باب پنجم کتاب، تفکر
تنبیه دل با تفکر
چه تفکری از یک شب عبادت بالاتر است؟
برترین عبادت، مداومت تفکر در قدرت خدا
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
ابی عبدالله (علیه السلام) فرمودند: «کان امیرالمؤمنین (علیه السلام) یقول: نَبِّهْ بِالْفِكْرِ قَلْبَكَ وَ جَافِ عَنِ اللَّيْلِ جَنْبَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّك».
بحث تفکر، باب تفکر. باب پنجم، حدیث اولی که نقل میکنند. «کان امیرالمؤمنین (علیه السلام) یقول». تعبیر، تعبیر عجیبی است، مخصوصاً که از امام صادق (علیه السلام) است. «كان يُقول» دلالت بر ماضی استمراری دارد. «کان» بر سر فعل مضارع که بیاید، ماضی استمراری را میرساند. «كان یقول» یعنی میفرمودند. نَه میگوید، یعنی انگار حرف یک بار و دو بار حضرت نبود. امیرالمؤمنین اینجور میفرمودند: «با فکر، دلت را روشن کن، آگاه کن، بیدار کن. پهلویت را شب از خواب تهی کن و از رب خودت هم تقوا داشته باش».
از حسن صیقل: «قال: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) أَنَّ النَّاسَ تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ؟» از امام صادق (علیه السلام) حسن صیقل میگوید پرسیدم که آقا مردم این را میگویند؛ میگویند یک لحظه تفکر، بهتر از یک شب قیام است؟ «قُلْتُ: كَيْفَ يَتَفَكَّرُ؟» چه جور تفکر کند؟ این که شما میفرمایید چه جور تفکری است؟ «قَالَ: يَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ أَوِ الدَّارِ فَيَقُولُ أَيْنَ سَاكِنُوكِ؟ أَيْنَ بَانِيكِ؟ مَا لَا تَتَكَلَّمِينَ؟» اینجور تفکر است که یک لحظهاش از یک قیام بهتر است. اینکه از کنار یک خرابه یا منزلی رد شود، به این خانه بگوید که ساکنانت کوشند؟ بانیاش کیست؟ چرا حرف نمیزنی؟ نگاه عبرتبین، این شکلی تفکر. حالا مخصوصاً این، دیگر در قبرستان و زیارت اهل قبور و اینها تشدید میشود. برای همین آنجا خیلی مرکز حالات است. ملک تبریزی نامهای دارند ــ به معنای کمپانی شیخ محمد حسین اصفهانی، کمپانی صدایش میکردند ــ اونی که از اساتید به ما رسیده، به طریق معرفت نفس و دستورات خاص و اینها از تفکر زیاد در مرگ شروع میشود که دیگر گیج بشود طرف. آنقدر تفکر کند. این استعدادش را دارد. برای آن بصیر کسی که بتواند آنقدر تفکر در مرگ بکند و در عدم تفکر بکند که خلاصه گیج شود. این قدرت را دارد. این تفکر خلاصه مسیر کسی باشد توی قبرستانی مثلاً رد شود، از یک خرابهای رد شود، اینجور نگاههایی داشته باشد. این تفکر از قیام لیله بلکه از هفتاد سال عبادت بالاتر است. در تفکری که من بیشتر فکر بکنم که چی اختراع بکنم و چه جور مثلاً دستگاهی تولید بشود که فلان کار راحت نباشد. اینها گاهی از هفتاد سال عبادت، بعضی وقتها از هفتاد سال گناه هم بدتر است. یک لحظه تفکر این شکلی خودش بابی است برای اینکه آدم هفتاد سال گناه کند. ولی این بابی است برای اینکه آدم هفتاد سال عبادت کند. یعنی یک لحظه تفکر چه شد این خانه و زندگی؟ که بردند؟ به خودشان چه کار کردند؟ چه گذاشتند؟ مبنایی میشود، تحولی میشود در هفتاد سال عبادت.
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِی اللَّهِ وَ فِی قُدْرَتِهِ» بهترین عبادت، مداومت تفکر در خدا و قدرت اوست. سالها بعد جای آن دارد که در ذات خدا تفکر نکن. بهترین عبادت مداومت، زیاد، زیاد. مدام خلاصه کسی تفکر درباره خدای متعال و در قدرتش فکر بکند که خدای متعال قادر چنگ قدرت اراده بکند، اخذ عزیز مقتدر میکند. میگیرد. ما در چنگشیم. از دست او درنمیرویم. نمیشود یکجوری باشد که امر او، حال او، در خدای متعال...
در حال بارگذاری نظرات...