما فکر کنید امام صادق چگونه فرمودند.
میفرمایند که: «المؤمنون فی توادّهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد...». البته اینجا تعبیر مؤمنین را دارد. سعدی میگوید بنیآدم. البته آن هم از یک جهت درست است، ولی این دقیقتر است. امام صادق میفرمایند که: مؤمنین در محبتشان به همدیگر و رحمت و تراحمشان به همدیگر و تعاطفشان به همدیگر، عطفشان، پیوندشان به همدیگر، «کمثل الجسد، اذا اشتکی [عضوٌ] تداعی له سائره...». خیلی تعبیر دقیقی است. مثل یک بدن میماند؛ مثل یک جسد میمانند. مؤمنین همه با هم یک جسد را تشکیل میدهند و جامعه حقیقت دارد، اعتباری نیست.
وقتی که عضوی از این پیکر دردش بیاید، [یا] شکایت داشته باشد، سایر اعضا بیدار میمانند. تعبیر قشنگ «سَهَر» (با هِ دو چشم، نه «سَحَر»)، بیداری است؛ [که] همراه با تب میکنند. خیلی جالب است! مثلاً ریه چرک کرده است، چشم خوابش نمیبرد، دست و پا گرم است، سرش گرم، تب دارد؛ همه بدن به هم ریخته است. یک ویروسی وارد عضوی شده، [بدن] نمیتواند تحمل کند؛ همه پیکر با هم این را پس میزند.
«مشکل خودت است! من میخواهم بخوابم، من صبح باید بروم اداره. مشکل پیدا نکنی [که من] صبح بیدار باشم!» رابطه جسم اینشکلی است با هم.
اصل تشکیلاتسازی در شیعه، تشکیلات ولایی، توسط امام صادق علیه السلام شکل گرفت. بحثهای بسیار مفصلی داریم. میفرمایند که: «لا والله لا یکون مؤمنٌ أبداً حتی یکون لأخیه المؤمن مثل الجسد، اذا ضرب علیه عرقٌ واحدٌ.» اگر یک رگ او گرفت، رگهایی [دیگر] هم [تحت تأثیر] بگیرد.
مشکل، مشکل این است: [که بگوییم] مشهد بیرون است، ربطی به من ندارد. مال محله ماست؟ خب، ربطی به من ندارد. مال خانه ماست؟ [آن وقت] نگران شدم!
ماجرایی که برخی اساتید نقل میکردند، آن بابا گفته بود که: «من چهل سال است به خاطر یک «الحمدلله» استغفار میکنم.» گفته بود: «به من خبر دادند بازار آتشسوزی شده است. رفتم دم حجرهام ببینم [که] من هم سوخته یا نه؟ دم حجره که رسیدم، دیدم تا حجره بغلی آتش گرفته. «حجره [من سالم است]. الحمدلله!»» مرد حسابی! اینها آدم نبودند؟ زن و بچه نداشتند؟ اینها بدبخت نشدند؟ [برای همین] «الحمدلله» دارم استغفار میکنم.
این درک اجتماعی، آن چیزی است که اهل بیت از ما خواستهاند. اولاً، در دایره مؤمنین. امیرالمؤمنین [ع] به مالک [اشتر] فرمود که: «اما خلق... مردم از دو دسته خارج نیستند: یا برادر تو در دین [هستند]...»
مشکل، [مشکل] همه است. مشکل فردی اصلاً ما نداریم؛ غلط است! مشکلات فردی، [همان] مشکلات اجتماعی هستند. مشکل فردی نداریم؛ همهاش اجتماعی است. یک نفر که نان ندارد، یعنی هیچکس نان ندارد. یعنی همه جامعه در قبال رساندن نان به این آقا مسئولیت دارند.
فرهنگ نمیشود. امیرالمؤمنین [ع] رفته بودند و مناطق حکومتی را میگشتند. شیعه هم نشد [که فقط برای شیعیان باشد]. امیرالمؤمنین علیه السلام آمد [و دید] در منطقه مسیحینشین، پیرمردی گدایی میکند. لبنانی است، عرب است؛ [و] لطایف کلام را میفهمد. امام علی علیه السلام [پیرمرد مسیحی را دید و از او] پرسید: «ما هذا [الأمر]؟» نفرمود: «این چیست؟ این چیست؟ پدیده تکدیگری یعنی چه [در] حکومت علی؟» به مردم آنجا گفتند: «[بگذارید] تا [برای طرح] تکمیلی و اینها ثبتنام کند. بیمه بدون پول اولیه داریم. [چرا] کار نمیکند؟ مگر خاصیت خود را ندارد؟ باید [از او] حمایت کنید.»
وقتی با هزار ظلم، مزخرف و خندهدار [این وضعیت را] درمیآورم، بعد بزنم توی سر ما؛ بعد از مهاجرین حمایت بکنند و بزنند توی سر ما؟! درد اینها برای ما [نیست]؟! این چه جامعه اسلامیای است؟ مهاجر را مسخره میکنی؟ رسماً مردم را دو طبقه میکنی! [مثلاً میگویند کسی] مدرسه، تحصیلات، امکانات، [یا] پاسپورت استرالیایی دارد... وقتی اینها را میبینند، برایم تعریف نشده [که] قرآن چه نسبتی دارد [با این وضعیت]! سایبان بنی صُفّه.
امام صادق علیه السلام که فردا میلادشان است، راوی میگوید که: «من نصف شب زیر باران، دیدم امام صادق علیه السلام در تاریکی چیزی را بر دوش دارند و حرکت میکنند. کیسه پاره شد، از دستشان هرچه بود ریخت. [من گفتم:] «خدایا! این را که ریخت، در این تاریکی به ما برگردان! [آیا] کمک میخواهی؟» [امام] فرمود: «کی هستی؟» [من] آمدم جلوتر و خودم را نشان دادم. [گفتم:] «چند تا نان بود. کیسه پاره شد. مرتب کن! جمع کنیم با هم پیدا کنیم. تاریک بود، [و] باران هم میآمد.» [کیسه حضرت را] گذاشتیم. دیدم حضرت رفت [به سمت] سایبان بنی صُفّه.»
[سایبان بنی صُفّه] منطقه فقیرنشین شهر بود؛ حاشیهنشین شهر، در واقع، میتوان گفت. یک سقف سایبان زده بودند؛ مردم آنجا استراحت میکردند. حضرت مخفیانه، نصف شب، ساکت، تکتک این لباسهای عربی را کنار زدند [و] برای هر نفری [نانها را] جاساز میکردند توی پیراهن. خبر دارید که اینها شیعه نیستند، ها؟! [آیا اگر] شیعه بودم، [یا] اگر شیعه بودند، [فقط] آرد هم بهشان میدادند؟ در زمینه مصرف که [این] کفِ کار است، [و] همه را داریم حمایت میکنیم. در تولید حالا بیشتر حمایت میکنیم. [آیا میخواهید بگویید که او] میخواست [به] پایتخت نیاید؟ [که] پایتخت همین است دیگر! غلط کردی آمدی!
فرصت نیست برایتان بخوانم؛ خیلی روایات بود. یکی دیگر فقط بخوانم و عرضم را تمام کنم.
حضرت فرمودند که: با دقتی گوش بدهید: از امام باقر علیه السلام، جابر میگوید که: «من به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آقا! [وقتی] یک نفس عمیق میکشم، غصههایی توی دلم میافتد، نمیدانم از کجاست.» (این روایت فوقالعاده است!) [جابر ادامه داد:] آقا! من دلم یکهو میگیرد؛ چرا اینجوری میشود؟ «همٌّ یُصیبُنی من غیر مصیبةٍ تُصیبُنی، أو أمرٍ ینزلُ بی حتی أعرِفَ.» [عرض کردم:] «گفتم که بدانم، توضیح دهید.» [امام] فرمودند: «یا جابر، إنّ الله عزّوجلّ خلق المؤمنین من طین الجنّان، و أجری فیهم من ریح الجنّة روحَهم.» خدای متعال مؤمنین را از یک گل بهشتی آفریده و از یک باد بهشتی هم روح اینها را آفریده.
هر مؤمنی با برادر مؤمنش برادر [است]. [درباره] امام زمان [عج] که تشریف میآورند، [من گفتم که] سهشنبهها یک نکته در مورد امام زمان هم بگویید. این هم [یک] نکته [در روایات است]: «امام زمان [عج] که تشریف میآورند، ارث را بین برادران مؤمن برقرار میکنند.» آخرین لول شکوفایی جامعه [این است که] برادر مؤمن از برادر مؤمن ارث میبرد. نصاب ارث هم، درصد ولایت و مودت بین اینها [است؛ و این] اوج تراز انسانی خودش [است].
بعد حضرت فرمودند: «مؤمنین نسبتشان با همدیگر اینشکلی است. وقتی شیونی برای مؤمنی [پدید میآید] و غم به دلش میافتد، [آن گاه] «حَزِنَت هذه الأرواح»؛ همه این ارواحی که به او متصلاند، دچار حزن میشوند؛ چون همه از یک گِلَند، همه از یک روحند، همه یکیاند. اول ما اهل بیت متأثر و متألم میشویم، ما بیمار میشویم. بعد، وَزن حزن و غصه ماست که به سایر مؤمنین [مانند] اعضای جسم میرسد. دیگر خیلی عجیب است؛ نسبت ما با همدیگر اینشکلی است. اینجور پیوند داریم ما با هم و با ولیالله.»
انشاءالله که [ما را] در مسیر ولایت اهل بیت قرار دهد و این عید را هم، انشاءالله، بر همه ما [و] همه امت اسلام مبارک قرار دهد، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
جلسات مرتبط

جلسه یازده : «واعتصموا بحبل الله»؛ نخستین قانون اجتماع الهی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دوازده : امام؛ روح جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سیزده : جامعه؛ انسانی بزرگ با روح واحد
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهارده : فرهنگ، تجلی روح جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پانزده : جدال سه نظریه درباره شخصیت جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفده : آیا انسان محکوم به روحالاجتماع است؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هجده : فرد جسم است، جامعه روح است
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نوزده : کمال روح؛ عالم شدن فرد و جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست : شکلگیری جامعه بر اساس رضا و سخط
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و یک : وحدت در کثرت؛ جامعه در نگاه المیزان
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت