امام رضا (علیهالسلام): ولایت شرط پذیرش توحید است
صلح امام حسن (علیهالسلام)؛ تاکتیک یا پذیرش سلطه؟
صلح حدیبیه؛ نفوذ هوشمندانه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در جبهه قریش
تحریف تاریخ با متشابهات؛ ابزار امروز دشمنان ولایت
زیارت اربعین؛ نمایش جهانی مدیریت ولایی
کار مردمی؛ راز موفقیت در پذیرایی ۲۰ میلیونی اربعین
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
تبریک میگویم شما عزیزان را میلاد مولا و ولینعمتمان را. از همجواری حضرت رضا (علیه السلام) نهایت استفاده را به نحو شایسته بهرهمند شویم، بهویژه در این میلاد ایشان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
بحثی را طی چند جلسه محضر عزیزان داشتیم. امروز به مناسبت میلاد امام رضا (علیه السلام)، [بخش] خاصی از مبحث ولایت را [مطرح میکنیم]. نکته بسیار مهم این است که بحث ولایت، دوره طلایی گفتمان ولایت و بحث پس از ولایت، در دوران امام رضا (علیه السلام) [بیش از هر زمان دیگری مطرح شده است] و هیچ امامی مثل امام رضا (علیه السلام) بحث ولایت را [با این گستردگی] مطرح نکرده و در بین مباحث امام رضا [همیشه] مد نظرشان بوده و ضریب و اهمیت [بالایی داشته است].
روایت معروفی که دیگر همه ایرانیها [با آن آشنا هستند]، وقتی در نیشابور جماعتی که شیعه ظاهری هم نبودند، محضر امام رضا (علیه السلام) رسیدند، روایتی را از حضرت خواستند. امام رضا (علیه السلام) معمولاً روایات را به نحو «سلسلةالذهب» مطرح میکردند و سلسله را به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میرساندند تا باعث طمأنینه مخاطبین بشود.
با همان سلسله طلایی که مأمون گفت: «اگر این سلسله را بر مردهای بخوانند و آن مرده در اثر شنیدن این اسامی زنده شود، نباید تعجب کرد.» که [روایت کردهاند] از پدرشان، از امام صادق (علیه السلام)، امام باقر (علیه السلام)، امام سجاد (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)، امیرالمؤمنین (علیه السلام)، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خدای تبارک و تعالی. [در پایان فرمود:] «کلمهی لا اله الا الله حصن [من است].»
وقتی خواستند حرکت بکنند، برگشتند و فرمودند: «به شرطها و ولایت شرط توحید [است].» [یعنی:] «توحید بدون ولایت معنا [ندارد].» امام رکن ولایت است؛ ولایت بدون امام هم معنا [ندارد].
روایات از امام رضا (علیه السلام) در بحث امامت و ولایت بیشمار است. درخواست میکنم از عزیزانمان حدیث امامت را از امام رضا (علیه السلام) مطالعه بفرمایند. خیلی [از] روایت گوشههایی [دارند]. برخی صحنههای حرم و برخی از فرازهای این حدیث بلند را نوشتهاند: «امام مثل پدر مهربان میماند، امام مثل برادر میماند، امام مثل مادر میماند.» تشبیهات فراوان [دارد]: مثل ماه، مثل خورشید، مثل آب، مثل دریا، مثل کوه. تقریباً پنج صفحه این روایت است و سخنرانی امام رضا (علیه السلام) بوده، خطبه حضرت بوده که حضرت دائماً ولایت را به چیزهای [مختلف] تشبیه کردهاند.
یک نکته بسیار مهم و شبههای که همین دیروز هم اتفاقاً دوباره در فضای مجازی متأسفانه دیدم، [این است که] برخی فکتهای تاریخی در مورد اهل بیت (علیهم السلام) به نحوی است که [متشابه است] و برخی از آن سوءاستفاده میکنند؛ خصوصاً دوران امام رضا (علیه السلام) و [تفسیر] «کنار آمدن امام رضا با مأمون».
از این بحث تاریخی [سوءاستفاده میکنند]. اولاً، امام رضا (علیه السلام) همیشه «ولیعصر» بودند، «ولیعصر» بودند، ولو مأمون دوست داشت که ایشان را «ولیعهد» بخواند. در هر صورت، ولایت حضرت، ولایتی نیست که حد بخورد، قید بخورد، محدود بشود، حتی بشود تنفیذش کرد، بشود از این ولایت استعفا داد. اینطور نیست؛ این ولایت دائم و جاری است، ولو به حسب ظاهر حضرت ولیعهد [باشند].
یک نکته بسیار مهمی که هست، این است که [ما ولایت را اینگونه تعریف میکنیم:] ولایت اجازه نمیدهد که یک عده قلدر و زورگو، به حسب امکانات و تواناییهایی که دارند، زور بگویند و خواستهشان را دیکته بکنند. آن فرایند مدیریت اینکه کسی سلطهگر نباشد و سلطهپذیر هم نباشد، این فرایند را بهش میگویند ولایت. [ولایت] مهندسی استکبار [است].
نمیگذارد کسی مستکبر بشود، نمیگذارد کسی هم تحت تأثیر استکبار باشد و سلطهپذیر باشد. این یک اصل اولیه است و جزو محکمات در تاریخ اهل بیت (علیهم السلام) [است].
[مثلاً میگویند:] امام مجتبی (علیه السلام) صلح میکنند با معاویه. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صلح حدیبیه را امضا میکند [تا] دستمالی بشود برای اینکه آدم بگوید: «آقا! از اهل بیت یاد بگیر؛ ببین یک جاهایی در برابر دشمن کوتاه آمدهاند.» متأسفانه این مقاله را دیروز یکی از اساتید بنده نوشته که من از جهتی بسیار خدمتشان ارادت دارم، از جهت دیگر همیشه دعاگوی ایشان هستم. [اما] برداشتهای مندرآوردی از تاریخ و گولزننده و فریبدهنده [است].
مفاد صلح حدیبیه را آورده، مطرح کرده. [میگوید] کوتاه آمدن [پیامبر] به این [شکل] بود، پیغمبر کوتاه آمد. کوتاه آمدن به چه [شکل]؟ کوتاه آمدن تاکتیکی؟ کوتاه آمدن استراتژیکی؟ کوتاه آمدن از اصول؟ کوتاه آمدن از فروع؟ کوتاه آمدن ظاهری؟ کوتاه آمدن واقعی؟
بله، اهل بیت (علیهم السلام) یک جاهایی ظاهراً کوتاه آمدهاند. وقتی که مأمون ولایتعهدی را به امام رضا (علیه السلام) سپرد، اگر واقعاً امام رضا (علیه السلام) ولایتعهدی را پذیرفته بود، مأمون مجبور نمیشد امام رضا (علیه السلام) را بکشد.
ماجرای معروف نماز عید فطر امام رضا (علیه السلام) را حتماً شنیدهاید دیگر؟ درخواست کرد که «آقا! بیایید یک نمازی برگزار بشود و اینها.» این [مأمون] با خودش خیال کرد که حالا امام رضا (علیه السلام) میآیند و حضرت نماز را برگزار میکند.
این مدلی که حضرت بیرون آمدند، آن حالت شور و شوق مردم، ابراز علاقه مردم به امام رضا (علیه السلام)، که آن سربازهای عباسی که روی اسب نشسته بودند، با چکمه [بودند]، چکمهها را درآوردند و پیاده پابرهنه دنبال امام رضا (علیه السلام) به راه افتادند. [مأمون] گفت: «برگردید! نماز برگزار نمیشود.» گفت: «به خدا قسم اگر او در مصلی قرار بگیرد و نماز را تکبیرش را بگوید، هیچی از حکومت [ما] باقی نمیماند.»
عجیب این است که نماز امام رضا (علیه السلام)، [میگوید:] «نماز همان شأن سیاسیاش را دارد. نمازی که این وجهه سیاسی را نداشته باشد، نماز نیست.» آن شور و شوق و علاقه و انگیزه [را] او میبیند. مردم [امام رضا (علیه السلام)] را به عنوان ولیعهد نپذیرفتهاند. کسی نمیگوید: «ما معاون اول مأمون نماز بخوانیم.» او میفهمد وقتی این جماعتی که آمدهاند دور امام رضا (علیه السلام)، آمدهاند با حضرت نماز بخوانند، هیچکس او را به عنوان ولیعهد نمیشناسد، «ولیعصر» میشناسند. او برود به مسجد، برسد به نماز، [آن وقت] هیچی از ما نمیماند.
[پس باید] امام رضا (علیه السلام) را بکشد و ولایتعهدی را [به ظاهر حفظ کند]، ولی اینقدر هنرمندانه و با ظرافت [عمل میکند] که هیچی گیر مأمون نمیآید. [امام رضا (علیه السلام) فرمودند:] «من در هیچ عزل و نصبی دخالت ندارم.» او میخواست با کارت امام رضا (علیه السلام) کار بکند دیگر. [میخواست] خبر عزل و نصب میشد [تا] شیعیان را ساکت کند، بگوید: «آقاتان در این مسئله دخالت داشته.» ولی امام رضا (علیه السلام) با صلابت [فرمودند:] «دخالتی ندارم، ربطی هم به من [ندارد]. خودت مسئول اصلی [هر] عزل یا نصبی هستی.»
هیچ وقت اهل بیت (علیهم السلام) هژمونی استکبار را به رسمیت نشناختند، هیچ وقت زیر بارش نرفتند. [حالا مثلاً میگویند:] «تو صلح امام حسن (علیه السلام) کجا حضرت معاویه را به رسمیت میشناسند؟» تعابیری که در این یازده بخش مفاد صلح امام حسن (علیه السلام) است، سه چهار تایش خیلی عجیب غریب است. حضرت میفرماید که: «سالیانه اینقدر باید به ما مالیات بدهی، پسرت را بعد از خودت نباید منصوب کنی.»
هر [کاری] از آنجا برعکس است؛ هر عزل و نصبی هم خواستی بکنی، باید از من اجازه بگیری. [باز هم اینها] دست میگیرند به عنوان اینکه «برویم با بقیه با دشمن مذاکره کنیم.» سواد ندارید؟ لااقل مردم را عاقل فرض کنید! مردم میخوانند تاریخ را، میفهمند.
همینطور پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ظاهر بعضی چیزها را کوتاه آمدند، ولی در واقع نمیتواند اینها را پیاده بکند، جبهه قریش نمیتواند اینها را پیاده بکند. [مانند صلح حدیبیه که میگوید:] «اگر از شما کسی آمد بین ما، او را برگردانیم به شما. اگر از ما کسی آمد بین شما، او را برنگردانید، اشکال ندارد.» خب این ظاهرش چیست؟ خیلی [ذلتبار است].
[اگر] از آنها [کسی] آمد پیش ما مسلمان شد، باید برگردانی پیش آنها. [ولی اگر] از ما کسی آمد بین شما، او را برنگردانید، اشکال ندارد. خب این ظاهرش خیلی ذلتآمیز است. باطنش میدانی چی بود؟ آنها دیدند اگر از ما کسی مسلمان شده و رفته بین آنها، بخواهد برگردد اینجا، این که میشود مبلغ مسلمان. بین ما همانجا پیغمبر [چنین] پذیرفت: یک «نفوذیِ پیغمبر» بین ماها. با دست خودمان داشتیم نفوذی میگرفتیم، ولی حالیمان نبود. پیغمبر هم از اینها داشته است. ببین چه قدر قبول کرده است!
از این مسائل [است که میگویند:] «سوریه بیا بیرون، حزبالله را خلع سلاح بکن، فلان چیز را تحویل بدهی.» قبول کنید! اینها بیسوادی است.
قرآن میگوید که یک عده متشابهات را میگیرند: «فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ». [این افراد] متشابهات تاریخی را میگیرد، محکمات را رها میکند، به خاطر اینکه یک انحرافی در دلش است و میخواهد یک تعدیل و فتنهای راه بیندازد.
در مورد زیارت اربعین، حالا بحث ولایت شد؛ آقای دکتر حامد موسویان عزیزمان که از اساتید خوب و انقلابی ما هستند، یک طرحی را [به بنده] فرمودند. من خیلی لذت بردم. آدم لذت میبرد از این ذکاوت و دغدغه اساتید و اینکه این جنبه، خلاصه، علمی و آکادمیک [است] که باید لجستیک بکند. زیارت اربعین را آدم میبیند دارد قوی میشود، الحمدلله.
یک پیشنهاد خیلی خوبی [دارم که] حالا من مطرح میکنم خدمت رفقا، دوستانی که دوست دارند پیگیرش بشوند. یک پیشنهادی که فرمودند، این است که ما برای زیارت اربعین بتوانیم یک حرکتی در حوزه IT داشته باشیم؛ نرمافزارهایی طراحی بشود؛ یک چیزی شبیه این اسنپهایی که الان راه افتاده. اسنپفود را نمیدانم دیدهاید یا [نه]. جاهایی [مثل] قضایی [که به شما میگوید] شما اطرافتان کدام رستوران هست و چه غذاهایی دارد، منویش را در اختیارتان قرار [میدهد]. [من] تازگی دیده بودم «اسنپ نذر».
حالا در مشهد خیلی سروصدا کرد که در محرم به شما خبر میدهد که کجاها شله میدهند. هیئتها کلاً از یک ساعت قبل ظرفیت تکمیل است. کسی هم راه نمیدادند. [یا مثلاً] عدسپلو میدهند. این بندگان خدا [که] آنها هیچکس [بهشان] [نرسید] و این شلهها خیلی شلوغ [بود].
برای زیارت اربعین یک همچین کاری میشود انجام داد. کسی میخواهد از اینجا راه بیفتد، قبل از اینکه راه بیفتد، موکبی که قرار است در کربلا ساکن آن باشد را انتخاب بکند. ظرفیتمان مشخص باشد. این هم فقط یک موکب را بتواند بگیرد، چند جا نرود. امکانات و آپشنی که آنها دارند، این موکبها دارند که بعداً خود این [کار] یک رنگی ایجاد بکند بین اینها. نمره بدهند؛ چون فضای بین خود این موکبها خیلی فضای رقاب است. خیلی رقابتی است.
اینها خیلی دوست دارند یک آپشن جدیدی بیاورند که آن موکبهای دیگر [ندارند]. فلان موکب این امتیاز را دارد، اینقدر امتیاز آورده از بهداشتش، از اسکانش، از غذایش که مثلاً فلان موکب ضعیفتر بوده. بعد آن موکبهای رده اول مثلاً شناسایی میشوند و بر اساس آن... .
مثلاً من خودم پارسال این به ذهنم رسیده بود؛ خیلی از این مشهدیها میخواهند تا مرز با ماشین بروند. مشکل خود من پارسال داشتم. خب حالا این بزرگواری که دارد میرود با ماشین خالی، خیلی از اینها که قیمتهای نجومی به عنوان [کرایه] میگیرند و خالی میروند. خیلی از این بندگان خدا [که] کسی آنها را سوار میکند، آخر با اتوبوس و هواپیما و اینها میروند.
اربعین فقط مال بعد از مرز عراق نیست که از آنجا شروع بشود خدمات. تا مشهد هم ادامه دارد زیارت اربعین. چون به محض اینکه اربعین تمام میشود، عراقیها را داریم در مشهد؛ خلاصه حسابی خدمتشان هستیم.
از اینجا شروع بشود. هر ماشینی که دارد میرود، در همین اپلیکیشنی که حالا مثلاً طراحی میشود، من میدانم آقا! تو از محله ما چهار تا ماشین دارد میرود، اینقدر هم جا دارد. یک فضای ابری به قول ایشان درست بشود. هر کسی یک گروهی داشته باشد؛ مثلاً پنج نفر، شش نفری که راه افتادهاند. از جهت امنیتش هم خوب باشد؛ چون فضای اینترنتی اگر باشد، از جهت فضای ابری باشد، این گروه ما تعریف شده باشد، افراد [در آن] مشخص باشند، لوکیشنشان را دائماً بشود رصد کرد. [اگر کسی] گم کرده برادرش را، گم کرده رفیقش را، سریع میتواند نگاه بکند و بداند فلانی کجاست.
به جای اینکه این بلندگوهایی که دائماً دارد صدا میزند اسمها را؛ مثلاً از افغانستان آمدهاند. بنده خدا هم عراقی است، اصلاً یک چیز دیگری دارد میخواند. آن بنده خدا هم که افغانستانی است، اصلاً نمیفهمد عراقیها چه چیزی دارند میگویند. صد بار این [اسم] را صدا میزنند. پیرزن بنده خدا نشسته، اصلاً نمیفهمد.
خلاصه، این اگر راه بیفتد، از خارج از کشور هم، از جاهای دیگر هم سرمایهگذاری بکنند، برنامهریزی بکنند. هر کسی جایش مشخص است. نه اینکه از سه بعد از ظهر غروب بشود، جا پیدا نمیشود. نه، طرف تا دوازده شب قشنگ برنامهریزی کرده است. این ساعت راه میافتد، فلان ساعت آنجاست. نگرانی بابت جا هم ندارد. ساپورت بکنند، بهشان معرفی بشود. «فلان موکب اینها را لازم دارد.» از هر جای دنیا [مردم میتوانند هزینه کنند]. «هزینه گندم آن حلیم فلان جا را میدهم.» «من هزینه گوشت فلان جا را میدهم.» «من آب معدنی فلان جا را [میدهم].» «تعمیر [نیاز دارد].»
اگر این طرحش راه بیفتد، یک طرح فوقالعادهای است. اصل ولایت این است که اینجور بتواند کادرسازی بکند. آنی که مد نظر امام رضا (علیه السلام) بود، این کادرسازی و کاملاً هم مردمی [بود]. کار اگر دست دولت افتاد، پیادهروی اربعین را دیدید. بیست میلیون آدم را پذیرایی کردند.
بعد اینور مرز کرمانشاه زلزله آمده، حالا مثلاً جمعیت زلزلهزده صد هزار نفر است. بیست میلیون آدم آنور [مرز] یک شب نه گرسنه میمانند و نه آدم دارند تلف میشوند. کار وقتی دست دولت بیفتد، همین است. اینور و آنوری هم ندارد ها! حالا اگر بعضی وقتها خیلی دیگر بیحالاند، بعضیها که فاجعه میشود، با حالش هم همین است: دست مردم باشد. این پیادهروی اربعین یک الگوی عجیب و غریبی است واقعاً برای کار مردمی و اینکه ولایت چه شکلی میتواند مدیریت بکند. گفتگو بکنیم، صد ساعت بحث بکنیم که ولایت میخواهد مدیریت بکند. یک پیادهروی اربعین کار صد تا سخنرانی را میکند. همه دنیا میبیند و میفهمد که آن ولایت واقعاً مدیریت میکند. مردم با شور و شوق میآیند. [در اثر آن] یک تصویر عظیم و عجیب و غریب رخ میدهد. انشاءالله که به برکت امام رضا (علیه السلام) این حرکت صورت بگیرد.
دوستانی که حالا رشته کامپیوتر هستند، طبعاً آنها بهتر میتوانند در این فضا کمک بکنند. دوستان دیگری هم اگر پیشنهادی دارند، طرحی دارند، میتوانند کمک بکنند و خدمت آقای دکتر حامد موسویان معرفی شوند و میتوانند برسند تا زودتر شروع بکنیم. من هم عرض کردم اگر بتوانم از جایی بودجه و اعتبار بگیرم برای راه افتادن این نرمافزار، سعیم را میکنم.
[این] طرح خیلی خوبی است. به کجا بهتر است [که این کار را انجام دهیم]؟ دانشگاه فردوسی مشهد [که در آن] این حرکت [شکل بگیرد].
خدایا، در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل بفرما. قلب نازنین حضرتش را از ما راضی بفرما. در دنیا و آخرت ما را از همجواری و التذاذ و تنعم به حضور امام رضا (علیه السلام) محروم مفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد.