
جلسه نود و یک : زیارت با معرفت و حدود گفتوگو با اهل بیت
این جلسات شرحی عمیق، زنده و الهامبخش از کتاب «رحمت واسعه» و سیرهی عرفانی و اخلاقی آیتاللهالعظمی بهجت هستند؛ گفتوگوهایی که ایمان را از سطح دانایی به مرحلهی زیست مؤمنانه میبرند. در این مجموعه، از یقین و توکل تا تربت امام حسین (علیهالسلام)، از حقیقت ذکر و صلوات تا حضور در مجالس روضه و معنای عشق در وادی اهلبیت (علیهمالسلام)، همه با زبانی زلال و دلنشین روایت شده است. این جلسات نه فقط شرح کتابی فقهی یا عرفانی، بلکه تجربهای از دیدار با نور، محبت و حضور خدا در زندگی روزمرهاند؛ جایی که کلمهها تبدیل به ذکر میشوند و معرفت، رنگ حضور میگیرد
دستور ترک معصیت با قرائت حمد و سوره برای مؤمنین
جایگاه ویژه مؤمنان دفنشده در شهرهای زیارتی و تأثیر معنوی آن
مفهوم عصمت صغری و آثار قرائت سورههای خاص در صبحگاه
ادب زیارت و ضرورت احترام به قبور علما و اهل معرفت
بررسی صحت بخش افزوده دعای عرفه از دیدگاه علما
احکام فقهی سجده و بوسیدن زمین در اعتاب مقدسه
شرایط و ثواب پیادهروی زیارتی با نیت قرب الهی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و صلی الله علی سید العالمین ابوالقاسم مصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی الظالمین.
از من پرسش بعدی را میپرسند: «زیارت جامعه و زیارت امینالله را میشود برای غیر معصوم خواند؟ مثلاً حضرت زینب، حضرت معصومه، حضرت ابوالفضل (علیهم السلام)؟» پاسخ این است که شاید برای اینها که نام بردید، مانعی ندارد. برای اینها که خودشان هم شاید معصوم باشند. زیارت جامعه و زیارت امینالله را میشود به نیت همین عزیزان خواند که اینها در مراتب عصمت، درجات پایینتری هستند. نه تنها اینها، بلکه حضرت سلمان (علیه السلام) هم ایشان «همانا اهل البیتن» و مرتبه ایشان هم مرتبه معنوی و حائز مقام عصمت است. در مورد ایشان هم میتواند صادق باشد و برای ایشان هم چه بسا امینالله.
سوال بعدی: «زیاد مرتکب معاصی میشوم و هرچه تلاش میکنم موفق نمیشوم.» این از آن سوالهای خیلی رایج است و جواب ایشان الان جوابهای خیلی عجیب و خیلی نابی دارد. کسانی که زیاد مرتکب معاصی میشوند، مثل بنده آلودگی دارند، برای خلاصی از این آلودگیها، این ماجرا میتواند کمکی باشد.
میفرماید که: «بسمه تعالی نقل شده از احدالحسینین – یکی از دو حسین دو عالم بودن که هر دو اسم حسین بودند، شیخ حسین خلیلی و میرزا حسین نوری – از یکی از این دو بزرگوار نقل شده، یکی از این دو حسین - احدالحسین - که برای این مقصود، یعنی اگر کسی میخواهد ترک گناه کند و موفق باشد، حمد و سوره اهدا شود برای مدفونین از مؤمنین و مؤمنات در مشاهد ثمانیه.»
مشاهد ثمانیه کجاست؟ در این هشت مشهد، با هشت شهر زیارتی که داریم، برای مؤمنین و مؤمناتی که در این شهرها دفناند. حرمین شریفین، یعنی کجا؟ نجف اشرف، کربلای مشرفه، کاظمین مشرفه، سامرا مشرفه و مشهد مشرفه. میشود هشت و حمد و سوره برای مدفونین در سایر مشاهد مشرفه. جاهای دیگر، مثلاً حرم حضرت عبدالعظیم، آنجا هم یکی دیگر از این مشاهد است. فرض بفرمایید شهرهای دیگری که حالا جزو این حساب بیایند؛ خود شهر بغداد، مثلاً شهر شیراز، حرم حضرت شاهچراغ، اینها میشود مشاهد مشرفه.
خب، این چه اثری دارد؟ چیز عجیبی است. کسانی که در این شهرها دفن شدهاند، اگر آدم برای مؤمنین و مؤمناتشان فاتحه بخواند، توفیق ترک معصیت میآید و آدمی حفظ میشود، در حصار قرار میگیرد. یک امر عجیب است و معلوم نیست چرا اینجوری است. این اثر معنوی خاص به صاحب آن مشهد و صاحب آن شهر به آدم توجه میکند. نوعی احترام و هدیه فرستادن است. انگار ما برای میهمانان صاحب آن حرم پذیرایی میفرستیم و این یک پذیرایی خاصتری را از جانب صاحب آن حرم نصیب ما میکند؛ انگار برای سلام الله علیها هدیه میفرستید.
هدیه، یک وقت برای بزرگ یادم هدیه میفرستیم، یک وقت برای مهمانهای بزرگش. این هم محل توجه و عنایت است دیگر. اینهایی که در این شهرها دفناند، مؤمنین و مؤمنات در واقع میهمان آن صاحب مشهدند؛ در حرم دفناند. اینها میهمانان امام رضا (علیه السلام) هستند. شما برای اینها که هدیه میفرستید، از امام رضا (علیه السلام) عنایت دریافت میکنید.
همینجا به نظرم گفتم که یکی از دوستان، پدرش یکی از بزرگان بود. پدرم به من گفت که در تقدیر برای فلانی نوشته بودند که به خاطر اینکه به حقوق علما در قم بیاعتنایی میکند و به حرم میرود ولی کنار قبر علما نمیرود، در تقویم امسالش بود که از قم بیرونش کنند. من واسطه شدم تا تو بمانی، ولی حواست را جمع کن. یعنی کاری هم این جوری است. این بیاعتناییها، بیاعتنایی از جانب آن معصوم و صاحب آن مزار را در پی دارد و نتیجهاش این میشود.
بعضیها فکر میکنند این احترام به امام رضاست که کنار قبرهایی که در حرم است نمیروند. میگویند جایی که امام رضا هست، برای چه ما برویم سراغ این؟ این احترام نیست، این تکبر است. نه تنها امام رضا خوششان نمیآید، بلکه آدم محروم هم میشود. فلان حاجتم را از فلان کس فلان چیزو فلان جا مصرف میکند. ادب میکند از محضر امام رضا (علیه السلام)، در واقع این حاجتهای پایینش را خود حضرت حواله دادهاند به مرحوم نخودکی، به مرحوم شیخ بهایی و همینطور بزرگانی که در حرم دفناند؛ قبوری که حالا در بین قبرهای بهشت ثامن از علما، شهدا، عرفا و... . وضعیت قبور آثار فوقالعادهای دارد.
از مرحوم طبرسی اشتباه "طبرسی" خوانده شود. یک طبرسی داریم در مازندران دفن است، اهل طبرستان بوده. یک طبرسی داریم که اینجا ایشان اهل تفرش بوده و تفرش عربیاش میشود طبرس. ایشان طبرسی است، خیابان طبرسی... . مرحوم طبرسی هم از بزرگان است. از قبر ایشان، حالا بنده خودم محرومم، چون مسیر رفت و آمدم معمولاً نیست. اگر کسی رفت و آمد کنار مزار ایشان داشته باشد، خیلی از حاجتها را از این بزرگان میتواند بگیرد. آدم اگر بخواهد به هر حال چون آدم هدیه میفرستد برای این میهمانان، حضرت مورد عنایت خاصی قرار میگیرد.
و ما چون در هر روزی میهمان یک معصومی هستیم؛ مثلاً روز شنبه میهمان رسول اکرم، یکشنبه میهمان امیرالمؤمنین و حضرت زهرا. تمام ایام هفته را مهمان یک معصومی هستیم. چون شما حمد و سوره خواندی و همه معصومین را و حرمهاشان را و مدفونین در حرمها را شریک کردی، هر روزی شما دارید میهمانان یک معصوم را پذیرایی میکنید، خود شما هم میهمان یک معصومی و از خود شما هم پذیرایی میشود. حمد و سوره برای مدفونین در این حرم، ما هر روز... الان امروز دوشنبه است، امروز میهمان امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هستیم. خب، شما برای مدفونین بقیع که فرستادید... حرمین شریفین مکه و مدینه... اهل بیت و کسانی که در بقیع در طول این سالیان دفن شدهاند، در مدینه و جاهای دیگر، مهمانان امام حسن (علیه السلام) اند. در کربلا هم هر کس که دفن است، مهمان اباعبدالله است.
چون میهمانان را پذیرایی کردی، از خود شما که امروز مهمان این دو بزرگوار هستید، پذیرایی میشود. پذیرایی هم اینجوری است: اصل این پذیرایی، پذیرایی در حفظ است. حالا این را هم عرض شد که اگر بشود اول صبح سه بار خوانده شود و سفارشهای رحمت الله بهجت: «اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها.» این هم باعث حفظ میشود و انسان را...
باز یکی دیگر از اذکاری که کمک میکند: بعد از نمازها با آیة الکرسی و تسبیح حضرت زهرا و اینها، بعد «اللهم احفظ حدقتی کما حفظت حدقتی علی بن ابیطالب.» خدایا حفظ کن این دو حدقه چشم من را، همانگونه که دو حدقه چشم علی بن ابیطالب را حفظ کردی. اینها نوبرالاذکار است برای محفوظ ماندن.
حمد و سوره البته معمولاً حمد و سوره، حالا ایشان تعدادش را نگفتند. یک حمد و یک سوره هم با این بیان ایشان ظاهراً کفایت میکند. ولی بهتر است یک حمد و یازده "قُل هو الله" اگر انسان بتواند اول صبح انجام دهد. گفتهاند عصمت صغرا میآورد، همین دستور. و این همین عصمت صغرا است. مؤمنین و مؤمنات کل عالم را البته نیت میکنیم. در دستوری که برخی اساتید میفرمودند، برخی اساتید گفتند: «ما این یک حمد و یازده سوره را اول صبح به پدرم میخواندم. برادر ما خبر نداشت. خواب دیده بود پدرمان را. گفته بودند: من شب تا صبح باید منتظر نون و پنیر این باشم. کی میفرستد؟ امروزم خواب مانده.» یعنی اثراتی از خوراک خوبی آن طرف به حساب در حال پذیرایی در آن روز معصوم و میزبان ما در آن روز پذیرایی اصلی به همین پذیرایی تقوایی «اکرمکم عند الله اتقیکم. و تزودوا فان خیر الزاد التقوی.» بهترین توشه چیست؟ تقوا. پس بهترین پذیرایی چیست؟ تقوا. بهترین پذیرایی که از میهمان میکنند، این است که محافظت میکنند از فطرتش. محافظت از فطرتش. بهترین میزبان و بهترین پذیرایی، پذیرایی از فطرت است.
چی به فطرت آسیب میزند؟ غفلت. چی فطرت را پرورش میدهد؟ طاعت و توجه. ذکر قلبی و ذکر لسانی. بهترین پذیرایی چیست؟ هر چیزی که توجه بیاورد. ماه رمضان چه جور پذیرایی میکنیم ما؟ پذیرایی معمولاً به خورد و خوراک و لقمه و لباس و ماشین و خانه و اینها میدانید. پذیرایی که امروز از ما پذیرایی نکرده تو لقمه چرب و نرمی نرسید، پول قلمبه نرسید. همین که امروز یک گناهی زمینهاش ایجاد شد و رد شد. یک گناهی زمینهاش هم ایجاد نشد. ده تا گناه این شکلی است و عبور کرد. نابودی غیبت کنی؟ یک مجلسی میخواستی شرکت کنی، آنجا حرفهایی زده میشود. مطالبی بود. رد کرد، ولو گاهی به این که آدم پایش میشکند. بعداً میفهمی چه نعمت بزرگی است که پایش شکست و فلان مجلس حاضر نشد. خودش یکی از الطاف الهی و پذیرایی آن معصوم بود.
پس برای ترک معصیت میفرمایند: این کار، کار خوبی است. تبدیل به عصمت صغری هم میشود و بهترش همان حمد و یازده "قُل هو الله" اول صبح. اول صبح یعنی بعد از نماز صبح. نماز صبح قبلاً گفته شد و انشاءالله عزیزان مقید و منضبط بهش هستند. روز جمعه دعایی دارد بعد از نماز صبح، بلافاصله دو تا دعایی که بعد از نماز صبح روز جمعه قبل از اینکه آدم به کسی حرف بزند، این دو تا را باید بخواند. آثار خاصی دارد. بعد از اینها، هدیه به اهواز میکند با این نیت که انشاءالله هم هدیه آنها باشد، هم عصمت صغری در این روز پیدا بکند و پذیرایی بشود از جانب صاحبان.
سوال بعدی درباره اضافاتی که در کتاب اقبال سید بن طاووس برای دعای عرفه منسوب به امام حسین ذکر شده، نظر شما چیست؟ در کتاب ملاحظه کردید آخرش یک بخشی اضافه میشود که گفتهاند این را سید بن طاووس در اقبال نقل کرده که "الهی انا الفقیر فی غنای فکیف لا اکون فقیرا فی فقری." از اینجا شروع میشود، فراز مفصل. برخی بزرگان مصر بودند که این جزء دعای امام حسین و دعای عرفه است. برخی بزرگان هم مصر بودند که این جزء دعای عرفه نیست. استاد طباطبایی، آیتالله پهلوانی تهرانیها مصر بودند که این بخش جزء دعای عرفه است، بلکه اصل دعا. میگفتند اصلاً نمیشود دهان غیر معصوم به این حرفها باز شود. برخی بزرگان مثل مرحوم آیتالله حسینی تهرانی مصر بودند که این جزء دعای عرفه نیست، محکم و این یا مال برخی عرفا بوده که بهش اضافه شده یا از خود جناب سید بن طاووس است.
عجیب است! یکی از رفقا از رفیق خودش نقل کرد. این خیلی اوج رندی بهجت را در این عبارت میشود دید. چون ایشان خودش دیده بود این ماجرا. یکی از رفقا از رفیق خودش نقل کرد چه شکلی مطلبی که از خودش است را دارد حرفهای بیان میکند. خیلی جالب است: «روز عرفهای در عرفه، پس از خواندن این دعا سید بن طاووس را در خواب دیدم. گفت: این زیادی از من است و به هر حال سید بن طاووس این زیادی را قبول داشته است. اضافه کردم، قبول کرده که من این را اضافه کردم. جزء این دعای عرفه نبوده. جزء دعاهای دیگری بوده یا اصلاً از معصوم نیست.» پس این یا جزء این دعای عرفه اصلاً کلاً یا اصلاً دعا از طرف معصوم نیست، از طرف معصوم مال ادعیه دیگری.
چرا؟ یک وقتی تو همین منزل از یکی از بزرگان که اینجا تشریف داشتند پرسیدم. علامه طباطبایی فرمودند که بسیاری از فرازهای این بخش از راه عرفه را ما در روایات دیگری میبینیم، مثل روایتی که به نافع بقالی مثلاً امیرالمؤمنین تعلیم کردند. لذا محتوایش محتوایی است که ما در معارفمان داریم و هیچ مطلبی توی این بخش نیست که بگوییم خلاف معارف نظام است. به قصد رجا میشود این بخش را هم ملحق به دعای عرفه دانست. کسی نمیگوید که این بخش در واقع دعا نیست یا مثلاً با معارف ما جور در نمیآید.
دعای عرفه هست، در حرم امام حسین بخوانیم. چه میشود؟ اگر هم نخواندیم، آدم حالش را سعی کند کنترل کند. در دعای عرفه مدیریت کند، جوری بشود که اصل حال بماند برای همین بخش. یعنی از اول دعای عرفه آرام آرام یک حال معتدلی پیش برود که اوج در واقع مناجات انسان تو این بخش دعای عرفه است. خیلی به این بخش عنایت و نظر سید اضافه کرده، به نظر شریف.
سوال بعدی: آیا همان طور که در دعا جایز است، در زیارت هم مکلف میتواند ائمه و اهل بیت را به هر عبارتی که میخواهد زیارت کند؟ خب، تو دعا با هر عبارتی با خودم میتوانم حرف بزنم. فارسی، عربی، به زبان محلی، به هر نحو که شئونات حق تعالی منافات نداشته باشد. خب، تو زیارت هم میشود همین جوری حرف زد، با همین تعابیر زیارت کرد؟ اگر چنین کاری صحیح است، آیا فضیلت زیارت وارده که در روایات آمده است را دارد؟ مثلاً شروع کنیم به زبان خودمان: «سلام آقا جان، سلام فلان.» همینجور شروع کنیم حرف زدن. او فضیلت را دارد یا در این باره حتماً باید به روایات معصوم از ائمه (علیهم السلام) مقید باشیم؟ حتماً باید آن زیارتی که آمده را بخوانیم؟
با بیان خودمان زیارت، میفهمند که زیارت به هر عبارتی که بر زبان جاری شود و با مضمون صحیح و حال صداقت با قلب موافقت داشته باشد جایز است. هر عبارتی باشد، به زبان بیاید و زیارت به زبان بیارد، قلبی نباشد، که تو دلش به زبان تلفظ کند. مضمونش هم صحیح باشد، موافقت هم داشته باشد با حال صداقت با قلب. یعنی واقعاً هم قلباً حالش این است. اینهایی که دارد میگوید، فیلم بازی نمیکند. یک سری کلمات و ...، بلکه واقعاً حال قلبیاش این است. اگرچه احوط و اولی، عدم تعدی از زیارت وارده است. بهترش کدام است؟ کدامش بیشتر موافق احتیاط است؟ زیارت امام رضا (علیه السلام)، زیارت جامعه، همان را بخوانی بهتر است. اولاً احتیاط بیشتری توش است. زیارت کرد اشکالی ندارد. درست است اربعین کربلا، زیارت اربعین را بجا بیاریم، حرف بزنیم. مضمون درستی داشته باشد، حال او هم مطلب...
چرا که آنها خود به حقشان آگاهترند. بالاخره ما بهتر میفهمیم یا آنها؟ ما اگر بخواهیم زیارت به زبان خودمان بگوییم، در حد فهم خودمان است. زیارت بر اساس آنی که حقش است، به او یاد دادهاند. هر چقدر هم زیارت (و حرفهای) ما خوب باشد، مثل حرف معصوم نیست. به همان که او گفته اکتفا بکنیم، آن را عمل بکنیم. زیارت فضای زیارتنامهها متفاوت است. زیارت اباعبدالله، زیارت روز عاشورا یک محتوایی دارد. زیارت اربعین، زیارت عرفه یک محتوایی. زیارت عید فطر متفاوت. زیارت شب نیمه شعبان یک محتوای ثابت همیشگی دارد. این مضامین توش اسرار و نکات دارد. بعضی از عبارات زیارت اربعین را ما تو هیچ زیارت دیگری در زیارت امام حسین نداریم. منحصر به فرد است زیارت اربعین. این قشنگ مشخص است که یک طراحی بعد از زیارت اربعین داشتهاند. نیمه شعبان طراحی دیگر داشتهاند و مضامین، مضامین خاصی مقید باشد، همین مضامین را بگوید، از اینها تجاوز نکند.
سوال بعدی: «زائر کربلا و نجف برای اینکه بهترین استفاده را از زیارت بکند، چه کار باید بکند؟ شما چه توصیهای دارید؟» حالا امسال که از این زیارت دور افتادیم (البته به نظرم لطف امام حسین (علیه السلام) هم بود، ها... حالا این هم یک خیریتی توش است.) چون اگر امسال فقط بلیط رفت ایران به بغداد (هواپیما) هشت میلیون، برگشت هشت میلیون، یک کرایه تاکسی معمولی که از توی فرودگاه شما بخواهید تا دم در بخواهید بیا اینجا ۶۰۰ هزار، یک آب معدنی مثلاً ۵۰ هزار... این منافقین ملعون در این مملکت ما وضعیت را به جایی رساندهاند که پول ما مفت نمیارزد. پارسال رفتی، دلار ده هزار تومان بود، چقدر گرفتاری داشتیم، هیچی خرج نمیتوانستیم بکنیم و هزینهها بسیار بالا. الان دلار سی هزار تومان، سه برابر شده نسبت به پارسال.
خلاصه اینجوری در واقع امام حسین آبروی ماها را خریدند. چون اگر در (به روی کربلا) باز بود، امسال بسیار کمی میتوانستند بروند. لطف امام حسین بود. اینجوری ما را لااقل تو این سوز و گداز قرار داد که بگوییم به خاطر کرونا نیامده ایم، لااقل شرمنده خیلیها نباشیم. لطف امام حسین به نظر میرسد که این محبت امام حسین بود. آبروی ایرانیها را خریدند. امسال خوبی واقعاً در دنیا نداشت. در هر صورت لطف امام است.
حالا از دور زیارت بکنیم. کسی خواست برود کربلا و نجف، توصیه که میکنند این زیارات صحیحه و وارده (مقصوره، زیارت وارث و...) غیر آن مانند امینالله و جامعه را بخواند. همین زیارتی که گفتند دیگر. همین مفاتیح، آن اعمالی که شیخ عباس قمی برای زیارت امام حسین (علیه السلام) نوشتهاند، عالی است. آدابی که خیلی عالی و خیلی کامل است. طولانی هم هست. بیست، سی صفحه به نظرم مفاتیح مطلب دارد شیخ عباس در مورد زیارت امام حسین. امیر هم همینطور. آدابی که ایشان گفته، مطالبی که گفته، خیلی مطالب جامع است.
و مفاتیح همین بخش است. آداب حرم امام حسین، از قبلش چیکار کند؟ روزه بگیرد، غسل بکند، حرکت میکند، گرسنه باشد، نخندد، شیرینی مصرف نکند، خوشحالی هم نکند. حرم که آمد، دعا بکند. زیر قبه این دعاها خوب است. صحیفه سجادیه خوب است. این عمل استخاره، آن عمل چی، بالای سر آن نماز چی، این نماز چی. همینجور خیلی شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه) مطالبشان عالی است. همانجا آدم مقید باشد، کفایت میکند.
نماز جعفر طیار، اگر بشود حرمها، آدم مقید باشد به نماز جعفر. حالا ما هم که مشهد هستیم، لااقل هفتهای یک بارش را نماز جعفر، خصوصاً اگر جمعه میرویم حرم، شب جمعه میرویم حرم، نماز جعفر را مقید باشیم انشاءالله. نماز جعفر خوب است. در حرم امام حسین دعای عرفه را بخوانیم و قرآن بخوانیم. بتواند آدم یک ختم قرآن بکند ایامی که آنجاست. سه روز مثلاً کربلا هستیم، خلاصه اینها چیزهایی است که سفارش شده است.
اگر وقت دارد، مفصلات و اگر وقت ندارد، مختصر. اگر وقتش کوتاه است، یک نصف روز رفته، همین اعمال کوتاه نماز و زیارت الرحمن و یاسین. وقت بیشتر دارد، نماز جعفر هم بخواند. نماز عرض کنم خدمتتان که امام حسین، نماز طولانی، سه ساعت تقریباً طول میکشد. سفارش میکردند: زیارت زورکی نمیشود. اینکه هرکه هرچه گفته را بخواهیم انجام بدهیم، این اثرات بد دارد. همانطور که پرخوری در جنبههای مادیاش اثر بد دارد، در معنوی هم آثار بدی دارد. وقتی گفتند که گرسنه نشدی، نخور. این هم مال خوراک مادی، هم مال خوراک معنوی. و گفتند: وقتی که سیر نشدی، پاشو. مال هر دوتاش. هنوز جا داری. تو زیارت هم همین است. آدم پر پر نشود. بعضی وقتها آنقدر این تو زیارت تا خرخره خوراک معنوی خورده، از حرم که دارد میآید بیرون، با خودش میگوید: وای، من فردا باز باید بیایم حرم. فردا میخواهم بیایم این کارو انجام بدهم. اصلاً دیگر حوصلهاش نمیکشد تا یک هفته دیگر. اصلاً نمیتواند. نباید فشار آورد. آنقدری که آدم حس دارد و احساس میکند هنوز یک مقدار دیگر مانده، این یک مقدار دیگر مانده را دیگر بگذارد تشنگی بماند، لبریز نشود. در عبادات، در دعا، در همه اینها همین است. اعمال روز عرفه را انجام میدهیم، عملی انجام میدهیم، لبریز نشویم، دیگر خسته نشویم. زورکی کار را انجام ندهیم. زورکی انجام بدهیم، همان اثری را الان هم برایت دارد، بعداً آسیب میبیند. پدرم ... این اثر معکوس است.
این جوری تو زیارت هم نباید آدم به خودش فشار بیاورد. بزرگی به کربلا گفت: «اصلاً زیارت نکن، طولش نکن. زیارت کربلا طولانی نباشد.» اولاً زیاد ماندن در کربلا نه تنها سفارش نشده، بلکه کراهت دارد، چون قساوت قلب میآورد. حالا این زیاد ماندن بیش از سه روز است؟ بیش از هفت روز؟ نمیدانم. عادی نشود. مثل اسهالی که وجود دارد. آدم با توجه میرود، با توجه میآید. یک ساعت زیارت با توجه، با حس و حال که اینجا حرم است. بعضی نشستهاند تو حرم، از صبح رفته تا ظهر نشسته دارد بازی میکند و دارد پیامهایش را چک میکند. کار به اینجا نباید بکشد. این کارها مال حرم است، بیاحترامی به محضر امام است. اثر بد دارد. طعم زیارت را از آدم میگیرد. قساوت قلب میآورد. همه اینها ... قساوت قلب از این مسائل. خلاصه بستگی به حال، وقت، حوصله دارد. آدم متناسب با اینها زیارت بکند. هر وقت هر حرمی که میرود، حال بیشتری دارد، بیشتر میماند. دعاهای بیشتری.... مقید هم نکند خودش را. از قبل آماده نکند که تو حرم چه دعایی کنیم؟ گفتند دعا ارتجاعی باشد. این هم عبارت قشنگ و ارتجاعی است. یعنی یکدفعهای. یعنی تو حرم از قبل نگویید میخواهم بروم این حاجت را از امام رضا بگیرم. تعیین تکلیف نکنید.
زائر میرود که فقط عرض صبر بکند، عرض ادب. حاجت هم اگر دارد، برود تو حرم به زبانش بیاید. یعنی خود حضرت بگذارند به زبانش، به دهان مستجاب. این معمولاً مستجاب است. شیخ نصرالله شاهآبادی میفرمود که هر وقت میروم حرم، از خود حضرت میخواهم یک چیزی به دهان من بزنن. همانجا میگویم و همانجا میگیرم، برمیگردم. میگویم: «آمدم بیرون چند بار ما زنگ زدیم، گوشی در دسترس نیست.» گفتم: «تو حرم بودم.» او یک دانه حج امسال جور شده است. «استادم از شما وارد صحنه شدم زنگ زد.» اینجوری از امام رضا را هر سری میروم، آنی که میخواهم به دهانم میآید، میگیرم، برمیگردم. با عرض ادب درخواست میکند. تعیین تکلیف برای حضرت نمیکند. اگر ندیدیم چی؟ توقع حاصل بشود. مثلاً...
سوال بعدی: «اینکه میگویند زیارت با معرفت، منظور چیست؟» زیارت با معرفت آدم برود، معنایش چیست؟ اقل معارف و اقل المعرفة همین است که او امام «مفترض الطاعه» است. کمترین حد معرفت این است که بداند آقا امامی را زیارت میکند که طاعتش بر ما واجب است. باید حرف امام ماست. مولای ماست. حق دارد به گردن ما. وظیفهمان است. کمترین حد معرفت این است.
مرکز آمار مناطق یعقوبی پرسیدم که: «شب قدر، درک شب قدر به چیست؟» کمترین مرتبه درک شب قدر همین است که بدانی امشب با بقیه شبها فرق میکند. امشب شب قدر است، مثل بقیه شبها نیست. کمترین مرتبه درک شب قدر. مراتب عالی آنچننان است که نصیب قدیسین و اولیا میشود. این اقلش است. اکثرش را هم باید از سلمان پرسید. جواب قشنگ و کاملی در حد ما. کمترین حد معرفت این است که امام مفترض الطاعه است. پیش اکثرش را باید از سلمان پرسید که او فانی بوده در امام معصوم و غرق بوده. او حقیقت امامت را درک کرده و مراتب عالی ایمان رسیده. اینها بودند که حرکت ولایت را به کنه اش رساندند، از حقیقتش درک کردند. مراتب عالیه معرفت.
سوال بعدی: «حائر حسینی (علیه السلام) کجای قبر امام حساب میشود و تا کجا را شامل میشود؟» قبلاً عرض کردیم حائل چیست دیگر. آب میآید وایمیسد. این شد حائر حسینی. این کجای قبر میشود؟ میفهمند. شواهدی هست برای اینکه گودال در ماورای صحن نبوده. همین در داخل صحن بوده است. گفتیم یک گودالی بود. آب طبعاً وقتی به گودال میرسد، میرود تو گودال دیگر. درست است؟ وقتی گودال داریم، آب میآید، میرود تو گودال. از عجایب و معجزات الهی در حرم امام حسین که اینجا گودتر بود قبر امام حسین به نسبت و آب که آمد داخل، توی گودی نرفت، ایستاد دور گودی ایستاد. این شد حائر حسینی که حالا حائر از حیرت هم میآید. میگویند آب حیرتزده بود، حیرتزده ایستاد. سر حیرتزده دور مزار اصلی اباعبدالله (علیه السلام) که قبلاً هم عرض شد، آنجا مظهر جلال خداست و خدا دسته قدرت حق تعالی پس میزند هرچه که میآید. محافظت از قبر شریف دارد میکند خدای متعال و ترسی انداخته، کسی سمت این قبر نتواند برود. مظهر جلال خداست و دافعه الهی را دارد. این آب هم پس میخورد. آب هم نفوذ نمیکند در این گودال. این میشود حائر حسینی. این بیرون صحن نبود. این داخل صحن بود. یعنی این نیست که بگوییم یک محوطه بزرگی گودال بوده، یک بخشش شده صحن. این صحن که میبینید یک بخشش همین گودال است. یعنی داخل این صحن امام حسین، مثل اینکه پله میخورد از صحن به بالا.
ظاهراً حائر آن جایی است که آب در آنجا دیگر بیرون نرفت و پر کرد. آنجا آب پر کرد. اینجا را بیرون نریخت. آب بیرون نرفت. یعنی شاید بالاتر از صحن نیامد. نفوذ که در نکرده. یعنی وقتی آمد، بیرون هم نیامد. نه پایین نرفت، نه بالا رفت. در سه سطح بود دیگر. خود زمین کربلا بود. گودترش میشد محل شهادت امام حسین، محل دفن. سه لایه، انگار سه مرتبه. خودتان حرم را دیدید دیگر. زمین کربلا، اول کلی پله میخورد که میآید داخل ضریح میشود رفتید کربلا، دیدید. از بیرون صحن به داخل صحن. از بیرون میآید داخل، بعد باز خود حرم، ضریح امام حسین است، باز از آنجا کلی پله میخورد، میرود به سمت قبر اصلی.
این آب که آمده بود توی این سطح دوم که قرار گرفته بود، نه پایین رفته بود که میشود قبر اصلی زمین کربلا، اینجا متحیر بوده. نه رفت، نه برگشت. این شد حائر. این محدوده، یعنی کل محدوده صحن. آنجا نماز هم کامل کامل خوانده میشود. احکام ویژهای دارد حائر حسینی. اینجا زیر قبه همینجا به حساب میآید. دعا اینجا مستجاب است. نماز را میشود کامل خواند. حالا این هم که نماز کامل میشود خواند، وجهی دارد. حالا اسراری حتماً درش نهفته است که چرا اینجا نماز کامل خوانده میشود. تو نماز در وطن کامل خوانده میشود. وطن انسان هم یا آنجایی است که آدم توش به دنیا آمده، یا آنجایی که میخواهد توش زندگی کند. یعنی علقه حقیقی انسان دارد به یک جایی و مسافر نیست. جایی که آدم مسافر نیست، اینجا میشود وطن. در وطن که آدم مسافر نیست، نمازش کامل است. مسافر را از باب هدیهای از جانب حق تعالی، برای اینکه در سفر درگیریهای مسافر را دارد و هی به فکر رفت و آمد و حمل و نقل و پذیرایی و رسیدگی و فلان و اینهاست، خدای متعال عنایت کرده، نماز بود، بهش تخفیف داده، دو رکعت، روزه را ازش برداشته. کی؟ چون درگیری مشغولیتهای مسافر را دارد. از آن مشغولیتهاش نماند. آن مشغولیتها مزاحم عبادتش شود. نافلهها را برداشته. چهار رکعتی، دو رکعت شده. نافلههاش هم برداشته. نافله ظهر ندارد، نافله عصر ندارد، نافله عشا هم اختلاف نظر است که مسافر نافله عشا دارد یا ندارد. ذکر تسبیحات نافلهها و نمازهایی که میافتد، آن سی بار تسبیح عرض کنم که خب، این مسافر چون مشغولیتهایی دارد، این یک بچه تو مشغولیتهایی دارد، ازش نماز برداشته. ولی داخل حرم امام حسین، انگار دیگر مسافر به حساب نمیآید. حائر، توی محدوده حائر حسینی که عرض شد، انگار این دیگر اینجا مسافر به حساب نمیآید. مشغولیت دیگری هم انگار ندارد. اینجا دیگر وطن است. یکی اینجا اینجوری است. یکی مسجد کوفه اینجوری است. یکی مسجدالحرام و مسجدالنبی. مسافر به حساب نیاورده. کسی که در این حریم قرار گرفته، هیچ مشغله دیگری هم...
نافلش البته بحث است که نماز کامل نافلههاش هم باید خوانده بشود یا نه؟ حالا نمیخواهم خیلی بحث تخصصی و فقهی اینجا مطرح کنم. کلیتش همین است. نماز اینجا کامل. دو رکعتش را میتواند چهار رکعت (البته میتواند، نه واجب است) مختار است که دو رکعت بخواند. این نوع آثاری که برای مسافر بود و تخفیفی که برای مسافر بود، در واقع اینجا ندارد. نه از باب تنبیه. بعضی وقتها خدا تخفیفی که به مسافر داده، از باب تنبیه برمیدارد. کجا برمیدارد؟ خودت مسافری در سفر معصیت، سفر گناه. حالا مثلاً برای جنایتی رفته، بدون اجازه والدین، به رضایت اینها بوده یا همسر یا هرچی. مواردی که نباید سفر میرفته. اینجا خدا از باب تنبیه برداشته. گفته: «من تو را مسافر به حساب نمیآورم. تنبیهت میکنم کامل.»
تو حرم امام حسین، از باب تنبیه نیست. از باب تشویق. فرصت بیشتری برای گفتگو بهت میدهم. عجیب غریب است دیگر. گفتم یک میلیون رکعت، نمیدانم کجا... مثلاً علی و آن عروجی که نماز جاهای دیگر دارد، نماز که معراج مؤمن است. حرم امام حسین هم که دعا مستجاب است. یعنی اینجا هیچ حجابی با ملکوت از اینجا تا خدا هیچ حاجبی نیست. این زمین هیچ حجابی ندارد بین خدا و این زمین هیچ. زیارت کرد. در فوق عرش. در این زمینی که ملاقات کرد، وقت گفتگو را بیشتر کردم. با اینکه تو مسافر بودی، تو این ملاقات دو دقیقه گفتگو کنیم، من اجازه میدهم چهار دقیقه گفتگو کنیم. چقدر عنایت خدای متعال. نمیخواهد کمتر هم نماز شکسته. این عنایتی که خدای متعال کرده تو این منطقه حائر حسینی، فقط هم همینجا. اینجا زیر قبه به حساب میآید. اینجا اثر خاص دارد. جاهای دیگر زمین کربلا هم البته متبرک ویژهای درش هست، ولی این تیکه جایش فرق میکند. این حائر حسینی.
آثار... «حائر حسینی چند متر است؟» ظاهراً همان انفازی که در اطراف صحن نسبت به خود صحن است. یعنی آنجایی که پایین آمده، این صحن به نسبت اطراف حسینی را فقط دور ضریح امام حسین، از همانجایی که پله میآید. دیگر پایین... از بیرون این پلهها که تمام میشود، از همانجا حائر حسینی شروع میشود که کل محوطه صحن فعلی را و کار خوبی هم که شده الان الحمدلله یک طبقه هم پایین رفته، یک طبقه هم بالا دارند میزنند. جا بیشتر شده. همش حائر حسینی به حساب میآید.
اون پایین هم که شما بروید، آقا حسینی بالام که بروید، به جهت اینکه در آنجا آب میایستد، که یعنی نه بیرون میآید نه پایین. خود آب ماجرای آب میایستد. خدا آب نمرده. چیست ایستادنش؟ نماد چیست؟ بزرگان باید برای ما توضیح بدهند.
سوال بعدی: «در صورتی که سجده در مقابل قبور ائمه (علیهم السلام) موجب توهین مذهب گردد یا عدهای تصور کنند که سجده برای امام یا امامزادگان انجام گرفته، جایز است؟ روبروی قبر امام سجده.»
میفرمایند که اگر عنوان ثانوی مثل «وهن مذهب» پیدا کرده است، عنوان را مراعات نمایید. یعنی عنوان اولیهاش اشکالی ندارد. ما چیزی به اسم در محرمات به اسم سجده به قبر امام معصوم نداریم که بگوییم این حرام است، جزء محرمات ما نیست. خود کار از جهت اولیهاش مثل اینکه الان من پاشم این در را باز کنم. الان باز کردن این در یا بستن این در، عنوان اولیهاش چیست؟ حرام؟ نه. واجب است؟ نه. نه حرام است نه واجب. ولی اگر مثلاً نامحرمی دارد رد میشود، میخواهم چشم کسی به نامحرم نیفتد، آنجا عنوان ثانوی پیدا میکند. عنوان دومی پیدا میکند. عنوان ثانوی که باید این در را ببندد. عنوان اولیهاش این بود که بستن در لازم نبود. عنوان ثانوی پیدا کرد.
سجده [در مقابل] قبر امام، نظر آقای بهجت، سجده به سمت مزار امام عنوان اولیهاش اشکالی ندارد. اگر ما تک و تنها بودیم، هیچکس نبود. نه دوربینی بود، نه کسی بود. تک و تنها بودیم، دوست داشتیم به قبر امام رضا (علیه السلام) سجده کنیم، ولی اگر کسی اطرافمان بود، فیلمی گرفتند، عکسی گرفتند، توهم برایشان ایجاد میشد که آقا اینها دارند به قبر امام سجده میکنند، اینها روان پرستند. آنجا دیگر عنوان ثانوی پیدا میکند، وهن مذهب میشود. یعنی کار شما باعث میشود که شیعه در نگاه دیگران سست میشود، بیارزش میشود، تحقیرش میکنند، تهمت بهش میزنند. این میشود وهن. اگر وهن مذهب شد، دیگر نباید این کار را بکنیم. هر کاری که آدم بکند و وهن مذهب بشود، و مذهب را سست بکند، و آنی که نیست تلقی بشود، در معرض تهمت قرار بدهد شیعه را، این کار دیگر مشکل پیدا میکند.
بوسیدن زمین در مقابل حرم و اعتاب مقدسه چه حکمی دارد؟ حرم امام رضا (علیه السلام)، صورت را هم میبوسند، هم پیشانی را میگذاشتند، هم دو طرف گونهها را میگذاشتند، سنگ میمالیدند، بعد بلند میشدند. زیارت مجرد بوسیدن زمین و اعتاب بوسی، سجده نیست و مانع هم خود صرف این نیست. مگر اینکه حقالناسی بشود، راه بند میآید، شلوغ میشود. آدم تو آن شلوغی رفته آن پایین و مردم اذیت میشوند. باز میشود عنوان ثانوی حقالناس.
آیا سجده در مقابل قبور امامان و امامزادگان جایز است؟ اگر برای خدا سجده کند، مانعی ندارد. رو به کعبهام که سجده میکنیم، رو به کعبه سجده میکنیم برای خدا. حالا رو به امام برای خدا. نماز مستحبی به امام رضا خواند. رو به ضریح، در نماز مستحبی که شرط نیست رو به قبله. سفارش میکردند. نماز زیارت را آدم رو به ضریح... روایت گفتند بالای سر باشد و اینها. همان خوب است. پشت به قبله رو به ضریح نماز بخواند، به شرط اینکه جلوتر از قبر نباشد. قبر نماز جلوتر از قبر نباشد. رو به ضریح، جلوتر قبر هم نباشد. تو آن دیوارهای متصل بسته شده. برود جلوتر اشکال ندارد. مسجد گوهرشاد جلوتر از قبر است، ولی جلوتر از قبری که دیوار دیگر متصل نیست. ولی آن رواقهای متصل به ضریح، آدم آنجا جلوتر از ضریح حالا نماز آنجا یا باطل است یا کراهت دارد. رو به ضریح اگر بخواند، اشکالی ندارد.
سجده برای خدا به سمت امام معصوم، هرچند مقابل قبور باشد، اگر برای غیر خدا سجده کند، جایز نیست. به امام معصوم سجده کند. که به امام سجده کند؟ نه برای خدا به سمت امام. برای امام سجده کند، این دیگر باطل است.
آیا پیادهروی از مسافتهای بسیار دور به مشاهد مشرفه متعلق به اهل بیت، اعم از معصومین و غیر معصومین، اشکال دارد؟ از راه دور راه بیفتیم بیاییم زیارت اهل بیت، چه معصوم چه غیر معصوم. راه بیفتیم برویم زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها). بابالوطن. در ایام... اینها باب باشد. حرم حضرت امام، از جاهای مختلف راه میافتادند. ۱۴ خرداد خیلیها پیاده میرفتند. مسافت زیادی. اینها اشکالی دارد؟ جایز است؟ جایز نیست؟
الان امسال گفتند برای اربعین دارند از اطراف مشهد راه میافتند. پیادهروی به جای پیادهروی کربلا که خیلی نتوانستند بروند. مسافت اینجا دیگر زیاد است. آنجا هشتاد، نود کیلومتر پیادهروی. فاصله بیشتر پیادهرویها اشکال دارد، ندارد؟ ضرری نداشته باشد. در تعظیم و بزرگداشت کسی که به زیارت او میروند، رساتر. عنوان ثانوی پیدا نکند. ضرر نداشته باشد. اگر ضرر نداشته باشد، شما زیارت معمولی بروید، چقدر تعظیم میکنیم آن معصوم را و صاحب مزار را؟ پیاده که میروید، تعظیمش خیلی بیشتر است. رساتر. پیام زیارت شما بیشتر منتقل میشود. صدای زیارت شما بیشتر به اکناف عالم میرسد. رساتر، بهتر.
زیارت پیاده رفتن به زیارت با مشکلات و زحمات، مورد رضایت ائمه (علیهم السلام) است و بلکه چنانچه قابل تحمل شخص باشد، افضل الاعمال است. «احوط» آیا قابل تحمل، بیش از تحمل نیست؟ مورد رضایت بهترین کارها، دشوارترین کارهاست. هرچه کار دشوارتر میشود (تو آن حدی که از طاقت انسان خارج نیست)، هرچه دشوارتر باشد، فضیلت کار میرود بالاتر. زیارت با ماشین به نسبت زیارت با هواپیما دشوارتر است. پیاده به نسبت ماشین دشوارتر است. صاحب... حالا تو همان پیادهاش با زن و بچه آدم برود، دشوارتر است. به شرط اینکه فوق طاقت نباشد. تحمل باشد. کسی رنج طاقتفرسایی نداشته باشد. بتواند تحمل کنند. [اگر] این مقدار زحمت، وضعیت آدم هم بار گردن کسی نیفتد. این نکته مهمی است. گاهی آدم یک جوری دیگر توش میماند که فشار روی بقیه میآید. من میدانم اگر پاشم بروم اینجوری میشود، بارم میافتد روی دوش بقیه. اینجا دیگر ظاهراً ثوابی ندارد برای آزار دیگران هم هست. اما عنوان ثانوی...
سوال بعدی: «آیا در این شرایطی که بر عراق حاکم است که بعد از حمله آمریکا به عراق بوده است، جایز است کسی خانمش را برای زیارت امام حسین به کربلا ببرد؟» اولی که باز شده بود، این هم توسلی دیگر. شاید آنجا حاجتشان برآورده شود. این هم توسل بردن. این خانم عنوان ثانوی که ندارد. دست نامحرم که نمیافتد. زحمت طاقتفرسا هم که ندارد. خوردن چه اشکالی داشت؟
یکی از اساتید میفرمود اینجا تو حرم آی به مشهد گفتند: «با خانواده آمدی؟» گفتم: «نه آقا، تنها.» فقط امام شماست؟ امام خانومت نیست؟ امام رضا فقط امام شماست؟ من فهمیدم که باید... یکی از اساتید بزرگمان صداوسیما استارت داشتند که واسطه شو حاج آقا را ما میخواهیم ببریم کربلا، برنامه داشته باشیم و هم حاج آقا زیارت کنیم (وقتی هم بود که به نظرم خورده بود به آن قیمتهای سنگین و اینها، بعد از گرانیها کربلا سخت شده بود.) سریع روی هوا قبول میکند. خدمت شما عرض کردم که آقا ایام داعش بود. اتفاقاً هم بحث گرانیها بود، هم بحث امنیتش بود. کلاً رفت و آمد. ایشان گفتند که: «خانمم زیارت.» گفتم: «حالا اگر خانواده شما را هم بتوانیم هماهنگ کنیم، چی میشود؟» گفت: «نه، حقش نیست. میخواهم من برایشان برنامه دارم.» من تنها دو تا هزینه از بیتالمال میافتد که هم خودم را ببرم، هم خانم. اکثر زیارتهایی که ایشان رفتند، همینجور بوده، با همسر، با خانواده مشرف شدهاند. این مهم است. حالا برای آقایونی که میخواهند کربلا بروند که میتوانند شرایطش هست، اولویت با این است که همسرشان را ببرند، خانمشان را ببرند. این آثاری میگویند. شاید آنجا حاجت... با همسر میروی، عنایت دیگری به آدم میشود. یک جور دیگری آدم مورد توجه قرار میگیرد و این اصلاً حاجتهایی که اینجا، آنجا به این نحو...
سوال بعدی: «تربتهایی که از کربلا میآورند، اگر از اطراف قبر مطهر نباشد، آیا احترام آنها واجب است؟» تربتهایی که میآورند، اینها مال خود قبر اصلی که نیست. اصلاً خیلی از اینها خاکهایی است که از جاهای دیگر میآورند کربلا میریزند، تبرک میکنند. احترام آن رعایت میشود، ولی احکام تربت را... (آن مسائلی که در مورد تربت است) در مورد اینها اعمال نمیشود. ولی احترامش را باید نگه داشت. مثلاً پشت مهره زیر دست و پا نیندازد. بیاحترامی. پایین آدم همینجور مهره، بدون مثلاً پوششی نه. آدم یک کاور، یک پوششی چیزی برای مهرش میزند. اینها همهاش میشود مصادیق احترام به این تربت. زیر دست و پا نیندازد، پرت نکند. اگر خرد شده، آنی که ریخته را برمیدارند، نمیریزند دور. جمع میکنند، جدا میکنند، یک جای جداگانهای میگذارند زیر دست و پا نرود. اگر سیاه شده، احترام تربت.
داستانهایی هم هستند. احترام این خاک که بعضی رعایت نکردند و آثار بدی دیدهاند. خیس شده بود، دستم مالید به دیوار. امام زمان در خواب میبیند که حضرت سر به آن دیوار گذاشتهاند. چطور تربت جد ماست؟ حالا یا تربت اصلی بوده یا از همین تربت بوده که باید احترامش را نگه داشت. احترامش بسیار واجب است. خیلی دقت بشود حرمت اینها حفظ بشود. هرچه که مربوط به امام حسین است، شأن بسیار بالایی دارد و خدای متعال، به تعبیر ما، حساس نسبت به خدا، نسبت به دستگاه امام حسین حساس. غیرت دارد. دستگاه امام حسین. یک ذره بیادبی اگر بشود، آثار اینجوری تربت باز مطالب دیگری هست که یک مقدار میخوانم.
تربت بحث مهمی. «خوردن تربتهایی که معلوم نیست از قبر مطهر امام حسین (علیه السلام) باشد، آیا جایز است؟» به مقدار کمی که با آب مخلوط شود. پس خالی نخورد. با آب مخلوط کند. اگر به نیت رجاء بخورد [که] انشاءالله تربت امام حسین باشد. با آب قاطی شود، با آب زمزم.
خوردن مقداری از خاک که در بازار به نام تربت مطهر سیدالشهدا به فروش میرسد، چه حکمی دارد؟ اگر اطمینان دارد که از قبر مطهر آن حضرت یا از اطراف آن برداشته شده، به نیت شفا به اندازه یک نخود اشکال ندارد. اگر خالی بخواهد بخورد، بله، مطمئن باشد که این جزء تربت است. اگر نه که باید با آب مخلوط کند. این تربتهایی که در بازار به نام تربت حرم امام حسین (علیه السلام) هست، معتبرند.
در مقام تنجیس که تربت نجس شده باشد، اشکالی ندارد. تربت واقعی در داخل اینها مستهلک است. این تربتهایی که حالا در دست میآورند، یک مقداری در تمام این گل تربت اصلی میاندازند و میگویند تربت است. به هر حال تو همه اینها با همدیگر یک مقدار تربت اصلی. ایشان میفرمایند که این احکامی که دارد که حالا مثلاً تربت امام حسین نباید نجس بشود و فلان و اینها، آن احکامش را باید در مورد این هم مراعات کرد. [مثلاً] برطرف کرد. اگر تو سجده بودیم، پیشانیمان خونآلود شد، این نجاست باید برطرف کرد. مثل تربت. در تمام اینها یک مقدار تربت واقعی مستهلک است. این با استهلاکات ندارد. نجس کردنش آنکه دست انسان متنجس باشد و دست یا مهر تر باشد و به «مهر» [مالید]، معلوم نیست و مستهلک. البته نجس کردن که اشکالی ندارد. حکم نجس کردن که مثلاً نجس کردن کعبه میماند که حکم شدید است. پیشانیش خونی بود، دستش مثلاً نجاستی داشت، دست آدم متنجس بود، این تربت را دست زد. این تربت این شکلیها. نه تربت. دست ما خونی بود یا خیس بود، زدیم به این مهر. نجس شده. و یا مهر مثلاً تر. دست ما قبلاً خونی بود، خشک شده بود. این مهر تر ... دست این الان اینجا نجس شد. ولی این نجس کردنش اشکالی ندارد. البته باید پاکش کند، ولی نجس کردنش اشکال... آنجا اگر تربت اصلی باشد، نجس کردنش هم اشکال ندارد. نجس کردن اینجا نجس کردن هیچ اشکالی ندارد، چون تربت توش مستهلک شده. مستهلک فقط در تبرک اعتبار دارد. یعنی برای تبرک میتواند [استفاده کند]. تبرک. وگرنه احکام تربت را ندارد. برای رفع نجاستش هم البته عرض کردم که از باب احترام، احترامش را باید نگه داشت. چون جزء لا یتجزایش (یعنی ریزترین جزء تربت، تربت اصلی) در تبرک معتبر است. اجزاء بسیار کوچکی از تربت اصلی توی مهر چون هست، از بابت آن احترام، این را نگه میدارد. ولی احکام تربت اصلی را این پیدا نمیکند.
سوال بعدی: «حاج آقا، تربت سیدالشهدا (علیه السلام) که الان دیگر گیر نمیآید، آیا برای تبرک جستن میشود از این مهرها استفاده کرد؟» میفرمایند مهرهایی که از کربلا میآورند، بله، میگویند نوعاً یک چیزی هم از تربت اصلی مخلوطش میکنند. بعد از نماز دست میکشیدند به این مهرها، به صورت و چشم و بدن تبرک میکردند. بدنشان را. این مهر به تربت غیر اصلی که میآید به اسم تربت کربلا، به همانها [دست کشیدن] خوب است. ببوسد، روی چشم بمالد، به پیشانی بمالد، به لب بمالد. تبرک کار...
سوال آخر: «خوردن تربت رسول اکرم و ائمه، همانند تربت امام حسین، جایز است؟» تربت دیگران، خاک حرم امام رضا (علیه السلام)، تربت امام، تربت بقیه، مثلاً استفاده مظنون این است که خوردن تربت حضرت رسول اکرم و سائر ائمه طاهرین برای شفا، در این حکم مثل تربت امام حسین باشد. احتمال میرود. بالاخره اینها همهشان یک نور واحدند و همانجور که تربت امام حسین (علیه السلام) را میشود تو آب انداخت و استفاده کرد، تربت پیغمبر را هم تو آب بینداز، بقیه را هم تو آب بیندازیم، مصرف کنیم. اگرچه احوط این است که آن را در آب مخلوط کند، به طوری که مستهلک (تو آب) شود. دیگر از بین برود و بگویند آب دارد میخورد. آبی که یک مقدار هم توش تربت امام رضا، تربت بقیه، تربت خدمت شما عرض کنم که مدینه و پیغمبر و مکه و هر جای دیگر مستهلک بشود. اگر مستهلک شد، خوردن آبش اشکالی ندارد.
خب، این هم تا این مسئله را، این جلسه عرض کردیم تا انشاءالله این مقداری که باقیمانده (که بیست صفحه از کتاب مانده) انشاءالله تو جلسات بعد، تو این دو سه جلسه باقی مانده انشاءالله. تربت امام حسین، امام حسین چیز عجیب... خاک خوردنش حرام است. حرمت شدیدی هم دارد. گفتم ای کسی خاک بخورد، انگار گوشت حضرت آدم میخورد. حرمت خوردن خاک حرمت شدید است. ولی در مورد امام حسین (علیه السلام)، «السلام علی من جعل الله الشفا فی تربته.» خدا شفا را در تربت او قرار داده است. تربت امام حسین (علیه السلام) تربت عجیب و ویژهای است. اگر کسی به قصد شفا تربت امام حسین را به آب زمزم مخلوط بخورد، مداوا برایش مصلحت نباشد، یک چیز بهتری به او میدهد. برو برگرد ندارد در تربت امام حسین، در شفای این تربت، در مداوا. عرض کردم مظهر جلال خداست. این خاک اگر در بدن کسی وارد شد، هیچ بیماری جرئت حضور ندارد. هیچ میکروبی جرئت حضور ندارد. مظهر دفع است. پس میزند شیاطین را، پس میزند ویروس امیکرونها را. مگر اینکه واقعاً مصلحت نباشد. روغن مصلحت نباشد. شرایط به نحوی است که خدا میخواهد او را حالا با این بیماری ابتلا نگه دارد. حالا یا میخواهد از دنیا ببرد و میخواهد چیز بهتری به او بدهد. آن دیگر شرایط...
امام صادق (علیه السلام) گفت: «آقا، یک زنی بدکاره بود در این مدینه. این از راه حرام بچهدار میشد. بچههایی هم که به دنیا میآورد، در آتش میانداخت و میسوزاند. الان ما این را بردیم دفن کنیم. اول بردیم قبرستان مسلمین. تو قبر گذاشتیم، آمدیم خاک بریزیم دیدیم تو قبر قرار نگرفت. آمد بیرون. زمین نپذیرفت. بردیم قبرستان مسیحیها. دیگر آنجا هم دفن، قبرستان زرتشتیها. آنجا هم چه کنیم؟ و هرجایی میخواهیم این را ببریم، زمین این را قبول نمیکند.» طبق این روایت که بزرگان حضرت فرمودند که: «یک مقداری تربت جدم سیدالشهدا را در کفن او کنارش قرار دهید. ببرید همان قبرستان مسلمین.» پا گذاشتیم، رفت داخل قبر. این تربت این است. مایه آبرو است در دنیا و آخرت. خاک قبر سیدالشهدا (علیه السلام) و این پیش خدا ارزش دارد. این جایگاه عجیبی دارد این تربت پیش خدای متعال.
در فاصله شش فرسخ تا شش فرسخ حریم قبر اباعبدالله، برخی بزرگان گفتند، گفتند: «این حریم شش فرسخی تربت به حساب میآید.» این جور میفرمود، میفرمود: «شاید وجهش این باشد چرا تا شش فرسخ که سی کیلومتر (یا یک فرسخ به نظرم که میشود شش کیلومتر. یک فرسخ نظرتان درستتر است. مسافت یک فرسخی که میشود شش کیلومتر) چرا تا شش کیلومتر ضریح... دور قبر اصلی اباعبدالله تربت به حساب میآید؟» اگر خاک برداشته بشود، شاید وجهش این باشد، چون امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا در رفت و آمد و حرکت بود و این خون نازنین اباعبدالله یکجا ریخته نشد. توی این شعاع دائماً خون حضرت روی زمین ریخته شد. لابد از همین باب بوده که تمام این زمین کربلا همهاش قطرهای از امام حسین، از خون نازنین امام حسین را در بر گرفته است. تمام اینجا تربت به حساب میآید. البته خود آن معدن است و آنجا دیگر هر آنچه خون بود، بذل مجاهت. خون قلب او هم حتی به تعبیر زیارت. خون درون قلب او هم انگار بیرون آمد. قطرات خون نازنین اباعبدالله ریخته شد. از کنار شریعه که آمد آب بخورد، تیرباران کردند و گفتند تیری به گلوی اباعبدالله بشود و اینجا حضرت این قطعات خون را گرفتند، به آسمان پاشیدند. همان کاری که با خون علی اصغر... هر وقت خونی از حضرت جاری میشد، دست میگذاشتند زیر این قطرات و پر میکردند به آسمان میپاشیدند. اینها راه آسمان را این شکلی باز کرد اباعبدالله. اینکه دعا مستجاب است، حجابی نیست بین خدای متعال و این زمین. از این باب است. راه را باز کرده. خون را بالا. قطره برنگردد. این میشود خون خدا. این خون را تا تا عرش فاصلهای نیست. این فاصله را کم کرد اباعبدالله بین زمین و آسمان را از بین برد با این قطرات خون. این قطراتی که به آسمان کاشید. و البته برخی از این قطرات هم ناگزیر به زمین ریخت. بعضی از این قطعات. این شد که این زمین هم شد زمین مقدس. این زمین دیگر زمین دنیایی به حساب نمیآید. این یک تیکه از بهشت است. به تعبیر روایت، روز قیامت هم زمین منهدم میشود. این کره زمین متلاشی میشود. خدا این را متلاشی میکند. [مردم] وارد عرصه قیامت میشوند. یعنی این دوره را از حیات مادی همه گذر میکنند، وارد عرصه قیامت میشوند. یک بخش از زمین است که این از بین نمیرود و خود این زمین وارد عرصه قیامت میشود. این هم زمین کربلا. خود زمین وارد عرصه قیامت میشود و قطعهای از بهشت است و گفتند اهلش را هم میشناسد و میداند کیا آمدهاند. زمین زمینی باشعوری است و خطاب میکند به حق تعالی: «خدایا، فلانی را زمین کربلا امسال ما جا مانده.» موجود باشعوری هستی. درک داری، میفهمی. دلتنگی پیش خدا شهادت بده. «خدایا، با همه این گرانیها و سختیها و مشکلات، اینها خودشان را... نشد. امسال مانع دارند، مزاحم دارند. شرایطشان مصلحت نیست. هرچه هست. از این راه دور، اینها حواسشان هی به من بود. هی رصد میکردند. هی میپرسیدند از هم میشود رفت؟ نمیشود رفت؟ چیکار کنیم؟ پاسپورتمان آماده؟ راه بیفتیم؟ راه نیفتیم؟ اینها هی هوش و گوششان من بودم. در شبانهروز، در هفته، در ماه، حرف من، اسم من. الهی! من را یاد میکردند. اینها به من علاقه داشتند.»
زمین، زمین باشعور و با حقیقتی است و از معرفتی که داشت، خدا این نعمت را بهش داد. گفتند هیچ زمینی به اندازه زمین کربلا محبوب خدا نیست و اینقدر با معرفت هیچ زمینی در عالم، حتی زمین مکه، اینقدر محبوب و برای خدای متعال نبوده و اینقدر با معرفت و باشعور نبوده. و خدا از باب عطیه، از باب هدیه به این زمینه باشعور و با معرفت این، بدن پاره پاره اباعبدالله را نصیب او کرد. این هر... همه باشعورن.
این عزیزانی که داشتند ستاد بازسازی عتبات، چند سال پیش خاطرتان هست، ضریح امام حسین عوض شد. این را بنده از خود دوستان شنیدم، از بچههای ستاد بازسازی عتبات که آنجا میگفتند که ما وقتی این ضریح جدید را آوردیم، خواستیم ضریح قدیمی را برداریم. قدیمی مثلاً شاید پنجاه سال، صد سال، نمیدانم چقدر، آن ضریح قدیمی آنجا گذشت. آوردیم و قرار شد که با مثلاً جرثقیلی چیزی این ضریح اول را در بیاوریم. اینها گفتند که ما این ضریح اول را که آمدیم در... این ضریح کنده نمیشد. طبیعی نیست این حالت فشار مضاعفی با یک سختی... میگفت احساسمان این بود که این ضریح دارد ناله میکند. جدایی از این زمین، از این حرم، از فاصله. و نشت. آنجایی فهمیدیم اسرار است در این زمین آهن به ظاهر سرد و بیشعور و بدون... اینجور بیتاب شد در کندن از اباعبدالله. این البته طبیعی هم هست.
برای ماها روشن است. پیامبر اکرم کنار ستونی خطبه میخواندند همیشه. ماجرای معروفی است. برای پیغمبر منبری قرار دادند. بعد از مدتها منبر درست کردند. حضرت همیشه تکیه به ستون مسجد خودشان در مدینه. بعد از مدتها تصمیم گرفتند که روی منبر بشینند. منبر آماده شد. بلند شد. پیغمبر حرکت کرد به سمت منبر. پا را گذاشت روی منبر. همه شنید صدای ناله ستون را که مولوی اینجا شعرش کرده:
«بنواخت مصطفی آن استان حنانه را
کمتر ز چوبی نیست حنانه شو حنانه شو.»
یک چوب، یک ستون. ستون چوبی ادراک دارد. وقتی از پیغمبر دور میافتد، ناله میزند. یا اباعبدالله! ما امسال کمتر ز چوبی نیستی. حنانه. کتاب جدایی نداشت. طاقت دوری نداشت. ما جلو افتادیم، دور شدیم. قابل نبودیم، لایق نبودیم، گناهکاریم، چه میدانم... نمیدانم حسن زن داشته باشیم. بعد ببینیم ماجرا را داشته باشیم. هر دو تا باشد. ولی به هر حال محروم شدیم. امسال امسال محروم شدیم از زیارت پرفیض. سالها زیارت اربعین تعطیل بود در دوران صدام. هیچکس زیارت کربلا اربعین نمیتوانست برود.
اول که باز شده بود، برای ما تعریف میکرد، میگفتند که ما بعضی پدرانمان از راههای فرعی شبانه راه میافتادند برای زیارت. از طریق آب و دریا و اینها دستگیر میکردند و زندانهای طولانی ده سال، بیست سال اینها را میانداختند. نشانههایی روی سرشان و پشتشان اینها قرار میدادند. میخواستند اربعین کربلا بروند. میگفت مجازات سنگین و شکنجههای سنگین میرساندند. اربعین اینجوری باز شده. قبلاً اینجوری نبود. این خود عراقیها نعمت. سالها این شکلی بسته بود. تضمینی هم نیست باز اینجوری نشود. هیچ تضمینی نداریم بسته بشود. هیچ کسی نتواند برود. خدا نکند به خاطر گناه ما، خدا عقوبت کند ما را. ما باید همین باید حنانه باشیم. باید ناله بزنیم. برویم خاک... یاد بگیریم کتاب جدایی ندارد. ناله میزند از این جداییها.
«بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند...»
از این جداییها باید شکایت کرد. از این دوریها باید ناله کرد. باید بیتابی نشان داد. بیقراری نشان داد. آدم یک عزیزی در سفر دارد. یک هفته، دو هفته، یک ماه این سفر طول میکشد. در زیارت روز عرفه تعبیری دارد. خیلی این تعبیر عجیب بود. وقتی میخواندم، اولین باری که دیدم متحیر شدم. واقعاً خیلی برایم این عبارت جالب بود در زیارت روز عرفه امام حسین که آنجا خطاب به امام حسین اینجور میگوید: «والنفس غیر راضیة به فراق.» آقا ما طاقت دوری نداریم. رفته حرم. رفته تو کربلا. روز عرفه دارد زیارت میکند. میگوید: «آقا، تو که میدانی من طاقت دوری ندارم. نفس من… یک جوری سعی کن شما این کاف را پر کنی. این فاصلهها را...» نمیگویم من بیایم ساکن بشوم. چون خیلی سفارشی نشده به اینکه سکونت... ولی زیاد ما را بخواه. زود به زود. واسه همین هم هی به هر مناسبتی گفتند: «همه پاشید برید کربلا. زود به زود.»
حضرت فرمود: «هر شب جمعه میروی کربلا؟» گفتم: «آقا، من راهم دور است. فاصله زیاد است.» فرمود: «چقدر جفاکارید شماها. چرا نمیروید کربلا؟» تو تو عراقی، حالا مثلاً ساکن از بصره هم راه زیاد است دیگر. نهایتاً حضرت به من فرمودند که: «اگه نمیتوانی بروی، لااقل هر شب جمعه برو روی بلندی بایست. جهت کربلا را پیدا کن. سه بار بگو: صلی الله علیک.» گفت: «من دیگر نه. هر شب جمعه...» میگفت: «شاید در یک ماه بیست بار این کار را انجام میدادم.» هی گفتم آدم چطور بیقرار میشود؟ این گوشیاش را هی چک میکند. عزیز من پیام داد؟ این بچه من رفته سربازی. ببینم پیام داده؟ نداده؟ پیامم را خواند. چیز جدیدی؟ چطور این هی هوش و گوشش به این است. دارد کارش را میکند. با خودش میگوید: «زودتر برم گوشیم را چک کنم. ببینم بچه پیام داد. نرسید. مشکلی؟ کاری؟ کی برمیگردد؟ مرخصی بهش دادند؟ ندادند؟» آدم عاشق اینجوری دنبال وقت ملاقات است. وقت گفتگو. یک فرصتی پیدا شود. بلندی بایستد. جهت کربلا را پیدا کند. امام حسین نجوا کند، حرف بزند، درد دل کند، شکوه کند، گله کند. از خودش گله کند، از این وضعیت گله کند. وقتی ما لازم داریم برای گفتگوها، خلوتهایی میخواهیم. امام حسین حرف بزنی، درد دل کنیم، نجوا کنیم. آن هم گوش شنوا دارد. امام حسین (علیه السلام) رحمت واسعه است دیگر. یک گوش شنوا، یک صورت پرمهر، یک آغوش بازی برای هر کسی که به سمت او... سلام ملک فطرس به واسطه گهواره او مورد عنایت خدا قرار گرفت و بخشیده شد. این ملک به درگاه الهی برگشت. مأمور شد. گفت: «یا اباعبدالله، در ازای عنایتی که به من کردی، پر و بال سوخته من به من برگشت. تا قیامت هرکس به تو سلام بدهد، من واسطه این سلام خواهم بود. سلام را به تو منتقل میکنم. جواب سلام تو را.» ملک ایستاده، آماده است برای این چشم به راهی. امام حسین هم میرساند دیگر. میخواهد بگوید من مأمور ویژه. بیایید سلام بدهیم. بیایید با من حرف بزنید. دلتنگی داشته باشی، دلتنگیهاتون را به من بگویید. اباعبدالله دوست دارد این نجواها را. این اعلام دلت... آدم مشتاق باید هی دائماً اینجور ابراز دلتنگی...
عرض روضه امروز این باشد: فدای دلتنگیهای زینب که شرط عروسیاش این بود وقتی عبدالله آمد خواستگاری، فرمود: «من دو تا شرط بیشتر ندارم. من میخواهم نه منال میخواهم نه مهریه آنچنانی دارم. من دو تا شرط دارم: یکی اینکه هر سفری که حسین رفت، باید بتوانم باهاش بروم. یکی هم اینکه سه روز نباید فاصله بین من و حسین باشد.» که سه روز دیدار من محقق نشده باشد. عبدالله بن جعفر با این دو شرط پذیرفت. حضرت زینب (سلام الله علیها) میخواهم عرض کنم، زینب یک سقفی نشان داد به عبدالله. عبدالله به وضوح سقف فراق زینب از حسین سه روز است. بیشتر از سه روز دیگر طاقت... این ایام خود زینب در تعجب که من چهل روز بدون... طولانی باشد؟ زینب چه بدون حسین؟ مگر میشود؟ مگر ممکن است؟ لذا اینجا دو تا نقل است: یک نقل این است که اربعین اول برگشتند کربلا. نقل میکرد اربعین دوم. البته علما معمولاً همان اربعین اول را پذیرفتند. فاصله شام تا کربلا زیاد بود. اینها دهه اول ماه صفر عازم شدند. از شام راه افتادند. با اینکه تقریباً دو هفته، نزدیک بیست روز تو راه بودند. از کوفه تا شام چه شکلی؟ از شام تا کربلا ده روزه برگشتند؟ این زمان کوتاه یکم محل تعجب است که این خانواده این مسیر طولانی را این زمان کوتاه طی کرده باشند تا به کربلا رسیده باشند. میخواهم عرض کنم: «نه، عجیب نیست.» عشق و شوری که زینب داشت. وقتی از شام راه افتادند، دیگر سر از پا نمیشناختند. یک روزه از شام تا کربلا آوردند. تعجب نکنید. آن حالی که والعزت و اضطرابی که داشت، او دوان دوان دو شام تا کربلا. آقا! حسین! من خیلی دلم (زمین) ضریح را نمیتواند از این خاک راحت جدا کند. زینب، تو را از اینجا اگر ساده جدا نکردند، به سختی جدا کردند. زینب همانجوری جدا شده:
«به سوی شام و کوفه چه ظالمانه میبرم
نمیروم ولی مرا تازیانه میبرم.»
حسین جان! شاهد بودی من هم نمیتوانستم بروم. با تازیانه زدند جدا کردند.
لعنت الله علی الظالمین. خودت در کرج آقامان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل بفرما. قلب نازنینش از ما راضی بفرما. عمرمان را نوکری حضرتش قرار بده. نسل ما را نوکران حضرتش قرار بده. انواع علما، شهدا، امام راحل، اصحاب سر، سفره با برکت زینب کبری (سلام الله علیها) مهمان بفرما. شب اول قبر زینب کبری به فریادمان برسان. در دنیا زیارت، در آخرت شفاعت اهل بیت را نصیب ما بفرما. آریو کمتر از آنی ما را به خودمان وا مگذار. اخلاص، توجه، مراقبت، حضور، بندگی خالصانه به ما عنایت بفرما. هرچه به خوبان عالم عنایت فرمودهای تفضلاً به ما عنایت بفرما. هرچه از خوبان عالم دور داشتهای تفضلاً از ما دور بدار. عزیز انقلاب حفظ و نصرت بفرما. شر ظالمین را به خودشان برگردان. دشمنان دین، قرآن، انقلاب و ولایت اگر قابل هدایت نیستند، نیست و نابود بفرما. مرزهای اسلام. شفای عاجل و کامل عنایت بفرما. حاجات حاجتمندان را روا بفرما. هرچه گفتیم و صلاح ما بود. هرچه نگفتی و صلاح ما میدانیم، برای ما رقم بزن. فاتحه.
جلسات مرتبط

جلسه هشتاد و شش : راز عقبماندگی ما از علمای گذشته
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه هشتاد و هفت : فقر فرهنگی؛ درد عمیقتر از فقر اقتصادی
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه هشتاد و هشت : آسیب تبلیغ بیتقوا و فتنههای پنهان
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه هشتاد و نه : محبت اهل بیت؛ اصل همه طاعات
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه نود : تفاوت خطا و خطیئه در سلوک رهبران دینی
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه نود و دو : معنای حقیقی شادی و حزن در مکتب اهل بیت
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه نود و سه : مرز میان عزاداری مشروع و وهن مذهب
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه نود و چهارم : اخلاص در تبلیغ و پرهیز از خودنمایی فکری
شرح کتاب «رحمت واسعه»
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه دو : کودکی آیت الله بهجت و شوق زیارت
شرح کتاب «رحمت واسعه»

جلسه یک : راز «رحمت واسعه» در نگاه بزرگان
شرح کتاب «رحمت واسعه»