‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی القوم الظالمین.
من الآن چهارم را میخوانم: "الذین یقیمون الصلاة". گفتم "یقیمون الصلاة" با مُصلی فرق میکند. ما دو تا واژه داریم، یکی "مُصلی" و یکی "مقیم الصلاة".
مُصلی کسی است که نماز میخواند؛ شکلی از نماز. مقیم الصلاة کسی است که نماز را برپا میدارد. نماز ستون است، نماز معراج است، نماز عمود است. عمود چیست؟ و اثرات عمود و معراج چیست؟ چه عمود باشد، چه معراج باشد، معراج یعنی چه؟ نردبان. "معراج شهدا" که میگویند غلط است. «عروج» و «شاهراه» ابزار عروجند، نردبانند. چه عمود باشد، چه نردبان، چه ستون باشد و چه نردبان؛ اقامه میکند.
نماز خواندن مثل این است که بگویید: "من نردبان دارم". خاصیتش نماز اقامه کردن است؛ یعنی دارم از نردبان بالا میروم. در قرآن "مُصلین" را نفرین کرده است، ولی "مقیمین صلاة" را نفرین نکرده است. "إلا المصلین" صفتی است که آورده، مشخص که نماز بخواند.
این سال درسته "ساهون" یعنی اینکه نمیداند چه چیزی به او بدهم. "شفاعت ما به مُصلی صلاة نمیرسد." والله "لا تنال شفاعتنا" کسی که "استخفاف" یعنی چه؟ استخفاف یعنی سبکشمردن. سوره هود، مرادف پشم؛ پشمِ مُو؛ شتر سبک است. برای عشایر، اینها با آن خانه درست میکنند. سبک است برای جابهجایی. مستقر بشوید. عشایر راه میافتند. برای روزهایی که میخواهیم بروید و بیایید، سبک است، راحت جابهجا میشود. استخفاف صلاة یعنی چه؟ جابهجا کنیم. چقدر تعابیر به هم متصلاند! این هندسه معارف شبکه مفهومی همه را باید با هم بگیرد، دیوانه میشود. چقدر اینها به هم متصل و چقدر دقیقاند! یک کلمه در قرآن پیدا نمیکنید که با یک کلمه دیگر درگیر بشود. همه یک ربطی به هم دارند؛ یک شبکه بسیار متصل و مرتبط.
اگر میگوید نماز را اقامه کن، به خاطر این است که نماز ستون است. ستون اقامه میکند. نماز نردبان است. نردبان اقامه میکند. عمود معراج برای دینت عمود است، برای خودت معراج است. هم دینت به این بستگی دارد، هم خودت به این. اینور و آنورش نکنی؛ شفاعت ما بهت نمیرسد. استخفاف صلاة، اینور و آنورش که کنی، میافتی. امام صادق (ع) ناراحت شدند، گفتند: "دیگه شفاعت ما نمیرسد." لحظات آخرشان بود. از یکی دلخور شدند، گفتند: "شفاعت ما دیگه نمیرسد." کسی که خمسش خوب نداده است. لحظه آخر آقا ناراحت شدند. ناراحتی نیست، یک شبکه مفهومی است. شفاعت یعنی دستت را بگیرم، بیاورم بالا.
"۱. من المصلین الصلاة جهنم" جوابشان چیست؟ "لم نک من مصلین" هم نبودیم. مقیم صلاة، مسلمین هم نبودیم. بدبخت.
مرحله دوم: "الذین هم عن صلاتهم ساهون". شفاعت مطلقا جابهجایی، یعنی اینکه شما همین را سر وقت انجام ندهی. یک روز بخوانی، یک روز نخوانی. یک روز اول وقت بخوانی، یک روز آخر وقت بخوانی. اولویتش نباشد. این یک مرتبه است. یک مرتبه دیگرش هم این است که در احکامش جدی نباشد. جدی نگرفته، نماز را جدی نگرفته است. کوچک شمردن. آخه ما واژه فارسیمان نمیکشد، عربی را ببین. عربی پاترول، فارسی پراید است! این نمیتواند آن را بکسل کند. عربی زبانی است که همه زبانهای دنیا را ترجمه میکند و هیچ زبانی را ترجمه نمیکند. تکتک در کتاب «طرح کلی» میخواهد مفاهیم را خوب جا بیندازد. برای توضیح مفاهیم از اصطلاحات و توضیحات و تمثیلات فارسی استفاده میکند. ذهن عربی، یعنی قرآنی داشته باشد. اصلا یک فهم دیگری از آیات و کلمات قرآن پیدا میکند.
پس این استخفاف، یعنی کوچک شمردن. یعنی مثلاً کوچک است؟ یعنی این اسمال است؟ مثلاً کوچکترین معنا نیست. کوچک یعنی اینکه جدی نگرفته. ماجرا را جدی نگرفته است. یعنی چه؟ یک وقتی مثلاً کسی ممکن است، حالا دور از شأن شماها، مثلاً اصلا ربطی به کلاسم بیاید، کلاس را جدی نگرفته، دستکم گرفته. مینشیند، یادداشت میکند، درست است؛ ولی دستکم گرفته، یعنی نمیداند قرار است چهکارهایی برایش داشته باشد. استخفاف صلاة؛ نمیداند این به هر جایی که بخواهد برسد و با نماز برسد، نمیداند. بعد نمازم میخواند، اول وقت هم میخواند، بعد دنبال عرفان است. گفته بودم که یک استاد اخلاق به من معرفی کنید، گفت: "به من نگاه؛ شما پسر بهجت نیستی!" این دستکم گرفتن پدرم را، دستکم گرفتن بابایش است دیگر. در زندگی خیلی جدی نمیگیرد. جدی نگرفتم. خب پس رکن دیگر ایمان چی بود؟ اقامه صلاة.
ما گفتیم که مهمترین مفهوم واژه ایمان است. واژه ایمان یک سری ارکان دارد. سه تایش را قبلاً با هم خواندیم. اولیش چی بود؟ وَجَل. آفرین! وجل یعنی چه؟ واکنش. واکنش مثبت نشان دادن درباره ذکر. وقتی من را میخواهند متوجه و متذکر کنند، بپذیرم. آیه وقتی تلاوت میشود، ایمانم تقویت بشود. باورم برایم بیاید. سومیش توکل. حالا به آن مرکز اسباب، یعنی آن کسی که اسباب را اسباب کرده، دل ببندم. همه سبب، همه سررشتهها دست یکی دیگر است. پنجمیش، چهارمیش، اقامه صلاة. اقامه صلاة بود.
فرمولاً ببخشید! وحدت حضور دانشگاه، آقایان توجه کنید! کتاب دو دسته گیرنده است. یک فرقی است بین تعبیر "الذین یصلون" و "الذین یقیمون الصلاة". "یصلون" یعنی نماز میگذارند. اگر فقط نماز گزاردن مطرح بود، فقط این دولا راست شدن مطرح بود، "صلاة" میگویند. دو کلمه بیاورند، طول تفسیر بدهند. آنهایی که نماز میخوانند، نماز را غیر از نماز خواندن یک چیز دیگری است. یک حقیقت برتر و بالاتری است. چیست به نظر شما این حقیقت به پا داشتن نماز یعنی چه؟ قشنگ بحث کردم. متلاشی شده. چند جور میشود احتمال داد. ممکن است همه این احتمالات هم درست باشد.
یکی اینکه بگوییم اقامه نماز، به پا داشتن نماز، یعنی نماز را به صورت کامل، به صورت همهجانبه، به صورت تمام به جا آوردن. نمازش حسابی باشد دیگر. نماز درست حسابی با توجه. آداب نماز، مقدمات نماز، مقارنات نماز، مؤخرات نماز؛ همهاش سر جایش، جان به گذاشتن. اقامه از قیام میآید. قیام یعنی نه عربیش که "خواندن، نخواندن"، "پا داشتن" عربیش "یصلون"، "یقیمون الصلاة" یعنی فعلش را انجام میدهد. یعنی با این فعل داری یک کاری انجام میدهی. یک وقت آدم توجه میکند، یک وقت وجهش را اقامه میکند. توجه کن؛ میگوید: "وجهت را اقامه کن." یک وقت گوشی را دستت میگیری، فیلم میگیری، این لرزش دارد. روی پایه و فیلم میگیری. روی پایه گذاشتن اقامه این است. روی پایهای بگذار، اقامه کن صلاتت را. این از این. اقامه در زبان عرب و در اصطلاحات عربی اتفاقاً به همین معانی هم هست. یعنی کار را به صورت کامل انجام دادن، همه صورت را، همه وجود را به سوی دین برگرداندن به صورت کامل. این یک احتمال.
و واقعش هم همین است که اگر کسی نماز را اقامهای به این معنا بکند، یعنی به صورت کامل انجام با ارکان صحیح، با توجه به آموزشها و الهامهای نماز، اگر کسی اینجور نماز بخواند، جدا فلاح و رستگاری در انتظار اوست. نماز، خوب نماز بخوان. عمو ببیند نمازخوان حضرت. خیلی روایت جالبی است از اصحاب نزدیک حضرت. "چقدر زشت است آدم ۵۰ سالش بشود، یک نماز بلد نباشد درست حسابی بخواند." خرد خاکشیرش کرده. وضعیت شروع کردم، گفتم: "نماز میخوانم، نگاه کن یاد بگیر." حضرت شروع کرد نماز خواندن با جزئیات و آداب تمیز و توجه. مثلاً تکبیرها، دست را بالا بیاورد، تکبیر اول را هفت بار بگوید. بین همه حرکات تکبیر بگوید. تکبیر هم در راه نگه دارد. بنشیند، بین دو تا سجده "الله اکبر" بگوید. "الله اکبر" نشستن، "الله اکبر" رفتن، دورهای "الله اکبر" برود سجده. در هر کدام گفتند چهکار بکند.
اساتید و بزرگان فرمودند که خود عمل به آداب نماز، حضور عمل به آدابش، این رانده سلسله اعصابی دارد. اینها باعث توجه میشود. جالب است، باز نماز مردانه داریم، نماز بچگانه داریم، نماز زنانه داریم. فرق میکند، کلاً آداب زمینه متفاوتی است. کلاً متفاوت، کلاً متفاوت است. نحوه رکوع رفتنش، نحوه قیامش، نحوه نشستنش، تشهدش؛ یک چیز عجیبوغریبی برای مردم همینطور خواندیم. ملت مسخره! بدعت آوردی! تشهد یک ذکر بلندی است در آن که مستحب است. دو سه صفحهای است. یک مسجد این را بخوانی! جان؟ بله. این را از آقای بهجت پرسیدند که استاد شما، آقای قاضی، فرمودند که نماز را اول وقت بخوانید، به همه مراتب بالا میرسید. ایشان در مورد حضور قلب چیزی نگفتند. خود اول وقت خواندنش حضور قلب میآورد. اسراریه. چون تعلق را قطع میکند. هیچ چیز مثل اول وقت نماز خواندن در قطع تعلق اثر نمیکند. وسط درس، وسط پروژه جدی، وسط معامله شیرین، یک دفعه ول کنی، بروی نماز. نماز ظهر از همه مهمتر است که قرآن جدا میکند: "اقیموا الصلاة و اقیموا حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی" که صلاة وسطی را گفتند نماز ظهر است. این محافظت از همه اینها سخت است. این محافظت برای نماز که کردی «اقامه» میآید. پس مقدمه اقامه چیست؟ محافظت. "حافظوا و قوموا". محافظت که کردی، اقامه میآید، توجه میآید.
جانم! یک بحثی است بین اساتید اخلاق و بزرگان. یک اختلافی است. برخی قائل بودند که باز هم نماز جماعت بخوانید در هر حالی. برخی میگفتند: "نه، فرادا بخوانید، اگر جماعتش توجه تویش نداری، فرادا." آنی که در روایات حالا و مال من و امثال من است، در سطح من این است که آقا هر چی هست، جماعت بخوان. جماعت برای سطح تو بهتر است. امام خمینی (ره) و آقای بهجت (ره) مثلاً. بهجت (ره) میدانی که آقای بهجت (ره) اول یک فرادا میخواندند در خلوت، بعد من جماعت میخوانده نماز صبحشان را. بچه بودیم، میرفتیم از کرج گاهی پا میشدیم، میرفتیم قم نماز بهجت بخوانیم. در عالم بچگی خودمان، زمستان هم بود یادم است، اذان خیلی دیر بود. مثلاً دیگه میآمد تا پنجونیم، شش. مثلاً شش اذان، ما مینشستیم، مثلاً هفتونیم هم آفتاب میزد. بعضی وقتها نبودم، میگفتند که بعضی وقتها دیگه آقا آنقدر دیر میآیند، اعلام میکنند تا آقا برسد، نمازتان را شما خودتان بخوانید تا ببینیم چ میشود. آنقدر دیر میخواندند ایشان. چند تا فلسفه برایش گفته بودند. گفته بودند که امام به ایشان گفته که من برای شما محافظ بگذارم. چون قبول نکرده، گفته: "حالا محافظ را قبول کنم که نماز را دیرتر بیایند که آفتاب بزند، کمی روشن بشود، ترورتان نکنند." این را قبول میکنم. بعد یا گفته بودند که ایشان نمازش را فرادا میخواند. شاخص داشت وایمیستاد تا شاخص خودش وقت بشود. مختلفی گفتند. چیزهای عجیبوغریب از اینها که عوام درمیآورند، شنیدم که ایشان اول میرود یک دور یک نماز کربلا میخواند، یک نماز نجف میخواند، نماز مکه میخواند. بعد این را هم شنیدیم، حالا دیگه نمیدانم. خلاصه چیزی که بود، نماز آقا وحشتناک دیر بود. نماز ظهر که باز مثلاً اواخر میرفتیم، یک دور گذر خان من یادم است از حرم میآمدم کلاس اینها که تمام میشد، یک مسجد، مسجد امام رضا (ع) بود، گذر خان میرفتیم دو تا نماز جماعت میخواندیم. تمام که میشد، میآمد، تازه مسجد جا میگرفتیم. یک ربع بعد نماز ظهر ایشان شروع میشد. چقدر فاصله! دوازده اذان بود، یک نماز ظهر ایشان شروع میشود. خلوت میخواند با همهی نوافل و اینها. بعد میآید. حالا من نمیدانم، نفهمیدیم آخر سرش چی بود کار ایشان. برعکس آقای قاضی میگویند قاضی فتوایشان به این است که نماز مغرب اذان ما، اذان اهل سنت است. فتوای آقای بهجت را، آقای قاضی سر اذان، یعنی اهل سنت مشغول نماز میشدند، مشغول نماز میشد. برعکس بود. بعد شاگردش میگفتند: "آقا ما مقلد شما نیستیم. برای ما مشکل شرعی دارد." لاغری ۱۰ دقیقه عقب بینداز اذان بزند برای ما که آخر قبول حالا این حساب کتاب بین اینها چیست؟ من نمیدانم بزرگان چه ماجرایی.
ملاک یک بخشش توجه. خب منی که توجه ندارم که فرادا چه جماعت، قطعاً جماعت. حالا تهش دو تا مستحبات نماز مثلاً از دست میرود. ولی بعضیها میبینی که شلنگ تخته میخواند. جماعت بخوان! همه ذکرها را در راه میگویند و انگار دنبالش هستند. اینها باز هم نمیدانم دیگه فتوا نمیدهم. ولی من خودم شاید نخوانم در یک همچین موقعیتی. آدمی که نماز خوب میخواند، همه مشکلات برایش آسان است. حالا بحث نماز یک بحث مفصل و شیرینی است. ما هم یک ۲۰ جلسه فایل صلوات داریم. عرض کنم که البته آن ۲۰ جلسه مقدمه ورود به نماز بود. یعنی مباحث کلی در مورد نماز ۲۰ جلسه که مطرح شد، قرار بود که وارد آداب نماز بشویم. جلسات مال تهران بود که دیگه حالا از آن جلسات فاصله افتاده و دور شدیم و اینها. حالا احتمالاً یک جلساتی مشهد بعد داشته باشیم. کتاب «آداب الصلاة» امام (ره) کتاب فوقالعادهای است. خیلی کتاب خوبی است و یک کمی هم کتاب سنگینی است. اول امام (ره) «سر الصلاة» را نوشته بودند، خیلی سنگین بود، کسی متوجه نمیشد. «آداب الصلاة» را نوشتهاند که یک کمی هم عوامانهتر باشد و بقیه هم متوجه بشوند. تازه همینش هم کتاب سنگینی است. کتاب خیلی خوبش است. اصلاً نگاه آدم به نماز کلاً عوض میشود. کتاب سادهتر «آداب نماز» آقای قرائتی است. کتاب خوب و روانی است. یک کمی سنگینتر باز کتاب آیتالله جوادی آملی «آداب نماز».
دیگه خدمت شما عرض کنم که کتاب شاید در مورد نماز دارد. آقای پناهیان کتاب خوبی دارند؛ «چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟». بله، «اصل الصلاة» محمود جواد آقا. آن هم نسبتاً سنگین است. «اسرار الصلاة» شهید ثانی داریم. خودکی داریم؟ عرض کنم خدمتتان که بزرگان معمولاً هر کدام به نظرم یک چیزی در مورد نماز دارند. «اسرار نماز» کتاب خیلی جذاب و قابل استفاده. حالا اولش این کتابهای ساده، کتاب قرائتی در مورد نماز دارم. من ندیدم ظاهراً کتاب در مورد نماز دارد. پیدا کرد باید قاعدتاً کتاب جذابی باشد. خود صحبتهای آقا در مورد نماز هم یک کتاب شده، فکر کنم دفتر نشرشان یک کتاب زده. من حالا متفرق آثارشان را دیدم. صحبتهای آقا در مورد نماز خیلی قشنگ و خیلی نکات خوب و عالی دارد. صحبتهای بهجت هم فکر کنم در مورد نماز یک کتاب شده. به نظرم آقای بهجت که خیلی به نماز عنایت داشتند. همه وجود ایشان خلاصه میشود در نماز. فرمودند که: "فقط خودش میداند که چه معجونی درست کرده خدا. فقط خودش میداند که چه معجونی را در قالب نماز درست کرده." به عقل احدی به این نمیرسد که نماز چیست.
بزرگان دین در هنگام توجه، شداید و مصیبتها دو رکعت نماز میخواندند. شنیدید که رسول خدا در هنگام بحرانها و شدتها رو میکرد به بلال و میگفت: "أَرِحنَا یا بلال!" "یا بلال، بلال! ما را آسوده کن. برو اذان بگو!" "أَبرِد، أَبرِد یا بلال!" "خنک کن دل ما را ای بلال! یعنی اذان بگو." واقعاً اگر کسی اقامه نماز بکند، با توجه، با خضوع، با خشوع، با حال، با ادراک آنچه را که دارد انجام میدهد و به قصد نتیجهگیری از نماز، هر کسی نماز بخواند، اقامه نماز به این معنا بکند، تحقیقاً آنچه را که برای حضور قلب در نماز، خیلی راهکارهای بهجت ویژه است. خیلی خیلی عالی است. یک چیزی را خیلی ایشان اصرار داشتند. این را داشته باشی، یادگار من. میخواستم ظهر بگویم. خیلی نکته مهمی است. ایشان یک قاعدهای دارند، قاعده "میسور". قاعده میسور منظور اسم فقهیاش ها. ایشان اسم این را اسم روی آن نگذاشت. برای قلب داشته باشیم، میگوید: "همان قدری که توجه داری را عمداً از دست نده. آنهایی که توجه نداری، کار نداشته باش." خیلی راحت.
ربّ لامصب! توفیق سحرخیزی پیدا کنیم. قضای نماز شبت را بخوان، ولو شرکت آخرش، ولو در راه رفتن، بلا در خوابیده. آن قضایش را که به جا بیاوری، کمکم توفیق خودش میآید. همان قدری که میتوانی را انجام بدهیم. آن قدری که نمیتوانی، میآید. همان قدر که میتوانی. همان قدر که میدانی. این دو تا راه وحشتناک به شدت اصرار داشت: میتوانی، همان قدر که میدانی. همین که میدانی هم که میتوانی را ول میکنی بعد بابت همینها هم کتک میخوری. یعنی نه تنها چیزی اضافه نمیشود، محرومیت هم میآید. بعدش میتوانی بخوانی؟ بلند شو بخوان! دستت است! توجه داری؟ از دست نده.
این یک احتمال. احتمال دوم صلات، نماز برپا میدارند؛ یعنی در جامعه به پا میدارند. آها! "الذین إن مکناهم فی الأرض اقاموا الصلوة". میگوید: "اگر عباد صالح ما، سوره حج، اگر بهشان مهلت، امکاناتی بدهیم در زمین، مسئولیت پیدا کند، جایگاه پیدا کند، قدرتی پیدا کند، اولین کاری که برایش اولویت دارد، چیست؟ اقامه صلاة." نماز را اقامه میکند. اینجا اقامه صلاة دیگه نگوییم این نماز میخواند و اینها. اقامه میکند در دل مردم. این نردبان را برای در اختیار همه قرار میدهد. این ستون را در هر خیمهای میزند. اقامه قبلیم بود که خودت ستون خودت. قیمت ستون داشته باشد. در هر خیمه یک ستون بزن. بحث نماز خیلی مهم است. روایات عجیبوغریبی هم داریم که من واقعاً جرئت نمیکنم در منبر عمومی بگویم. واقعاً نمیشود گفت اینها را.
روایت دارد: "اگر با بینماز خیلی مسئله نماز مهم است." میگوید: "اگر با بینماز رفاقت کنی، در چه حدی؟ که بهتش لبخند بزنی، انگار هفتاد پیغمبر را سر بریدی." ببین! نماز، یک لیوان آب بدهی، انگار ۷۰ بار کعبه را تخریب کردی. حالا این توضیحات دارد. یک وقت میخواهی طرف را اصلاح کنی، به راه بیاوری، آن فرق میکند. نمازش برایت اهمیت ندارد. میگوید: "من این را دوستش دارم." ولی الان که میروند خواستگاری، بینماز خواستگاری میروند، جواب میدهند: "خیلی پسر خوبی! حالا نماز!" خیلی پسر خوبی! چی میماند دیگه؟ این مال اینجاست. یعنی ۷۰ بار تخریب کردی هم روشن است. یعنی آن اثر معنوی بدی که در اثر ۷۰ بار خراب کردن کعبه برایت حاصل میشود، در اثر رفاقت همون قدر دارد تیرگی و آلودگی میآید. کلاً دارد قطعت میکند از عالم مُل، دارد میبرد. شرایط دارد دیگه. حالا بابای آدم بینماز است، چهکار کنیم؟
امام خیلی حال کردم با امام! خیلی باحال است. میگوید که طرف جوان استفا گر از امام نامه داده، نوشته که من جوان مؤمنی هستم. میخواهم در خانه نماز بخوانم. پدرم گفته است در خانه من حق نداری نماز بخوانی. اگر خواستی نماز بخوانی، باید بروی بیرون. حکم نماز خواندن من در خانه پدرم چیست؟ نوشتند: "بسمه تعالی، غلط کرده است! بینماز غلط کرده است!" خیلی قشنگ. حکم امام است. خلاصه یک حدیثی دارد، ولی نه حالا آدم، مثلاً هر بینمازی را به درجه شده. وقتی بینمازی با رفاقت و صمیمیت و اینها میشود جذبش کرد. خود اهل بیت هم این سستکاهل است، ولی راه میافتد. یک کم محبت، صمیمیت، آرامآرام.
یکی رفته بود آسیای شرق برقی به نظرم. یک شهری که مسلمان بودند ولی نماز نمیخواندند. طلبه مبلغ. خیلی چیز عجیبی ها! البته یک همچین حرفهایی، یک همچین کارهایی! جرأت. این آقا رفته بود آنجا، گفته بود: "ملت شما نماز بخوانید!" گفته: "منم گفتم بسمه تعالی نه!" گفته بود: "که اشکال ندارد، سالی یک بار نماز. سالی یک بار میتوانی!" گفته بودند که شاید پروسه ۱۵ ساله. فکر کنم اینها را رسانده بود به نماز ۲۴ ساعت. بهش گفتند: "خب این کاری که تو کردی که خلاف شرع است!" گفته: "برای چی؟ بقیه ایام سال نخوانند؟" پیغمبر اداره بودیم. بعد یکی از زهرا آیتالله مدنی بوده به نظرم. ایشان بوده، رفته بوده پیش امام گفته بودم: "آقا دنیا و آخرت ما را به باد دادی." به شوخی و مثلاً با گلایه، "برای چی؟" گفته بود: "از وقتی که انقلاب شده، امام جمعه، یک نماز اول وقتم، وقتی امام جمعه شدم نتونستم بخونم، همهاش مراجعات مردمی، کار فلان، اینور و اونور، جلسه، همایش، افتتاح، همهاش در راه نیمراه." خیلی خوشم آمد. "یک مسئولیت دیگه هم بهت میدهم، بیشتر کرد." خیلی مردمی. "دمت گرم! خوشم آمد." یعنی اینکه برای مسئولی که الان ارباب رجوع دارد، برای آن نماز اول وقت به این معنا. مردم لنگاند. با این برنامههایی که از ۱۰ صبح میروی، میگوید: "آقا شبکه قطع است، سیستم قطع است. ۱۲ وصل میشود." اذان شد، هر چی فحش بلد است طرف از بچگی یاد گرفته است، به تو میدهد. نماز تو، جمهوری اسلامی و امام و رساله تا خدا و پیغمبر! ضد نماز! این ضد تبلیغ است. یارو طرف مسیحی را مسلمان کرد. "اَخرجه من الذی اَدخله." از آنی که داخلش کرده بود خودش خارجش کرد! دینی که داخلش کرده بود! نماز! نماز را خواندن و نماز صبح بوده فکر کنم. صبح بوده که آفتاب بالا بیاید خیلی وقت است. بهش «یک کم قرآن بخوان» کجا میخواهی انجام بدهی؟ دعای یستشیر، عشرات، «یک کم خواند.» و گفت: "تو که چیزی نخوردی الان هم ظهرت. نیت روزه کن." عشا خارجش کرد. گاهی ضد تبلیغ است.
مولوی میگوید: "این خوب است برایتان." یک طرف یهودی، موذن یک مسجدی. کادوی خیلی خوبی آورد برایش. گفت: "که آقا این کادو چیست؟" گفت: "شما حق بزرگی به گردن من." گفت: "چطور؟" "من شما یهودی... یک چند وقتی بود دختر من در فکر این افتاده بود که مسلمان شود." جذب شده بود و اینها. اواخر تحقیقاتش بود. "این صدای نکره اذان تو ضد تبلیغ است، ضد نماز، ضد اذان." هر اذانگویی مستحب نیست. هر نمازی اینجوری وسط عمل جراحی ول کند برود. بروجردی گفته بودند که امضایی میخواست. حساسیت و وسواسش این چیزها خیلی بالا بود. ۳۰ سال نماز اول وقتش ترک نشد. آدمی که ۳۰ سال نماز اول وقتش ترک نشود! الاّئه! مگر کار داشته باشد؟ پول بخواهد؟ یکی سر زا باشد؟ نمیدانم چی باشد؟ هیچی به هیچی. یک بار نشد. یک کاری. ۳۰ سال در مسجد صف اول اول وقت بیکار است؟ فاسق است؟ مگر میشود؟ اگر واقعاً کسی این جوری نماز خواند، پس مشکل دارد. تعادلش به این است که اهم و مهم کند.
آدم شرایط. یکی از اساتید ما را آمدند مشهد. بنده رفتم خدمتشان. عرض کنم که فرودگاه با خانواده بودند. تا هواپیما نشست و ساک را گرفتیم و اینها، گفتم: "که آقا اذان شده، مشهد بخوانیم؟" ایشان فرمودند که باید از خانواده بپرسم. اجازه بگیرم. پسر کوچک داشتم. فرستادم، گفتم: "برو از مامان بپرس که اگه اینجا اذیت نمیشود، سختش نیست، خسته نیست، اینجا بخونم. اگه نه اذیت میشود، بریم هتل." بعد خواندن ایشان که مقدمه، مؤخره، نافله، فلان و کلی دارند. دیدم گوله دو تا نماز خواندند، بدون نافله. زدند بیرون زودتر از خانمشون بیایند. من هم وایسادم که آن وقت معطل نشود. وایسادم، آمد، با هم رفتیم. خلاصه این هم هست. ببین حساب کتابها خیلی دقیق و سر جایش است. خلاصه.
جانم! همان دیگر. حالت و صورتش را باید دید که شرایط چیست. وقتی یکی دیگر اذیت بشود که دیگه در هر حالتی نیست دیگر. من یکی در چشم من گذاشته، میرود بالا. آدم توفیق داشته باشد با همه مشغله به مردم برسد. همه این. ببینید همان قاعده که اول گفتم که همان قدری را که میتواند اول وقت بخواند را بخواند. دو تا را ریپلای کنم.
این هم بفرستم. این آخرهاست. دارد دانلود میشود. نسبت به اذان شرطی شدن. نسبت به همه چی. راحت غیر اذان. خداوکیلی پدر آدم شرطیپذیری ندارد. آدم نسبت به اذان با همه چیز راحت شرطی میشود ها. یک ربع نه و چند دقیقه شروع میشود. چقدر مانده به نماز؟ ۱۱ دقایقی قبل از ظهر. قلقلکت بیا در نماز. هر چی شرطی بشود نماز را یک سال هم سر وقت نگهش داری، آن ملکه وقتی بیاید، میشود امام. بحث نماز بحث مهمی است و بعداً کمتر بهش عرض کنم که میگویند امام خمینی یکی از مسئولین دفترشان روزهای آخر فرموده بودند که من میخواهم امام یک قیلوله مختصری داشتند، نیم ساعتی میخوابیدند. نیم ساعتی که میخوابیدند، باز نیم ساعت قبل اذان بیدار میشدند. وضو و اینها را میگرفتند. نماز به محض اینکه اذان میگفتند، میخواندند. بعد عرض کنم که همراهشان گفته بودند که من میخوابم، مثلاً ۱۱ و ربع من را بیدار کن. یک ربع به ۱۲ مثلاً عمل کردن و اینها دیگه. امام خوابیدند تا ۱۲. بیدارشان نکردم. دیگه امام اذیت میشوند. دلم نیامد. امام ۱۲ از خواب پریدند. ساعت چنده؟ تازه اذان گفتند. ۱۲ بوده است. چهره سرخ شد بعد ۸۰ سال. نماز من و تو عقب افتاده است. یکی با هم جمع میکند، میشود جمع کرد. اینکه شرطی شده نسبت به اذان که سر اذان بیدار شد. شرطی بشود، اهل اقامه صلات. نماز با وجودش عجین است. یک مسیر مثل فرمول دوم ابتدایی است. دو تا عدد بهش میدهی، پدرش در میآید اینها را با هم جمع بکند. ۸۰۰ تا عدد با همدیگه کاری ندارد دیگه. اصلاً اینی که فرمول، یک روزی که فرمول حل نکنی، عدد نویسی، اذیتی. یک چیزی کم داری مثلاً ایام کنکور. یک روزی که تست نمیزنی، اذیتی. درست است؟ اوایل که میخواهی راه بیفتی روزی ۵ تا تست میزنی، دیگه دارد فشار میآید. آن فشار. همه مسیرها این را دارد ها. میگفت طرف رفته بود باشگاه بدنسازی، "مشغول فعالیت بشم؟" خوب است. گفت: "خوب است. فقط اگه بیایی هفته اول اذیت میشوی ها." گفت: "خب، پس هفته اولش اذیت میشوی." نماز اولش برای همه اذیت است. همه اذیت میشوند که راه بیفتد.
بعضیها دلشان خوش است که خودشان نماز میخوانند. به جای ۱۷ رکعت در شبانه روز ۵۱ رکعت میخوانند. غیر از نماز اگر بگویند: "بابا مردم گروه گروه از دین دارند رو برمیگردانند." غمشان نیست. گفت: "آن که گلیم خویش به در میبرد ز موج/ میگوید: آقا ما گلیم خودمان را در ببریم خیلی کار است، خیلی هنر است. به دیگران نمیرسیم." بعضی این جوریاند که نماز مردم را، نماز من اثر دارد. قشنگ اهل عمل نیستیم، به کسی چیزی نمیگوییم. بعضی وقتها اگه، اگه بنا ندارد آدم عمل بکند، "صلوات وقتی میفرستیم بلند بفرستید. بفرستید." "اللهم" شعار بدی از برقش یک تکونی بخورند. "یذهب بالنفاق". نفاق را از بین میبرد. نه نفاقت را از بین میبرد. نفاق را؛ نه رفاقت را از بین میبرد. خب نکته این است که یک وقت بنا ندارد آدم یک چیزی را عمل بکند، خب نگوید. "من بنا ندارم هر روز برم حرم، نمیتونم برم." بنا دارم ضعیفم وقتی اتفاقاً به شما میگویم، خودم جدیتر میشوم. به شما میگویم شما راه میافتی، میروی. بعد میبینمت خودم تندتر میشوم. دوست دارم هر روز برم. میگویم: "آقا هر روز برو حرم." اینجا گفتنش خیلی خوب است، لازم است. مردم وقتی نماز نخوانند، نماز شما هم از بین میرود. جامعه قبلاً گفتیم یک سری بحثها نسبت فرد با جامعه، نسبت قطره و دریاست. نه نسبت بطری و دریاست. بطری و دریا، بطری یک چیز، دریا یک چیزی. در نگاه غرب، حالا من اینها را نوشتم، دارد چاپ میشود. ان شاء الله خدا به ما کمک کند. در نگاه غرب نسبت فرد و جامعه، نسبت بطری و دریاست. در جامعه سواری تا مقصودت برسی، به ساحل برسی. جزئی از جامعه نیست. در نگاه قرآن نسبت فرد و جامعه، نسبت قطره و دریاست. حالا اگه نفت آمد در دریا ریخت، تو هم آلوده میشوی. یک قطرهای از کل این دریا. بله، اگه بطری بودی، اگه جامعه را، اگه کل دریا را لجنم میگرفت، باز تو همین روشن است. حضرت هم گفتیم، پارسال گفتیم در بحث نظام تسخیر، نسبت ما با جامعه، نسبت قطره و دریاست. اگه بقیه بینماز شدند، قطعاً کیفیت نماز شما پایین میآید. اگه بقیه اهل نماز شدند، قطعاً کیفیت نماز شما بالا میرود. مردم هر چقدر به امام حسین بیشتر رو میآورند، سطح درک شما از امام حسین، سطح بهرهوری شما از عزاداری میرود بالا. در خودمان میبینیم دیگه. در یک جمعی که قرار میگیری، همه عاشقاند. پیادهروی اربعین چهکار میکند؟ سطح بهرهوری از امام حسین ۱۰ برابر شده است. قطره و دریاست. یک دریایی که دارد موج میزند در عشق اباعبدالله. رفتی بالا، فروکش میکند، تو هم میآیی پایین. پس اقامه صلات در دیگران مهم است. چرا؟ نماز من هم کمکیفیت میشود. من هم دیگه اهل اقامه صلات نیستم.
آن عملی که نشانه ایمان است، این عمل نیست. هر کسی نماز خوب بخواند، اما خودش بخواند، به دیگران کاری نداشته باشد، این درست نیست. درست نیست یعنی کامل نیست. کامل، نشانه ایمان چیست؟ اقامه صلات. نماز را در جامعه به پا داشتند. همگان را نمازخوان کردن. نه به معنای اینکه یک عبادت همه انجام بدهند. نه اینکه فلانی نمازخوان نیست، نمازخوانش کنیم. یعنی جامعه نمازخوان، یعنی جامعهای که دائماً به یاد خدا و در راه خداست. نه نماز صوری که همین هم غنیمت است که "وایسا رو به قبله و یا به تنش بزنه و خمیازه و خارش و هر چی یک دو رکعت بخونه." همین هم غنیمت است. بعضی چی میگویند؟ بعضی از "هیچی به از هیچی". همین هم خوب است. ولی اقامه صلات در سطح جامعه این نیست. به نمازها کیفیت بدهی. نمازها را ما اگر خواستیم کار فرهنگی کنیم، کدام بخش را باید کار کنیم؟ در متربی خودمان. آنی که دارد تربیتش میکنیم. شاخص رشد ایمانش کجاست؟ نمازش کجا را باید فعال کنیم؟ تقویت کنیم؟ نماز. چون نماز که میآید، یک "پک" است. یک هندسهای از سبک زندگی، معارف، ایمان، اعتقاد. همه چی به خودی خود میآورد. چون بازی کامپیوتری. ببینید گیمهای کامپیوتری، اینها یک "پک" هستند. شیطان مثل جام جهانی. "پک" المپیک. "پک" المپیک که میآید، یک مجموعهای از فرهنگها، ارزشها، معارف، تفکرات، اعتقادات را با خودش میآورد. در هر کشوری که برگزار میشود، ماجرایی درست میکند. جام جهانی در کشوری که برگزار میشود، چه اتفاقاتی آنجا میافتد؟ قبلش، بعدش، همراهش. بعد شما میروی تبعات فرهنگیش را در آن کشور بعدش میبینی. چه آثاری داشته. یک جام جهانی برگزار کرده در کره و ژاپن. ببینیم بعدش چی شد؟ از کشورهای دیگه چی؟ وضعیت اقتصادی؟ از جهت سیاسی یک "پک" دارد. پله، هر گلی که میزد در جام جهانی، بعد گفتند این را یک وقتی. پله هر گلی که در جام جهانی میزد، یک سال دیکتاتوری برزیل تقویت میشد. شاخص چیز بود. رضایت مردم. شاخص بهرهوری حکومت بود. دستاورد چیست؟ جام جهانی یک "پک" است. یک مجموعه "پک". خدا چیست؟ نماز. همان وضویی که میگیری، نجاست و طهارت است. شما ظهر میخواهی نماز بخوانی و مقید باشی لباست نجس نشود. لباست غصبی نباشد. لباسی که سیگار بر نداری. مکان رسمی نباشد. مهر باید داشته باشی. جایت کجا باشد؟ محل نماز جماعت. یک محلی باشد. بعد افراد جماعت. بعد امام جماعت. خود امام جماعت یک پروتکل بسیار سنگین که یک مسجد اگه ازش ببینی، از درجه ساقط میشود و افراد دیگه. نسبت شما با هم در مسجد. حالا خود مسجد باز یک پروتکل سنگین. یک جایی برای نماز. همین مسجد وارد یک محله و منطقه میشود، کلاً فضای آنجا را عوض میکند. جام جهانی وقتی یک جا برگزار میشود، کلاً فضای آنجا را عوض میکند. این مدل خداست. این "پک" خدا در شعائر نماز است. هر کی شیطان هم حالا نمیگویم. سینما یک کلمه ناواضح، تمدن غرب، الان که این اپلیکیشن ها وارد زندگی میشوند، یک عالم جدیدی برایت ایجاد میکند. برای ما عالممان چی عوض میکند؟ نماز برد عالم جدید. مرز بین کفر و ایمان نماز است. نماز وارد عالم جدیدی میکند تو را. اهل نماز در حد "مُصلین" ها. عالَمت عوض بشود.
لذا یکی از کارهایی که ضریب دارد در کار تربیتی فرهنگی ما، نماز است. در نماز هم آنی که خیلی مهم است، اول وقتش است. اول وقت جماعت. این دو تا رکن عمده. مسائل تربیتش وابسته به این دو تاست. یکی اول وقت و یکی جماعت. گفتیم جامعهای که میگوید: "ایاک نعبد و ایاک نستعین." بعد خیلی هم جالب است. در نماز شما صیغههایی که میگویی جمع است، مفرد ندارد. واجبات: "ایاک نعبد و ایاک نستعین، اشهد ان لا اله الا الله." آن مفرد. ولی در قرائتش سوره حمد که واجب است، مستحب هم مستحب است در ادعیه قنوت و اینها ذکرهای جمع داشته باشد. برای عموم دعا کنیم. ما یک شبکهایم. همه به هم وصلیم. ما هم یک عالمیم. "الحمدلله رب العالمین." عالمینش یک عالم جدیدی است. عالم نمازگزاران. من وصل به شبکهای دارم میشوم که تو رب آنهایی. همه عالم، عالم غیر انسانی در آن عالم ربوبیت تو هست و انسانهایی هم که اهل نمازند، وارد این عالم میشوند. انسانهایی که اهل نماز نیستند، از این عالم دورند. از عالم ربوبیت تو. بعد ما همه با هم عبودیت داریم. همه با هم استعانت میخواهیم. همه با هم صراط مستقیم میخواهیم. صراط مستقیممان هم صراط "أنعمت علیهم". همه چی بازی جماعتی است. آنجا "مغضوبین" و "ضالین" را هم که باز یک جماعتیاند. کلاً همه حرفها جماعتی است. تمدنی از این تمدن مغضوبین، از آن تمدن ضالین بیاییم بیرون. وارد تمدن "منعم علیه". تمدن اینها. عالمش عالم ربوبیت است. ولی این عالم بشویم. روشن است یا سنگین است؟
جانم! وقت ناهارتان است یا قبل ناهارتان یا بعد ناهارتان است. "و برکاته، بله. السلام علینا و علی عبادالله الصالحین." حالا آن یک توضیحاتی دارد. چرا ما از پیغمبر شروع میکنیم؟ بعد خودمان، بعد عالم. چون رجوع از عالم وحدت به کثرت داریم میکنیم. توضیحات عرفانی. جز خدا کسی را عبادت و عبودیت نمیکند و جز به خدا به هیچ کس دیگر اتکا و از کسی استعانت نمیجوید. جامعه نمازخوان یعنی جامعهای که هر روز از سردمداران فساد کشته. چقدر من آقا از چی به کجا میرود یک دفعه! چقدر این ذهن قوی است! یعنی از مغضوب علیهم و از دنبالهروان فساد، یعنی از ضالین تبری میجوید. مقیم الصلاة یعنی انقلابی است. نمیشود کسی انقلابی نباشد و مقیم الصلاة باشد. چون در نماز مغضوب علیهم باشم. یهودیان "غَضَبَ الله علیهم". تویی که وصل به شبکه یهودی هستی. تو همه وارد عالم ربوبیت "مُصلین" و "مقیم الصلاة" نشدی. این عالم نشدی. تو هنوز تحت ولایت اینهایی. هنوز ولایت اینها ترشح دارد در زندگی تو. چه در مدل لباس پوشیدنت. اگر لباس ادای من را بپوشی، از چشم من میافتد. بیرونت میکنم.
مکدونالد دشمن من. یک وقت بهتون گفتم اینها را قبلاً پارسال گفتم. مکدونالد چهکار میکند؟ آمریکایی ها گفتند: "ما با مکدونالد شوروی را گرفتیم." وقتی میآید یک "پک" دیگر. یک سبک زندگی با خودش میآورد. خواستی بخوری؟ آن وقت رستوران خاص میخواهد. رستورانش جای خاص میخواهد. آن جای خاص "لژ" خاص میخواهد. محوطه خاص میخواهد. موسیقی خاص میخواهد. سرآشپز خاص میخواهد. گوشت خاص میخواهد. نوشابه خاص میخواهد. همین جور میآید. این یک مجموعه است. نماز هم دقیقاً همین است. مهر خاص میخواهد. بعد آن مهر تسبیح میخواهد. تسبیح کربلا. بعد یک شبکه همین جور دارد در قالب نمازت بهت میدهد. لباس چی باشد؟ جای تو چگونه باشد؟ ارتباطت با نمازگزار. ارتباط تو با مسجد. خود مسجد کجای محل باشد؟ نماز امام جماعت کی باشد؟ قبل نماز چه اتفاقی بیفتد؟ بعد نماز مراجعات. نماز جمعه. تحلیل سیاسی. یک خطبه یعنی معادل دو رکعت نماز تحلیل سیاسی شنیدن است. "من ازت نماز میخوام." یکی از نمازهای واجبات، نماز جمعه است. زمان حضور امام. و دو رکعت نماز جمعه که میخوانی، دو رکعت دیگرش را باید بشنوی. گریه بخشی از واجبات آن نماز تحلیل سیاسی است. این میشود مقیم الصلاة. پس اگر تحلیل سیاسی نداشتی، این توپکی که من تعریف کردم برای نماز اینها هست، فحش است. نماز فقط نماز؟ در مسائل به شهرام، بهرام کار نداریم. میگوید: "آقا ربی بما أنعمت علی فلن أکون للمجرمین ظهیرًا." درست است یا نه؟ آقایان حافظ و محافظین قرآن. از قول کیست؟ حضرت موسی. به خاطر اینکه گفت: "خدایا به خاطر اینکه به من نعمت دادی. به واسطه اینکه من جز خدا جوری برایم نمانده." میگوید: "فلن أکون للمجرمین ظهیرا." یعنی اگر کسی وارد شبکه منعم علیهم شد، ضالین مغضوب علیهم شدم، "ظهیر" مجرمین نیستم. "ظهیر" پشتوانه. "زهر" کسی که تظاهرات. کسی که مایع دلگرمی مجرمین باشد. "من مایهی پشت گرمی مجرمین نیستم." بله. خود مجرمین در تحلیلش همه وسواس به خرج که آنجا همه اشتباه از موسی این بود که تحلیلش را خیلی جامع پیش نبرد که یک کمی حمایت، تهش به نفع مجرمین شد. گفت: "دیگه از این به بعد دیگه کاری نمیکنم، سوتی نمیدهم." یعنی آن آقایی که یک حرفی بزند، تیتر بی بی سی بشود، این مقیم صلات نیست. منعم علیهم نیست. یاد رفته وارد وادی نداریم غیر از اصل بود و نبود، وجود و عدم. این فقط صفر و یکیه. همش تشکیکیه. اقامه صلات تشکیکیه. صفر تا صد علیه من. ۱۰ درصد،۵۰ درصد، ۸۰ درصد، ۹۰ درصد امیرالمومنین. اگر شدی که اصلاً خود صراط مستقیمی. پایینتر بیاید، کمتر ضالین شدن. یک کمی "ظهیر" مجرمین شدی، همان میزان ضالین میشوی. علیهم میشوی. از اقامه صلات فاصله.
جانم! آیا جرم یعنی چه؟ جریمه یعنی چه؟ جریمه، جرم، اجرام. حتی جرم میشود جریمه! کلاً از کلاس بیرون میکند. یکی را از یک مجموعه جداش میکند. "مجرمين" خودش بیرون شدهاند. تو میروی این را پشتوانه اش بشوی، خودت بیرون میشوی. از الان خود اینها از این وادی بیرونند. میروی به سمت اینکه حمایتش بکنی. روشن است؟ خودش یک طرح کلی در طرح کلی اندیشه اسلامی است. اگر کسی سعی کند انسانهای دیگر را نمازخوان کند به این معنا، این در حقیقت تلاشی و کوششی در راه عبودیت مطلق حق، در راه ریشهکن کردن فساد. حالا آن نماز تنها. چرا تنها؟ صلات تنها ۱۰۰ درصد فحشا و منکر باهاش نمیماند. صلات ۱۰ درصدی، ۹۰ درصد هم فحشا و منکر با خودش دارد. به پیغمبر گفتند: "آقا این جوان میآید مسجد شما نماز میخواند. کاری هم هست." نمازی که پشت من میخواند مایه هدایتش است. عاقبت به خیر پس خود نماز پله دارد دیگه. این الان پله اول است. پله دوم. پله اول که باشی، یک مقدار فحش هنوز باهات هست. پله دوم که رفتی، کمتر میشود. سوم کمتر. هیچی از فحشا و منکر نمیماند.
سیر تربیتی ما و کار فرهنگی ما در سطح جامعه این است. رشد معنوی ما این است. شاخص رشد معنوی این است. معنوی مردم چیست؟ شاخص نماز که قطعاً بیشتر شده با ضریب خیلی قابل توجهی. در خود دانشگاهها آمارهای عجیبوغریبی ما داریم که چند بلکه چند ده برابر شده تعداد نمازخانههای دانشجو. اتکاء و مانند آن شاخص بسیار مهمی است. کمی و کیفی. کیفی شما نماز رزمندهها بعد انقلاب، نماز معتکفین را مثلاً قیاس کن. سخنرانی نمیکند. به کسی پولم نمیدهد. جنتلمن هم نیست. قیافهاش یک پیرمرد ۹۵ ساله. گریه میکردند. گریه میکنی؟ رشد معنوی این دارد با نماز و ارتباط برقرار میکند. رشد کیفی کم است. میشوم که تعداد شاخصهای بسیار مهمی ها. بهش توجه. مساجد را باید شلوغ باشد. هر کاری که مسجد را خلوت بکند، جنایت است. هیئت را از مسجد ببری بیرون. جلسه را از مسجد ببری بیرون. سخنرانی مسجد بیرون. همایش مسجد ببری بیرون. ازدواج در مسجد. میبری بیرون، طلاق را میآوری در مسجد. مسجد فاجعه است. دقیقاً برعکس پیغمبر. ازدواجها را میآوردند در مسجد. ازدواج بیرون؟ مگر اینکه سالن غذاخوری میخواهی که آن دیگه حسابش فرق میکند. پول را میدهی. مسجد شده جای پول درآوردن. کبابی. ملت گرسنه میآیند نماز. الله اکبر! چه شیشلیکی است! چه بویی! حضور قلب همین جور تزریق میشود درش با این بوی کباب. مسجد بازار کمترین ثواب را دارد نماز خواندنش. مساجد برای اینکه عوامل اینکه حواس را پرت کند زیاد است. خوب نیست وسط شلوغی بروی و جمعیت و اینور و آنور کند. خوب نیست. عرض کنم که هستی یا نیستیم؟ خلوت کند، خیانت است. عواملی که مسجد را جذاب میکند، مسجد را شلوغ میکند، نمازخوان ده نفری مسجد نمیآید، فاجعه است.
پیغمبر جلسات سیاسیش (میتینگ سیاسی) در مسجد بود. اعزام نیرو به جبهه از مسجد. جلسه شورا در مسجد. دیدار عمومی در مسجد. مراسم خواستگاری، ازدواج در مسجد بود. اذان بچه در مسجد بود. بازی بچهها در مسجد بود. امام حسن، امام حسین کجا بازی میکردند؟ الان در مسجد با تیرکمان میزند، دو تا چشمش را کور میکند. اگه بچه مسجد بشه، بازی کنه، نه. مشکل دارد. مسجد نباید تبدیل کرد به کلوپ. در مسجدها فضای شاد و با نشاطی باشد در راه از بین بردن منا و ما. در راه ایجاد وحدت اجتماعی و انسانی. بهترین کلاس ولایت پذیری مسجد. میگوید: "رکن نماز و سهواً، سهواً حواست نبوده، دوبار رکوع به جا آوردی، نمازت باطل است." تنها جایی که سهواً که هیچی، عمداً واجب است دوباره رکوع به جا بیاوریم، واجب است برگردی! رکن واجب است اضافه کنی. اینها با همان نظام حق و باطلی که قبلاً گفتیم. تعریف نظام حلال حرامی تعریف نمیشود. انجام میدهد. نظام حقهی تبعیت از ولی، ولایت پذیری. کلاس ولایت. این اولویتش بیشتر است. روشن است؟ ایجاد وحدت اجتماعی و انسانی. خسته نشوید.
میان آحاد امت مسلمان و آحاد بشریت تلاشی در این راه انجام داده. اقامه صلات یعنی این. یعنی شما کاری بکنید که همه مردم در هر روزی ۵ نوبت و هر نوبتی چند بار بگویند: "ایاک نعبد و ایاک نستعین." "خدا! فقط در مقابل تو گردن عبودیت و پشت عبودیت خم میکنیم، نه در مقابل غیر تو." هر روزی ۵ نوبت و هر نوبتی چند مرتبه از مغضوب علیهم و از ضالین، یعنی از سردمداران فساد و از دنبالهروان آنان تبری بجویید، بیزاری بجویید. یک چنین جامعهای درست کند. امکان دارد اقامه صلات هم به این معنا باشد. بحث بعدیمان انفاق. ان شاء الله جلسه بعد تمامش کنیم اگه خدا بخواهد. امروز هم دو صفحه بیشتر خواندیم دیگه. بیشتر میشود. خدا توفیق بده. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید.
جلسات مرتبط
جلسه ده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه یازده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه دوازده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه سیزده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه چهارده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه شانزده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه هفده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه هجده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه نوزده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه بیست
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه سه
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه چهار
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه پنج
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه شش
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه هفت
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه هشت
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه نه
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه یازده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه دو
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
جلسه ده
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
در حال بارگذاری نظرات...